پنجاهمین برنامه کلمه طیبه با موضوعات:
ـ بررسی روایت «ان المیت لیعذب ببکاء اهله»
ـ مخفی کردن حقایق روش همیشگی و توصیه علمای سقیفه
ـ منافق بودن یک سوم صحابه در زمان جنگ احد
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ:29/06/1400
برنامه:کلمه طیبه
مجری:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر (عج)، الحمد الله این توفیق نصیب ما شد بازهم در دو شنبه شب دیگر تقدیم بکنیم به نگاه مهربان همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند برنامه کلمه طیبه را، همانطور که مستحضر هستید در این برنامه این توفیق را داریم استفاده بکنیم از محضر استاد بزرگوار حضرت استاد دکتر یزدانی، إن شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم، ابتداً یک سلام و عرض ادبی داشته باشیم محضرشان و بعد از آن إن شاءالله سیر برنامه را پی بگیریم، سلام عرض می کنم خدمت تان در خدمت تان هستیم.
استاد یزدانی:
سلام علیکم ور حمة الله
اَعُوذُبِاللّه مِنَ الشَّیّطانِ الَّعِینِ الرَّجِیمّ بِسّمِ اللّهِ الرَّحّمنِ الرَّحِیمّ الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و المشهود لکل موجود محمد المحمود وعلي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود.
من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر امیدوار هستم که عزاداری همۀ شما در این ایام مورد قبول درگاه حضرت حق قرار بگیرد و ان شاء الله نام همۀ ما را جزء شیعیان آن حضرت ثبت و ظبط بشود و امیدوار هستیم که ان شاء الله در همین چند روز باقی مانده راه کربلا هم باز بشود تا همه مردم ان شاء الله بتوانند راحت و بدون درد سر بروند به آن زیارتی که منتظر هستند ان شاء الله برسند، در خدمت تان هستم.
مجری:
ان شاء الله، به برکت این دعاها مگر اینکه ما امیدوار باشیم که چنین آرزویی ان شاء الله محقق بشود.
حضرت استاد شما یک بنای زیبایی را گذاشتید ان شاء الله بتوانیم این را ادامه بدهیم بینندگان عزیز حتماً آن افرادی که همراه با برنامه کلمه طیبه بودند الآن منتظر هستند ما در ابتدای برنامه طبق رسمی که خود استاد تشخیص داند و چقدر هم بجا بود این مطلب در ابتدای برنامه قرار گرفت که ان شاء الله هر جلسه نسبت به وجود نازنین حضرت آقا امام زمان (عج) شخصی که شبکه به نام ایشان هست إن شاءالله بتوانیم این جلسه هم نهایت استفاده و بهره را ببریم در همین ابتدای برنامه حاج آقا خواهش می کنیم اگر امکانش هست همین فرصت ابتدایی برنامه را کماکان اختصاص بدهیم به وجود نازنین حضرت ولی عصر.
استاد یزدانی:
یک روایت بسیار زیبای هست در کتاب شریف «کمال الدین» که با سند صحیح از حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) نقل شده که در «کمال الدین» صفحه 376 باب شماره 35 روایاتی که از امام رضا نقل شده روایت شماره 7، سند صحیح است از ریان بن صلت که
«قال: قلت للرضا علیه السلام: أنت صاحب هذا الأمر؟»
به امام رضا عرض کردم و سؤال کردم آیا تو صاحب این امر هستی
کمال الدین، ص 376، ب 35، ر 7
صحاب امر وقتی می گویند در لسان روایت مقصود آن کسی که قرار هست کار را به سر انجام برساند آن کسی که خدا وعده داده به وسیله او دین را بر همه ادیان پیروز کند، فرمود:
«أنا صاحب هذا الامر»
بله من صاحب امر هستم
اما آن صاحب امری که منظور این هست که دنیا را پر از عدل و داد می کند نه، آن کس دیگر هست
«أنا صاحب هذا الامر ولکنی لست بالذی أملاها عدلا کما ملئت جورا»
او کس دیگر هست
«وکیف أکون ذلک علی ما تری من ضعف بدنی»
من چطور می توانم آن صاحب امر باشم که دنیا را پر از عدل و داد می کند در حالی که می بینید بدنم ضعیف شده
«إن القائم هو الذی إذا خرج کان فی سن الشیوخ ومنظر الشبان»
اما او وقتی قیام می کند درست است سن او سن پیری هست سال ها از عمرش گذشته اما قیافه قیافۀ جوانی هست بدنش قوی هست
«قویا فی بدنه حتی لو مد یده إلی اعظم شجرة علی وجه الأرض لقلعها»
آنقدر قدرت بدنی دارد حضرت صاحب الزمان که اگر بخواهد قوی ترین درخت روی زمین را با دست بکند می تواند از جا بکند، اگر بین دو کوه داد بزند فریاد بزند صخره ها تکان می خورند و با او عسای موسی هست خاتم سلیمان هست
«ذاک الرابع من ولدی»
آن شخص چهارمین شخص از نسل من از فرزندان من هست
خداوند او را در پس پردۀ غیبت می برد آن اندازۀ که خداوند می خواهد هر چقدر که خواست اما بعد از آن ظهور می کند و دنیا را پر از عدل و داد می کند همانطور که پر از ظلم و جور شده.
روایت سندش صحیح است و بسیار روایت جالبی هست توصیف زیبای از حضرت صاحب الزمان (ع) هست توسط حضرت امام رضا (علیه السلام)؛ وقتی می آید درست است سن زیادی از ایشان گذشته اما قیافه جوانی دارد، چقدر دیدنی هست آن لحظه که ما بتوانیم اینقدر لیاقت داشته باشیم چشم های مان را خدا این لیاقت را بدهد که بتوانیم آن لحظه باشیم ببینیم حضرت صاحب الزمان برای ما سخنرانی می کند صحبت می کند، قدرتش را ببینیم، معجزاتش را ببینیم و آن عسای موسی و خاتم سلیمان و اینها را که حضرت همراه خودشان دارند، چقدر دیدنی هست آن لحظات و چقدر شیرین هست این رؤیایی که إن شاءالله ما به آن برسیم، همۀ شیعیان إن شاءالله زنده باشند و خیلی زود إن شاءالله آقا و مولای مان بیاید و امام رضا هم حداقل به آرزوی خودش برسد نه فقط ما، خدمت تان گفتم حضرت صاحب الزمان نه آرزوی ما فقط که آرزوی تمام ائمه ما بوده آرزوی تمام پیامبران بوده در طول عصر در طول تاریخ که او بیاید کار نا تمام همۀ پیامبران و امامان را إن شاءالله کامل کند و آن وعده خداون را محقق کند.
مجری:
إن شاءالله
دل ما سر به راه معشوق است
زیر دَیّن نگاه معشوق است
همۀ دلخوشی ما تنها نظر گاه گاه معشوق است
الهم عجل الولیک الفرج
إن شاءالله که این دیده های ما این دیده های گناهکار إن شاءالله هر چه سریعتر إن گناهان به برکت حضرت آقا أباعبدالله الحسین با این اشک های که در این دو ماه ریخته شده إن شاءالله این گناهان زدوده بشود و آماده بشود برای دیدن روی حضرت صاحب العصر و الزمان إن شاءالله.
ما برویم سراغ برنامه اصلی خودمان آن کلیپ های آماده شده را با هم ببینیم و إن شاءالله به نقد آنها بنشینیم و ببینیم که پاسخ استاد نسبت به تک تک این کلیپ ها چه چیزی خواهد بود، کلیپ اول را با هم ببینیم.
کلیپ:
که عذاب قبر را به وجود می آورد «إن الله یعذب ببکاء» اهل است یک نفر وقتی از دنیا می رود وصیت می کند مشروع این بر این است که شرط شده که او وصیت کند، اگر یک انسانی وصیت نکرد فامیل را حتی متوجه می کند شخص که وقتی من از دنیا می روم شما گریه نکنید شما سر و صورت نزنید شما گریبان پاره نکنید این خلاف شرع است این اعمال دوران جاهلیت است، این از دنیا که می رود بعد از این اگر ورثه این گریه می کند حتی یخن پاره کنند چون این دعوت خود را کرده رهنمایی کرده برای این عذاب نیست، اما یک شخص است وصیت می کند که بر من گریه کنید بر من ناله کنید بر من فغان کنید حتی مثل دوران جاهلیت چند نفر را بیاورید نوحه کنند بر سر جنازه و فاتحه و در اینها، این شخص به گریه آن بازمانده ها در داخل قبر عذاب می شود.
مجری:
بله همانطور که همه دیدیم چنین ادعای که ما حالا زیاد می دیدیم مطرح می شود که گریه کردن به این اموات جایز نیست و نباید این کار را بکنیم اما حالا ادعای که اضافۀ بر آن الآن انجام شد این بود که زمانی که فرد گریه می کند این جداگانه گناه خودش را برایش ثبت و ضبط می کنند گناهکار هست اما همین گناهش گریبانگیر این میِّت و این جنازۀ که اینجا همین الآن افتاده این دارد بر آن گریه می کند و نوجه می کند آن گناه گریبانگیر این میِّت هم می شود.
استاد یزدانی:
همانطور که بینندگان عزیز هم مستحضر هستند ایشان مولوی مجیب الرحمان هستند از آن فتنه گرهای معروف شهر هرات که در شبکه های وهابی حاضر می شد و هم ضد جمهوری اسلامی، ضد نظام، ضد رهبری، ضد امام خمینی مطالب بسیار بسیار زشتی از ایشان ما دیدیم و شنیدیم و گفتند و کلیپ هایش همه موجود هست و در زمان دولت قبلی افغانستان هم ضد دولت افغانستان بود و الآن به شدت از طالبان و از عملکرد طالبان دفاع می کند و حتی به مردم گفته حق اعتراض ندارید علیه طالبان، حق تظاهرات ندارید که هر کس تظاهرات بکند و بمیرد مرگ او مرگ جاهلی است و از این حرف ها، ضد شیعه هم هست که دیدید بارها کلیپ هایش خیلی معروف هست که شیعیان حق حکومت در اینجا را ندارند و اگر مین خواهید امنیت بشود در افغانستان نباید شیعیان را در حکومت راه بدهیم و از این مسائل، حالا کاری به آن نداریم.
مجری:
به انواع مختلف حالا بینندگان هم دیدند این آتش تفرقه را می خواهد برافروخته تر بکند.
استاد یزدانی:
بله در هرات فتنه های زیاد هم کرد و حمله کرد به دفتر یکی از مراجع شیعۀ آنجا و به هر حال بگذریم از این کارهایش، آدم تندروی هست و همان زمانی هم که در شبکه وصال بود ما دعوتش کردیم به مناظره گفتیم اگر حرف برای گفتن داری مرد هستی بیا برای مناظره، نیامد برای مناظره می داند که دست شان خالی هست چیزی در چنته ندارند که بخواهند عرضه کنند در یک مناظره مستقیم رو در روی شبکه به شبکه منصفانه اینها هیچ وقت حاضر به مناظره نمی شوند چون می دانند کاملاً دست شان خالی هست.
اما برویم سراغ روایتی که ایشان خواند؛ روایت در صحیح بخاری و صحیح مسلم هست خیلی عجیب است از آن روایاتی که تناقض بسیار زیادی دارد حالا من اصل روایت را اول خدمت تان عرض کنم که روایتی که ایشان خواند و یک چیزی هم اضافه کرد از پیش خودش؛ اینکه اگر وصیت کرده باشد که عزاداری نکنید عذاب نمی شود با گریه اینها ولی اگر وصیت نکرده بود یا خلافش وصیت کرده بود عذاب می شود، این را از کجای جیبت در می آوری؟ أبو هریره هم اینطوری از جیبش نمی توانست روایت در بیاورد این روایت را شما از کجای خودت در می آوری؟روایات صحیح بخاری چیزی دیگر می گوید ببینید «صحیح بخاری» چاپ دار إبن کثیر، چاپ اول، چاپ 1423، صفحه شماره 312، کتاب الجنائز، باب شماره 32، حدیث 1290 از أبی بُرده از پدرش که
«لما أُصیبَ عمر جعل صُهیب یقول: وا أخاه»
وقتی عمر بن خطاب زخمی شده بود و زخم خورده بود صهیب آمد و گریه می کرد وا أخاه، برادرم، وای برادرم
صحیح بخاری، چاپ دار إبن کثیر، چاپ اول، چاپ 1423، ص 312، کتاب الجنائز، ب 32، ح 1290
عمر گفت:
«أما عَلمتَ أن النبي صلى الله عليه وسلم قال إن الميت ليعذب ببكاء الحي»
مگر تو نمی دانی که پیغمبر گفته میِّت با گریه زنده ها عذاب می شود؟
تو که هنوز نمُردی هنوز که زنده هستی می توانی حرف بزنی، عجیب است دیگر، این یک روایت.
باز در «صحیح مسلم» هست همین روایت؛ «صحیح مسلم» چاپ دارالطیبه ریاض، صفحه شماره 411، حدیث شماره 927 یک باب روایت آورده «باب المیِّت یعذب ببکاء أهله علیه» همان روایت عبدالله بن عمر که
«أَنَّ حَفْصَةَ بَکَتْ عَلَى عُمَرَ فَقَالَ مَهْلاً یَا بُنَیَّةُ أَلَمْ تَعْلَمِى أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ «إِنَّ الْمَیِّتَ یُعَذَّبُ بِبُکَاءِ أَهْلِهِ عَلَیْهِ»
مگر نمی دانی که میت با گریه خانواده اش بر او عذاب می شود؟
صحیح مسلم، چاپ دارالطیبه ریاض، ص 411، ح 927، باب المیِّت یعذب ببکاء أهله علیه
و باز روایت بعدی از عبدالله بن عمر هست که پیغمبر فرموده باشند نعوذباالله
«المیِّتُ یُعَذَّبُ فِی قَبرِهِ بِما نِیحَ عَلَیه»
میت با نوحه خوانی که بر او می شود در قبرش عذاب می شود
آیا این روایت قید و شرطی داشت؟ از کجای این روایت شما قید و شرط وصیت و وصیت نکردن و این مسائل را دارید پیدا می کنید؟ در کجایش دارد که اگر وصیت کرد که گریه نکنید و آنها گریه کردند عذاب نمی شود؟ ولی این روایت مطلق است.
باز جاهای دیگر هم هست حالا من از اینها بگذرم، اما اشتباه بزرگی که اینها مرتکب شدند این هست که اصلاً چنین روایتی واقعیت ندارد این روایت اشتباه محض خلیفه دوم و پسرش هست چرا؟ روایت در «صحیح بخاری» هست در همین «صحیح بخاری» روایت از عایشه نقل شده همان صحیح بخاری که خدمت تان گفتم همان کتاب الجنائز، روایت شماره 1288، 1286 همان روایتی بود که الآن خدمت تان خواندم، روایت 1288 می گوید وقتی عمر از دنیا رفت
«ذَکَرْتُ ذَلِکَ لِعَائِشَةَ رضی الله عنها فَقَالَتْ: رَحِمَ اللَّهُ عُمَرَ»
عایشه گفت که خدا رحمت کند عمر را
صحیح بخاری، چاپ دار إبن کثیر، چاپ اول، چاپ 1423، کتاب الجنائز، ر 1288
همین روایت صهیب را برایش گفتند که
«إن المیِّت لیعذب ببکاء أهله»
که خلیفه دوم از پیغمبر نقل کرده، همین داستان را برای عایشه نقل کردند عایشه گفت
«وَاللَّهِ مَا حَدَّثَ رَسُولُ اللَّهِ»
به خدا پیغمبر این حرف را نزده
ببینید چه می گوید! به خدا پیغمبر این حرف را نزده
«اِنَّ اللَّهَ لَیُعَذِّبُ الْمُؤْمِنَ بِبُکَاءِ اَهْلِهِ عَلَیْهِ»
اینکه میت مؤمن با گریه خانواده اش عذاب بشود
«وَلَکِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: اِنَّ اللَّهَ لَیَزِیدُ الْکَافِرَ عَذَابًا بِبُکَاءِ اَهْلِهِ عَلَیْهِ»
اما کافر نه، کافر اینطوری نیست کافر وقتی می میرد خانواده اش برایش گریه می کنند عذاب کافر زیاد می شود
این خیلی واضح و روشن هست این مطلب، از یک طرف داریم خلیفه دوم از پیغمبر نقل می کند که پیغمبر گفته
«إن المیِّت لیعذب ببکاء أهله»
از آن طرف عایشه قسم جلاله می خورد می گوید نه اینطوری نگفته، ما چیکار کنیم؟ حرف کدام شان را باور کنیم؟ آن یکی به پیغمبر دروغ بسته خلیفه دوم به پیغمبر دروغ بسته یا این قسم جلاله دروغ می خورد و به پیغمبر دروغ می بندد؟ روایت دوتا پشت سر هم است و بعد جالب است عایشه استدلال می کند به آیه قرآنکریم
«حَسْبُکُمُ الْقُرْآنُ (وَلاَتَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی)»
هیچ وقت گناه کسی به دوش کسی دیگری گذاشته نمی شود، کسی بار کسی دیگر را حمل نمی کند
جالب است این روایت دقیقاً همینجا خود عایشه را هم تکذیب می کند چون عایشه گفت
«اِنَّ اللَّهَ لَیَزِیدُ الْکَافِرَ عَذَابًا بِبُکَاءِ اَهْلِهِ عَلَیْهِ»
خانواده کافر اگر گریه کند عذاب کافر زیاد می شود
چه ربطی به کافر بدبخت دارد؟ کافر بدبخت بیچارۀ داخل جهنم خانواده اش گریه کنند چه ربطی به این دارد اصلاً؟ مگر قرآن نگفته «وَلاَتَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی»؟ با همین آیه خودت را محکوم کردی، اصلاً این روایت از ریشه دروغ است، از اصل از اساس دروغ است این روایت.
روایت بعدی باز جالب تر می شود که باز از عایشه نقل شده که
«قالت انّما مرّ رسول الله علی یهودیة یبکی علیها أهلها فقال إنهم لیبکون علیها و إنها لتعذب فی قبرها»
پیغمبر از کنار جنازه یک زن یهودی رد می شد که خانواده اش گریه می کردند برایش، پیغمبر فرمود اینها دارند برایش گریه می کنند او دارد در قبرش عذاب می شود
عجب! خب آن روایت یک چیز دیگر بود این روایت یک چیز دیگر است ،کاملاً متضاد هستند این دوتا روایت، سه تا روایت متضاد در صحیح بخاری در یک باب پشت سر هم هستند اینها، نه اینکه در یک جلد دیگر باشد در یک صفحه دیگر باشد، نه پشت سر هم است، یک از خلیفه دوم نقل شده که پیغمبر گفت هر کس برای میتش گریه کند سبب می شود که میت در قبر عذاب بشود، روایت دوم گفت نه این درباره کفار است، روایت سومی می گوید در باره یهودی هست، زن یهودی است ،حالا ما چکار کنیم بلاخره، و متن کاملاً متضاد است باهمدیگر، در یک روایت دارد که کافر بخاطر گریه خانواده اش عذاب می شود عذابش زیادتر می شود، این روایت دارد که اصلاً هیچ ربطی به این مسئله ندارد یهویی که مُرده در قبر دارد عذاب می شود اینها دارند گریه می کنند یعنی هیچ ارتباطی بین اینها وجود ندارد.
«صحیح مسلم» هم هست حالا روایاتش طولانی هست من از روایات صحیح مسلم هم می گذرم روایات در صحیح مسلم بیشتر از اینها هست، بالاخره تکلیف خودتان را معلوم کنید آیا مُرده با گریه خانواده اش عذابش بیشتر می شود یا نمی شود؟ میت مؤمن، خلیفه دوم که از نظر شما لااقل مؤمن بوده؛ أیا با گریه حفصه عذابش بیشتر می شود یا نمی شود؟ این حرف را پیغمبر گفته یا نگفته؟ او راست می گوید یا عایشه راست می گوید؟ عایشه کدام یکی از روایتش راست است؟ آن که کافر عذاب می شود یا آنکه یهودی مُرده و خانواده یهودی دارند برایش گریه می کنند؟ اینهمه تضادها برای چه است در این روایات؟ چرا اسم این کتاب را با اینهمه تضاد گذاشتید «صحیح بخاری»؟ نمی شود صحیح باشد و همۀ این روایات متناقض باشد، یا این راست یا آن راست است نمی شود هر دو روایت متضاد با همدیگر راست باشند و این مطلبی که آقای مجیب الرحمان انصاری از پیش خودش درآورد از جیب خودش در آورد، أبو هریره هم در جیبش اینطوری آماده نداشت این روایات را که اینطوری شما تحریف می کنید تدلیس می کنید، یک کم روایت را می دیدی و بعد این حرف ها را می زدی، اگر این روایت راست باشد مگر پیغمبر برای مادرش گریه نکرده؟ مگر پیغمبر برای حضرت حمزه گریه نکرده؟ مگر پیغمبر برای جعفر طیار گریه نکرده؟ مگر پیغمبر برای پسرش إبراهیم گریه نکرده؟ مگر برای عثمان بن مظعون گریه نکرده؟ اینهمه پیغمبر گریه کرده ده ها مورد، برای حضرت خدیجه کم گریه کرده مگر پیغمبر؟ برای حضرت أبو طالب مگر کم گریه کرده؟ پیغمبر برای همۀ خانواده اش وقتی از دنیا رفتند گریه کرده آیا باعث عذاب آنها می شود؟ مگر می شود که گریه یک شخص دیگر سبب عذاب یک دیگر بشود؟ اینکه با قرآن در تضاد هست.
مجری:
بسیار عالی ما حالا زیاد داریم می بینیم از این تناقض های که در این کتابی به نام «صحیح» انتخاب کردند برایش و گذاشتند و خودشان هم باورشان شده هر چیزی که در این هست بلا شک همۀشان درست هستند اما إلی ما شاءالله از این تناقض ها و از این صحبت های که بالاخره اصلاً نمی شود به اینها پایبند شد این طرفش را بگیری از آن طرف یک مشکلی پیش می آید، آن طرف را بگیری، حالا یک نمونه از اینها که خیلی وقت ها هم ممکن است در همین کتاب ها به خود افراد توهین شده باشد به یک سری صحابه به دیگران صحبت های نسبت داده باشند و بالاخره این نسبت ها هم در همین کتاب کم نیست مرتبط با همین هست کلیپ دوم، با هم ببینیم.
کلیپ:
به همین خاطر تأکید کردند علماء که همیشه فضائل صحابه و خوبی های آنها برای بعدی ها بیان بشود و اگر احیاناً واقعه ای در تاریخ آمده قصه ای کتابی ضعیفی روایتی، تاریخ دستکاری هم شده یک عدۀ آمدند نفوذی در تاریخ خدا می داند چه روایت کردند، امروزه که دنیا رسانه است و مردم می توانند تحقیقات بکنند می بینیم که اگر بخواهند کسی را مورد انتقاد قرار بدهند چنان واقعیت را وارونه می کنند بر عکس می کنند که آدم در شک می افتد نه؟ این است که عدۀ که اینقدر جرأت می کنند که رسول الله را زیر سؤال می برند، آنهایی که دیدند که به رسول الله امت حساس هستند صحابه را، علماء را، گذشتگان را، ائمه را، لذا هر واقعۀ که بر خلاف فضیلت آنها باشد آن واقعه را انسان باید حذف بکند.
مجری:
خیلی جالب خیلی کلمات موجز؛ همان اول آمد گفت که برویم تحقیق بکنیم ببینیم اینها درست هستند یا درست نیستند الآن اینهمه رسانه و اینها هستند، مثل اینکه بعد یک لحظه این فکر درونی اش به کار افتاد دید که مراجعه بکنند ممکن است خلاف این را ببینند، یک حرف حقی زد یک حرفی که بارها و بارها به همین حرف حالا ناگفته همین کار را انجام می دهند اما خدا را شکر حالا این آقا هم گفت این آقای مفتی محمد قاسم قاسمی که بدانیم روش اینها چه است؛ همین است روش که اگر حرفی هست می خواهد فضائل صحابه را زیر سؤال ببرد و می خواهد بالاخره یک چیز منفی به آنها نسبت بدهد کتمان بکنید واقع را، واقع را نشر ندهید، خیلی جالب بود که دیگر صراحتاً هم آمدند این را اعلام کردند.
استاد یزدانی:
حتماً برادران عزیز اهل سنت با ایشان آشنا هستند چون معروف هست مشهور هست و مفتی دارالعلوم (رئیس دارالإفتاء) هست مفتی فقهی اش ایشان هست هر وقت می خواهند فتوا بدهند ایشان فتوا می دهد و همه پیرو ایشان هستند در دارالعلوم زاهدان، رئیس دارالإفتاءشان، ببینید اینها یک پیش فرض اعتقادی برای خودشان درست کردند و تمام اعتقادات را بار کردند روی این پای سنگ؛ یک پای سنگ درست کردند یک زیر بنا درست کردند به نام عدالت کل صحابه، صحابه همه عادل هستند، حالا هر چیزی که مخالف این باشد باید به نحوی زده بشود روایت باشد ضعیف است، نمی دانم چه است ضعیف است، فلان است توجیه بکنید، حالا اگر یک جایی آمدیم گیر کردیم که هیچ کاری نتوانستیم بکنیم اینجا چیکار کنیم؟ اینجا باید مخفی بکنیم، تا می توانیم مخفی کنیم، هر مطلبی ضد صحابه بود را باید ما مخفی کنیم وگرنه بنای مذهب از بین می رود، حالا این حرف خودش نیست یاد گرفته بزرگان شان از قدیم دقیقاً همین را می گفتند، وقتی شما مراجعه کنید می بینید در تاریخ هست صحابه را می گویند از یک طرف آدم های خوبی بودند، از یک طرف همین صحابه آمدند به همسر پیغمبر اتهام فحشا زدند این را چیکار کنیم؟ نمی شود که، راست گفتند یا دروغ گفتند؟ صحابه داریم که شراب می خورده علنی، با آیه قرآن هم استدلال می کرده روایتش هم در «صحیح بخاری» است با استدلال با آیه قرآنکریم شراب می خورده، صحابی داشتیم با ام جمیل معروف تاریخ زنا کرده چهار نفر از صحابه هم علیه او شهادت دادند ولی باز رجمش نکردند، از اینها بخواهیم بشماریم تا صبح، چیکار کنیم اینها را؟ تازه اینهای که به دست ما رسیده صدها مورد هزاران مورد می شود شمُرد اینها مفخی کردند و اینها به دست ما رسیده.
مجری:
از فلترها گذراندند بعد آن حالا رسیده.
استاد یزدانی:
بله مخفی کردند، حالا ببینید من یک چندتا مستند بخوانم از اینهای که می گویند باید مخفی کرد اینها را.
مجری:
حاج آقا خیلی هم جالب بود که حالا قبل از اینکه این مستندات را بخوانیم، یک وقتی می گویند که این مستندات را این خبرها مثلاً درست نیست اینها را نگویید یک وقت تعبیر این است، نه این آقا می گوید که واقع را مخفی کنید یعنی کلمه واقع را می آورد می گوید ما می دانیم که اینها واقع شدند اما اینها را نگویید.
استاد یزدانی:
باید مخفی کنیم، جنگ جمل را که نمی توانند انکار کنند دیگر باید یک کاریش بکنند حالا می گوییم چه گفتند بزرگان شان؛ «تهذیب الکمال» آقای مِزی جلد شماره 13، چاپ 1413، چاپ اول، صفحه شماره 34 از احمد بن حنبل نقل می کند خیلی جالب هست که آقای احمد بن خالد خلال می گوید من به احمد بن حنبل این روایت را خواندم که إبن بریده می گوید:
«قال: شَرِبتُ مع أنس بن مالک الطلاء علی النصف»
تهذیب الکمال، مِزی، چاپ 1413، چاپ اول، ج 13، ص 34
إبن بریده می گوید من رفتم پیش انس بن مالک آن صحابی جلیل القدر از دیدگاه اینها و با همدیگر یک لیوان شرابی بود نبیذ حالا شراب خاصی، نصفش را ایشان خورد نصفش را من خوردم
«فغضب أحمد»
احمد عصبانی شد
گفت من نبینم این روایت را در کتابی
«إلا خَرَّقته أو حَکَکتُهُ»
من این روایت را در هر کتابی ببینم یا پاره اش می کنم یا اینکه با انگشتانم آن را پاک می کنم
آن زمان با قلم و دوات می نوشتند می شد پاک کرد، من این را پاک می کنم با انگشتان خودم، بابا چه کار کنیم؟ بگو روایت ضعیف است بگو روایت دروغ است جعلی است، نه اینها نیست واقعیت دارد انس بن مالک صحابی بزرگ شما اهل شراب بوده، به هر حال می گوید من باید اینکار را انجام بدهم، حالا بقیه هم همین را نقل کردند از او.
و باز آقای أبو یعلی حنبلی در «طبقات الحنابله» خودش باز مطلبی را از احمد بن حنبل در این باره نقل کرده که خیلی عجیب و جالب است؛ «طبقات الحنابله» کتاب معروف آقای أبو یعلی فراء حنبلی که به مناسبت صدمین سال تأسیس عربستان سعودی در سال 1419 چاپ شده جلد اول صفحه شماره 54 روایتی را که می گوید احمد بن جعفر بن یعقوب از امام ما نقل کرده، امام شان چه کسی هست؟ احمد بن حنبل، از جمله این روایت را که احمد بن جعفر می گوید من از احمد بن حنبل شنیدم که احمد بن حنبل می گفت این مطالبی که من می گویم
«هذا مذاهبُ أهلِ العلم وأصحاب الأثر»
این دیدگاه های اهل علم و اصحاب اثر هست و هر کس مخالف این باشد یا طعن بزند بر او یا اشکال بگیرد او بدعت گذار هست از جماعت ما خارج هست و از منهج اهل سنت و سبیل حق هم منحرف هست
طبقات الحنابله، أبو یعلی فراء حنبلی، چاپ 1419، ج 1، ص 54-63
حالا چه است؟ مفصل حرف های را زده تا در صفحه شماره 63 می گوید:
«ومن الحجة الواضحة الثابتة البينة المعروفة ذكر محاسن أصحاب رَسُول اللَّهِ – صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ – كلهم أجمعين»
از حجت های واضح و ثابت و قطعی و معروف و مشهور ما این است که ما باید خوبی های صحابه را نقل کنیم همه صحابه را، خوبی های همه را
«والكف عَنْ ذكر مساويهم والخلاف الذي شجر بينهم»
ما نباید بدی های صحابه را نقل کنیم جنگ های که با همدیگر کردند را نقل کنیم
نباید این کار را بکنیم چرا؟ خیلی واضح است کل اساس اینها را بر هم می زند خداوند می گوید
«وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا»
إلی آخر
هر کس یک نفر را بکشد برای همیشه در جهنم است
از آن طرف صحابه می بینید همه را زدند کشتند 30 هزار نفر 70 هزار نفر، اینهمه بزرگان صحابه همدیگر را کشتند عمار یاصر را چه کسی به شهادت رسانده؟ و خیلی های دیگر، نه اینها درست ولی ما نباید اینها را نقل کنیم حالا بعد حرف های می زند تا در صفحه بعد صفحه شماره 64 می گوید:
«لا يجوز لأحد أن يذكر شيئا من مساويهم»
کسی حق ندارد بدی های صحابه را نقل کند
«ولا يطعن عَلَى أحد منهم بعيب ولا بنقص»
کسی حق ندارد عیب کوچک روی صحابه بگذارد، یک نقصی به این صحابه بگذارد
عیبی ایرادی بگیرد چرا؟
«من فعل ذلك فقد وجب عَلَى السلطان تأديبه وعقوبته»
اگر کسی آمد یک ایرادی به یکی از صحابه گرفت یک نقصی وارد کرد سلطان واجب است او را ادب کند عقوبت کند
نباید او را ببخشد
«ليس له أن يعفو عنه»
نباید ببخشد او را بلکه حتماً او را باید عقاب کند حتماً او را توبه بدهد اگر توبه کرد از او قبول کند
«وإن ثبت أعاد عليه بالعقوبة»
اگر هم توبه نکرد دوباره کتک بزند عقوبتش کند
«وخلده الحبس حتى يموت أو يراجع»
یا از حرفش بر می گردد یا که حبس ابد می شود، اینقدر در زندان می ماند که بمیرد
چیکار کرده این بدبخت؟ گفته آقای معاویة بن أبی سفیان طبق روایت صحیح بخاری فلان کار را انجام داده مثلاً، آقای عمر بن عاص، مغیرة بن شعبه طبق فلان روایت با ام جمیل مثلاً ارتباطات بدی داشته، همین را گفتی دیگر باید برای همیشه بروی زندان، اگر توبه نکردی باید برای همیشه در زندان باشی و در زندان بمیری، این مبنای اینها است اینطوری اینها این فضائل را برای معاویه و عمر بن عاص و اینها برای ما نقل کردند؛ از یک طرف واجب است ما محاسن برای اینها درست کنیم از آن طرف عیب های شان را بپوشانیم، این شده مبنای شان، این یک روایت باز از احمد بن حنبل.
باز آقای ذهبی هم جالب هست شمس الدین ذهبی در «سیر اعلام النبلاء» خودش جلد شماره 10 صفحه شماره 92 باز همین مطلب را نقل کرده که ما مطالبی که در باره صحابه نقل شده
«فینبغی طَیُّه وإخفاؤُه»
ما باید اینها را بپوشانیم باید مخفی کنیم
سیر اعلام النبلاء، شمس الدین ذهبی، ج 10، ص 92
«بل إعدامُهُ»
باید اینها را نابود کنیم
هر چیزی که ضد صحابه هست را ما باید نابود کنیم چرا؟
«لتصفو القلوب»
قلب ها صاف بشود نسبت به صحابه، حب صحابه در قلب مردم زیاد بشود مردم از صحابه ترضی کنند
«وکتمانُ ذلک مُتَعیِّنٌ عن العامة واَحادِ العلماء»
کتمان چیزهای که در ضد صحابه نقل شده مثل جنگ های با همدیگر داشتند اینها برای مردم عوام متعین است واجب عینی هست و احاد علماء باید این را انجام بدهند
باید اینها مخفی بشود هر چه جنگ و دعوا و جنجال و قمار و شراب و، شما اصلاً یک دانه گناه نشان بدهید، یک دانه گناه به من نشان بدهید که صحابه انجام نداده باشند، یک کار حرامی را نشان بدهید که از یکی از صحابه سر نزده باشد با اینکه اینها همۀشان مخفی کردند احمد بن حنبل انگشتش همیشه حاضر بوده همیشه آن اشکالاتی که بر صحابه بوده را پاک می کرده اینها مخفی می کردند ولی در عین حال نمانده گناهی که از صحابه نقل نشده باشد، حالا از این مطالب زیاد هست اگر بخواهیم تا صبح هم می شود خواند، من فقط یک دانه از حقایقی را که اینها خودشان گفتند ما مخفی کردیم را برای تان بخوانم خیلی جالب هست و دردآور هست؛ کتاب «الکامل فی التاریخ» آقای إبن اثیر جزری جلد شماره 3، کتاب الکامل معروف هست «الکامل فی التاریخ» چاپ اول، چاپ 1407 در دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، صفحه شماره 10، حدیث سال 30 هجری قمری، اینکه حضرت أبوذر غفاری (رحمة الله علیه) را اینها گرفتند و فرستادند ربذه، تبعیت کردند به ربذه، می گوید در این سال سی ام چه اتفاقاتی افتاد؟ یکی از اینها این بود که
«ما ذکر فی أمر أبی ذر وإشخاص معاویة إیاه من الشام إلی المدینة»
أبوذر را معاویه از شام فرستاد به مدینه
الکامل فی التاریخ، إبن اثیر جزری، چاپ اول، چاپ 1407، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، ج 3، ص 10، ح سال 30 هه ق
«وقد ذکر فی سبب ذلک أمور کثیرة من سب معاویة إیاه»
می گوید معاویه خیلی فحش می داد به أبوذر
چرا فحش می داد به أبوذر؟ حتی تحدید به قتل او کرد
«وحمله إلی المدینة من الشام بغیر وطاء»
أبوذر غفاری را بر یک محملی که پالان نداشت از شام تا مدینه فرستاد
چیکار کرده بود مگر أبوذر؟ جز اعتراض می کرد چرا این کار را انجام می دهی؟ چرا این کار را انجام می دهی؟
«ونفیه من المدینة علی الوجه الشنیع»
عثمان بن عفان به صورت شنیع با یک صورت بسیار زشت أبوذر را از مدینه تبعید کرد به ربذه
می گوید صحیح نیست من اینها را نقل کنم
«لا یصح النقل به»
حتی اگر هم صحیح باشد ما باید بگوییم عثمان حق داشته باید عذر بتراشیم برای عثمان چرا؟ چون او امام هست امام حق دارد رأیتش را ادب کند؛ باشد این امام از نظرشما حق داشته أبوذر را ادب کند، أبوذر مگر چیکار کرده بود؟ معاویه چه حق داشت که به أبوذر فحاشی کند؟ چه کسی به معاویه اجازه داده بود به أبوذر فحاشی کند آنطور اذیتش کند تحدید به قتل او بکند با آن وضعیت فجیع از شام تا مدینه بفرستد و بعد با آن وضعیت فجیع از مدینه تبعیت بشود به ربذه؟ می گوید من اینها را نقل نمی کنم اینها خیلی زیاد است
«کرهت ذکرها»
من نمی توانم اینها را نقل کنم، اگر نقل می کردی چه می شد آقای إبن اثیر؟ این حقایق را نقل می کردی چه می شد جز اینکه اساس مذهب تان زیر سؤال می رفت، معاویه فحاشی کرده به أبوذر غفاری، پیغمبر بزرگوار اسلام می فرماید:
«سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ»
هر کس به یک مسلمان فحش بدهد فاسق است
و همین اساس مذهب شما را از بین می برد و باطل می کند همین یک دانه، کل عدالت صحابه شما را زیر سؤال می برد مجبور هستید اینها را حذف کنید، اینها را در طول تاریخ حذف کردند و این مطالب به دست ما رسیده و الآن هم آقای این مولوی شان می گوید اینها را باید حذف کرد باید مخفی کرد وقایع را باید مخفی کرد نباید اینها دست مردم برسد مردم اگر بفهمند معاویه چه کسی بود مردم بفهمند عثمان چیکار کرده و بقیه چیکار کردند دیگر آن نظر قبلی را ندارند بر می گردند حقایق برای شان روشن می شود ما تا می توانیم جلوی حقایق را باید بگیریم این حرف آقای مولوی محمد قاسم قاسمی هست.
مجری:
حاج آقا شانس آوردند این خود آقای بخاری و آقای مسلم و اینهای که حالا صحاح دارند اینها در این زمان و در مثلاً زاهدان نبودند وگرنه به راحتی تکفیر می شدند حالا اینهمه شانسی از دست شان در رفته.
استاد یزدانی:
داریم از اینها که تکفیر شدند خیلی ها کشته شدند سر این قضایا؛ إبن سقا و ما که اگر فرصت بود اینها را می خواندم خدمت تان، خیلی از علمای اهل سنت بخاطر نقل روایت کشته شدند مثل آقای نسایی فضائل امیرالمؤمنین را نقل کرد کشته شد حالا چه برسد بیاید فضائح بقیه را نقل کند اگر نقل می کرد که هیچ کدام اینها زنده نمی ماندند، حالا اینهای هم که به دست ما رسیده من فکر می کنم معجزه اهل بیت هست که اینها را ما در صحیح ترین کتاب های اینها می بینیم ضد صحابه و هیچ راهی هم برای توجیه شان وجود ندارد و آنهای که دنبال حق و حقیقت هستند قطعاً کاملاً اینها برای شان روشن است و راه و جا است.
مجری:
بسیار خوب خیلی جالب هم هست که حالا ما إن شاءالله در کلیپ بعدی می بینیم که چقدر اینها احساس می کنند بله ما آزادی بیان دادیم به مردم و چقدر ما توانستیم تمام هر کس هر صحبتی می خواهد می تواند انجام بدهد و بالاخره ابراز عقیده کاملاً مسئلۀ هست که با آزادی در جامعه خودشان رواج دارد و اینها.
برویم سراغ کلیپ بعد و کلیپ شماره 198 را با هم ببینیم.
کلیپ 198:
در صدر اسلام هم منافقین بودند رسول الله (ص) وقتی به طرف اُحد رفتند در مسیر راه از لشکر هزار نفری صحابه 350تا منافق بیرون شد، بالاخره بیش از 300 نفر منافق بیرون شد.
مجری:
یک واقعه تاریخی را ظاهراً نقل کردند حالا این چه نکتۀ داشت از محضرتان استفاده کنیم.
استاد یزدانی:
بله جالب بود همچین اعترافی، در کتاب های اینها هم آمده حالا من مستنداتش را نشان بدهم در کتاب های متعدد حالا ایشان نقل کرد مثلاً در «تفسیر بغوی» جلد شماره 2، چاپ دارالطیبه ریاض، صفحه شماره 98 ذیل آیه 124 سوره مبارکه آل عمران دقیقاً همین مطلب آمده که پیغمبر وقتی به جنگ اُحد رفت هزار نفر بودند اول از مدینه یا 950 نفر بودند، وقتی به منطقه شوط رسیدند عبدالله بن اُبی ثلث مردم را برگرداند با خودش
«انخذل عبدالله بن اُبی بثلث الناس ورجع فی ثلاث مائه»
300 نفر را با خودش برگرداند
تفسیر بغوی، چاپ دارالطیبه ریاض، ج 2، ص 98
این روایت در کتاب های دیگر هم آمده حالا همین یک دانه را خدمت تان نشان دادم می توانید سیرچ بزنید در خیلی از کتاب ها این مطلب آمده، حالا این حقیقتی که آقای مجیب الرحمان به آن اعتراف کرد مشخص است که پس در بین صحابه منافق یک نفر و دو نفر و ده نفر و بیست نفر و صد نفر نیست در جنگ اُحد هست همان اوایل اسلام هست یک سوم مسلمانان منافق اند، این همینطور بعداً ادامه داشته اینها که از مردم مدینه بودند به قول شما از مهاجرین بودند از انصار بودند و آن آیاتی که بخوانید یک سوم اش منافق بوده، بعداً از شهرهای دورتر آمدند آنهای که با اسلام آشناتر نبودند آشنا نبودند و به سختی خودشان را رسانده بودند به مدینه و در ظاهر مسلمان شدند قطعاً تعداد منافقین اگر بیشتر نشده باشد کمتر نشده، حالا سؤال می پرسیم؛ این منافقین بعد از پیغمبر کجا رفتند؟ چه شدند این منافقین؟ آیا بعد از پیغمبر همۀ اینها شدند عادل که بگوییم «الصحابه کلهم عدول»؟ یا نه باید بگردیم کدام صحابه واقعاً منافق بوده یا کدام صحابه منافق نبوده، ما نمی توانیم تشخیص بدهیم.
مجری:
خیلی جالب است که اصلاً دیگر نامی از نفاق و منافق اصلاً بعد از پیامبر ذکر نمی شود.
استاد یزدانی:
خیلی عجیب است بله تا پیغمبر زنده است کلی منافق در بین مسلمان ها وجود دارد یعنی انگار آدم تصور می کند که وجود پیغمبر در بین مردم سبب نفاق اینها شده بوده، وجود پیغمبر در میان صحابه باعث می شد که یک سوم صحابه منافق باشند اما پیغمبر که از دنیا می روند همه از دم مؤمن می شوند همه می شوند «کلهم عدول، کلهم من ألیاء الله، کلهم من خیرة خلق الله بعد انبیائه و رسوله» مگر می شود؟ چه شدند این صحابۀ منافق؟ آقای مجیب الرحمان بزرگوار! سؤال دارم؛ این صحابه منافق کجا رفتند؟ چه شدند اینها؟ چرا باید اینها عادل باشند؟ چرا مثل شیعه نمی آیید جرح و تعدیل نمی کنید؟ این صحابه آدم خوب، این صحابه آدم بد، از آدم های خوب پیروش می کنم از آدم های بد پیروی نمی کنیم، شما چرا این کار را انجام نمی دهید؟ چرا همه را یک کاسه کردید؟ چرا همۀ منافقین شدند عادل همه از دم؟ به این سؤال منتظر هستیم که جواب بدهند البته ما خیلی از اینها سؤال پرسیدیم که هیچ وقت جواب برایش ندارند و قرن ها هم منتظر بمانیم برایش جوابی نخواهند داشت.
مجری:
بسیار خوب تشکر می کنیم حضرت استاد از محضرتان.
برویم سراغ تماس های شما بینندگان عزیز؛ جناب آقای عرب از کرمان پشت خط هستند، آقای عرب در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
سلام علیکم خسته نباشید، آقای یزدانی خیلی قشنگ خیلی شیوا صحبت کردید، در مورد این مناظره که شما می گویید معلوم است شما موقعی که می گویید مناظره با شما بکنند، اینها می ترسند با شما نمی خواهند مناظره کنند، برای ما شیعه ها افت دارد وگر نه یک عالم بزرگی مثل شما با اینها، اینها در حد یک بچه شیعه ای مثل من، الآن من خودم حاضرم امامت امام علی را در پنج دقیقه اثباتش کنم از کتب خود اینها، بیایند با من مناظره کنند، با من شاید بخواهند مناظره کنند ولی با شما مناظره نمی کنند، بعد این در مورد اینکه از عدالت صحابه گفتید، در عدالت صحابه همین بس که پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر امام حسین را سر بریدند در صحرای کربلا، امام حسینی که روی سینه پیامبر، روی شانه های پیامبر بازی می کرد و پیامبر سجده می رفت و نماز می خواند و نمازش را طولانی می کرد تا امام حسین بیاید پایین. بعد مگر خود پیامبر بالای منبر روضه نخوند، روضه امام حسین را؟
استاد یزدانی:
بله دقیقاً
بیننده:
خب بعد نگفت شما می کشید، خود صحابه، بعد صحابه گفتند نه ما این کار را نمی کنیم، خود همان صحابه در صحرای کربلا امام حسین به آنها نگفت شما بودید؛ خب این عدالت الصحابه حرفهایی هست که به عقل سلیم و به کسی که عقل داشته باشد اینطور حرف ها تو کتش نمی رود، آزاده باید آدم باشد.
یک سؤالی ما داشتیم حاج آقا ببشخید وقت برنامه تان را هم گرفتیم در مورد عبد الله بن عباس، بعد از اینکه رفت در لشکر معاویه، رفت یا نه؟ در جنگ امام حسن با معاویه، رفت به لشکر معاویه یا نه؟ می خواستم این را فقط بدانم، بعدش چکار کرد برگشت پیش امام حسن یا نه؟ همین را اگر می شود به ما توضیح بدهید. ببشخید مزاحم شدم خیلی ممنون متشکر.
مجری:
تشکر می کنیم جناب آقای عرب عزیز از کرمان که الحمد الله اعلام آمادگی هم کردند ،خیلی وقت ها به این صورت نیاز نیست حالا حتماً شبکه ای باشد که شما این برنامه ها را انجام بدهید، قطعاً الحمد الله موفق هستید، خب در همین فضاهای مجازی هم این فرصت در اختیار تان هست که همیشه این وظیفه تان را کما اینکه خودتان به چنین نتیجه ای رسیدید این را به انجام برسانید. خب حاج آقا در خدمت تان هستیم.
استاد یزدانی:
بله بحث مناظره را ما بارها گفتیم، مناظره زمانی سود دارد که منسفانه باشد، مناظره ای که ما بارها گفتیم اگر شما واقعاً اهل مناظره هستید، مناظره باید شبکه به شبکه باشد، شما هم شبکه دارید ما هم شبکه داریم، شما در شبکه خودتا حرف بزند ما در شبکه خودمان حرف می زنیم و وقت را هم عادلانه تقسیم می کنیم و اینطوری کسی نمی تواند وسط حرف یک کس دیگر بپرد، نمی تواند قطع کند، ولی خب اینها فقط دوست دارند یک مناظره یکطرفه در شبکه خودشان، هر وقت دلشان خواست قطع کنند، صدا را کم می کنند، اینترنت رفت و برق رفت و از این ترفند هایی که اینها همیشه دارند، یا دعوت می کنند بیایید پیج ما با ما مناظره کنید، این مناظره منسفانه نیست، هرچند که در همین شبکه بچه شیعه ها رفتند اینها را منکوب کردند، و همینطور هفته های پیش ما کلیپ خانم رضایی را پخش کردیم که، خانم رضایی خب یک خانم است عربی هم خوب بلد نیست بخواند ، ولی رفت آقای ترشابی را ناکوت کرد، و منکوب کرده بود نمی دانست چکار بکند، نمی توانست قطع کند نمی توانست جواب بدهد، جوابی برایش نداشت پس اینها هیچ وقت حاضر به مناظره رو در رو و مناظره منسفانه شبکه به شبکه نخواهند شد چون می دانند دستشان راحت رو می شود، اما بحث اینکه عدالت صحابه و بعد از 50 سال خب ما هم در همین شبکه قبلاً ثابت کردیم، در همین برنامه بنده، تعداد زیادی از صحابه ای که در کربلا بودند سمت چپ لشکر، سمت راست لشکر، سوار کاران لشکر همه فرماندهان شان از صحابه بودند، صحابه بودند که اهل بیت (ع) را اسیر کردند دختران پیغمبر را اسیر کردند، شهر به شهر با آن وضعیت فجیع گرداندند، خب چه شده بود، چکار کردید که بعد از 50 سال،فقط 50 سال از شهادت پیغمبر گذشته بود و شما این بلا را سر خانواده پیغمبر آوردید با اینکه پیغمبر دستور داده بود که امام حسین را باید یاری کنید، ببینید من روایت را از کتاب های اهل سنت بخوانم، کتاب «سمط النجوم العوالی» آقای عاصمی مکی شافعی، متوفی 1111، جلد3، چاپ اول، چاپ 1419، صفحه 194، از بغوی نقل می کند از انس بن حارث که از پیغمبر شنیدم که می فرمود
«إن ابنی هذا یقتل بأرض یقال لها کربلا»
این فرزند من در منطقه ای که او را کربلا می نامند به شهادت خواهد رسید، کشته می شود
سمط النجوم العوالی، عاصمی مکی شافعی، چاپ اول، چاپ 1419، ج 3، ص 194
«فمن شهد ذلک فلینصره»
هر کس آنجا حاضر بود باید او را یاری کند
خب این روایت خیلی واضح است، خیلی روشن است که امام حسین آنجا یاری می طلبد، کیست که من را یاری کند، چه کسی من را یاری می کند؛ خب صحابه بودند آنجا پیغمبر پیش بینی کرده اگر بودید یاری اش کنید، و بودند صحابه نه تنها یاری اش نکردند بلکه علیه امام حسین جنگیدند، امام حسین را همین صحابه به شهادت رساندند، خب این چه عدالتی است که یک عده ای به محض اینکه فقط پیغمبر را یک بار یا دو بار دیده، شدند صحابی شدند عادل و همین ها شدند قاتل فرزند پیغمبر و همین ها ناموس پیغمبر را اسیر کردند و شهر به شهر گرداند، این عدالت است؟ این عدالت ارزانی خود شما و فکر نمی کنم چندان به درد کس دیگر بخورد؛ اما بحث عبد الله بن عباس، دوتا هستند یکی عبد الله بن عباس است، یکی عبید الله بن عباس است، آن که خیانت کرد به امام مجتبی (ع) در برابر یک ملیون درهم، خب ارزشی نداشت، البته پول زیادی بود ولی خب ارزش خیانت به امام مجتبی (ع) را نداشت، با این یک ملیون درهمی که معاویه برای این آدم بدبخت فرستاد، این امام حسن را فروخت و رفت به لشکر معاویه پیوست، لکشر را نابود کرد، همین عبید الله بن عباس کسی بود که دوتا از بچه هایش را جلوی زنش معاویه سر بریده بود، بسر بن ارطاة جلوی زن عبید الله بن عباس دوتا از بچه های کوچک عبید الله را سر بریده بود ولی در عین حال مال دنیا را که دید، پایش لغزید، رفت طرف معاویه و باعث شد که لشکر امام حسن (ع) شکست بخورد، این را مقایسه کنید با یک شخصی بنام قیس بن سعد او هم یار امام مجتبی است تا آخرین لحظه در کنار امام مجتبی (ع) ماند، هرچه شایعه ساختند، امام مجتبی تسلیم شده، باور نکرد، ایستاد، کشته شده، باور نکرد ایستاد، تا آخرین لحظه مقاومت کرد در برابر تطمیع و زور گویی و تهدید معاویه تسلیم نشد، این آقا را ببین با این همه معرفت، با این همه بصیرت، با این همه شجاعت، آن هم پسر عموی امام مجتبی عبید الله بن عباس هست که با یک ملیون درهم امام مجتبی را فروخت اما، عبد الله بن عباس نه، ایشان عبد الله بن عباس نبوده، هرچند که عبد الله هم درست است از شاگردان امیرالمؤمنین (ع) در تفسیر است اهل تفسیر است و از نظر ما هم در روایت ثقه است، وثاقت عبد الله بن عباس را هم شیعه قبول دارد، هم سنی قبول دارد، ولی خب خورده شیشه هایش هم کم نیست، در نهج البلاغه داریم مطالبی در باره ایشان که، ایشان هم یک بار امیرالمؤمنین را اذیت کرد.
مجری:
اما کسی که این خیانت را انجام داده عبید الله بن عباس است
استاد یزدانی:
او عبید الله بن عباس است، حالا کل نسل عباس عموی پیغمبر به هر حال هر کدام یک طوری اهل بیت را اذیت کردند.
مجری:
بسیار خب تشکر می کنیم حضرت استاد، و تشکر می کنیم از آقای عرب عزیز که از کرمان تماس گرفتند و این سؤال را مطرح کردند. بسیار خب جناب آقای رضایی از خمینی شهر، آقای رضایی در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
سلام علیکم جناب آقای مرعشی بزرگوار سید نازنین، سلام محضر حاج آقای یزدانی سید والا مقام، سلامت باشید ان شاء الله حضرت آقای یزدانی عزیز بدون هیچ گونه ریبی و بطور قطع و یقین نازنین وجود سید الشهدا (ع) خونش و وجودش ضامن بقاء اسلام شد، بحول و قوه الهی و همانطور که حسین اسلام را نگه داشت، خداوند تشکری کرده است از عزاداران و ارادت مندان به سید الشهداء (ع) که به آنها بها بدهد، بقاء حسین را هم خداوند گذاشته در گرو مجالس عزا داری ابی عبد الله (ع) و خداوند این برکت را به عزاداران و ارادت مندان به سید الشهدا داده است که در بقاء اسلام اینها سهیم باشند، یعنی در بقاء حسین سهیم باشند، و این مجالس عزاداری و اشک و گریه و ارادت بر ابی عبد الله بر مخالفین و معاندین دشمنان گران تمام شده است و به هر ابزاری چنگ می اندازند که شیعیان را متقاعد کنند که گریه بر حسین (ع)، این کاری است عبث و تا آنجا جلو رفتند وجسور شدند که، می آیند استناد می کنند به قصه کربلا و می گویند ببینید حضرت حسین به خواهرشان زینب در کربلا وصیت کرد که در مرگ من، در شهادت من بی تابی و بی قراری نکن، و بر ما مسلم است که بیشترین گریه ها و زجه ها و ناله ها را اولیا مخدره عقیله بنی هاشم، عصمت صغری ، زینب کبری در مرثیه حسین ناله سر داده است و العیاذ بالله همینطوری می توانیم اولیا مخدره را متهم کنیم بگوییم تمرد کرده است، اشک و گریه بر ابی عبد الله هدف من است، و آنجا که حضرت سید الشهدا فرموده است بر خواهرشان زینب بی تابی نکن، در مقابل کسانی که حسین را کشتند در کربلا، در مقابل اینها اگر بی بی سلام الله علیها اشک می ریخت و بی قراری می کرد اشک کباب باعث طغیان آتش بود، این است که بی بی سلام الله علیها طبق وصیت برادر در کربلا آنجا از خودشان حضرت بی قراری نشان ندادند و حتی نهیب هایی هم به لشکر شمر زدند، حتی روز یازدهم وقتی می خواستند اهل بیت را سوار کنند نهیب زده به شمر، به شمر اجازه نداده دست آلوده اش را، کثیفش را به ابدان پاک و پاکیزه و دسته گلهای گلشن وحی مدینه، نواده های رسول الله بزند در سوار شدن اینها و فرموده برو کنار حرامزاده من خودم همه شان را سوار می کنم کمک می کنم؛ فلذا این مصیبت یک مشت تو دهنی است برایشان ان شاء الله و رحمن و این گریه های بر سید الشهداء ان شاء الله هدف ما را تأمین می کند، و این را من با یک رباعی کلامم را تمام کنم که
روزي كه گل آدم و حوا بــسرشتند
بر نام حسين بن علي ع گريه نوشتند
فرمود خدا در صـفت گـريه كنانش
الــبته كـه آن طـايفه از اهـل بهشتند
ان شاء الله گوارا باشد همه دوستان و موالیان ابا عبد الله الحسین را. دوتا سید بزگوار از محضر تان التماس دعای مرضیه ای داریم و خودمان هم یک بیماری داریم ان شاء الله به نام آقا سید الشهدا به احترام آقا سید الشهدا به ما دعا بفرمایید فی امان الله یا علی مدد.
مجری:
سلامت باشید خدا نگهدار شما باشد ان شاء الله که همه مریض ها مخصوصاً خود حضرت عالی و این مریضه منظوره این هم که فرمودید ان شاء الله لباس عافیت هرچه سریع تر بپوشند، بسیار زیبا و اتفاقاً مرتبط با بحث جاری ما در همین امشب هم بود، تشکر می کنیم از محضر تان جناب آقای رضایی که از خمینی شهر همراه برنامه ما شدید. حاج آقا اگر نکته ای هست در خدمت هستیم.
استاد یزدانی:
بله روایتی که ایشان خوانده ما قبلاً مفصل این را تحلیل و بررسی کردیم، روایت در تاریخ طبری است، از نظر سندی جایگاهی ندارد و ارزشی ندارد که امام سید الشهدا (ع) در شب عاشورا به خواهرشان وصیت کردند که به سر و سینه نزن لطمه نزن، و از این مسائل، و ما آنجا توضیح دادیم که این، حتی اگر صحیح هم باشد امر مولوی نیست، بلکه امر ارشادی است، فقط می خواهد دلداری بدهد، این دلداری دادن است ،خب ما وقت یک سفر طولانی بخواهیم برویم، به خانواده بگوییم برایمان گریه کن؟ بی تابی کن بعد از ما؟ ناله بزن؟ خب نمی گوییم، کسی که می خواهد جبهه جنگ برود به خانواده اش می گوید بعد از من گریه کن سر و صدا کن ناله به سر و صورت خودت بزن در برابر دشمن خبیثی که الآن منتظر است ببیند ذلت را؟ نه هر کسی باشد می گوید قوی باش مبادا کاری بکنی که دشمن خوشحال بشود، شاد بشود؛ و همین را امام، حضرت زینب (س) دقیقاً از حرف امام حسین همین را فهمید، به همین خاطر طبق روایت شیعه و سنی حضرت زینب سلام الله علیها برای امام حسین به شدت گریه می کرد، لطمه زد به سر و سینه زد، آمد بیرون خب نمی شود، طاقت نمی آورد این همه مصیبت را اصلاً تصورش را نمی شود کرد، مصیبت هایی که بر حضرت سید الشهدا (ع) اتفاق افتاده و حضرت زینب آن مصیبت ها را دیده، این مصیبت ها قابل تصور حتی نیست، چه برسد که بتوانیم اینجا صبر کنی، گریه نکنی، خب این به هر حال ما این را قبلاً مفصل جواب دادیم.
مجری:
سلامت باشید احسنتم خیلی قابل استفاده و باز هم تشکر می کنیم از جناب آقای رضایی که این موضوع را هم متناسب با این ایام و هم متناسب با همین برنامه مطرح کردند که جای تقدیر و تشکر دارد. برویم سراغ تماس بعدی جناب آقای بهادری عزیز از کرج پشت خط هستند آقای بهادری در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
بسم الله الرحمن الرحیم، سلام عرض می کنم خدمت جناب آقای استاد یزدانی و همچنین آقای مرعشی دو سید بزرگوار، جناب آقای یزدانی و جناب آقای مرعشی این آقای وهابی که کلیپش را الآن پخش کردید نمی دانم اسمش چیست، این یکی دو هفته پیش در همین شبکه خودشان اعلام کرد که هر کسی علی بن ابی طالب را نسبت به جناب خلیفه اول و دوم و سوم با فضیلت تر بداند کافر و بدعت گذار است؛ خب من الآن می خواستم جواب ایشان را بدهم ،خود جناب ابوبکر که خودش اقرار کرده که من در وجودم شیطان است «و علی إن لی شیطاناً یهتدینی» من یک شیطان دارم که در جلد من است، وقتی دیدید که من غضب ناک شدم «و إذا رأیتمونی غضبت و اجتنبونی» از من دور بشوید. من سؤالم این است که جناب آقای وهابی، این شیطان در وجود امام می تواند رخنه بکند یا نه؟ مسئله دیگر، چرا این با فضیلت ترین مرد در جریان غار «إِذ يَقولُ لِصاحِبِهِ لا تَحزَن إِنَّ اللَّهَ مَعَنا» چرا سکینه و آرامش فقط به جناب پیغمبر اسلام (ص) نازل شده؟ چرا به شخص دوم که آقای أبوبکر بوده نازل نشده؟ یعنی دو نفر هستند در غار؛ یکی با آرامش کامل، هیچ خوف و وحشتی ندارد و دیگری اینقدر ناراحت است که از شدت گریه محاسنش خیس می شود، چرا خداوند اینطوری برخورد می کند با این فرد با فضیلت ترین مرد؟ آقای إبن حجر عسقلانی هم می گوید قوی ترین حجت ما بر خلافت أبوبکر همین است، آیا این فضیلت است؟
سؤال بعدی؛ چرا این با فضیلت ترین مرد (جناب أبوبکر) بعد از رسول الله در واقع تشییع جنازه و کفن و دفن پیغمبر حاضر نشد؟ چرا ایشان بدن شریف پیامبر را تنها گذاشتند و از به خاک سپردنش روی گرداندند؟ شخصیتی که خداوند رسولش را در قرآن چقدر ستوده حتی ابو عبید جراح گور کن برای پیغمبر قبر نَکَند آقا علی بن أبی طالب در شستن و کفن دفن پیغمبر حضور داشت و جبرئیل، بابا یک آدم عادی همسایه بغلی فوت می کند مردم بر خودشان واجب می دانند که در اشییع جنازه اش شرکت کنند پیغمبری که 23 سال زحمت کشیده برای اسلام اینها یارش بودند چطور اینها نرفتند در تشییع جنازه شرکت کنند؟ چرا پیروان سقیفه ادعا کردند که جناب أبوبکر اول مسلمان و نماز گذار بوده بعد از پیغمبر؟ در «تاریخ طبری» جاهای دیگر مثلاً جلد دو صفحه 215 نقل شده که علی بن أبی طالب اول مسلمان بوده آقای أبوبکر پیش از پنجاه نفر اسلام آورده حالا این با فضیلت ترین مرد بعد از رسول الله (آقای أبوبکر) چرا فجائه را در بقیع آتش زد مگر نمی دانست گزارش صحیح از پیامبر رسیده که مردم را از آدم سوزی پرهیز داده فرموده کیفر دادن و آتش تنها در خود پروردگار است «صحیح بخاری» جلد چهار صفحه 325 در آخر هم می گوید چرا آقای جلال الدین سیوطی در «اللآلي المصنوعة» جلد یک صفحه 186 و 302 آورده که 30 حدیث از بلند آوازه ترین آنچه که در فضیلت آقای أبوبکر رسیده همه ساختگی است و مانند درهم های ناصره بی ارزش و ناروا است و این بخشی بود که حالا من وخت ندارم بدهم إن شاءالله در مورد جناب خلیفه دوم سوم هم صحبت خواهم کرد، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مجری:
علیکم السلام طیب الله ماشاءالله مثل همیشه بسیار کامل و جامع، مستدل، مستند و اتفاقاً بازهم کاملاً مرتبط با موضوع بحث و موضوع برنامه که چقدر هم زیبا فرمودید که البته خیلی از این صحبت ها را منتظریم شما و امثال شما بیایید بیان بکنید بالاخره حالا با توجه به شرایطی که هست و ویژگی های که برنامه دارد استقبال هم می کنیم از صحبت های حضرت عالی و امثال شما، در خدمت تان هستیم.
استاد یزدانی:
مثل مطالب خواندند حالا من مستنداتش را نشان بدهم فقط خیلی کوتاه از جمله این روایتی که خلیفه اول خودش اعتراف کرده من از شما بهتر نیستم که در کتاب های متعدد اهل سنت آمده از جمله در کتاب «البدایه والنهایه» آقای إبن کثیر جلد شماره 7، چاپ دار إبن کثیر، چاپ دوم، چاپ 1431، صفحه شماره 6 که در اولین سخنرانی خودش خلیفه اول اینطوری سخنرانی کرد:
«أَيُّها الناسُ فَإِني قد وُلِّيتُ عليكم ولست بخيركم»
من بر شما حاکم شدم
ولی اینجا نمی دانم به معنای دوست است
من دوست شما شدم ولی بهتر از شما نیستم
البدایه والنهایه، إبن کثیر، چاپ دار إبن کثیر، چاپ دوم، چاپ 1431، ج 7، ص 6
خیلی عجیب است این تناقض گویی اینها و این برخورد دوگانۀشان، خیلی عجیب است برای من که چقدر اینها بی انصاف اند هر جا کلمه ولی می رسد در حق امیرالمؤمنین «علیٌّ ولیکم من بعدی» می گویند ولی به معنای دوست است علی بعد از من دوست شما است، هر جا کلمه ولی در باره خلیفه اول استفاده شده به معنای حکومت و حاکمیت و خلافت و جانشینی، اینجا هم همینطور هست
«أما بعدُ، أَيُّها الناسُ فَإِني قد وُلِّيتُ عليكم ولست بخيرك»
من ولی بر شما شدم و بهتر از شما نیستم
اگر خوب بودم کمکم کنید، اگر بد بودم چه کنید چه کنید، سند روایت هم صحیح است؛ تو که از همه بهتر نیستی چرا باید خلیفه بشوی؟ یکی که از تو بهتر است بگذار خلیفه بشود، این سؤال هست دیگر، اینهم به هر حال این روایت حالا جاهای دیگر هم نقل شده که حالا اگر فرصت بود خدمت تان می خوانم.
مجری:
بله حالا از محضرتان دوست داریم بهرمند بشویم اما عزیزان زیادی پشت خط هستند.
جناب آقای احمدی از کرمانشاه پشت خط هستند، آقای احمدی در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
سلام علیکم شب تان بخیر، یک سؤال داشتم؛ شما یک خُرده حرف های تان با شبکه ولایت تناقض دارد در مورد ولایت حضرت علی؛ آنها می گویند ولایت حضرت علی از اصول دین است ولی شما می گویید از اصول دین ما نیست، این درست است یا نیست؟
استاد یزدانی:
اصول به چه معنا؟
بیننده:
اصول دین شامل چه است؟ شما جواب بدهید.
استاد یزدانی:
ببینید اینکه اصل اصول دین چندتا هست ما که روایت در این زمینه نداریم نه شیعه روایت دارد.
بیننده:
اصول دین شامل چه چیزها هست؟ روایت می خواهد چیکار؟ اصول دین شما چه هست؟ توحید، نبوت، معاد، مگر اینها نیست؟
استاد یزدانی:
حالا چرا عصبانی می شوید، می خواهید حرف هایتان را بزنید بعد من صحبت بکنم.
بیننده:
شما دارید تفره می روید، شما می خواهید من را گیج بکنید، می گویید روایت، روایت چیست؟ اصول دین شما چه هست؟
استاد یزدانی:
می خواهم توضیح بدهم چرا ناراحت می شوید، بگذار توضیح بدهم اگر قانع نشدید ما که حرفی نداریم، می خواهی شما حرف بزن ما ساکت می نشینیم.
بیننده:
من سؤالم را می خواهم بپرسم شما جواب بدهید.
استاد یزدانی:
می گذاری جواب بدهم یا نه؟
بیننده:
خب بفرمایید
استاد یزدانی:
ما که روایت نداریم که اصول دین یکی هست یا پنج تا است یا ده تا است، اینها استناطات علما است، در طول تاریخ هم هر کدام از علمای ما دسته بندی خاصی برای این مسئله، مثلاً شیخ مفید اصول دین را یک طور دسته بندی کرده، سید مرتضی یک طور دسته بندی کرده، علامه حلی یک طور دسته بندی کرده، و این دسته بندی که الآن می بینیم اینرا متأخرین دسته بندی کردند، اینکه امامت و ولایت آیا جزء اصول دین هست یا نیست تقریباً همه شیعه اجماع دارند، جزء یک عده ای که می گویند، جزء اصول ایمان است، و اما اینکه جزء اصول دین است تقریباً قدمای ماحد اقل همه اتفاق دارند و اکثراً آن یا زیر مجموعه نبوت گرفتند یا زیر مجموعه توحید گرفتند، اکثر علمای ما یا مستقیم گرفتند امامت را بعنوان اصول دین یا زیر مجموعه نبوت گرفتند، از نظر ما جزء اصول دین است، اما به این معنا نیست که هر کس قبول نکند در همین دنیا کافر است، نجس است چه هست و چه هست، یه این معنا نیست، بلکه اثرش در قیامت دیده می شود.
بیننده:
شما برای من روشن بکن، اصول دین شامل چه چیزهایی است، محتوایش چه هست
استاد یزدانی:
بله اصول دین ، توحید، نبوت، عدل، امامت و معاد، خب مشکل شما چیست با این.
بیننده:
من می خواهم بدانم که ولایت چه محتوایی دارد، مثلاً می گویید که از اصول دین ما هست، مثلاً توحید از اصول دین هست، توحید خودش یک محتوایی دارد، حالا ولایت امیرالمؤمنین چه محتوایی دارد.
استاد یزدانی:
بله آن که جزء اصول دین است امامت است، امامت یعنی چه؟ یعنی اینکه از نظر شیعه تمام شیعیان در طول تاریخ اتفاق دارند که امامت امر الهی است
بیننده:
محتوایش چیست، باید چکارهایی بکنیم؟
استاد یزدانی:
خب دارم می گویم برایت توضیح می دهم، می گذاری یا نه؟ محتوایش را دارم توضیح میدهم. امامت جزء اصول دین است، یعنی اینکه امامت الهی است خدا انتخاب می کند
بیننده:
من هم می دانم الهی است، محتوایش چیست،
استاد یزدانی:
امامت الهی است خدا انتخاب می کند، پیغمبر هم حق انتخاب ندارد، پیغمبر فقط اعلام می کند، این امامت جزء اصول دین ما است، انتخاب امام به دست خد است.
بیننده:
محتوایش چیست؟
استاد یزدانی:
محتوا یعنی چه، محتوا را به من توضیح بده یعنی چه؟
مجری:
آقای احمدی شما بگو محتوای نبوت چیست؟ شما که نبوت را قبول دارید شما محتوای نبوت را بگو
بیننده:
اینها همه محتوا دارد، مثلاً توحید محتوایش این است ، روزه حج، جهاد، زکات و اینها،
استاد یزدانی:
توحید یعنی اینکه خدا یکی است، آن که جزء اصول دین همه مسلمانها است «لا إله الّا الله» این می شود توحید، این می شود کلمه اول، لا اله الّا الله می شود توحید، خدایی جز خدای یگانه نیست، این محتوایش است، نبوت یعنی چه؟ محتوایش چیست؟ نبوت محتوایش این است که پیغمر ما حضرت محمد (ص) پیغمبر خدا است، محمد رسول الله این می شود محتوا، اما آنکه امامت جزء اصول دین ما است، امامت امر الهی است، انتخابش به دست خد است، خدا خودش در قرآن کریم گفته، انتخاب امام به دست من است حکومت از آن من است من انتخاب می کنم، در قرآن خدا فرموده.
بیننده:
من می گویم محتوای ولایت شما می گویید خدا گفته..، خدا هم گفته کارهای بد نکنید این هم می شود شامل آن؟
مجری:
خب چه مشکلی است الآن من نمی دانم؛ خب آقای احمدی عزیز نمی دانم اگر
بیننده:
نه من جواب نگرفتم، جواب درست حسابی به من ندادید
مجری:
وقتی دنبال جواب نباشید هیچ وقت نمی توانید جواب بگیرید
استاد یزدانی:
شما نمی خواهید جواب تان را بگیرید؛ببینید خدا در قرآن گفته حکومت مال من است، به هر کس که دوست دارم می دهم، یعنی حکومت الهی است، ما این را بعنوان اصلی از اصول دین مان می دانیم، شما مشکل داری با این؟
بیننده:
نه مشکل ندارم، می خواهم محتوایش چیست
استاد یزدانی:
غدیر خم هم همینطور، در غدیر خم هم وقتی پیغمبر امامت امیرالمؤمنین را اعلام کرد، آقای احمدی بزرگوار، طبق روایت شیعه و سنی هم شیعه سند صحیح دارد هم سنی سند صحیح دارد وقتی پیغمبر در غدیر خم اعلام کرد بعد از من خلیفه بلافصل من امیرالمؤمنین است ، خداوند آیه اکمال را نازل کرد، «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا» یعنی خدا از چه اسلامی راضی است؟ خدا از اسلامی راضی است که با ولایت امیرالمؤمنین باشد، خدا دینی را کامل می داند که همراه با ولایت امیرالمؤمنین باشد، وقتی ما می گوییم از اصول دین است به این معنا است، کسی ولایت امیرالمؤمنین را قبول نداشته باشد دینش کامل نیست، دینش ناقص است، خدا از اسلامش راضی نیست.
بیننده:
موقعی که حضرت علی خودش چهار سال خلیفه بود چرا نگفت من از طرف خدا آمدم
استاد یزدانی:
صد بار گفته
بیننده:
سند صحیح نشان بده
استاد یزدانی:
صد بار امیرالمؤمنین استدلال کرده به غدیر خم
بیننده:
غدیر خم را ولش کن
استاد یزدانی:
چکارش کنم پس؟
بیننده:
سند را نشان بده
استاد یزدانی:
سند نشان می دهم چشم
بیننده:
آن را نیاور که من از حضرت محمد در غدیر خم، چه گفت، نه نه گفته باشد من از طرف خداوند ولایت دارم
استاد یزدانی:
باشد چشم چرا عجله می کنی، من الآن همان را به تو نشان می دهم؛ کتاب شریف کافی، جلد8، صفحه 182، روایت 541، سند کاملاً صحیح از نظر شیعه، صفحه بعد ببین چه می گوید، روایت را ببین چقدر واضح است
«اخبرنی رسول الله أن ابلیس و رؤساء أصحابه شهدوا نصب رسول الله ایای للناس بغدیر خم بأمر الله عز وجل فأخبرهم أنی اولی بهم من انفسهم و أمرهم أن یبلغ الشاهد الغائب»
الکافی، ج 8، ص 182، روایت 541
بیننده:
خب این که پیامبر در غدیر خم گفت من را امام معرفی کرده
استاد یزدانی:
صبر کن ترجمه کنم برایت؛ رسول خدا خبر داد به من که ابلیس و بزرگان ابلیس شاهد بودند که رسول خدا در روز غدیر خم به دستور خدا، بأمر الله عز وجل مرا نصب کرده است و به آنها خبر داده به همه مسلمانها، «أنی اولی بهم أنفسهم» دقیقاً همان مقامی که پیغمبر دارد، «النبی اولی بالمؤمنین بالأنفسهم» امیرالمؤمنین هم دقیقاً همان مقام را دارد «و أمرهم أن یبلغ الشاهد الغائب» امامت الهی است دیگر، چه می خواهی شما بهتر از این،
بیننده:
ایشان می گوید پیغمبر در غدیر خم دست من را بالا برد
استاد یزدانی:
به دستور خدا، نصب کرد
بیننده:
دستور خدا کجا است؟، دستور خدا از کجا می آید
استاد یزدانی:
این روایت است «بأمر الله عز وجل»
بیننده:
امره الله کجا است، امر خدا کجا است
استاد یزدانی:
خدا به پیغمبر دستور داده به من و تو که دستور نداده
بیننده:
در قرآن باید باشد یا نه؟
استاد یزدانی:
نه چه کسی گفته همه آنهایی که خدا نازل کرده باید در قرآن باشد، چه کسی گفته این حرف را؟، خداوند در قرآن کریمش می فرماید هرچه پیغمبر بگوید هر کاری پیغمبر بکند به دستور خد است
بیننده:
آقا مگر نمی گویی امر خد است، امر خدا را باید ما ببینیم چه گفته یا نه؟
استاد یزدانی:
تو چرا باید ببینی پیغمبر اعلام کرده، مگر تو پیغمبر هستی؟
مجری:
این را دیدند دیگر، این دستوری که در کتب خودشان آمده
استاد یزدانی:
مگر پیغمبر هستی تو که باید ببینی؟ پیغمبر باید ببیند، پغمبر آمده جبرئیل آمده گفته امیرالمؤمنین را نصب کن ، خدا به جبرئیلش گفته، برو امیرالمؤمنین را نصب کن پیغمبر هم انجام داده، شما چرا باید ببینی؟ مگر شما پیغمبر هستی؟ مگر شما با جبرئیل ارتباط داری؟
مجری:
بسیار خب آقای احمدی عذر خواهی می کنم، حالا این فرصتی هم که به حضرت عالی دادیم بلاخره همیشه دعو ما هم بر همین بوده که عزیزانی که تماس می گیرند از مخالفین هستند
استاد یزدانی:
یک روایت دیگر هم از کتاب شریف کافی، جلد 8، صفحه 36، حدیث 21، این هم سندش صحیح است که خیلی جالب است، ببینید چه می گوید که امیرالمؤمنین (ع) شیعیان خودش را معرفی می کند، می گوید شیعیان من چه کسانی هستند،
«الذین عرفوا فضلی و فرض امامتی من کتاب الله عز وجل و سنة رسول الله»
کافی، ج8، ص 36، ح 21
امامت من را چه کسی واجب کرده؟ خدا در قرآنش، و پیغمبرش هم اعلام کرده، خدا در کجای قرآن گفته؟
«أنما ولیکم الله و الرسول و الذین آمنوا و الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة وهم راکعون»
طبق روایت صحیح شیعه و صحیح اهل سنت این آیه در شأن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب نازل شده بنابر این از نظر شیعه ادله کامل است، حالا شما قبول نمی کنید نکنید، ولی از نظر شیعه امامت جزء اصول دین است، چرا؟ چون خدا گفته، چون پیغمبرش اعلام کرده و این فارغ و فاصل بین ما و شما است، آن فصل بین شیعه و اهل سنت همین است که شما امامت را مردمی می دانید ما الهی می دانیم و این جزء اصول ما است.
مجری:
بسیار خب تشکر می کنیم حضرت استاد الحمد الله کاملاً واضح هم بود، جناب آقای احمدی تشکر هم می کنیم از شما، همانطور که عرض کردم بنابر این است که حالا هیچ وقت تا این مدت ادامه نیافته برنامه، اما حالا بخاطر اینکه تماس گرفتید و شما هم از مخالفین بودید ما همیشه با استقبال کارشناسان هم مواجه می شود، آقا حسین از تاجیک استان هم پشت خط بودند، آقای صمدی از تهران، و مابقی عزیزان که متأسفانه فرصت نشد تماس هایشان را وصل بکنیم تا دیدار آینده همه شما را به خداوند بزرگ و منان می سپارم خدا نگهدار.