شبکه های وهابی مدعی هستند که در عصر رسول خدا صلی الله علیه وآله ، صحابه و تابعین ، گفتن «حی علی خیر العمل» در اذان مرسوم نبوده است . اما با سند های صحیح از منابع اهل سنت قابل اثبات است که هم خود پیامبر و هم صحابه و اهل بیت علیهم السلام این جمله را در اذان می گفتند ….
بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه : چالش
تاریخ : 14 / 11 / 94
مجری :
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز شبکه جهانی ولایت دارم . با برنامه ای دیگر از سری برنامه های چالش مهمان منازل شما عزیزان هستیم . ان شاء الله ما را در این برنامه هم با نگاه های زیبایتان همراهی بفرمایید .
در خدمت کارشناس محترم و استاد گرامی ، حضرت حجت الاسلام والمسلمین یزدانی عزیز هستیم.
استاد یزدانی :
من هم سلام و عرض ادب خدمت حضرتعالی و هم چنین خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی ولایت دارم . امیدوارم امشب هم برنامه ای را تقدیم بینندگان عزیز کنم که ان شاء الله خدای متعال و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) راضی باشند .
مجری :
امشب به موضوعی جدید می پردازیم و آن هم ادعایی است که از طرف شبکه وهابی ـ تروریستی و از کارشناسان دروغگوی این شبکه ها مطرح شده که به هزاران دروغ آن ها اضافه می شود . کلیپی در این زمینه آماده شده که با هم مشاهده می کنیم تا در جریان موضوع برنامه قرار بگیریم .
کلیپ 1 ) :
بیننده :
بنده از شما سؤالی دارم و از تلویزیون هم پاسخ آن را می شنوم . بنده می خواهم بدانم که چرا اهل تسنن در اذان ، حی علی خیرالعمل را نمی گویند ؟
ملازاده :
برای این که اذان بر طبق سنت است و برای این که وقتی پیامبر اسلام به بلال گفتند که اذان بگویند ، حی علی خیرالعمل در آن نبوده . به این خاطر است . اذانی را که پیامبر گفته ، صحابه اش عمل کردند ، ابوبکر و عمر و عثمان و علی در عصرشان ، همین اذانی است که الان در میان مردم است . اما شیعیان اشهد ان علیا ولی الله و حی علی خیر العمل را و هر چیزی که دلشان می خواهد به اذان اضافه می کنند . این ها از اضافات است و از بدعت های است .
خدمتی :
چرا حی علی خیر العمل نمی گویند ؟
برای این که ما در اذان از رسول الله (صلی الله علیه وآله) و از مؤذنین پیامبر یعنی آن دو شخص ، بلال حبشی و عبد الله بن مکتوم شنیده نشده که بعد از حی علی الصلاة ، بگویند حی علی خیر العمل . پس این هم بدعتی در اذان است . روایتی نیست ، ما عرض کردیم که دین ،آن است که در آن زمان دین بوده . اگر توجه فرموده باشید ، در برنامه زیر ذره بین که به مسأله بدعت اختصاص داده شد ، عرض کردیم که دین آن است که در زمان محمد (صلی الله علیه وآله) و در زمان یارانش و آل بیت ، دین بوده است . اما این که بعدها در قرن سوم و چهارم و پنجم کسی به آن اضافه کند ، آن دین نیست . چیزی که در آن زمان دین نبوده ، این زمان هم نمی تواند دین باشد . چیزی که در آن زمان دین بوده ، نمی تواند دین نباشد . در این زمان باید دین باشد . برای این که الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم ….
مجری :
نظرات کارشناسان وهابی ـ داعشی را مشاهده فرمودید . موضوع برنامه همه کاملا مشخص شد ، در باره حی علی خیر العمل در اذان است که ادعا کردند از بدعت ها و اضافاتی است که شیعیان وارد اذان کردند . آقای خدمتی هم گفت اگر در زمان صحابه و تابعین بوده باشد ، قطعا جزء دین است ؛ اما نبوده .
استاد یزدانی عزیز ! آیا واقعا این طور بود که در صدر اسلام این عبارت نبوده یا قضیه چیز دیگری است ؟
استاد یزدانی :
وهابی ها خودشان هم در این زمینه دچار دوگانه گویی و تناقض عجیبی شده اند . حتی بزرگانشان مثل ابن تیمیه که ان شاء الله نشان خواهیم داد . علمای اهل سنت به شدت دچار اضطراب هستند که در این جا چه کار کنند ؟ از یک طرف مجبور هستند که بگویند : بدعت هست . چون خودشان در اذان نمی گویند . از طرف دیگر ، چاره ای ندارند از این که بگویند این روایت با سند صحیح از برخی از اصحاب نقل شده که آن ها در اذانشان اضافه می کردند . از اهل بیت (علیهم السلام) روایت معتبر وجود دارد که آن ها همیشه در اذانشان حی علی خیر العمل را می گفتند .
در این بین متحیر هستند ، گاهی می گویند این ، از بدعت های روافض است و گاهی هم مجبورند بگویند که صحابه این کار را انجام می دادند .
ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه ، با تحقیق دکتر رشاد سالم ، جلد 6 ، چاپ اول در سال 1406 هـ ، صفحه 293 در بحث دفاع از عثمان می گوید :
ثم من العجب أن الرافضة تنكر شيئا فعله عثمان بمشهد من الأنصار والمهاجرين ولم ينكروه عليه واتبعه المسلمون كلهم عليه في أذان الجمعة وهم قد زادوا في الأذان شعارا لم يكن يعرف على عهد النبي ص ولا نقل أحد أن النبي صلى الله عليه وسلم أمر بذلك في الأذان وهو قولهم وحي على خير العمل .
وغاية ما ينقل إن صح النقل أن بعض الصحابة كابن عمر رضي الله عنهما كان يقول ذلك أحيانا على سبيل التوكيد كما …
از رافضه عجیب است که یک چیزی را انکار می کنند که عثمان در محضر انصار و مهاجرین ، این کار را انجام دادند و مهاجرین و انصار مخالفتی در این خصوص با عثمان نکردند . مسلمانان هم این را در اذان جمعه آن را اضافه می کردند . در حالی که شیعیان در اذان شعاری را اضافه کرده اند که در عهد پیامبر (صلی الله علیه وآله) نبوده است و کسی هم نقل نکرده که پیامبر (صلی الله علیه واله) دستور داده باشد که این را به اذان اضافه کنید . آن چیزی که رافضه اضافه کرده اند : حی علی خیر العمل است .
در قسمت بعد مطلبی را بیان می کند که به ضررش است .
بعضی از صحابه مثل ابن عمر احیانا گاهی به خاطر تأکید این جمله را می گفتند .
ابن تیمیه ، منهاج السنة ، با تحقیق دکتر رشاد سالم ، ج 6 ، ص 293
چه ارتباطی دارد که به خاطر تأکید بگوید . چرا حی علی الصلاه را چند بار نمی گوید که حی علی خیر العمل را به خاطر تأکید می گوید ؟
این سخن ابن تیمیه است . اگر واقعا رافضه این را اضافه کرده و از طرف دیگر عبد الله بن عمر این کار را انجام می داده ، پس عبد الله بن عمر هم شیعه بوده . این که قابل قبول نیست . ما ایشان را اصلا قبول نمی کنیم که عبد الله بن عمر بخواهد خود را در بین شیعه جای دهد .
باز در کتاب مجموع فتاوای ابن تیمیه ، جلد 23 ، با تحقیق دکتر عبد الرحمن بن محمد بن قاسم ، چاپ به دستور ملک فهد ، صفحه 103 :
ان حى على خير العمل ( لم يكن من الأذان الراتب وانما فعله بعض الصحابة لعارض تحضيضا للناس على الصلاة …
حی علی خیر العمل در اذانی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) دستور آن را داده ، نیست . قطعا بعضی از صحابه این کار را انجام می دادند و هدفشان این بود که مردم را به نماز خواندن ترغیب کنند .
در این جا دیگر واژه احیانا را به کار نمی برد .
ابن تیمیه ، مجموع فتاوای ، ج 23 ، با تحقیق دکتر عبد الرحمن بن محمد بن قاسم ، ص 103
آقای ابن تیمیه ! شما که در آن کتاب می گفتید : رافضه این عبارت را به اذان اضافه کرده . حال چه اشکالی دارد که شیعه هم مثل صحابه به خاطر تشویق مردم به نماز خواندن حی علی خیر العمل را به اذان اضافه کنند ؟؟؟ آیا اشکالی دارد ؟ آیا بدعت است ؟ آیا کفر است ؟ آیا شرک است ؟ نماز شیعه باطل است یا اذانش باطل است ؟ هر چه هم که باشد ، بعضی از صحابه این کار را انجام می دادند و هیچ اشکالی نمی توان به آن گرفت .
علاوه بر این ، بعضی از علمای وهابی حرف های بدتری در این زمینه زده اند . از جمله آقای حمود بن عبد الله التویجری از وهابی های بسیار پلید و متعصب که شدیدأ ضد شیعه است ، در کتاب عربة الاسلام ، چاپ دار الصمیعی ، صفحه 805 در قسمت واجباتی که باید حذف شود ، می گوید :
ويجب ايضا تغيير ما زادته الرافضة في الاذان من الجمل التي ما انزل الله بها من سلطان ، انما هي من تزيين الشيطان وكيده كقولهم : اشهد ان عليا ولي الله وكقولهم : حي علي خير العمل …
واجب است که تغییر داده شود چیزی هایی را که رافضه در اذان اضافه کرده ، از جمله هایی که خدا اضافه نکرده و اجازه هم نداده که اضافه شود . بلکه این جملاتی که رافضه در اذان اضافه کرده ، شیطان دستور داده و به آن زینت بخشیده و این حیله ای از شیطان است که رافضه آن را در اذان اضافه کرده . مثل اشهد ان علیا ولی الله و مثل حی علی خیر العمل .
حمود بن عبد الله التویجری ، عربة السلام، چاپ دار الصمیعی ، ص 805
این شیطان چه کسی بوده که این را به اذان اضافه کرده ؟ خود ابن تیمیه نام برد . اگر واقعا این است که رافضه اضافه کرده ، قبل از رافضه هم کسان دیگری هم بودند که آن ها تزیین کردند . آن را به اذان به خاطر تشویق مردم به نماز خواندن اضافه کرده در حالی که این کید شیطان است . این آقایان هر چه سنگ را بالاتر پرتاپ کنند ، با قدرت بیشتری به سر خودشان خواهد خورد و چاره ای هم غیر از این ندارند .
جالب است که لجنه دائمه عربستان سعودی در کتاب فتاوی اللجنة الدائمة ، جلد 6 کتاب الصلاة ، چاپ دار العاصمه ریاض ، صفحه 94 :
بدع الأذان
فتوى رقم (220)
س : ما حكم قول المؤذن في أذانه حي على خير العمل ؟
ج – : الأذان عبادة من العبادات والأصل في العبادات التوقيف وأنه لا يقال : إن هذا العمل مشروع ، إلا بدليل من كتاب أو سنة أو إجماع ، والقول بأن هذه العبادة مشروعة بغير دليل شرعي قول على الله بغير علم ، وقد قال تعالى : { قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ } ….
إذا علم ذلك فالأذان الشرعي الثابت عن رسول الله صلى الله عليه وسلم هو خمس عشرة جملة هي : – الله أكبر ، الله أكبر ، الله أكبر ، الله أكبر ، أشهد ألا إله إلا الله ، أشهد ألا إله إلا الله ، أشهد أن محمدا رسول الله ، أشهد أن محمدا رسول الله ، حي على الصلاة ، حي على الصلاة ، حي على الفلاح ، حي على الفلاح ، الله أكبر ، الله أكبر ، لا إله إلا الله ….
وأما قول المؤذن في أذان الصبح ، حي على خير العمل فليس بثابت ، ولا عمل عليه عند أهل السنة ،
وهذا من مبتدعات الرافضة ….
بدعت هایی که در اذان است .
حکم مؤذنی که در اذان خود حی علی خیر العمل بگوید ، چیست ؟
جواب داده که اذان از عبادات است ، اصل در عبادات توقیفی است و این که بدون اجازه شارع و بدون کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله) یا بدون اجماع ، غیر مشروع است و باید دلیل شرعی باشد . همان طور که خداوند می فرماید : قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ . اعراف / 33
آیات دیگری هم بیان می کند و در ادامه اذان شرعی را می آورد که در آن حی علی خیر العمل ، نیست .
اما این که می گوییم مؤذن در اذان صبح ، حی علی خیر العمل را بگوید ، ثابت نیست . اهل سنت هم به این عمل نمی کنند .
فقط در اذان صبح نیست ، در همه اذان های گفته می شود .
این از بدعت هایی است که رافضه آن را انجام داده است .
لجنة دائمة عربستان ، ج 6 ، چاپ دار العاصمة ریاض ، ص 98
اولین بدعت گذار ، پسر عمر بن خطاب است . ایشان از رافضه های بدعتگذار است که حی علی خیر العمل را در اذان خودش اضافه کرده است .
بنده چند روایت از این آقایانی که رد کرده اند ، بخوانم که همه با سند های صحیح از کتاب های اهل سنت نقل شده است که تعدادی از صحابه حی علی خیر العمل را به اذان اضافه می کردند .
کتاب المصنف ابن ابی شیبه ، متوفای 235 هـ ، با تحقیق ابی محمد اسامة بن ابراهيم بن محمد ، جلد دوم ، چاپ دار الفاروق در سال 2008 م ، صفحه 26 ، باب 19 از کتاب الصلاة :
من كان يقول في أَذَانِهِ حَيَّ على خَيْرِ الْعَمَلِ
حدثنا أبو بكر قال نا حَاتِمُ بن إسْمَاعِيلَ عن جَعْفَرٍ عن أبيه وَمُسْلِمِ بن أبي مَرْيَمَ أَنَّ عَلِيَّ بن حُسَيْنٍ كان يُؤَذِّنُ فإذا بَلَغَ حَيَّ على الْفَلاَحِ قال حَيَّ على خَيْرِ الْعَمَلِ وَيَقُولُ هو الأَذَانُ الأَوَّلُ
حدثنا أبو خَالِدٍ عَنِ بن عَجْلاَنَ عن نَافِعٍ عَنِ بن عُمَرَ أَنَّهُ كان يقول في أَذَانِهِ الصَّلاَةُ خَيْرٌ من النَّوْمِ وَرُبَّمَا قال حَيَّ على خَيْرِ الْعَمَلِ
حدثنا أبو أُسَامَةَ قال نا عُبَيْدُ اللهِ عن نَافِعٍ قال كان بن عُمَرَ زَادَ في أَذَانِهِ حَيَّ على خَيْرِ الْعَمَلِ
کسانی که همیشه در اذان نمازشان حی علی خیر العمل را می گفتند .
از امام علی بن الحسین (علیه السلام) نقل می کند که وقتی ایشان اذان می گفتند و به حی علی الفلاح می رسیدند ، حی علی خیر العمل را هم می گفتند و می گفتند این همان اذانی است که روز اول به رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) یاد داده شد و به آن عمل می کردند . (یعنی در زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) حی علی خیر العمل گفته می شد ) .
سند کاملا معتبر است ؛ اما محقق به خاطر این که به ضررشان است ، آن را تصحیح نکرده .
روايت بعدی :
از عبد الله بن عمر نقل شده که همیشه در اذانش الصلاه خیر من النوم می گفت . چه بسا گفته باشد حی علی خیر العمل .
هر چند که محقق می گوید سند روایت ضعیف است . البته از روی اجبار و فشار این حرف را زده ؛ چون چاره ای غیر از این ندارند .
روایت بعدی :
از عبد الله بن عمر نقل شده که گاهی در اذان خودش حی علی خیر العمل را می گفت و اضافه می کرد .
در این جا دیگر ربما قال را نیاورده اند .
ابن ابی شیبه ، المصنف ، با تحقیق ابی محمد اسامه بن ابراهیم بن محمد ، ج 2 ، چاپ دار الفاروق ، ص 26
روایت بعدی در کتاب مصنف عبد الرزاق صنعانی (از اساتید آقای بخاری ) ، جلد 2 ، چاپ دار التأصیل ، صفحه 18 :
عبد الرزاق عن بن جريج عن نافع عن بن عمر أنه كان يقيم الصلاة في السفر يقولها مرتين أو ثلاثا يقول حي على الصلاة حي على الصلاة حي على خير العمل .
عبد الرزاق از ابن جریج از نافع از عبد الله بن عمر نقل می کند که هر وقت ایشان در سفر نماز می خواند ، دو مرتبه حی الصلاه می گفت و بعد از آن حی علی خیر العمل را بیان می کرد .
سند کاملا صحیح و معتبر است .
عبد الرزاق صنعانی ، المصنف ، ج 2 ، چاپ دار التأصیل ، ص 18
در کتاب موطأ امام مالک بن انس (امام مالکی ها ) ، با روایت محمد بن حسن شیبانی از شاگردان امام مالک ، چاپ وزارت اوقاف مصر ، با تحقیق عبد الوهاب عبد اللطیف ، با اشراف دکتر محمد علی محجوب وزیر اوقاف مصر ، صفحه 54 ، روایت 92 ، باب الاذان والتثویب :
این سند بهترین و طلایی ترین سند اهل سنت است که نقل کردند :
92 – أخبرنا مالك ، أخبرنا نافع ، عن ابن عمر ، « أنه كان يكبر في النداء ثلاثا ويتشهد ثلاثا ، وكان أحيانا إذا قال حي على الفلاح ، قال على إثرها حي على خير العمل »
امام مالک از نافع از عبد الله بن عمر نقل می کند که هر وقت در اذان حی علی الفلاح می گفت ، به دنبال آن حی علی خیر العمل را اضافه می کرد .
امام مالك ، الموطأ ، با تحقیق عبد الوهاب عبد اللطیف ، ص 54 ، ح 92
جالب است که در همین کتاب با همین روایت و با تعلیق الممجد علی موطأ محمد شرح علامه عبد الحی اللکنوی ، جلد اول ، با تحقیق دکتر تقی الدین الندوی ، صفحه 358 ، همین روایت را می آورد :
– أخبرنا مالك ، أخبرنا نافع ، عن ابن عمر : أنه كان يكبر في النداء ثلاثا ويتشهد ثلاثا ، وكان أحيانا إذا قال حي على الفلاح قال على إثرها حي على خير العمل .
محقق در پاورقی می گوید :
فيه إشارة إلى أنه ليس بسنة بل هو لبيان الجواز .
اشاره به این است که دستور سنت نبوده ؛ اما حداقل جواز را می رساند .
التعلیق الممجد علی موطأ محمد ، با شرح علامه عبد الحی لکنوی ، ج 1 ، با تحقیق دکتر تقی الدین الندوی ، ص358
در کلیپی که نشان دادیم ، آقایان وهابی منکر این بودند که اهل بیت (علیهم السلام) به حی علی خیر العمل ، عمل کرده باشند . بنده از منابع اهل سنت روایاتی را نشان می دهم :
کتاب التعلیقه ، تألیف قاضی ابومحمد الحسین بن محمد بن احمد مروروذی ، با تحقیق شیخ علی محمد معوض و شیخ عادل احمد عبد الموجود ، جلد 2 ، چاپ مکتبه نزار مصطفی الباز ، صفحه 656 :
وروي عن علي ـ رضي الله عنه ـ التثويب ، روي انه كان يقول : حي علي خير العمل وبه اخذت الشيعة .
از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) نقل شده که او همیشه حی علی خیر العمل می گفت و شیعیان هم از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) پیروی کرده و حی علی خیر العمل را در اذان خود می گویند .
اما این که حضرت در اذان الصلاه خیر من النوم را می گفت .
احمد مروروذی ، التعلیقه ، ج 2 ، چاپ مکتبه نزار مصطفی الباز ، ص 656
مستند بعدی در کتاب حاشیه الدسوقی علی شرح الکبیر (یکی از کتاب های فقهی معتبر اهل سنت) ، تألیف شمس الدین شیخ محمد عرفه الدسوقی ، جلد اول ، صفحه 193 :
تنبيه : كان علي رضي الله عنه يزيد حي علي خير العمل بعد حي علي الفلاح وهو مذهب الشيعة الآن
اميرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) همیشه حی علی خیر العمل را بعد از حی علی الفلاح اضافه می کرد و مذهب شیعه امروز همین کار را انجام می دهد .
حاشیه الدسوقی علی شرح الکبیر ، ج اول ، ص 193
این هم دو مستند که ثابت می کند امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) این کا را انجام می دادند . باز هم در منابع اهل سنت است که امام سجاد (علیه السلام) این کار را انجام می داده :
در کتاب سنن ابن ماجه ، تألیف علاء الدین مغلطای حنفی ، متوفای 762 هـ ، جلد اول ، با تحقیق کامل عویضه ، چاپ مکتبه نزار مصطفی الباز ، صفحه 1135 :
وقال ابن حزم : وقد صح عن ابن عمر وابي امامة بن سهل بن حنيف انهم كانوا يقولون في اذانهم : حي علي خير العمل ….
وفي كتاب البيهقي : كان علي بن الحسين يقول ذلك في اذانه ويقول : هو الاذان الاول …
ابن حزم روایتی را که ابن عمر و ابی امام بن سهل بن حنیف را که در اذانشان حی علی خیر العمل می گفتند را تصحیح کرده است .
سند روایت کاملا صحیح است .
امام زین العابدین علی بن الحسین (علیه السلام) حی علی خیر العمل را در اذان هایش می گفت و این همان اذانی است که در صدر اسلام می گفتند .
سنن ابن ماجه ، تألیف علاء الدین مغلطای حنفی ، ج اول ، با تحقیق کامل عویضه ، چاپ مکتبه نزار مصطفی الباز ، ص 1135
در شرح سنن نسائی ، جلد 8 ، صفحه 344 همین بحث را آورده :
ومنها : زيادة حي علي خير العمل مرتين فليس فيه حديث مرفوع صحيح بل من فعل ابن عمر وعلي بن الحسين زين العابدين …
اضافه کردن حی علی خیر العمل در حدیث مرفوع (از پیامبر) صحیح وجود ندارد ؛ بلکه ابن عمر و امام علی بن الحسین زین العابدین (علیه السلام) انجام می دادند . برای ما فقط سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) نه چیز دیگری .
سنن نسائی ، ج 8 ، ص 344
سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) برای شما حجت است ، به شرط این که صراحتا بگویید ابن عمر ، بدعت گذار است .
باز در منابع اهل سنت تصریح شده که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در همان اذان اول خودشان به صحابه دستور می دادند که حی علی خیر العمل را بگویند .
کتاب البدر التمام شرح بلوغ المرام ، تألیف قاضی حسین بن محمد مغربی ، متوفای 1119 هـ ، با تحقیق علی بن عبد الله الزبن ، با مقدمه شیخ صالح بن محمد اللحیدان ، جلد 2 ، صفحه 305 :
فائدة اخري : لم يذكر المصنف شيئا مما ورد في : حي علي خير العمل ، واذكر في ذلك ما اطلعت عليه وفي اثباتها خلاف فالعترة واحد قولي الشافعي انها من الاذان وذهبت الفقهاء الي انها ليست من الاذان حجة القول الاول ما اخر المؤيد بالله في شرح التجريد من رواية الطحاوي عن عبد الملك بن ابي محذورة عن ابي محذورة قال : علمني رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم الاذان كما تؤذنون الآن وذكر منها : حي علی خير العمل .
نویسنده کتاب بلوغ المرام روایتی در مورد حی علی خیر العمل نقل نکرده ؛ اما من از آن روایاتی که خودم اطلاع دارم ، نقل می کنم که در اثبات آن اختلاف وجود دارد . اما اهل بیت (علیهم السلام) ، طبق نقل قولی از شافعی است که حی علی خیر العمل ، جزء اذان بوده و آن ها در اذان های خود می گفتند . اما فقها بر خلاف عترت اهل بیت (علیهم السلام) گفتند حی علی خیر العمل جزء اذان نیست . حجت و دلیل کسانی که گفتند حی علی خیر العمل جزء اذان است ، روایتی است که از مؤید بالله در شرح تجرید از روایت طحاوی از عبد الملک بن ابی محذوره از ابی محذوره نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه وآله) به من اذان را یاد داد ، همان طور که الان شما اذان می گویید و حی علی خیر العمل هم جزء آن اذان بوده است .
در ادامه روایاتی دیگری را نقل می کند که ما از عبد الله بن عمر و امام زین العابدین (علیه السلام) بیان کردیم. هم چنین روایت دیگری که از ابن ابی شیبه نقل کرده که امام زین العابدین (علیه السلام) همیشه در اذان حی علی الفلاح و حی علی خیر العمل می گفتند .
وقال الهادي في الاحكام : وقد صح لنا ان حي علي خير العمل كانت علي عهد رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم يؤذن بها ولم تطرح الا في زمن عمر فانه امر بطرحها وقال اخاف ان يتكل الناس علي ذلك وفي كتاب السنام ان الاذان شرع بحي علي خير العمل لانه اتفق علي الاذان به يوم الخندق ولانه دعا الي اصلاة وقد قال صلي الله عليه وسلم : خير اعمالكم الصلاة . انتهي
وحكي في شرح الموطأ ان عمر والحسن والحسين وبلالا وجماعة اذنوا بها وفي جامع آل محمد ما لفظه : قال الحسن بن يحيي اجمع آل رسول الله صلي الله عليه وسلم ان يقولوا في الاذان والاقامة : حي علي خير العمل ولم يزل النبي صلي الله عليه وآله وسلم يؤذن بحي علي خير العمل حتي قبضه الله اليه وكان يؤذن بها في زمن ابي بكر فلما ولي عمر قال : دعوا حي علي خير العمل لايشتغل الناس عن الجهاد فكان اولي من تركها ولم يذكر القاسم ومحمد حي علي خير العمل وفي الاذان ولا في الاقامة بل روي محمد اسانيده عن علي بن الحسين ومحمد بن علي ويحيي بن زيد انهم كانوا يقولون في الاذان حي علي خير العمل . انتهي
هادی در احکام می گوید : صحیح است که حی علی خیر العمل در زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) جزء اذان بوده باشد و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بر اساس آن اذان می گفت . حی علی خیر العمل را مردم رها نکردند مگر در زمان عمر . عمر بن خطاب دستور داد که حی علی خیر العمل را از اذان حذف کنند .
ایشان خدا بود یا پیامبر خدا یا جبرئیل بود یا این که حق تشریع داشت ؟ با اجازه چه کسی اذانی را که خدا و پیامبرش دستور داده ، کم و زیاد کند .
دلیلش هم این بود که مردم به همین حی علی خیر العمل تکیه کنند و نماز را بهترین عمل بدانند و به قول خودشان وقتی آن ها را به جهاد دعوت کنند ، بگویند ما به جهاد نمی رویم ؛ چون نماز بهتر از جهاد است .
در روایت دیگر آمده که امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و بلال و جماعتی حی علی خیر العمل را در اذان خود می گفتند .پیامبر (صلی الله علیه وآله) همیشه در اذان خود حی علی خیر العمل را در اذان خود می گفتند تا این که خداوند ایشان را از دنیا برد . حتی در زمان ابوبکر هم این کار می شد ؛ اما وقتی عمر به خلافت رسید ، دستور داد که حی علی خیر العمل را از اذان بردارند و مردم این لفظ را در اذان به کار نبرند؛ آن ها مشغول نماز می شوند و به جهاد نمی روند ….
قاضی الحسین بن محمد المغربی ، البدر التمام شرح بلوغ المرام ، با تحقیق علی بن عبد الله الزبن ، جلد 2 ، ص 305 به بعد
پس اولین کسی که دستور داد حی علی خیر العمل را از اذان حذف کنند ، عمر بن خطاب بود . در ادامه روایات دیگری بر خلاف این روایات می آورند ؛ اما این روایات مطالب مهمی بود که یکی از علمای اهل سنت آقای مغربی ، متوفای 1119 هـ در کتاب البدر التمام شرح بلوغ المرام ، روایاتی را بیان کرده که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) ، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) و امام زین العابدین (علیه السلام) در اذان خود حی علی خیر العمل را می گفتند و شیعه هم به این عزیزان تمسک و به آن عمل می کند و افتخار می کند که در اذان آن ها حی علی خیر العمل است و افتخار می کنند که در اذانشان الصلاه خیر من النوم ، نیست .
آقای شوکانی در کتاب نیل الاوطار شرح منتهی الاخبار ، ( اصل کتاب برای امام مجدد الدین ابن تیمیه است ) ، تألیف امام شوکانی ، جلد 2 ، چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی ، صفحه 18 :
وَالْحَدِيثُ ليس فيه ذِكْرُ حَيَّ على خَيْرِ الْعَمَلِ وقد ذَهَبَتْ الْعِتْرَةُ إلَى إثْبَاتِهِ وَأَنَّهُ بَعْدَ قَوْلِ الْمُؤَذِّنِ حَيَّ على الْفَلاحِ قالوا يقول مَرَّتَيْنِ حَيَّ على خَيْرِ الْعَمَلِ وَنَسَبَهُ الْمَهْدِيُّ في الْبَحْرِ إلَى أَحَدِ قَوْلَيْ الشَّافِعِيِّ….
قال في الْأَحْكَامِ وقد صَحَّ لنا أَنَّ حَيَّ على خَيْرِ الْعَمَلِ كانت على عَهْدِ رسول اللَّهِ يُؤَذَّنُ بها ولم تُطْرَحْ إلَّا في زَمَنِ عُمَرَ وَهَكَذَا قال الْحَسَنُ بن يحيى رُوِيَ ذلك عنه في جَامِعِ آلِ مُحَمَّدٍ …
در احادیث ما نیامده که حی علی خیر العمل باید گفته شود ؛ اما عترت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) این کار را انجام می دادند و بعد از این که حی علی الفلاح ، دو مرتبه حی علی خیر العمل می گفتند. مهدی (یکی از نویسنده های شافعی ) در کتاب البحر خودش ، این کار را به شافعی هم نسبت داده است .
در احکام گفته شده که با سند صحیح برای ما ثابت شده که حی علی خیر العمل ، در عهد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود و همین طور اذان می گفت تا این که در زمان عمر ، ترک شد . هم چنین این روایت را حسن بن یحیی در جامع آل محمد (صلی الله علیه وآله) نقل شده است .
شوکانی ، نیل الاوطار ، ج 2 ، ص 18
باز در مختصر نیل الاوطار ، تألیف شیخ فیصل بن عبد العزیز آل مبارک ، جلد اول ، صفحه 174 دقیقا همین قضیه را آورده که حدیثی در این باره نیست ؛ اما اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) بعد از حی علی الفلاح دو بار حی علی خیر العمل می گفتند .
وَالْحَدِيثُ ليس فيه ذِكْرُ حَيَّ على خَيْرِ الْعَمَلِ وقد ذَهَبَتْ الْعِتْرَةُ إلَى إثْبَاتِهِ وَأَنَّهُ بَعْدَ قَوْلِ الْمُؤَذِّنِ حَيَّ على الْفَلاحِ قالوا يقول مَرَّتَيْنِ حَيَّ على خَيْرِ الْعَمَلِ …
شیخ فیصل بن عبد العزیز آل مبارک ، مختصر نیل الاوطار ، ج 1 ، ص 174
آقای ابن حزم اندلسی در کتاب المحلی بالآثار ، جلد 2 ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، صفحه 194 :
وقد صح عن ابن عمر وابي امامة بن سهل بن حنيف : انهم كانوا يقولون في اذانهم حي علي خير العمل .
صحیح نقل شده از ابن عمر و ابی امامه بن سهل بن حنیف ، دو تن از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ، که همیشه در اذان خود حی علی خیر العمل را می گفتند .
بعضی ها کلمه احیانا را اضافه کرده بودند تا از سنگینی این روایت کم شود ؛ اما در این روایت آمده که همیشه این کار را می کردند . سند روایت هم صحیح است .
ابن حزم اندلسی ، المحلی ، ج 2 ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، ص 194
در کتاب الاحکام فی اصول الاحکام ، تألیف ابن حزم اندلسی ، با تحقیق شیخ احمد محمد شاکر ، جلد 4 ، صفحه 212 ، همین قضیه را می آورد :
وقد صح عن ابن عمر وابي امامة بن سهل بن حنيف : انهم كانوا يقولون في اذانهم حي علي خير العمل .
صحیح نقل شده از ابن عمر و ابی امامه بن سهل بن حنیف ، دو تن از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ، که همیشه در اذان خود حی علی خیر العمل را می گفتند .
در ادامه یک سؤال مقدر را پاسخ می دهد : این که می گویید در عصر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نبوده و صحابه اذان را تغییر داده ، یعنی چه ؟ این که امکان ندارد . ایشان به تندی پاسخ می دهد :
ومن ادعى أن الصحابة في الكوفة والبصرة ومكة بدلوا الأذان فلكافر مثله أن يدعي ذلك على الصحابة بالمدينة وكلاهما كاذب ملعون وحق صحابة المدينة والكوفة والبصرة جائز واجب فرض سواء على كل مسلم ولا فرق من ادعى ذلك على التابعين بالكوفة والبصرة فالفاسق مثله أن يدعي على التابعين بالمدينة إذ لا فرق بينهم …
اگر کسی مدعی شود که صحابه در کوفه ، مکه ، بصره اذان را تغییر دادند ، کافری هم می تواند ادعا کند که نه ، صحابه ای که در مدینه بودند ، اذان را تغییر دادند . هر دوی اینها دروغگو و ملعون هستند. حق صحابه کوفه ، مدینه و بصره جایز و واجب است و بر همه مسلمان ها به یک اندازه است و بین آن ها فرقی ندارد . حتی اگر کسی از تابعین در کوفه و بصره ، اذان را تغییر داده ، یک کافر هم می تواند ادعا کند که تابعین در مدینه اذان را تغییر دادند . چون فرقی بین آن ها نیست .
ابن حزم اندلسی ، الاحکام ، با تحقیق شیخ احمد محمد شاکر ، ج 4 ، ص 212
پس فرقی بین صحابه کوفه ، مدینه ، مکه و بصره نیست . هم چنین فرقی بین تابعین در مکه ، مدینه ، کوفه و بصره نیست و هیچ کدام اذان را تغییر نداده اند . حقیقت اذان همین بوده است .
مجری :
مشاهده کردید که دقیقا خلاف آن ادعایی که در شبکه های وهابی ـ تکفیری مطرح می کنند ، ثابت شد . آن هم از کتاب های اهل سنت که صحابه مثل ابن عمر و ابی امامه و هم چنین اهل بیت (علیهم السلام ) در اذانشان حی علی خیر العمل می گفتند . اما آقای خدمتی گفت : اگر ثابت شود از صحابه و اهل بیت (علیهم السلام) هم نقل شده ، قطعا جزء دین است . پس طبق استدلال آقای خدمتی ، حی علی خیر العمل جزء دین است .
آقای ملازاده هم گفت که هیچ کدام از صحابه ، حی علی خیر العمل را در اذان خود بیان نکردند که خلاف آن هم ثابت شد .
تماس بینندگان
بیننده : ناصر از بوکان ـ اهل سنت
بنده از چند نفر از ماموستاهای خودمان در مورد این که چرا اذان ما با اذان شیعه فرق می کند ، پرسیدم . گفتند : اذان از اول همین طور بود ؛ اما شیعه ها می خواستند خودشان را از دیگر فرق اسلامی جدا کنند ، چیز هایی را به اذان اضافه شد .
بنده این جواب را قبول نداشتم و برای من قابل هضم نبود که چطور می شود که در یک دین چیز هایی از اصل فرق کند . امسال خداوند به من توفیق داد و به کربلا رفتم . در آنجا واقعا حیران و سرگردان بودم . نه به خاطر این که آن جا برای من عزیز و قابل احترام بود . بلکه به خاطر این که با خودم فکر کردم که 123 هزار پیامبر برای تأیید پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده بودند و این آقای بزرگوار در دامان این پیامبر تربیت شد .
نکته دوم این که ، بنده در مدتی که از کربلا برگشته ام ، دچار یک دگرگونی شدم . به این صورت که خیلی از مسائلی که قبلا برای من قابل قبول بود ، الان نیست . آیا می توانم با این مرام دوگانه زندگی کنم یا نه ؟
استاد یزدانی :
برادر گرامی ! شما می توانید با تحقیق بیشتر به نتیجه مطلوب خودتان برسید .
بیننده :
من کتابی از آیت الله سبحانی را مطالعه می کنم ؛ اما آیا می توانم از این به بعد نماز ها و دعاهایم را مانند برادران شیعه انجام دهم ؟
استاد یزدانی :
قطعا اگر برای شما ثابت شده که مذهب تشیع ، مذهب بر حق است ، واجب است که مانند شیعه عمل کنید . اما اگر ترس از جان خودتان دارید ، می توانید بعضی اوقات تقیه کنید .
بیننده :
بنده ترسی از این که اعلام کنم به مذهب تشیع گرویدم ، ندارم . حتی زمانی که پرسیدند که کربلا رفتم ، با شجاعت گفتم که رفتم و عقایدم هم دگرگون شده . اما سؤال بنده این است که آیا باید حتما اعمال و کارهایم زیر نظر یک مرجع تقلید باشد ؟
استاد یزدانی :
از نظر فقهی شما باید تقلید کنید . شکی در آن نیست که همه شیعیان هم تقلید می کنند . شما هم باید از یک مرجع تقلید که اعلم باشد ، تقلید کنید ؛ اما از جهت اعتقادی باید تحقیق کنید تا در اصول اعتقادات یقین پیدا کنید و وقتی یقین پیدا کردید ، مشکل شما حل می شود . به هر اندازه که تحقیق کنید ، به همان اندازه هم اجر و پاداش خواهید داشت . اما در فقه باید تقلید کنید .
بیننده : محمد از تهران ـ اهل سنت
بنده از شما چند سؤال داشتم .
اول این که ، ما اهل سنت روایاتی داریم که در جنگ خیبر ، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دو چیزی را حرام کردند . یکی متعه و دیگری گوشت الاغ بود .
دوم این که ، آیا شیعه صحیحین را قبول دارد یا ندارد . چون روات صحیحین ایرانی بودند .
سوم این که ، شیعیان می گویند عمر به ایران حمله کرد و جنایات زیادی انجام داد ؛ اما نمی گویند که در سپاه خالد بن ولید که به ایران حمله کرد ، امام علی و حسنین نیز حضور داشتند . من
استاد یزدانی :
امکان دارد این مطلب را که حضرت امیر (علیه السلام ) و حسنین (علیهم السلام) در این جنگ آن هم تحت پرچم خالد بن ولید ، حضور داشتند را با مستند بیان کنید ؟ در کدام یک از کتاب های شیعه یا اهل سنت این قضیه بیان شده است .
بیننده :
بنده اطلاعات مذهبی زیادی ندارم و توسط این شبکه های اهل سنت این مطالب را بیان می کنم. بنده می خواستم شما این مطالب را بررسی سندی کنید و بنده را قانع کنید که این مطالب صحت داشته یا نداشته ؟
سؤال بعدی بنده این است که در یکی از برنامه های شبکه جهانی ولایت ، آیت الله قزوینی گفتند که هر کس توسل را قبول نداشته باشد ، مرتد یا کافر است ؟ به نظر من این حرف نادرست و تنش برانگیز است .
استاد یزدانی :
استاد ما این مطلب را در همان زمان کاملا پاسخ دادند .
بیننده :
در مورد موضوع برنامه هم ، قسمت حی علی خیر العمل را قبول ندارم . چون من دلیل قانع کننده ای برای این مطلب نمی بینم .
مجری :
این که اهل بیت (علیهم السلام) قبول داشتند . آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) همواره حی علی خیر العمل را در اذان خود می گفتند . ابن عمر ، سهل بن حنیف و بعضی دیگر از صحابه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) همین طور بودند . علمای اهل سنت تصریح کرده بودند که این عبارت در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) هم بودند . شما چطور چنین چیزی را قبول ندارید .
استاد یزدانی :
در مورد تحریم متعه و گوشت الاغ در جنگ خیبر ، تردیدی نیست که این روایت باطل است . بهترین دلیل آن هم این است که هیچ زن مسلمانی در جنگ خیبر با رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و با لشگر مسلمین نبودند که بخواهند متعه انجام دهند . زن یهودی هم در آن زمان تشریع نشده بود که امکان متعه با او باشد . این دلیل واضح و روشنی است . علاوه بر این ، علمای اهل سنت تصریح کردند که حرمت متعه در جنگ خیبر ، سند صحیح و درستی ندارد و باطل است . از جمله در کتاب فتح الباری شرح صحیح بخاری ، تألیف ابن حجر عسقلانی ، با تحقیق آقای ناصر البراک، روایتی را نقل می کند :
فقال له : ان رسول الله ص نهي عنها يوم الخيبر وعن لحوم الحمر الاهلية .
قال السهيلي ويتصل بهذا الحديث تنبيه على اشكال لأن فيه النهي عن نكاح المتعة يوم خيبر وهذا شيء لا يعرفه أحد من أهل السير ورواة الأثر ….
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) در روز خیبر از ازدواج موقت با زنان و هم چنین از خوردن گوشت الاغ اهلی ، نهی کرد .
در ادامه از سهیلی نقل می کند :
این روایت اشکال دارد ؛ براي اين كه هيچ فردی از تاریخ نویسان و روات حدیث ، این قضیه را نمی شناسند و این مطلب را قبول ندارند .
ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، با تحقیق ناصر البراک
این روایت برای دروغ بودن این قضیه کفایت می کند . علاوه بر این ، در مورد تحریم متعه با دستور عمر بن خطاب ، ده ها روایت با سند صحیح از منابع اهل سنت است که در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) مردم متعه می کردند ، در زمان ابوبکر متعه می کردند تا این که خلیفه دستور دارد این قضیه را تحریم کند .
در صحیح مسلم ، چاپ دار الطیبه ریاض عربستان ، صفحه 555 ، باب متعه ، روایات متعددی می آورد :
حدثني محمد بن رَافِعٍ حدثنا عبد الرَّزَّاقِ أخبرنا بن جُرَيْجٍ أخبرني أبو الزُّبَيْرِ قال سمعت جَابِرَ بن عبد اللَّهِ يقول كنا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ من التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ على عَهْدِ رسول اللَّهِ ص وَأَبِي بَكْرٍ حتى نهى عنه عُمَرُ في شَأْنِ عَمْرِو بن حُرَيْثٍ .
ما با دادن یک مشت خرما یا یک مشت آرد ، متعه می کردیم . در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) و در زمان ابوبکر ؛ تا این که عمر بن خطاب در قضیه عمرو بن حریث ، این قضیه را حرام کرد .
روايت بعدی :
حدثنا حَامِدُ بن عُمَرَ الْبَكْرَاوِيُّ حدثنا عبد الْوَاحِدِ يَعْنِي بن زِيَادٍ عن عَاصِمٍ عن أبي نَضْرَةَ قال كنت عِنْدَ جَابِرِ بن عبد اللَّهِ فَأَتَاهُ آتٍ فقال بن عَبَّاسٍ وبن الزُّبَيْرِ اخْتَلَفَا في الْمُتْعَتَيْنِ فقال جَابِرٌ فَعَلْنَاهُمَا مع رسول اللَّهِ ص ثُمَّ نَهَانَا عنهما عُمَرُ فلم نَعُدْ لَهُمَا .
از متعه سؤال کردیم . جابر گفت ما همراه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) متعه می کردیم . عمر بن خطاب آن را نهی کرد و ما هم دیگر آن را انجام ندادیم .
صحیح مسلم ، چاپ دار الطیبه ، ص 555
از همه این ها مهم تر در کتاب المصنف ، تألیف عبد الرزاق صنعانی ، جلد 7 ، باب متعه ، روایات زیبا و مفصلی را در این باره آورده که سند همه آن ها صحیح است که متعه در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) و بعد از ایشان حلال بوده تا این که خلیفه دوم آن را حرام کرد .
در مورد سؤال دوم ایشان که شما صحیحین را قبول ندارید ؛ چون نویسنده های آن ایرانی بودند . این حرف بسیار خنده دار و مضحک است . چون کتب اربعه شیعه هم نویسنده های ایرانی دارند . مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه ) از شهر ری هستند . شیخ طوسی (ره) با این که ساکن بغداد بودند ؛ اما اصالتا ایرانی بودند . شیخ صدوق (ره) که از بزرگترین محدثین ما است ، اهل قم می باشند را هم قبول داریم و خاک پای ایشان را سرمه چشمانمان می کنیم . اما این که چون بخاری و مسلم و ابی داوود ایرانی هستند ، ما قبول نداریم ، سخن صحیحی نیست . اکثریت علمای بزرگ شیعه هم ایرانی بودند .
در مورد حضور امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) در سپاه خالد بن ولید باید بگویم : تمام روایاتی که در این زمینه نقل شده است ، به روایتی که طبری در تاریخ خود و در بحث فتح گرگان ، بر می گردد . هیچ روایت معتبری در این زمینه وجود ندارد و نمی توانند پیدا کنند . در آن سندی هم که طبری نقل کرده است ، علی بن مجاهد است که تمام بزرگان اهل سنت ، ایشان را تکذیب و تضعیف کردند و سند صحیحی ندارد . اگر آقایان سند صحیحی دارند ، به ما نشان دهند . اگر داشتند ، قطعا صد بار آن را پیراهن عثمان کرده بودند و در کتاب هایشان نشان می دادند . آن ها حتی جرأت ندارد که همان یک روایت را نشان دهند ؛ چون می دانند که متن روایت به شدت بر علیه خودشان است .کشتن همه مردم شهر بعد از این که به مردم امان دادند ، چیزی نیست که هیچ مسلمانی آن را قبول کند . در آن بین نام امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) را هم اضافه کردند تا شریک جرمی از اهل بیت (علیهم السلام) داشته باشند . در حالی که سند آن ضعیف است و قابل قبول نیست .
بیننده : محمد از شیراز ـ اهل سنت
سؤالی که بنده از استاد یزدانی داشتم در مورد ابوبکر است که در آیات قرآن کریم سوره توبه ، آیه 40 آمده . آیا زمانی که مشرکین ، ابوبکر را همراه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از مکه بیرون کردند و در غار ثور رفتند . آیه 40 سوره توبه نازل شد ، ان الله معنا را استاد یزدانی چطور توجیه می کنند ؟ بنده این سؤال را از شبکه های دیگر هم پرسیدم ؛اما پاسخ آن ها بنده را قانع نکرده است . در شبکه شما هم مطالبی بر علیه ابوبکر گفته می شود .
مجری :
برادر عزیز ! اساتید در شبکه جهانی ولایت اگر مطلبی را بیان می کنند ، همه از کتاب های اهل سنت است و چیزی از خودشان نمی گویند .
بیننده :
بحث من در مورد صحابه و اهل سنت نیست . بحث بنده در مورد آیه قرآن کریم است که در رابطه با ابوبکر نازل شده که شما اهل تشیع این آیه را حتی مذمتی برای ابوبکر می دانید . در صورتی که این آیه مدحی در مورد ابوبکر است .
استاد یزدانی :
برادر گرامی ! در قرآن کریم آمده که همراه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ، ابوبکر بوده ؟
بیننده :
اگر این طور باشد ، مگر در قرآن کریم آمده که نماز چند رکعت است ؟
استاد یزدانی :
شما اول ادعا کردید که مشرکین ابوبکر را همراه پیامبر (صلی الله علیه وآله) را از مکه اخراج کردند. می توانید در این باره روایتی بیاورید .
بیننده :
جناب استاد یزدانی عزیز ! بنده اول سؤال کردم . شما پاسخ بنده را بدهید . سؤال بنده در رابطه با این قسمت آیه است که می فرماید : لا تحزن ان الله معنا ، ناراحت نباش خداوند با ما است . یعنی خداوند هم با پیامبر است و هم با ابوبکر است . پس اگر ابوبکر مؤمن نبود و به رسول الله ایمان نداشت ، چطور می شود که رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) به ابوبکر می گوید : خداوند هم با من است و هم با تو .
این مطلب در آیات قرآن کریم آمده و همه ما هم می دانیم .
استاد یزدانی :
بنده در اولین برنامه ای که در شبکه جهانی ولایت داشتم ، همین بحث بود که چهار جلسه به صورت مفصل صحبت کردیم .هم متن آن و هم مقاله ای در این خصوص ، در سایت مؤسسه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) موجود است . جالب است که در همان برنامه اولی که این قضیه را بحث کردم ، آقای مرادزهی در همان برنامه با بنده مناظره کردند . در برنامه دوم هم مناظره کردند و حرفی برای گفتن نداشتند و نتوانستند مطلبی را ثابت کنند .
به هر حال این خیلی واضح و روشن است که اگر آقای مراد زهی ، هر زمان که بخواهند می توانند با بنده مناظره کنند و بنده هم از آن استقبال می کنم . پس در این باره در شبکه جهانی ولایت به صورت مفصل بحث شده . اتفاقا یکی از اساتید شبکه ، استاد ظهیری ، در برنامه کلام زینبی آیه غار را در ده جلسه بحث کردند و به این سؤالات پاسخ دادند .
ان الله معنا ، را ما قبول داریم . رسول خدا (صلی الله علیه وآله) این را فرمودند ؛ اما ابوبکر هم این اعتقاد را داشت یا نداشت را در سایت مشاهده کنند
بیننده : مرتضی از اصفهان ـ شیعه
آقایان وهابی می گویند زیارت و توسل شرک است . جشن گرفتن و عزاداری را هم بدعت می دانند. سؤال بنده این است که ما به عنوان انسان و اشرف مخلوقات که دارای احساس و عاطفه است ، اگر این کار ها را انجام ندهد ، چطور باید احساس و عاطفه خود را نسبت به بزرگانمان نشان دهیم . این که تروریست تربیت کنید و به میان مردم بیاندازید تا عده ای بی گناه را به خاک و خون بکشد ، اشکالی ندارد ؛ اما جشن گرفتن و عزاداری اشکال دارد و جایز نیست ؟ !! در این باره توضیحاتی را بیان کنید .
مجری :
ما درباره احتفال و جشن گرفتن ، در برنامه راه و بی راه به صورت مفصل توضیح دادیم .
استاد یزدانی :
ما اگر نخواهیم برای پیامبر (صلی الله علیه وآله) جشن بگیریم ، عزاداری کنیم ؛ پس برای پیامبر (صلی الله علیه وآله) چه کار کنیم ؟ پیامبری که به گردن ما حق دارد ، هدایتمان را مدیون آن حضرت هستیم . نه برای پیامبر (صلی الله علیه وآله) عزاداری کنیم ، نه جشن بگیریم ، نه به زیارت ایشان برویم ، نه احترام کنیم ، نه تبرک کنیم ، پس چه کار کنیم ؟ یعنی مثل وهابی هایی که می گویند : عصای ما بهتر از پیامبر (صلی الله علیه وآله) است یا نعوذ بالله پیامبر (صلی الله علیه وآله) فقط یک پستچی بوده ، باشیم ؟!!! این راهی است که آن ها می روند ، ما نمی خواهیم راه آن ها را برویم . هم جشن می گیریم و هم عزاداری می کنیم .
بیننده : محمود از بوشهر ـ شیعه
بنده می دانم که رسالت شبکه جهانی ولایت اثبات حقانیت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) است و مجموعه برنامه هایی که به صورت مستقیم به این موضوع می پردازد ، شاید بیشتر از دو ساعت نباشد . البته برنامه چالش این خلأ را تا حدود زیادی پر کرده است . بنده تقاضا داشتم که چنین برنامه هایی در شبکه بیشتر شود . علت آن هم این است که برادران اهل سنت و گاها مخالفین که تمام می گیرند ، شبهاتی را مطرح می کنند که پاسخگویی به این شبهات کمک زیادی به ما می کند . اولا ، اطلاعات ما را افزایش می دهد . دوما ، نحوه پاسخگویی و اقناع طرف مقابل را یاد می گیریم و مطلع می شویم که طرف مقابل ما چه روشی دارند .
این است که بنده تقاضا دارم چنین برنامه هایی را بیشتر بسازند تا خلل روزهای چهارشنبه و روز های جمعه که این برنامه پخش نمی شود ، پر شود .
سؤالی هم داشتم مبنی بر افسانه خواستگاری حضرت امیر (علیه السلام) از دختر ابوجهل است که پاسخ آن مفصلا داده شده ؛ اما حدیث فاطمه بضعة مني ، به جز این ناحیه از ناحیه اشخاص دیگری هم روایت شده یا نه ؟ اگر روایت شده و امکان دارد از منابع اهل سنت بیان کنید ، ممنون می شوم .
استاد یزدانی :
روایتشان بیشتر نازل بر این بود که روایت بضعة مني ، از طریق دیگر هم نازل شده یا نه ؟ بنده فرصت جستجو نداشتم ؛ اما در منابع شیعه از امام صادق (علیه السلام) در کتاب امالی شیخ صدوق (ره) ، صفحه 165 ، نقل شده است . اما این که غیر از مسوره بن مخرمه هم کسی نقل کرده ، در برنامه های بعد بیان خواهم کرد .
بیننده : محمدی از خراسان رضوی ـ اهل سنت
بنده سؤال خارج از موضوع برنامه داشتم . اما فکر می کنم یک سؤال همگانی باشد . این که صحبتی در مورد ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در قرآن بیان نشده ، امکان داد کسی در زمان ظهور کسی بگوید که چون در این خصوص در قرآن کریم چیزی بیان نشده ، قبول ندارم ؟ چه پاسخی در این باره وجود دارد .
سؤال دوم این که ، این که بشناسیم چه کسی مسیرش درست است یا نه ، روایتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) است که می فرماید : هر کسی را که می خواهید بشناسید ، اطرافیانش را بشناسید همه چیز واضح می شود . به نظر من باید شیعه و سنی به این روایت بیشتر دقت کنند ، برایشان مشکل گشا است .
استاد یزدانی :
در مورد سؤال اول ، از نظر تمام مسلمین سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) حجت است . به همان اندازه که قرآن حجت است ، سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هم حجت است . شیعه و سنی روایت متواتر در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) دارند ؛ حتی وهابیت هم دارند . همان طور که بارها در این جا ثابت کردیم که آقای بن باز گفته بود : هر کس مهدویت را قبول نداشته باشد ، کافر است ؛ چون روایت متواتر را انکار کرده ، هر کس هم روایت متواتر را انکار کند ، کافر است .
هر کس بگوید : مهدویت را فقط از قرآن به من نشان دهید ، روایاتی که متواتر است را برایش می آوریم . برای ما فرقی بین روایت و قرآن کریم نیست ؛ چون روایات آن متواتر است . البته از قرآن هم می شود اصل مهدویت را ثابت کرد ؛ اما آن چه صریح و واضح است ، روایات رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) است که به صورت متواتر نقل شده است .
بیننده : علی از زاهدان ـ اهل سنت
شما می گویید صحابه و اهل سنت در گذشته ، حی علی خیر العمل را در اذان خود می گفتند ، چرا اهل سنت امروزی در اذان خود نمی گویند . در صورتی که شما شیعیان می گویید .
سؤال دوم این که ، معنای رضی الله عنه که برای صحابه به کار می برند ، چیست ؟
استاد یزدانی :
باید از خودشان بپرسید که وقتی صحابه و اهل بیت (علیهم السلام) انجام می دادند ، چرا آن ها انجام نمی دهند ؟ چرا آن را بدعت می دانید ؟ اگر انجام نمی دهید ، حداقل آن را بدعت ندانید .
در مورد معنای ترضی کردن ، دعایی است که اهل سنت بعد از نام صحابه می کنند .
مجری :
از شما استاد یزدانی عزیز و شما بینندگان عزیز تشکر می کنیم که ما را تا پایان برنامه همراهی کردید .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
خدا یار و نگهدارتان .