بر اساس روايت صحيح بخاري، معاوية بن أبي سفيان معتقد بوده كه از عبد الله بن عمر و پدر او ، نسبت به خلافت شايسته تر بوده است
بخاري در صحيح خود مينويسد:
… فَلَمَّا تَفَرَّقَ النَّاسُ خَطَبَ مُعَاوِيَةُ قَالَ: مَنْ كَانَ يُرِيدُ أَنْ يَتَكَلَّمَ فِي هَذَا الأَمْرِ فَلْيُطْلِعْ لَنَا قَرْنَهُ، فَلَنَحْنُ أَحَقُّ بِهِ مِنْهُ وَمِنْ أَبِيهِ، قَالَ حَبِيبُ بْنُ مَسْلَمَةَ: فَهَلَّا أَجَبْتَهُ؟ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: فَحَلَلْتُ حُبْوَتِي، وَهَمَمْتُ أَنْ أَقُولَ: أَحَقُّ بِهَذَا الأَمْرِ مِنْكَ مَنْ قَاتَلَكَ وَأَبَاكَ عَلَى الإِسْلاَمِ، فَخَشِيتُ أَنْ أَقُولَ كَلِمَةً تُفَرِّقُ بَيْنَ الجَمْعِ، وَتَسْفِكُ الدَّمَ، وَيُحْمَلُ عَنِّي غَيْرُ ذَلِكَ، فَذَكَرْتُ مَا أَعَدَّ اللَّهُ فِي الجِنَانِ
وقتي مردم متفرق شدند، معاويه خطبه خواند و گفت: هر كس قصد دارد در باره خلافت حرفي بزند، سرش را بلند كند ، ما از او و پدرش شايسته تر هستيم نسبت به خلافت. حبيب بن مسلمه گفت: آيا نميخواهي جوابش را بدهي؟ عبد الله بن عمر گفت: من خودم را آماده كردم كه بگويم: شايسته تر از تو نسبت به خلافت كسي است كه با تو و پدرت بر سر اسلام جنگيد؛ اما ترسيدم كه سخني بگويم كه سبب تفرقه و خونريزي شود و مردم تصور كنند كه من قصد ديگري دارم؛ پس به ياد آوردم ، آن چه را كه خداوند در بهشت آماده كرده (براي صابران).
بزرگان اهل سنت هم تصريح كرده اند كه مقصود معاويه عمر بوده و او خود را از عمر هم شايسته تر مي دانسته است كه در ذيل مستندات آن ها را مشاهده خواهيد كرد: