حضرت خدیجه تمام ثروتش را به پیامآور خدا بخشید ؛ اما عائشه ….
بسم رب خدیجه
رسول خدا صلی الله علیه وآله همسران متعددی داشت. حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها نخستین و برترین همسر آن حضرت بود . برای اثبات برتری آن حضرت بر سایر همسران، دلایل متعددی وجود دارد که هر کدام باید در جای خودش به تفصیل بررسی شود.
به گفته مورخین، حضرت خدیجه ثروتمندترین فرد در میان قریشیان بود؛ چنانچه اسماعیل بن محمد اصفهانی از علمای اهل سنت به این مسأله تصریح کرده است:
خديجة امرأة باكرة ذات شرف ومال كثير وتجارة تبعث بها إلى الشام فتكون عيرها كعامة عير قريش .
خدیجه، بانوی باکره ، داری شرافت و اموال زیادی بود. کاروان تجاری که به سوی شام میفرستاد، به اندازه تمام کاروان قریشیان بود.
كتاب دلائل النبوة ، ج 1 ص 178، اسم المؤلف: إسماعيل بن محمد بن الفضل التيمي الأصبهاني الوفاة: 535 ، دار النشر : دار طيبة – الرياض – 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد محمد الحداد
آن حضرت تمام این ثروت هنگفت را در همان مجلس عقد تقدیم پیامآور خدا کرد. علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه نوشته است:
وَخَطَبَ أَبُو طَالِبٍ الْخُطْبَةَ الْمَعْرُوفَةَ وَعَقَدَ النِّكَاحَ فَلَمَّا قَامَ مُحَمَّدٌ صلی الله عل لِيَذْهَبَ مَعَ أَبِي طَالِبٍ قَالَتْ خَدِيجَةُ إِلَى بَيْتِكَ فَبَيْتِي بَيْتُكَ وَ أَنَا جَارِيَتُك.
ابوطالب علیه السلام همان خطبه مشهور را ایراد و عقد نکاح را خواند . هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله بلند شد تا با ابو طالب برود، حضرت خدیجه سلام الله علیها فرمود: میخواهی به خانه خودت بروی؟ خانه من خانه تو و من کنیز تو هستم.
بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج16، ص4
در عربی ضرب المثلی است که میگوید: تعرف الأشیاء بأضدادها . برای شناخت بهتر هر چیزی باید نقطه مقابل آن را شناخت . انسان قدر سلامتی را زمانی میداند که گاهی دچار تب و سردرد و … بشود.
برای شناخت اهمیت و ارزش این کار حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها، نگاه کوتاهی میندازیم به داستانی که علمای اهل سنت از عائشه دختر ابوبکر ، دیگر همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کردهاند.
ابويعلي موصلي از بزرگان اهل سنت در مسند خود مي نويسد:
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عُمَرَ بْنِ شَقِيقِ بْنِ أَسْمَاءَ الْجَرْمِيُّ الْبَصْرِيُّ، حَدَّثَنَا سَلَمَةُ بْنُ الْفَضْلِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ يَحْيَى بْنِ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَيْرِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّهَا قَالَتْ: وَكَانَ مَتَاعِي فِيهِ خَفٌّ، وَكَانَ عَلَى جَمَلٍ نَاجٍ، وَكَانَ مَتَاعُ صَفِيَّةَ فِيهِ ثِقَلٌ، وَكَانَ عَلَى جَمَلٍ ثَقَالٍ بَطِيءٍ يَتَبَطَّأُ بِالرَّكْبِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ” حَوِّلُوا مَتَاعَ عَائِشَةَ عَلَى جَمَلِ صَفِيَّةَ، وَحَوِّلُوا مَتَاعَ صَفِيَّةَ عَلَى جَمَلِ عَائِشَةَ حَتَّى يَمْضِيَ الرَّكْبُ “، قَالَتْ عَائِشَةُ: فَلَمَّا رَأَيْتُ ذَلِكَ، قُلْتُ: يَا لَعِبَادِ اللَّهِ ! غَلَبَتْنَا هَذِهِ الْيَهُودِيَّةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَتْ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ” يَا أُمَّ عَبْدِ اللَّهِ، إِنَّ مَتَاعَكِ كَانَ فِيهِ خَفٌّ وَكَانَ مَتَاعُ صَفِيَّةَ فِيهِ ثِقَلٌ، فَأَبْطَأَ بِالرَّكْبِ، فَحَوَّلْنَا مَتَاعَهَا عَلَى بَعِيرِكِ، وَحَوَّلْنَا مَتَاعَكِ عَلَى بَعِيرِهَا “، قَالَتْ: فَقُلْتُ: أَلَسْتَ تَزْعُمُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ؟ قَالَتْ: فَتَبَسَّمَ، قَالَ: ” أَوَ فِي شَكٍّ أَنْتِ يَا أُمَّ عَبْدِ اللَّهِ؟ “، قَالَتْ: قُلْتُ: أَلَسْتَ تَزْعُمُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ؟ أَفَهلا عَدَلْتَ؟ وَسَمِعَنِي أَبُو بَكْرٍ وَكَانَ فِيهِ غَرْبٌ، أَيْ حِدَّةٌ، فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَلَطَمَ وَجْهِي، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ” مَهْلا يَا أَبَا بَكْرٍ “، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَمَا سَمِعْتَ مَا قَالَتْ؟، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ” إِنَّ الْغَيْرَى لا تُبْصِرُ أَسْفَلَ الْوَادِي مِنْ أَعْلاهُ “.
عبد الله بن زبير از عائشه نقل مي كند كه گفت: (در سفر حجة الوداع) توشه من سبكتر و شترم نيز تندرو بود؛ ولي توشه صفيه سنگين تر و شترش نيز كندروتر بود و سبب شده بود كه كاروان آرام حركت كند، رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: توشه عائشه را بر شتر صفيه و توشه صفيه را بر شتر عائشه بار كنيد، تا كاروان تندتر حركت كند. عائشه مي گويد: وقتي اين چنين ديدم گفتم: اي واي اين زن يهودي پيش پيامبر از ما عزيزتر شد؟ رسول خدا فرمود: اي ام عبد الله (كنيه عائشه) توشه تو سبك و توشه صفيه سنگين است، اين سبب شده است كه كاروان به آرامي حركت كند و ما توشه او را بر شتر تو و توشه تو را بر شتر او بار كرديم.
عائشه مي گويد كه من گفتم: آيا تو نيستي كه خيال مي كني كه پيامبر خدا هستي؟ رسول خدا تبسم كرد و فرمود: آيا در اين مسأله ترديد داري؟ عائشه مي گويد: دو باره گفتم: آيا تو نيستي كه خيال مي كني رسول خدا هستي! پس چرا عدالت را رعايت نمي كني؟ ابوبكر كه بسيار تندخو بود، جلو آمد و به صورتم سيلي زد، رسول خدا فرمود: صبر كن اي ابوبكر!. ابوبكر گفت: اي پيامبر خدا مگر نشنيدي كه او چه گفت؟ رسول خدا فرمود: زنان وقتي غيرتشان به جوش مي آيد، ته دره را از بالاي آن تشخيص نمي دهند.
أبو يعلي الموصلي التميمي، أحمد بن علي بن المثني (متوفاي307 هـ)، مسند أبي يعلي، ج8، ص129، ح4670، تحقيق: حسين سليم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث – دمشق، الطبعة: الأولي، 1404 هـ – 1984م.
همين روايت را ابن حجر عسقلاني در كتاب المطالب العالية و حلبي در سيره خود نقل كرده اند:
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج8، ص188، ح1599، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث، الطبعة: الأولي، السعودية – 1419هـ؛
الحلبي، علي بن برهان الدين (متوفاي1044هـ)، السيرة الحلبية في سيرة الأمين المأمون، ج3، ص313، ناشر: دار المعرفة – بيروت – 1400؛
الغزالي، محمد بن محمد ابوحامد (متوفاي505هـ، إحياء علوم الدين، ج2، ص418، ناشر: دار االمعرفة – بيروت.
صحت سند روايت:
ابن حجر عسقلانی، دانشمندار سنی مذهب تیکهای از این روایت را نقل و سپس تصریح کرده است که سند آن اشکالی ندارد :
وقد أخرج أبو يعلى بسند لا بأس به عن عائشة مرفوعا أن الغيراء لا تبصر أسفل الوادي من أعلاه قاله في قصة
فتح الباري شرح صحيح البخاري ، ج 9 ص 325، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة – بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب.
عاصمي مكي در سمط النجوم العوالي اين روايت را «حسن» دانسته است:
وروي أبو يعلي وابو الشيخ ابن حيان وسنده حسن عن عائشة قالت كان متاعي فيه خفة وكان علي جمل قارح….
ابويعلي و ابوالشيخ ابن حيان اين روايت را با سند «حسن» از عائشه نقل كرده اند كه توشه من سبك و بر شتر تندروي بود….
العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج1، ص451، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.
و صالحي شامي نيز در باره اين روايت مي گويد:
وروي أبو يعلي بسند لا بأس به وأبو الشيخ بن حيان بسند جيد قوي عن عائشة – رضي الله تعالي عنها قالت كان في متاعي خف وكان علي جمل ناج… ورواه الامام أحمد بسند لا بأس به عن صفية رضي الله تعالي عنها.
ابويعلي با سندي كه هيچ اشكالي ندارد و همچنين ابوالشيخ با سند خوب و قوي از عائشه نقل كرده است كه توشه من سبك و بر شتر تندروي بود… اين روايت را امام احمد با سندي كه هيچ ايرادي ندارد از صفيه نقل كرده است.
الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاي942هـ)، سبل الهدي والرشاد في سيرة خير العباد، ج9، ص71، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولي، 1414هـ.
و در جاي ديگر مي گويد:
الرابع والثلاثون: في غيرتها. روي أبو يعلي وأبو الشيخ وابن حبان بسند جيد عن عائشة رضي الله تعالي عنها قالت: كان متاعي فيه خف، وكان علي جمل ناج….
ابويعلي و ابوالشيخ با سند خوب از عائشه نقل كرده است كه گفت: توشه من سبك و بر شتر تندروي بود….
الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاي942هـ)، سبل الهدي والرشاد في سيرة خير العباد، ج11، ص182، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولي، 1414هـ.
تحلیل کوتاه:
حضرت خدیجه سلام الله علیها تمام دارائیاش را که از ثروت تمام قریشیان بیشتر بود، در همان لحظه اول تقدیم پیامبر خدا کرد و از این معامله کاملا راضی و خشنود بود…
اما عائشه حاضر نشد که شتر با شتر صفیه دیگر همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله عوض کند. شتری که نه از اموال خودش؛ بلکه از اموال شخصی پیامبر بوده که در اختیار همسرانش قرار داده بود.
نه تنها به دستور پیامبر توجه نکرد؛ بلکه با جسارت، جرأت و بیباکی حیرتآور، برترین پیامبر خدا را متهم به بیعدالتی کرد؛ تا جایی که حتی در نبوت آن حضرت نیز تشکیک کرد.
تفاوت از کجاست تا به کجا؟!
اسکن ها :
2 Comments
اشکان
سلام استاد . ببخشید یه سوالی بعد از پایان برنامه های شما و استاد ابوالقاسمی و عباسی و دیگران . ایا شما در شبکه دیگری برنامه های خود را ادامه داده اید . یا خیر دیگر در شبکه ای برنامه ای ندارید
Yazdani
سلام عليكم
فعلا شبكه اي نيست
هميشه موفق باشيد
ياعلي…