محمد بن عبد الوهاب، هر نوع تعویذ نویسی و آویزان کردن آن را شرک میکند؛ اما بزرگان اهل سنت؛ از جمله محمد عمر سربازی کتابهای مستقلی در باره جواز آن و کتابهایی با موضوع تعویذ نویسی تألیف کردهاند.
بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه : راه و بی راه (44) ؛ تفاوت دیدگاه وهابیت با اهل سنت در تعویذ نویسی (1)
تاریخ : 24 / 01 / 94
مجری :
بیننده برنامه راه و بی راه هستید . در این برنامه هم در خدمت استاد عزیز و ارجمند ، سید بزرگوار ، استاد یزدانی هستیم .
همان طور که در هفته های گذشته قول داده بودیم، موضوع جدیدی را مطرح می کنیم . در روز های گذشته کلیپی در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر آتش زدن و کتک زدن یک خانم در افغانستان که قرار است کارشناس برنامه در این خصوص توضیحاتی را بیان کنند ؛ چون دشمنان اسلام ، این کار را به مسلمانان نسبت می دهند و این حرکت خشن به نام اسلام تمام می شود . استاد یزدانی داستان این خانم از چه قرار است؟ در این خصوص توضیحاتی رابیان کنید .
داستان کشتن دردناک و فجیع یک زن در افغانستان به جرم قرآن سوزی
استاد یزدانی :
موضوع برنامه امشب ما تعویذ نویسی است . اختلاف دیدگاه وهابیت با اهل سنت در تعویذ نویسی که وهابی ها آن را شرک اصغر و بعضا شرک اکبر می دانند . اهل سنت هم آن را امری جایز و معمولی می دانند و بزرگان آن ها در فوائد و جواز آن کتاب نوشته اند .
اما داستان خانمی به نام فرخنده که در افغانستان کشته شد . شاهدان عینی در باره دلیل کشته شدن این خانم ، داستان های مختلفی تعریف کرده اند . اما چیزی که قطعی است ، بحث به تعویذ نویسی بر می گردد . در یک مسجد که در وسط شهر کابل به نام مسجد شاه دو شمشیر ، تعداد زیادی از ملاهای حنفی مذهب در آن جا می نشینند و کارشان تعویذ نویسی است . مردم مشکل خود را به آن ها می گویند ، مثلا فرد کمرش درد می کند ، یا سرش درد می کند یا مشکلی دارد و چیز های دیگر . آن ملاها هم درمانگاه مانندی در آن جا درست کردهاند و تعویذ مورد نظر را می نویسند و گاها هم پول هنگفتی از مردم می گیرند .
احتمالا این خانم هم آمده و تعویذ گرفته و چون تعویذش تأثیر نکرده بوده ، اعتراض کرده . بعضی ها هم می گویند که آن تعویذ را در مقابل آن ملا آتش زده . آن ملا هم فریاد زده که این خانم قرآن را آتش زده و مردم آن زن را به شدت کتک زدند و کشتند.
در ابتدا پلیس های زیادی در آن جا بوده که آن خانم را از دست مردم نجات می دهد ؛ اما در ادامه آن خانم را به دست مردم خشمگین و ناراحت رها می کند و مردم به صورت بسیار وحشیانه ای آن زن را کتک زدند ، بعد زیر ماشین میکنند و سپس به پشت ماشین می بندند و او را در خیابان ها می کشانند و به داخل رود خانه می اندازند و در آخر جنازه این خانم را می سوزانند .
این مسجد حدود 200 متر با کاخ ریاست جمهوری فاصله ندارد . بسیار عجیب است که دولتمردان از حادثه مطلع نشدند؛ در صورتی که ساعت ها این اتفاق طول کشید ؛ اما مأموران امنیتی و پلیس هیچ دخالتی نمی کنند .
مجری :
استاد یزدانی ! این قضیه به صورت عجیبی در فضای مجازی منتشر شد . قضیه واقعا همین بوده یا این که هدفی پشت پرده داشت و آیا حکم اسلامی این است که این خانم با این وضع کتک زده شود ، بعد کشته و جنازه اش آتش زده شود ؟
استاد یزدانی :
به نظر بنده دستی در کار است و محال است که چنین اتفاقی بدون پیش زمینه ، بیافتد . پلیس ها از اول ماجرا آن جا بودند و می توانستند دخالت کنند و دخالت نکردند و بعد از این که کار تمام شد و جنازه این خانم را آتش زدند ، پلیس ها دخالت کردند .
من فکر می کنم دستی در پشت پرده است که یکی قرآن را یا آتش زده یا نزده و بعد به همان بهانه این زن را به صورت وحشیانه بکشند .
اولا: می خواستند چهره اسلام را خشن نشان دهند که مسلمانان به چه اندازه خشن و وحشی هستند . همان پروسه ای که همیشه داشته و دارند
دوم: نقشه دیگری که می توانند داشته باشند ، این است که از این به بعد قرآن سوزی را رسمی کنند و قبح این کار را از بین ببرند تا اگر کسی از این به بعد قرآن را آتش زد ، مردم دخالت نکنند و به یاد اتفاقی که برای فرخنده بیفتند و اعتراض نکنند.
متأسفانه در همان اعتراضاتی که در کابل و جاهای دیگر شد ، عده ای به خاطر دفاع از فرخنده ، قرآن را آتش زدند که خیلی جای تأسف داشت و خیلی ناراحت کننده بود .
بنده فکر می کنم نقشه آن ها همین بود که قرآن سوزی را در یک کشور اسلامی و در یک مرکزی که مردم آن به شدت نسبت به مقدسات خود تعصب دارند ، رسمی کنند و قبح این کار را از بین ببرند.
مجری :
بحث حکم اسلام آن را هم بیان کنید که حتی اگر قرآن را آتش زده بود ، باید با آن وضعیت کشته می شد ؟
حکم اسلام برای قرآن سوزی توسط یک زن
استاد یزدانی :
قطعا اگر کسی قرآن را به صورت عمد و به قصد اهانت آتش بزند ، مرتد است . البته بعد از این که ثابت شد که به عمد و به قصد اهانت این کار را کرده که این کار به تشخیص قاضی انجام می شود ؛ ولی مردم به هیچ عنوان قصد دخالت و تعرض و اجرای حکم را ندارند.
بر فرض که برای قاضی که حنفی و هم مذهب خودش نیز باشد ، ثابت شود که این کار را به صورت عمد انجام داده ، حکمش کشتن نیست ؛ زیرا طبق مبنای احناف ، زن اگر مرتد هم بشود ، کشته نمی شود ؛ حتی اگر توبه نکند .
مبنای شیعه هم همین است که اگر زن مرتد شود ، کشته نمی شود .
پس حتی اگر این زن، قرآن را به عمد سوزانده بود و مرتد می شد ، حکمش کشتن نبود ؛ آن هم به این صورت فجیع .
قرآن سوزی توسط خلیفه سوم طبق روایت صحیح بخاری:
جالب است که اگر این خانم به صورت عمدی هم این کار را می کرد ، تازه به مقام خلیفه سوم می رسید . خلیفه سوم قرآنی را که صحابه با دست خود نوشته بودند ، قرآنی که دست خط ابوبکر و دیگران بود را جمع کرد و آتش زد .
اگر آتش زدن قرآن بد است ، چرا در صحیح بخاری آمده که خلیفه سوم قرآن ها را آتش زده؟ اگر عمل بدی بوده ، آن جا هم بد بوده است .
مجری :
استاد یزدانی ! حال که بحث به این جا رسید ، به علت این که ما مطالب خود را مستند و با ارائه روایت ، مطرح می کنیم . از شما تقاضا دارم که روایتی که در این زمینه وارد شده را بیان کنید تا بینندگان عزیز و به خصوص اهل سنت عزیز بدانند که ما در این جا بحث علمی و منطقی است و همان طور که استاد یزدانی فرمودند ، در این زمینه روایت در صحیح بخاری نقل شده است .
استاد یزدانی :
البته موضوع بحث ما این نیست ؛ اما چون شما پرسیدی این روایت را نشان می دهم . صحیح بخاری ، تألیف محمد بن اسماعیل بخاری ، چاپ دار ابن کثیر بیروت ، صفحه 1257 ، روایت 4987 :
حدثنا مُوسَى حدثنا إِبْرَاهِيمُ حدثنا بن شِهَابٍ أَنَّ أَنَسَ بن مَالِكٍ حدثه أَنَّ حُذَيْفَةَ بن الْيَمَانِ قَدِمَ على عُثْمَانَ وكان يُغَازِي أَهْلَ الشام في فَتْحِ إِرْمِينِيَةَ وَأَذْرَبِيجَانَ مع أَهْلِ الْعِرَاقِ فَأَفْزَعَ حُذَيْفَةَ اخْتِلَافُهُمْ في الْقِرَاءَةِ فقال حُذَيْفَةُ لِعُثْمَانَ يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَدْرِكْ هذه الْأُمَّةَ قبل أَنْ يَخْتَلِفُوا في الْكِتَابِ اخْتِلَافَ الْيَهُودِ وَالنَّصَارَى فَأَرْسَلَ عُثْمَانُ إلى حَفْصَةَ أَنْ أَرْسِلِي إِلَيْنَا بِالصُّحُفِ نَنْسَخُهَا في الْمَصَاحِفِ ثُمَّ نَرُدُّهَا إِلَيْكِ فَأَرْسَلَتْ بها حَفْصَةُ إلى عُثْمَانَ فَأَمَرَ زَيْدَ بن ثَابِتٍ وَعَبْدَ اللَّهِ بن الزُّبَيْرِ وَسَعِيدَ بن الْعَاصِ وَعَبْدَ الرحمن بن الْحَارِثِ بن هِشَامٍ فَنَسَخُوهَا في الْمَصَاحِفِ وقال عُثْمَانُ لِلرَّهْطِ الْقُرَشِيِّينَ الثَّلَاثَةِ إذا اخْتَلَفْتُمْ أَنْتُمْ وَزَيْدُ بن ثَابِتٍ في شَيْءٍ من الْقُرْآنِ فَاكْتُبُوهُ بِلِسَانِ قُرَيْشٍ فَإِنَّمَا نَزَلَ بِلِسَانِهِمْ فَفَعَلُوا حتى إذا نَسَخُوا الصُّحُفَ في الْمَصَاحِفِ رَدَّ عُثْمَانُ الصُّحُفَ إلى حَفْصَةَ وَأَرْسَلَ إلى كل أُفُقٍ بِمُصْحَفٍ مِمَّا نَسَخُوا وَأَمَرَ بِمَا سِوَاهُ من الْقُرْآنِ في كل صَحِيفَةٍ أو مُصْحَفٍ أَنْ يُحْرَقَ
از حذیفه بن یمان روایت نقل شده ، زمانی که به فتح ارمنستان و آذربایجان رفته بود ، دید که مردم در خواندن قرآن باهم اختلاف کردند . هر کس به یک طریق می خواند . حذیفه به عثمان پیشنهاد داد که امت را دریاب ، قبل از این که مثل یهود و نصارا در کتاب خود اختلاف پیدا کنند ، شما این اختلاف را بردار.
عثمان شخصی را نزد حفصه فرستاد و از او مصحفش را گرفت و طبق مصحف همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرآنی را استنساخ کرد و آن را به شهرهای مختلف فرستاد و همه قرآن هایی که در دست مردم و صحابه بود ، را جمع و همه را آتش زد و دستور داد هر قرآنی غیر از قرآن حفصه ، همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) هست را همه را آتش بزنند ، چه در یک ورق و چه به صورت مصحف باشد و هیچ قرآنی را باقی نگذاشت .
صحیح بخاری ، چاپ دار ابن کثیر ، ص 1257 ، روایت 4987
مگر مصحف حفصه با مصحفی که در دست عایشه بود ، فرق می کرد؟ یا این که با مصحف ابوبکر فرق می کرد؟ با مصحفی که در دست امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) بود فرق می کرد؟
اگر مصحف صحابه با مصحف حفصه فرق داشته ، نتیجهاش می شود ، تحریف که ما آن را نمی پذیریم .
این روایت از دروغ هایی است که بنی امیه وارد این کتاب ها کردهاند و ما نمی توانیم آن را بپذیریم ؛ اما در صحیح بخاری هست و ما نمی توانیم با آن کاری کنیم .
جمع بندی این بحث این است که:
مردم به هیچ وجه حق کشتن این خانم را نداشتند ؛ اما همه این گرفتاری ها و بلاهایی که بر سر آن خانم آمد و همچنین بعد از آن ده ها نسخه قرآن در کابل و جاهای دیگر توسط اعتراض کننده ها ، آتش زده شد ، به تعویذ نویسی و شغلی که متأسفانه با این عنوان در بعضی از کشورها خصوصا در افغانستان ، ایجاد شده ، بر میگردد .
تعویذ نویسی باعث شد که به قرآن اهانت و جسارت شود و چهره اسلام در بین تمام مردم دنیا ، خدشه دار شود .
مشکل اساسی همین تعویذ نویسی است .
مجری :
همانطور که وهابیت نیروهایی برای جنگ رو در رو مثل داعش و طالبان و دیگر گروه ها را دارند ، رسانه هایی هم دارند که اولا آن ها را از لحاظ فکری آماده می کنند و ثانیا ، جذب نیرو برای کشت و کشتار می کنند و بعد تحریک مسلمان ها برای کشتن یکدیگر .
اما باهم موضع یکی از همین شبکه های وهابی ـ داعشی در باره تعویذ نویسی می بینیم . البته یکی از کارشناسان آن شبکه بحث سحر را در کنار تعویذ نویسی می آورد که این موضوع را ثابت می کند که این ها همه موارد را در یک حیطه می بینند .
کلیپ 1 ) :
دعا و تعویذ نویسی حرام و شرک است .
کارشناس وهابی :
نوشتن دعا ، خودش خلاف شرع است . این تعویذ و دعا نوشتن در شرع ، اصلی ندارد .
گاهی پولشان را می دهند ، گاهی نه ، همیشه پول می دهند . ایمانشان را هم به باد می دهند . چرا که گفتیم پیامبر (صلی الله علیه و آله) ما گفت : وقتی کسی پیش دعا نویس و فال گیر و رمال می رود یا پیش کسی که فال قهوه می گیرد یا سحر و جادو می کند ، تا چهل روز نماز و روزه او قبول نمی شود . تازه این اولش است که می رود . اگر رفت و تحت تأثیر حرف های او قرار گرفت ، می گوید : فقد کفر بما جاء به محمد . این شخص بر آن چه که بر محمد (صلی الله علیه و آله) نازل شده ، کافر شده است .
خواهر من ، برادر من ! پیش این دعا نویس نروید ، پیش تعویذ نویس نروید ، ایمانتان و مالتان را از دست می دهید .
مجری :
این هم افاضات آقایون وهابی در رابطه با دعا و تعویذ نویسی بود که در کنار سحر و جادو قرار دادند . بنده از استاد یزدانی تقاضا دارم که بحث تعویذ نویسی و دعا نویسی را توضیح دهید تا به سؤالات بعدی برسیم .
تعویذ نویسی از دیدگاه وهابیت
استاد یزدانی :
تعویذ در کتاب های اهل سنت ، نام های مختلفی دارد از جمله ، تعویذ ، رقه ، تمیمه ، طلسمات و خیلی از نام های دیگر که در متونی که از کتب اهل سنت و وهابی می خوانیم ، مشخص می شود .
به معنا که مولوی یا ملایی است که مردم پیش ایشان می روند و آن مولوی یا ملا ، یک سری دعا هایی که بلد است را روی کاغذ یا چوب یا تخم مرغ یا خیلی چیز های دیگر می نویسد و به آن مریض می دهد و می گوید : این دعا را به گردن یا بازو یا کمر یا سر یا کلاه یا جاهای دیگر آویزان کن . بعد از مدتی هم نتیجه خواهی گرفت .
دعاهای مخصوصی است که ان شاء الله عین کتاب را هم نشان خواهیم داد . برای هر دردی این تعویذها را تجویز میکنند ؛ البته گاها شاید به صورت شرعی هم در کتاب های شیعه داشته باشیم ؛ اما به صورت بسیار محدود است نه به این گستردگی برای همه امراض و نه با این الفاظ .
وهابی ها به شدت بر علیه تعویذ نویسی موضع گرفته و آن را حتی گاهی کفر و شرک اصغر دانسته اند .
1) ابن تیمیه
ابن تیمیه تفصیلی می دهد و می گوید :
اگر در این رقه یا رقی یا رقا ، الفاظی نوشته شود که شناخته شده است و آیات قرآن کریم و از این چیز ها باشد ، اشکالی ندارد ؛ اما اگر در آن حرف های شرک آلود است که نشان خواهیم داد ، کفر است و جایز نیست .
مجموع فتاوی، تألیف ابن تیمیه ، به دستور ملک فهد در سال 2004 م چاپ شده ، جلد 24 ، صفحه 277 سؤال می کند :
واما معالجة المصروع بالرقى والتعوذات فهذا على وجهين فإن كانت الرقى والتعاويذ مما يعرف معناها ومما يجوز في دين الاسلام أن يتكلم بها الرجل داعيا لله ذاكرا له ومخاطبا لخلقه ونحو ذلك فإنه يجوز أن يرقى بها المصروع ويعوذ فانه قد ثبت في الصحيح عن النبى ( أنه أذن في الرقى ما لم تكن شركا ( وقال ( من استطاع منكم أن ينفع أخاه فليفعل .
وان كان في ذلك كلمات محرمة مثل أن يكون فيها شرك أو كانت مجهولة المعنى يحتمل أن يكون فيها كفر فليس لأحد أن يرقى بها….
اگر بخواهد بیماری کسی که صرع دارد (بیماری که بر اثر آن مریض تشنج می کند ) را با رقی یا تعویذ معالجه کند ، دو وجه دارد : اگر این رقی و تعاویذ از آن چیز هایی باشد که معنایش مشخص است و از چیز هایی است که در دین اسلام جایز باشد که شخصی به آن ها تکلم کند و در آن درخواست از خداوند باشد و اسما الهی و آیات قرآن کریم نوشته شده باشد ، جایز است که بیمار مصروع را با این رقی ، درمان کند و تغویذ بنویسد . چون در روایت صحیح از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده که از ایشان اجازه نوشتن رقه را گرفتند . حضرت فرمود : اگر شرک نباشد ، اشکالی ندارد .
اگر از کلماتی باشد که حرام باشد ، مثلا درآن شرک باشد یا مجهول المعنا باشد ، جایز نیست و حرام است . باید کلماتی باشد که معنای آن مشخص باشد .
ابن تیمیه ، مجموع فتاوی ، ج 24 ، چاپ به دستور ملک فهد در سال 2004 ، ص 277 و 278
پس نظر ابن تیمیه این است که تعویذ نویسی جایز است به شرطی که در آن شرکیات آورده نشده و از کلماتی مجهول المعنا استفاده نشده باشد و اگر از کلمات شناخته شده مثل اسماء الهی و آیات قرآن باشد ، جایز است .
2 ) لجنه دائمی افتای عربستان سعودی
کتاب فتاوی لجنه دائمه للبحوث العلمیه والافتاء ، با جمع آوری احمد بن عبد الرزاق الدویش ، چاپ دار المؤید ، جلد 17 کتاب النکاح 2 ، صفحه 150 ، جواب 3 :
هذا العمل الذي يعمل مع العروس لا اصل له في الشرع ، وربط التعويذ علي يد العروس ان كان فيها دعاء لغير الله فهو شرك اكبر ، وان كانت من القرآن او الادعية الشرعية فهو محرم ، للنهي عن تعليل التمائم ولبس الحلقة الخيط لرفع البلاء او دفعه ، وهو وسيلة من وسائل الشرك ، بل هو من الشرك الاصغر لقول النبي (ص) من تعلق لتميمة فقد اشرك .
بستن تعویذ به دست عروس ، اگر در آن خواندن غیر خدا ، باشد ، شرک اکبر است . اگر از آیات قرآن و ادعیه شرعی باشد ، حرام است . ( در صورتی که ابن تیمیه می گفت : اگر از آن چیز هایی باشد که در زندگی می تواند شرعا آن را بخواند ، اشکالی ندارد ) . چون از چیز هایی که برای چشم زخم بر گردن آویزان می شود یا انگشتر یا حلقه ای که برای رفع یا دفع بلا استفاده می کنند ، نهی شده ؛ چون وسیله ای از وسائل شرک است . بلکه این کارها، شرک اصغر است ؛ به خاطر این که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده : هر کس تمیمه (تعویذ یا طلسم یا چشم زخم ) بر گردن خود آویزان کند ، مشرک شده است .
عبد العزیز آل شیخ ، بن باز و دیگر بزرگان وهابی که در لجنه دائمه حضور دارند ، این فتوا را امضاء کردند .
لجنه دائمه ، با جمع آوری احمد بن عبد الرزاق الدویش ، چاپ دار المؤید ، ج 17 ، ص 150
پس نظر لجنه دائمه این است که مطلق آویزان کردن تعویذ حرام است . اگر در آن دعای غیر خدا باشد ، شرک اکبر است و اگر در آن دعای شرعیه و آیات قرآن کریم باشد ، شرک اصغر و حرام است و توسط نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) نهی شده است .
پس ما یک قدم جلوتر آمدیم . آقای ابن تیمیه گفته بود : اگر از کلمات شناخته شده و ذکر خدا باشد ، اشکالی ندارد و جایز است . اما لجنه دائمه گفته بودند : مطلق تعویذ حرام و شرک اصغر است .
3 ) محمد بن عبد الوهاب
در کتاب مجموعه مؤلفات شیخ محمد بن عبد الوهاب ، کتاب التوحید ، صفحه 27 ، باب 6 :
باب 6 : مِن الشِّرْكِ لُبس الحَلَقة والخَيْط ونحوهما لِرفعِ البلاء أوْ دَفْعه
قول الله تعالى : (قل أفرأيتم ما تدعون من دون الله إن أرادني الله بضر هل هن كاشفات ضره أو أرادني برحمة هل هن ممسكات رحمته قل حسبي الله عليه يتوكل المتوكلون) سورة الزُّمر : 38 . عن عِمران بن حُصَين رضي الله عنه : ‘ أن النبي (ص) رأى رجلا في يده حَلْقة من صُفْر ، فقال : ما هذه ؟ قال : من الواهنة. فقال : انزَعْها ، فإنها لا تزيدُك إلا وهناً ، فإنك لو مِتَّ وهي عليك ما أفلحت أبداً ‘ . رواه أحمد بسند لا بأس به .
وله عن عقبة بن عامر مرفوعاً : ‘ مَن تعلّق تميمة فلا أتمَّ الله له ومَن تعلق وَدعة فلا ودَع الله له ‘ وفي رواية : ‘ من تعلق تميمة فقد أشرك ‘
ولابن أبي حاتم عن حذيفة ‘ أنه رأى رجلا في يده خيط من الحمّى فقطعه وتلا قوله : (وما يؤمن أكثرهم بالله إلا وهم مشركون ) سورة الرعد : 106 . فيه مسائل :
الأولى : التغليظ في لُبس الحلقة والخيط ونحوهما لمثل ذلك .
الثانية : أن الصحابي لو مات وهي عليه ما أفلح . فيه شاهد لكلام الصحابة أن الشرك الأصغر أكبر من الكبائر .
الثالثة : أنه لم يَعذر بالجهالة .
الرابعة : أنها لا تنفع في العاجلة ، بل تضر لقوله : ‘ لا تزيدك إلا وهَناً ‘ .
الخامسة : الإنكار بالتغليظ على من فعل مثل ذلك .
السادسة : التصريح بأن من تعلّق شيئاً وُكِل إليه .
السابعة : التصريح بأن من تعلق تميمة فقد أشرك .
الثامنة : أن تعليق الخيط من الحمّى من ذلك .
التاسعة : تلاوة حذيفة الآية دليل على أن الصحابة يستدلون بالآيات التي في الشرك الأكبر على الأصغر ، كما ذكر ابن عباس في آية البقرة .
العاشرة : أن تعليق الودع عن العين من ذلك .
الحادية عشرة : الدعاء على من تعلق تميمة أن الله لا يُتمُ له ، ومن تعلق ودعة فلا ودع الله له . أي ترك الله له
محمد بن عبد الوهاب ، آیه 38 سوره زمر را نقل می کند که هیچ ارتباطی ندارد که دعای غیر خدا همان عبادت غیر خدا است . در ادامه روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل می کند :
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شخصی را دید که حلقه ای از طلا در دست داشت . سؤال کردند : این چیست ؟ مرد گفت : از واهنه است . رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : از دست خود خارج کن ؛ چون فقط برای تو بدی و وهن ، ایجاد می کند . اگر هم با این انگشتر در دست بمیری ، هرگز رستگار نمی شویی .
روایت را احمد نقل کرده و سند آن هیچ اشکالی ندارد . روایت دیگری نقل می کند و بعد روایتی از حذیفه می آورد : پیامبر (صلی الله علیه و آله) دید که در دست کسی ریسمانی است . آیه از قرآن کریم را خواند که این کار تو جایز نیست .
در صفحه بعد شرح می دهد که در این باره مسائلی وجود دارد :
مسأله اول : سختگیری در پوشیدن حلقه و نخ و چیز هایی مثل این ، جایز نیست .
مسأله دوم : اگر یک صحابی چنین چیزی در دست داشت و بمیرد ، هرگز رستگار نمی شود . شرک اصغر بزرگتر از گناهان کبیر است .
مسأله سوم : اگر به حکم حلقه و تعویذ ، جاهل هم باشد ، عذرش بخشیده نمی شود .
این سخن از آقای محمد بن عبد الوهاب عجیب است که مخالف صد در صد قرآن کریم و اجماع تمام مسلمانان است که انسان جاهل ، معذور است . کسی که حجت برای او تمام نشده و حکم خدا برای او روشن و واضح نشده ، چرا نباید معذور باشد . آن هم در مورد چنین چیزی که به روشنی مشخص نیست …..
مسأله هفتم : هر کس تمیمه و تعویذ که برای چشم زخم است ، به خود آویزان کند ، او مشرک است ….
مسأله دهم : ودع ، چیز هایی که برای چشم زخم به خود آویزان می کنند ، مشرک می شود .
محمد بن عبد الوهاب ، مجموعه مؤلفات کتاب التوحید ، صفحه 27 ، باب 6
دوازده مسأله است که بیشتر آن ها تکرار می شود . خلاصه این یازده مسأله این است که هرکس تعویذ بنویسد و آن را بر گردن ، کمر ، پا یا هر جای خودش آویزان کند ، مشرک است و عذرش هم پذیرفته نمی شود .
پس ما پله پله بالا آمدیم . نظر آقای ابن تیمیه این بود که اگر در آن مسائلی باشد که شناخته شده است ، اشکالی ندارد . ولی اگر معنای آن مشخص نباشد ، حرام است .
از این بالاتر ، لجنه دائمه است که گفته بود : شرک اصغر است ؛ حتی اگر آیاتی از قرآن کریم و از ادعیه شرعی باشد ، کسی بر حلقه یا کاغذ یا پارچه یا ریسمان بنویسد و بر خود آویزان کند ، دچار شرک اصغر شده و گناه کبیره و بلکه بالاتر از گناه کبیره است که روایتی هم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرد .
محمد بن عبد الوهاب ، فرقی نگذاشت و گفت : هر کس ، هر نوع تعویذی یا طلسم یا چیزهایی برای چشم زخم بر خود آویزان کند ، مشرک است .
مجری :
تا این جا نظر وهابیت را در مورد تعویذ بیان کردیم و متوجه شدیم که شرک دانستن این ها تا این جا هم رسید .
تعویذ از دیدگاه اهل سنت
بنده امشب یکی دو مورد از نظرات علمای شناخته شده اهل سنت را می خوانم که حجت را بر اهل سنت و وهابیت تمام می کند و تفاوت بین اهل سنت و وهابیت خیلی روشن ثابت میکند . وهابیت ، تعویذ نویسی را شرک می دانند ، درصورتی که اهل سنت آن را جایز می دانند .
1 ) مولانا محمد عمر سربازی
سربازی، کتابی دارند به نام مجالس قطب الارشاد (مجموعه ای از رهنمودهای دینی و اخلاقی و پاسخ به پرسش های متنوع ) ، با جمع آوری عبد الجلیل محمدی (مدرس منبع العلوم کوه ون ) ، جلد 1 ، چاپ اول در سال 1390 (بعد از وفات ایشان چاپ شده) ، صفحه 79 :
سؤالی در باره تعویذ
سؤال 36 ) غیرمقلدان ( وهابیت ) می گویند : تعویذ دادن شرک است . نظریه شما در این باره چیست ؟
جواب : من در این مورد کتابی به نام «التحقیق الوجیز فی مسأله التعویذ » در جواب آنان نوشته ام و بر آنها الزام کرده ام که چنان روایت و حدیثی که تعویذ را شرک قرار داده است ، بیان کنید . برای تفصیل این مسأله به رساله نامبرده مراجعه کنید .
سربازی ، محمد عمر ، مجالس قطب الارشاد ، با جمع آوری عبد الجلیل محمدی ، ج 1 ، ص 79
ایشان تصریح می کند که من در رد وهابیت و اثبات جواز تعویذ ، کتابی نوشته ام . و از وهابی ها درخواست کرده روایتی به ما نشان دهید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفته باشند که تعویذ نویسی شرک است تا ما سخن شما را قبول کنیم .
از این کتاب مهمتر ، آقای سربازی کتابی را در باب تعویذ نوشته و این که چه تعویز هایی جایز است و برای چه بیماری هایی ، چه تعویذ هایی بنویسیم .
کتاب شفاء الاسقام و الاحزان ، تألیف محمد عمر سربازی ، چاپ انتشارات اسحاقیه کراچی است . کل این کتاب ، در مورد تعویذ نویسی است به خصوص در اوایل کتاب که آیات قرآن است ؛ اما از صفحه 20 به بعد همه در مورد تعویذ نویسی است که بنده فقط می خوانم و هیچ قضاوتی نمی کنیم . هدف فقط نشان دادن تفاوت بین وهابیت با اهل سنت است .
این آقا بزرگ اهل سنت بلوچستان است ، بعد از ایشان هم برادرشان ، بزرگ اهل سنت بلوچستان است . قطب آن جاست و همه مردم اهل سنت ، ایشان را می شناسند .
کتاب شفاء الأسقام را می توانید از آدرس ذیل دانلود کنید :
کتاب شفاء الاسقام والاحزان صفحه 25:
نوع دیگر برای بواسیرها بسیار مفید است ،این است : کرکرنی بربرونی بیرون شو خدای بزرگ است تو برون شو فقط .
نوع دیگر برای درد زه : هر زن که به درد زه مبتلا شود بر کاغذ این را نوشته در بازوی چپ ببندد ان شاء الله بسیار مفید است ، این است والقت ما فیها وتخلت واذنت لربها وحقت ، اهیا اشراهیا
نوع دیگر برای پیدا شدن فرزند نرینه : اگر کسی را دختر پیدا می شود ، او خواهش دارد که مرا پسر پیدا شود این را بر پوست آهو به مشک و زعفران بنویسد در گردن زن اندازد .
مطالبی را نوشته که معنای مشخصی دارد ؛ اما از نظر لجنه دائمه و محمد بن عبد الوهاب ، همین هایی که معنای مشخص دارند و حتی آیات قرآن است ، حرام می باشد .
در صفحه 27 ادامه می دهد :
نوع دیگر جهت جدایی انداختن درمیان دو کس این است : بعد از نماز صبح از یک گور کهنه خاک گرفته و 21 مرتبه سوره الم ترکیف .. خوانده ، دم کنید در گوشه مکان هر دو بیندازد . ان شاء الله زود جدایی حاصل شود .
این که جایز است بین دو نفر را جدایی بیندازیم یا خیر ، را برادران اهل سنت باید پاسخ دهند .
نوع دیگر جهت محبت پیدا کردن در میان دو کس .
نوع دیگر جهت درد چشم این است . شعری است که می گوید آن را بنویسد .
اذا مامقلتی رمدت فکحلی تراب مس نعلی بوتراب
هو البکاء فی المحراب لیلا هو الضحاک فی یوم الضراب
من اگر چشمم درد کند ، سرمه چشم من خاک زیر کفش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) است ؛ چون او کسی بود که در محراب شب ها ، زیاد گریه می کرد . اما در میدان جنگ ،لبانش خندان بود .
هر کس چشمانش درد می کند ، این اشعار را نوشته و در گردن بیاندازد و سه مرتبه خوانده ، دم کند . ان شاء الله فورا درد می رود .
این احتمال دارد که درست باشد ؛ چون وصف امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) خیلی از مشکلات را حل می کند . بنده تجربه نکردم ، مردم اگر می خواهند تجربه کنند .
در صفحات بعد ادامه می دهد :
نوع دیگر جهت لرزه قلب .
نوع دیگر جهت درد که باشد .
نوع دیگر اسم چهل قاف کبیر برای هر مشکل خصوصا برای جن : یازده مرتبه خوانده و دم کند . ان شاء الله جن دور شود . این از چهل قاف بزرگ : بسم الله الرحمن الرحیم قادر رب قدر قضاء ققهتر اقول بقرقار مع قرقاش فی قیقوش بحق قلانس قطب القمقام …
معناهای آن مشخص نیست . طبق مبانی تمام وهابیت این جایز نیست ، حداقل شرک نباشد ، گناه کبیره است . ما شاید حرام ندانیم ؛ اما اگر کسی در مقابل این ها پول بگیرد ، ممکن است حرام باشد .
برای گشادن مرد بسته از نزدیکی زن خود : این دعا را نوشته و زیر ناف ببندد . ان شاء الله گشاده گردد . ط و ا هـ حل ط ح ع د 7 9 1 2 11 9 ….
برای حال بند زنان
برای هر مرضی ، کلمات مقطعه قرآن است .
برای زنی که فرزند ندارد .
برای درد چشم این را نوشته و بر چشم ببندد . ب ب ب ب
برای درد گوش .
برای درد شکم .
برای درد سر : این نقش بر دو کاغذ نوشته شود . یکی شسته بخورد و یکی را در موضع درد بندد .
برای درد نیم سر
برای تب لرزه
برای زنی که خون حیض او بند نمی شود .
برای درد ناف و افتادن آن .
برای زنی که فرزند نزاید .
دعا برای ام الصبیان
برای دیو جن پری .
برای خارش سر
برای سرخ باد .
برای زحمت رسیده .
برای تب گرم .
برای گشادن زن و مرد بسته .
برای گشایش رزق .
برای بواسیر .
محمد عمر سر بازی ، شفاء الاسقام والاحزان ، ص 25 به بعد
هدف ما فقط خواندن این موارد بود که تفاوت اهل سنت با وهابیت مشخص شود . اهل سنت این ها را کاملا شرعی و جایز می دانند . نویسنده این کتاب هم شخصیت کوچکی نبوده ، کسی بود که او را قطب الاقطاب سیستان و بلوچستان میدانند ؛ اما وهابیت همه این ها را شرک و کفر می داند و قطعا همه این مواردی که در این کتاب بیان شده را حرام می دانند .
مجری :
این کتاب که خوانده شد ، مال شخصیتی است که جایگاهش نزد اهل سنت مشخص است . بسیاری از علمای حال حاضر اهل سنت ، به شاگردی محمد عمر سربازی افتخار می کنند . اهل سنت می توانند از این عبارات استفاده کنند . اما ما شیعیان آن را قبول نداریم و برای ما حجت نیست . ما فقط می خواهیم تفاوت اهل سنت را با وهابیت مشخص کنیم .
کلیپی را آماده کردیم ، یکی از آقایانی که نقل قول می کند از مولانا سربازی که یک نوع تعویذ نویسی در همین خصوص است که ایشان دارد . قضاوت را به عهده شما می گذاریم و به هیچ عنوان به دنبال این نیستیم که بگوییم کدام راست است و کدام طرف راست نیست و فقط صرفا برای مشخص شدن اختلاف آن را مطرح می کنیم .
کلیپ 2 ) :
خیر شاهی ، از آخوند های اهل سنت :
هر کس که مجرد است و حتی متأهل هست . شما جایی مهمان می شوید ، می ترسید که مبادا محتلم شوید ، شیطانی شوید و به اصطلاح خواب ببینید و جنب شوید . می ترسید ، آن جا آب هم نیست . فقط کافی است که روی قلبتان بنویسید ، عمـــــــــــــــــر . اگر کسی بنویسد و شیطانی شود ، فردا بیاید و گردن خیر شاهی را بزند . این یک واقعیت است ؛ البته یک شرط دارد که گردن من را بزنید . هر زمان که در بین شب بیدار شدید و می خواستید دوباره بخوابید ، دوباره باید بنویسید .
ولی اگر کسی نوشت عمر ، واقعا شیطانی شد ، گردن من حاضر است . البته این قول من نیست ، من فقط نقل قول می کنم از عارف بزرگ ، حضرت مولانا محمد عمر سربازی .
ایشان آن زمان بیان کردند که هر کس نام عمر را بنویسد ، حتی پدر شیطان هم نمی تواند ، نزدیک مرد عمری شود .
مجری :
با این عباراتی که بیان شد ، شاید جا داشته باشد که یک بار دیگر در باره شخصیت مؤلف این کتاب توضیحاتی را بیان کنید .
استاد یزدانی :
البته شخصیت ایشان ، بسیار شناخته شده است و ما هر چه در مورد این فرد بگوییم ، نمی توانیم آن گونه که اهل سنت او را می شناسد ، معرفی کنیم ؛ اما چیزی که در کتاب هایی که در شرح حال ایشان را بیان کرده ، نقل می کنیم .
در کتاب زندگانی قطب الاقطاب شیخ التفسیر و الحدیث مولانا محمد عمر سربازی از نگاه اهل سنت ، با جمع آوری عبد العظیم نهتانی ، صفحه 20 :
تقریظ و تأیید نامه جناب مولانا حافظ عبد الله ملازهی
ایشان ، پسر محمد عمر سربازی و مدیر مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون است که بر این کتاب تقریظ زده و مطالب کتاب را تأیید کرده .
در مقدمه عبد الله ملازهی درباره پدرش مولانا محمد عمر سربازی می گوید :
خلاصه هر آن چه که این رساله بیانگر حالات زندگی یک از اولیای خدا ، قطب زمان ، عارف دوران ، مجدد قرن چهاردهم ، عالم کم نظیر ، مصلح بی بدیل یعنی مولانا محمد عمر ملازهی رحمت الله تعالی علیه رحمت واسعه الی یوم الدین ، الحق که ایشان یکی از محبوب ترین بندگان خدا بر روی زمین بود و در زمان حیاتش با برکتش زمین بر خود می بالید که شخصیتی همچون مولانا بر روی آن قدم می زند و نه تنها مسلمین ؛ بلکه همه انسان ها در زمان حیات ایشان از آرامش و سکون خاصی برخوردار بودند .
زندگانی قطب الاقطاب شیخ التفسیر و الحدیث مولانا محمد عمر سربازی از نگاه اهل سنت ، با جمع آوری عبد العظیم نهتانی ، ص 20 به بعد
قبلا گفتیم که این ها معتقد به ابدال هستند و بعد از آن به اوتاد و بعد از آن یه غوث و بعد از آن قطب که رکن اساسی همه اولیای این ها به حساب می آید . در این جا می گوید : محمد عمر سربازی ، قطب زمان در تمام عالم بوده و این ها یک قطب داشتند که آن محمد عمر سربازی بود .
در مورد مجدد قرن چهاردهم ، اهل سنت طبق روایتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل می کنند ، معتقدند که در هر قرنی ، فردی می آید و دین را زنده می کند . در قرن چهاردهم هم ، آقای سربازی این کار را انجام داده است .
در مورد این که می گویند : در زمان حیاتش انسان ها از آرامش و سکون خاصی برخوردارند یعنی همان ولایت تکوینی .
دقیقا همان ولایت تکوینی را که ما برای ولی زمان و حجت خدا ، حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) قائل هستیم ، آنها به آقای سربازی نسبت می دهند .
این هم معرفی محمد عمر سربازی از زبان پسرش بود که پسرش هم در سال 1387 این کتاب را نوشته و در حال حاضر هم ایشان زنده هستند و بینندگان عزیز می توانند از پسر و برادر آقای سر بازی در مورد شخصیت مولانا محمد عمر سربازی سؤال کنند .
ان شاء الله در جلسه بعد ، کتاب بعدی ایشان را می خوانیم که به صورت مفصل به آیات قرآن کریم و روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و روایاتی از صحابه ، برای جواز تعویذ نویسی استدلال می کند . هم چنین دیدگاه بزرگان اهل سنت را نقل می کند که گفته اند : تعویذ نویسی ، جایز است .
از یک طرف دیدگاه وهابیت را و از طرف دیگر دیدگاه اهل سنت را بیان کردیم . هدف ما هم همین است که دیوار کاملا ضخیمی را بین وهابیت و اهل سنت ، قرار دهیم . وهابیت این اعتقادات را کفر می دانند و اهل سنت این اعتقادات را کاملا شرعی و جایز و مطابق با قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می دانند .
مجری :
ما دوست داریم که آقایان وهابی ادله خود را برای غیر شرعی بودن تعویذ نویسی بیان کنند و برای ما ثابت کنند که آیا تعویذ نویسی را می توان شرک دانست و به خاطر آن مردم را کشت و اهل سنت عزیز هم که تعویذ نویسی را جایز می دانند ، ادله خود را برای اثبات آن برای ما بیان کنند .
نکته دوم هم در مورد کلیپی است الان تقدیم حضور شما می شود . می دانید که هر کجای دنیا که جنایتی رخ می دهد یا وهابیت به صورت مستقیم در آن نقش دارد یا این که از پشت پرده آن را حمایت می کند . این کلیپ سخنان مقایسه ای بین اهل سنت و وهابی است که چگونه با پخش تصاویر جنایت ها می خندند . هم چنین پیام حضرت آیت الله مکارم شیرازی در مورد اقدام سعودی ها علیه یمن را هم می بینیم .
کلیپ 3 ) : شاخ شیطان 2
کارشناس وهابی :
این دختر را ببینید ، چقدر بیچاره قشنگ هست . که در زیر تصویر نوشته : تصویر بالا یک دختر شیعه سوری را نشان می دهد که توسط سلفی ها به زنجیر کشیده شده و پدر و مادرش را در مقابل چشمش ، سر بریدند .
آقای احمد طیب ، از علمای الازهر مصر :
دل سخت هستند و به کسی رحم نمی کنند . دینشان فقط کشتار است . دل سخت و نفهم هستند .
حمله وهابی ها به مسجد شیعیان در پاکستان
یک از افراد داعش :
صد میلیون ، دویست میلیون ، پانصد میلیون برای ما فرقی ندارد . همه را می کشیم .
یکی از علمای اهل سنت :
به خدا قسم عراقی ها را سر بریدند . تکفیری ها ما را کشتند …
و امروز در یمن …
بیانیه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامه ظله ) در مورد فاجعه اخیر یمن
بسم الله الرحمن الرحیم
بار دیگر تخریب یکی از کشور های اسلامی یعنی یمن به دست خود مسلمان ها و با بودجه خود شان آغاز شد . دیروز کشور لیبی و سوریه و بخش عظیمی از کشور عراق مورد تخریب قرار گرفت ، تخریبی که تا ده ها سال دیگر مرمت نخواهد شد و امروز نوبت یمن است و فردا هم نوبت تخریب کنندگان . جهانخواران که اسلام نیرومند را بزرگترین مانع برای اهداف نامشروع خود می دانند ، این برنامه عجیت و حیرت آور و بی سابقه را تنظیم کرده اند که در کناری بنشینند و مسلمانان را بر ضد یکدیگر تحریک کنند و کشور های آن ها را به دست خودشان ویران سازند و این نیروی عظیم را در هم بکوبند .
در دنیای امروز بدعت عجیبی پیدا شده . هر کشوری که اوضاع کشور دیگری را نپسندید ، بدون هیچ مجوز بین المللی به خود اجازه می دهد ، بدون اجازه او وارد جنگ شود . عجب دنیای نا امنی به وجود آورده اند !!!
از همه این ها شگفت انگیز تر این است که بیش از پنجاه سال است که اسرائیل بخش مهم و حساسی از کشور اسلامی را اشغال کرده و هرگز طوفان قاطعی از سوی این آتش افروزان بر ضد او به راه نیافتاده و به گفته مجاهد نستوه ، دبیر کل حزب الله لبنان ؛ حتی نسیمی هم از سوی آنان نوزیده و بیا و ببین که امروز چه طوفانی به تحریک آمریکا و اسرائیل به راه انداخته اند .
زمامداران سعودی بدانند ، اگر این آتش را خاموش نکنند یا انقلابیون یمن به احتمال قوی غالب خواهند شد و یا سالها این جنگ ادامه می یابد و ویرانه ای از هر دو کشور باقی خواهد ماند .
سزاوار است هر چه زودتر در کار خود تجدید نظر کنند که ضرر را از هر جا که جلوگیری کنند ، نفع است .
مجری :
هر انسانی با دیدن این تصاویر جنایت های برخاسته از وهابیت است ، واقعا ناراحت و محزون می شود . استاد یزدانی ! در این خصوص توضیحاتی را بیان می فرمایید .
استاد یزدانی :
بینندگان عزیز دیدند که ما مدت ها از داعش کلیپ هایی را پخش کردیم . کلیپ هایی که داعش در سوریه و عراق چه جنایت هایی را انجام داد . داعشی که صراحتا خود را وهابی می داند و وهابیت هست. علمای اهل سنت هم علیه آن ها به صورت صریح ، موضع گرفتند و به دست وهابیت ، علمای زیادی از اهل سنت ، کشته شدند .
امروز هم ارباب بزرگ اهل سنت ، عربستان سعودی ، به یمن حمله کرده و زن و بچه و کودکان را به صورت وحشیانه ای می کشند و بمباران می کند . جالب هم این است که بهانه آن ها برای حمله به یمن ، دموکراسی و دفاع از دولت قبلی است .
ما قبلا در همین برنامه بحث کردیم که وهابی ها دموکراسی را کفر می دانستند . خود آقای مقبل بن هادی الوادعی ، مفتی وهابی که اهل یمن بود ، از او پرسیده بود که نظر تان در مورد دموکراسی چیست ؟ صراحتا هم گفت : دموکراسی کفر است .
این ها با همان بهانه دموکراسی به یمن حمله کردند یعنی برای دفاع از کفر به مسلمان ها حمله کردند و این هیچ گونه توجیهی هم ندارد و از آن طرف هم دلائل متعدد دیگر .
مردم یمن حاکم قبلی را نمی خواهند ، شما که مبنایتان ، انتخاب مردم است ، مردم دولت جدید را انتخاب کردند و رأی دادند . اگر دموکراسی کفر است ؛ پس دولت قبلی نامشروع است و اگر دموکراسی جایز است ، اکثر این مردم دولت قبلی را نمی خواهند . اصلا این دموکراسی در عربستان چه جایگاهی دارد ؟!!!
تماس بینندگان
بیننده : آقای مرادی از تهران ـ شیعه
این آقایان وهابی زمانی که به بحث مردم و جماعت می رسند ، سقیفه را می پذیرند . زمانی که به یمن می رسند ، می گویند : دموکراسی کفر است . اگر آن خوب است ؛ پس این هم خوب است . برادران اهل سنت بدانند و ببینند که آل سعود از کجا نشأت گرفته و چگونه این غده سرطانی بین مسلمانان به وجود آمده است ؟ همه چیز را کفر می دانند .
مدتی قبل یکی از شبکه های وهابی را می دیدم که در مورد توسل ما که قبلا قبر پرستی می نامیدند ، می گفتند : طبق قرآن یا بعضی از کتب شیعه نقل می کند که جسد اولیای خدا ، بعد از چند روز جا به جا می شود و به عالم بالا می روند . پس ما در خانه ای را می زنیم که کسی در آن نیست .
یمن در حال حاضر باید ، خط قرمز ما باشد . در آن جا زنان و کودکان را می کشند . من تعجب می کنم بعضی از برادران اهل سنت که تماس می گیرند و با آل سعود اعلان همدردی و وفاداری می کنند. در صورتی که در تاریخ ایران اسلامی ، هیچ جا ثبت نشده که ایران بخواهد تجاوزی کند یا برای کشوری مشکلی ایجاد کند .
این وهابیت هستند که از حیوان هم پست تر هستند و در مقابل چشم میلیون ها مخاطب ، قلب یک انسان را از سینه خارج می کند و به دندان می کشد ، آتش می زنند و قتل و غارت می کنند .
کجای تاریخ اسلام ، آمده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشرکین مکه را از زیر تیغ می گذراند. پیامبر ما ، پیامبر رحمت بود . تا جایی که می توانست ، سعی در هدایت تمام مشرکین داشت . اگر من مشرک هستم و دین ندارم ، مرا قانع کنید ؛ چرا سر من را می برید ؟ مگه شما خداوند هستید ؟ خداوند به من حق زندگی داده ؟ شما چه کسی هستی که این حق را از من می گیرید ؟
مجری :
این که شما می گویید تعجب می کنید که اهل سنت با آل سعود همراهی می کند ، واقعا این چنین نیست . شاید عده کمی از مردم باشند که فریب خورده باشند و از عربستان حمایت کنند ؛ اما این ربطی به مذهبشان نمی تواند داشته باشد ، با آن روحیه ای که ما از این عزیزان سراغ داریم .
بیننده : علی از آذر بایجان غربی ـ اهل سنت
بنده حاضر هستم قسم بخورم که اگر دولت اجازه جنگیدن به من بدهند ، تفنگ به دست می گیرم و با این دشمنان اسلام و مسلمین می جنگم . اما ما اگر مسلمان هستیم ، مبنای هر مسلمانی انصاف و وجدانش است . برای داعش اصلا بحث دین و مذهب ، مهم نیست هر کس را با هر گرایش مذهبی می کشند و سر می برند . منتها ما نباید یک طرفه قضاوت کنیم . جنایاتی که داعش انجام می دهد ، تا به حال کسی در تاریخ ندیده و نخواهد دید و هر کس هم که می بیند ، آن را محکوم می کند . اما آیا در حال حاضر بشار اسد در سوریه از داعش کمتر جنایت می کند .
مجری :
این مسأله که شما بیان می کنید ، یک مسأله سیاسی است و ما چون سیاسی نیستیم ، نمی توانیم پاسخ دهیم . اما در این جا یک سؤال مطرح می شود ، اگر بشار اسد جنایتی انجام می دهد ، این تفکر برگرفته از تفکر تشیع است ؟ در صورتی که جنایاتی که داعش انجام می دهد ، برگرفته از تفکر وهابیت است .
بیننده :
بنده هم نه سیاسی هستم و نه بحث سیاسی می کنم ؛ اما حرف من این است که هر کس در هر جایی که جنایتی انجام می دهد ، ربطی به دین و مذهب آن ها ندارد . من از لحاظ وجدانی و انسانی به این مسأله نگاه کنیم ، این داعش به گونه ای انتقام از حکومت بشار اسد می گیرد . چون جنایت هایی که بشار نسبت به مردم انجام داد هم خیلی زیاد بود ؛ اما با این حال داعش هم که این جنایت را انجام می دهد ، بسیار وحشیانه و غیر انسانی است و ما آن را محکوم می کنیم .
مجری :
اگر ما می گوییم وهابیت در عراق ، در سوریه و در یمن جنایت می کند ، این ها برگرفته از تفکری است که محمد بن عبد الوهاب و ابن تیمیه با خود آورده اند . شما می گوید : اگر جنایتی در جهان انجام می گیرد ، ارتباطی با تفکر تشیع ندارد . زمانی که ارتباطی به تشیع ندارد ، بالطبع شما می گویید : به اهل سنت هم ارتباطی ندارد ؛ پس به ما هیچ ارتباطی پیدا نمی کند . ولو این که در هر جایی می تواند جنایتی با هر نامی انجام شود ؛ ولی ما آن را مطرح نمی کنیم .
اما این جنایات به علت این که ریشه در فکر وهابیت دارد و این ها از اسم اسلام برای جنایات خود استفاده می کنند ، باید حتما مطرح شود . جالب این است که در یکی از خبرگزاری ها ، پسر پادشاه عربستان اعتراف کرده که ما در یمن حوثی ها را نمی کشیم ؛ بلکه زنان و کودکان را می کشیم .
نکته بعد هم این است که اگر در سوریه حکومت به مردم ظلم می کنند ، داخل کشور خود انجام می دهد ؛ اما عربستان از کشور خود به یک کشور دیگر حمله کرده و مردم بی گناه را می کشند .
بیننده : آقای محمدی از مشهد مقدس ـ اهل سنت
مدتی قبل یکی از شبکه های داعشی ـ وهابی کارشناسی را از افغانستان آورده بودند که می گفت : در ایران با برادران اهل سنت افغانستانی ، برخورد خوبی ندارند . اما ما در این سی سالی که پذیرای برادران افغانستانی خود بوده ایم ، کاری به مذهب آن ها نداشته ایم و آن ها در ایران مثل بقیه مردم زندگی کرده اند .
بیننده : آقای پهلوان از زاهدان ـ شیعه
بنده می خواستم در مورد یکی از موارد اختلافی بین اهل سنت و وهابیت که تعویذ نویسی است ، مطالبی را بیان کنم . در یکی از شبکه های وهابی ، ویژه برنامه ای را در رد تعویذ نویسی داشتند . در صورتی که کارشناس همان برنامه به این که از شاگردان مولانا محمد عمر سربازی است ، افتخار می کند. مولانا سربازی کتاب تفسیری در ده جلد به نام تفسیر التبیین الفرقان دارند . در این تفسیر جلد دوم ، صفحه 381 در مورد حکم تعویذ می نویسند و می گویند : در این زمینه علما دو نظریه متفاوت دارند . بعضی ها تعویذ را جزء محرمات و شرک می دانند و این عمل در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نبوده که این گروه مقلدین ، علمای نجد و کسانی که دارای نظریه هستند را تشکیل می دهند .
از طرف دیگر هم می گوید : جمهور علمای اهل سنت و پیروان مذاهب اربعه می گویند : اگر این کار در چهار چوب شرع باشد ، مشکلی ندارد و جایز است .
در مورد دم زدن هم روایتی در صحیح بخاری را بیان می کند که مردی که با عقرب گزیده شد ، یکی از صحابه ، آیه هایی را بر او خواند . هم چنین صحیح مسلم و سنن ترمذی ، باب الطب این مطلب را می گوید . هم چنین به روایت دم زدن حضرت جبرئیل اشاره می کند که در مستدرک حاکم ، جلد 2 ، کتاب تفسیر نقل شده . از خود عایشه ، از صحیح بخاری ، از سنن ابو داوود ، جلد 2 ، کتاب الطب بیان کردند .
ایشان راه های مأثوره ای را ذکر کردند و گفتند : بعضی از صحابه در زمان تابعین و تبع تابعین ، در نوشتن تعویذ ثابت است . ایشان گفته اند که جمهور علما می گویند که نفس این کار جایز است و تعویذاتی که مؤخوذ از آیات و ادعیه مأثوره باشد ، نه تنها جایز ؛ بلکه به این قصد یک خدمت بزرگ است .
این ها مطالبی بود که بنده می خواستم از جانب مولانا محمد عمر سربازی بیان کنم .
بیننده : علی از مشهد مقدس ـ شیعه
بنده می خواستم بدانم که فدک با جنگ به دست پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) رسید یا خیر ؟
مطلب دوم بنده این بود که یکی شبکه های وهابی ، پرچم عربستان سعودی را در کنار تصویر خود قرار دادند و زمانی که بیننده به آن ها اعتراض کرده که شما چرا این پرچم را قرار داده اید ، در صورتی که عربستان به یمن حمله کرده و تعداد زیادی از مردم بیگناه را کشته ، کارشناس وهابی آن شبکه می گفت : شما برای این حرف خود دلیل بیاورید ،
بیننده گفت : این همه خبرگزاری های خارجی اعلام می کنند که به مردم حمله می کنند و مردم را می کشند . کارشناس می گفت : این خبر گزاری ها با ایران هستند . عربستان فقط پایگاه های نظامی حوثی ها را می زند .
مجری :
پس پسر ملک عبد الله که گفته ما در یمن زن ها و کودکان را می کشیم ، دروغ است ؟
بیننده :
مطلب سوم این که وهابی ها نهج البلاغه را قبول دارند یا خیر ؟
مجری :
ما کلیپی داریم که می توانیم به عنوان قاعده الزام استفاده کنیم که گفته اند : نهج البلاغه مورد قبول دو طرف است .
بیننده :
پس چرا برای خودشان استفاده می کنند ، مثلا می گویند : امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فلان چیز را گفته اند . چرا به نهج البلاغه ما استناد می کنند .
مجری :
به هر حال تناقض گویی آن ها را می رساند .
بیننده :
یک سؤال دیگر هم داشتم در مورد خلقت حضرت آدم و حضرت حوا (علیهم السلام) که چرا خداوند شیطان را از بهشت بیرون کرد ؟ شیطان به حضرت آدم (علیه السلام) سجده نکرد و خداوند از بهشت بیرون کرد ، من می خواستم بپرسم . چطور دوباره به بهشت برگشت ؟
مجري :
این سؤالات را از استاد محمدی بپرسید ، ایشان به صورت مفصل به این سؤالات اعتقادی پاسخ می دهند.
استاد یزدانی :
این سؤالات را استاد محمدی بهتر می توانند پاسخ دهند ؛ اما این که آن بهشت ، بهشت اخروی نبوده و بهشت دنیوی بوده و اخراج هم از آن بهشت نبوده ؛ بلک اخراج از قرب الهی و در آن ملکوتی که با ملائکه حشر و نشر داشت ، بوده . بعد از این که از آن جا اخراج شد ، از خداوند فرصت خواست که تا قیامت زنده باشد و قسم خورد که انسان ها به جز مخلصین را فریب دهد تا جهنم را پر از فرزندان آدم کند. خداوند هم به او فرصت داد که می توانست بر حضرت آدم (علیه السلام) هم تسلط پیدا کند كه توانست ايشان را هم فريب دهد .
بحث فدک را شب گذشته حضرت آیت الله قزوینی به صورت مفصل بیان کردند ؛ اما بنده خیلی خلاصه چند مطلب را نشان می دهم . در کتاب تفسیر ابن کثیر یا تفسیر قرآن العظیم ، تألیف ابن کثیر ، چاپ دار الطیبه ریاض ، جلد 5 ، صفحه 68 ، از ابو سعید خدری روایتی را نقل می کند :
عن ابی سعيد قال : لما نزلت هذه الآية : (وآت ذا القُرْبَى حَقَّهُ) دعا رسول الله ( فاطمة ، فأعطاها فدك
زمانی که این آیه نازل شد ، رسول خدا ﴿صلی الله علیه و آله﴾ ، حضرت زهرا ﴿سلام الله علیها﴾ را دعوت کرد و فدک را به ایشان هدیه کرد .
ابن کثیر ، تفسیر ابن کثیر ، ج ۵ ، چاپ دار الطیبه ، ص ۶۸
این به معنای آن است که فدک در زمان حیات برای حضرت زهرا ﴿سلام الله علیها ﴾ بوده و چیز هایی اختصاص به پیامبر ﴿صلی الله علیه و آله ﴾ داشت که بدون جنگ به دست می آمد و اگر با جنگ به دست می آمد ، بین همه مسلمان ها تقسیم می شد و جزئی از بیت المال می شد . فدک هم که بدون جنگ به دست آمده بود ، به پیامبر ﴿صلی الله علیه و آله ﴾ رسید و حضرت ، آن را به حضرت زهرا ﴿سلام الله علیها﴾ دادند .
در مسند ابی یعلی ، جلد ۲ ، با تحقیق سلیم اسد ، صفحه ۳۳۴ همین روایت بیان شده :
عن ابی سعيد قال : لما نزلت هذه الآية : (وآت ذا القُرْبَى حَقَّهُ) دعا رسول الله ( فاطمة ، فأعطاهافدك
زمانی که این آیه نازل شد ، رسول خدا ﴿صلی الله علیه و آله﴾ ، حضرت زهرا (سلام الله علیها) را دعوت کرد و فدک را به ایشان هدیه کرد .
مسند ابی یعلی ، ج 2 ، با تحقیق سلیم اسد ، ص 334
آقای بلاذری ، در کتاب فتوح البلدان به صورت مفصل بیان کرده :
قالت فاطمة لأبي بكر أن رسول الله (ص) جعل لي فدك فأعطني إياه وشهد لها علي بن أبي طالب فسألها شاهدا آخر فشهدت لها أم أيمن فقال قد علمت يا بنت رسول الله أنه لا تجوز إلا شهادة رجلين أو رجل و امرأتين فانصرفت وحدثني روح الكرابيسي قال حدثنا زيد بن الحباب قال أخبرنا خالد بن طهمان عن رجل حسبه روح جعفر بن محمد أن فاطمة رضي الله عنها قالت لأبي بكر الصديق رضي الله عنه اعطني فدك فقد جعلها رسول الله (ص) لي فسألها البينة فجاءت بأم أيمن ورباح مولى النبي (ص) فشهدا لها
حضرت زهرا (سلام الله علیها ) به ابوبکر تصریح کرد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فدک را به من داده . حضرت ام ایمن را به عنوان شاهد آوردند و بعد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و بقيه شهادت دادند …
بلاذری ، فتوح البلادان ، ج 1 ، ص 44
بیننده : عباس از اصفهان ـ شیعه
مگر شما نمی گویید که وهابیت با اهل سنت از هم جدا هستند .پس چرا در کتابی که از آقای محمد عمر سر بازی ، امشب نشان دادید ، کنار اسم ابن تیمیه ، رحمت الله علیه نوشت بود ؟
مجری :
شاید بعضی ها بخواهند ترحم کنند و بگویند خدا ببخشد ؛ اما طبق اعتقاداتش که عمل نکرده است.
استاد یزدانی :
این واضح هست که خودشان گفتند : با این که ما با وهابیت اختلاف داریم ؛ اما آن ها را کافر نمی دانیم . شاید رحمت فرستادن هم برای ایشان اشکالی ندارد . اما دلیل نمی شود که آقای سربازی ، وهابی باشد .
مجری :
برخی ها وهابیت را کافر می دانند ؛ اما آقای سربازی ، وهابیت را کافر نمی دانند . این دلیل نمی شود که ایشان پیرو تفکرات ابن تیمیه باشد .
بیننده :
من اگر پیرو کسی باشم ، اسمش را به خوبی یاد می کنم .
مجری :
شما از هر کس که به خوبی یاد می کنید ، لزوما از او پیروی می کنید ؟ ممکن است که اصلا این شخصیت را نشناسید مثلا یکی از اصحاب باشد که شما اصلا شناختی درباره ایشان ندارید یا این که اعتقاد شما نسبت به ایشان متزلزل باشد . این که آقای سربازی رحمه الله را به کار برده ، دلیل نمی شود که ایشان پیرو ابن تیمیه باشد .
یکی از موارد اختلافی همین بود که استاد یزدانی امشب در خصوص تعویذ نویسی ، مطرح کردند . ابن تیمیه می گوید : اگر از کلماتی استفاده شود که معنای آن مشخص نباشد ، جایز نیست ؛ اما آقای سربازی عبارت هایی در تعویذ دارد که معنای آن مشخص نیست .
بنده موردی را از مستبصرین می شناسم که گاهی زمانی که مخاطبشان از وهابیت هست ، در میان کلامشان از کلمات شیخ الاسلام یا رحمه الله ، استفاده می کنند وزمانی که دلیل این کار را از ایشان جویا می شویم ، می گویند : با این کار می خواهم پیروان ابن تیمیه را به خود جذب کنم .
بیننده : آقای جعفری از مازندران ـ شیعه
در مورد وهابیت که شما فرمودید و این مسائلی که از آن ها مشاهده می کنیم ، واقعا وحشتناک است و انسان نمی داند که چه بگوید .
اما در مورد این چیز هایی که آقای سربازی از تعویذ در کتاب خود بیان کرده بود ، به نظر می رسد که این مسائل با عقل انسان سازگاری ندارد . من نمی دانم که برادران اهل سنت به آن ها کار می کنند .
مجری :
برادر عزیز ! ما فعلا به آن جهت کاری نداریم و به دنبال نقد آن نیستیم . این به معنای آن نیست که ما لزوما اعتقادات اهل سنت را می پذیریم ، به این معناست که ما در این برنامه قصد داریم تفاوت اهل سنت با وهابیت را بیان کنیم .
بیننده :
با این سخنانی که بیان شد ، کاملا این تفاوت مشخص می شود . در مورد این وحشیگری هایی که وهابیت در یمن انجام می دهد ، مطمئن هستم که این ها به سزای عمل خود می رسند و شکی به آن ندارد و هیچ وقت ظلم پایدار نمی ماند .
استاد یزدانی :
بنده نمی خواهم در مورد مطالبی که در کتاب شفاء الاسقام قضاوتی داشته باشم که درست است یا خیر . این کتاب را شخصیتی از اهل سنت این کتاب را نوشته که پسر و برادرش زنده است و کتاب هم چاپ می شود . اما این که خوب است یا بد ، به ما ارتباطی ندارد .
بیننده : امیر از شهر کرد ـ شیعه
شما بحثی به نام تعویذ و به باور ما دعا گذاشته اید که بین اهل سنت رایج است . بنده در استان سیستان و بلوچستان و در شهرهای مختلف آن و همچنین در پاکستان هم کار کرده ام . این دعا یا تعویذ ، همراه اکثر این ها هست و حتی گروهی را دیدم که به بازوی خودشان چیزی را بسته بودند که وقتی از آن ها علت بستن دعا را پرسیدم ، گفتند : این دعای تیر بند است که اگر کسی به طرف ما تیراندازی کند ، تیر او به ما کارگر نمی شود .
اما این که عامه مردم این داستان را دارند ، بحثی نیست ؛ اما توجه فرماید اکثر علمایی که شما می گویید وهابیت با اهل سنت تفاوت دارد ، در حال حاضر قدرت به دست وهابیت است . بنده به خاطر آشنایی که با زبان اردو و پشتو دارم ، در بیشتر شهرهای پاکستان هم بودم و در آن جا کار کردم . متأسفانه حکومت آل سعود و قطر ، تسلط زیادی دارند و به ملاهای آن ها ماهیانه مبلغ قابل توجهی می دهند و اکثر قریب به اتفاق آن ها ، تفکر وهابیت را دارند .
سخن بنده این است که خیلی عقب افتاده ایم . این که وهابیت توانسته در جاهای مختلف و بر افراد مختلف ، تسلط پیدا کند و بعد ما بیاییم بگوییم که وهابیت با اهل سنت تفاوت دارد . در صورتی که بنده می توانم به جد بگویم که 90 درصد تفکرات اهل سنت ، تفکرات وهابیت است . علت این هم به خاطر پولی است که عربستان بین این ها توزیع می کند .
در پاکستان کتابی دیدم به نام سبز که آقای معمر قزافی و ملک فهد در باره رافضی ها گفته بودند : هر کس یک رافضی را بکشد ، به بهشت می رود .
مجری :
درست است که این نظرات را دارند ؛ اما این که شما می گویید ، 90 درصد اتفاق نظر دارند ، مقداری سخت است که این موضوع را قبول کنیم .
استاد یزدانی :
بله ، این می تواند تأثیر گذار باشد . آن ها میلیاردها میلیارد دلار پول خرج می کنند ؛ اما زمانی که علما علیه وهابیت قیام کنند ، کار وهابیت هم تمام می شود .
مجری :
ممنونیم از شما بینندگان عزیز که تا این ساعت از برنامه با ما همراهی کردید . امیدوارم که استفاده لازم و کافی را از این برنامه برده باشید .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
خدا یار و نگهدارتان .
8 Comments
پارساع
به نام خدا
سلام علیکم
از صراحت لهجه ام پوزش میطلبم
ولیکن، همچون همیشه صرفاً هچل هفت افاضه نپودید استاد! 🙂
نه از وهابیت دفاعی دارم و نه از سنی ها… فلذا چون از جایی که از سوی الله متعال، به نعمت عقل مزبن گشته ایم و دستور به تعقل و تفکر داریم ، سخنان شما برای هر کس، با نازل ترین مرتبه خرد و با ابتدایی ترین بهره مندی از عقل، به (کاریکاتور) شباهت دارد شیخنا!
بهتر نیست به جای هوچب گری هاب کودکانه و افاضاتی که بیشتر در حد (استقلال سرور پرسپولیسه) میباشد و به جای بازی با اسناد و مدارک و رو حوضی های عوامانه عاقل پران، کمی محققانه تر و واقع گرایانه تر بحث نماییم؟!!
باور کنید برای اثبات مکتب و رد مخالف ، هبچ نیازی به داستان سرایی های موهوم و روش های اینچنبن نخ نما و بی مصرف نیست!
حسرت به دلمان مانده گه برای یک مرتبه هم شده، چهارکلام سخن درس و حسابی از حضرتعالی بحوانیم یا بشنویم…
خودمانیم…سید! شما هم عجب اعتماد به نفس بالا و چه روی طویلی داری برای خودت! :))
هوالشافی!
از خداوند متعال برای همه اساتبد معظم و بزرگ و گنده و خیلی خیلی عالم(!) طلب شفای عقلی /فکری / اخلاقی /وجدانی عاجل داریم !
نشاءالله که حال حضرتعالی هم یک روزی خوب میشود! 😀
با علی سید…
yazdani
سلام علی من اتبع الهدی
از شما جماعت وهابی پاسخی غیر از شعار گرایی ، گزافه گویی ، توهین و بی ادبی نباید انتظار داشت . آن چه بنده در برنامه های خودم میگویم و استناد میکنم ، عین مطالبی است که در کتابهای خود شما آمده است و عین صفحات کتاب شما را به صورت اسکن شده نشان میدهم. آیا مطالب کتابهای اهل سنت و وهابیت؛ کاریکاتور، هچل هفت ، هوچی گری ، داستان سرایی ، بی مصرفی ، پر رویی و … است مولوی جان؟ اگر واقعا این گونه است که باید برای مذهبی که از آن پیروی میکنید و پیروان آن دعا کنید که : برای همه مولوی های معظم و بزرگ و گنده و خیلی خیلی عالم(!) و پیروان شان طلب شفای عقلی / فکری / اخلاقی / وجدانی عاجل داریم !
اگر واقعا حرفی برای گفتن و دلیلی برای اثبات ادعاهایی دروغین وهابیت وجود داشت، نیازی به این گزافهگویی و شعار گرایی نبود ، کافی بود مطالب را به صورت عالمانه نقد کنید که من و همه خوانندگان استفاده و قضاوت میکردیم ؛ اما …
منم از خداوند برای شما و تمام همفکرانتان ، هدایت به سوی حق را خواهانم .
سید حسین باب المراد
سلام،استاد خسته نباشید استاد عمر بن خطاب در کجا به دنیا اومده؟ممنون ومتشکر
yazdani
سلام . اطلاع دقیقی ندارم . از علامه گوگل سؤال بفرمایید .
موفق باشید
یاعلی
سید حسین باب المراد
سلام علیکم،متشکر استاد، استاد پیشنهاد میکنم حتما این کلیپ رو که در مورد خودتون هست ببینید
http://s6.picofile.com/file/8186493434/2.asf.html
yazdani
سلام علیکم . بله خاطره جالبی بود که هیچ وقت فراموش نمی شود . دستم به لیوان خورد و تمام لباسهای مجری هم خیس شد .
موفق باشید
یاعلی
سید حسین باب المراد
سلام علیکم،استاد در مورد آیه 73سوره ی هود و آیه ی لاهله امکثوا که در جواب ضمیر مذکر در آیه ی تطهیر میدهند توضیحی بدهید،ممنون
yazdani
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
در داستان حضرت موسي عليه السلام، اگر از كلمه «اهل» استفاده شده، به اين خاطر است كه علاوه بر همسر آن حضرت، يك يا دو فرزند حضرت موسي عليه السلام و خادم او نيز همراهش بودند؛ پس اطلاق «اهل» از اين جهت بوده است.
شاهد بر اين مطلب استفاده از كلمه جمع مذكر «امْكُثُوا» است كه تنها همراه حضرت موسي عليه السلام همسر او بود، بايد از فعل مفرد استفاده ميكرد نه از فعل جمع.
فخر رازي در تفسير خود در اين باره مينويسد:
«فقال لأهله امثكثوا» فيجوز أن يكون الخطاب للمرأة وولدها والخادم الذي معها ويجوز أن يكون للمرأة وحدها ولكن خرج على ظاهر لفظ الأهل فإن الأهل يقع على الجمع، وأيضاً فقد يخاطب الواحد بلفظ الجماعة تفخيماً أي أقيموا في مكانكم.
التفسير الكبير ج 22 ص 14
و علامه آلوسي مينويسد:
«قال لأهله امكثوا» أي أقيموا مكانكم وكان معه عليه السلام على قول امرأته وخادم ويخاطب الاثنان بصيغة الجمع وعلى قول آخر كان معه ولدان له أيضا اسم الاكبر جيرشوم واسم الاصغر اليعازر ولدا له زمان إقامته عند شعيب
روح المعاني ج 20 ص 72
و شوكاني نيز مينويسد كه بنا بر قولي مقصود حضرت موسي عليه السلام همسر، فرزند و خادم آن حضرت است :
قال لأهله امكثوا والمراد بالأهل هنا امرأتُه والجمع لظاهر لفظ الأهل أو للتفخيم وقيل المراد بهم المرأة والولد والخادم ومعنى امكثوا أقيموا مكانكم .
فتح القدير ج 3 ص 357
علامه طباطبائي در تفسير خود مينويسد:
وكذا في قوله خطابا لأهله : ( امكثوا ) الخ ، شهادة على أنه كان معها من يصح معه خطاب الجمع .
و محقق تفسير الميزان در پاورقي مينويسد:
وفى التوراة الحاضرة أنه حمل معه إلى مصر امرأته وبنيه (سفر الخروج الأصحاح الرابع آية 20) .
تفسير الميزان، السيد الطباطبائي، ج 16 ص 32
حتى برخي از دانشمندان سني به صراحت گفتهاند كه همسر حضرت موسي عليه السلام در همان زمان پسري به دنيا آورده بود . زمخشري در الكشاف، ابن جوزي در زاد المسير، بدر الدين عيني در عمدة القاري، ثعلبي و نسفي در تفسيرشان نقل كردهاند كه :
استأذن موسى شعيباً في الرجوع إلى أمه فخرج إلى أهله فولد له في الطريق ابن في ليلة شاتية مظلمة مثلجة…
عمدة القاري ج 15 ص 285
تفسير الثعلبي ج 6 ص 239
الكشاف ج 3 ص 55
زاد المسير ج 5 ص 272
تفسير النسفي ج 3 ص 51
و در آيه «قالُوا أَ تَعْجَبينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» مقصود تمام خانواده حضرت ابراهيم عليه السلام است نه فقط همسر او .
موفق باشید
یاعلی