از دیدگاه ابن تیمیه و سایر وهابیها، هر نوع تبرک شرک و کفر به شمار میورد؛ اما پیروان ابن تیمیه، آب غسل ابن تیمیه را به عنوان تبرک نوش جان کردند …
بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه : راه و بی راه (46) ؛ تفاوت دیدگاه وهابیت با اهل سنت در بحث تبرک (1)
تاریخ : 07 / 02 /94
مجری :
شما بیننده برنامه راه و بی راه هستید ، در این برنامه هم مثل سایر برنامه های گذشته ، در خدمت استاد عزیز و ارجمند ، سید بزرگوار ، حجت الاسلام والمسلمین یزدانی هستیم .
آن دسته از عزیزانی که با ما همراه هستند ، می دانند که در دو جلسه قبل ، بحث تعویذ نویسی را استاد عزیز ارائه دادند و مطالبی را گفتند که تفاوت های بین نگرش وهابیت و اهل سنت در این خصوص ، وجود دارد . بنده از استاد یزدانی تقاضا دارم که خلاصه ای از بحث گذشته را بیان کنند تا به موضوع و بحث جدید بپردازیم .
خلاصه مطالب گذشته (تعویذ نویسی )
استاد یزدانی :
ما در دو جلسه گذشته راه و بی راه ، بحث تعویذ نویسی را مطرح کردیم . البته این بحث خیلی مهم نبود ؛ ولی به مناسبت هایی آن را مطرح کردیم .
در قدم اول دیدگاه وهابیت را بیان کردیم ، ابن تیمیه تصریح کرده بود که اگر قرآنی باشد و از کلماتی باشد که معنای آن مشخص است ، اشکالی ندارد ؛ اما اگر کلماتی باشد که معنای آن مشخص نباشد ، شرک و کفر است .
لجنه دائمه افتاء عربستان سعودی تصریح کرده بود ، اگر از قرآن باشد ، بدعت و حرام است و نباید از قرآن باشد . ولی از غیر قرآن باشد ، شرک و کفر است .
محمد بن عبد الوهاب به صورت مطلق ، هر گونه آویزان کردن تعویذ ، حرز ، طلسم و مسائل دیگر را تصریح کرده بود که شرک و کفر است . ما استدلال های همه این ها را نشان دادیم .
در مورد دیدگاه اهل سنت ، در جلسه اول کتاب شفاء الاسقام مولانا محمد عمر سربازی را نشان دادیم که در آن هم تعویذات قرآنی و هم تعویذات غیر قرآنی و هم کلماتی که هیچ معنای مشخصی نداشتند ، به صورت فراوان دیده می شد . هم چنین خیلی از چیزهایی که واضح و روشن بود از استغاثه به اجنه که از اصل کتاب جناب سربازی خواندیم .
هم چنین روایاتی را از صحیح بخاری خواندیم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به عایشه دستور می داد که همراه خود تعویذ یا رقی داشته باشد . به فرزندان جعفر (علیه السلام) هم به خاطر چشم زخم ، دستور داد که رقی داشته باشند .
روایات دیگری را از کتب اهل سنت خواندیم که ابوبکر بر عایشه وارد شد که زن یهودی برای عایشه تعویذ می نوشت . به او گفت : تعویذی که می نویسی باید از کتاب الله باشد . علمای اهل سنت هم تصریح کردند که مقصود از کتاب الله ، قرآن نیست . چون یهودی که قرآن نمی فهمد و اعتقادی به آن ندارد ؛ بلکه مقصود این است که تعویذ هایی که زن یهودی برای عایشه می نویسد ، باید از تورات و انجیل باشد ، تورات و انجیلی که قطعا آن روز ، کتاب خدا نبود و تحریف شده بود . ولی این دستور خلیفه اول هست و تصریح و استدلال علمای اهل سنت به این روایت را خواندیم .
هم چنین روایتی از سنن ترمذی در مورد تعویذ نویسی خواندیم و حتی ثابت شد که جایز است برای تعویذ نویسی ، انسان مزد بگیرد و حتی مزدهای کلان .
یک صحابی برای این که یک فرد را از عقرب گزیدگی نجات دهد ، تعویذی خواند و سی گوسفند را گرفت و پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) هم گفت باید به من هم از آن سی گوسفند ، سهم بدهید ؛ چون من این تعویذ ها را به شما آموخته ام .
روایاتی را از مالک بن انس ، البانی ، ابن کثیر خواندیم . ابن عبد البر هم گفته بود که اجماع همه علما است که تعویذ نویسی ، جایز است .
بنابراین در بحث تعویذ نویسی ، ثابت کردیم که اهل سنت با وهابیت ، تفاوت اساسی دارد . وهابیت به خصوص ، محمد بن عبد الوهاب ، تعویذ نویسی ، آویزان کردن تعویذ یا حلقه یا چیز های دیگر را ، شرک و کفر می داند ؛ اما اهل سنت بر جواز تعویذ نویسی ، اجماع دارند و روایاتی از صحابه داریم که آن ها هم قبول داشتند که در صحیح بخاری و صحیح مسلم به صورت فراوان در این خصوص ، نقل شده است . با وجود مدارک و اسانید ، باز هم واضح می شود که وهابیت ، هیچ تعلقی به اهل سنت ندارد و کاملا تافته جدا بافته از اهل سنت است .
مجری :
اگر مروری بر رسانه های وهابی داشته باشیم ، همین مطالب ابن تیمیه را مطرح می کنند و حتی از ابن تیمیه هم تندتر بیان می کنند . کلیپی در همین زمینه آماده کردیم که یادآوری می شود که در مورد تعویذ نویسی ، چه مطالبی را با وجود این که در صحیح بخاری بیان شده ، شبکه های وهابی داشتند .
کلیپ 1 ) : دیدگاه کارشناسان وهابی: دعا و تعویذ نویسی حرام و شرک است .
کارشناس وهابی :
نوشتن دعا ، خودش خلاف شرع است . این تعویذ و دعا نوشتن در شرع ، اصلی ندارد .
گاهی پولشان را می دهند ، گاهی که نه ، همیشه پول می دهند . ایمانشان را هم به باد می دهند . چرا که گفتیم پیامبر (صلی الله علیه و آله) ما گفت : وقتی کسی پیش دعا نویس و فال گیر و رمال می رود یا پیش کسی که فال قهوه می گیرد یا سحر و جادو می کند ، تا چهل روز نماز و روزه او قبول نمی شود . تازه این اولش است که می رود . اگر رفت و تحت تأثیر حرف های او قرار گرفت ، می گوید : فقد کفر بما جاء به محمد . این شخص بر آن چه که بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شده ، کافر شده است .
خواهر من ، برادر من ! پیش این دعا نویس نروید ، پیش تعویذ نویس نروید ، ایمانتان و مالتان را از دست می دهید .
مجری :
این تعبیر هایی بود که رسانه های وهابی ـ تکفیری در این برنامه هایی که خودشان دارند ، استفاده می کردند و به اصطلاح می خواهند سنت صحیح را به مردم آموزش دهند و به همین راحتی مردم را تکفیر می کنند .
اما استاد یزدانی ! بینندگانی با این شبکه های وهابی تماس گرفته و این مسأله را مطرح کرده اند . یکی از آقایانی که از فحوای کلامشان مشخص بود ، موافق نظر شیعه هم نبود یعنی شیعه نبود ، راجع با برنامه شما ، سؤالاتی را از این آقایان وهابی پرسیدند و پاسخ های واقعا قانع کننده ، مثل همیشه ، دادند !!!
کلیپ بعدی استراتژی این شبکه ها است در عدم پاسخگویی به مسائلی که در برنامه راه و بی راه مطرح می شود . چون دقیقا تفاوت این شبکه های وهابی را با سایر مذاهب اسلامی را بیان می کند .
کلیپ 2 ) :
بیننده :
در مورد قضیه تعویذ ، آقای رضا از خوزستان سؤالی کرد . منشأ این که چرا با شما مخالفت می کند و از محمد عمر سربازی ، مثال می زند . برای این است که آقای یزدانی در برنامه ای که باعث تعجب من شده بود و دقیقا مخالف برنامه ای که شما در شبکه داشتید ، گفتند : محمد عمر سربازی و علمای اهل سنت تعویذ را قبول دارند . آقای کیانی است که مخالف است و ایشان وهابی و خلاف اهل سنت می باشد.
نظر بنده این است که شما ، صحبت هایی را که آقای یزدانی بیان کرده ، نقد و بررسی کن و آن ها را رد کن و بگو که این مطالب را از خودش می سازد یا این که تدلیس می کند . با استدلال های علمی ، تک تک صحبت های ایشان را رد کن . اما آقای یزدانی مدام اصرار داشت که نه شما اشتباه می گویی ، اهل سنت تعویذ را قبول دارند و شما قبول نداری ، شما وهابی هستی .
به همین دلیل است که این بیننده ، مدام تکرار می کند . نظر بنده این است که شما این مطالب را رد کن . زمانی که شما مطالب یزدانی را رد کنی ، تکلیف بیننده معلوم می شود که بیننده ای که طرفدار باشد یا اصلا خبر نداشته باشد ، دچار شک و تردید نمی شود . بنده خودم به شک و تردید افتاده ام .
مجری وهابی :
یک شیوه تحقیقی و پژوهشی من همواره داشته ام و دارم و آن این است ، انسانی را که شکل و قیافه انسان های محقق را به خود می گیرد که نمونه هایی از آن ها را جنابعالی ذکر کردید ، انسان در یک مرحله ای به آن ها ، بی توجهی می کند .
مجری :
استاد یزدانی ! متوجه شدیم که وهابی ها یک شیوه پژوهشی دارند که وقتی بحث علمی در جایی مطرح شود و رسوا شوند ، این ها سکوت می کنند . این شیوه واقعا ، یک شیوه استراتژیک و محکمی است که این آقایون دارند .
استاد یزدانی ! پاسخ شما در مورد این شیوه استراتژیک چیست ؟
استاد یزدانی :
این استراتژی واقعا یک استراتژی خیلی خوبی برای وهابیها است ، همان استراتژی که قرآن کریم در سوره انعام ، آیه 25 از مشرکین نقل می کند که آن ها وقتی می خواستند سخن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و آیات قرآن را نشنوند ، انگشتانشان را در گوش می کردند :
وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آَذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا. نوح/7.
این هم استراتژی وهابی است که می گویند : به این ها اصلا توجه نکنید . به هر حال مطلبی نیست که قابل توجه نباشد . خود فرزندان و برادران آقای سربازی زنده هستند و کتاب ایشان در بازار موجود و حتی در حال چاپ است و هیچ راه فراری وجود ندارد .
طبیعی است که شما توجه نکنید ، ما هم این انتظار را از شما نداریم که بتوانید تحمل شنیدن این مطالب را داشته باشید . من مطمئن هستم که اگر یکبار برنامه ما را از اول تا آخر ببینند ، یقینا سکته می کنند ؛ ولی مردم می بینند ، چه شیعه و چه سنی و چه وهابی. مردم اهل تحقیق هستند و می خواهند ببینند که حق و حقیقت چیست . چیزی که بنده نشان می دهم ، عین صفحات کتابی است که خود آقایان اهل سنت و آقایان وهابی نوشته اند ؛ اما این شیوه ای که آقای کیانی (مجری وهابی ) دارد ، موفق نخواهد شد ، همان طوری که کفار قریش موفق نشدند و قرآن به گوششان رسید و مجبور شدند که ایمان بیاورند .
مجری :
به نظر بنده این استراتژی ها را برای خودتان نگه ندارید و صادر کنید . در خاطرم هست که یکی از کارشناسان این ها گفت : من حرف هایی را می زنم که سازمان هایی که به دنبال کشف اختراعات و اکتشافات هستند ، این ها را باید ثبت کنند . این استراتژی هم یک نمونه از همان اختراعات و اکتشافات است که باید در گینس هم ثبت شود .
استاد یزدانی تقاضا دارم که موضوع و بحث جدید این هفته را مطرح بفرمایید تا ما هم سؤالات خود را بیان کنیم .
استاد یزدانی :
یکی از تفاوت های اساسی تمام مسلمان ها با وهابیت که حد فاصل و نقطه امتیاز بین همه مسلمان ها و وهابیت است ، بحث تبرک است که وهابی ها هر نوع تبرک را به رسول خد (صلی الله علیه و آله) شرک و کفر می دانند . بعضی ها آن را کفر اکبر و بعضی ها آن را کفر اصغر می دانند و در این مورد با هم اختلاف دارند ؛ اما مسلمان ها تبرک را به چیز هایی که مشخص است ، مبارک دانستن آن ها را جایز می دانند ؛ ولی وهابیت آن را جایز نمی دانند .
در ابتدا نظریه وهابیت را مطرح می کنم ، وهابی هایی که گفته اند : تبرک جایز نیست . البته وهابی ها هم تبرک به آثار قطعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را جایز می دانند . اما میگویند که به غیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، اشکال دارد .
این هم سخن عجیبی است که اگر شرک و کفر است ، دیگر نمی تواند استثناء داشته باشد . اگر تبرک ، عبادت غیر خدا است ؛ پس معنا ندارد که پرستش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جایز باشد ، پرستش غیر پیامبر(صلی الله علیه و آله) جایز نباشد . مثلا برای پیراهن حضرت یوسف (علیه السلام) جایز باشد ، برای صندوق حضرت موسی (علیه السلام) كه از قرآن کریم آن را ثابت می کنیم ، جایز باشد . اما برای بقیه جایز نباشد و شرک و کفر محسوب شود .
تبرک از دیدگاه وهابیت
1 ) ابن تیمیه
ایشان در کتابی به نام زیاره القبور والاستنجاد المقبور ، تألیف ابن تیمیه ، چاپ دار الصحابه لتراث طنطا ، صفحه 38 بیان می کند :
اما التمسح بالقبر ـ ای قبر کان ـ وتقبيله وتمريغ الخد عليه وأما التمسح بالقبر أي قبر كان وتقبيله وتمريغ الخد عليه فمنهي عنه باتفاق المسلمين ولو كان ذلك من قبور الأنبياء ولم يفعل هذا أحد من سلف الأمة وأئمتها بل هذا من الشرك
باب دست کشیدن بر قبر و بوسیدن آن
تصریح می کند که دست کشیدن به قبر و بوسیدن آن و مالیدن صورت برآن ، هر قبری که باشد ، به اتفاق همه مسلمان ها ( وهابی ها ) این کار نهی شده است .
کاری که صحابه انجام می دادند . ما ابوایوب انصاری را نشان دادیم .
حتی اگر از قبور انبیاء باشد . هیچ یک از سلف ( یعنی بنی امیه و بنی مروان و مروان بن حکم که مورد لعن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قرار گرفت ) این امت و ائمه آن ، این کار را انجام نداده اند ؛ بلکه این دست کشیدن بر قبر و گذاشتن صورت بر قبر و بوسیدن آن ، شرک است . در ادامه هم آیه قرآن را بیان می کند .
ابن تیمیه ، زیاره القبور ، چاپ دار الصحابه ، ص 38
ابو ایوب انصاری و تبرک به قبر رسول خدا (ص):
جا دارد که در این جا روایت ابو ایوب انصاری را نشان دهم تا ببینیم ایشان به عنوان صحابی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این کار را انجام داده یا خیر .
کتاب مسند الامام احمد بن حنبل ، با تحقیق حمزه احمد الزین ، جلد 17 ، چاپ دار الحدیث ، صفحه 42 ، روایت 23476 :
روزی مروان دید شخصی صورت خود را روی قبر گذاشته . گفت : تو چه کاری انجام می دهی ؟ آن شخص صورت خود را برگرداند ، دیدند ابو ایوب انصاری است . ابو ایوب گفت : بله ، می دانم چه کاری انجام می دهم . من نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده ام ، پیش سنگ نیامده ام .
محقق گفته سند این روایت ، صحیح است .
مسند احمد بن حنبل ، با تحقیق حمزه احمد الزین ، ج 17 ، چاپ دار الحدیث ، ص 42 ، ح 23476
از این روایت چیز های زیادی ثابت می شود ، از جمله توسل ، استغاثه ، زیارت قبور و مسائل دیگر . در صورتی که ابن تیمیه گفته بود : هر کس قبر را لمس کند ، ببوسد یا صورتش را روی قبر بگذارد ، شرک است .
روایتی که با سند های صحیح در کتاب های اهل سنت ، بیان شده که ابو ایوب انصاری ، این کار را انجام می داد ؛ اما آقای مروان بن حکم که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) صراحتا او را که هنوز در پشت پدرش بود ، لعن کرد ، مخالف این کار بود . همان طور که ابن تیمیه مخالف این قضیه است. بنابراین وهابیت ریشه در بنی مروان و بنی امیه دارند ، این هایی که می گویند ما سلفی هستیم و پیرو سلف صالح ، مقصودشان از سلف صالح ، بنی امیه و بنی مروان است و گرنه اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این کار ها را انجام می دادند . سند روایت هم کاملا صحیح است و علمای اهل سنت هم آن را تصحیح کرده اند .
از این گذشته ، در کتاب المستدرک علی الصحیحین ، تألیف حاکم نیشابوری ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، جلد 4 ، با تلخیص آقای ذهبی ، صفحه
مروان شخصی را دید که صورتش را روی قبر گذاشته ، با بی ادبی از گردن او گرفت (کسی که از صحابه جلیل القدر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود و اولین میزبان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مدینه بود ) و او را بلند کرد و گفت : می دانی چه کار می کنی ؟ ….
آقای حاکم نیشابوری هم گفته که سند روایت صحیح است ؛ اما در صحیح مسلم و بخاری نقل نشده است . آقای ذهبی هم که با ابن تیمیه هم دوره است ، در تلخیص گفته که سند روایت ، صحیح است .
حاکم نیشابوری ، المستدرک ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، ج 4 ، با تلخیص ذهبی ، ص 560
آقای سمهودی در کتاب خلاصه الوفا باخبار دار المصطفی ، جلد 1 ، صفحه 457 این روایت را از احمد نقل کرده :
قلت رواه أحمد بسند حسن ولفظه أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه على القبر فأخذ مروان برقبته ثم قال هل تدري ما تصنع فأقبل عليه فقال نعم أني لم آت الحجر إنما جئت رسول الله (ص) ولم آت الحجر
سمهودی ، خلاصه الوفا باخبار دار المصطفی ، ج 1 ، ص 457
سمهودی این روایت را حسن می داند و دیگر علمای اهل سنت آن را تصحیح کرده اند .
ابن تیمیه می گفت : این کار شرک است ؛ اما ابو ایوب انصاری ، صحابه جلیل القدر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که اولین میزبان حضرت بود ، این کار را انجام میداد. ابو ایوب شخصیتی است که وقتی جمع شده بودند و می خواستند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به خانه آن ها برود ؛ اما رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : هر جا که شتر من خوابید ، من همان جا می روم که شتر هم خانه ابو ایوب را برای ماندن انتخاب کرد .
وی در جنگ جمل در رکاب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) شمشیر می زد . در رکاب حضرت در جنگ صفین علیه معاویه شمشیر می زد و خودش می گفت : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من دستور داد که با این ها بجنگم . در جنگ نهروان هم حضور داشت و الان هم مدفن ایشان در ترکیه ، محل زیارت مسلمان ها است که تصاویر آن را بارها نشان داده ایم .
ابن تیمیه می گوید : هیچ کدام از سلف این کار را انجام نداده ، در صورتی که ابو ایوب انصاری ، یکی از اصحاب جلیل القدر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، انجام داده و به زعم وهابی ها مشرک و کافر شده است .
سلف از دیدگاه این ها یعنی بنی مروان و بنی امیه است .
2 ) ابن عثیمن
ایشان در کتاب مجموع فتاوی محمد بن صالح العثیمن ، متوفای 1421 هـ از علمای معاصر وهابی ، جلد 2 ، چاپ دار الوطن ، صفحه 231 :
وسئل جزاه الله عن الإسلام والمسلمين خير الجزاء عن حكم النذر والتبرك بالقبور والأضرحة ؟
لأن النذر عبادة لا يجوز إلا لله عز وجل وكل من صرف شيئا من أنواع العبادة لغير الله فإنه مشرك كافر…
وأما التبرك بها فإن كان يعتقد أنها تنفع من دون الله عز وجل فهذا شرك في الربوبية مخرج عن الملة وإن كان يعتقد أنها سبب وليست تنفع من دون الله فهو ضال غير مصيب وما اعتقده فإنه من الشرك …
312 ) سئل فضيلة الشيخ : عن حكم التبرك بالقبور والطواف حولها بقصد قضاء حاجة او تقرب وعن حكم الحلف بغير الله ؟
فاجاب بقوله : التبرك بالقبور حرام ونوع من الشرك وذلك لانه اثبات تأثير شئ لم ينزل الله به سلطانا ولم يكن من عادة السلف الصالح ان يفعلوا مثل هذا التبرك فيكون من هذه الناحية بدعة ايضا …
از ابن عثیمن از حکم نذر و تبرک به قبر ها و ضریح ها سؤال کردند . در مورد نذر می گوید : اصلا جایز نیست (در ادامه به صورت مفصل بیان خواهیم کرد ) اما در مورد تبرک ، اگر اعتقاد داشته باشد آن چیزی که آن را متبرک می دانند ، مستقل از خدا است و نفع می رسانند ، این شرک است .
ما همین به این سخن ابن عثیمن موافق هستیم و معتقدیم که هیچ مسلمانی در طول تاریخ ، این کار را انجام نداده که مثلا به یک مسجدی دست کشیده باشد و آن را تبرک کرده باشد یا غذایی از مجالس اهل بیت (علیهم السلام) را خورده باشد ، به این عنوان که این ، مستقل از قدرت خداوند اثر دارد و اگر این عقیده را داشته باشد ، مشرک و کافر است .هر کس غیر خدا را مأثر بداند ، قطعا مشرک است .
ابن عثیمین در ادامه میگوید:
و اگر معتقد باشد که این شئ ، سبب است و از خودش نفعی نمی رساند ، آن شخص گمراه است و سخنش نادرست است و اعتقادی که دارد مثلا این مسجد یا این پرده کعبه یا این آب زمزم ، سبب است برای شفاء ، برای تبرک و برکت بیشتر ، این شرک اصغر است . (در هر صورت فرقی ندارد که شرک اصغر باشد یا اکبر ، هر دو وارد جهنم می شود ) کسی که این کار را انجام می دهد ، باید توبه کند و دیگر انجام ندهد .
در صفحه 249 از همین جلد :
از حکم تبرک به قبور از ابن عثیمن سؤال می شود که پاسخ می دهد : تبرک به قبر ها حرام است و نوعی از شرک است ؛ چون این کار ، ثابت می کند که آن چیزی که به آن تبرک می کنیم ، تأثیر گذار است ، در حالی که خداوند در آن تأثیری قرار نداده است . هیچ یک از سلف صالح ، این کار را انجام نداده اند . چون سلف صالح انجام نداده ، بدعت است .
به هر حال آقای ابو ایوب انصاری از دید این وهابی ها ، مشرک بود . اگر مشرک نبود ، چرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به خانه او می رفت؟ . پس از دید آقای ابن عثیمن تبرک هم حرام ، هم شرک ، هم بدعت است .
هر چه این وهابی ها ، شرک شرک کنند ، ما خوشحال می شویم و با همین قضیه می خواهیم ، شرک خودشان را اثبات کنیم و تبرک کاری که خودشان هم انجام می دهند .
3 ) بن باز
ایشان مفتی اعظم سابق عربستان سعودی و اولین شخصیتی که در تاریخ وهابیت از غیر آل الشیخ ، مفتی اعظم شده است . ما در تاریخچه وهابیت گفتیم که محمد بن سعود و محمد بن عبد الوهاب ، با هم پیمان بستند که حکومت دینی ، همیشه در دست آل الشیخ باشد و حکومت سیاسی ، در اختیار آل سعود باشد ؛ اما آقای بن باز ، طی مسائلی مفتی اعظم عربستان سعودی شد و بعد از او دوباره آقای عبد العزیز آل الشیخ آمد.
در کتاب مجموع فتاوی بن باز ، جلد 7 ، چاپ دار القاسم ریاض ،صفحه 65 بیان می کند :
سؤال الخامس :
الجواب : لايجوز التبرك باحد غير النبي (ص) لابوضوئه ولا بشعره ولا بعرقه ولا بشيء من جسده ، بل هذا كله خاص بالنبي (ص) لما جعل الله في جسده وما مسه من الخير والبركة . ولهذا لم يتبرك الصحابة باحد منهم لا في حياته ولا بعد وفاته (ص) لا مع الخلفاء الراشدين ولامع غيرهم . فدل ذلك علي انهم قد عرفوا ان ذلك خاص بالنبي (ص) دون غيره ولان ذلك وسيلة الي الشرك وعبادة غير الله سبحانه …
در این جا کسانی هستند که معتقدند ، تبرک به صالحین و علما و آثار آن ها ، جایز است . دلیل آن ها این است که ثابت شده صحابه به پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) تبرک می جستند .
در ادامه سؤال می کند که این تشبیه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به غیر پیامبر هست یا خیر ؟ آیا تبرک به پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از وفات ممکن است یا خیر ؟
جواب می دهد : تبرک به احدی غیر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جایز نیست ، نه به آب وضو و نه به موی و نه با عرق و نه چیزی از جسدش . بلکه این تبرک مختص به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است ؛ چون خداوند در لمس جسد آن حضرت ، خیر و برکت را قرار داده است .
در ادامه استدلال می کند که صحابه به یکدیگر تبرک نکرده اند ، نه در حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نه بعد از وفات آن حضرت . خلفای راشدین هم این کار را انجام ندادند . از این ثابت می شود که تبرک فقط مخصوص به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است .
چرا ؟ چون تبرک به غیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) وسیله ای به سوی شرک است و عبادت غیر خدا می باشد .
مجموع فتاوای بن باز ، چاپ دار القاسم عربستان سعودی ، ج 7 ، ص 65
چرا این استدلال در مورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم به کار نمی رود . اگر واقعا تبرک ، شرک است ، شرک که استثناء ندارد . شرک ، شرک است . کفر ، هم کفر است . مثلا آیه ای از قرآن کریم داشته باشید که در قرآن های وهابی ها باشد که فقط خداوند را بپرستید و پیامبر (صلی الله علیه و آله ) را بپرستید . در حقیقت چنین چیزی می شود . شرک حرام است مگر این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را شریک قرار دهد .
یعنی تمام آیات و مطالبی که به آن استناد می کند برای این که تبرک به دیگران شرک و کفر است ، دقیقا باید برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم مصداق پیدا می کند . چون خداوند نمی تواند اجازه چنین کاری را دهد . خداوند در کجا این اجازه را داده است ، در قرآن هست که تبرک به پیامبر (صلی الله علیه و آله) جایز و تبرک غیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) حرام است؟ . در قرآن که چنین چیزی نیست . اگر این قضیه واقعا مخصوص رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یک روایت بیان می کردند . یک روایت با سند صحیح نقل کنید که حضرت گفته باشند : تبرک به غیر من جایز نیست و فقط تبرک به من جایز است .
اگر چنین چیزی است ، چرا در کتاب های خود بیان نکردند و چرا در استدلال های خود نمی آورند؟ دلیل آن ها این است این کار عبادت غیر خدا و شرک می باشد . اگر شرک و عبادت غیر خدا است ؛ پس پیامبر و غیر پیامبر ندارد ؛ اما این ها چاره ای ندارند .
چون روایات صحیح صحیح از صحابه دارند که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) تبرک می کردند . روایت از عایشه ، احمد بن حنبل و از بقیه دارند . ان شاء الله ما ثابت خواهیم کرد که این ها به غیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز بسیار زیاد تبرک جستند .
این قدر مستند از کتاب های اهل سنت بخوانیم که طبق دیدگاه وهابیت ، همه اهل سنت عبادت غیر خدا انجام می دهند .
4 ) لجنه دائمه افتاء عربستان سعودی
در کتاب فتاوی الجنه الدائمه للبحوث والافتاء ، جلد 2 ، کتاب موجبات الکفر ، صفحه 358 :
ج ، اولا : عرفات كلها من شعائر الحج التي امر الله تعالي ان يؤدي فيها منسك من مناسكه هو الموقوف بها في اليوم التاسع من ذي الحجة وليلة عيد الاضحي وليست مساكن للناس فلاحاجة الي بناء المسجد او مساجد بها او بجبلها المعروف عند الناس بجبل الرحمة لاقامة الصلوات بها وانما بها مسجد ثمرة بالمكان الذي صلي فيه النبي صلي الله عليه وسلم الظهر والعصر في حجة الوداع ليتخذه الحجاج مصلي لهم يوم وقوفهم ….
وكذا لم يعرف عن السلف بناء مساجد فيما اشتهر بين الناس بجبل الرحمة . فبناء مسجد او مساجد عليه بدعة وصلاة ركعتين او اكثر في كل منها بدعة اخري ووقوع الركعتين او الاكثر في وقت النهي بدعة ثالثه .
ثانيا : توجه الناس الي هذه المساجد وتمسحهم بجدارهم ومحاربيها والتبرك بها بدعة ونوع من انواع الشرك شبيه بعمل الكفار في الجاهلية الاولي باصنامهم . فيجب علي المسؤولين الامر بازالة هذه المساجد والقضاء عليها سدا لباب الشر ومنعا للفتنة حتي لايجد الحجاج ما يدعوهم الي الذهاب الي الجبل والصعود عليه للتبرك به والصلاة فيه .
سؤال کننده می گوید : ما در جبل الرحمه ، در عرفات سه مسجد داریم که محراب دارند ، کنار هم هستند و سقف ندارند . اما حجاج به این مساجد می روند و محراب ها و دیوار های آن را مسح می کنند و گاهی هم پول می اندازند و دو رکعت نماز می خوانند . مرد ها و زن ها ازدحام می کنند . نظر شما در این باره چیست ؟
جواب می دهد ،
پاسخ اول : تمام عرفات از شعائر حج است که خداوند دستور داده است . زمانی که تمام عرفات از شعائر است ، نیازی به مسجد نداریم . ما در جبل الرحمه یک مسجد یا چند مسجد نداریم ، کل مکه از شعائر الهی است .
یک مسجد در آن جا است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حجه الوداع ، نماز ظهر و عصر را در آن جا خواند .
قطعا از شعائر الهی است . مگر خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) از شعائر الهی نیست ، چرا به مسجد رفتند . جالب است که در همین جا ، حرف خود را نقض می کند .
قطعا این مسجد را صحابه ساختند . پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن جا نماز خواند و صحابه هم به علت این که آن حضرت در آن جا نماز خواندند ، مسجدی را بنا کردند . این مسجد در عرفات ، از کجا آمده ؟
در ادامه می گوید :
از سلف نیامده که در آن جا مسجدی ساخته باشند . چون سلف در آن جا مسجدی نساخته ، پس ساختن مسجد ، حرام است . اگر کسی در آن جا مسجد بسازد و در آن دو رکعت یا بیشتر نماز بخواند ، بدعت انجام داده است .
پاسخ دوم : این که مردم به این مساجد رو کنند و به محراب و دیوار های آن دست بکشند ، تبرک به این مساجد ، بدعت است و نوعی از انواع شرک می باشد و شبیه به عمل کفاری است که با بت های خود در جاهلیت اولی انجام می دادند . پس مسئولین امر باید این مساجد را تخریب کنند تا دروازه های شر بسته شود و فتنه از بین برود و دیگر حجاج نتوانند به جبل الرحمه برای تبرک و نماز به آن مساجد بروند .
این فتوا را بن باز ، عبد الرزاق عفیفی و دیگران این را امضاء کرده اند .
لجنه دائمه افتاء عربستان ، ج 2 ، کتاب موجبات الکفر ، ص 358
در این جا نظرشان این است که چون در عرفات صحابه مسجدی نساخته اند ، پس ما به چه دلیلی در آن جا مسجد بسازیم . مگر بقیه مساجد کشور های اسلامی را ، صحابه ساختند . اصلا چرا مسلمان ها در طول تاریخ مسجد ساختند ؟ اگر نماز خواندن در مسجد که بدعت است !!! باید این مساجد خراب شوند ؛ چون صحابه نساختند . صحابه به ایران هم آمده بودند ، آیا در این جا مسجدی هم ساختند ؟ در مصر و عراق هم رفته بودند ، در آن جا، مسجد ساختند ؟ اگر هم ساخته باشد ، نماز خواندن فقط در همان مساجد جایز است .
در مورد بحث تبرک هم می گویند : تبرک مثل کاری است که جاهلیت اولی با بت های خود انجام می دادند .
مجری :
کلیپی در رابطه با همین بحث ، آماده شده که مدعی شدند در یکی از کشور ها ، پیراهن و تار هایی از موی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را پیدا کرده و آزمایشاتی را بر روی آن انجام می دهند که با هم می بینیم .
کلیپ 3 ) :
محبین و متبرکین برای دیدن لباس و تار موی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به این جا آمده اند . این جا مسجد برده شریفه است که برای نگهداری از لباس پیامبر (صلی الله علیه و آله) ساخته شده است و فقط در ماه رمضان ، دیدن این لباس امکان دارد . لباسی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را به اویس قرنی تابعی هدیه داده است که الان در استانبول بعد از رخدادهای مختلف به ما رسیده است .
شخصی از نوادگان اویس :
این لباس نسبت به ما که از نسل اویس قرنی هستیم ، امانت است . این لباس پیامبر است که در معراج بر تن داشته است و به جد ما اویس ، هدیه داده شد و نگهداری از آن برای ما افتخار است .
این لباس بعد از آن که به خاطر نگهداری در جاهای نا مناسب و اتو شدن مکرر در مورد فرسودگی قرار گرفته بود ، مورد محافظت و نگهداری ما قرار گرفته و برای محافظت از آن از کارشناسان ایتالیایی که اشیای گرانبها را ترمیم می کنند ، استفاده شده است و هیچ ماده ای به آن اضافه نشده است ؛ بلکه عملیات محافظت از آن و برداشتن چیز هایی که به آن اضافه شده مثل عطر هایی که با آن خوشبو می شد ، صورت گرفت .
کارشناس :
ترمیم و مشابه سازی این لباس محال است . البته آزمایش هایی که انجام شده است و دقتی که در ساخت آن به کار رفته است ، این مطلب را آشکار می کند . ولی فقط عملیات محافظت و ازاله چیز هایی که به آن چسبیده است را صورت دادیم .
اجزایی که از لباس پیامبر (صلی الله علیه و آله) و عمامه اویس قرنی برداشته شد ، فرق زیادی را نشان می دهد . با این که هر دوی آن در یک صندوق ، نگهداری می شد ، در لباس پیامبر (صلی الله علیه و آله) هیچ میکروبی وجود ندارد .
کارشناس :
آزمایش هایی که روی لباس پیامبر (صلی الله علیه و آله) انجام دادیم ، برای شناختن نوع میکروب ولی نوع میکروب . ولی دیدیم که لباس خالی از هر نوع میکروبی است .
مجری :
امیدواریم که وهابیت به خاطر لباسی که منسوب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است ، آن جا را تخریب نکند . دقت داشته باشید که شبکه الجزیره بود که این گزارش را پخش کرد .
استاد یزدانی ! بعد از بیان فتاوای این ها ، ما منتظریم که جواب های نقضی را از شما بشنویم .
تبرک وهابیت به جنازه ابن تیمیه
استاد یزدانی :
بنده معمولا زمانی که بحث تبرک مطرح می شود ، به همه توصیه می کنم که یک مستند را ببینند و با هر وهابی که این مستند را طرح کنند ، پاسخی ندارند و هر جوابی دهند به ضرر خودشان است و آن قضیه آب غسل و ریسمان شپش ابن تیمیه است .
ما بارها این مطلب را در برنامه کلمه طیبه خواندیم ؛ البته شبکه های وهابی هم ، پاسخ داده اند . مطلب بسیار جالب و مهمی است که اگر صدبار دیگر هم در شبکه ها خوانده شود ، باز هم کم است . بنده از این مستند خیلی خاطره دارم و اصلا علت آشنایی بنده با استاد قزوینی همین مستند بود . چون من خیلی به دنبال این مستند بودم و یکی از اساتید در یکی از کلاس های خود گفته بود که در کتاب ابن قیم هم این مستند بیان شده . من سه جلد از کتاب را خواندم تا این مستند را پیدا کنم ؛ ولی نبود . از استاد قزوینی پرسیدم که ایشان آدرس دادند و من بالاخره این مستند را پیدا کردم و اولین دیدارم با استاد قزوینی هم سر همین قضیه بود .
این مستند آب غسل ابن تیمیه ، بسیار مستند خوبی است که هر وقت هر وهابی در مورد تبرک صحبت کرد ، مستند آب غسل ابن تیمیه را فراموش نکنید . ان شاء الله ما بحث آیات قرآنی در این خصوص مثل پیراهن حضرت یوسف (علیه السلام) ، صندوق حضرت موسی (عليه السلام) و دیگران را بیان خواهیم کرد . اما بحث آب غسل ابن تیمیه از صد آیه هم برای وهابی ها بهتر است .
کتاب البدایه و النهایه ، تألیف ابن کثیر دمشقی سلفی از شاگردان ابن تیمیه ، چاپ ابن کثیر ، جلد 16 ، صفحه 210 به بعد :
قال الشيخ علم الدين البرزالي في تاريخ وفي ليلة الاثنين العشرين من ذي العقدة توفي الشيخ الامام العالم العلم العلامة الفقيه الحافظ الزاهد العابد المجاهد القدوة شيخ الاسلام تقي الدين …..
وجلس جماعة عنده قبل الغسل وقرؤا القرآن وتبركوا برؤيته وتقبيله ثم انصرفوا ثم حضر جماعة من النساء ففعلن مثل ذلك ثم انصرفن ….
والقى الناس على نعشه مناديلهم وعمائهم وثايبهم وذهبت النعال من أرجل الناس …
وحضر نساء كثيرات بحيث حزرن بخمسة عشر ألف امرأة غير اللاتي كن على الاسطحة وغيرهن الجميع يترحمن ويبكين عليه فيما قيل وأما الرجال فحزروا بستين ألفا إلى مائة ألف إلى أكثر من ذلك إلى مائتي ألف وشرب جماعة الماء الذي فضل من غسله واقتسم جماعة بقية السدر الذي غسل به ودفع في الخيط الذي كان فيه الزئبق الذي كان في عنقه بسبب القمل مائة وخمسون درهما وقيل إن الطاقية التي كانت على رأسه دفع فيها خمسمائة درهما وحصل في الجنازة ضجيج وبكاء كثير وتضرع وختمت له ختمات كثيرة بالصالحية وبالبلد وتردد الناس إلى قبره أياما كثيرة ليلا ونهارا يبيتون عنده ويصبحون ورؤيت له منامات صالحة كثيرة ورثاه جماعة بقصائد جمة .
در شرح حال ابن تیمیه هم توصیفات زیادی را بیان کرده است که ایشان شیخ ، علامه ، فقیه ، زاهد ، قدوه و شیخ الاسلام … است .
ایشان می گوید :
زمانی که ابن تیمیه مرد ، در قلعه ای در دمشق ، زندانی بود . علمای بزرگ اهل سنت او را زندانی کرده بودند و معتقد بودند که او کافر شده است . جماعتی قبل از غسل ابن تیمیه ، کنار قلعه نشسته بودند و قرآن می خواندند و آمده بودند تا جنازه ابن تیمیه را ببینند و ببوسند تا متبرک شوند . ( در صورتی که فتوای خودشان بود که این کار ، کفر و شرک است ) مردها رفتند و بعد جماعتی از زن ها آمدند و همین کار را انجام دادند ، جنازه ابن تیمیه را بوسیدند و دیدند و متبرک شدند .
در تشییع جنازه ، مردم روی جنازه ابن تیمیه دستمال ها ، عمامه ها و لباس هایشان را پرت می کردند . مردم این کار را فقط برای تبرک انجام می دادند .
کلمه للتبرک را در این جا ابن کثیر ، حذف کرده ؛ اما ما در نقل های دیگر شاگردانش ، نشان خواهیم داد . در صفحه بعد ادامه می دهد :
زن های زیادی در تشییع جنازه ابن تیمیه حاضر بودند که تا 15 هزار نفر را تخمین زده اند ، غیر از آن هایی که در پشت بام ها بودند . همه برای ابن تیمیه گریه می کردند و برای او رحمت می فرستادند .
گریه کردن برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کفر و شرک است ؛ اما برای ابن تیمیه ، جایز است .
جمعیت مردها از شصت هزار نفر ، صد هزار نفر و دویست هزار نفر تخمین زده اند . جماعتی از این افراد ، آمدند و آب باقیمانده از غسل ابن تیمیه را خوردند . جماعتی هم باقیمانده سدری که ابن تیمیه را با آن شسته بودند ، را بین خود تقسیم کردند .
زمانی که علمای اهل سنت ابن تیمیه را به زندان انداختند ، به علت این که امکانات بهداشتی و رفاهی نبود ، شاید کسی که داخل زندان می شد تا آزاد شدن از حمام کردن ، خبری نبود . به همین علت بدن ابن تیمیه را شپش زیادی زده بود . به حدی که مردم نمی توانستند به بدن او نزدیک شوند . به خاطر همین ، ریسمانی را آغشته به جیوه کردند و به گردن ابن تیمیه انداختند . یکی از خاصیت های جیوه این است که شپش ها را به سمت خود می کشد .
بعد از تشییع جنازه ، این ریسمان را به مزایده گذاشتند و یک نفر آن را به صد و پنجاه درهم خرید . گفته می شود که ابن تیمیه ، کلاهی داشت که یک نفر آن را به پانصد درهم خرید .
برای ابن تیمیه جایز است که کلاه او را تبرک کنند؟ . یا تبرک جایز است، یا باید بگوییم پیامبر بوده ؛ چون پیامبر را استثناء کردند . به همین دلیل هم آب غسلش را خوردند ، شپش های او متبرک بوده و حتما می خواستند زمانی که مردند ، با آن شپش ها دفن شوند تا در قیامت از آن ها شفاعت کند . انسان تصور دیگری غیر از این نمی تواند داشته باشد .
در کنار جنازه گریه و ضجه زیادی زدند ، قرآن های زیادی ختم شد و مردم شبانه روز روی قبر ابن تیمیه ، بیتوته می کردند و خواب های خوبی می دیدند و اشعاری هم می سرودند .
ابن کثیر دمشقی ، البدایه و النهایه ، ج 16 ، ص 210 به بعد
این نقل ابن کثیر در این قضیه بود که شاگردان دیگر ایشان هم ، نقل های دیگری دارند.
مجری :
برخی از آقایان وهابی ابتدا منکر چنین عباراتی در کتب خود شدند و در باره همین موضوع سؤالاتی را بیان کردند که ما پاسخ آن را می دهیم .
کلیپ 4 ) :
بیننده :
نظر شما در مورد تبرک چیست ؟ آن کسانی که آب غسل ابن تیمیه را خوردند ، نظرتان در این رابطه چیست ؟
کارشناس وهابی :
نظر بنده این است که غلط می فرمودند که این کار را انجام می دادند . مگر این کار انجام شدنی است .
بیننده:
در کتاب های خودتان نقل شده است .
کارشناس وهابی :
بنده قبول ندارم که در کتاب های ما بیان شده است . اگر هم آمده ، ابن تیمیه پیش ما نه امام است ، نه پیامبر . بنده هم نمی خواهم با شما در این باره بحث کنم که در کتاب های ما نوشته یا ننوشته . بالاخره من هم اختیار دارم و ابن تیمیه را اصلا در این مورد قبول ندارم . اگر چنین کاری کرده باشد ؛ بلکه می گویم شاگردانش دیوانه بودند که چنین کاری انجام داده اند .
مجری :
این کارشناس گفتند که این در کتاب های آن ها نیامده و اصلا قبول ندارد . اگر هم این کار را کسی انجام داده باشد ، دیوانه بودند .
استاد یزدانی :
غلط کردند و دیوانه بودند ، تنها جوابی است که ما از این ها شنیده ایم . بنده وقتی این قضیه را پیدا کردم ، برای انجمن هایی که اهل سنت و وهابی ها بودند ، مطرح کردم و تنها جوابی که شنیدم ، همین بوده است که دیوانه بودند .
ما می گوییم یک نفر دیوانه ، دو نفر ، صدنفر دیوانه . در یک شهر 15 هزار زن دیوانه و دویست هزار مرد دیوانه بودند . جالب است که بعضی از شاگردان ابن تیمیه می گویند : در تشییع جنازه او حدود 500 هزار نفر شرکت داشتند . آیا امکان دارد که در یک شهر 500 هزار نفر دیوانه وجود داشته باشد ؟
از طرف دیگر ابن کثیر که شاگرد ابن تیمیه است ، این را به عنوان فضائل ابن تیمیه نقل کرده . آیا ابن کثیر هم دیوانه بوده و غلط کرده ؟
در این جا بحث غلط کردن نیست ، بحث شرک و کفر است . اگر تبرک به غیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) جایز نباشد و عبادت غیر خدا محسوب شود یعنی دویست هزار مشرک دیوانه که غلط هم می کردند ، در یک شهر بودند و ابن کثیر هم که این را به عنوان فضائل ابن تیمیه ، بیان کرده مشرک بوده است . علاوه بر ابن کثیر ، دیگر شاگردان ابن تیمیه ، این مطلب را بیان می کنند که نشان خواهیم داد .
کتاب الاعلام العلیه فی مناقب ابن تیمیه ، تألیف سراج الدین ابی الحفص عمر بن علی بن موسی البزار الحنبلی ، متوفای 749 هـ ( ایشان هم از شاگردان ابن تیمیه است ) با تعلیقه دکتر یحیی مراد ، صفحه 617 :
في ذكر وفاته وكثرة من صلى عليه وشيعه
أخبرني غير واحد ممن كان حاضرا بدمشق حين وفاته رضي الله عنه …
قالوا وازدحم من حضر غسله من الخاصة والعامة على الماء المنفصل عن غسله حتى حصل لكل واحد منهم شيء قليل .
ثم أخرجت جنازته فما هو إلا ان رآها الناس فأكبوا عليها من كل جانب كلا منهم يقصد التبرك بها .
واتفق جماعة من حضر حينئذ وشاهد الناس والمصلين عليه على انهم يزيدون على خمسماية الف …
برای من خبر دادند عده زیادی که در دمشق هنگام وفات ابن تیمیه ، حاضر بودند مطالبی بیان کردند از جمله این که گفتند : در مراسم غسل ابن تیمیه عده زیادی از خاصه و عامه حضور داشتند ، بر آبی که با آن آب ، بدن ابن تیمیه را غسل می دادند ، ازدحام کردند و از آن آب هر کسی را به مقداری کمی خورد . ( این که چقدر در این آب شپش بوده ، من نمی دانم . )
جنازه را خارج کردند تا مردم جنازه ابن تیمیه را دیدند ، از هر طرف روی جنازه خود را انداختند و هدف هر کس از آن ها (شاگردان و علمایی که در آن جا حضور داشتند ) این بود که تبرک کنند . در تشییع جنازه ابن تیمیه بیش از 500 هزار نفر بودند .
البزاز الحنبلی ، سراج الدین ، الاعلام العلیه ، با تعلیقه دکتر یحیی مراد ، ص 617
آقای کارشناس وهابی ! شما که می گویی این ها غلط کردند ، ما هم می گوییم این ها غلط کردند و دیوانه بودند ؛ چون کسی که عقل و شعور داشته باشد ، آب غسل ابن تیمیه ، آن هم چنین آبی با این غلظت را نمی خورد . اما سؤال این است که این دیوانه ها چه کسانی بودند ، شیعه ها که نبودند . بلکه دوستداران و شاگردان ابن تیمیه و علمای سلفی بودند .
البته من یقین دارم که همه این ها دروغ است و چرندیاتی است که فقط برای بزرگ کردن ابن تیمیه مطرح کردهاند . مردم ابن تیمیه را تکفیر کردند و همین علمای اهل سنت بودند که او را به زندان انداختند . اگر واقعا به او ارادتی داشتند ، او را از زندان آزاد می کردند . ابن تیمیه با این همه طرفدار که 500 هزار نفر تخمین زده اند ، چرا در زندان بمیرد ؟
این ها همه چرندیات و دروغ هایی است که خودشان ساخته اند که ما از آن استفاده می کنیم .
مجری :
این آقایان وهابی سؤالات بسیار علمی و متعددی را درباره این مطلب ارائه دادند که با هم می بینیم .
کلیپ 5 ) :
مجری شبکه ولایت :
اگر شما راست می گفتید و پاسخی داشتید ، بگویید ابن کثیر گفته این کار زشت و عیب بوده به قول آقای ملازاده . به هر حال اگر پاسخی داشتید ، ما می شنویم .
کارشناس وهابی :
پاسخ را می شنوید ؛ اما من یقین دارم که پخش نمی کنید . به هر حال جواب سؤال شما این است که مگر مرده چقدر آب دارد که دویست هزار نفر بخورند ؟ !!!
مجری :
استاد یزدانی ! در این رابطه چا پاسخی می دهید ؟
استاد یزدانی :
ایشان طبق نظر ابن کثیر ، دویست هزار نفر می گویند . خود علمای اهل سنت می گویند :
حتى حصل لكل واحد منهم شيء قليل ، برای هر کدام یکی دو قطره ریخته است . فکر کنید ، سه سطل آب بوده ، همان مقدار را تقسیم کردند . ما هم نگفتیم که همه دویست هزار نفر از این آب خوردند . همه افراد خاص و شاگردان و نزدیکان ابن تیمیه خوردند و بقیه هم نگاه کردند . اگر واقعا بد بود که مردم آن ها را از این کار نهی می کردند ؛ اما در محضر علمای اهل سنت بودند و علمای اهل سنت هم آن آب را خوردند و علمای اهل سنت نقل کردند که برای هر کدام مثلا دو قطره بدهند . حتی حصل لکل واحد منهم شیء قلیل .
این سؤال بسیار سختی بود که مطرح کردند و باید پاسخ را هم خودشان بدهند .
یکی دیگر از شاگردان ابن تیمیه ، آقای محمد بن احمد بن عبد الوهاب دمشقی صالحی ، متوفای 744 هـ ، کتابی دارد به نام العقود الدریه فی مناقب ابن تیمیه ، با تحقیق محمد حسن محمد حسن اسماعیل ، صفحه 226 :
ما كتبه العلماء في وفاة الشيخ
قال الشيخ علم الدين وفي ليلة الإثنين لعشرين من ذي القعدة من سنة ثمان وعشرين وسبعمائة توفي الشيخ الإمام العلامة الفقيه الحافظ الزاهد القدوة شيخ الإسلام تقي الدين أبو العباس أحمد بن شيخنا الإمام المفتي شهاب الدين أبي المحاسن عبدالحليم بن الشيخ الإمام شيخ الإسلام مجد الدين أبي البركات عبدالسلام بن عبدالله بن أبي القاسم بن محمد بن تيمية الحراني ثم الدمشقي بقلعة دمشق التي كان محبوسا فيها …
حضر جمع إلى القلعة فأذن لهم في الدخول وجلس جماعة قبل الغسل وقرأوا القرآن وتبركوا برؤيته وتقبيله …
وحضر جماعة من النساء ففعلن مثل ذلك ثم انصرفن …
… وألقى الناس على نعشه مناديلهم وعمائمهم للتبرك …
وحضرها نساء كثير بحيث حزرن بخمسة عشر ألفا وأما الرجال فحزروا بستين ألفا وأكثر إلى مائتي الف وشرب جماعة الماء الذي فضل من غسله واقتسم جماعة بقية السدر الذي غسل به …
وقيل إن الطاقية التي كانت على رأسه دفع فيها خمسمائة درهم وقيل إن الخيط الذي فيه الزئبق الذي كان في عنقه بسبب القمل دفع فيه مائة وخمسون درهما ..
آن چیز هایی که علما درباره وفات شیخ نوشته اند .
علم الدین برزالی ، یکی از بزرگ ترین شاگردان ابن تیمیه ، در تاریخ برزالی نقل می کند : جماعتی قبل از غسل ابن تیمیه نشسته بودند و قرآن می خواندند و برای این که متبرک شوند ، آمدند جنازه ابن تیمیه را ببینند و ببوسند . مردها رفتند و بعد از آن ها ، زن ها آمدند و همین کار را انجام دادند ….
مردم روی جنازه ابن تیمیه ، دستمال ها و عمامه های خود را برای تبرک می انداختند . ( این عبارت للتبرک را ابن کثیر از کتاب خود حذف کرده بود )
در صفحه بعد همین قضایا را بیان می کند :
عده ای آب غسل ابن تیمیه را خوردند . عده ای هم بقیه سدری را که بدن ابن تیمیه را با آن شسته بودند ، بین خود تقسیم کردند .
بعد از تشییع جنازه ، ریسمان شپش ابن تیمیه را به مزایده گذاشتند و یک نفر آن را به صد و پنجاه درهم خرید . گفته می شود که ابن تیمیه ، کلاهی داشت که یک نفر آن را به پانصد درهم خرید .
صالحی دمشقی ، محمد بن احمد بن عبد الوهاب ، العقود الدریه ، با تحقیق محمد حسن محمد حسن اسماعیل ، ص 226
همه این ها را به عنوان فضائل ابن تیمیه نقل کرده است .
در کتاب القول الجلی فی ترجمه شیخ الاسلام تقی الدین ابن تیمیه حنبلی ، تألیف ابی الفضل صفی الدین محمد بن احمد بخاری ( از علمای بزرگ سلفی مذهب می باشد ) ، متوفای 1200 هـ ، صفحه 40 بیان می کند :
فصل فی ذکره وفاته
وحضر جمع إلى القلعة فأذن لهم في الدخول وجلس جماعة قبل الغسل وقرأوا القرآن وتبركوا برؤيته وتقبيله …
علم الدین برزالی ، یکی از بزرگ ترین شاگردان ابن تیمیه ، در تاریخ برزالی نقل می کند : جماعتی قبل از غسل ابن تیمیه نشسته بودند و قرآن می خواندند و برای این که متبرک شوند ، آمدند جنازه ابن تیمیه را ببینند و ببوسند .
بخاری ، ابی الفضل صفی الدین محمد بن احمد ، القول الجلی ، متوفای 1200 هـ ، ص 40
هم چنین در کتاب الکواکب الدریه فی مناقب شیخ الاسلام محمد بن تیمیه ، صفحه 385 می گوید:
وجلس جماعة قبل الغسل وقرأوا القرآن وتبركوا برؤيته وتقبيله ثم انصرفوا …
وحضر جماعة من النساء ففعلن مثل ذلك ثم انصرفن …
قالوا وازدحم من حضر غسله من الخاصة والعامة على الماء المتفضل عن غسله حتى حصل لكل واحد منهم شيء قليل واقتسم جماعة بقية السدر الذي غسل به …
وقيل إن الطاقية التي كانت على رأسه دفع فيها خمسمائة درهم وقيل إن الخيط الذي فيه الزئبق الذي كان في عنقه بسبب القمل دفع فيه مائة وخمسون درهما ..
آب غسل ابن تیمیه را خوردند و مردم از خاصه و عامه برای خوردن آن آبی که از بدن ابن تیمیه ، به صورت اضافه می ریخت ، آمدند .
مجری :
استاد یزدانی ! این عبارت شاید به خاطر این بوده که آب کم بوده و اضافه آمده یعنی این که از آن آب برای شستشو استفاده نکردند و اضافه مانده . شاید این بهترین توجیه باشد .
استاد یزدانی :
این توجیه قابل قبول نیست ؛ چون آن آب هنوز به بدن ابن تیمیه متبرک نشده . علی الماء المتفضل ، متفضل یعنی آبی که از بدن ریخته . مثلا ما در بحث وضو در کتاب های فقهی نگاه کنید ، یک باب است که آیا از آب متفضل از وضو ، می توان وضو گرفت یا نمی شود؟
به طور مثال در کتاب المغنی فی فقه امام احمد بن حنبل ، تألیف ابن قدامه مقدسی ، چاپ دار الفکر بیان می کند :
حكم الماء المتفضل عن اعضاء المتوضي
يعني الماء المنفصل عن اعضاء المتوضي والمغتسل في معناه وظاهر المذهب …
یعنی آبی که از بدن جدا می شود ، ماء متفضل نامیده می شود .
ابن قدامه ، المغنی فی فقه امام احمد بن حنبل ، چاپ دار الفکر
در الکواکب الدریه ادامه می دهد :
عده ای آبی که از غسل ابن تیمیه می ریخت ، خوردند . خاصه و عامه ، برای این که آبی که از بدن ابن تیمیه می ریخت را بخورند ، ازدحام کردند .
کرمی حنبلی ، مرعی بن یوسف ، الکوکب الدریه فی مناقب شیخ محمد بن ابن تیمیه ، متوفای 1033 هـ ،ص 385
آب اضافه شده و کنار گذاشته شده نبوده ؛ بلکه آبی بوده که از غسل ابن تیمیه از بدنش می ریخته. واقعا انسان می ماند که چه بگوید ؟!!! تأسف ، بهترین لغتی است که برای وهابیت می توان به کار برد .
مجری :
استاد یزدانی ! سؤالی را در این خصوص پرسیده اند که فکر نمی کنم شما بتوانید ، به آن پاسخ دهید .
کلیپ 6 ) :
کارشناس وهابی شبکه وهابی :
اگر مردم جاهلی کاری کردند و هیچ عالمی از اهل سنت آن را تأیید نکند ، خود ابن تیمیه هم آن را در کتاب های خود ننوشته باشد !!!! ابن قیم ننوشته باشد . ابن کثیر قبول نداشته باشد .این کار ها را که قبول نداشتند .
مجری :
استاد یزدانی ! گفتند : این مطلب را که ابن تیمیه در کتاب خود ننوشته است !!! شما می توانید این مطلب را از کتاب های ابن تیمیه بیان کنید ؟ !!!
استاد یزدانی :
واقعا پاسخ این سؤال را ندارم که چطور ابن تیمیه بعد از مرگش این مطلب را در کتابش ننوشته است ؟ اما این که ابن کثیر این مطلب را قبول نداشته ، این بسیار واضح است که ابن کثیر این مطلب را در در تاریخ خود ، به عنوان فضیلتی از فضائل ابن تیمیه بیان کرده و نمی توانند سخن ابن کثیر را انکارکنند . بقیه شاگرد های ابن تیمیه که ما چند مورد از آن ها را نشان دادیم ، هم این مطلب را نقل کرده بودند و به عنوان فضائل نقل کرده بودند ؛ اما این که خود ابن تیمیه چطور این مطالب را در کتاب هایش بیان نکرده ، من واقعا نمی توانم پاسخ دهم و تسلیم این کارشناس وهابی هستم .
مجری :
این کارشناس وهابی یک سؤال دیگر هم پرسیده اند که از سؤال قبلی ساده تر است .
کلیپ 7 ) :
استاد یزدانی :
اما ببینیم که در کتاب هایشان آمده یا نیامده . این کتاب البدایه و النهایه ، تألیف ابن کثیر دمشقی ، با تحقیق مأمون محمد سعید السارفی و محمد عبد القادر الارنؤوط ، چاپ دار ابن کثیر دمشق و بیروت .
کارشناس وهابی :
این آدم ، ابن کثیر که از علمای ما است ، در سال 774 هـ یعنی در قرن هشتم ، وفات یافته .
اما سؤالاتی که ما در رابطه با این کلیپ مطرح می کنیم را توجه کنید . سؤال اول ما این است که ای مردم شیعه ! مگر شما پیرو ابن تیمیه هستید ؟
مجری :
استاد یزدانی ! پرسیدند که مگر شما پیرو ابن تیمیه هستید که چنین چیزی را نشان می دهید ؟
استاد یزدانی :
ما که پیرو قرآن هستیم و از قرآن ثابت می کنیم ؛ اما شما که پیرو ابن تیمیه هستید !!
ما از باب قاعده الزام این مطلب را بیان کردیم و به خاطر این که شما ابن تیمیه را شیخ الاسلام می دانید و حرف او را ، از سخن خداوند هم بیشتر قبول دارید . چون خداوند متعال در جاهای مختلف ، تبرک را تأیید کرده که ان شاء الله خواهیم خواند . پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) ، صحابه تأیید کردند . حتی طبق روایات اهل سنت بول ، غائط و خون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به عنوان تبرک می خوردند . بعد از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به قبر حضرت تبرک می جستند .
قضایایی هست که امام شافعی به لباس زیر احمد بن حنبل ، تبرک کرده . احمد بن حنبل ، لباس زیر خود را برای امام شافعی فرستاد و امام شافعی آن را داخل آب گذاشت و از آن تبرک کرد .
این مدارک موجود است که ان شاء الله همه آن ها را نشان خواهیم داد . ما پیرو ابن تیمیه و امام شافعی و بقیه نیستیم ، پیرو قرآن هستیم . این شما هستید که پیرو ابن تیمیه هستید .
مجری :
وهابی ها این مسأله را پذیرفتند و در آن جریان شاگردان ابن تیمیه ، عامه و خاصه حضور داشتند . ببینیم خود آقایان وهابی در برابر این کار اجدادشان چه عکس العملی نشان می دهند .
کلیپ 8 ) :
کارشناس وهابی :
دوست داشتند که وقتی او را غسل دادند ، آب غسلش را خوردند ، آب غسل مرده را .
خب ، غلط کردند . کار بدی انجام دادند ، مگر آن مردم چه کسی هستند ؟ آیا در کتاب ما هست که چنین کاری را بکنند ؟ یک مردم نجسی بودند که این کار را کردند !!!!
آب غسل میت را خوردند . گفتنش هم حال انسان را به هم می زند !!!!
مجری :
این آقا گفتند کسانی که این کار را انجام دادند ، آدم های نجسی بودند و حتی گفتن این مطلب حال انسان را به هم می زند . البته این شخص همان وهابی است که شربت مگس را به بینندگان ، توصیه کرده بود .
استاد یزدانی :
این که کتاب شیعیان نیست ، کتابی است که ابن کثیر ، از علمای اهل سنت ، نوشته است . اما این که 500 هزار نجس در یک شهر جمع شود ، عجیب است . واقعا ما هم از بیان این مطالب ، حالمان به هم می خورد و مجبور هستیم که این مطالب را بیان کنیم .
در کتاب های خودتان آمده ، در کتاب البدایه و النهایه و دیگر کتاب های اهل سنت و جزء فضائل ابن تیمیه بیان شده است . راه فراری هم نیست . بگویند نجس هستند ، خودتان هم نجس هستید ؛ چون این ها از اربابان و علمای شما هستند . ان شاء الله در آینده بدتر از این ها از خود وهابیت ، بیان خواهیم کرد .
مجری :
یعنی یکی از مناقب ابن تیمیه که تقریبا در تمام کتاب های مناقب نقل شده ، به اصطلاح وهابی ها ، حال به هم زن است .
استاد یزدانی :
سخن این کارشناس که می گوید : تمام پیروان ابن تیمیه نجس بودند ، تأییدی است بر سخن شمس الدین ذهبی است . ان شاء الله نامه شمس الدین ذهبی را در بحث دیدگاه علمای اهل سنت در مورد ابن تیمیه ، خواهیم خواند . شمس الدین ذهبی می گوید : تمام پیروان ابن تیمیه ، انسان های دیوانه و بی عقلی هستند .
واقعا اگر کسی عقل داشته باشد ، آب غسل ابن تیمیه را می خورد . ما تعبیر نجس نمی کنیم ، این کارشناس وهابی ، چنین تعبیری داشت . در هر حال دیوانه یا نجس یا بی عقل ، هر چه که هستند از پیروان ابن تیمیه و از وهابیت هستند .
مجری :
ان شاء الله بحث تبرک را در هفته های آینده هم ادامه خواهیم داد . اما قبل از این که تماس بینندگان ، بخش وهابیت از ادعا تا عمل این هفته را باهم ببینیم که در مورد دست بوسی است .
کلیپ 9 ) : وهابیت از ادعا تا عمل
ادعای وهابیت :
خدمتی : دست به عمامه و لباس شما ، تمام این ها تقدیس است . دست و پا بوسیدن و تقدیس افراد ، این ها را شریک خدا قرار دادن است . پس انسان باید خود از این عمل نهی کند .
ما همین که می بینیم ، پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) اجازه نمی دهند که دستش را ببوسند ، اجازه نمی دهد که از جا بلند بشوند . قرآن هم به این مسأله اشاره می کند ، این در اعتقاد عمومی و حقوقی ما اهل سنت است . نگاه کنید پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) اجازه نمی دهند که دستش را ببوسند .
عمل وهابیت :
بیننده : درود بر شما اهل سنت عزیز . من دست شما آقای خدمتی را از راه دور ، از رامهرمز قهرمان می بوسم .
خدمتی : موفق باشید ، خدا نگهدارتان .
بیننده : ما دست شما را می بوسیم .
کارشناس وهابی :
نه ، نه ، ما دست شما را می بوسیم ، ما پای شما را می بوسیم که چنین جوان هایی داریم .
بیننده : از راه دور ما پیشانی شما را می بوسیم .
کارشناس وهابی : خداوند شما را حفظ کند .
بیننده : پاهای شما را می بوسم .
مجری وهابی : ممنونم از شما ، از دور دست شما را می بوسم .
کارشناس وهابی : به الله محمد (صلی الله علیه و آله) همین امروز که برگردیم ، بنده دست شما و پیشانی شما را ببوسم .
کارشناس وهابی : من دست و صورت شما پدر عزیز را می بوسم و دعا می کنم که یک بار در واقعیت هم بیایم و دست و شما را ببوسم .
کسانی مثل مولانا عبد الحمید که این کار ها را انجام می دهند ، وظیفه نماینده ها است که دست ایشان را ببوسند .
کارشناس وهابی : اگر نباشد که بدتر می شود ، ما باید پای این ها را ببوسیم .
تماس بینندگان
بیننده : کامران از ارومیه ـ اهل سنت
در مورد دست بوسیدن و پیشانی بوسیدن را اکثر مجری های شبکه کلمه اصرار داشتند که قبول دارند .
مجری :
یک جا گفته بودند ، مشکل شرعی دارد و هر کس راضی به این موضوع شود ، بحث شرک را مطرح کرده بودند . یک جای دیگر هم عملی خودشان این کار را انجام داده بودند . تناقض بود ، این گونه نبود که اکثرا قبول داشته باشند یا نداشته باشند .
بیننده :
شاید آن مجری هایی که با این مسأله مخالفت کردند ، اشتباه کرده باشند . اما ما اهل سنت با دست بوسیدن و پیشانی بوسیدن بزرگتر های خود را قبول داریم و این را برای خود یک سنت می دانیم .
استاد یزدانی :
اما وهابی این مورد را شرک می دانند ؛ حتی بوسیدن قرآن را جایز نمی دانند که در آینده این بحث را خواهیم داشت . وهابی ها دست بوسیدن ، پا بوسیدن ، قرآن بوسیدن را شرک می دانند . این یکی از تفاوت های اهل سنت با وهابیت است و ما هم می خواهیم این تفاوت ها را ثابت کنیم و بگوییم که وهابیت تافته جدا بافته از اهل سنت است .
بیننده :
برای ما فرقی نمی کند که شبک ولایت باشد یا شبکه کلمه . ما به دنبال حقیقت هستیم و اگر گاهی با شما تند صحبت می کنم ، قصدی غیر از جستجوی حقیقت ندارم .
مجری :
ما هم امیدوارم که همه عزیزان به دنبال حقیقت باشند حتی شیعیان . این شبکه ها در ابتدای امر ، دیدن شبکه ولایت را تحریم کرده بودند ، اما استاد ما آیت الله دکتر حسینی قزوینی ، توصیه کردند که مردم این شبکه ها را ببینند تا متوجه شوند که ما در شبکه چه می گوییم و آن ها در شبکه های خود چه می گویند . ما کار را به برای شما آسانتر کردیم . به صورت موضوعی کلیپ های آن ها را پخش می کنیم و کارشناسان محترم شبکه ، پاسخ می دهند . اما کارشناسان شبکه های وهابی ، زمانی که یک بیننده هم از آن ها سؤالی را می پرسند ، می گویند : استراتژی ما ، استراتژی سکوت است .
بیننده : آقای علوی از زاهدان ـ شیعه
بنده می خواستم در مورد وهابیتی که در سیستان و بلوچستان هستند ، بگویم که صحبت های این ها اثری ندارد . به خاطر این که مردم سال هااست که در کنار هم زندگی می کنند و هیچ گونه مشکلی از نظر دینی و عقائد با هم ندارند . ولی این وهابی هایی که در این شبکه ها ، کار می کنند ضد قرآن و ضد سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) سخن می گویند و اصلا چیزی به عنوان خلیفه الله قبول ندارند . یعنی زمانی که خداوند انسان را آفرید و به ملائکه گفت که به انسان سجده کنید ، این ها طبق همان آیه قرآن هم قبول ندارند و برعکس آن عمل می کنند و اصلا چیزی به عنوان توسل و تبرک را نمی پذیرند .
در حالی که ما می بینیم ، مردم سیستان و بلوچستان اعم از شیعه و سنی به توسل و تبرک ایمان دارند و عمل می کنند .
اما این آقای ترشابی را بنده از ده سال قبل می شناختند و در سیستان و بلوچستان ، فروشنده بودند و الان برای خود شبکه ای باز کرده و بدون داشتن سواد دینی برای مردم در مورد دین صحبت می کند .
بیننده : آقای محمد دخت از تهران ـ شیعه
کسانی که از آب غسل ابن تیمیه که محتویات مختلفی داشت ، خورند ، الان همین داعش و شبکه های وهابی را تشکیل داده اند . ما امشب از دیدن برنامه شما بسیار مسرور و شاد شدیم .
بیننده ؛ آقای امیری از اهواز ـ شیعه
بنده دو سه سالی است که هم شبکه ولایت و هم شبکه های وهابی را تعقیب می کنم و چیزی که از برنامه های این شبکه های وهابی متوجه شده ام این است که اولا از مناظره رو در رو ، وحشت دارند . دوما هدفشان این است که شیعیانی را که از دین و مذهب خود زیاد اطلاعی ندارند ، فریب دهند و می دانند که چون مردم کارشناس نیستند و در این مسائل اعتقادی ، اطلاع دقیقی ندارند ، این ها را فریب می دهند ؛ همان گونه که خیلی از این جوان ها را در کشورهای عربی فریب دادند و این ها را جذب داعش کردند .
بنده خواهشی از کارشناسان شما دارم که این عزیزان در چند برنامه ، اعتقادات ناب شیعه را به صورت جزوه کوچک روی اینترنت قرار دهد که چرا ما به شخصیتی مانند امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) احتیاج داریم و چرا به پیشوایی نیاز داریم که باید ما را به مقصد نهایی برساند . ما باید دلائل نیاز به این پیشوا را برای همه مخصوصا جوان ها ، بیان کنیم كه اعتقادات شيعه ، برای این اساس است که بعد از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ،قضایای اسلام تمام نشده است و حتی تازه شروع شده و ما به افرادی نیاز داریم که اعتقادات ناب اسلام محمدی را به صورت امامت و پیشوایی امت به مردم اراده دهند تا بعد ها گروه هایی مثل داعش و گروه های تکفیری ، ادعای مسلمان بودن نکنند .
استاد یزدانی :
ان شاء الله ما این پیشنهاد را بررسی می کنیم و در آینده این برنامه ها را خواهیم داشت . اما یکی از بیننده های عزیز فرمودند که این وهابی ها عقل خود را از دست دادند ، نامه آقای ذهبی را به صورت خلاصه در مورد ابن تیمیه می خوانم .
در کتاب السیف الصقیل فی الرد علی ابن زفیل ، تألیف تقی الدین سبکی ، متوفای 756 هـ (تقریبا سی سال بعد از ابن تیمیه از دنیا رفته و کتاب های زیادی علیه ابن تیمیه نوشته است. ) صفحه 151 :
می گوید : این نامه آقای شمس الدین ذهبی است که به ابن تیمیه نوشته است . من این نامه را از خط قاضی القضاه برهان الدین بن جماعه با خط خودش نوشتم . و او از خط ابی سعید اعلائی نوشته و آقای سعید اعلائی از خط آقای ذهبی نوشته است .
یعنی سند مطلب ، قطعا صحیح صحیح است و همه این افراد از بزرگان اهل سنت هستند . در صفحه بعد می گوید :
يا خيبة من اتبعك فانه معرض للزندقة والانحلال ولاسيما اذا كان قليل العلم و الدين باطوليا شهوانيا ….
فهل معظم اتباعك الا قعيد مربوط خفيف العقل او عامي كذاب بليد الذهن او غريب واجسم قوي المكر او ناشف صالح عديم الفهم
ای بدبخت ، ای بیچاره ، کسی که از تو پیروی می کند ، گرفتار زندقه و انحلال است . به خصوص آن هایی که عقل و دینشان کم است و از شهوات خود پیروی می کنند و آرزوی های بلند دارند و این پیروان به نفع تو نیست . زبانا از تو پیروی می کنند ؛ اما در باطن با تو دشمنی می کنند .
… بیشتر پیروان تو از افراد زمینگیر هستند یعنی کاری از دستشان بر نمی آید . عقلشان کم است . یا عامی هستند که دروغ می گویند . کند ذهن است یا اگر صالح هستند ، فهم ضعیفی دارند و نفهم و بی شعور هستند .
این ها تعبیراتی است که آقای شمس الدین ذهبی در مورد پیروان ابن تیمیه به کار برده است . شما نمی توانید وهابی را پیدا کنید که از عقل درستی برخوردار باشد ؛ چون اگر از عقل درستی برخوردار بودند ، قرآن و سنت وسیره صحابه و تابعین را رها کنند و به چرندیات ابن تیمیه بپردازند . اگر عقل داشتند ، آب غسل ابن تیمیه را نمی خوردند و ریسمان شپش ابن تیمیه را به صد و پنجاه درهم نمی خریدند .
واضح است که سخنان آقای ذهبی ، بی سند و مدرک نیست . ذهبی حرف های غلط زیاد دارد ؛ اما فکر می کنم این سخن خیلی دقیق است .
مجری :
از شما استاد یزدانی و هم چنین شما بینندگان عزیز که با ما همراه بودید ، تشکر می کنیم .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
خدا یار و نگهدارتان .
8 Comments
سید حسین باب المراد
سلام علیکم،استاد سندش دیگه شخص مشترکی نداره،استاد یونس بن عبد الرحمن ویونس بن یعقوب ثقه هستند اما اون یونس مطلقی که شیخ در ترجمه ی محمد بن عیسی اورده کیه؟وآیت الله خویی در مورد این سند میگه ضعفش برای همه مشخصه،استاد در مورد کلیپی که در مورد مامونیه پخش کردید جالب بود نصحیت کلمه ی طیبه رو هم میکردید که گفتید به تمام وهابیون پیشنهاد میکنم هیچ وقت مامونیه نخورند،ممنون ومتشکر
yazdani
سلام . برای مجهول شدن سند روایت، حتما نباید راوی مشترک داشته باشد . کافی است که یک از روات سند ، توثیق نداشته باشد . حتما سندی که شما میگویید ، مشکل دیگری دارد .
وهابی ها بر عکس می کنند و حتما مامونیه خواهند خورد . نوش جانشان
سید حسین باب المراد
سلام مجدد،استاد اگر اون یونس مطلق یونس بن عبد الرحمن باشد خب دیگه معنی نداشت که شیخ خویی این دو تا یونس رو از هم جدا کنه یعنی در ترجمه ی محمد بن عیسی اومده که هم از یونس دارد وهم از یونس بن عبد الرحمن،واستاد این سند رو علامه ی مجلسی مجهول میدونه در مرآه العقول ج2در شرحش ص8 حدیث هشتم.ممنون ومتشکر
yazdani
سلام . این که باید جدا بشود، شکی در آن نیست . در خیلی از مباحث ضروری است . اما بحث جهالت ممکن است به خاطر شخص دیگری باشد نه به خاطر یونس . چون همان طور که خدمت شما عرض کردم هر دوی آن ها ثقه هستند .
موفق باشید
یاعلی
سید حسین باب المراد
سلام علیکم،خسته نباشید،استاد حکم روایتی که سندش صحیح است اما مخالف با عقیده ی شیعه است چیه؟ویک سوال دیگه هم که ازتون داشتم در یک سند که سند:محمد بن عیسی عن یونس عن محمد بن حکیم است در شاگردان محمد بن عیسی یک شخصی است به نام یونس که آیت الله خویی تصریح دارد به اینکه زیاد محمد بن عیسی از او راویت دارد و از یونس بن عبد الرحمن هم روایت دارد واز یونس بن یعقوب هم دارد ومحمد بن حکیم هم از یونس بن عبد الرحمن وشخصی به نام یونس روایت دارد؟آیا میشه گفت سند مجهول هست؟
yazdani
سلام . اگر روایتی صحیح باشد و با دیگر روایات صحیح السند و یا ضرورت مذهب در تضاد باشد، با توجه به قواعد تعادل و تراجیح، رد میشود . روایت مجهول نمی شود . چون مقصود از یونس به صورت مطلب، یونس بن عبد الرحمن است . یونس بن یعقوب هم باشد، ثقه است . موفق باشید . یاعلی
yazdani
سلام
تبرک هم نوعی توسل است . تفاوتی با همدیگر ندارد . فقط چون وهابی ها از همدیگر جدا می کنند و هدفشان هم پیدا کردن دلیل بیشتر برای تکفیر است، ما هم به صورت جدا گانه بررسی می کنیم و گر نه در حقیقت ، توسل، استغاثه، شفاعت و تبرک یک موضوع هستند .
موفق باشید
یاعلی
سید حسین باب المراد
سلام علیکم،خسته نباشید،استاد در مورد توسل ابن حبان ابن حبان ميگه وقتی مشکلی برایم پیش میومد میرفتم پیش قبر امام رضا ع و از خداوند میخواستم ونگفته از امام رضا،نهایت چیزی که میشه گفت اینه که به برکت امام رضا ع خداوند دعایش را میپذیرفته که میشه تبرک وتوسل معنایی نمیده.ممنون ومتشکر