بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه : چالش ویژه دهه ولایت (8)
تاریخ : 04 / 07 /95
مجری :
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
عرض سلام و درود خدمت شما بینندگان عزیز شبکه جهانی ولایت دارم . باز هم با برنامه چالش با کارشناسی استاد یزدانی عزیز در خدمت شما عزیزان هستیم .
استاد یزدانی :
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية مولانا اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه السلام) واولاده المعصومين عليهم السلام .
مجری :
این هشتمین برنامه از برنامه های چالش ویژه دهه ولایت است . در این برنامه ها یک سؤال ثابت دارد که هر شب به آن پرداختیم ، مصادیقی آوردیم و کلیپ هایی پخش کردیم . اما امشب می خواهیم به یک سؤال دیگر می پردازیم که از استاد یزدانی تقاضا دارم سؤال را طرح کنند تا کلیپ ها را با هم ببینیم.
استاد یزدانی :
سؤال این است که روایتی در منابع اهل سنت با سندهای صحیح به صورت گسترده نقل شده از جمله تعلیقات الحسان علی صحیح ابن حبان ، تألیف ناصر الدین البانی ، جلد 10 ، صفحه 67 و 68 :
إن عليا مني وأنا منه، وهو ولي كل مؤمن بعدي
صحيح ـ الصحيحة (2223 )
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: “من كنت وليه فعلي وليه .
پیامبر (صلی الله علیه وآله) می فرماید : علی بن ابیطالب (علیه السلام) از من است و من از او هستم و او ولی هر مؤمن بعد از من است .
آقای البانی هم گفته که سند روایت صحیح است .
در روایت بعدی می گوید :
هر کس من ولی او هستم ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم ولی او است .
ناصر الدین البانی ، تعلیقات الحسان علی صحیح ابن حبان ، ج 10 ، ص 67 و 68
اهل سنت و مخالفان ما و شبکه های وهابی می گویند : این ولی به معنای دوست است . یعنی هر کس من دوست او هستم ،این علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم دوست او است . ما هم می گوییم معنای دوستی ، درست است و ما قبول کردیم . من می خواهم بدانم اگر در مورد ابوبکر هم همین کلمه به کار برده شده ، شما به چه معنا می گیرید ؟ چرا در مورد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام ) به معنای دوستی می گیرید ؛اما وقتی همین کلمه در مورد ابوبکر و عمر به کار گرفته می شود ، به معنای ولایت و سرپرستی می گیرید ؟ روایتی که هم در صحیح بخاری و هم در صحیح مسلم است را نشان می دهم .
کتابی است به نام اللؤلؤ و المرجان که روایات مشترک صحیح مسلم و صحیح بخاری را جمع آوری کرده . تألیف محمد فؤاد عبد الباقی و ابوبکر حسن زاده ، جلد 2 ، چاپ نشر احسان ، صفحه 267 :
ثُمَّ تَوَفَّى الله نَبِيَّهُ e فقال أبو بَكْرٍ أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ e …
ثُمَّ تَوَفَّى الله أَبَا بَكْرٍ فقلت أنا وَلِيُّ رسول اللَّهِ e وَأَبِي بَكْرٍ ….
وقتی پیامبر (صلی الله علیه وآله) از دنیا رفت ، ابوبکر گفت : من ولی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شدم . یعنی دوست شدم .
عمر گفت : وقتی ابوبکر از دنیا برد ، من گفتم : من ولی رسول خدا و ابوبکر شدم .
محمد فؤاد عبد الباقی وابوبکر حسن زاده ، اللؤلؤ والمرجان ، ج 2 ، چاپ نشر احسان ، ص 267
یعنی من تا پیامبر (صلی الله علیه وآله) زنده بودند ، من ولی آن حضرت نبودم . وقتی پیامبر (صلی الله علیه وآله) از دنیا رفتند ، ابوبکر ، ولی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شد . وقتی ابوبکر زنده بود ، هنوز عمر به مقام ولی نرسیده بود . وقتی ابوبکر از دنیا رفت ، عمر هم ولی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و ولی ابوبکر شد .
این جا ولی به چه معنا است ؟ مشخص است که طبق نظر آقایان ، دوستی است . یعنی تا وقتی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) زنده بودند ، ابوبکر دشمن آن حضرت بود ؟ و تا ابوبکر زنده بود ، عمر هم دشمن پیامبر (صلی الله علیه وآله) و هم دشمن ابوبکر بود ؟ طبق قول وهابی بله ، همین طور است .
اما ترجمه فارسی این ها در صفحه 268 می گوید :
وقتی وفات کرد ابوبکر ، گفت : من جانشین پیغمبرم .
چرا در این جا جانشین معنا می کنید ؟ باید ولی را در این جا به معنای دوست بگیرید .
وقتی ابوبکر به لقاء الله پیوست ، گفتم : من جانشین پیغمبر (ص) و ابوبکر هستم .
اللؤلؤ والمرجان ، ص 268 ، ترجمه فارسی
در این جا وقتی به روایتی که در صحیح بخاری از زبان ابوبکر نقل شده ، ” ولی “به معنای جانشین و سرپرست است ؛ اما وقتی به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) می رسند ، معنای کلمه ” ولی” کاملا تغییر می کند یعنی این ها برخورد دو گانه را این ها با لغت هم دارند .
از بینندگان عزیز درخواست می کنم که به کارشناسان شبکه های وهابی تماس بگیرند و همین سؤال را بپرسند که وقتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از دنیا رفتند ، ابوبکر گفت : فانا ولی رسول الله . عمر می گوید : انا ولی رسول الله وابی بکر .
در این جا ” ولی ” به چه معنا است ؟ در جاهای دیگر صحیح بخاری هم هست که نشان خواهم داد . به هر حال واضح و روشن است که در این جا به چه معنا است ؛ اما شما از آن ها بپرسید که انا ولی ابی بکر یا انا ولی رسول الله ، به چه معنا است ؟
مجری :
این هم حدیثی که در صحیح بخاری و صحیح مسلم هست و از احادیث متفق علیه است . همین سؤالی که استاد یزدانی به آن اشاره داشتند ، به سؤال قبلی اضافه شد . در مورد این سؤال از آن ها بپرسید تا ما کلیپ های آن را پخش کنیم .
کلیپ 1 ) :
بیننده :
در مورد قضیه عید غدیر خم و روایت ” من کنت مولاه فعلی مولاه ” ، و هم چنین آیه رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ . بقره / 286 ، در این جا مولا به چه معنا است ؟ در این آیه ، ما می گوییم خدا دوست ما است ؟
خدمتی ، کارشناس وهابی :
پس خدا جانشین ما است ؟
بیننده :
من می گویم : خدا دوست ما است ؟
خدمتی :
پس خدا جانشین ما است ؟ بنده می گویم : مولا یعنی جانشین . در این جا شما چه تعبیری میکنید؟ شما که ادعا می کنید عربی بلد هستید ، اجیبک بفمک ، شما که عرب هستید ، می دانید معنای این چیست . یعنی با زبان خودت جوابت را می دهم . انت مولانا ، در این جا به تعبیر شما ، یعنی جانشین ! من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، شما این را ترجمه کنید .
بیننده :
مولا در این جا به معنای سرپرست و ولی است . إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ . مائده / 55
خدمتی :
شما شعار ندهید ، شعار ندهید !!
مجری :
اعصاب آقای خدمتی به هم ریخته بود و نتوانست به این سؤال پاسخی دهند و واقعا این سؤال هیچ پاسخی ندارد و مشخص نیست که وهابی چرا در معنای ولی و مولی ، تا این حد منتاقض عمل میکند . در کلیپ های بعدی این تناقض بیشتر مشخص می شود .
استاد یزدانی :
این ها مغالطه ای می کنند که اگر “مولی “را در این جا به معنای جانشین باشد ، من کنت مولاه ، هر کس من جانشین او هستم ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) جانشین او است . این خیلی واضح است که شما مغالطه میکنید . درصورتی که ” مولی ” در این جا به معنای سرپرست و اولی بالتصرف است . هر کس من سرپرست او هستم ، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) سرپرست او هست .
بیننده هم همین طور معنا کرد و آقای خدمتی هم باورش نمی شد که چنین معنایی کند و کاملا بدون جواب مانده بود .
بنده روایت دیگری از صحیح بخاری با ترجمه آقای احراری نشان دهم . صحیح بخاری ، تألیف محمد بن اسماعیل بخاری ، با ترجمه عبد العلی نور احراری ، جلد 7 ، چاپ انتشارات شیخ الاسلام احمد جام ، روایت 6728 ، صفحه 179 ، روایت طولانی است که در آخر صفحه می گوید :
فتوفي الله نبيه فقال ابوبكر : انا ولي رسول الله ’ ….
ثم توفي الله ابوبكر فقلت : انا ولي ولي رسول الله ’ …
وقتی خداوند پیامبرش را از این دنیا برد ، ابوبکر گفت : من ولی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شدم ….
سپس خداوند ابوبکر را از دنیا برد . من گفتم : من ولی ولی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هستم.
حتما تماس بگیرید و این کلمه را بپرسید که در صحیح بخاری آمده ، عمر بن خطاب می گفت : انا ولی ولی رسول الله (صلی الله علیه وآله) ، من ولی ولی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هستم . یعنی من دوست دوست پیامبر (صلی الله علیه وآله) هستم ، ناصر ناصر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هستم ، پسر عموی پسر عمویش هستم ، رفیق رفیقش هستم ؟؟!!! نمی شود جز سرپرست به معنای دیگری گرفت .
حال ببینیم که آقای احراری چطور معنا کرده :
سپس خداوند پیامبر خود صلی الله علیه وسلم را بمیراند . آن گاه ابوبکر گفت : من متولی امور رسول الله صلی الله علیه وسلم هستم. سپس خداوند ابوبکر را بمیراند . من گفتم : من متولی متولی رسول الله صلی الله علیه وسلم هستم .
صحیح بخاری ، با ترجمه عبد العلی نوراحراری ، ج 7 ، چاپ انتشارات شیخ الاسلام احمد جام ، ح 6728 ، ص 179
متولی چه معنا می دهد ، عربی آن را مردم میخواندند بهتر متوجه می شدند . اما به هر حال متولی به معنای سرپرست است . سرپرست سرپرست هستم . یعنی جانشین جانشین رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هستم . بینندگان عزیز بگویند که ما یک کشف جدید کردیم که عمر بن خطاب می گفت : من دوست دوست رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هستم . آیا این واقعیت دارد یا این که روایت صحیح بخاری صحیح نیست .
مجری :
این هم روایت صحیح بخاری است و از کتب شیعه نقل نشده . اگر بخواهیم طبق ترجمه وهابی ها و مخالفین شیعه پیش برویم ، نتیجه این می شود که عمر بن خطاب مستقیما با رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دوست نبوده و غیر مستقیم دوست بوده . آیا این قضیه را عقل سلیم و اهل سنت و خود سلفی ها و وهابی ها می پذیرند یا این که این جا را به جانشینی و تولی امور معنا کردند .
کلیپ 2 ) :
بیننده : علی از ایران
عرض کنم که ” علی ولی کل مؤمن من بعدی ” یعنی حضرت امیر (علیه السلام) بعد از من دوست همه هست . یعنی قبلا دوست نبودند و بعد از این دوست هستند .
این روایت را ده ها عالم اهل سنت تصحیح کرده . از جمله آقای ذهبی ، آقای حاکم نیشابوری و ناصر الدین البانی .
مجری وهابی :
احسنت ، علی دوست هر مسلمان و دوست هر مؤمنی و علی در قلب هر انسان مسلمان و معتقد به قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم قرار دارد .
حسینی (یزیدی ) ، کارشناس وهابی :
من یک سؤال دارم . شما فرمودید : ولی هر مؤمنی بعد از من است . لاشک که حضرت علی در مرگش و پس از مرگش ولی ما است و ما دوستش داریم . آیا معنایش این است که در زمان رسول الله ولی هیچ مؤمنی نیست ؟ این قضیه اول که لطف کنید و به آن جواب دهید ؟
دوم ، ولی در این جا که به معنای حاکم نیست . خودتان خوب معنا کردید ، دوست ! پس مولا و ولی ، یکی است و فرقی نمی کنند . ما هم همان را می گوییم که ولی به معنای دوست است و محبتش را داشته باشیم . ما محبت علی را از ایمان می دانیم و حضرت علی را دوست داریم . آن کسی که حضرت علی را واقعا از روی نفاق بد می دارد ، آن به خاطر نفاقش است .
مجری :
این هم آقای یزیدی ناصبی که کلا منکر اصل غدیر است و طبق احکام خودشان کسی که متواتر را انکار کند ، حداقل فاسق هستند ، سؤالی را مطرح کردند . بنده فکر می کنم حال مساعدی نداشتند و فکر نمی کردند که بیننده این طور سؤال را مطرح کند . با توجه به این روایت گفتند : یعنی آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) ولی مؤمنان نبودند ؟
استاد یزدانی :
ما هم همین را می خواهیم بپرسیم . روایت در کتاب مسند احمد ، با تحقیق دکتر احمد الزین ، جلد 16 ، چاپ دار الحدیث قاهره ، صفحه 497 :
قال رسول اللَّهِ e لاَ تَقَعْ في علي فإنه مِنِّى وأنا منه وهو وَلِيُّكُمْ بعدي وانه مِنِّى وأنا منه وهو وَلِيُّكُمْ بعدي …
پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرماید : کسی حق شکایت از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را ندارد ؛ چون او از من است و من از او هستم . او ولی شما بعد از من است . او از من است و من از او هستم . او ولی شما بعد از من است .
اين آقا از خودش می پرسید که یعنی چه ؟ واقعا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) ولی مردم نبوده ؟ اگر بخواهیم به معنای دوست بگیریم که خیلی بد می شود . اگر یک لحظه دقت می کرد ، چنین گافی را نمی داد . صریح و واضح و روشن است که ” ولی ” در این جا به معنای سرپرست و اولی بالتصرف است .
من از علی بن ابیطالب (علیه السلام) هستم و علی بن ابیطالب (علیه السلم ) از من است و او بعد از من سرپرست شما است . این که نمی شود : بعد از من دوست شما است . یعنی من تا زنده هستم ،علی بن ابیطالب (علیه السلام) دشمن شما است ؟ و شما با امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) دشمن هستید و بعد از من با شما دوست می شود !!! یعنی تا پیامبر (صلی الله علیه وآله) زنده هستند ، وجود آن حضرت باعث می شود که بین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) عداوت و بغض باشد !!!
این معنای بسیار اشتباهی است و این کارشناس متوجه نبود و همین معنا را می کرد و سؤالی پرسید که بنیان خودش را از بین برد و خراب می کرد .
مجری :
کلیپ بعدی از تماس های شما بینندگان عزیز با یک به اصطلاح کارشناس وهابی است که با هم می بینیم .
کلیپ 3 ) :
بیننده :
از شما سؤالی در رابطه با کلمه ولی داشتم . شما مدعی هستید که کلمه ” ولی ” به معنای دوست است .
ظهرابی ، کارشناس وهابی :
ما مدعی نیستیم ، شما به کتاب الغدیر آقای امینی مراجعه کنید که مال خودتان است . در آن جا ببینید که معنای ولی و مولی را چه معنا کرده . اگر ایشان به صراحت گفته بود که ولی و مولی به معنای جانشین و خلیفه است ، ما می پذیریم .
بیننده :
سؤال بنده از شما این است که در صحیح بخاری ، جلد 5 …..
کارشناس وهابی :
نمی خواهد ادامه دهید ؛ چون اینطور وقت برنامه را میگیرید !!!!
مجری :
عجز وهابیت را ببینید از خوانده شدن روایاتی که خودشان تصحیح کردند و خودشان قبول دارند . قطعا هر بیننده منصفی این را از خود میپرسد چه دلیلی دارد که از قرائت روایتی که در کتب خودشان است و خودشان تصحیح کردند . آقای سجودی هم که می گوید : ما هواپیما سازی داریم و روایات را تصحیح کردیم . اما در این مواقع یا به دنبال تضعیف روایات هستند یا اصلا اجازه قرائت روایت را نمی دهند و کلا صورت مسأله را پاک می کنند .
استاد یزدانی ! خیلی عجیب بود که گفتند : الغدیر علامه امینی (ره) ، مولی را به دوست گرفته . در صورتی که علامه امینی (ره) این کتاب را نوشته تا ثابت کند که معنای ولی و مولی در حدیث غدیر جانشینی است . فکر می کنم از بی جوابی بود که این وهابی چنین حرفی را زد .
استاد یزدانی :
همیشه این جواب را می دهد . هر زمان که با ایشان تماس می گیرند ، می گوید : الغدیر را بخوانید. ما هم الغدیر را می خوانیم . در جلد اول از کتاب الغدیر ، صفحه 362 :
نظرة في معاني المولي وهي : اثنين وعشرين معني
نگاهی کوتاه به معنای مولا که حدود بیست و دو معنا است .
در ادامه این معانی را یک به یک می آورد و بعد قراینی می آورد که مقصود از این مولا چیست .
قرینه اول ، معنای حدیث متفق علیها ….
تا بیست و دو قرینه را نقل میکند که کلمه ولی و مولی فقط و فقط به معنای ولایت است . در ادامه احادیثی می آورد که مفسر معنای مولا است .
عن النبي صلى الله عليه وآله أنه لما سئل عن معنى قوله : من كنت مولاه فعلي مولاه .قال : الله مولاي أولى بي من نفسي لا أمر لي معه ، وأنا مولى المؤمنين أولى بهم من أنفسهم لا أمر لهم معي ، ومن كنت مولاه أولى به من نفسه لا أمر له معي فعلي مولاه أولى به من نفسه لا أمر له معه .
علامه امینی ، الغدیر ، ج 1 ، ص362 تا 366
روایاتی را که می آورد از منابع اهل سنت است تا ثابت کند که کلمه” ولی و مولی ” در همه این ها به معنای ولایت و سرپرستی است .
آقای ظهرابی ! چقدر شما انسان بی سوادی هستید ! من قسم می خوردم که ایشان حتی پشت جلد کتاب الغدیر را هم ندیده . اگر جلد الغدیر را دیده بود ، چنین ادعایی نمی کرد . علامه امینی (ره) یازده جلد نوشته تا همین را ثابت کند . در همان جلد اول ” کلمه مولا و ولی ” را معنا می کند و بیست قرینه می آورد ، از جمله بیعت عمر بن خطاب و تبریک ایشان را می آورد . بیست قرینه ای که می خواهد ثابت کند ، کلمه ولی به چه معنا است . ما الغدیر را خواندیم و به این نتیجه رسیدیم .
مجری :
کلیپ بعدی هم از تماس های شما بینندگان عزیز است که با هم می بینیم .
کلیپ 4 ) :
بیننده : رضا از ایران
طبق آیه 44 سوره مائده ، وقتی کثیری از صحابه به همین دوستی حضرت علی (علیه السلام) اکتفا نکردند و طبق گفته ابن تیمیه : بغض و دشمنی و کینه داشتند …
ظهرابی ،کارشناس وهابی :
آخر سؤالتان را بیان کنید ؛ چون ابتدای سؤال را دوستتان گفت .
بیننده :
آخرش این که ، طبق آیه 44 سوره مائده که می گوید : ومن لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون . بنده می خواهم بدانم آیا کثیری از صحابه مصداق این آیه هستند …
کارشناس وهابی :
من جواب شما را در برنامه غدیر دادم . نمی دانم ، شاید فقط هدف شما وقت گیری از برنامه است . سؤال دومتان را بیان کنید .
بیننده :
شما درست می فرمایید . اما در صحیح بخاری هم آمده که وقتی نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله) رحلت کردند ، ابوبکر گفت : من با رسول الله (صلی الله علیه وآله) دوست شدم ، چرا که قبل از آن دشمن حضرت بودند . پس باید قبول کنید یا ابوبکر دشمن پیامبر (صلی الله علیه وآله) بوده ، چون می گوید : قال ابوبکر : انا ولی رسول الله ،این روایت در دو تا از کتاب های شما نقل شده .
کارشناس وهابی :
انا ولی رسول الله یعنی چه ؟ در کجا گفته انا ولی رسول الله ؟ بعد از رسول الله چه گفته ؟
بیننده :
می گوید : فلما توفی رسول الله قال ابوبکر : انا ولی رسول الله . اگر در این جا ” ولی ” به معنای جانشین است ، باید در مورد حضرت علی (علیه السلام) هم به معنای جانشین باشد . اگر در مورد حضرت علی (علیه السلام) دوست است ، باید در مورد ابوبکر هم به معنای دوست باشد .
کارشناس وهابی :
در کجا در باره حضرت علی ، کلمه ولی را به کار برده . گفتند : من کنت مولاه فعلی مولاه . تمام شد .
بیننده :
من روایتی برای شما می آورم …
کارشناس وهابی :
روایت نیاورید ؛ چون برنامه فقهی است و لازم هم نیست که روایت بیاورید .
مجری :
خیلی عجیب است که خود آقای ظهرابی سؤال می کنند که در کجا کلمه ” ولی ” را آورده . اما تا بیننده می خواهد روایت را بیان کند ، می گوید : روایت نیاورید .
عجز وهابیت را ببینید که این ها اصلا هیچ جواب علمی ندارند . هر بیننده ای که اهل حق و انصاف باشد ، یک سؤال برایش ایجاد می شود که چرا این ها از جواب دادن فرار می کنند و می ترسند از روایتی که خودشان قبول دارند .
استاد یزدانی :
سؤال خیلی جالبی پرسیدند . ” انا ولی رسول الله ” که در صحیح بخاری آمده ، گفت : در کدام کتاب نقل شده ، چنین چیزی نیست . بعد که روایت را خواند ، در گوشی گفتند که چنین روایتی وجود دارد. بعد گفت : در مورد حضرت علی (علیه السلام) که کلمه ” ولی ” به کار نرفته . بیننده تا گفت : من روایت را بخوانم ، گفت : نه ، لازم نیست روایت بخوانید .
این عجز و ناتوانی رئیس شبکه های وهابی نور است که نتوانست هیچ جوابی برای بیننده شیعه بیاورد .
مجری :
تماس بعدی را هم ببینیم که آقای ظهرابی در مقابل یک بیننده دیگر چه جوابی می دهد .
کلیپ 5 ) :
بیننده :
استاد بزرگوار ! شما به بیننده قبلی گفتید یک نفر از علما را بیاورید که گفته باشد : ولی به معنای جانشین است . بنده سه نفر از علما و لغت شناسان اهل سنت را می آورم که ولی را به معنای جانشینی گرفته اند .
ظهرابی ، کارشناس وهابی :
به هیچ وجه !!!
بیننده :
کتاب لسان العرب ، در ترجمه کلمه ولی گفته : و الولي ، ولي اليتيم الذي يلي امره ويقوم بكفايته و ولي المرأة ….
کارشناس وهابی :
آقای احمد ! این ها معنی ثانوی است . نماز یعنی چه ؟ صلاۀ یعنی چه ؟ شما معنای ثانوی را آورده اید . ممکن است که ولی ، معانی دیگری هم داشته باشد . اما ” ولی ” در لغت عربی به معنای جانشین نیست . شما در این جا به معنای سرپرست یتیم آورده اید ، نه به معنای جانشین . شما می گویید : علی جانشین است ، نه این که سرپرست پیامبر است . من کنت مولا ، مگر شما می گویید : هر کس من جانشین جانشینش هستم ، علی هم جانشین او هست. شما ایشان را به عنوان جانشین آوردید نه به عنوان سرپرست ، نه این که دوست ، نه این که محبوب !
در ثانی این معنی ، معنای ثانوی است . ریشه اصلی کلمه صلاۀ در زبان عربی ، به معنای دعا است ؛ اما در زمان نزول قرآن معنای آن تغییر کرد و به این کارهایی که ما انجام می دهیم ، نماز می گویند . حتی در دوران مکه به این اعمال نماز نمی گفتند . نماز در مکه تنها عبارت بود از ذکر و دعا . بعدا این کامل شد و به قیام و قعود و رکوع و سجود تبدیل شد . چون همه آن ها دعا است . پس این معنایی که گرفتید ، معنای ثانویه است و به کار ما نمی آید . برگردید به نزد آقای علی امینی ، ایشان به شما می گوید!
مجری :
بیننده تماس گرفت و گفت که من حداقل از سه عالم اهل سنت دارم که ولی را به معنای جانشینی و متولی امور گرفتند که خود آقای ظهرابی گفت : به هیچ وجه چنین چیزی نیست .
عین کلام خودشان بود یعنی مثل تماس های قبلی و تماس های بعدی که در شب های آینده پخش خواهیم کرد ، دروغ گفتند یا تدلیس کردند . بیننده یک قول را خواند و اجازه نداد که قول های بعدی را بخواند و گفتند که این ها معنای ثانویه است .
استاد یزدانی :
چطور است که وقتی به ابوبکر می رسد ، معنای اولیه است . انا ولی رسول الله . عمر هم می گوید: انا ولی ولی رسول الله . چطور در این جا معنای ثانویه نیست و معنای اولیه و به معنای جانشین و سرپرست است ؛ اما در مورد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) ، معنای ثانویه است و معنای اولیه را نمی گیرید . واقعا این دوگانگی در رفتار از این آقایان جای تعجب دارد . گفتند که هیچ کس چنین چیزی را نگفته که ما نشان دادیم که علمای خودشان کلمه ولی را به معنای جانشین و متولی امور گرفته اند . توضیح بیش از این دیگر لازم نیست س.
مجری :
پس شما بینندگان عزیز سؤال اول به قوت خود باقی است و این هم سؤال دوم که اضافه شد . حتما این دو سؤال را بپرسید به خصوص روایتی که استاد یزدانی در ابتدای برنامه در مورد قول ابوبکر و عمر اشاره داشتند که ” ولی رسول الله ، ولی ولی رسول الله ” . ببینیم شبکه های وهابی چه ترجمه ای را ارائه خواهند داشت .
تماس بینندگان
بیننده : آقای ناصری از بروجرد ـ شیعه
همه می دانیم که کلمه ولی معانی متعددی دارد که هر کدام را در جای خود به کار ببریم . مثلا این آقایان وهابی وقتی به مدرسه می رفتند و همیشه نمره صفر می گرفتند ، معلم یا ناظم مدرسه گوششان را می گرفت و می گفت که یادتان نرود که فردا با ولی خود به مدرسه بیا . آیا این ها فردای آن روز دست دوست و رفیق خود را می گرفت و به مدرسه می آورد ؟ مشخص است که این طور نبوده . بلکه پدرش را که قیم و ولی شان بوده ، می آوردند .
نکته دوم ، در روز مبارک غدیر که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : من کنت مولاه فعلی مولاه ، با توجه به قرینه های موجود این مطلب را فرمودند . چون قبل از جمله فرمودند : آیا من نسبت به شما و به جان شما ، اولی نیستم ؟ نگفتند که من قبلا دوست شما نبودم . گفتند : من نسبت به شما اولی هستم . یعنی در امور شما تصرف دارم . حال که شما قبول دارید ، از این به بعد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) متصرف در امور شما است . یعنی مولای شما است . همان طور که امشب به زیبایی معنای جانشینی برای خلیفه اول و دوم را از کتاب های خودشان بیان کردید .
نکته آخر این که ، چرا جای دوری برویم . یک مثال زنده و حی و حاضر است . این ها چون جیزه خوار عربستان سعودی هستند ، با این که ملک سلمان زنده است ، می گویند : ولی دارد . با این که این ولی زنده است ، باز هم این ولی ، ولی عهد دارد . این نشان می دهد که تا بعد از مرگ ملک سلمان جانشین دارد ؛ حتی جانشین جانشین دارد و اگر بتوانند می گویند که جانشین جانشین جانشین دارد . آیا این ها معنای دوست را دارند ؟ مشخص است که این ها به معنای حاکمیت در امور بعد از ملک سلمان است .
استاد یزدانی :
وقتی آقای عبد الله زنده بود ، عبد الله ، پادشاه و ولی مردم بود . پرسیدند که ولیعهد ایشان چه کسی است ؟ ولیعهد ایشان ، آقای سلمان هست . ولی ولیعهد ایشان چه کسی بود ؟ ولی ولیعهد ، آقای مقرن بود . ولیعهد آقای مقرن چه کسی بود ؟ پسر آقای عبد الله بود . یعنی تقریبا چهار پنج نسل از این ها مشخص بود . چون بعد از آقای عبد الله بین مردم اختلاف ایجاد نشود .
مگر نعوذ بالله رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به اندازه این ها نمی فهمید ؟؟؟؟!!!
جالب است که یکی از غنچه های نه ساله ولایت ، نغمه خانم ، این سؤال را پرسید که طبق روایت صحیح مسلم ، حفصه دختر عمر بن خطاب به پدرش خبر می دهد که امت اسلامی را بدون چوپان رها نکن . ولی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) تا این اندازه متوجه نبود و امت اسلامی را بدون چوپان رها کرد و نعوذ بالله به اندازه همسر خودشان ، حفصه ، متوجه نبود که امت اسلامی نیاز به چوپان هم دارد که مردم را راهنمایی کند .
بیننده : محمد از زاهدان ـ شیعه
استاد یزدانی ! آن کسی که بعد از یک شب حرف زدن در مورد لیلی ، می پرسد لیلی نر بود یا ماده ، من او را تحسین می کنم . همین شهامت و جرأت را داشته که پرسیده . اما این آقایان وهابی به حدی غرور و تعصب دارند که تا زنده هستند ، نمی پرسند که لیلی نر بود یا ماده ؟ وقتی مردند ، در قبر و در گوش آن ها می گویند : لیلی ماده بود .
یکی از کارشناسان وهابی گفت : روز غدیر هوا گرم نبوده و 28 درجه بوده . بنده نمی دانم این ها از کجا این مطلب را آورده . بر فرض این که روز غدیر هوا گرم نبوده و برف و بوران بوده ، چه دردی را از شما درمان می کند . شما اصل موضوع را رها کردید و به درجه هوا چسبیده اید ؟
می گویند : چرا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) روز عرفه جانشینی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را اعلام نکرد ؟ ما هم این سؤال را می پرسیم که اگر اختلاف با جیش یمن بوده ، چرا روز عرفه این ها را با هم سازش نداد تا حج همه قبول شود . چرا پیامبر (صلی الله علیه وآله) اجازه داد که عده ای با بغض و کینه حج خود را به جای بیاورند ؟
خدمتی گوش فلک را کرد کرده که مولی در هیچ جا به معنای جانشینی نیامده . ما هم می گوییم به معنای جانشینی نیامده ، نگردید که نیست . مولی به معنای صاحب اختیار و سرپرست است . اگر روز غدیر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) دست ابوبکر را بالا می برد و فقط می گفتند : کسی که در غار عقرب نیشش زد ، ابوبکر بود . امروز این عقیل بی عقل ! گوش فلک را پر می کرد که پیامبر (صلی الله علیه واله) جانشینی ابوبکر را اعلام کرده .
من از عزیزان اهل سنت تقاضا دارم که یک لحظه تعصب را کنار بگذارید . پیامبری که این همه زحمت کشید و خون دل خورد ، چطور امکان دارد که برای بعد از خودش کاری نکرد . فرض کنید که جانشینی معین نکرد ؛ اما بالاخره باید در جایی گفته باشد که ای مردم ! بعد از من کسی را انتخاب کنید که قادر باشد ، شجاع باشد ، دلیر باشد . یا این که افرادی را مشخص کند که از بین این ها کسی را انتخاب کنید . یا این که گفته باشند : این چند نفر یک نفر را انتخاب کند .
مگر می شود پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای بعد از خودش فکری نکرده باشد . پیامبری که این همه دلسوز بود ، امتش را رها کند . مگر می شود ؟؟؟؟!!!!
بیننده : خانم آمنه از شهریار ـ شیعه
بنده سفارشاتی را برای آقایان کارشناس شبکه های وهابی دارم . در طول این هفته بنده با شبکه های وهابی به خصوص شبکه وهابی نور تماس گرفتم و سؤال را مطرح کردم . اما این آقایانی که بیشتر نام کارشناس را یدک می کشند یا پاسخی نداشتند یا اصلا اجازه حرف زدن را از من می گرفتند .
در تماسی که با آقای ظهرابی داشتم ، گفتند : آیت الله های ما نمی توانند کتاب های ابن تیمیه را بخوانند ، چه برسد به من که یک دختر بچه هستم .
آقای کارشناس نما ! به نظر شما بهتر نیست مقداری از این نگرانی را خرج آقای کشتکار می کردید که حتی کتاب ابن تیمیه را باز نکرده و خیلی راحت به بیننده ها دروغ میگوید .
آقای کشتکار ! مشکل شما یا از گیرایی پایین تان است که سؤال را متوجه نشدید یا به خاطر عجز و بی سوادی شما بود که یک پاسخ کاملا بی ربط و دروغ دادید . البته ما منتظر هستیم که طبق گفته خودتان کتاب های ابن تیمیه را ؟؟؟ بیاندازید . مطالعه که ندارید ، کارشناس خوبی که نیستید ، حداقل بیننده خوبی باشید و دوشنبه شب ها برنامه راه و بی راه استاد یزدانی را ببینید ، آن زمان مطمئن باشید که از این حرف خود بر می گردید ؛ گرچه که شما آن قدر پرو هستید که چنین کاری از شما بعید است و هیچ امیدی به شما نیست .
نکته بعدی ، در یکی از برنامه های شبکه نور ، زمانی که برادر بزرگوار ما ، آقا حمید ، تماس گرفته و سؤال خود را مطرح کردند ، بینندگان عزیز متوجه شدند که چطور حال کارنشناس شبکه خراب شد و چون جوابی نداشتند ، تهمت دروغ زدند . زمانی هم که بنده این سؤال را مطرح کردم ، حال ایشان بدتر شد.
مطلبی هم به آقای موحد ، مجری وهابی شبکه وهابی ، بیان کنم . اولا ،ایشان اعتراض کردند که دختر ها تماس می گیرند ، بچه ها تماس می گیرند ، مردها تماس می گیرند . آقای موحد ! وقتی مکتب ما حق است و ما به این حقانیت اعتقاد داریم ، با شما تماس می گیریم تا ثابت کنیم که شما در لباس اسلام هستید ؛ اما تنها سعی شما ، خراب کردن وجهه اسلام است .
دوما ، آقای موحد ! شما گفتید که شبکه نور را تا شب در اختیار بنده قرار می دهید تا من حرفم را اثبات کنم . ولی نیازی به این کار نبود ، همین که شما یک دقیقه به بنده اجازه صحبت کردن می دادید ، آن زمان می دیدید که شخص دروغگو چطور رسوا می شد .
نکته آخر این که ، ایشان خیلی خوب گفتند که بنده بغل دستی داشتم و در گوشم حرف می زد . اما نه آن چیزی که ایشان فکر می کردند . بغل دستی من خیلی نگران ایشان بود و گفتند به ایشان بگویم : با سؤال دو بیننده ، این طور آشفته نشوید و بهتر است که کنترل خود را در برنامه زنده حفظ کنند و این طور آبروی خود و شبکه نور را به باد ندهند .
مجری :
ما همه کلیپ ها را پخش کردیم و بینندگان عزیز هم دیدند که هم دروغ بستند و هم هیچ پاسخی نداشتند .
بیننده : آقای احمدی از قروه ـ اهل سنت
بنده به استاد یزدانی یک انتقاد داشتم . در ایران اهل سنت زیادی هستند که زندگی می کنند . بعضی اوقات که شما طوری در مورد خلفای راشدین و حضرت عایشه که صحبت می کنید ، که خیلی ها ناراحت شدند . بنده هم به شخصا خیلی ناراحت شدم .
استاد یزدانی :
چه زمانی صحبت کردم ؟ بنده دو سه سال است که هیچ برنامه ای در مورد عایشه و ابوبکر و عمر نداشتم . شما باید موردی بگویید که در فلان برنامه ، فلان حرف را زده اید ؟
بیننده :
موارد زیادی بوده .
مجری :
اگر موارد خیلی زیادی بوده ، یکی از آن ها را بیان کنید که در کجا و در چه برنامه ای و با چه الفاظی بیان شده .
بیننده :
یکی ، وقتی صحبت می کنید ، خیلی سبک و کوچک اسم از آن ها می برید . مثلا آیه در مورد امهات المؤمنات آمده ، شما می گویید که عایشه مثل تف سر بالا است
استاد یزدانی :
ما چه زمانی این حرف را زدیم . بنده چند سال است که در مورد خلفا و عایشه برنامه ای نداشتم . چون شما موردی نمیتوانید بیاورید ، بنده سؤال را از شما و همه فکران شما می پرسم که چرا شما کلمه ” ولی ” را در رابطه با خلفا ، به معنای سرپرستی و جانشینی می گیرید ؛ اما وقتی به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) می رسید ، به معنای دوست می گیرید .
در صحیح بخاری ، با ترجمه نور احراری آمده :
فتوفي الله نبيه ’ فقال ابوبكر : انا ولي رسول الله …
ثم توفي الله ابابكر فقلت : انا ولي ولي رسول الله ’ ….
عمر می گوید : من ولی ولی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هستم .
صحیح بخاری ، با ترجمه نوراحراری ، چاپ انتشارات احمد جام
کلمه ” ولی ” در این جا به چه معنا است ؟
بیننده :
در مورد ” ولی ” معانی زیادی بیان شده ؛ اما تنها معنی که نمی دهد ، در خصوص خلافت است . من نمی دانم در این جا به چه معنا است . اطلاعات عربی چندانی ندارم .
استاد یزدانی :
همه بینندگان عزیز شیعه و سنی ، کوچک و بزرگ ؛ حتی بچه های دبستانی هم متوجه شدند که کلمه ” ولی ” در این جا به چه معنا است .
مجری :
وقتی شما در این جا معنای ” ولی ” را نمی دانید ، چطور در غدیر می دانید که به معنای دوستی است .
بیننده :
من اطلاعات زیادی در مورد کلمه ” ولی ” ندارم ؛ اما وقتی نام حضرت علی و نام امام حسین می آید ، شخصا تمام بدنم می لرزد .
استاد یزدانی :
برادر عزیز ! روایت دیگری را نشان می دهم که در این جا به چه معنا است . پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرماید : من کنت ولیه فعلی ولیه ، هر کس من ولی او هستیم ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) ولی او است . در این جا ” ولی ” به چه معنا است ؟
بیننده :
هر کس من را دوست دارد ، علی را هم دوست داشته باشد .
مجری :
چطور شما در این جا معنای ” ولی ” را می دانید ؛ اما در روایت صحیح بخاری نمی دانید ؟
استاد یزدانی :
یا در روایت دیگری که در همین صفحه آمده می فرماید : ان علیا منی وانا منه ، وهو ولی کل مؤمن بعدی ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) از من است و من از او هستم . او ولی هر مؤمنی بعد از من است . این جا کلمه ” ولی ” به چه معنا است ؟ سند روایت را هم البانی تصحیح کرده .
بیننده :
به نظر شما پیامبر (صلی الله علیه وآله) می فرمایند که حضرت علی جانشین من است ؟
استاد یزدانی :
به نظر شما چه معنایی دارد ؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرموده : بعد از من امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) ولی هر مؤمنی است . آیا ” ولی ” به معنای دوست است ؟ من فقط می خواهم که شما وجدانت را قاضی قرار دهید .
بیننده :
خدا شاهد است که من با هیچ غرض یا مرضی نخواستم که به شبکه شما زنگ بزنم . اکثر اوقات شبکه شما را نگاه می کنم و احترام خاصی برای شما قائل هستم .
استاد یزدانی :
ما از ادب و احترام شما خیلی تشکر می کنیم ؛ اما این سؤال را از شما داریم که ” ولی ” در این جا به چه معنا است ؟
بیننده :
به نظر من که سواد عربی هم ندارم ، در جریانی که در خصوص حضرت علی در غدیر پیش آمد . حضرت بهترین کار را انجام داده بود ؛ اما عده ای از ایشان ناراحت بودند .
استاد یزدانی :
در این جا اصلا بحث غدیر نیست و روایت دیگری است .
بیننده :
عده ای که از حضرت علی ناراحتی داشتند ، نزد پیامبر آمدند و شکایت حضرت کردند . پیامبر در مدینه آمدند .
مجری :
جناب احمدی عزیز ! ما کاملا در جریان هستیم . ان شاء الله در شب های آینده در مورد همین مسأله ای که بیان می کنید ، به صورت مفصل بحث خواهیم کرد تا جای هیچ شک و شبهه ای باقی نماند. اما دوست داریم که در مورد سؤال برنامه توضیح دهید.
استاد یزدانی :
تا صبح هم که شما بپرسید جواب نخواهند داد . بنده فکر میکنم پذیرش حق برای این ها سخت است . اما از شما تقاضا داریم که تنها با خودتان خلوت کنید و از خودتان بپرسید . هر جوابی دادید ، حجت است .
مجری :
از شما برادر عزیز تشکر می کنیم و در شب های آینده در مورد جیش یمن هم صحبت خواهیم کرد و خواهید دید که در این باره هم شبکه های وهابی ، عاجز خواهند بود و پاسخی نخواهند داشت . اما این دور از انصاف است که قرن ها گفته شد : ” ولی ” در حدیث غدیر به معنای دوستی است ؛ اما در صحیح بخاری به معنای دیگری است . برای ما خیلی عجیب است که در حدیث غدیر بلافاصله همه می دانند که ” ولی ” به معنای دوستی است . اما در باره حدیث بخاری ، یا اظهار بی اطلاعی میکنند یا مثل آقای ظهرابی می گویند : دروغ است و اصلا چنین چیزی وجود ندارد .
از استاد یزدانی عزیز و هم چنین شما بینندگان بزرگوار تشکر و قدردانی می کنیم .