چهل و ششمین برنامه کلمه طیبه با موضوعات:
ـ سینه زنی عایشه و همسران رسولخداصلیاللهعلیهوآله در عزای آن حضرت
ـ هجوم عمر بن خطاب به خانه ابوبکر و کتک زدن عزاداران او
ـ گریه رسولخداصلیاللهعلیهوآله در شهادت عمویش حضرت حمزه علیه السلام
ـ گریه های زنان انصار در مرگ حضرت حمزه علیه السلام تا قرنهای متمادی
ـ حکم غذا دادن در عزاداری از دیدگاه اهل سقیفه
ـ وصیت امام باقر علیه السلام مبنی بر ده سال عزاداری برای آن حضرت و دادن صله به ندبه کنندگان
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ:01/06/1400
برنامه:کلمه طیبه
مجری:
إن شاءالله، استاد چونکه مطلع شدم مثل اینکه اول برنامه یک یادی از مولای مان آقای مان صاحب الزمان دارید، امشب هم آیا در خصوص این مطلب ما را مهمان می کنید؟
استاد یزدانی:
بله ما بنای مان بر این هست که در شبکه جهانی حضرت ولی عصر هستیم و إن شاءالله تا جای که خدا توفیق بدهد سعی می کنیم در هر برنامه یک روایت در این زمینه خدمت بینندگان عزیز بخوانیم.
یک روایتی در کتاب شریف «کمال الدین» هست چون أیام أیام شهادت امام حسین هم هست از زبان حضرت سیدالشهدا (ع) بخوانم؛ روایتی که مرحوم شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین» صفحه 317 نقل کرده از امام صادق (ع) از امام باقر از امام سجاد از امام حسین سیدالشهدا (ع) که امام می فرماید:
«فی التاسع من ولدی سنة من یوسف، وسنة من موسی علیهما السلام»
که حالا این امام می فرماید:
در نهمین نسل از فرزندان من سنتی از یوسف هست و سنتی از موسی (ع) هست موسی بن عمران
کمال الدین، نویسنده شیخ صدوق، ص 317
حالا این سنت ها چه هست باید در جای خودش مفصل بحث بشود و از برنامه ما این فرصت نیست
«وهو قائمنا اهل البیت (ع)»
او قائم ما هست
«یصلح الله تبارک وتعالی أمره فی لیلة واحدة»
خدا امر آن حضرت را (امر فرج را) در یک شب اصلاح می کند
ما در روایات دیگر داریم هفته های گذشته هم خواندیم که در زمان غیبت گاهی شیعه ها (بعضی از شیعه ها) دچار تردید می شوند این همه سال گذشت نیامد شاید دیگر هم نیاید، بعضی ها کلاً بر می گردند، بعضی ها نظرات مختلف می شود ولی خیلی ها هم صبر می کنند، آنهای که دچار شک و تردید می شوند و گاهی بعضی از مثلاً علائمی را که بعضی ها نقل کردند این علائم می آید و باز امام زمان نمی آید باید به اینها این مژده را داد که امام حسین (ع) از همان زمان پیش بینی کردند که خیلی هم ناامید نباشید چون ناامیدی راه ندارد و قطعاً امام زمان خواهد آمد و منتظر باشید هر جمعه احتمال اینکه امام زمان همین جمعه بیاید هست اگر خدا بخواهد یک شبه اصلاح می کند همه چیز را، ما اگر دعا کنیم به آن وظیفه خودمان عمل کنیم چون وظیفه ما دعا کردن است ما اگر به وظیفۀمان عمل کنیم یک وقت دیدید دعای یکی از ما شیعه ها گرفت، یک وقت دیدید دل یک شیعه شکست، دل یک خانمی شکست چون سنت حضرت موسی (ع)؛ حضرت موسی چطوری آمد؟ خیلی سال ها مردم گریه می کردند در بیابان ها می رفتند گریه می کردند تا اینکه یک خانمی را که خیلی با وضعیت فجیع کتک زد آن فرعونی ها و او دعا کرد و آن دعای او گرفت و حضرت موسی برگشت، ما هم همینطور هست ما دعا کنیم وظیفۀمان را انجام بدهیم دلمان شکست یک وقت دیدید دعای ما گرفت و تعجیل در فرج شد و اصلاح امر شد و حضرت صاحب الزمان (ع) آمد.
مجری:
إن شاءالله، واقعاً از خداوند منان مسئلت می کنیم که ما را جزو منتظران حقیقی قرار بدهد همانطور که استاد یزدانی عزیز فرمودند دوران دوران سختی است و خیلی باید از خداوند بخواهیم که دین ما را حفظ بکند.
اما استاد همانطور که بینندگان مان هم مستحضر هستند برنامه کلمه طیبه پاسخگویی به شبهاتی است که در شبکه های وهابی مطرح می شوند و در این خصوص فکر می کنم که به کلیپ شماره 180 رسیده این برنامه، اگر اجازه بدهید با هم برویم این کلیپ را تماشا کنیم.
کلیپ شماره 180:
اگر غذا برای الله باشد، برای اینکه به فقرا باشد، برای اینکه کمک به انسان های یتیم باشد اشکالی ندارد، ولی اگر برای غیرالله ذبح شده باشد برای غیرالله طبخ شده باشد، آشپزی، ذبح آن، آن بالاخره پلوی که درست می شود، آشی که درست می شود برای غیرالله باشد، حالا به غیرالله چه عمر باشد، چه أبوبکر باشد، چه علی باشد، چه حسن باشد، چه حسین باشد جایز نیست، زمانی که ما می گوییم جایز نیست آقایان می پندارند اینها برای علی و حسن و حسین جایز نمی دانند ولی أبوبکر و عمر را می گویند اشکال ندارد، نه، برای همه جایز نیست ضمن اینکه ما کسی نداریم برای أبوبکر و عمر و عثمان شعله زرد درست کند یا آش درست کند نداریم در ایده اهل سنت، ولی اگر داشتیم و کسی بخاطر اینها این کار را می کرد معصیت بود و گناه بود و خوردن آن می شد حرام، پس بنابراین هر کسی غیرالله، عبادت برای غیرالله شرک است این غیرالله چه کسی باشد چه باشد، هر کسی باشد و هر چه باشد.
مجری:
بینندگان عزیز به اتفاق دیدیم کلیپ را؛ استاد سؤال ایشان در واقع اشکال هم به شیعیان هست و هم به اهل سنت، نذر و نیازهای که شیعیان و اهل سنت در ایران و سر تا سر دنیا سال ها برای أباعبدالله الحسین انجام دادند را ایشان زیر سؤال می برد و می گوید که برای غیر خدا است؛ آیا این درست است این حرف؟ آیا آنهای که نذر می کنند برای امام حسین برای شهدای کربلا، هم اهل سنت هستند هم از شیعیان هستند و ما مطلع هستیم از این بابت، کار اینها ایشان می گوید جایز نیست و حرام است.
استاد یزدانی:
من در بحث توسل هم یک بار این حرف را زدم که اینها چون کسی را ندارند که به او توسل بکنند از بزرگان شان قطع امید کردند و می دانند کسی را ندارند که پیش خدا اینقدر آبرو داشته باشد که بشود او را واسطه کرد و خدا حرفش را فوری گوش بدهد به این دلیل یعنی از دوران بنی امیه دیگر این مبارزه با توسل اینها شروع شد؛ بنی امیه اگر می خواستند کسی را به عنوان یک شخص آبرو دار پیش خدا معرفی کنند که آبرو داشته باشد بشود به او توسل کرد بشود از او حاجت گرفت چه کسی را می خواستند معرفی کنند؟ کسی را نداشتند، به همین خاطر مخالفت کردند بحث توسل به اهل بیت (ع) را، اینها هم فکر می کنم همینطور هست اینها کسی را ندارند که مردم حاضر باشد برای آنها نذر کند گوسفند نذر کند، الآن در یک محله در بغداد همین چند روز پیش کلیپش را من دیدم که یک نفر 250 گوسفند نذر کرده بود به همۀ فقرا داده بود و تقسیم کرده بود؛ اینها چون همچین کسی را ندارند (وهابی ها) که مردم برایش نذر و نیاز بکنند طبیعی است علیه شیعه موضیع بگیرند، ما همۀ علمای مان از زمان شیخ مفید و شیخ صدوق و تا امروز بگیرید همۀشان گفتند شرط اصلی در تحقق نذر این است که کلمه لله علیَّ باشد باید بگویی لله علیَّ که فلان کار را انجام می دهم؛ این اگر نباشد در نذر، نذر محقق نمی شود اصلاً.
مجری:
یعنی قصد و قربت الهی است.
استاد یزدانی:
اصلاً نمی شود محقق نمی شود، پس اینکه می گویید لله نیست و اینها؛ ما برای خدا نذر می کنیم ثوابش را هدیه می کنیم برای امام حسین، گاهی برای پدر و مادر مان؛ سالگرد می گیریم برای پدر و مادر مان لله نذر می کنیم ثواب این نذر را هدیه می کنیم به پدر مان به مادر مان به اموات مان یا به هر کس دیگر، پس لله است.
حالا ما از ائمۀمان داریم هم روایت در منابع شیعه داریم با سندهای معتبر هم در منابع اهل سنت داریم که درست کردند، ببینید من یک روایت خدمت تان نشان بدهم از کتاب «محاسن» برقی؛ کتاب معتبری هست محدث جلیل القدر شیعه أبی جعفر أحمد بن محمد بن خالد برقی از قدمای شیعه هست متوفی 280 هست در عصر ائمه ما زندگی می کرده، جلد دوم از این کتاب که (کتاب محاسن) تحقیق سید مهدی رجائی، چاپ 1432، صفحه 195، سند روایت معتبر هست که می فرماید:
«لمّا قتل الحسین بن علی (علیهما السلام) لبسن نساء بنی هاشم السواد والمسوح، وکن لا یشتکین من حرّ ولا برد، وکان علی بن الحسین (علیهما السلام) یعمل لهن الطعام المأتم»
وقتی امام حسین به شهادت رسید زن های بنی هاشم لباس سیاه پوشیده بودند لباس خشین پوشیده بودند لباس مشکی پوشیده بودند، اینها برای شان فرق نمی کرد که الآن هوا گرم است یا سرد است، همیشه همین کار را می کردند عزاداری می کردند
المحاسن، محدث جلیل القدر شیعه أبی جعفر أحمد بن محمد بن خالد برقی، متوفی 280، محقق سید مهدی رجائی، چاپ 1432، ج 2، ص 195
و چه کسی برای شان غذا درست می کرد؟
زن ها عزاداری می کردند امام زین العابدین (ع) برای اینها در مأتم شان (آنجای که عزاداری می کردند) در ماتم های شان در عزاداری های شان غذا درست می کرده
این روایت شیعه هست برای منِ شیعه حجت هست امام با آن عظمتی که حجت خدا است ولی الله است خلیفة الله است می آید در مجلس امام حسین خودش آشپزی می کند، زن ها عزاداری می کنند امام سجاد (ع) برای شان غذا درست می کنند، این برای ما کافی هست برای اینکه ثابت بشود جایز هست غذا دادن به عزاداران امام حسین (ع)، این یک روایت.
حالا برویم سراغ منابع اهل سنت؛ ببینید مثلاً وقتی خلیفه دوم از دنیا رفت مردم برایش غذا درست کردند همه آمدند خوردند؛ «مجمع الزوائد و منبع الفوائد» آقای أبی الحسن علی بن أبی بکر هیتمی (هیثمی)، تحقیق حسین سلیم أسد الدارانی، مجلد دوازده، چاپ دارالمنهاج عربستان، چاپ اول، چاپ 1436، صفحه شماره 71 داستان زخمی شدن خلیفه دوم را و بعد از وفاتش و غذا دادنش؛ می گوید عمر بن خطاب:
«حتی طعن عمر»
زخمی شد، به صهیب دستور داد که سه روز برای مردم نماز بخواند
مجمع الزوائد و منبع الفوائد، أبی الحسن علی بن أبی بکر هیتمی (هیثمی)، محقق حسین سلیم أسد الدارانی، چاپ دارالمنهاج عربستان، چاپ اول، چاپ 1436، مجلد 12، ص 71
«وأمر أن یجعل للناس طعاماً تلک الثلاث الأیام»
دستور داد آن سه روزی که شوارا هست به همۀ مردم غذا بدهند
تا شورا تشکیل بشود و این مسائل و آن سه روزی که قرار هست شورا تشکیل بشود، وقتی مردم از تشیع جنازه برگشتند دیدند که سفره ها پهن است مردم گفتند ما نمی خوریم از این غذا
«فأمسک الناس للحُزن الذی هم فیه»
گفتند ما عزاداریم نمی خوریم غذا، در مرگ خلیفه دوم عزاداریم غذا نمی خوریم
اما عباس بن عبدالمطلب عموی پیغمبر آمد گفت:
«یا أیها الناس قد مات رسول الله فأکلنا وشربنا بعده»
پیغمبر از دنیا رفت ما بعدش غذا خوردیم آب نوشیدیم
دیگر این که از پیغمبر که بالاتر نیست، أبوبکر از دنیا رفت
«فأکلنا وشربنا بعده»
أبوبکر هم وقتی از دنیا رفت همین بود
«کُلُوا من هذا الطعام، فَمَدَّ یدهُ ومَدَّ الناسُ أیدیهم فأکلوا»
سه روز برای خلیفه دوم، روایت است سه روز غذا درست کردند همۀ مردم می آمدند می خوردند، اینها لله درست می کردند؟ قربة إلی الله بود یا نبود؟ سؤال است دیگر، برای چه غذا درست کردند؟ اگر قربة إلی الله هست ما هم قربة إلی الله درست می کنیم برای امام حسین، قطعاً باید قربة إلی الله باشد به هر حال باید جواب بدهد برای ما، وهابی ها، سند روایت هم معتبر هست، می گوید در سند این روایت علی بن زید هست حدیثش حسن هست بقیه روات هم همه روات صحیح بخاری و مسلم هستند، اینهم روایت در منابع اهل سنت که در مرگ خلیفه دوم سه روز غذا دادند.
حالا روایات دیگری هست مثلاً در مرگ خالد بن ولید غذا دادند خالد بن ولید حالا داستانش مفصل هست چه کسی کشت او را و چه کسی ترورش کرد نمی خواهم به آن بپردازیم، یک وقت دیگر باید مفصل به آن بپردازیم، کتاب «بغیة الطلب فی تاریخ حلب» إبن عدیم نوشته همان کمال الدین عمر بن أحمد بن أبی جراده، جلد اول، تحقیق دکتر سهیل زکار، چاپ دارالفکر بیروت، صفحه 3170 از عبدالله بن إکرمه نقل کرده که:
«وقال: عجبا لقول الناس ان عمر نهی عن النوح»
می گوید این مردم عجیب اند که می گویند عمر از نوجه خوانی نهی می کرد
بغیة الطلب فی تاریخ حلب، نویسنده إبن عدیم (کمال الدین عمر بن أحمد بن أبی جراده)، محقق دکتر سهیل زکار، چاپ دارالفکر بیروت، ج 1، ص 3170
خودش برای خالد بن ولید گریه می کرد
«لقد بکی علی خالد بن الولید، ومعه نساء بنی المغیرة شیعا»
زنان بنی مغیره هم با او همراهی می کردند و همه با هم داشتند گریه می کردند
دیگر چه کار می کردند؟ یخه پاره می کردند
«ویضربن الخدود»
به سر و صورت می زدند
همان کارهای که بعضی ها انجام می دهند، حالا اینهایش را کاری نداریم اینها جای دیگر به درد می خورد در مباحث دیگر
«وأطعموا الطعام تلک الأیام حتی مضت»
در این مدتی که عزاداری می کردند برای خالد بن ولید، غذا درست می کردند
و همه از این غذاها می خوردند و عمر هم نهی نمی کرد
«ما ینهاهن عمر»
عمر هم نهی نمی کرد
اینهم یک روایت در منابع اهل سنت که خلیفه دوم در عزاداری خالد بن ولید یا خودش غذا درست کرد یا غذا سفارش داد از رستورانتی جایی به هر حال آوردند.
مجری:
البته استاد عمل اهل سنت هم با چیزی که ایشان ادعا می کند در منافات است چون اهل سنتی را بنده می شناسم که حتی برای حضرت معصومه (س) نذر و نیاز می کنند، من اهل سنتی را می شناسم که در روز عاشورا قربانی ذبح می کنند برای أباعبدالله الحسین، نه در ایران، در کشورهای دیگر هم همینطور هست و به نظرم اینها تفکراتی است که بعداً…
استاد یزدانی:
حتی برای وهابی ها، شما اهل سنت را گفتی، الآن برای محمد بن عبدالوهاب هم قربانی می کنند ببینید من یک وصیت نامه ای خدمت تان نشان بدهم که هر سال این وصیت نامه انجام می شود که شخصی به نام عبدالرزاق بن محمد الجویعی و صیت نامه ی نوشته حالا وصیت نامه اش خیلی خوانا نیست ولی هر ساله این وصیت نامه قربانی که ایشان وصیت کرده هر سال گوسفند بکشید برای محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب، مفصل هست در سایت های مختلف شما بزنید می آید هر سال هم این اجرا می شود یعنی تا همین الآن هم هر سال این اجرا می شود
«مواطن یوصی للإمامین المصلحین محمد بن سعود و محمد بن عبدالوهاب قبل 128سنة»
ببینید یک وصیت نامه کسی 128 سال قبل انجام داده تا امروز انجام می شود؛ حالا چه هست این تیکه ها را در سایت های مختلف شما بروید سیرچ بزنید این را می توانید ببینید که آقای
«أحفاد عبدالرزاق الجویعی یواصلون تنفیذ وصیة جدهم منذ 128 سنة بذبح أضحیتین ستویأ للإمامین محمد بن سعود ومحمد بن عبدالوهاب»
از 128 سال پیش دارند این وصیت را انجام می دهند، چیکار کرده در این وصیت نامه؟ عبدالرزاق جویعی در فلان سال نوشته که هر سال دوتا قربانی برای این دوتا امام انجام بدهید، هر سال، خودش وصیت کرده، آن إمامین چه کسانی اند؟ محمد ین سعود و محمد بن عبدالوهاب هست و هر سال انجام می شود و جالب است حالا در همین گزارش آمده که آن سال خود همین سلمان بن عبدالعزیز که حاکم ریاض بوده رفته آنجا و خودش مشارکت داشته و خیلی هم تشکر کرده از خانواده اش، او برای اینکه این وصیت حتماً انجام بشود
«الأمیر سلمان بن عبدالعزیز یثنی علی موصی»
آنجا آمده خیلی هم تشکر کرده و این مسائل، آن زمان حاکم ریاض بوده آقای سلمان بن عبدالعزیز، اینها را هر سال اینها انجام می دهند کفر است؟ شرک است؟ چرا برای محمد بن عبدالوهاب شرک نیست؟ چرا یک کسی جلویش را نمی گیرد؟
مجری:
اما برای پسر پیغمبر شرک حساب می شود.
استاد یزدانی:
محمد بن عبدالوهاب چیکار کرده برای پیغمبر که برایش هر ساله، یک زمین را وقف کردند حالا مفصل هست این، باید مفصل یک زمانی خوانده بشود کل این وصیت نامه، یک زمینی را وقف کردند که از این زمین سودش را استفاده می کنند برای این قربانی، هر سال هم این را انجام می دهند، بزرگان وهابیت هم آنجا حاضر می شوند خیلی هم تقدیر و تشکر می کنند از او، چطور برای محمد عبدالوهاب جایز است مشکل ندارد و باید ثنا برای او فرستاد و رحمت فرستاد ولی برای امام حسین که می رسد نه جایز نیست شرک است کفر است؟ این عجیب هست برای ما.
جمع بندی کنم؛ ما روایت داریم ائمۀ ما (ع) وصیت کردند برای اینکه غذا بدهند، امام باقر (ع) وصیت کرده، امام سجاد (ع) خودش برای عزادارها غذا می پخته، از آن طرف در منابع اهل سنت داریم وقتی خلیفه دوم از دنیا رفت سه روز برایش غذا دادند، وقتی خالد بن ولید مُرد خود خلیفه دوم آنجا بود غذا دادند و مستندات در منابع وهابیت هم داریم.
مجری:
و در بین مسلمین هرگز عمل شرک به حساب نمی آید.
استاد یزدانی:
تا حالا شرک نبوده اینها آمدند شرک می دانند.
مجری:
با رنجِ اسارت و غمِ تنهایی
بانویِ دلیرِ روزِ عاشورایی
با این همه غُصِّه و مصیبت امّا
چیزی تو ندیده ای به جز زیبایی
یا زینب کبرا مددی
با شما همراه هستیم بینندگان عزیز با ادامه برنامه کلمه طیبه و در خدمت استاد یزدانی عزیز، استاد رسیدیم به کلیپ شماره 181؛ اگر اجازه بدهید با همدیگر تماشا کنیم.
کلیپ شماره 181:
اگر الگوی ما قرآن و رسول الله (ص) هست بهترین الگو رسول الله هست رسول الله برای کدام یک از اهل بیت، آیا رسول الله برای حضرت حمزه عزاداری کردند؟ آیا رسول الله (ص) برای زن محبوبش ام المؤمنین خدیجه (رضی الله عنها) عزاداری کردند؟ آیا رسول الله (ص) برای فرزندش إبراهیم عزاداری کردند؟ اینها عزیز رسول الله (ص) بودند همه عزیزان رسول الله.
مجری:
استاد همانطور که بینندگان عزیزمان هم تماشا کردند ایشان منکر عزاداری پیامبر برای عزیزانش بود؛ آیا این صحت دارد؟
استاد یزدانی:
عجیب هست که اینطوری بدون مطالعه آمده و ادعا می کند که پیغمبر گریه نکرده، اگر بخواهیم از عزاداری های پیغمبر بزرگوار اسلام برای عزیزانش بگوییم دو ساعت سه ساعت چهار ساعت یک سره من باید مطلب نشان بدهم و اسکن نشان بدهم اما خیلی خلاصه.
مجری:
یعنی اینقدر مطلب هست؟
استاد یزدانی:
خیلی زیاد هست و ما سالهای قبل اینها را گفتیم، حالا من فقط خیلی خلاصه در باره هر کدام از عزیزان شان یکی دوتا مستند خدمت تان نشان بدهم مثلاً در باره مادرش حضرت آمنه (سلام الله علیها) ببینید در کتاب های اهل سنت با سند صحیح نقل شده؛ «المستدرک علی الصحیحین» جلد شماره دو، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، صفحه شماره 661 که هم خود حاکم نیشابوری می گوید این سند صحیح است و هم آقای شمس الدین ذهبی روایت را تصحیح کرده، می گوید از سلیمان بن بریده از پدرش نقل می کند که:
«أن النبی زار قبر أمه فی ألف مقنع فما رؤی اکثر باکیاً من ذلک الیوم»
رسول خدا (ص) قبر مادرش را با هزار سرباز رفتند به زیارتش هیچ روزی پیغمبر که آن روز گریه کرد گریان ندیدیم او را
المستدرک علی الصحیحین، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، ج 2، ص 661
مجری:
عجب، و عجیب است که استاد آنطور که ما مطلع هستیم پیغمبر در سنین کودکی مادرشان را از دست دادند
استاد یزدانی:
دقیقاً می خواستم همین نکته را بگویم؛ پیغمبر بزرگوار اسلام وقتی مادرش از دنیا رفت هفت یا هشت یا شش سال داشته، اینطور گفتند، یعنی حدود ده ها سال بعد از آن، چندین دهه گذشته فتح مکه است، یعنی حدود شاید پنجاه سال از قضیه وفات مادرش گذشته در عین حال وقتی می آید به زیارت مادر بزرگوارشان اینقدر گریه می کند که می گوید ما ندیده بودیم پیغمبر تا حالا اینطوری گریه کرده باشد؛ حاکم نیشابوری هم می گوید صحیح است، آقای ذهبی هم می گوید سندش شرایط بخاری و مسلم را دارد ،خب شما که می گویید پیغمبر گریه نکرده، اینها چه هست پس در منابع شما.
مجری:
خیلی عجیب و با وجود همین یک مستند فکر
استاد یزدانی:
همین یک دانه کافی است برای اینکه اینها آدم بشوند ولی خب حرف نشنو هستند. غیر از اینها برای حضرت حمزه سلام الله علیه که ایشان می گفت گریه نکرده مستندات فراوان است من فقط یکی از آن را نشان بدهم، همان کتاب المستدرک آقای حاکم نیشابوری، جلد 3، صفحه 219، خیلی روایت دردناکی است در عین حال روایت جالبی است حدیث شماره 4900 که آقای شمس الدین ذهبی هم می گوید سندش صحیح است و خود حاکم نیشابوری هم می گوید سندش صحیح است؛ از وقتی جابر بن عبد الله انصاری نقل شده که وقتی در روز جنگ احد حضرت حمزه سلام الله علیه به شهادت رسید و کارهایی که آنها با حضرت حمزه کردند، پیغمبر بزرگوار اسلام آمد نزدیک جنازه حضرت حمزه
«فلما رأی جبهته بکی»
وقتی پیشانی حضرت حمزه را دید شروع کرد به گریه کردن
المستدرک علی الصحیحین ،حاکم نیشابوری، ج 3، ص 219، حدیث 4900
«و لمّا رأی ما مثّل به شهق»
وقتی پیغمبر دید که حضرت حمزه را مثله کردند
خب په کارهای زشتی کرده بود، لبهایش را بریده بود خیلی وضعیت فجیحی بود، لبهای حضرت حمزه را بریده بود، دماغش را بریده بود گوشهایش را بریده بود، خب مادر معاویه اینها را گرفته بود به گردن خودش آویزان کرده بود، قلبش را از سینه در آورد و به دندان گرفت، وقتی اینها را دید پیغمبر «شهق» یعنی گریه با صدای بلند، اینها گریه نیست؟ اینها چیست که شما می گویید پیغمبر گریه نکرده. و حتی نوحه خوانی کرده خودب پیغمبر روایت در کتاب های متعدد نقل شده من یکی از آنها را نشان بدهم، «مسند ابی حنیفه» آقای ملا علی قاری نوشته، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت، صفحه 526، از عبد الله بن مسعود می گوید
«ما رأینا رسول الله باکیاً قط اشد من بکاء علی حمزه»
ما پیغمبر را هیچ وقت آنقدر که برای حضرت حمزه گریه کرد گریان ندیدیم
مسند ابی حنیفه، ملا علی قاری، دار الکتب العلمیه بیروت، ص 526
چه کار می کرد وقتی با جنازه حضرت حمزه روبرو شد؟
«وضعه فی القبله»
او را رو به قبله گذاشت
ایستاد روی جنازه اش
«و انحب حتی نشغ أی شهق»
وقتی دید یک دفعه شروع کرد به گریه کردن
دیدید بعضی وقت ها آدم گریه اش نمی آید یک دفعه منفجر می شود، این بغض یک دفعه ترکید «حتی نشغ أی شهق» یعنی بلند بلند شروع کرد به گریه کردن
«حتی بلغ به لغشی من البکاء»
به حالت غش افتاد پیغمبر بزرگوار اسلام
شما تصور کنید این لحظات را، چقدر سخت گذشته بر پیغمبر و پیغمبر چطوری گریه کرده و چه می فرمود؟
«یا حمزة یا عم رسول الله وأسد رسوله»
ای حمزه ای عموی پیغمبر ای شیر پیغمبر
«یا حمزه یا فاعل الخیرات، یا حمزه یا کاشف الکرب»
ای حمزه تو که کارهای خیر انجام می دادی، ای حمزه تو که غصه ها از بین می بردی
پیغمبر به عموی حمزه نگاه می کرد اینقدر دوست داشت عمویش را غصه های پیغمبر از بین می رفت
«یا حمزه یا ذاب عن وجه رسول الله»
ای حمزه ای کسی که از پیغمبر همیشه دفاع می کردی
و پیغمبر برای جنازه های دیگر چهار تکبیر می گفت، برای حضرت حمزه هفتاد تکبیر گفت، شما این مستندات را در منابع تان می بینید بعد می گویید پیغمبر گریه نکرده برای کسی؟ کمی حیا کنید بروید بخوانید مطالعه کنید بعد.
مجری:
نه تنها گریه کرده، نالۀ همراه حُزن شدید و گریۀ شدید داشته و نه تنها گریه شدید بلکه نوحه خوانی هم.
استاد یزدانی:
نوحه خوانی است اینها، چه است غیر از نوحه خوانی؟
«یا حمزه یا فاعل الخیرات، یا حمزه یا کاشف الکرب یا حمزه یا ذاب عن وجه رسول الله»
اینها نوجه خوانی هست دیگر، اینهم یک مستند.
حتا نه خودش، دستور می داد به زنان انصار که گریه کنید برای حضرت حمزه، خودش که هیچ چه گریه کرد، دستور می داد به زنان انصار که گریه کنید؛ «المستدرک علی الصحیحین»، دارم همه را از این کتاب بیشتر نشان می دهم، جلد اول، صفحه 537 ببینید چه می گوید که وقتی پیغمبر بزرگوار اسلام از اُحد برگشت
«سمع نساء الأنصار یبکین»
دید که زن های انصار گریه می کنند برای اموات شان
المستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 537
پیغمبر فرمود:
«لکن حمزة لا بواکی»
حمزه گریه کن ندارد
شاید حالا نبوده خانوده اش که آنجا گریه کند، این خبر وقتی به گوش زنان انصار رسید
«فبکین لحمزة»
شروع کردن گریه برای حمزه
پیغمبر خوابید دوباره بیدار شد دید دارند هنوز گریه می کنند بعد آمد گفت چرا گریه می کنید اینقدر؟ و باید ساکت بشوید گریه نکنید، نه اینکه به عنوان اعتراض، فرمود که:
«ولا یبکین علی هالک بعد الیوم»
دیگر بر مرده های خودتان گریه نکنید
چیکار کنید؟ ادامه روایت آقای حاکم نیشابوری توضیح می دهد می گوید این روایت سندش صحیح است بخاری و مسلم نیاورده، خیلی حدیث مشهوری است در مدینه، چرا اینقدر مشهور است؟
«فإن نساء المدینة لا یندبن موتاهن حتی یندبن حمزة وإلی یومنا هذا»
بعد از این دستور پیغمبر که فرمود:
«ولا یبکین علی هالک بعد الیوم»
دیگر بر مرده های تان گریه نکنید
زنان انصار چیکار می کردند؟
هر وقت می خواستند بر مرده های شان گریه کنند می آمدند برای حضرت حمزه گریه می کردند
تا چه زمانی این داستان ادامه داشته؟ می گوید تا زمانی که من هستم (آقای حاکم نیشابوری) این امر ادامه دارد این وصیت پیغمبر ادامه دارد، متوفی چند هست آقای حاکم نیشابوری؟ متوفی 405 هست یعنی قرن پنجم.
مجری:
استاد با توجه به این آیه شریفه که می فرماید:
«ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»
پیغمبر از روی هوا و هوس سخن نمی گوید
این دستور پیغمبر در واقع می تواند دلالت بر…
استاد یزدانی:
قطعاً دستور خدا است.
مجری:
بله یعنی در واقع ثواب مترتب بر گریه برای اولیاء الله که…
استاد یزدانی:
قطعاً دستور الهی داشته باشیم استحبابش را می رساند حداقل اگر وجوب را نرساند و جالب است آقای شمس الدین ذهبی هم همین مطلب را می گوید که تا امروز، یا شاید تکرار حرف او هست یا حرف خودش هست حالا به هر حال احتمال هست که حتی شاید تا زمان آقای حاکم نیشابوری هم رسم همین بوده زنان انصار هر وقت گریه می کردند لااقل تا قرن پنجم تا زمان آقای حاکم نیشابوری رسم زن های انصار این بود که هر وقت می خواستند گریه کنند بر مرده های شان؛ برای حضرت حمزه گریه می کردند، اول برای حضرت حمزه و بعد اگر برای مرده های شان هم گریه می کردند و این رسم خیلی خوبی بوده چه اشکالی دارد؟ رسم را خود پیغمبر گذاشته.
مجری:
و این رسم من را یاد روایت امام رضا(ع) که فرمودند:
«يَا بنَ شَبيبٍ، إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ»
استاد یزدانی:
اگر می خواهی برای چیزی گریه کنی برای سیدالشهدا گریه کن.
مجری:
این همان رسم است.
استاد یزدانی:
دقیقاً همان رسم است، حالا برای فرزندش حضرت إبراهیم داریم، برای جعفر طیار که خیلی پیغمبر گریه کردند، برای یکی از دخترانش در زمان خودش از دنیا رفته بود، برای یکی از نوه هایش که فرزند زینب دخترش بود گریه کردند، زیاد هست من اگر بخواهم اینها مستنداتش را بگویم دیگر باید تا صور اسرافیل مستند بخوانم.
مجری:
استاد در خصوص حضرت خدیجه (سلام الله علیها) چه مستندی وجود دارد؟
استاد یزدانی:
فراوان، حالا آن هم زیاد هست که حتی حالا که این خیلی مشهور است شما «عام الحزن» را سیرچ بزنید در منابع اهل سنت؛ سالی که حضرت خدیجه و حضرت أبوطالب (ع) از دنیا رفت (سال دهم بعثت) پیغمبر آن سال را سال گریه نامید سال حُزن نامید، یک سال یعنی.
مجری:
دوستان یک کلیپی هم در خصوص همین تدارک دیدند اگر اجازه بدهید ببینیم که چون سخن جایش آمده با هم بشنویم.
کلیپ 182:
آنچه مسلم هست این هست که علت نامگذاری سال دهم بعثت نبی اکرم (ص) به عام الحزن این هست که در این سال همانطوری که شما به خوبی اشاره کردید رسول مکرم اسلام أبوطالب یک حامی بیرونی و بزرگ را از دست داد و همچنین ام المؤمنین خدیجه (رضی الله تعالی عنها) را حامی داخل خانه را که در واقع وقتی که پیغمبر اکرم (ص) سختی ها و دشواری های دعوت را در بیرون می شنید و تحمل می کرد، زخم زبان ها و مشکلات را وقتی تحمل می کرد وقتی به داخل خانه می آمد با دیدن خدیجه (رضی الله تعالی عنها) ام المؤمنین در واقع و آن مواسات و همدردی که خدیجه (رضی الله تعالی عنها) با پیغمبر اکرم (ص) داشتند آن دردها و آن مشکلات و آن مصیبت های را که در بیرون در مسیر دعوت تحمل می کردند فراموش می نمودند اما به هر حال این مصیبت بزرگ بود نبی مکرم اسلام در سال دهم بعثت این بانوی بزرگوار اسلام یعنی خدیجه (رضی الله تعالی عنها) را از دست بدهد به همین خاطر در تاریخ اسلام این سال را به عنوان عام الحزن معرفی کردند.
مجری:
بله بینندگان عزیز به اتفاق شما تماشا کردیم، استاد کارشناس شبکه وهابی هم شهادت داد به اینکه پیغمبر اینچنین برای حضرت خدیجه (سلام الله علیها) عزادار بودند که یک سال تمام را عام الحزن نامیدند.
استاد یزدانی:
این یک سال را عام الحزن نامیده و قطعاً در آن سال عزادار بوده و عزاداری کرده ولی ما روایت فراوان داریم که هر وقت یاد حضرت خدیجه می شد پیغمبر گریه می کردند هم در منابع شیعه داریم هم در منابع اهل سنت فراوان هست من فکر می کنم همین یک دانه مستند کافی باشد برایش که آقا دیگر همیطوری ادعا نکن اگر قرار بود گریه کند پیغمبر گریه می کرد، پیغمبر برای همۀ عزیزانش گریه کرد، حالا برای امام حسین (ع)50 سال قبلش گریه کردند دیگر من فکر می کنم همین اندازه مستندات کافی باشد برایش.
مجری:
خیلی ممنون از پاسخگویی جناب استاد یزدانی عزیز، استفاده کردیم، استاد فکر می کنم به کلیپ شماره 183 رسیدیم اگر موافق باشید با همدیگر ببینیم.
کلیپ شماره 183:
+من این سؤال را از شما می پرسم تا خودت با عقل خودت جواب بدهی و واقعاً خداوند إراده خیری به شما داشت؛ شما اگر برادرت عروسی بکند، حالا فرض بر اینکه برادر داری برادرت عروسی بکند شما خوشحال می شوید یا عزادار می شوید؟
-معلوم است که خوشحال می شوم اگر عروسی کند
+الآن حضرت حسین در خوشحالی هزاران برابر بر آن برادری که اگر خدا به شما داده و وقت عروسیش بشود آیا هزاران برابر خوشحال تر و شادمان تر هست یا نیست؟
-بله چرا هست.
+قطعاً، آیه قرآنی که فرمود حضرت حسین در ناز و نعمت است
«فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ»
«فَرِحينَ»
شادمان اند، اوج شادی، اوج جشن و سرور، حضرت حسین در ناز و نعمت است پس الآن ما بخاطر شادی حسین عزاداریم یا به خاطر العیاذ باالله غیر از اینکه حضرت حسین ممکن نیست و اگر حضرت حسین در کربلا شهید نشده بود آیا ما الآن حضرت حسین را داشتیم؟ نداشتیم، یعنی در هر حالت ما حضرت حسین نداشتیم، پس چه خوب شد که حضرت حسین با مقام ارزنده و عالی قدر شهادت از دنیا رفتند و سردار شهیدان کربلا و سیدالشباب اهل الجنة لقب گرفتند، پس حضرت حسین در ناز و نعمت است و برای یک انسانی که در جشن و شادی و سرور و ناز و نعمت است عزاداری معنای ندارد.
مجری:
بینندگان عزیز به اتفاق تماشا کردیم این سؤال و شبهه کارشناس شبکه وهابی را، استاد سؤال واضح است سؤال این است که امام ما حسین بن علی (ع) قطعاً در بهشت است و مسرور از نعمات بهشتی است؛ وقتی امام ما شاد است چرا ما باید برایش عزاداری بکنیم؟ ما هم باید شاد باشیم
استاد یزدانی:
بله یکی از حرف های که گاهی بعضی از روشن فکرها هم می زنند گاهی بعضی از صوفی ها هم می زنند و بعضی ها حتی، نمی خواهم اسم آنها را ببرم حتی شادی می کردند روزهای عاشورا، شادی می کنند به این دلیل با همین منطق که چون امام حسین الآن در بهشت است پس ما هم باید خوشحال باشیم؛ با این منطق، واضح است این سفسطه است دارند سفسطه می کنند برای اینکه عزاداری را زیر سؤال ببرند، از ایشان و همینطور از آنهای که مدعی هستند باید شادی کنیم سؤال می کنیم؛ آقایانی که شما شادی می کنید! اگر پسر خودشما (بچۀتان) جلوی چشم تان تصادف کند کشته بشود و با آن وضعیت فجیع اصلاً قابل مقایسه نیست، باز شادی می کنید؟ خوشحال می شوید؟ یا مثلاً فرض کنید پسر آقای هاشمی را بدهند دست داعشی ها، بدهند دست طالبان، الآن دوره طالبان هست این را طالبان سر ببرد بکشد آن جنایات که دارند انجام می دهند، یا اصلاً تصور کن بچه آقای هاشمی از هوا پیمای آمریکای های آویزان شده افتاده، تصور کنید حالا، بهشت می رود یا نمی رود؟ از نظر اینها بهشت می رود با آن وضعیت فجیع، اصلاً با یک وضعیت فجیعی کشته بشود آیا شما خوشحالی می کنید؟ شادی می کنید؟ باید شادی کنید؛ طبق منطق خودشما وقتی یکی از عزیزان تان کشته می شود باید شادی کنید، اگر شما شادی می کنید در همچین وضعیتی، بگویید تا ما هم تکلیف مان را بدانیم، آیا آدم عاقلی هست وقتی بچه اش جلوی چشمش تیکه تیکه بشود شادی کند که الآن بچه ام رفت بهشت؟
مجری:
اگر کسی این کار را بکند می گویند از عقل بی بهره است.
استاد یزدانی:
قطعاً از عقل بی بهره است چون ناله گریه برای عزیزان فطرت انسان است در وجود انسان است در فطرت انسان است وقتی مصیبتی برایش وارد می شود گریه می کند اشک می ریزد اصلاً نمی تواند جلوی خودش را بگیرد، یعنی شما یک مادری را تصور کنید که فرزند جوانش را از دست داده اصلاً خودش بخواهد می تواند جلوی خودش را بگیرد؟ ولی اینها سفسطه می کنند تا بحث عزاداری برای امام حسین (ع) را هر طوری شده جلویش را بگیرند.
ما از اینها سؤال می کنیم؛ ما حالا اینهمه روایت از پیغمبر خواندیم برای حضرت حمزه آنقدر گریه می کرد که حتی داد می زد و گریه می کرد.
مجری:
یعنی باید بگوییم خدای نکرده پیغمبر نمی دانست حضرت حمزه مکانش در بهشت، جایگاهش در بهشت چه است.
استاد یزدانی:
نعوذ باالله حتی می دانست که در جهنم است که داشت برایش گریه می کرد طبق منطق اینها، طبق منطق احمقانۀ اینها باید بگوییم رسول خدا وقتی برای حضرت حمزه گریه می کردند یقین داشت که در بهشت نیست، یا وقتی برای جعفر طیار گریه می کرد یقین داشت که در بهشت نیست که برایش گریه می کرد.
مجری:
حتی اگر بگوییم بی اطلاع هم بود باز توهین به پیغمبر کردیم.
استاد یزدانی:
قطعاً توهین است به پیغمبر، ما اینهمه روایت خواندیم که پیغمبر عزاداری می کرد پیغمبر برای امام حسین گریه کرده، برای عزیزانش دانه دانه گریه کرده، حالا از اینها بگذریم ما روایت داریم در منابع اهل سنت با سند صحیح که همسر پیغمبر برای پدرش مجلس نوحه تشکیل داده؛ عایشه همسر پیغمبر است برای پدرش مجلس نوحه تشکیل داده، نه فقط گریه معمولی، مجلس تشکیل داده، ببینید در منابع اهل سنت من یکی دوتا مستند خدمت تان بخوانم؛ «فتح الباری شرح صحیح بخاری» جلد شماره شش، چاپ دارالطیبه ریاض عربستان سعودی، صفحه شماره 225، «باب إخراج اهل المعاصی» که این روایت را نقل می کند، یک تیکۀ از این روایت در صحیح بخاری آمده متأسفانه ادامه اش را نیاورده.
مجری:
این مستندی که الآن شما می خوانید از صحیح بخاری است استاد؟
استاد یزدانی:
اصل یک تیکه اش در صحیح بخاری هست ادامه اش شرحی است که آقای إبن حجر عسقلانی گفته
«قوله: وقد أخرج عمر أخت أبی بکر حین ناحت»
عمر خواهر أبوبکر را زمانی که نوحه می خواند إخراج کرد خارج کرد
فتح الباری شرح صحیح بخاری، إبن حجر عسقلانی، چاپ دارالطیبه ریاض عربستان سعودی، ج 6، ص 225، باب إخراج اهل المعاصی
این چه است این تیکۀ از روایت را آقای بخاری آورده و هیچ توضیحی نداده متأسفانه، می گوید این روایت را إبن سعد در کتاب «طبقات» خودش با سند صحیح از زهری از سعید بن مسیب نقل کرده که
«لما توفی أبوبکر أقامت عائشة علیه النوح»
عایشه برای پدرش مجلس نوحه تشکیل داد وقتی أبوبکر از دنیا رفت
«فبلغ عمر فنهاهن فأبین»
خبر به عمر رسید و عمر گفت نکنید دست از نوحه خوانی بکشید اینها گوش نکردند
خلیفه دستور داد به هشام بن ولید گفت برو خانه أبوقحافه و ام فروه را بیاور برای من، ام فروه را از خانه خارج کرد
«فعلاها بالدرة ضربات فتفرق النوائح حین سمعن بذلک»
رفت و ام فروه خواهر أبوبکر دختر أبوقحافه را با تازیانه اینقدر زد که همۀ نوحه خوان ها دیگر متفرق شدند
حالا کاری به این نداریم که این کارش خوب است بد است، با کار خلیفه دوم کاری نداریم، حرف ما این هست که عایشه اینجا مجلس نوحه تشکیل داده بود آیا خبر داشت که پدرش بهشتی نیست و اهل جهنم است که برایش نوحه خوانی می کرد؟ طبق منطق شما داریم می گوییم، طبق حرف های شما، طبق استدلالی که شما کردید، شما که معتقدید که ایشان افضل خلایق هست قطعاً باید بهشتی باشد از نظرشما، چرا گریه می کرد برایش؟ پس ما طبق مبنای شما می گوییم نه خلیفه اول بهشتی نیست چرا؟ چون عایشه برایش گریه کرده طبق مبنای خودتان، یک وقت حرف نگذارید در دهن من، طبق مبنای خودتان دارم می گویم وقتی عایشه برای پدرش مجلس نوحه تشکیل داده و گریه کرد خواهر أبوبکر هم گریه کرده پس أبوبکر بهشتی نیست؛ بیایید جواب بدهید، باید شادی می کردند به قول شما مجلس عروسی تشکیل می دادند رقص و آواز می دادند طبل و دهل می زدند که پدرش رفته بهشت، اگر قرار بود مثل شما فکر کند اینطوری می کردند، این یک مستند.
باز در کتاب های دیگر هم هست که نمی دانم ام فروه را به شدت کتک زده و حتی چادر این زن از سرش افتاده (خواهر أبوبکر چادر از سرش افتاد) گفتند اصلاً مهم نیست سرش هم برهنه شد شد در این حال کتکش زدند وحتی روایت داریم برای همۀ مُردگانش عایشه گریه می کرد.
مجری:
استاد زمانی که این اتفاق افتاده عایشه چه سنی داشته حدوداً؟
استاد یزدانی:
وقتی پدرش از دنیا رفته سنش بالا بوده ما قبلاً این را بحث کردیم که وقتی با پیغمبر ازدواج کرده حداقل 19 سالش بوده، پدرش چند سال بعد از دنیا رفته؟ دقیقاً یازده سال بعد آن.
مجری:
پس در یک بلوغ کامل در یک عقل کامل این کار را انجام داده.
استاد یزدانی:
دقیقاً 30 ساله بوده حداقل و در روایت دیگر داریم برای همۀ مُرده هایش عزاداری می کرد در کتاب «طبقات إبن سعد» چاپ اول، چاپ 1410 در دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، از یعقوب بن إبراهیم بن سعد از زهری از پدرش از صالح بن کیسان از إبن شهاب زهری روایت نقل کرده که:
«قال فبکی علیه القوم حسین سمعوا فقال: لا تبکوا علینا، من کان باکیاً فلیخرج، ألم تسمعوا ما قال»
طبقات إبن سعد، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، چاپ اول، چاپ 1410
به هر حال داستان خلیفه دوم؛ وقتی از دنیا رفت برایش گریه می کردند یک عدۀ، همه را نهی کرد گفت گریه نکنید برای من، درست نیست، من از پیغمبر شنیدم که
«یعذب المیتُ ببُکاء أهله علیه»
هر کسی برای مرده اش گریه کند باعث می شود که آن مُرده عذاب بشود
این مخالف نص صریح قرآنکریم است
«فمِن أجل ذلک کان عبدالله بن عمر لا یُقِرُّ أن یُبکی عنده علی هالک من ولده ولا غیرهم»
عبدالله بن عمر دیگر اجازه نمی داد کسی برای خانوده اش گریه کند
عمر هم اجازه نداد عبدالله بن عمر هم اجازه نمی داد اما عایشه
«وکانت عائشة زوج النبی تُقیمُ النُوح علی الهالک من أهلها»
اما عایشه هر وقت کسی از خانوده اش از دنیا می رفت مجلس نوحه تشکیل می داد
چیکار کنیم ما این وسط؟ حالا کار به نهی آنها نداریم چون با هم اختلاف داشتند سر یک روایتی که آنها اشتباه کرده بودند، حالا سر جای خودش باید بحث بشود، ولی ما کار به عایشه داریم؛ هر کس از خانواده اش از دنیا می رفت گریه می کرد مجلس نوحه تشکیل می داد پس باید طبق منطق این آقای وهابی بگوییم همۀ خانوادۀ عایشه مستقیم رفتند جهنم که برایش گریه کرده.
مجری:
چون اگر اهل بهشت بودند طبق این منطق باید شادی می کرد.
استاد یزدانی:
باید مجلس عروسی تشکیل می داد، شاد شنگول می شد، خنده و شربت و شیرینی می داد، ولی مجلس نوحه تشکیل می داد، پس یا باید این را بپذیرید که همۀ خانودۀ عایشه مستقیم رفتند جهنم که برایشان نوحه خوانی کرده، یا بگویید این حرف ها چه است، به هر حال نوحه خوانی یک چیز مرسوم هست و شک و شبهۀ نیست.
از این گذشته ببینید برای پیغمبر بزرگوار اسلام اینهم روایتش در منابع اهل سنت با سند صحیح نقل شده در «مسند احمد بن حنبل» امام حنابله، ایشان امام حنابله است امام اهل حدیث هست هم رئیس یک مکتب فقهی حنبلی ها هست هم رئیس یک مکتب کلامی هست، احمد بن حنبل امام حنابله و امام اهل حدیث در مسند خودش با تحقیق حمزه احمد الزین، جلد شماره 18، چاپ دارالحدیث قاهره، صفحه شماره 199، روایت شماره 26226 از فلانی از فلانی از عایشه که
«تقول: مات رسول الله بین سحری و نحری وفی دولتی لم أظلم فیه أحداً فمن سفهی وحداثة سنی أن رسول الله قبض وهو فی حجری ثم وضعت رأسه علی وسادة وقمت ألتدم مع النساء وأضرب وجهی»
می گوید من سنم کم بود و سفیه بودم و این مسائل، که وقتی پیغمبر از دنیا رفت من سر پیغمبر را گذاشتم روی بالشت
مسند احمد بن حنبل، محقق حمزه احمد الزین، چاپ دارالحدیث قاهره، ج 18، ص 199، ر 26226
«وقمت ألتدم مع النساء وأضرب وجهی»
بعد بلند شدم به همراه زن ها
«ألتدم» حالا برای تان معنی می کنم؛ دو دسته به صورت زدن را می گویند «ألتدم»، کسی به صورتش دو دستی بزند می گویند «ألتدم»
به همراه زن ها به سر و صورتم می زدم
«وأضرب وجهی»
هم سینه زده هم به سر و صورت زده، دو دستی هم زده، این روایت چه است؟ یعنی نعوذ باالله شما می خواهید بگویید که عایشه یقین داشته پیغمبر بهشتی نیست؟ می توانید این حرف را بزنید؟
مجری:
شاید استاد سؤال بشود که اول روایت می گوید «من سفهی»؛ شاید اینجا سؤال بشود که خودش دارد می گوید که شرایطم شرایط کاملی نبوده که این کار را کردم.
استاد یزدانی:
بارها حضرت آیت الله قزوینی به ما توصیه می کنند اول روایت را نخوانید چون اگر اول روایت را بخوانیم و این حرف را بزنند که کل روایت عایشه را باید بگذارند کنار، این زمان وفات پیغمبر است می گوید من اینقدر سفیه بودم و روایت سفیه هم قابل قبول نیست که این کار را انجام دادم، این نکته اول که اولش را اصلاً خط بکشم بهتر است، این حرف را نزنند بهتر است.
مجری:
یعنی اگر کسی این را بگوید تمام روایت عایشه را باید بگذارد کنار.
استاد یزدانی:
باید بگذارد کنار، آن چیزی که ایشان می گوید من به خاطر سن کم و این مسائل انجام دادم و کاش انجام نداده بودم این است که سر پیغمبر را روی بالشت گذاشتم، سر پیغمبر روی زانوی من بود گذاشتم روی بالشت.
مجری:
یعنی از این ناراحت است.
استاد یزدانی:
از این ناراحت است وگرنه
«قمت ألتدم مع النساء»
خودش تنها که نزده، اصلاً فرض می گیریم خودش سنش کم، خودش طبق این روایت طبق حرف اینها سفیه، زن های دیگر چه؟ آنها هم همه سفیه بودند؟ نمی شود که، نمی شود گفت آنها هم همه بچه بودند، زن های پیغمبر بقیۀشان که سن کم نداشتند، همه با هم سینه زدند، این یک روایت، حالا که بقیه زن ها هم سینه زدند در کتاب های دیگر هم واضح آمده واضح تر از این مثلاً در کتاب «انساب الأشراف» آقای بلاذری، جلد شماره دو، چاپ دارالفکر، چاپ 1417، صفحه 252 ببینید که از عبدالحمید بن عمران می گوید از پدرش از مادرش که
«قالت: کنت ممن دخل علی النبی وهو علی سریر، فکنا صفوفا ندعو و نصلی، فرأیتُ أزواجه قد وضعن الجلالیب عن رؤسهن یلتدمن فی صدروهن»
ایشان می گوید خانمی بوده می گوید وقتی پیغمبر از دنیا رفت پیغمبر را روی تختی گذاشته بودند ما رفتیم برای نماز خواندن برای جنازه پیغمبر، دیدم که همسران پیغمبر جلالیب شان را (آن حجاب خاصی که داشتند) را کنار گذاشتند از سرشان
انساب الأشراف، بلاذری، چاپ دارالفکر، چاپ 1417، ج 2، ص 252
«یلتدمن فی صدروهن»
شروع کردند به سینه زدن
و زن های انصار چه کار می کردند؟
«یضربن الوجوه»
به صورت شان می زدند
«فذبحت حلوقهن من الصیاح»
اینقدر اینها داد می زدند که گلوی شان از داد زدن انگار حلق ذبح شده بود
یعنی می خواهد بگوید که صدای شان گرفته بود، اینها یک طوری سینه می زدند یک طوری ناله می کردند به سر و صورت می زدند داد می زدند که گلوی شان گرفته بود، یعنی دیگر صدای شان در نمی آمد، اینها چه است این روایت در منابع شما؟ آیا زن های پیغمبر، آیا عایشه همسر پیغمبر به اندازه این وهابی ها نمی فهمیدند؟ که پیغمبر اهل بهشت است نباید برایش گریه کرد باید شادی کرد؟ اگر پیغمبر اهل بهشت نباشد چه کسی می خواهد اهل بهشت باشد؟ اصلاً بهشتی که در آن پیغمبر نباشد نمی خواهیم برویم، پیغمبر قطعاً اهل بهشت است چرا برایش گریه می کردند؟ آن هم اینطوری.
مجری:
قطعاً اهل آن زمان این را می دانستند.
استاد یزدانی:
می فهمیدند که به اندازه این وهابی ها که عقل و شعور داشتند، حالا من معنای «التدم» را هم خدمت تان بگویم معنای «لدمَ» را از کتاب های متعدد لغت مثلاً «لسان العرب» یکی از مهم ترین کتاب های لغوی ما است و همه قبول دارند این کتاب لسان العرب را، آقای إبن منظور إفریقی، جلد شماره 12، همان «لدمَ» را معنا کرده:
«الدم: ضرب المرأة صدرها، لدمت المرأة وجهها: ضربته»
لدمَ یعنی چه؟
یعنی زن به سینه خودش بزند سینه زنی کند
لسان العرب، إبن منظور إفریقی، ج 12
مجری:
اصلاً واژۀ برای این معنا است.
استاد یزدانی:
اصلاً برای همین معنا است
«لدمت المرأة وجهها: ضربته»
یعنی اگر بگوییم «لدمت وجهها» یعنی به صورتش زده که در روایت داشتیم که به صورت زده و باز
«الدمُ الطم والضرب بشیء ثقیل یُسمَعُ وَقعُه»
ببینید این دیگر خیلی جالب است
لدم یعنی لطمه زدن؛ یک طوری بزنی که صدایش بیاید صدایش شنیده بشود
یعنی یک طوری زدند که صدایش را شنیده
«والتدم النساء إذا ضربن وجوههن فی المآتم»
زن ها التدم یعنی چه؟
زن ها وقتی التدم می کنند یعنی به صورت شان در ماتم ها می زنند
و باز التدام را معنا کرده
«التدام النساء: ضربهن صدورهن و وجوههن فی النیاحه»
وقتی نوحه می خوانند به سر و صورت شان بزنند به این می گویند التدم
باز کتاب آقای أبو منصور ثعالبی «فقه اللغة» خودش، در «فقه اللغة» آقای ثعالبی جلد اول، چاپ مکتب خانجی قاهره، چاپ 1418، چاپ اول باز همین را معنا کرده ایشان می گوید وقتی دو دستی به صورت بزنی را «لدم» می گویند، «لدم» یعنی چه؟
«وبکلتا الیدین: لدمٌ»
لدم وقتی می گویند که دو دستی بزنی
فقه اللغة، أبو منصور ثعالبی، چاپ مکتب خانجی قاهره، چاپ 1418، چاپ اول، ج 1
دو دستی به سینه بزنی، دو دستی به صورت بزنی.
مجری:
به نظرم بعد از این معانی لغوی دوباره آن روایت را برای مان مرور کنید چون لازم است.
استاد یزدانی:
ببینید در «مسند احمد بن حنبل»
مجری:
حالا که خوب معنای «لدم» را متوجه شدیم.
استاد یزدانی:
«مسند احمد بن حنبل» جلد شماره 18، چاپ دارالحدیث قاهره، صفحه 199
«فمن سفهی وحداثة سنی أن رسول الله قبض وهو فی حجری ثم وضعت رأسه علی وسادة وقمت ألتدم مع النساء وأضرب وجهی»
وقتی پیغمبر از دنیا رفت من سنم کم بود سر پیغمبر روی زانوی من بود گذاشتم روی بالشت و بعد بلند شدم به همراه زن های دیگر
«التدم»
یعنی چه؟
مجری:
ضربه بر صورت یا سینه.
استاد یزدانی:
یا به سینه زده یا به صورت، دو دستی هم زده
«وأضرب وجهی»
به صورت خودمم می زدم.
مجری:
طبق یک تعریفی هم یعنی یک طوری زده که صدایش را همه شنیدند.
استاد یزدانی:
محکم زده، حالا جمع بندی بکنم من خدمت تان؛ ایشان مدعی بود که امام حسین چون الآن در بهشت هست پس نباید برایش گریه کنیم، چون خودش خوشحال است ما هم باید خوشحالی بکنیم؛ ما گفتیم باشد شما وقتی بچه ات جلوی چشمت قطعه قطعه شد کشته شد شادی کن ولی ما از پیغمبر داریم پیغمبر برای حضرت سیدالشهدا (ع) گریه کرده، برای حمزه سیدالشهدا (ع) گریه کرده، برای حضرت جعفر طیار گریه کرده، برای حضرت خدیجه گریه کرده یک سال گریه کرده.
مجری:
و مهم هم این نکته است که با علم به بهشتی بودن آنها.
استاد یزدانی:
قطعا، این هم نکته مهمی بود و گریه کرده پیغمبر با اینکه می داند اینها اهل بهشت است برای شان گریه کرده قطعاً و از اینها مهم تر عایشه را که شما خیلی قبول دارید همسر پیغمبر هست ایشان چه کار کرده؟ وقتی أبوبکر از دنیا رفته مجلس نوحه تشکیل داده، وقتی هر کس از خانواده اش می مُرد مجلس نوحه تشکیل می داد، پس بیایید بگویید که عایشه چون می دانست که پدرش اهل بهشت نیست برایش گریه می کرد مجلس نوجه تشکیل می داد.
مجری:
قطعاً این را نمی گویند.
استاد یزدانی:
نمی توانند بگویند اگر بگویند که گفتند ولی نمی گویند این را، پس این حرف ها نزنید این استدلال های سخیف، این سفسطه ها را نکنید.
مجری:
خیلی ممنون استاد عزیز استفاده کردیم از محضرتان.
استاد یکی از بینندگان محترمان سؤال کردند که استاد یزدانی در برنامه های گذشته فرمودند که ائمه وصیت کردند برای ایشان عزاداری کنید (برای ائمه عزاداری کنید) گفتند مستند استاد برای این مطالب چه است؟
استاد یزدانی:
این را ما سال های قبل هم گفتیم الآن هم خدمت تان گفتم که ائمه ما نه تنها عزاداری کردن بلکه خودشان گاهی اموالی را وقف می کردند که برای شان عزاداری کنند بعد از خودشان؛ در «کتاب شریف کافی» جلد شماره 5، چاپ بیروت، چاپ اول، چاپ 2007، صفحه شماره 70 روایتی با سند صحیح نقل شده که یونس بن یعقوب
«عن أبی عبدالله (ع)»
از یونس بن یعقوب از امام صادق (ع) که فرمود:
«قال: قال لی أبی»
پدرم (امام باقر (ع)) به من فرمودند
کتاب شریف کافی، چاپ بیروت، چاپ اول، چاپ 2007، ج 5، ص 70
«يا جَعفَرُ أوقِفْ لِي مِن مالي كَذا و كَذا لنَّوادِبُ تَندُبُني عَشرَ سِنينَ بِمِنى أيّامَ مِنى»
امام باقر(ع) وصیت کرد به من گفت:
یا جفعر وقف کن از مال من این اندازه، اینقدر، اینقدر، بده به آن کسانی که برای من نوحه بخوانند گریه کنن ده سال در مِنا
در ایام مِنا ده سال برای من گریه کنند، سند روایت صحیح است کاملاً واضح است که ثابت می کند می شود برای کسی که عزاداری می کند حتی پول داد غذا که هیچ، کسی که نوحه می خواند می شود به او پول داد صِله داد.
مجری:
البته کسانی که فقه الحدیث هم کار می کنند شاید از این روایت اینکه حضرت می گوید در مِنا عزاداری بکنند این را برداشت بکنند که حضرت یک هدفی داشت که بدانند شیعیان شان محبان شان که این کار فضیلت دارد.
استاد یزدانی:
شاید اصلاً چه اتفاقاتی افتاده چطوری امام باقر به شهادت رسیده، آن هم ده سال، ده سال برایش عزاداری بکنند.
مرحوم علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «مرآة العقول» جلد شماره 17، صفحه شماره 75 می گوید این روایت موثق هست و روایت دوم که می گوید سند روایت صحیح است و دلالت می کند که می شود برای ائمه (ع) نوحه خواند می شود برای شان مجلس نوحه تشکیل داد بخاطر که حُب آنها در قلب مان زیادتر بشود و بغض ظالمین در قلوب شیعیان بیشتر بشود و همین است عمده همین است ما چرا عزاداری می کنیم؟ دو هدف مهم داریم (علامه مجلسی می گوید ما از عزاداری کردن دو هدف مهم داریم)؛ یک حُب اهل بیت در قلب مان بیشتر بشود و دو بغض ظالمین به اهل بیت در قلب مان بیشتر بشود، ما می خواهیم بغض یزید در دل مان بیشتر بشود ثواب ببریم و ایمان هم همین است «هل الإیمان الّا الحب و البغض؟» ایمان فقط حب و بغض است که ما در مجلس عزاداری به آن می رسیم.
مجری:
خیلی ممنونیم امیدواریم که این بیننده عزیز هم پاسخ به سؤال شان را دریافت کرده باشند.
استاد با توجه به اینکه وقت کم است اگر اجازه بدهید یک تماس را با هم بشنویم؛ آقا محمد از شهر کرد پشت خط هستند، سلام علیکم
بیننده:
سلام خدمت شما و استاد گرامی، سؤال داشتم از خدمت تان، روایتی در کتاب «تاریخ مدینة السلام» از خطیب بغدادی نقل شده که تصریح شده نزول آیه اکمال در روز غدیر خم بوده وقتی که نبی مکرم حضرت امیر را بعنوان سرپرست معرفی می کنند و عمر بن خطاب با ایشان بیعت می کنند و به ایشان تبریک می گویند، این بارها استدلال شده و گفته شده سندش صحیح است، اما اشکالاتی علمای اهل سنت به روایت دارند به عنوان مثال إبن جوزی در کتاب «العلل المتناهیه» در جلد اول صفحه 223 می گوید:
«وهذا حدیث لا یجوز الإحتجاج به ومن فوقه إلی أبی هریره ضعفاء ونزول الأیه کان یوم عرفه بلاشک وذکر فیه ذلک فی الصحیحین»
العلل المتناهیه، إبن جوزی، ج 1، ص 223
و جوزقانی در کتاب الأباطیل در جلد 2، صفحه167 در باره روایت می گوید
«هذا حدیث الباطل»
الأباطیل، جوزقانی، ج2، ص 167
و البانی در کتاب « سلسلة الأحادیث الضعیفه» در جلد 10، در صفحه 594، در مورد روایت می گوید
«و هذا اسناد ضعیف عیناً لضعف الشهر و مَطَر»
سلسلة الأحادیث الضعیفه، البانی، ج 10، ص 594
و ابن تیمیه هم در «منهاج السنة» در جلد 7، در صفحه 360، می گوید
«إن هذا الحدیث موضوع عند اهل الحدیث»
منهاج السنة، ابن تیمیه، ج 7، ص 360
خب روایت گفته می شود صحیح است، در برابر این تضعیفاتی که علمای اهل سنت کردند این روایت باید چطور نگه داشته بشود.
مجری:
خیلی ممنونم آقا محمد از تماس تان و از سؤالات تان، چشم ان شاء الله این را مطرح می کنیم و جوابش را از زبان مبارک استاد می شنویم.
استاد پنج دقیقه فرصت داریم و این سؤالهای بیننده عزیزمان که گفتند حدیث ادعا شده که صحیح است ولی چهار عالم سنی اهل سنت را نام بردند که ادعا کردند نه، این حدیث باطل است موضوع است یا اسنادش ضعیف است.
استاد یزدانی:
بله، خیلی مهم است، اهمیت این روایت، ابن کثیر و ابن تیمیه و ابن جوزی و اینها درک کردند می دانند که بحث بیعت خلیفه دوم و تبریکش چقدر مهم است برای بحث دلالت حدیث غدیر حالا من اصل روایت را نشان بدهم، و دلیل اینکه اینها چرا این روایت را انکار کردند، همان «تاریخ مدینة الإسلام، یا تاریخ بغداد» که دوست عزیزمان خواندند، جلد 17، تحقیق دکتر بشار عواد معروف، چاپ دار الغرب الإسلامی، صفحه 222، از ابو حریره نقل شده
«من صام یوم ثمانه عشره من ذی الحجه کتب له صیام ستین شهراً»
هر کس روز هجده ذی حجه را روزه بگیرد خداوند ثواب شصت ماه روزه را برای او می نویسد»
تاریخ مدینة الإسلام، تحقیق دکتر بشار عواد معروف، دار الغرب الإسلامی، ج 17، ص 222
یک ماه روزه بگیری خدا شصت ماه ثواب می دهد، خب چه روز مهمی است؟ روز غدیر خم است که وقتی پیغمبر دست امیرالمؤمنین را گرفت و فرمود
«ألست ولی المؤمنین؟»
آیا من ولی مؤمنین هستم یا نیستم
همه گفتند بله شما ولی ما هستید، بعد فرمود
«من کنت مولاه فعلی مولاه»
هر کس من مولای او هستم علی هم مولای او است
این مشخص است که کلمه ولی و مولا هر دو به یک معنا است، بعد از این قضیه خلیفه دوم آمد و تبریک گفت
«بخ بخ لک یابن ابی طالب»
مبارک باشد، مبارک باشد پسر ابو طالب
«اصبحت مولای و مولا کل مسلم»
تو از الآن مولای من و مولای هر مسلمان شدی
خب این دلیل بر این است که بیعت کرد، همانجا پذیرفت ولایت امیر المؤمنین را و بعد خداوند آیه
«اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضت لکم الإسلام دینا» را نازل کرد. خب این روایت خیل مهم است و واضح و روشن ثابت می کند که بحث دوستی و این مسائل نیست؛ چون دوستی اینکه ما علی را دوست داشته باشیم اینکه نیاز به تبریک ندارد وظیفه هر مسلمانی است، «المؤمنون بعضٌ اولیاء البعض» هر مؤمنی باید مؤمن دیگر و مؤمنین را دوست داشته باشد نمی شود مؤمن را کسی بغضش را در دل داشته باشد، پس علی را باید اینها دوست داشته باشند، این روایت ثابت می کند که همۀ استدلال های اینها باطل هست، بعد جالب است در برابر این موضیع می گیرند؛ ضعیف است کدام راوی آن ضعیف است؟ بیایید دانه دانه تک تک روات آقای حاکم نیشابوری را بیایید برای ما بگویید ضعیف است، اینها چندین سند دارند این روایت چندین سند دارد.
مجری:
یعنی شما می فرمایید که اگر گفتند این حدیث موضوع است ضعیف است یا هر چه است ادعای بدون دلیل است.
استاد یزدانی:
ادعای بدون دلیل است و آن کسی که تضعیف می کند سند را، سندی است که ضعیف است واقعاً، این چندین سند دارد شما بیایید سند آقای خطیب بغدادی را تضعیف کنید چرا می روید سراغ روایات دیگر؟ این روایت در مسند احمد بن حنبل هم آمده امام حنابله امام اهل حدیث در مسند خودش جلد 17 صفحه شماره 185 هم نقل شده و محقق کتاب که حمزه احمد الزین است می گوید:
«إسناده حسن»
سند روایت حسن هست
مسند احمد بن حنبل، محقق حمزه احمد الزین، ج 17، ص 185
و باز سند بعدی آن، دوتا سند دارد در همینجا سند دومش را می گوید سندش صحیح است و همینطور در کتاب «البدایه والنهایه» آقای إبن کثیر هم همین قضیه روایت نقل شده و آقای ملا علی قاری هم در جلد یازده از «مرقاة المفاتيح» اش همین روایت را نقل کرده و گفته کمترین مرتبه که می شود برای این روایت قائل شد این است که بگوییم این روایت حسن هست
«فلا التفات لمن قدح فی ثبوت هذا الحدیث»
مرقاة المفاتيح، ملا علی قاری، ج 11
جواب داد می گوید اینهای که می گویند این روایت ضعیف است اصلاً به اینها توجه نکنید اینها ارزش توجه هم ندارند.
مجری:
به نظرم این حُسن خطاب همین بحث باشد استاد، خیلی ممنون از استاد یزدانی عزیز استفاده کردیم امشب از محضرتان، إن شاءالله که خداوند به توفیقات شما بی افزاید و از شما بینندگان عزیز و محترم خیلی ممنون هستیم که تا به این لحظه با ما همراه شدید، شب تان بخیر یا علی مدد خدا نگهدار.