از دیدگاه سلفیها و هابیها تقلید از مذاهب اربعه سنت، شرک و کفر محسوب شده و خون تقلید کننده مباح است؛ اما از دیدگاه علمای اهل سنت ، تقلید از یکی از مذاهب اربعه واجب است. و این یعنی فاصله از وجوب تا شرک ….
بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه : راه و بی راه
تاریخ : 29 / 04 / 94
موضوع: تفاوت دیدگاه اهل سنت با وهابیت در تقلید (1)
مجری :
بسیار خوشحالم که باز هم توفیق حاصل شده تا با برنامه راه و بی راه ، مهمان منازلتان باشیم . برنامه ای که نشان می دهد ، وهابیت بیراهه ای بیش نیست و این که راه از بی راه چیست که ان شاء الله هم برای مسلمان ها و هم برای غیر مسلمانها مفید است تا این که متوجه شوند ، اعمالی که توسط وهابیت و به اسم اسلام و پیامبر (صلی الله علیه و آله) در اقصی نقاط جهان انجام می شود ، هیچ ارتباطی به اسلام ندارد و اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) را باید از قرآن و سنت گرفت نه از شبکه های وهابی و دواعش .
طبق معمول هفته های گذشته در خدمت استاد عزیز و ارجمند ، حجت الاسلام و المسلمین یزدانی هستیم.
همان طور که استاد عزیز وعده دادند ، موضوع جدیدی را در این برنامه آغاز خواهیم کرد و به صورت مفصل به این موضوعات می پردازیم . بنده از استاد یزدانی تقاضا دارم که خلاصه ای از آن چه در سلسله برنامه های راه و بی راه مطرح شده را بیان فرمایید .
استاد یزدانی :
همان گونه که بینندگان عزیز مستحضر هستند ، ما تا به حال پنجاه و هفت برنامه از سلسله برنامه های راه و بی راه گذشته و ما در این برنامه ، در خصوص وهابیت و تفاوت هایی که بین وهابیت و سایر فرقه های اسلامی وجود دارد ، صحبت کردیم .
ما در اولین برنامه ، خلاصه ای از مباحثی را که در این برنامه مطرح می کردیم را بیان نمودیم . مبحث اولی که به صورت مفصل مطرح شد ، بحث تکفیر سایر مذاهب اسلامی بود . ما با استناد به کتاب محمد بن عبد الوهاب و کتاب های ابن تیمیه و ابن قیم و مفتیان امروزی وهابی مثل بن باز و دیگران ، ثابت کردیم که وهابیت ، غیر از خودشان ، تمام مسلمان ها را کافر و کشتن آن ها را واجب می دانند . وهابی ها در طول تاریخ هم ، این گونه عمل کرداند . زمانی که وهابیت از منطقه نجد سر در آورد ، سرزمین های اسلامی را یک به یک ، تصرف کرد . مدینه ، ریاض ، قطیف و شهر های مختلف دیگر را که گرفتند ، به هر شهری که رسیدند ، مسلمانان را کشتند و به شهادت رساندند . در مکه وضعیت به جایی رسید که طبق گفته بزرگان اهل سنت ، از شدت محاصره و گرسنگی ، مردم گوشت سگ می خوردند .
تکفیر ، اولین موضوعی بود که به صورت مفصل مطرح کردیم که هم فتاوای علمای وهابی را گفتیم و هم شهادت علمای اهل سنت که وهابیت ، تکفیری هستند و تفکر تکفیری در بین آن ها است .
بعد از بحث تکفیر ، وارد بحث استغاثه و توسل شدیم که باز هم به صورت تفصیل این مسأله را بررسی کردیم ، هم آیات و هم روایات صحیح السندی که حدود چهارده روایت بود ، در کتاب های اهل سنت در باب توسل بود ، خواندیم . هم چنین دیدگاه صد و بیست نفر از بزرگان اهل سنت را بیان کردیم که یا گفته بودند توسل جایز است یا این که خودشان توسل کرده بودند یا این که به آیات قرآن و روایات برای جواز توسل استناد کرده بودند .
بعد از بحث توسل ، به بحث وساطت در فیض ، ابدال ، غوث و … رسیدیم و آنها را نیز به صورت مفصل بیان کردیم که اهل سنت نه تنها توسل را قبول دارند ؛ بلکه اعتقاد به ابدال دارند ؛ یعنی کسانی در این عالم باید واسطه فیض بین خداوند و مخلوقات باشند . البته در تعداد آن ها با هم اختلاف داشتند که از یک نفر تا 200 نفر و معروف و مشهور آن 40 نفر بود .
در ادامه وارد بحث تعویذ شدیم که علمای اهل سنت ، تعویذ را قبول دارند ؛ اما وهابیت آن را شرک دانستند که هم کلیپ و هم فتاوای آن را نشان دادیم .
بعد از بحث تعویذ ، وارد مبحث تبرک شدیم که به صورت خیلی مفصل دیدگاه وهابیت ، عملکرد آن ها و دیدگاه علمای اهل سنت و عملکرد آن ها را مفصلا توضیح دادیم و ثابت شد که وهابیت تبرک را شرک می داند ؛ اما اهل سنت آن را مستحب و جایز می داند .
در این هفته هم ان شاء الله به بحث تقلید می پردازیم که بحث بسیار مهمی است و از دیدگاه علمای وهابی تقلید ، کفر و شرک است . البته در میان آن ها در این زمینه اختلافاتی دارند که بعضی از مفتیانشان تقلید را می پذیرند . بعضی از آن ها در تقلید تفصیل قائل می شوند ، تقلید مطلق را جایز نمی دانند که ما به صورت مفصل ، دید گاه ابن تیمیه را مطرح می کنیم . در ادامه هم ، دیدگاه علمای اهل سنت را بیان می کنیم که گفته بودند هر کس تقلید نکند ، مشرک است .
دیدگاه علمای وهابی در باره تقلید
1 ) ابن تیمیه
ابن تیمیه که امام و پیشوای وهابیت است ، بحث تقلید را در کتاب های خود به صورت مفصل بیان کرده است که چند مورد از آن ها را امشب می گوییم و موارد بعدی را در جلسات آینده بیان خواهیم کرد .
ابن تیمیه در کتاب مجموع فتاوای، جلد 4 ، صفحه 177 که به دستور ملک فهد چاپ شده ، می گوید :
فمن قال أنا شافعي الشرع أشعري الإعتقاد قلنا له هذا من الأضداد لا بل من الارتداد إذ لم يكن الشافعي أشعري الإعتقاد ومن قال أنا حنبلي في الفروع معتزلي في الأصول قلنا قد ضللت إذا عن سواء السبيل فيما تزعمه إذ لم يكن أحمد معتزلي الدين والاجتهاد
قال وقد افتتن أيضا خلق من المالكية بمذاهب الأشعرية وهذه والله سبة وعار وفلتة تعود بالوبال والنكال وسوء الدار على منتحل مذاهب هؤلاء الأئمة الكبار …
هر کس بگوید من در فروع دین ، شافعی هستم و در اعتقاد و کلام ، اشعری هستم ، (ما سلفی ها) می گوییم : این حرف که بیان کردید ، با هم در تضاد است و با هم جمع نمی شوند ؛ بلکه این حرف ، ارتداد است .
البته این شافعی بودن و اشعری بودن را به عنوان مثال بیان کرده . بلکه مذاهب دیگر را هم شامل می شود ، مثلا حنفی الشرع و ماتریدی الاعتقاد که آقایان جنوب کشور این گونه هستند .
چون خود امام شافعی ، اشعری بود یا معتزلی با ماتریدی؟ . هر کس بگوید من در احکام و فروع ، حنبلی هستم و در اصول ، معتزلی هستم ، به او می گوییم : تو از راه مستقیم خداوند ، دور و گمراه شدی . چون احمد بن حنبل ، معتزلی نبود ، بلکه امام اهل حدیث بود .
این استدلال قابل توجه است . ما این استدلال را در سطح بالاتری بیان می کنیم که آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، شافعی یا حنفی یا مالکی یا حنبلی بود ؟!!!
شاید این استدلال تا حدودی درست باشد ؛ اما نتیجه ای که می گیرد ، بسیار تند است و نمی توان همه اهل سنت را مرتد بدانیم .
گاهی بعضی از مالکی ها ، طرفدار مذهب اشعری شدند . این ننگ و عار است که کسی این گونه شود . این شخص ، گرفتار نکال و وبال و آتش جهنم می شود .
ابن تیمیه ، مجموع فتاوی ، ج 4 ، به دستور ملک فهد چاپ شده ، ص 177
این ها سخنانی است که ابن تیمیه زده و صریح و واضح گفته : هر کس از نظر فقهی ، طرفدار یکی از مذاهب اربعه و از نظر کلامی ، طرفدار یکی از ائمه کلام باشد ، این شخص مرتد و گمراه و مایه ننگ مسلمانان است .
مجری :
عزیزان اهل سنتی که در غرب کشور هستند ، شاید بتوان گفت : دقیقا از لحاظ فقهی و کلامی ، بر این عبارات ابن تیمیه ، مطابقت دارند که معمولا شافعی و اشعری هستند .
استاد یزدانی :
اشعری بودن آن ها را دقیق نمی دانم . شاید ماتریدی باشند . اما در هر صورت در قالب مثال همه این مذاهب را در بر می گیرد .
باز در همین کتاب مجموع فتاوی ، جلد 22 ، صفحه 248 می گوید :
وإذا كان الرجل متبعا لأبى حنيفة أو مالك أو الشافعى أو أحمد ورأى فى بعض المسائل أن مذهب غيره أقوى فإتبعه كان قد أحسن فى ذلك ولم يقدح ذلك فى دينه ولا عدالته بلا نزاع بل هذا أولى بالحق وأحب إلى الله ورسوله ممن يتعصب لواحد معين غير النبى كمن يتعصب لمالك أو الشافعى أو أحمد أو أبى حنيفة ويرى أن قول هذا المعين هو الصواب الذى ينبغى إتباعه دون قول الإمام الذى خالفه .
فمن فعل هذا كان جاهلا ضالا بل قد يكون كافرا فإنه متى إعتقد أنه يجب على الناس إتباع واحد بعينه من هؤلاء الأئمة دون الإمام الآخر فإنه يجب أن يستتاب فإن تاب وإلا قتل …
هر کس پیرو یکی از مذاهب اربعه باشد ، مثلا حنبلی است و نظرش این باشد که در بعضی از احکام فقهی خاص ، نظر احمد حنبل از همه بهتر است و در آن احکام خاص ، از احمد بن حنبل تبعیت کند . (این نوعی تقلید است که بعضی از وهابی ها آن را قبول دارند، تقلید مطلق گفته میشود و ) اگر این گونه باشد ، مشکلی ندارد ؛ بلکه خوب است . نه به دینش ضرر می زند و نه به عدالتش . این افراد از کسانی که به یک مذهب معین غیر از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ، تعصب دارند ، بهتر است .
مثلا می گوید : من حنفی هستم و در تمام احکام فقهی از ابوحنیفه ، تقلید می کنم . نه این که در نماز ابو حنیفه ، در وضو از احمد بن حنبل. در خمس مثلا از شیعه ، و در زکات از امام مالک تقلید کند .
مثلا یک حنفی اعتقاد داشته باشد که همه حرف های ابو حنبفه از حرف های احمد بن حنبل ، بهتر است . مثلا امام دیگر ، مقامش پایین تر است و ما باید از ابو حنیفه ، تقلید کنیم . یا این که حنبلی بگوید ، احمد بن حنبل ، امام اهل السنه و از همه بهتر است . این درست نیست .
هر کس بگوید : فقط از ابو حنیفه تقلید می کنم و از بقیه تقلید نمی کنم ، این شخص ، جاهل و گمراه است و حتی ممکن است ، کافر باشد .
یعنی تقلید از شخص معین را قبول داشتند ، نه این که در هر مسأله ای از یک نفر تقلید کند .
این شخص باید توبه داده شود ، اگر توبه کرد ، که خوب است و الا باید کشته شود .
ابن تیمیه ، مجموع فتاوی ، ج 22 ، ص 248
این نص صریح ابن تیمیه است که اگر کسی بر یک مذهب معین تعصب داشته باشد ، باید توبه داده شود و الا باید کشته شود . البته علمای اهل سنت به این سخن ابن تیمیه ، پاسخ دادند که به صورت مفصل آن را بیان خواهیم کرد .
مجری :
به نظر شما پاسخ ابن تیمیه در مقابل کسی که این سؤال را از او بپرسند ، چیست ؟ آقای ابو حنیفه ، متوفای سال 150 هـ ، آقای شافعی متولد 203هـ است . اگر در آن زمان افرادی فقط مقلد ابو حنیفه بودند یعنی قبل از این که شافعی و امام مالک و احمد بن حنبل بیایند ، این ها همه مرتد بودند ؟
استاد یزدانی :
در آن زمان ، قبل از ابو حنیفه ، شانزده مذهب اهل سنت بوده ، از جمله اوزاعی ، سفیان ثوری ، طبری و … این چهار مذهب ، بعد ها در قرن ششم ، رسمیت پیدا کرد و بقیه مذاهب را باطل اعلام کرد . چون بعضی ها مثلا عده ای یک عمل زشتی را انجام می دادند ، وقتی در دادگاه ، محاکمه می شدند و علت انجام آن کار را می پرسیدند ، می گفت : من در این مسأله پیرو مذهب اوزاعی هستم و اوزاعی هم آن را جایز می داند . از نفر بعد که علت را می پرسیدند ، می گفت : من پیرو مذهب سفیان سوری هستم . به حدی مذاهب زیاد بودند که هیچ دادگاهی تشکیل نمی شد و هر کس ، هر کاری می کرد طبق مذهبی که پیروی می کرد ، جایز بود .
بنابر این یکی از پادشاهان مصر ، به صورت رسمی اعلام کرد که فقط چهار مذهب اهل سنت رسمی هستند . آقای ابن تیمیه می گوید : از بین این چهار مذهب هم نباید انسان به یکی از آن ها تعصب داشته باشد . هر زمان ، هر کدام که آسانتر بود ، همان را قبول کند .
مجری :
استاد یزدانی ! حکم کسانی مثل ابو یوسف یا شیبانی که از شاگردان ابو حنیفه بودند و فقط از او پیروی می کردند ، کفر می شود ؟
استاد یزدانی :
بله، این ها که فقط مقلد ابو حنیفه بودند ، از دیدگاه ابن تیمیه ، کافر و مشرک هستند . در حال حاضر هم هم حنفی ها ، فقط و فقط پیرو ابو حنیفه هستند و فقط توضیح المسائل ابو حینفه را می خوانند نه این که در بعضی از احکام از ابو حنیفه و در بعضی دیگر از مذاهب دیگر پیروی کنند . اصلا برای مردم عوام قابل تشخیص نیست که بدانند نظر ابو حنیفه بهتر است یا نظر امام مالک . کسی که می تواند تشخیص دهد نظر مالک بهتر است یا نظر ابوحنیفه ، مجتهد است و باید در کل مسائل اجتهاد کند ، نه این که فقط در بعضی از موارد این اجتهاد را به کار ببرد .
مجری :
در مورد همین دیدگاه ابن تیمیه که اگر شخصی بگوید : من فقط پیرو یک مذهب نیستم ، خیلی خوب است . و اگر بر یک مذهب ، تعصب داشته باشد ، کفر است . کلیپی آماده شده که نشان می دهد نظرات این شبکه های وهابی با دیدگاه ابن تیمیه ، تا چه اندازه نزدیک هستند .
کلیپ 1 ) :
کارشناس وهابی :
تعصبات مذهبی را کنار بگذاریم . یکی حنفی است ، یکی مالکی است ، یکی حنبلی است و یکی سلفی است و می گوید : من تقلید نمی کنم .
هیچ اشکالی ندارد . نه تنها اشکالی ندارد ؛ بلکه امری ممدوح و پسندیده است و هیچ مجتهدی ، خودش به تنهایی معصوم نیست .
جوابیه علمای اهل سنت به دیدگاه ابن تیمیه
استاد یزدانی :
علمای اهل سنت از این دیدگاه و نظر ابن تیمیه ، جواب داده اند . در کتاب عقائد اهل سنت و جماعت ، تألیف مولانا مفتی محمد طاهر مسعود ، مترجم محمد ابراهیم گرگیج ، با تقریظ حدود شانزده نفر از علمای بزرگ اهل سنت که بنده همه این تقریظات را نمی توانم نشان دهم ؛ چون کتاب از اهمیت زیادی برخوردار است .
تقریظ خلیفه ارشد مولانا محمد عمر سربازی ، شیخ الحدیث مولانا عبیدالله
مولانا عبید الله مدیر حوزه علمیه کوه ون و جانشین سربازی است.
کاری که عزیز ما جناب مولوی ابراهیم گرگیج با ترجمه کتابی در همین باب به زبان فارسی انجام داده ، بسیار به جا بوده و در واقع ضرورت تألیف یا ترجمه چنین اثری به زبان فارسی شدیدا وجود داشت .
الداعی الی الله بنده عبید الله
6 جمادی الثانی 1432 هـ
تقریظ مولانا سید محمد ارشد مدنی ، معاون آموزشی دار العلوم دیوبند ـ هندوستان
بنده بعضی موارد کتاب عقائد اهل سنت و جماعت را مطالعه کردم . اسمی با مسمی دیدم . این فقیر دعا می کنم که خداوند این کتاب را برای خواص و عوام مفید گرداند و به قبولیت خویش بنوازد .
ارشد مدنی منزل دیوبند
14 ربیع الاول 1427 هـ
تقریظ فقیه بزرگ و محدث ارجمند ، مولانا محمد تقی عثمانی
ایشان از علمای بسیار مشهور و معروف پاکستان است که همه او را می شناسند و واقعا به ایشان اعتقاد دارند . مولانا محمد تقی عثمانی ، نائب رئیس دار العلوم کراچی هستند .
به طور خاص این کتاب برای طلاب مدارس دینی ، ان شاء الله تعالی نافع خواهد بود ….
با در نظر گرفتن این امور ، مطالعه یا تدریس این کتاب ان شاء الله سودمند خوهد بود .
محمد تقی عثمانی
ذی العقده 1429 هـ ، دار العلوم کراچی
تقریظ علامه زاهد الراشدی استاذ مدرسه حدیث نصرت العلوم گوجر انواله
تصنیف مولانا مفتی طاهر مسعود در رابطه با عقائد اسلامی از نظرم گذشت . خیلی خوشحال شدم . با در نظر گرفتن حالات کنونی به روش عام فهم ، عقائد اسلام را توضیح داده که برای قشر تحصیل کرده خصوصا دانشجویان مفید است …
این کوشش مولانا مفتی طاهر مسعود حلقه ای در موضوع عقائد است که با وضاحت عقائد ، دلائل لازم را با ذکر منبع بیان کرده که فایده کتاب را دو چندان کرده و نیاز این عصر را جواب می دهد .
ابو عامر زاهد الراشدی
جامعه مفتاح العلوم سرگودا
تقریظ مولانا محمد مکی حجازی مدرس مسجد الحرام مکه مکرمه
الحمد الله تحقیق آن جناب در کنار زیبایی بیان و سلاست زبان باعث خوشحالی قلبی من شد .
شانزده تن از بزرگترین علمای اهل سنت در پاکستان و ایران ، بر این کتاب تقریظ زده اند . این کتاب از کتاب های مشهور و معروف است که جدیدا هم چاپ می شود و این کتاب را از کتابفروشی های سیستان و بلوچستان می توان تهیه کرد .
در صفحه 238 از این کتاب ، بحث تقلید و اجتهاد را شروع می کند .
تقلید و اجتهاد
1 ) تقلید یعنی انسان بی علم بر شخصی که می داند ، اعتماد می کند حتی بدون مطالبه دلیل بر قول او عمل می کند . در قرآن مجید و احادیث به این نوع تقلید دستور داده شده است .
در پاورقی آیه قرآن را هم بیان کرده است :
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ . نحل / 43
به این آیه استناد می کند که تقلید در قرآن آمده است . در صورتی که ابن تیمیه گفته بود : هر کس تقلید کند ، کافر است .
در ادامه ، مطالب دیگری از جمله ، هدف از تقلید را بیان می کند و این که تقلید فقط در مسائل فرعی است و در مسائلی که با تواتر ثابت شده ، نباید تقلید کرد . ائمه مجتهدین شارع و معصوم نیستند .
این ها نظر آن ها است و برای ما مهم نیست . اما در ادامه می گوید :
8 ) برای عموم مردم ، تقلید واجب است ؛ زیرا عموم مردم آنقدر استعداد و صلاحیت ندارند که خودشان به راه راست ، قرآن و حدیث را فهمیده و فیصله تطبیق یا ترجیح دلائل متعارض را بکنند ، از این رو بر آنان لازم است به دامن یک مجتهد چنگ بزنند و بر مسائل و احکام بیان شده ، عمل کنند .
قسمت بعدی مطلب ، پاسخ به سخن ابن تیمیه است که گفته بود ما نباید به یک مذهب تعصب داشته باشیم و باید از همه تقلید کنیم . قسمتی از احکام را از یک مذهب و قسمت دیگری از احکام را از بعضی دیگر از مذاهب اهل سنت ، هر کدام که آسانتر بود ، تقلید کنیم و به یک مذهب تعصب نداشته باشیم .
در زمان صحابه کرام و تابعین عمل به تقلید مطلق و تقلید شخصی هر دو جاری بود و برای هر دو مثال های زیادی وجود دارد ؛ چون در آن وقت هر دو نوع تقلید جایز بود .
تقلید مطلق یعنی از هر کسی که خواستی ، در هر بحثی از یک نفر . مثلا در یک بحث از ابو هریره و در بحث دیگر از مالک بن انس تقلید کند . تقلید شخصی یعنی از یک شخص خاص و مشخص در تمام احکام تقلید کرد . در زمان صحابه هم هر دو نوع تقلید وجود داشت . گاهی مردم همه چیزشان را از یک نفر تقلید می کردند مثلا از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) .
اما بعضی ها هم بودند که نماز را نزد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) بودند و غذا را نزد معاویه می خورند .
اما حالا تقلید مطلق جایز نیست ؛ بلکه تقلید شخصی واجب است ، یعنی فقط از یک مجتهد معین تقلید کند ؛ زیرا اگر فعلا تقلید مطلق جایز قرار داده شود . حال آن که معیار تقوا و خدا ترسی وجود ندارد که در زمان های اول بوده است . پس مردم به جای این که بر شریعت عمل کنند ، از خواهش های نفسانی خویش پیروی می کنند و در هر مسئله قول امامی را انتخاب می کنند که آسان باشد . با این روش به جای پیروی و اتباع از شریعت ، پیروی از خواهش های نفسانی انجام می شود .
ایشان می گوید : در عصر صحابه هر دو نوع تقلید وجود داشت . در آن زمان مردم تقوا و دیانت داشتند ؛ اما الان مردم تقوا ندارند . اگر در حال حاضر تقلید مطلق وجود داشت ، هر کس در احکام از هر کسی که بخواهد تقلید می کند و معلوم نیست که بر کدام صراط است . در صفحه 249 ادامه می دهد :
از این رو برای مردم تقلید از یک امام از ائمه اربعه واجب است .
11 ) در هندوستان ، پاکستان و بنگلادش فقط علمای فقه حنفی وجود دارند ، از این رو در این کشور ها ، تقلید از فقه حنفی واجب است .
یعنی در این کشور ها ، تقلید از امام مالک و شافعی و احمد جایز نیست و باید از فقه حنفی ، تقلید کند .
نکته بعدی هم پاسخ به سخن ابن تیمیه است :
ائمه مجتهدین را بد گفتن ، تقلید از آنان را شرک قرار دادن و اگر کسی با وجود نداشتن استعداد و صلاحیت اجتهاد به راه راست از قرآن و حدیث احکام را غلط استنباط کند و عمل نماید . با انجام این امور انسان را از مسلک اهل سنت و جماعت بیرون می کند و در گروه اهل بدعت و هواء داخل می نماید .
پس شما آقای ابن تیمیه که تقلید را جایز نیست و شرک می باشد ، تو از اهل سنت نیستی ؛ بلکه از اهل بدعت هستی .
این نص صریح کتاب عقائد اهل سنت و جماعت ، تألیف محمد طاهر مسعود ، با تقریظ شانزده تن از علمای بزرگ اهل سنت بود .
مترجم کتاب در پاورقی می گوید :
فان اهل السنة والجماعة قد افترق بعد القرن الثلاثة او الاربعة علي اربعة المذاهب ولم يبق في فروغ السائل سوي هذه المذاهب الاربعة فقد انعقد الاجماع المركب علي بطلان قول من يخالف كلهم …
قد اجتمعت اليوم في المذاهب الاربعة هم الحنفيون والمالكيون والشافعيون والحنبليون ومن كان خارجا من هذه المذاهب الاربعة في ذلك الزمان فهو من اهل البدعة والنار .
بعد از قرن سوم و چهارم ، فقط چهار مذهب باقی مانده . اگر کسی بخواهد از غیر این چهار مذهب تقلید کند ، سخنش باطل است .
در این جا دقیقا سلفی ها را زیر سؤال برده و مخاطب آن ها ، سلفی ها هستند .
امروزه اجماع شده که چهار مذهب وجود دارد ، حنفی ، مالکی ، شافعی و حنبلی . هر کس از این چهار مذهب خارج باشد ، او از اهل بدعت و اهل جهنم است . (شرح آقای طحطاوی بر در المختار ، ج 4 ، ص 153 )
مولانا محمد طاهر مسعود ، عقائد اهل سنت و جماعت ، با ترجمه محمد ابراهیم گرگیج ، ص 238
ابن تیمیه گفته بود : اگر کسی از یک مذهب تقلید کند ، کافر است و باید توبه داده شود و گرنه باید کشته شود . اما علمای اهل سنت گفته بودند : تقلید از یکی از ائمه اربعه واجب است . در این جا به صورت دقیق و واضح تقابل دیدگاه وهابیت و سلفیت با دیدگاه اهل سنت ، مشخص می شود .
مجری :
در این خصوص کلیپی آماده شده که باهم می بینیم .
کلیپ 2 ) :
کارشناس وهابی :
تقلید را حرام می دانیم ، تقلید از امام صادق ، امام ابو حنیفه ، تقلید از آقای خمینی ، تقلید از آقای شریعتمداری و دیگران را حرام می دانیم . ما تقلید را حرام می دانیم !!!
در هیچ جای قرآن نداریم که الله سبحانه تعالی فرموده باشد : تقلید کنید .
تقلید در قرآن حرام است !!!
استاد یزدانی :
در قرآن کریم به این نوع تقلید دستور داده شده است . استدلالی است که مؤلف کتاب به نص صریح قرآن کریم کرده :
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ . نحل / 43
البته ما این تفسیر را قبول نداریم . این تفسیر ، تفسیری است که علمای اهل سنت دارند . تقلید از نظر شیعه ، دلیل عقلی دارد و ما از ائمه معصومین (علیهم السلام) داریم که در زمان غیبت صغری ، تقلید کنید که ما به بحث شیعه رسیدیم ، بحث خواهیم کرد . ما این آیه را دلیل بر تقلید نمی دانیم ؛ اما دیدگاه اهل سنت است . اهل سنت به این آیه برای جواز تقلید استدلال می کند ؛ اما وهابیت و رسانه های وهابی صراحتا می گویند : تقلید در قرآن وجود ندارد و آن را حرام می دانند .
دیدگاه ابن قیم ، شاگرد ابن تیمیه
در کتاب اعلام الموقعین عن رب العالمین ، تألیف ابن قیم الجوزیه ، چاپ دار ابن جوزی عربستان سعودی ، با تحقیق ابو عمر احمد عبد الله احمد ، جلد 3 ، صفحه 532 در مورد این که تقلید جایز است یا خیر بحث می کند و می گوید :
عودة الي الرد علي المقلدة بعمل عمر
مقلدین در بحث تقلید استدلال کردند که در بعضی از موارد ابوبکر از عمر بن خطاب تقلید کرده است .
نویسنده در رد این استدلال می گوید :
الرَّابِعُ : أَنَّ الْمُقَلِّدِينَ لِأَئِمَّتِهِمْ لم يَسْتَحْيُوا مِمَّا اسْتَحْيَا منه عُمَرُ لِأَنَّهُمْ يُخَالِفُونَ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ معه وَلَا يَسْتَحْيُونَ من ذلك لِقَوْلِ من قَلَّدُوهُ من الْأَئِمَّةِ بَلْ قد صَرَّحَ بَعْضُ غُلَاتِهِمْ في بَعْضِ كُتُبِهِ الْأُصُولِيَّةِ أَنَّهُ لَا يَجُوزُ تَقْلِيدُ أبي بَكْرٍ وَعُمَرَ وَيَجِبُ تَقْلِيدُ الشَّافِعِيِّ فبا ( ( ( فيا ) ) ) لِلَّهِ الْعَجَبُ الذي أَوْجَبَ تَقْلِيدَ الشَّافِعِيِّ حَرَّمَ عَلَيْكُمْ تَقْلِيدَ أبي بَكْرٍ وَعُمَرَ …
الخامس : قَوْلِهِ فَهَذَا وَاَللَّهِ هو الذي أَجْمَعَتْ الْأُمَّةُ على أَنَّهُ مُحَرَّمٌ في دِينِ اللَّهِ ولم يَظْهَرْ في الْأُمَّةِ إلَّا بَعْدَ انْقِرَاضِ الْقُرُونِ الْفَاضِلَةِ ….
ائمه مقلدین حیا ندارند از آن چیزی که عمر حیا کرد ؛ برای این که آن ها با ابوبکر و عمر ، مخالفت کردند و حیا نمی کنند که با عمر و ابابکر مخالفت کنند . بعضی از غلات اهل سنت در کتاب های اصولی شان گفتند : تقلید از عمر و ابوبکر جایز نیست ؛ بلکه تقلید از شافعی واجب است . ( این سخن در کجا بیان شده ، ما نمی دانیم ) تعجب می کنم از آن چیزی که تقلید از شافعی را واجب کرده و تقلید از ابابکر و عمر را حرام کرده .
… به خدا سوگند همه امت اجماع دارند که تقلید در دین خدا ، حرام است و این تقلید در قرون فاضله نبوده ، یعنی کسی در سه قرن اول ، تقلید نمی کرده .
این یکی از دروغ های واضحی است که ابن قیم بیان کرده . در صورتی که به تصریح علمای اهل سنت ، در سه قرن اول ، شانزده مذهب بوده .
ابن قیم الجوزیه ، اعلام الموقعین ، جلد 3 ، چاپ دار ابن جوزی ، با تحقیق ابو عمر احمد عبد الله احمد ، ص 532
دیدگاه مولانا عبد الرحمن سربازی
در کتاب عقائد اهل سنت و جماعت در رد وهابیت و بدعت ، تألیف خلیل احمد سهارنبوری (عالم معروف شبه قاره و یکی از بنیانگذاران دار العلوم دیوبند) با ترجمه و مقدمه مولانا عبد الرحمن سر بازی ، سؤال هشتم و نهم و دهم :
آیا درست است کسی در تمام اصول و فروع ، مقلد یکی از ائمه اربعه باشد یا خیر ؟
در صورت صحت یا تقلید مستحب است یا واجب ؟
شما در اصول و فروع مقلد چه امامی هستید ؟
جواب :
تقلید از یکی از ائمه اربعه ، واجب است و علمای دیوبند مقلد امام ابو حنیفه هستند . در این زمان بر انسان لازم ؛ بلکه واجب است که مقلد یکی از ائمه اربعه باشد ؛ زیرا به تجربه دریافته ایم که عاقبت ترک تقلید ائمه و اتباع نفس و هوا سقوط در سیاهچال الحاد و زندقه است و خداوند ما را از آن در امان دارد . به همین جهت ما و مشایخ ما در اصول و فروع ، مقلد امام المسلمین حضرت ابو حنیفه هستیم . خداوند بر همین راه به زندگی های ما پایان بدهد و در همین گروه ما را روز قیامت محشور بگرداند و مشایخ ما در این موضوع تصانیف متعددی دارند که به چاپ رسیده و در دنیا شهرت یافته اند .
مجری :
کلیپ سوم ، سخنرانی مولانا عبد الرحمن سربازی است که نکته بسیار مهمی را در کنگره ای که ضد جریان تکفیری و انحرافی که در قم مقدسه ، بر گزار شد ، بیان نمودند .
کلیپ 3 ) : سخنان مولای عبد الرحمن سربازی در مورد لزوم تقلید
شهادت الهی برای کسانی است که به فرمان الهی تن داده اند و روش و منش و اعتقاد و اخلاق و افعال و اعمالشان ، مطابق دستورات الهی است . اما در این فرصت کوتاهی که در دقیقه نود به دوستان قبل از بنده و به بنده داده شد ، بنده این استفاده را بردم که پدیده تکفیر ، ثمره تلخ نفی تقلید است .
پس احیای تفکر اهمیت تقلید شخصی یا تقلید فردی از مجتهد و مرجع تقلید واجد الشرایط ، می تواند با یک حرکت تدریجی کند ؛ ولی ارزنده و مناسب ، ریشه های این تفکر افراطی و غیر شرعی و انسانی را بخشکاند .
استاد یزدانی :
ایشان صریح گفتند : پدیده تکفیر ، نتیجه نفی تقلید از مذاهب اربعه است . همان گونه که در این کتاب گفته بودند و تصریح کرده بودند کسانی که تقلید نمی کنند ، گرفتار الحاد و زندقه می شوند .
تماس بینندگان
بیننده : امین از مشهد
بنده از استاد یزدانی چند سؤال کوتاه دارم . یکی این که اگر کسی در انتخاب مذهبش دچار تردید باشد ، نداند که دقیقا شیعه است یا سنی ، آیا بقیه مسلمین چنین چیزی را به رسمیت می شناسند یا خیر ؟
سؤال دوم این که ، بر فرض وجود چنین شخصی ، مثلا اعتقاد قلبی به مذهب شیعه نداشته باشد ، آیا می تواند از فقه شیعه استفاده کند ، کما این که اطلاعاتی در مورد فقه های دیگر مذاهب نداشته باشد ؟
سؤال آخر این که ، اگر کسی در چنین شرایطی نخواهد در مورد مذهبش صحبت کند و تمایل به مخفی نگه داشتن آن داشته باشد ، در جایی مجبور به ابراز آن شود ، مثلا در ثبت نام دانشگاه یا محل کار که مذهب را می پرسند ، در این شرایط چنین شخصی می تواند بگوید مثلا شیعه هستم علی رغم این که اصلا اعتقادی به این قضیه به صورت جدی نداشته باشد ؟
استاد یزدانی :
شما از ما تقلید می کنید یا از خودتان ؟
بیننده :
در شرایط فعلی از فقه شیعه استفاده می کنم .
استاد یزدانی :
این شخصی را که شما می گویید از هیچ کس تقلید نمی کند ، باید پاسخ سؤالش را هم خودش دهد ، ما که نباید پاسخ دهیم ، هیچ کس نباید پاسخش را دهد ؛ چون هر کس پاسخ او را دهد ، در حقیقت از او تقلید کرده است .
بیننده :
بنده با خود تقلید مشکلی ندارم . این امکان دارد که شخصی در فقه از جایی استفاده کند ؛ اما در اعتقادش به هیچ طرفی وابسته نباشد ؟
استاد یزدانی :
اهل سنت می توانند چنین کاری را انجام دهند ؛ اما اگر کسی شیعه است هم در فقه و هم در اعتقادات از شیعه پیروی کند .
مجری :
آیا شما معتقد به ولایت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) هستید یا خیر ؟
بیننده :
با این تعریفی که از شبکه شما می بینم یا از دوستان اهل سنت می شنوم ، خیر . بنده چنین اعتقادی ندارم .
دمجری :
یعنی معتقد نیستید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایشان را به عنوان خلیفه بلافصل انتخاب کرده .
استاد یزدانی :
شما از هفتاد و سه فرقه اسلامی کدام فرقه را قبول دارید ؟
بیننده :
بنده به این تعدادی که می فرمایید ، نمی شناسم . تعداد خیلی محدودی را می شناسم و آن هایی را که می شناسم یا در شبکه شما این ها رد شدند یا در شبکه های دیگر رد شده .
استاد یزدانی :
فرقه های اسلامی مشخص است . پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند تا قیامت همین هفتاد و سه فرقه هستند . شما کدامیک از این فرقه ها را قبول دارید یا این که خود را خارج از این هفتاد و سه فرقه می دانید ؟
بیننده :
مطالعاتی را که داشته ام ، در مورد همه این هفتاد و سه فرقه نبوده . آن چیزی که بنده اطلاع دارم همین تعداد محدودی است عرض کردم .
استاد یزدانی :
از کدامیک از این ها تقلید می کنید ؟ چون از نظر اسلام لامذهب درست نیست . کسی که لامذهب است از نظر روایاتی که متواتر است و تمام مذاهب اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند ، لامذهب از اسلام خارج است . باید از یکی از این فرقه ها تقلید کنی و نمی توانی خارج از این فرقه ها باشید ؟
نص صریح روایت است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرماید : امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شود و از این هفتاد و سه فرقه ، فقط یک فرقه وارد بهشت می شود و بقیه اهل جهنم هستند .
بیننده :
بنده سعی می کنم همان کاری را انجام دهم که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می کردند .
استاد یزدانی :
از کجا متوجه می شویی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فلان کار را انجام می دادند ؟ می خواهید مجتهد شوید ؟
بیننده :
سعی می کنم که به این نقطه برسم . مثلا شما که صبح دو رکعت نماز می خوانید ، غیر از این است که از کسی تقلید می کنید ؟ چه اشکالی دارد که من هم همان دو رکعت نماز را بخوانم ؟
استاد یزدانی :
بنده نشان دادم که بعضی از موارد نیازی به تقلید نیست و اجماع تمام مسلمان ها است که مثلا نماز صبح دو رکعت است . اما این که نماز را چگونه بخوانم را باید تقلید کنم و راهی غیر از تقلید وجود ندارد . چون من در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبودم .
بیننده :
شما چگونه انتخاب کردید ، شاید من نتوانم مثل شما انتخاب کنم .
استاد یزدانی :
من تحقیق کردم ، شما هم می توانید تحقیق کنید .
بیننده :
بنده تحقیق کردم ؛ اما به نتیجه ای نرسیدم .
استاد یزدانی :
پس ادامه دهید . اگر قبل از رسیدن به نتیجه ، از دنیا بروی چه کار می کنید ؟
بیننده :
این گونه که شما می گویید ، تا زمانی که به نتیجه برسم ، مسلمان محسوب نمی شوم .
استاد یزدانی :
این نص صریح روایت است و باید احکام خود را انجام دهید . در حال حاضر احکام شرعی خود را طبق نظر کدام فقه انجام می دهید ، طبق نظر ابو حنیفه ، مالک ، شافعی یا امام صادق (علیه السلام)؟
بیننده :
بنده رساله آیت الله مکارم شیرازی را دارم و طبق آن عمل می کنم .
استاد یزدانی :
پس شما شیعه هستید .
بیننده :
چیزی که شما در شبکه خود از شیعه می گویید با چیزی که در ذهن بنده است ، بسیار متفاوت است و خیلی از اعتقادات را نمی توانم بپذیرم . در مسائل فقهی هم از آقای مکارم تقلید می کنم ؛ چون چاره ای ندارم .
مجری :
برادر عزیز ! راه علاج همین است که باید تحقیقات بیشتری انجام دهید . هم شبکه جهانی ولایت و هم شبکه های مخالف را ببینید و ادله ها را در کفه ترازوی عقل خود قرار دهید و به مطالبی که گفته اند ، مراجعه کنید .
بیننده :
بنده همین کار را انجام می دهم . مشکل این است که هر دو طرف در رد کردن طرف مقابل ، بسیار قوی است و این باعث می شود انسان به هر دو طرف ، تمایل پیدا کند .
استاد یزدانی :
اگر شما بدون تعصب تحقیق کنند و به دنبال حقیقت باشند ، خیلی سریع به حقیقت می رسند . اگر هم می خواهند مخفی کنند که تقیه در شیعه جایز است و در اهل سنت هم خیلی ها گفتند جایز است .
بیننده : آقای علیزاده از مشهد مقدس ـ شیعه
در یکی از شبکه های وهابی برنامه ای در مورد هلال ماه داشتند که می گفتند اگر ما وحدت داریم باید هر روزی که در عربستان اعلام شد که ماه دیده شد ، قبول کنیم .
چنین چیزی درست نیست . ما مردم ایران در زمان غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مقلد ولایت فقیه هستیم ، همان گونه که در قرآن بیان شده : اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولی الامر منکم .
مجری :
شما در مورد این آیه تفسیر غلط می کنید . اعتقاد شیعه در مورد اولی الامر ، چیز دیگری است . بر اساس روایاتی که ما داریم ، اولی الامر باید معصوم باشند .
بیننده :
به نظر بنده زمانی که اولی الامر می گوید : فلان روز عید است ، ما هم باید عید بگیریم .
استاد یزدانی :
بحث رؤیت هلال تقلیدی نیست که فلان مرجع ماه را دیده یا ندیده ، من هم از او تقلید کنم . این یک مسأله شخصی است و ربطی به بحث اجتهاد و تقلید ندارد . مجتهد فتوا داده هر کس ماه را دید ، باید روزه بگیرد . هر کس ماه را دید ، باید افطار کند . همان گونه که ارتباطی به بحث ولایت فقیه ندارد .
فرض کن که من ماه را ببینم ؛ اما برای دفتر فلان مرجع ، ثابت نشود . برای من ثابت شده ؛ چون ماه را دیدم .
وهابی ها متأسفانه یک روز زودتر ماه را می بینند ، پاکستان هم یک روز دیرتر و ایران هم در وسط است . آخر ماه هم متوجه می شوند که اشتباه کرده بودند . این فهم اشتباه از وحدت است که اگر ما در رؤیت ماه با عربستان هماهنگ باشیم ، وحدت را رعایت کردیم . عین فتوایی است که مفتیان آن ها دادند که تبعیت از آل الشیخ ، واجب است . ما این را قبول نداریم .
بیننده : آقای میر جلیلی از یزد ـ شیعه
سؤال بنده از استاد یزدانی این است که چرا زمانی که ایران به دست اعراب افتاد و آن جنایات وحشتناک را اعراب در ایران انجام دادند ، حضرت علی (علیه السلام) به یاران خود این جنگ را مباح دانستند . سلمان فارسی ، بلال حبشي ، مقداد و حجر عدی در این جنگ چه کار می کردند ؟ آیا در این جنایات حضور داشتند ؟ در این خصوص توضیحاتی را بیان کنید .
سؤال دوم این است که حضرت عباس (علیه السلام) در جنگ همدان حضور داشتند و مدتی حاکم همدان بودند . این مطلب درست است یا خیر ؟
استاد یزدانی :
ما در باره فتوحات حدود پنج جلسه در برنامه کلمه طیبه ، به صورت مفصل بیان کردیم و مقالاتی هم در این زمینه در سایت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) قرار دادیم . نظر ما این است که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام)این فتوحات را قبول نداشتند و مشروع نمی دانستند و چون مشروع نمی دانستند ، نه خودشان و نه هیچ یک از فرزندانشان در این جنگ ها شرکت داشتند . هیچ مستندی وجود ندارد که امیرالمؤمنین و فرزندانشان (علیهم السلام) در این جنگ ها شرکت کرده باشند و یک تیر یا یک شمشیر زده باشند .
اما تحقیقاتی که حضرت آیت الله کورانی داشتند و دو جلد کتاب نوشتند ، نظرشان این بود که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و فرزندانشان (علیهم السلام) شرکت نداشتند ؛ اما یارانشان را در این جنگ ها می فرستادند كه از ظلم ها و کشت و کشتارهای بیشتر جلوگیری کنند . آن ها انسان های باتقوا و با دیانتی بودند که اگر در جنگ ها حضور داشتند ، اجازه انجام جنایات را نمی دادند و نقشه های آن ها مثل عمار و بقیه باعث پیروزی شدند . اما نام هایی که بردند مثل بلال ، این ها اصلا در جنگ ها شرکت نداشتند . بلال به شام رفت و در همان جا از دنیا رفت . هم چنین حضرت عباس (علیه السلام ) كه اصلا امكان ندارد در آن جا بوده باشد ؛ چون از نظر سنی در آن حد نبودند .
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در آن 25 سال اصلا دست به شمشیر نزدند و در هیچ جنگی شرکت نداشتند .
البته ما کلیپی از شبکه های وهابی داریم که کارشناس وهابی گفته : تا قرن چهارم ایرانی ها مسلمان نشدند با این که کشورشان تصرف شده بود و عده زیادی از آن ها مجوسی بودند ؛ اما بعد از این که حقانیت اسلام را دریافتند ، مسلمان شدند .
بیننده : احسان از کرمان ـ شیعه
در خصوص برنامه امشب ، نکاتی را بیان می کنم . بنده فکر می کنم در وهابیت ، تضاد هایی وجود دارد که خود ابن تیمیه هم نمی تواند آن ها را حل کند . از لحاظ عقلی سخن متضادی است که به خاطر سخن علمای خود مثل ابن تیمیه و بن باز و ابن قیم ، این همه مسلمان را تکفیر می کنند . مگر این خود تقلید محسوب نمی شود ؟ در صورتی که می گویند : ما تقلید را قبول نداریم .
دوستان عزیز توجه داشته باشند که گاهی این مباحث آنچنان پیچیده نیست ، اگر هم پیچیده باشد ، با عقل حل می شود .
استاد یزدانی :
ان شاء الله در بحث محمد بن عبد الوهاب که رسیدیم ، به صورت مفصل بیان می کنیم که محمد بن عبد الوهاب در یک جا گفته تقلید جایز نیست و در جای دیگر ، در همان کتاب گفته : تقلید جایز است . از طرف دیگر محمد بن سعود که با محمد بن عبد الوهاب ، پیمان بسته بود ، در جاهای مختلف سخنرانی کرده و زمانی که به او اشکال می کنند که چرا علیه مذاهب اربعه سخن می گویی ؟ می گوید : نه من علیه مذاهب سخن نگفتم . ما خودمان در فروع حنبلی هستیم .
از یک طرف فتوا به کفر و شرک بودن تقلید می دهند و از طرف دیگر خود را حنبلی می دانند .
این که گفتند مسئله تقلید با عقل حل می شود ، درست است و بسیار واضح می باشد . مثلا فرض کنید که یک چوپان در پاکستان هم چوپانی می کند و هم می خواهد به احکام شرعی عمل کند . آیا می تواند علم درایه و علم رجال و علوم دیگر را یاد بگیرد و از طرف دیگر به چوپانی خود برسد ؟ البته شاید برای وهابی ها امکان داشته باشد که چوپان هایشان مفتی شده باشد .
اما برای مردم عوام این امکان ندارد که همه پزشک شوند و همه مهندس شوند . هر کس باید یک علم را بگیرد و متخصص شود و دیگران هم علوم دیگر را .
بیننده : علی از زابل ـ اهل سنت
بنده سؤالاتی از کارشناس برنامه داشتم .
اولا صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) چه مذهبی داشتند ؟ چون کارشناس شما گفتند انسان لامذهب در اسلام وجود دارد ؟
دوم : آیا در آخرت از مذهب انسان هم سؤال می شود ؟ چون این سؤال را از یکی از مولوی هایمان پرسیدم . ایشان در مورد شبکه های دیگر انتقاد داشتند که این شبکه در مورد مذهب احناف ، سخنی نمی گویند .
در صورتی که بنده بارها شنیدم که کارشناس آن شبکه ها می گفت : در فقه احناف این است یا این که در فقه شافعی آن را می گویند و جمهور علما چیز دیگری می گویند .
من از آن عالم پرسیدم ، وقتی شما را در قبر می گذارند ، از مذهب شما هم سؤال پرسیده می شود که حنفی هستی یا شافعی ؟ گفت : نه ، سؤال نمی شود . گفتم : اگر سؤال نمی شود ، پس این حرف ها چیست ؟ اگر ابو حنیفه این شرایط و این احادیث و روایات را کامل درک کرده بود ؛ چرا امام شافعی یا امام احمد بن حنبل آمدند ؟
استاد یزدانی :
از نظر شیعه وضعیت مشخص است . صحابی اگر می خواهد صحابه باشد ، باید از امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) تبعیت کند . چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : انی تارک فیکم خلیفتین کتاب الله و عترتی . بعد از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم از ائمه معصومین (علیهم السلام) تقلید کند و شكي هم در آن نیست .
کسانی هم که با امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) مخالف بودند و از ایشان تبعیت نکردند ، راه های مختلف را انتخاب کردند . از نظر اهل سنت ما همین امشب نشان دادیم که خود صحابه هم تقلید می کردند ، هم تقلید مطلق و هم تقلید شخصی .
بعضی از صحابه تقلید مطلق می کردند ، مثلا نماز را نزد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) می خواندند و غذا را نزد دیگران می خوردند . طبق نظر علمای اهل سنت ، در یک حکم شرعی از یک نفر تبعیت می کردند و در حکم شرعی دیگر از شخص دیگری پیروی می کردند .
بعضي از آن ها هم تقلید معین و مشخص داشتند و از یک صحابی دیگر تقلید می کردند . پس طبق نظر علمای اهل سنت ، صحابه هم یا مجتهد بودند یا مقلد بودند . اما وهابی ها می گویند : اصلا صحابه تقلید نمی کردند .
پس چه کار می کردند ؟ اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) زنده بودند ، از پیامبر (صلی الله علیه و آله) تقلید می کردند . زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفتند ، چه کار کردند ؟ یا مجتهد بودند یا تقلید می کردند و لامذهبی در بین آن ها نبود و همه از یک مذهب پیروی می کردند .
اما این که در قبر از مذهب سؤال می شود ، قطعا و یقینا سؤال می شود . در قبر از احکام فقهی سؤال می شود که همه این ها مستقیما مرتبط به مذهب است .
بیننده : آقای قارونی از کرج ـ شیعه
بنده می خواستم بدانم چرا تقلید در اصول دین مشکل دارد ؟ چون اگر شخصی بخواهد به حقانیت آن ها دست پیدا کند ، باید از منبعی وجود داشته باشد . در فقه جعفری ، در بعضی از مسائل مجتهدین می توانند به مراجع دیگر که به نظرشان در آن بخش اعلم تر است ، مراجعه کنند . آیا در اهل سنت ، چنین چیزی امکان دارد ؟
سؤال دیگر هم در بار صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله) آقای دهلی کلبی داشتم که تقاضا دارم توضیحاتی را در باره آن بدهید . در باره ایشان می گویند : جبرئیل (علیه السلام) به شکل دحیه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل می شد . نظر استاد یزدانی در این خصوص چیست ؟
در مورد پدر معنوی حزب الله ، حضرت حسین فضل الله هم توضیحاتی را بیان کنید .
مجری :
استاد ابوالقاسمی در این خصوص ، در برنامه دفاع از ثقلین ، به صورت مفصل توضیحاتی را بیان کردند .
در مورد آقای حسین فضل الله هم آیت الله دکتر حسینی قزوینی هم توضیحاتی را عرض کردند . شما اگر به آرشیو شبکه مراجعه کنید ، می توانید پاسخ خود را دریافت کنید .
استاد یزدانی :
روایات ما به ما چنین اجازه ای نمی دهد که در اصول دین تقلید کنیم و هر کس به اندازه ای که توانایی دارد باید مجتهد شود . این نص روایاتمان است و ما هم مجبور هستیم که به روایات عمل کنیم . اما در فروع دین به علت این که بسیار گسترده است ، باید از مجتهد تقلید کنیم .
در فقه جعفری همیشه باید به اعلم مراجعه نمود . در بعضی از موارد مثلا مجتهد من گفته احتیاط واجب این است که فلان کار را این گونه انجام دهم و فتوای صریح نداده و احتیاط کرده ، می توانیم به مجتهد دیگر مراجعه کنیم . اما اگر فتوا داده باشد ، ما نمی توانیم به مجتهد دیگر مراجعه کرد . نمی شود که در بعضی از احکام به یک مجتهد و در بعضی دیگر به مجتهد دیگر مراجعه کرد . چنین چیزی در مذهب شیعه نداریم .
در مذهب اهل سنت هم ، اهل سنت می گویند : چنین چیزی نیست ؛ اما وهابیت می گویند : چنین چیزی امکان دارد .
بیننده : رضا از مشهد مقدس ـ شیعه
برای بنده چند سؤال مطرح شده بود که می خواستم از استاد قزوینی بپرسم . در جاهای مختلف قرآن کریم است که خداوند می فرماید : افلا تعقلون ، چرا عقلتان را به کار نمی برید ؟
بنده معتقدم که خداوند نعمت بزرگی به نام عقل به انسان داده و هر کجا که عقل را به کار ببرد ، مشکل حل می شود .
مجری :
شما می خواهید بگویید چون خداوند به انسان عقل داده و در قرآن هم تأکید به استفاده از عقل شده ؛ پس تقلید لازم نیست .
بیننده :
در هیچ جای قرآن کریم هم نیامده که چرا تقلید نمی کنید ؟ در صورتی که بارها گفته چرا تدبر نمی کنید ؟ در قرآن برای همه احکام آیه ای بیان شده ، مثلا در مورد وضو ، غسل آیه وجود دارد .
مجری :
در قرآن کریم هیچ کدام از احکام به صورت تفصیلی بیان نشده است . حتی در مورد نماز هم قرآن کریم به صورت تفصیلی چیزی نگفته است . این که در قرآن می فرماید : لارطب و لايابس الا فی کتاب مبين ، معانی دیگر هم دارد . این معنا در قرآن هم هست ؛ اما همین موضوع که بنده با عقل بشری خودش که معصوم هم نیست و خطا و اشتباه دارد ، نمی توانم از قرآن برداشت کنم . ما می گوییم معنای لارطب و لايابس … را باید معصوم برای ما بیان کند .
بیننده :
آیا در مورد این که تقلید کنیم ، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت صحیح داریم . حتی بنده شنیدم که شخصی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت : ما اگر نماز بخوانیم ، حج برویم ، زکات دهیم ، خداوند ما را به بهشت می برد ؟ چرا در این روایات حضرت دستور به تقلید نداده ؟
مجری :
بنده از شما یک سؤال دارم این که شما می توانید از لحاظ عقلی ثابت کنید که سمت راست بدن را باید اول شست یا سمت چپ را ؟
بیننده :
در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) که دوش حمام نبوده ، این بوده که تمام سر و بدن انسان زیر آب برود . منظور از غسل هم تطهیر است .
استاد یزدانی :
این که غسل برای تطهیر است را کسی نگفته . در علم اصول ثابت شده که ما یک مستقلات عقلی داریم و یک غیر مستقلات عقلی . چیز هایی است که عقل به تنهایی می تواند درک کند و لازم نیست به شرع مراجعه کنیم . مثلا دروغ گفتن خوب نیست . این موضوع را عقل می تواند درک کند ؛ حتی اگر آیه ای از قرآن هم نباشد . پس اگر مستقلات عقلیه باشد ، عقل برای ما کفایت می کند و نیازی به روایت نداریم .
اما یک سری از مسائل است که غیر مستقلات عقلیه است . مثلا در احکام شرعی . بنده چرا باید غسل کنم ؟ من حمام می روم ، با مواد شوینده خود را تمیز می کنم ؛ اما غسل شمرده نمی شود . اسلام این را به عنوان غسل نمی پذیرد حتی اگر یک روز کامل در حمام باشی اما به ترتیبی که اسلام گفته ، انجام نشود ، غسل نمی شود . در این جا دیگر عقل ناقص است و نمی تواند حکم کند .
بیننده :
این که در غسل اول نیت کنیم ، بعد سر و گردن را بشوییم ، در کجا بیان شده ؟
استاد یزدانی :
در این زمینه روایت داریم ؛ اما برای این که این روایت را من بفهمم ، باید علم نحو ، علم صرف ، علم درایه ، علم رجال ، علم اصول را بدانم تا از یک روایت استنباط کنم که چه کاری انجام دهم . انسان های عوام که این کار ها را نمی تواند انجام دهد . پس باید به شخص متخصص مراجعه کند . همان طور که وقتی بیمار می شوید ، به پزشک مراجعه می کنید . به یک نجار یا آهنگر مراجعه نمی کنی .
خود این مسئله یک اصل عقلی است . من نمی توانم از آیات و روایات ، تفصیل احکام شرعی خود را استنباط کنم . چه کار کنم ؟ نص صریح روایات در کتب شیعه و سنی است که امام حسن عسگری (علیه السلام) مي فرمايد : فللعوام ان یقلدوه ، عوام باید در احکام شرعی تقلید کنند .
به یک متخصص مراجعه می کند که نظر می دهد در فلان موضوع ، حکم خداوند چیست . ما هم صد در صد یقین نداریم که حکم خدا چیست و مرجعی که حکم را بیان می کند ، آیا درست می گوید و به صورت دقیق به حقیقت رسیده یا خیر . پس فقط برای ما مجزی است . در ابتدای رساله های شرعیه نوشته شده ، ان شاء الله این احکام مجزی است .
اگر در قیامت خداوند پرسید که چرا این کار را انجام دادی ؟ ما می گوییم فلان متخصصی که متدین ، اهل دین و عمل و مسلط به مسائل بود ، این حکم را برای ما بیان کرده است . در قیامت هم قطعا برای ما مجزی خواهد بود .
بیننده :
از کجا بفهمیم که آن متخصص درست گفته است ؟
استاد یزدانی :
باید شخص را بشناسی و یقین داشته باشی که از همه مجتهدین اعلم و با تقوا است . فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ .
مرحوم طبرسی (ره ) ، احتجاج ، ج2، ص458.
شما همین طوری که نمی توانی از هر کسی تقلید کنید . باید در مورد آن مجتهد تحقیق کنید . همه علمای ما این روایت را قبول دارند و به آن در بحث تقلید ، استدلال کردند .
ما در خصوص تقلید روایت صحیح داریم . در کتاب الاجتهاد والتقلید ، تألیف سید رضا صدر و همینطور کتاب اجتهاد و تقلید ، تألیف آیت الله خویی (ره) . ایشان حدود ده روایت بیان می کند که ما باید تقلید کنیم . ما در این زمینه بدون دلیل نیستیم هم نص صریح روایت داریم و هم حکم عقلی .
پیامبر (صلی الله علیه و آله) اهل بیت (علیهم السلام) را مشخص کردند و اهل بیت (علیهم السلام) هم مجتهدین را مشخص کردند . حتي در زمان ائمه (علیهم السلام) روايت است كه امام رضا (عليه السلام) یا امام کاظم (علیه السلام) به زکریا بن آدم دستور می دادند که فتوا دهند .
فتوا بده یعنی این که مردم وظیفه دارند که از زکریا بن آدم تقلید کنند . زمانی که خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) حضور دارند ، نیازی به اجتهاد نیست مگر در جایی که دسترسی به معصوم (علیه السلام) نیست .
در قرآن هم فقط کلیات بیان شده و جزئیات را ما نمی توانیم از آن استنباط کنیم . مگر این که امام معصوم (علیه السلام) باشد که ایشان می تواند استنباط کند ؛ اما انسان عوام و حتی علما نمی توانند همه احکام را از قرآن استنباط کنند .
آیاتی را که شما خواندید که قرآن فرموده در باره آن ها تدبر کنید ، همه در مورد اصول دین است و ما در اصول دین که نباید تقلید کنیم .
این که قرآن می گوید : به عقل مراجعه کنید ، مرحله اول مراجعه به تقلید است . دقیقا عقل به شما دستور می دهد که همیشه به متخصص مراجعه کنید و تقلید خود ، مراجعه به متخصص است و اولین دلیل برای وجوب تقلید ، همین ادله عقلی است .
بیننده : آقای مرتضوی از تهران ـ شیعه
بنده در مورد مطلبی که یکی از بیننده ها در خصوص جنگ اعراب و فتح ایران صحبت کردند ، نکته ای را بیان کنم . بیننده ها قبل از این که مطالب کذبی را که در شبکه های اجتماعی هم قرار می دهند ، در یک شبکه جهانی بیان کنند ، مقداری در آن موضوع تحقیق کنند و به آن مطالب اعتماد نکنند . بنده در یکی از شبکه های اجتماعی مطلبی را خواندم که در مورد همین جنگ نوشته بود و بیان کرده بود که چرا فلان سرباز ساسانی را فراموش کردیم ؛ اما جعفر طیار را با این که در جنگ ایران و اعراب حضور داشت ، این همه احترام می کنیم .
جعفر طیار برادر امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در جنگ موته به شهادت رسید و دستانشان قطع شد و خداوند به او دو بال داد که در بهشت داد . بعد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفتند و خلاصه ای که سال ها قبل جعفر طیار از دنیا رفتند . در صورتی که جنگ ایران و اعراب در زمان خلفاء صورت گرفت .
در مورد حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) صحبت کردند . آقا عباس بن علی (علیهم السلام) در آن زمان در سن طفولیت بودند . چطور چنین سخنانی را بیان می کنند .
مجری :
حتی خود امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام ) در جنگ هایی که داشتند ، پرچم را به ایشان نمی دانند تا این که بمانند تا ذخیر برای امام حسین (علیه السلام) باشند .
بلال حبشی را هم می گفتند که در این فتوحات بوده که اصلا در هیچ کدام از آن ها شرکت نداشتند .
بیننده :
نکته دیگر را که باید بگویم ، این جنگ ها را بعضی ها به نام اسلام می دانند . این قضیه مثل كاری است که دواعش مي كنند و جنایاتی را که انجام می دهند و نام خود را دولت اسلامی نامیدند . اگر می خواهند روش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و شیعیان ایشان را بدانند ، عمل شیعیان را با عمل دیگران قیاس کنند .
بنده خیلی کوتاه بگوم که روش شیعیان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) ، روش مسلم بن عقیل (علیه السلام) و هانيه بن عروه است كه وقتي ابن زیاد ملعون ، مهمان هانی می شود و حضرت مسلم (علیه السلام) پشت پرده بود ، آب می خواهد تا مسلم از پشت پرده بیاید و او را بکشد ، مسلم چنین کاری انجام نمی دهد و می گوید در مذهب و مرام ما که مذهب و مرام آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) است ، ترور جایی ندارد .
در آن جنگ هم نه آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) شرکت داشت و نه به آن راضی بود و نه به یاران و فرزندانش دستور به شرکت در آن جنگ را داد . به امام حسن مجتبی (علیه السلام) تهمت می زنند که طبرستان شرکت داشته .
اصلا وجود امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و فرزندانشان شرکت نداشتند و عمل دواعش آن زمان را به اولاد رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) نسبت ندهند . اول تحقیق و بررسی و بعد چنین مطالبی را بیان کنند .
همان طور که برادر عزیز مان گفتند : ما اجازه نداریم که شبهه ای را طرح کنیم و پاسخی به آن ندهیم . شبهه اگر همراه پاسخ باشد ، مشکلی ندارد ؛ اما مسموم کردن ذهن مردم به هیچ وجه درست نیست و قطعا کسی که چنین کاری را انجام دهد ، در قیامت مسئول است و باید پاسخگوی خداوند باشد .
مجری :
از شما استاد عزیز تشکر می کنیم . از شما خوبان هم سپاسگزاریم که برنامه ما را مشاهده کردید .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
خدایار و نگهدارتان .
One Comment
سید سجاد موسوی
با سلام
آقا سید با تشکر از این سایت خوبتون
آقا سید یک خواهشی داشتم . اگر میشود اسکن مطالب رو هم در سایت قرار دهید تا ما هم استفاده کنیم
از حسن توجه تان پیشاپیش متشکرم.