بررسی روایات استناد امیرمؤمنان و امام هادی علیهما السلام به حدیث غدیر برای اثبات الهی بودن امامت و انتساب امیرمؤمنان علیه السلام توسط خداوند
بسم الله الرحمن الرحیم
ویژه برنامه سرچشمه ولایت
تاریخ : 01 / 06 / 94
مجری :
الحمد الله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب والائمة المعصومين (عليهم السلام )
شیعیان آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهم السلام) همان گونه که در ایام عزاداری اهل بيت (عليهم السلام ) عزادار می شوند ، در ایام شادی اهل بیت (علیهم السلام) و اعیاد اسلامی هم شاد هستند. امشب هم در این شب عید در خدمت دو تن از اساتید بزرگوار شبکه جهانی ولایت ، حجت الاسلام والمسلمین یزدانی و حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسمی هستیم .
استاد یزدانی :
بنده هم این ایام را خدمت همه بینندگان عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنم . امیدوارم در این شب های مبارک خدمت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و بینندگان عزیز باشیم .
استاد ابوالقاسمی :
بنده این ایام فرخنده و دهه ولایت را به همه عزیزان و سروران تبریک و تهنیت عرض می کنم .
مجری :
بینندگانی که با ما همراه بودند ، اگر نیاز به بحث علمی باشد ، معمولا سؤال و شبهه از زبان وهابیت مطرح می شود که ببینیم منطق و خواسته آن ها چیست و بعد از آن کارشناسان ما مطابق همان سؤال پاسخ خود را می دهند . کلیپی از شبکه های وهابی ببینیم که سؤال مطرح می شود و استاد یزدانی پاسخ آن را می دهند .
کلیپ 1 ) :
سؤال وهابیون : چرا حضرت علی (علیه السلام) و اصحاب ایشان یکبار هم به حدیث غدیر استناد نکردند ؟
کارشناس وهابی :
حضرت علی خودش در هیچ روایتی ، نه روایت سنی و نه روایت شیعه ، در طول خلافت ابوبکر ادعا نکرده پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرا به عنوان جانشین ، در روز غدیر تعیین کرد . چرا شما این را فراموش کردید ؟ در این مدت هیچ گاه نگفته . در زمانی که خودش را هم تعیین می کردند ، هیچ گاه نگفت انتخاب نمی خواهد ، من از اول منصوب بودم . انتخاب را چه کار می کنید ؟
اگر صحابه و حضرت علی این را فهمیدند ، چرا اصلا حضرت علی برای یک بار هم به این حادثه استناد نکردند ؟ و اشاره به حادثه غدیر خم نداشتند ؟
حضرت علی در کجا به حدیث غدیر استناد کردند ؟ این دوازده میلیون جایزه دارد . اگر جنابعالی یا کسان دیگر پاسخی یافتند ، من نه تنها دوازده میلیون جایزه خواهم داد ، به نمایندگی از اهل سنت . علمای اهل سنت به این طلبه حقیر شان اینقدر لطف دارند که چنین اجازه ای را به من بدهند . بنده از طرف جامعه اهل سنت عرب و عجم در سرتاسر جهان ، این شکست را اعلام خواهم کرد و خواهم گفت که کتاب 11 جلدی الغدیر جواب ندارد ؛ اما تا زمانی که پاسخ این سؤال بنده داده نشده ، که حدیث غدیر را پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد حضرت علی گفتند ، اگر علمای شیعه احتجاج و استدلال علی به این حدیث را نتوانند ثابت کنند ، بفهمید که استدلال به حدیث غدیر دروغ است و 11 جلد کتاب ، سفسطه است ، ارزش ندارد ، کتاب شعر است . بنابر این فقط برای گمراه کردن مردم ، این سفسطه ها را می کنند و امیدواریم که جوابی برای این سؤال پیدا کنند .
مجری :
سؤال را متوجه شدید که اگر واقعا حادثه بزرگ و عظیم دلالتی بر ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام ) دارند ، آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) به آن استناد کردند یا خیر ؟ و پذیرفتند که اگر پاسخی نسبت به این سؤال باشد ، این آقایون می پذیرند که شکست خوردند .
استاد یزدانی ! آیا آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به حدیث غدیر استناد کردند یا خیر ؟
استاد یزدانی :
بینندگان عزیز و هم چنین استاد ابوالقاسمی مستحضر هستند که ما در برنامه کلمه طیبه ، جواب این آقا را چگونه دادیم و متأسفانه ایشان به هیچ یک از قول هایی که دادند ، عمل نکردند . نه یک روایت و دو روایت ؛ بلکه ده ها روایت از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) درباره حدیث شریف غدیر و هم چنین استدالال آن حضرت به حدیث غدیر داریم که ان شاء الله در این ایام اساتید دیگر شبکه ، آن ها را خواهند خواند . ما در این برنامه تصمیم داریم که این برنامه با برنامه های دیگر یک تفاوت اساسی داشته باشد و آن این است که ما در برنامه های دیگر از کتاب های اهل سنت می خواندیم . اینقدر ما از کتاب های دیگران روایت خواندیم که فکر می کنم قلب ها مقداری کدر شده ، سعی می کنیم در این برنامه روایاتی از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام ) بخوانيم كه سرشار از نور و هدایت است و واقعا قلب انسان را نورانی می کند .
و روایتی را که تا به حال در شبکه نخواندیم را سعی داریم در این برنامه بخوانیم . روایت بسیار نابی با سند صحیح است که در کتاب شریف کمال الدین نقل شده . این کتاب بسیار عظیم و خوبی است و به دستور امام زمان (علیه السلام) نوشته شده ، تألیف شیخ صدوق (ره) ، محدث بزرگ شیعه و كسي كه به دعای امام زمان (علیه السلام) به دنیا آمده .
كتاب كمال الدین و تمام النعمه (اکمال الدین ) ، تألیف شیخ صدوق ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بابویه قمی ، متوفای 381 هـ ، چاپ مؤسسه اعلمی بیروت در سال 1991 م ، صفحه 260 ، حدیث 25 . روایت بسیار جالب و زیبایی است :
25 – حدثنا أبي ، ومحمد بن الحسن رضي الله عنهما قالا : حدثنا سعد بن عبد الله قال : حدثنا يعقوب بن يزيد ، عن حماد بن عيسى ، عن عمر بن أذينة ، عن أبان بن – أبي عياش ، عن سليم بن قيس الهلالي قال : رأيت عليا عليه السلام في مسجد رسول الله صلى الله عليه وآله في خلافة عثمان وجماعة يتحدثون ويتذاكرون العلم والفقه فذكرنا قريشا ( وشرفها ) وفضلها وسوابقها وهجرتها وما قال فيها رسول الله صلى الله عليه وآله من الفضل مثل قوله ” الأئمة من قريش ” وقوله ” الناس تبع لقريش ” و ” قريش أئمة العرب ” وقوله ” لا تسبوا قريشا ” وقوله ” إن للقرشي قوة رجلين من غيرهم ” وقوله ” من أبغض قريشا أبغضه الله ” .
وقوله ” من أراد هوان قريش أهانه الله ” . وذكروا الأنصار وفضلها وسوابقها ونصرتها وما أثنى الله تبارك وتعالى عليهم في كتابه ، وما قال فيهم رسول الله صلى الله عليه وآله من الفضل ، وذكروا ما قال في سعد بن عبادة وغسيل الملائكة ، فلن يدعوا شيئا من فضلهم حتى قال كل حي : منا فلان وفلان ، وقالت قريش : منا رسول الله صلى الله عليه وآله ، ومنا جعفر ، ومنا حمزة ، ومنا عبيدة بن الحارث ، وزيد بن حارثة ( 1 ) وأبو بكر وعمر وعثمان وسعد وأب وعبيدة وسالم ، وابن عوف ، فلم يدعوا من الحيين أحدا من أهل السابقة إلا سموه ، وفي الحلقة أكثر من مائتي رجل فمنهم علي بن أبي طالب عليه السلام وسعد بن أبي وقاص ، وعبد الرحمن ابن عوف …
وعلي بن أبي طالب عليه السلام ساكت لا ينطق ، لا هو ولا أحد من أهل بيته .
فأقبل القوم عليه فقالوا : يا أبا الحسن ما يمنعك أن تتكلم ؟ فقال : ما من الحيين إلا وقد ذكر فضلا وقال حقا وأنا أسألكم يا معشر قريش والأنصار بمن أعطاكم الله عز وجل هذا الفضل ؟ أبأنفسكم وعشائركم وأهل بيوتاتكم أو بغيركم ؟ قالوا : بل أعطانا الله ومن علينا بمحمد صلى الله عليه وآله وعشيرته لا بأنفسنا وعشائرنا ولا بأهل بيوتاتنا ، قال : صدقتم.
يا معشر قريش والأنصار ، ألستم تعلمون أن الذي نلتم به من خير الدنيا والآخرة منا أهل البيت خاصة دون غيرهم ، وأن ابن عمي رسول الله صلى الله عليه وآله قال : ” إني وأهل بيتي …
از پدرم و از محمد بن الحسن که دو تن از بزرگترین روات شیعه ، از عبد الله بن اشعری قمی از یعقوب بن یزید قمی ، از حماد بن عیسی ( ایشان از اصحاب اجماع است و اگر روایتی با سند صحیح به آقای حماد بن عیسی و هفده نفر دیگر از اصحاب اجماع برسد ، تمام شیعه بر صحت آن اجماع دارند . ) از عمر بن اذینه از سلیم بن قیس هلالی (که همه از بزرگان شیعه هستند و در توثیق هیچ کدام از این روات تردیدی وجود ندارد) گفت : من امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، در زمان خلافت عثمان دیدم و هم چنین عده ای از مردم که فخر می فروختند و از علم و فقه خود می گفتند . قریشی ها از شرافت ، سوابق و هجرت خود می گفتند و روایاتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را نقل می کردند که فرموده بودند : ائمه از قریش هستند ، مردم از قریش تبعیت می کنند ، قریش از ائمه عرب هستند ، قریش را سب نکنید و روایاتی از این دست را خواندند . همچنین فضائلی از خود را بیان کردند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از ما است ، جعفر طیار از ما است ، حمزه سید الشهداء از ما است ، عبیده بن حارث از ما است ، زید بن حارثه از ما است ، ابوبکر و عمر ، سعد ، سعد و ابو عبیده و سالم و ابن عوف و … علی بن ابیطالب (علیه السلام) و سعد بن ابی وقاص ، عبد الرحمن بن عوف و دیگر بزرگان خود را نام بردند . انصار هم فضائل خود را شمردند تا این که این جمعیت پیش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) آمدند و گفتند : یا اباالحسن ! چرا شما حرفی نمی زنید ؟ و چرا از فضائل خود نمی گویید ؟ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) فرمودند : شنيدم که هر کدام از شما ، فضائلي از خود گفتید ، همه هم حق بود .
مجری :
بنده سؤالی از شما داشتم . آقا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در این جا با استشهادی که آن ها از ابوبکر و عمر گفتند ، حضرت فرمودند : حق است ؟ اگر شما به دنبال روایت صحیح در مورد فضیلت خلفاء می گردید ، این را می توان جزء همان روایات دانست ؟
استاد یزدانی :
ببینیم روایت چه می گوید ؟ روایت می گوید : منا رسول الله (صلی الله علیه و آله) ، منا جعفر ، منا حمزه ، منا علی بن ابیطالب (علیه السلام) ، منا ابوبکر و عمر و عثمان . حضرت هم فرمودند : این حق است . یعنی چه ؟ حضرت که نمی توانستند بگویند : ابوبکر و عمر از شما نیست . در این جا نفرمودند که ابوبکر و عمر حق است . گفتند این که شما گفتید عمر و ابوبکر از قریش و از مهاجرین است ، این حق است . شما نمی توانید در روایات شیعه اشکال وارد کنید . اما ادامه روایت :
حضرت به قریشی ها رو می کند و می فرماید : من از شما قریشی ها و از شما انصار سؤال می کنم ، این فضائلی که شما بیان کردید ، خداوند به وسیله چه کسی به شما عطا کرده ؟ آیا خودتان تلاش کردید یا از قبیله تان یا از اهل خانه هایتان گرفته اید یا از دیگران است ؟ همه گفتند : هر چه ما داریم از پیامبر و آل پیامبر (علیهم السلام) است . بعد حضرت فرمودند : همه این مطالبی را که گفتید ، درست است . هر چه دارید از ما است . (یعنی شما هیچ فضیلتی از خود ندارید ) تمام خیر دنیایی که دارید از ما اهل بیت (علیهم السلام) است و غیر از آن چیزی ندارید ….
در صفحه بعد حضرت مطلب زیبایی را بیان می کنند :
قال : فأنشدكم الله أتعلمون حيث نزلت ” والسابقون الأولون من المهاجرين والأنصار ” ( 1 ) و ” السابقون السابقون أولئك المقربون ” ( 2 ) سئل عنها رسول الله صلى الله عليه وآله فقال : ” أنزلها الله تعالى في الأنبياء وأوصيائهم ، فأنا أفضل أنبياء الله ورسله وعلي بن – أبي طالب وصيي أفضل الأوصياء ” ؟ قالوا : اللهم نعم .
قال : فأنشدكم الله عز وجل أتعلمون حيث نزلت ” يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأولي الأمر منكم ” ( 3 ) وحيث نزلت ” إنما وليكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون ” ( 4 ) وحيث نزلت ” ولم يتخذوا من دون الله ولا رسوله ولا المؤمنين وليجة ” ( 5 ) ” قال الناس : يا رسول الله أهذه خاصة في بعض المؤمنين أم عامة لجميعهم ؟ فأمر الله عز وجل نبيه صلى الله عليه وآله أن يعلمهم ولاة أمرهم وأن يفسر لهم من الولاية ما فسر لهم من صلاتهم وزكاتهم وصومهم وحجهم فنصبني للناس بغدير خم ، ثم خطب فقال : ” أيها الناس إن الله عز وجل أرسلني برسالة ضاق بها صدري وظننت أن الناس مكذبي ، فأوعدني لأبلغنها أو ليعذبني ” ثم أمر فنودي الصلاة جامعة ، ثم خطب الناس فقال : أيها الناس أتعلمون أن الله عز وجل مولاي وأنا مولى المؤمنين وأنا أولى بهم من أنفسهم ؟ قالوا : بلى يا رسول الله ، قال : قم يا علي فقمت ، فقال : من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه ، فقام سلمان الفارسي رضي الله عنه فقال : يا رسول الله ولاؤه كما ذا ؟ فقال عليه السلام.
من كنت أولى به من نفسه فعلي أولى به من نفسه ، فأنزل الله تبارك وتعالى
” اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا ” ( 1 )
فكبر رسول الله صلى الله عليه وآله وقال : الله أكبر بتمام النعمة وكمال نبوتي ودين الله عز وجل وولاية علي بعدي ( 2 ) ، فقام أبو بكر وعمر فقالا : يا رسول الله هذه الآيات خاصة لعلي ؟ قال : بلى فيه وفي أوصيائي إلى يوم القيامة ، قالا : يا رسول الله بينهم لنا ، قال : علي أخي ووزيري ووارثي ووصيي وخليفتي في أمتي وولي كل مؤمن بعدي ، ثم ابني الحسن ، ثم ابني الحسين ، ثم تسعة من ولد الحسين واحد بعد واحد ، القرآن معهم وهم مع القرآن لا يفارقونه ولا يفارقهم حتى يردوا علي حوضي ” ؟ فقالوا : كلهم اللهم نعم قد سمعنا ذلك كله وشهدنا كما قلت سواء وهو يقول : ” أيها الناس إن الله أمرني أن أنصب لكم إمامكم والقائم فيكم بعدي ووصيي وخليفتي والذي فرض الله عز وجل على المؤمنين في كتابه طاعته فقرنه بطاعته وطاعتي ، فأمركم بولايتي وولايته فإني راجعت ربي عز وجل خشية طعن أهل النفاق وتكذيبهم فأوعدني ربي لأبلغنها أو ليعذبني ، أيها الناس إن الله عز وجل أمركم في كتابة بالصلاة فقد بينتها لكم وبالزكاة والصوم والحج فبينتها وفسرتها لكم وأمركم بالولاية وإني أشهدكم أنها لهذا خاصة – ووضع يده على كتف علي بن أبي طالب – ثم لابنيه من بعده ، ثم للأوصياء من بعدهم من ولدهم لا يفارقون القرآن ولا يفارقهم القرآن حتى يردوا علي حوضي أيها الناس قد بينت لكم مفزعكم ( 3 ) بعدي وإمامكم ودليلكم وهاديكم وهو أخي علي ابن أبي طالب وهو فيكم بمنزلتي فيكم فقلدوه دينكم وأطيعوه في جميع أموركم فإن عنده جميع ما علمني الله تبارك وتعالى وحكمته فسلوه وتعلموا منه ومن أوصيائه بعد ….
فقال سليم : ثم قال عليه السلام : أيها الناس أتعلمون أن الله عز وجل أنزل في كتابه ” إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا ” ( 1 ) فجمعني و فاطمة وابني حسنا وحسينا ثم ألقى علينا كساء ، قال : ” اللهم إن هؤلاء أهل بيتي و لحمتي يؤلمني ما يؤلمهم ويجرحني ما يجرحهم : فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا ….
ثم قال علي عليه السلام : أنشدكم الله أتعلمون أن الله عز وجل لما أنزل في كتابه :
” يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله وكونوا مع الصادقين …
قال : أنشدكم الله أتعلمون أن رسول الله صلى الله عليه وآله قام خطيبا لم يخطب بعد ذلك فقال : ” أيها الناس إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي أهل بيتي فتمسكوا بهما لئلا تضلوا ( 1 ) فإن اللطيف الخبير أخبرني وعهد إلي أنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض ” فقام عمر بن الخطاب وهو شبه المغضب فقال : يا رسول الله أكل أهل بيتك ؟ فقال : ” لا ولكن أوصيائي منهم أولهم أخي ووزيري ووارثي وخليفتي في أمتي وولي كل مؤمن من بعدي ، هو أولهم ، ثم ابني الحسن ، ثم ابني الحسين ، ثم تسعة من ولد الحسين واحد بعد واحد حتى يردوا علي الحوض …
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) خطاب به قریش و خطاب به انصار می فرمایند : شما را قسم مي دهم زمانی که آیات « السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار » و « السابقون السابقون اولئک المقربون » نازل شد ، از پیامبر (صلی الله علیه و آله) سؤال کردند : این آیات درباره چه کسی نازل شده ؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند : این آیات در باره انبیاء و اوصیاء نازل شده . من برترین پیامبر خدا هستم و علی بن ابیطالب (علیه السلام) برترین وصی است . همه گفتند : این سخنی که گفتید ، درست است . ما از پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین سؤالی کردیم و حضرت چنین پاسخی را دادند .
حضرت دوباره قسم داد ، آیا نمی دانید زمانی که این آیات نازل شد يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ، إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ . وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً …
شما از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نپرسیدید که این آیات شامل همه مؤمنین می شود یا این که شامل بعضی از مؤمنین می شود ؟ خدا به پیامبرش دستور داد که ولایت به چه معنا است و ولی بعد از تو چه کسی است ؟ همان طور که نماز را برای مردم توضیح دادی که دو رکعت است ، چهار رکعت است و چه زمانی باید خوانده شود . زکات و صوم و حج را توضیح دادی ، ولایت را هم توضیح بده . پیامبر چه کار کرد ؟ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) مرا در روز غدیر بر مردم نصب کرد و خطابه خواند و فرمود : ای مردم ! خداوند مرا برای رسالتی فرستاده که این سینه ام تنگ شده و می ترسم که این مردم مرا تکذیب کنند . خداوند مرا ترساند و گفت یا این دستور را به مردم برسان یا این که تو را عذاب می کنم .
پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داد که نماز جماعتی بر پا کنند .سپس خطبه خواند : ای مردم ! مگر نمی دانید که خداوند مولاي من است و من مولاي همه مؤمنان هستم و من برای مردم نسبت به خودشان اولی هستم . همه گفتند : بله ، یا رسول الله همین گونه است .
سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من دستور داد بلند شوم ، بلند شدم . فرمودند هر کس من مولای او هستم ، علی مولای او است . خدایا دوست بدار هر کس او را دوست می داد و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن می دارد . ( سلمان متوجه شد که این مردم به سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اشکال می کنند که معلوم نیست معنای مولا چیست ، آیا به معنای دوستی است یا به معنای ناصر است ) سلمان بلند شد و گفت : یا رسول الله ! مقصود از این ولایت چیست ؟ حضرت فرمودند : ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) مثل ولایت من است . هر کس من اولي هستم نسبت به خودش ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم همان مقام را دارد .
خداوند این آیه را نازل کرد : الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا . پیامبر (صلی الله علیه و آله) تکبیر گفت و فرمود : الله اکبر که نعمت خدا تمام شد و نبوت من و دین خداوند عزوجل کامل شد و ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) بعد از من آمد .
ابوبکر و عمر بلند شدند و گفتند : یا رسول الله ! این آیه اکمال مخصوص علی بن ابیطالب (علیه السلام) است ؟ حضرت فرمود : بله ، این آیه مخصوص علی بن ابیطالب (علیه السلام) و مخصوص اوصیای من تا روز قیامت است . آن ها پرسیدند : اوصیای شما تا روز قیامت چه کسانی هستند ؟ حضرت فرمودند : علی بن ابیطالب (علیه السلام ) برادر من ، وزیر من ، وارث و وصی و خلیفه من در امتم و ولی هر مؤمنی بعد از من است .
این روایت به حدی زیبا است که انسان با خواندن آن ، قلبش آرام می شود و لذتی را می برد که قابل وصف نیست .
سپس فرزندم حسن بن علی و بعد از او ، حسین بن علی (علیهم السلام) و نه نفر از فرزندان حسین که یکی بعد از دیگری می آیند . قرآن با آن ها است و آن ها با قرآن هستند ، از هم جدا نمی شوند تا این که در حوض کوثر بر من وارد شوند …
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ادامه می دهند : ای مردم ! خداوند به من امر کرده که امام شما را نصب کنم و کسی که بعد از من حکومت را به دست خواهد گرفت . وصی و خلیفه خود را معین کنم ، خلیفه ای که خداوند در قرآن اطاعتش را بر همه واجب کرده ، اطاعت او را مثل اطاعت خودش و اطاعت من قرار داده و دستور داده همه مسلمانان ولایت او را بپذیرند .
ای مردم ! خداوند دستور داده ولایت را بپذیرید . من همه شما را شاهد می گیرم و خودم شهادت می دهم که این ولایت مخصوص علی بن ابیطالب (علیه السلام) است . دستش را بر شانه اميرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) گذاشت و فرمود : این ولایت به دو فرزند علی بن ابیطالب (علیه السلام) می رسد .
ای مردم ! من همه چیز را به شما گفتم . بعد از من امام کیست ؟ دلیل و راهنما کیست ؟ او علی بن ابیطالب (علیه السلام ) است . او در میان شما ، همانند من است در میان شما . او تمام منزلت های مرا دارد ، از او در تمام کارهایتان خود تقلید کنید . چون تمام علومی که خدا به من داده بود ، همه را علی بن ابیطالب (علیه السلام) دارد و تمام حكمت هايي كه خداوند به من داده بود ، خداوند به علی بن ابیطالب (علیه السلام) عطا کرده است . از او سؤال کنید و از او یاد بگیرید و از اوصیایی که بعد از علی بن ابیطالب (علیه السلام) می آیند .
در ادامه سلیم نقل می کند که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به آيه تطهیر استناد کردند . به آیه صادقین ، حدیث ثقلین استدلال می کنند .
روایت بسیار طولانی است که فرصت خواندن همه آن را نداریم . جالب این است که در این جا مطالبی از خلیفه دوم نقل می کند :
وقتی خلیفه دوم این مطالب را شنید ، غضبناک شد و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرسید : این حدیث ثقلین شامل تمام اهل بیتت می شود ؟ یا این که شامل همه نمی شود ؟ (شاید با خودش فکر می کرد چون دخترش آن جا هست ، شامل دخترش هم می شود ) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند : نه ، این حدیث شامل اوصیای من می شود ، که علی بن ابیطالب (علیه السلام) اولین آن ها ، برادر ، وزیر ، وارث و خلیفه من در امتم و ولی هر مؤمنی بعد از من است . سپس پسرم حسن ، بعد پسرم حسین ؛ سپس نه نفر از فرزندان پسرم حسین (علیهم السلام) که یکی بعد از دیگری می آیند تا این که بر حوض بر من وارد شوند ….
شيخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه ، ص ۲۶۰ ، روایت ۲۵
مقصود از حدیث ثقلین این افراد هستند که رسول خدا ﴿صلی الله علیه و آله ) بيان كردند ، نه کسانی که آقایان فکر می کنید . روایت بسیار جالب است که بخش های زیادی دارند که فرصت خواندن آن نیست .
مجری :
همین استنادات امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) كه در جاهای مختلف بیان شده ، وهابی ها به یکی از همین استنادات اعتراف کردند .
کلیپ 2 ) :
جواب وهابیون : حضرت علی (علیه السلام) خود در رحبه کوفه به حدیث غدیر استناد کرده و بر این فضیلت از صحابه اعتراف گرفته است .
کارشناس وهابی :
روایت رحبه یعنی در دوران خلافت خودش حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) در باره فضیلت خودش به عنوان یک افتخار است که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) درباره ایشان چنین روایتی فرمود ، جزء فضایل ایشان هست . از زبان صحابه رسول الله (صلی الله علیه و آله) مجددا اعتراف گرفتند . مردم شنیدند که شخصیت ایشان ، یک شخصیت استثنایی است . پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره ایشان روایاتی را در فضائلشان فرمودند . از جمله روایت غدیر !!!!!!!!
تماس بینندگان
بیننده : آقای زمانی از اصفهان ـ شیعه
بنده یک بنا هستم که چند کارگر اهل سنت دارم . این ها خودشان می گویند که ما می دانیم علی بن ابیطالب (علیه السلام) از سایر خلفاء ، برتر هستند . اهل سنت خودشان این ها را مي دانند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند : فردا صبح پرچم را به دست کسی می دهم که درب خیبر را از جا در بیاورد . صبح چشمان حضرت علی (علیه السلام) درد می کرد که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) آب دهان بر چشمان مبارک ایشان ماليدند که حضرت هم درب خیبر را در همان روز کندند . یا این که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند : علی بن ابیطالب (علیه السلام) برادر من است . حق با علی بن ابیطالب (علیه السلام) است و علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم با حق است .
سؤال بنده این است که با وجود دانستن این ها ، چرا حق را قبول نمی کنند ؟ از خودشان هم که می پرسیم می گویند ما بین این که این که معاویه حق است یا علی بن ابیطالب (علیه السلام) مانده ایم ؛ چون علمای ما هم معاویه را حضرت می خوانند و هم علی بن ابیطالب (علیه السلام) را . علمای ما حقیقت را به ما نمی گویند .
بیننده : علی حیدر از کرمانشاه ـ شیعه
بنده می خواهم پاسخ سؤالی را که شبکه های وهابی پرسیدند ، بدهم . این که آیا حضرت علی (علیه السلام) به حدیث غدیر استناد کرده است ؟
احمد بن حنبل در مسند خود ، جلد 4 ، صفحه 370 ، نقل کرده است که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) صحابه را در رحبه جمع نمود و آنان را سوگند داد ، فرمود : هر آن چه از غدیر خم از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شنیده اند ، برخیزند و گواهی دهند . تعداد زیادی از صحابه بر خواستند و شهادت دادند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر خم ، دست مبارک علی بن ابیطالب (عليه السلام ) را گرفت و فرمود : اتعلمون انا اولی بالمؤمنین من انفسهم ؟ آیا می دانید ولایت من بر مؤمنین از خودشان بیشتر است ؟ پاسخ دادند : بله ، آن گاه فرمود : من کنت مولا فهذا علی مولا ، هر کس من مولای او هستم ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم مولای او است .
مجری :
علت این که بعضی وقت ها این آقایان نمی پذیرند چیست ؟ به ویژه بعضی از این وهابی ها که حاضر نیستند مقداری در این زمینه فکر کنند ؟
استاد یزدانی :
چند دسته علت می تواند داشته باشد . اول : جهل . بسیار از مردم واقعا اطلاعی در این زمینه ندارند و با دیدن این روایات خیلی از آن ها متزلزل می شوند .
دوم : تعصب ، بعضی از این ها به خاطر تعصباتی که دارند ، چشمانشان را کور شده و اصلا حقایق را نمی بینند . همان طور که در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) با وجود معجزاتی که از حضرت دیده بودند ، مثل شق القمر ، اما با این حال ، حقیقت را نپذیرفتند . این آقایان هم همین طور هستند . واقعا حق را می دانند ؛ اما به خاطر منافع دنیوی و آبرویی که در میان مردم دارند ، نمی توانند از حرفی که زده اند ، عقب نشینی کنند و اگر دست از حرفی که زده اند ، بردارند ، باید از جامعه طرد شوند . همان طور که آقای کریمه ، از علمای بزرگ الازهر ، به صورت خلاصه درباره ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و اين كه شبانه غصب شد ، سخن گفت و اين كه يك بار به ايران آمد ، بسیاری از منصب های خود را در مصر از دست داد . فقط یک بار به ایران آمد و با علمای شیعه صحبت کرد ، به خاطر این که ترسیدند ایشان هم شیعه شود ، تمام منصب هایی که داشتند را از ایشان گرفتند . اگر ایشان شیعه شوند ، طبیعی است که هر چه مال و اموال و مناصبی که دارند را از آن ها می گیرند . همان طور که از بقیه علمای بزرگ مصر که شیعه شدند ، گرفتند .
دلائل آن بسیار زیاد هستند که این دو مورد را ما بیان کردیم . بنده روایتی از کتاب های اهل سنت بخوانم که ایشان گفتند آن ها اعتراف می کنند که علی بن ابیطالب (علیه السلام) از همه بهتر است ؛ اما باز نمی پذیرند .
وَمَنْ تَوَلَّى من أُمَرَاءِ الْمُسْلِمِينَ شيئا فَاسْتَعْمَلَ عليهم رَجُلا وهو يَعْلَمُ أَنَّ فِيهِمْ من هو أَوْلَى بِذَلِكَ وَأَعْلَمُ منه بِكِتَابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ رَسُولِهِ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَجَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ …
اگر کسی ولایتی از مسلمان ها را بگیرد و بداند که شخصی از او بهتر است و بهتر از او کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را می داند ، با این حال شخص دیگری که برتر نیست ، انتخاب کند ، او هم به خدا و هم به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و هم به همه مؤمنین و هم به خودش ، خیانت کرده است .
معجم کبیر طبرانی ، ج 11 ، ص 114
اگر این برادر عزیز می داند که علی بن ابیطالب (علیه السلام) از همه برتر است و در عین حال از علی بن ابیطالب (علیه السلام) پیروی نکند ، اگر قبول نکنند ، به خدا و رسول خدا (صلي الله علیه وآله ) و هم مؤمنین خیانت می کند . این روایتی است که در کتب اهل سنت آمده . علمای اهل سنت هم گفته اند ، این روایت متواتر است که ما تواتر آن را قبلا در برنامه کلمه طیبه ثابت کردیم .
مجری :
استاد ابوالقاسمی ! استاد یزدانی استناد حضرت امیر (علیه السلام) را به حدیث غدیر بیان کردند . آیا اهل بیت (علیهم السلام) هم به واقعه غدیر استناد کردند یا خیر ؟
استاد ابوالقاسمی :
چون ایام ، ایام میلاد با سعادت آقا امام هادی (علیه السلام) است ، روایتی را از کتاب مزار مرحوم مشهدی نقل می کنم . در زمان های گذشته مثل الان امکانات نبود ؛ لذا بعضی از علما به شرح حال ایشان نرسیدند . اما الحمد الله ، در سال های اخیر که تحقیقات انجام شد و کتاب های مختلفی جمع آوری شد ، برای نویسنده این کتاب توثیقات زیادی مشخص شد . روایتی هم که نقل کرده ، بسیار عجیبی است.
کتاب المزار الکبیر ، تألیف شیخ ابو عبد الله محمد بن عبد الله مشهدی ، در صفحه 263 زیارت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را در روز غدیر خم را بیان می کند :
سند روایت را مشاهده کنید :
اخبرني بهذه الشريف الاجل العالم ابي جعفر محمد المعروف بابن الحمد النحوي ، رفع الحديث عن الفقيه العسكري صلوات الله عليه في شهور سنة احدي وسبعين و خمسمائة .
سند را از امام حسن عسکری (علیه السلام) نقل کرده است . سند دوم :
واخبرني الفقيه الاجل ابوالفضل شاذان بن جبرئيل القمي رضي الله عنه . عن الفقيه العماد محمد بن ابي القاسم الطبري ، عن ابي علي عن والدي ، عن محمد بن محمد بن النعمان عن ابي القاسم جعفر بن قولويه عن محمد بن يعقوب الكليني عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابي القاسم بن روح وعثمان بن سعيد العمري عن ابي محمد الحسن بن علي العسكري عن ابيه صلوات الله عليهما وذكر انه عليه السلام زار بها في يوم الغدير في السنة التي اشخصه المعتصم .
تقف عليه صلوات الله عليه وتقول :
…. السلام عليك يا اميرالمؤمنين وسيد الوصيين ووارث علم النبيين وولي رب العالمين ومولاي ومولي المؤمنين ورحمة الله وبركاته السلام عليك يا اميرالمؤمنين يا امين الله في ارضه وسفيره في خلفه وحجت الله البالغة علي عباده .
السلام عليك يا القويم وصراطه المستقيم السلام عليك عليك ايها النبأ العظيم الذي هم فيه مختلفون وعنه مختلفون وعنه يسألون السلام عليك يا اميرالمؤمنين .
السلام عليك يا سيد المرسلين ويعسوب المؤمنين وامام المتقين وقائد الغر المحجلين …
اشهد انك اخو الرسول ووصيه ووارث علمه وامينه علي شرعه وخليفته في امته واول من آمن بالله وصدق بما انزل علي نبيه واشهد انه قد بلغ عن الله ما انزله فيك وصدع بامره ، واوجب علي امته فرض ولايتك وعقد عليهم البيعة لك وجعلك اولي بالمؤمنين اولي بالمؤمنين من انفسهم كما جعله الله كذلك .
ثم اشهد الله تعالي عليهم فقال : الست قد بلغت ؟ …
واشهد انك اميرالمؤمنين الحق الذي نطق بولايتك التنزيل …
فانزل الله فيكم : إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآَنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ . التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآَمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ .
اشهد يا اميرالمؤمنين ان الشاك فيك ما آمن بالرسول الامين وان العادل بك غيرك عن الدين القويم الذي ارتضاء لنا رب العالمين فاكلمه بولايتك يوم الغدير .
واشهد انك المعني بقول العزيز الرحيم و َأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ .…
واشهد انك يا اميرالمؤمنين جاهدت في الله حق جهاده …
وانت مولاي ومولي المؤمنين وانك عبد الله ووليه واخو الرسول ….
فلعن الله مستحلي الحرمة منك …
انت ولي الله واخو رسوله والذاب عن دينه والذي نطق القرآن بتفضيله قال الله تعالي : وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا (95) دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا . وقال الله تعالي : أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ، إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آَوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آَمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ، يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ (21) خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ
اشهد انك المخصوص بمدحة الله …
ثم امر باظهار ما اولاك لامته … فلما اشفق من فتنة الفاسقين واتقي فيك المنافقين اوحي الله رب العالمين يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ….
فوضع على نفسه أوزار المسير ( 3 ) ، ونهض في رمضاء الهجير ( 4 ) ،
فخطب فأسمع ، ونادى فأبلغ ، ثم سألهم أجمع ، فقال : هل بلغت ؟ فقالوا : اللهم بلى ، فقال : اللهم اشهد ، ثم قال : الست أولى بالمؤمنين من أنفسهم ؟ فقالوا : بلى ، فاخذ بيدك ، وقال : من كنت مولاه فهذا علي مولاه ، اللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، وانصر من نصره ، واخذل من خذله . فما امن بما انزل الله فيك على نبيه الا قليل ، ولا زاد أكثرهم الا تخسيرا ، ولقد انزل الله تعالى فيك من قبل وهم كارهون
* ( يا أيها الذين امنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقوم يحبهم ويحبونه أذلة على المؤمنين أعزة على الكافرين يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء والله
واسع عليم .
( إنما وليكم الله ورسوله والذين امنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون ، ومن يتول الله ورسوله والذين امنوا فان حزب الله هم الغالبون .
ربنا امنا بما أنزلت واتبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين ، ربنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هديتنا وهب لنا من لدنك رحمة انك أنت الوهاب .
السلام عليك يا أمير المؤمنين ، وسيد الوصيين ، وأول العابدين ، وازهد الزاهدين ، ورحمة الله وبركاته وصلواته وتحياته .
أنت مطعم الطعام على حبه مسكينا ويتيما وأسيرا لوجه الله لا نريد منهم جزاء ولا شكورا وفيك انزل الله تعالى : * ( ويؤثرون على أنفسهم ولو كان بهم خصاصة ومن يوق شح نفسه فأولئك هم المفلحون ) *
وأنت الكاظم للغيظ ، والعافي عن الناس ، والله يحب المحسنين ، وأنت الصابر في البأساء والضراء وحين البأس ، وأنت القاسم بالسوية ، والعادل في الرعية ، والعالم بحدود الله من جميع البرية .
وأنت المخصوص بعلم التنزيل وحكم التأويل ، ونصر الرسول ،ولك المواقف المشهورة ، والمقامات المشهورة والأيام المذكورة ، يوم بدر ويوم الأحزاب :* ( إذ زاغت الابصار وبلغت القلوب الحناجر وتظنون بالله الظنونا .
فقتلت عمروهم وهزمت جمعهم ، * ( ورد الله الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرا وكفى الله المؤمنين القتال وكان الله قويا عزيزا )
ويوم أحد : * ( إذ تصعدون ولا تلوون على أحد والرسول يدعوهم في أخراهم ) * ( 4 ) ، وأنت تذود بهم المشركين ( 5 ) عن النبي ذات اليمين وذات الشمال ، حتى صرفهما عنكم الخائفين ، ونصر بك الخاذلين .
ويوم حنين على ما نطق به التنزيل : * ( إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئا وضاقت عليكم الأرض بما رحبت ثم وليتم مدبرين * ثم انزل الله سكينته على رسوله وعلى المؤمنين )
مولاي أنت الحجة البالغة ، والمحجة ( 5 ) الواضحة ، والنعمة السابغة ، والبرهان المنير ، فهنيئا لك ما اتاك الله من فضل …
شهدت مع النبي صلى الله عليه وآله جميع حروبه ومغازيه ، تحمل الراية امامه ، وتضرب بالسيف قدامه ، ثم لحزمك المشهور ، وبصيرتك بما في الأمور ، امرك في المواطن ، ولم يك عليك أمير ، وكم من أمر صدك عن امضاء عزمك فيه التقى …
وإذ ماكرك الناكثان ( 4 ) فقالا : نريد العمرة ، فقلت لهما : لعمري لما تريدان العمرة لكن الغدرة ، وأخذت البيعة عليهما ، وجددت الميثاق فجدا في النفاق ، فلما نبهتهما على فعلهما أغفلا ( 5 ) وعادا ، وما انتفعا ،وكان عاقبة أمرهما خسرا .
ثم تلاهما أهل الشام فسرت إليهم بعد الاعذار ، وهم لا يدينون دين الحق ولا يتدبرون القرآن …
وعمار يجاهد وينادي بين الصفين : الرواح الرواح إلى الجنة ،ولما استسقى ، فسقي اللبن كبر وقال : قال لي رسول الله صلى الله عليه وآله : اخر شرابك من الدنيا ضياح ( 6 ) من لبن وتقتلك الفئة الباغية ….
وعمار يجاهد وينادي بين الصفين : الرواح الرواح إلى الجنة ، ولما استسقى ، فسقي اللبن كبر وقال : قال لي رسول الله صلى الله عليه وآله : اخر شرابك من الدنيا ضياح ( 6 ) من لبن وتقتلك الفئة الباغية
ابی محمد الحسن بن علی العسکری از پدرش امام هادی (علیه السلام ) نقل كردند که این زیارت را امام هادی (علیه السلام) در روز عید غدیر خم در سالی که معتصم ایشان را تبعید کرد ، خواندند . (معروف به زیارت غدیریه امام هادی (علیه السلام) ) :
سلام بر تو ای امیرالمؤمنین و سید وصیین و وارث علم پیامبران ، ولی پروردگار ، مولای من و مولای مؤمنین ، امین خدا بر زمین ، حجت خدا بر بندگان .
سلام بر تو این نبأ عظیم ، آن نبأ عظیمی که از او سؤال می شود ، حضرت علی (علیه السلام) است ….
سلام بر تو ای آقای مسلمین ویعسوب دین ….
شهادت می دهم که شما برادر و وصی و وارث پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، امین پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر دین ، خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر امت ، اولین کسی است که بر خداوند ایمان آورد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) را تصدیق کرد . پیامبر (صلی الله علیه و آله) ابلاغ کرد و بر مردم ولایت شما را واجب نمود . پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای حضرت علی (علیه السلام) از شما بیعت گرفت . پیامبر (صلی الله علیه و آله) شما را از جان مسلمین ، بر خودشان اولی تر دانست .
بعد از آن ، خداوند را شاهد گرفت و فرمود : آیا ابلاغ کرد ؟ ….
شما کسی هستی که در قرآن آیات ولایت شما بیان شده است . شما همان کسی هستید که آیه إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآَنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ، در مورد شما نازل شده است .
شما همان کسی هستی که آیه التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآَمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ، نازل شده است .
هر کسی که در باره شما شک داشته باشد ، ایمان ندارد . اگر کسی سراغ غیر شما برود ، از راه راست کنار رفته و از دینی که خداوند آن دین را دوست داشت ، (چون اسلام یک دین عادی است ، الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا . خداوند این اسلام را دوست دارد ) آن چیزی که خداوند تو را قبول داشت ، با ولایت شما کامل شما کامل شد .
شما معناي آیه وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ و شما راه راست هستید .
شما در راه خداوند جهاد کردید …
هر کس که با شما مخالفت کرده ، از راه به در می شود . شما مولای من و مولای تمام مؤمنین و بنده خدا و برادر پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستید .
خدا لعنت کند کسی را که حق شما را حلال بشمارد یعنی بداند که شما حقی داشتید و آن را حلال بشمارد ….
شما ولی خدا و برادر رسول خدا هستی . و آیه فضل الله المجاهدین … و آیه اجعلتم سقایه … ، آیه الذین أمنوا وهاجروا فی سبیل الله … و آیه یبشرهم ربهم …. ، در مورد شما نازل شده است .
شما کسی هستید که خداوند شما را به صورت مخصوص او را مدح کرد .
پیامبر (صلی الله علیه و آله) اظهار کردند ، ایشان نگران فتنه فاسقین بود . خداوند به او وحی کرد : یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک …. (می گویند سند بیاورید که این آیه در غدیر نازل شده است ، این هم سند )
پیامبر (صلی الله علیه و آله) همه را در یک جای بسیار گرم و بدون آب جمع کرد و سخنرانی کرد . همه هم شنیدند . از همه پرسیدند : آیا ابلاغ کردم ، همه گفتند : بله . فرمودند : خدایا شاهد باش . دوباره فرمودند : آیا من بر شما از خودتان اولی نیستم ؟ همه گفتند : بله ، دست شما را گرفت و فرمودند : هر کس من مولای من هستم ، علی مولای اوست خدایا دوست بدار هر کس او را دوست می دارد . دشمن بدار هر کس که او را دشمن می دارد . یاری کن کسی را که او را یاری می کند و خوار و ذلیل کن هر کس که او را خوار و ذلیل می کند .
اما کسانی که به این دستور ایمان آوردند کم بودند . در مورد شما این آیات نازل شده است : یا ایها الذین من یرتد منکم عن دینه …
انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا …..
ربنا امنا بما انزلت واتبعنا الرسول …. همه این آیات در مورد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) نازل شده است .
سلام بر شما ای امیرالمؤمنین ، سید اوصیاء ، اول العابدین ….
آیه ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا …. و آیه « یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه … آیه والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس … آیه والصابرین فی البأساء والضراء وآیات دیگر بر شما نازل شده است .
خداوند با شما قیاس کرده در این آیه : افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لایستون … نازل شده .
علم تنزیل ، علم کل قرآن و علم تأویل را خداوند به شما داده است . شما بودی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در آن روزی که همه دل هایشان رو به لرزش کرده بود . در جنگ احزاب شما بودی که عمرو بن عبدود را کشتی و آن ها را شکست دادی . خداوند هم این آیه را نازل کرد : و رد الله الذین کفروا بغیظهم … )
در روز احد شما بودی که جان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نجات دادی .
در روز حنین شما بودی که جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را حفظ کردی .
در روز خیبر شما بودی که مشرکین را شکست دادی .
مولای من ! شما حجت بالغه خداوند هستید ….
شهادت می دهم که شما در همه جنگ ها همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودی ، پرچم را در مقابل پیامبر (صلی الله علیه و آله) گرفتی و از ایشان محافظت می کردی و شمشیر می زدی . هیچ کس بر شما امیر نشد و شما بر همه امیر شدی …
گروهی پیمان شما را شکستند و گفتند: ما می خواهیم به عمره برویم ، از آن ها بیعت گرفتی ؛ اما باز هم رفتند ….
بعد از آن ها ، اهل شام بودند که همان وضعیت را داشتند و نسبت به شما نفاق ورزیدند .
حق با شما آشکار شد ، آن زمانی که عمار به صفین آمد و گفت : تو به دست اهل باغیه کشته می شویی .
امر عجیب تر این که حق شما را گرفتند ، فدک حضرت زهرا (سلام الله علیها )را غصب کردند . شهادت شما را قبول نکردند ، شهادت امام حسن و امام حسین (علیهم السلام ) را قبول نكردند با این که آیه تطهیر درباره شما است ….
محمد بن جعفر مشهدی ، المزار ، ج 263
دیدید که در این روایت چه مقدار فضائل علی بن ابیطالب (علیه السلام) را در قالب زیارت ، معارف دینی را با آیات قرآن کریم بیان می کند و سند روایت هم صحیح است ، آن هم چه سندی که شیخ طوسی ، ابن قولویه ، شیخ مفید ، مرحوم کلینی ، علامه ابراهیم و دیگر بزرگان شیعه تا این که به نواب خاص امام زمان (عجل الله تعالی ) می رسد .
بیننده : آقای احمدی از بوشهر ـ اهل سنت
بنده از شما تقاضا دارم درمورد واقعه غدیر توضیحاتی را بیان کنید ؛ چون از دیدگاه اهل سنت چیز که امام جمعه ما گفته بودند این بود ، آخرین حج پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، معروف به حج الوداع بوده . ایشان در این حج عده ای را جمع کردند ، آن هایی که جلوتر رفته بودند ، گفتند : برگردند و کسانی که نرسیده بودند ، دستور دادند که برسند . بعد در جمع آن ها فرمودند : هر کس علی بن ابیطالب (علیه السلام) را دوست دارند ، من را هم دوست دارد .
بنده به عنوان یک جوان ، این سؤال در ذهنم ایجاد شد که آیا امکان دارد در آن گرما عده زیادی از مردم را جمع کرده باشند که بگویند : من علی بن ابیطالب (علیه السلام) را دوست دارم .
من در یک خانواده بسیار متعصب بزرگ شده ام ؛ اما معتقد هستم که انسان عقل دارد و می تواند با عقل خود راه درست را پیدا کند . بنده بارها به خاطر این که در مراسم عزادرای امام حسین (علیه السلام) در محرم و صفر ، شرکت کردم ، کتک خورده ام . به ما می گویند : این ها قبر پرستی و مرده پرستی است ؛ اما معتقدم که انسان عقل دارد و مي تواند راه راست را تشخیص دهد . بنده با چشمان خود حاجت گرفتن از امام حسین (علیه السلام) را دیده ام . در صورتی که از هیچ کدام از بزرگان و خلفای خود ندیده ام .
استاد ابوالقاسمی :
در پاسخ به این دوست عزیز بنده چند نکته را بیان کنم . اول این که ، غدیر به جایی گفته می شود که آب باقیمانده سیل مقداری می ماند و بعد از مدتی از بین می رود . به همین دلیل است که کاروان برای راه خود به غدیر تکیه نمی کند . چون ممکن است در مسیر به جایی برسد که قبلا در آن غدیر بوده ؛ اما این بار نباشد .
حال در این مورد ، جمعیت چه مقدار بوده؟ طبق روایات اهل سنت از جمله کتاب حجه الله البالغه ، تألیف آقای دهلوی ، چاپ دار الجیل ، جلد 2 ، مطرح می کند :
وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به حجه الوداع رفتند ، 124 هزار نفر از مدینه با حضرت همراه بودند .
دهلوی ، حجه الله البالغه ، چاپ دار الجیل ، ج 2
انسان برای یک کاروان ده پانزده نفری جرأت نمی کند در غدیر نگه دارد ، در صورتی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یک کاروان 124 هزار نفری را در غدیر برای آب نگه دارد . این قابل قبول نیست.
نکته دوم ، وضعیت غدیر چگونه بود ؟ طبق روایات اهل سنت ، غدیر جایی بود که مردم از زندگی در آن می ترسیدند . زیرا آب نداشت ، ثانیا هوای آن بیماری زا بود و می گفتند : اگر کسی در آن جا زندگی کند ، فرزندانش به خاطر کثرت بیماری ها ، بلوغ را درک نمی کند و قبل از بلوغ خواهد مرد . این قضیه را در الروض المعطار و در جاهای دیگر نقل کردند . لذا در ماجرای ام معبد خزاعی ، که می گویند : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در راه هجرت ، گرسنه و تشنه به خیمه ای رسیدند که در آن یک پیرزنی با یک حیوان بیمار بود . از آن پیرزن پرسیدند : آب داری ؟
آن جا کسی زندگی نمی کرد ، اگر کسی در آن جا بود ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می گفتند : تو که آب نداری ، من به سراغ خیمه دیگری می روم . ام معبد در منطقه غدیر بود و هیچ کس هم در آن جا زندگی نمی کرد . این یکی از نکات بسیار مهم است .
نکته بعد ، به صورت اتفاقی روز غدیر خم ، بسیار گرم بوده . این مطالب را حاکم نیشابوری ، معجم طبرانی نقل کردند . در کتاب های شیعه هم امروز خواندیم که هم آب نبود و هم هوا گرم بود .
احمد بن حنبل نقل کردند :
ظلل لرسول الله صلي الله عليه وآله بثوب علي شجرة ثمرة من الشمس.
هوا به قدری گرم بود که مجبور شدند برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سایبان درست کنند .
صد هزار نفر ، در جایی که آب نبود ، بیماری زا بود و در روزی به آن گرمی ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نگفتند که سریع بیایید تا من یک جمله به شما بگویم . خود این عزیز هم گفت : « حضرت فرمودند : هر کس که رفته ، برگردد و هر کس که عقب مانده ، بیایند ». خود این کار وقت گیر است .
نکته دیگر این که ، حضرت فرمودند : زیر درختانی که در این جا هستند را تمیز کنید . مشخص است که هوا گرم است و این افراد تا برسند ، به زیر درختان پناه می برند . زیر درخت ها را تمیز کرده و سنگ ریزه ها را جمع کردند ، خار و خاشاک را هم کندند تا برای نشستن جا باز شود . حضرت فرمودند : رحال را از روی شتر ها باز کنید و روی هم قرار دهید تا مثل سکو شود .
باز کردن رحال هم ساعت ها وقت می برد . اگر عزیزان دیده باشند ، وقتی می خواهند بار را از روی شتر بردارند و دوباره روی آن بگذارند ، زمان زیادی را می گیرد . حضرت فرمودند :
جمع الرحال وصعد عليه السلام عليها
رحال را جمع کردند و خودشان بالای آن رفتند و بعد سخنرانی کردند .
در چنین وضعیتی می گویند : حضرت فرموده :« حضرت علی (علیه السلام) را دوست بدارید ، هر کس دوست بدارد ، من او را دوست دارم » . این که گفتن ندارد ، شما برای همه صحابه ، همین را می گویید که هر کس صحابه را دوست داشته باشد ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم او را دوست دارد . حضرت علی (علیه السلام) هم جزء صحابه بودند ، این که گفتن نداشت .
بنده واقعا نمی دانم چرا با قضیه غدیر این برخورد را می کنند . گرچه دوست عزیزمان گفتند که این آقایان دوست ندارند این قضیه به صورت کلی و دقیق باز گو شود .
بیننده : آقای موسوی از یزد ـ شیعه
بنده از هم مسلمانان به خصوص شیعیان تقاضا دارم در این ایام ، عید قربان تا عید غدیر ، که نسبت به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) مولای عالمیان ، انسان های با معرفت و با حیایی باشند و در این روز ها از فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) بیشتر بگویند تا مثل مردم زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) نباشند که تا خود حضرت امیر (عليه السلام ) و شمشیرشان بود ، در کنار ایشان بودند ؛ اما زمانی که باید در صحنه حضور داشته باشند ، نبودند .
استاد یزدانی :
اگر ما اصل متن روایت غدیر را ببینیم ، خیلی واضح و روشن همه چیز ثابت می شود . یعنی اگر کسی این روایت با ترجمه آن بخواند و در عین حال شک کند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) دوستی گفته ، باید به عقل آن شخص شک کرد . این روایت را با سند صحیح از کتاب های اهل سنت می خوانم . در کتاب المطالب العالیه بزوائد المساند الثمانیه ، تألیف ابن حجر عسقلانی ، جلد 16 ،صفحه 142 :
عن علي رضي الله عنه قال : إن النبي صلی الله عليه وآله حضر الشجرة بخم ، ثم خرج آخذا بيد علي رضي الله عنه قال : ‘ ألستم تشهدون أن الله تبارك وتعالى ربكم ؟ ‘ قالوا : بلى . قال صلی الله عليه وآله : ‘ ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بكم من أنفسكم وأن الله تعالى ورسوله أولياؤكم ؟ ‘ . فقالوا : بلى . قال : ‘ فمن كان الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه ، وقد تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا كتاب الله تعالى ، سببه بيدي ، وسببه بأيديكم ، وأهل بيتي ‘ . / ( هذا إسناد صحيح )
این روایت در منابع اهل سنت با سند صحیح از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) نقل می کند كه فرموند : پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست علی بن ابیطالب (علیه السلام) را گرفت و بلند کرد و فرمود : آیا شهادت نمی دهید که خدای تبارک و تعالی ، پروردگار شما است ؟ همه گفتند : بله ، ما این را قبول داریم . دوباره فرمودند : آیا شهادت نمی دهيد که خدا و رسولش از جان شما بر شما اولی تر است ؟(یعنی ولایت مطلق خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر همه مردم ) همه گفتند : بله . سپس حضرت فرموند : هر کسی خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) مولای او است ، ایشان هم مولای او است . سپس حدیث ثقلین را می خوانند و در آخر ابن حجر عسقلانی می گوید : سند روایت صحیح است .
ابن حجر عسقلانی ، المطالب العالیه ، ج 16 ، ص 142
در این روایت ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) سه چیز را به شهادت می گیرد . اول : خدایی خداوند ، دوم : خداوند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر همه ولایت دارد . سوم : همان مقام ولایت را به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) می دهند . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از این بهتر چه سخنی بگویند که این ها بپذیرند ؟ یعنی فقط کافی است که به متن روایت دقت کند تا مقصود پیامبر (صلی الله علیه و آله) را درک کند . سند صحیح ، ولایت خداوند ، ولایت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در کنار هم ثابت شده است .
بیننده : آقای مولایی از بوشهر ـ شیعه
بنده می خواستم نکته ای را در رابطه با آیه 7 سوره مبارکه رعد بیان کنم که نص صریح دارد : إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ . بزرگان اهل سنت از جمله امام ثعلبی در تفسیر الکشف والبیان ، محمد بن یوسف گنجوی شافعی از تاریخ ابن عساکر ، بیان کردند :
عن ابن عباس قال : لما نزلت هذه الآية وضع رسول الله صلى الله عليه وسلم يده على صدره فقال : (أنا المنذر) وأومأ بيده إلى منكب علي (ح) فقال : ( فأنت الهادي يا علي ، بك يهتدي المهتدون من بعدي)
وقتی این آیه نازل شده ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست بر سینه مبارک گذاشتند و فرمودند : من منذر هستم و سپس دست دیگر خود را بر سینه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) گذاشته و فرمودند : ای علی ! تو هادی این امت هستی و بعد از من به وسیله تو همه هدایت می شوند .
ثعلبی ، الکشف و البیان ، ج 5 ، ص 272
در این جا نکته ای وجود دارد ، ما در مذهب خودمان از این دست روایت بسیار زیاد داریم که در شبکه مقدسه ولایت تا حدودی بیان شده است و چون می خواهیم این مطالب بیشتر مورد قبول اهل سنت قرار گیرد از کتاب های خودشان بیان می کنیم . اما بعضا عده ای از برادران اهل سنت هستند که شبهه وارد می کنند که چرا اسم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به صورت صریح در قرآن کریم بیان نشده است ؟
به نظر شما برادران اهل سنت ، واضح تر از این چه چیزی می تواند باشد ؟ اگر حرف ما شیعیان را قبول ندارید ، حداقل حرف بزرگان خود را قبول کنید یعنی در واقع خود را به خواب نزنید . این واقعیتی است که باید در باره آن تفکر و تأمل بیشتری شود .
استاد یزدانی :
بنده پاسخ این سؤال را هم از منابع شیعیان و هم از منابع اهل سنت بیان می کنم . از منابع شیعیان ، کتاب اصول کافی که از بهترین کتاب های ما است ، تألیف علامه کلینی ، جلد اول ، چاپ منشورات فجر ، متوفای 329 هـ ، باب ان الائمه هم الهداه :
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيه عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّه عَزَّ وجَلَّ : * ( إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ ولِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ ) * فَقَالَ رَسُولُ اللَّه ص الْمُنْذِرُ ولِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِه – نَبِيُّ اللَّه ص ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِه عَلِيٌّ ثُمَّ الأَوْصِيَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ
سند روایت کاملا درست درست است . از علی بن ابراهیم از پدرش از محمد بن ابی عمیر از ابن اذینه از برید عجلی از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که در سخن خداوند که می فرماید : ( إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ ولِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ ) . مقصود از هادی در این آیه ، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند : در هر زمانی باید یک هادی باشد تا آن چیز هایی که بر پیامبر نازل شده را به مردم یاد دهد . آن هادی بعد از من ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) است و بعد از ایشان ، اوصیای او است که یکی بعد از دیگری می آیند .
علامه کلینی ، اصول کافی ، ج اول ، چاپ منشورات فجر ، باب ان الائمه هم الهداه ، ص 191
این از منابع شیعه با سند صحیح نقل کردیم . اما از منابع اهل سنت ، که همین روایت را با سند صحیح نقل کرده اند . در کتاب مسند احمد بن حنبل ، جلد 2 ، با تحقیق احمد محمد شاکر ( از علمای مشهور و معاصر اهل سنت ) ، چاپ دار الحدیث قاهره ، صفحه 48 ، حدیث 1041 :
حدثنا عبد اللَّهِ حدثني عُثْمَانُ بن أبي شَيْبَةَ ثنا مُطَّلِبُ بن زِيَادٍ عَنِ السدي عن عبد خَيْرٍ عن علي في قَوْلِهِ ) إنما أنت مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ( قال رسول اللَّهِ صلی الله عليه وآله الْمُنْذِرُ وَالْهَادِ رَجُلٌ من بَنِى هَاشِمٍ.
هادی در این آیه ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) منذر است و هادی مردی از بنی هاشم است .
در پاورقی همه سند این رایت را صحیح می داند .
مسند احمد بن حنبل ، با تحقیق احمد محمد شاکر ، ج 2 ، چاپ دار الحدیث قاهره ، ص 48 ، ح 1041
همین روایت در کتاب های اهل سنت آمده که مقصود از آن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) است . در کتاب فتح الباری شرح صحیح بخاری ، تألیف ابن حجر عسقلانی ، چاپ دار الطیبه عربستان سعودی ، با تحقیق عبدالرحمن بن ناصر البراک ( از علمای مشهور وهابی ) ، صفحه 260 می گوید :
ما أخرجه الطبري بإسناد حسن من طريق سعيد بن جبير عن بن عباس قال لما نزلت هذه الآية وضع رسول الله صلی الله عليه وآله يده على صدره وقال أنا المنذر وأومأ إلى على وقال أنت الهادي بك يهتدي المهتدون بعدي …
طبری با سند حسن از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می کند : وقتی این آیه نازل شد ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند : من منذر هستم و به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اشاره كردند و فرمودند : آن هادی ، شما هستید . کسی که می خواهد هدایت شود ، باید با هدایت تو باشد.
ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، ج 2 ، چاپ دار الطیبه ، با تحقیق عبد الرحمن بن ناصر البراک ، ص 260
بنابراین منابع شیعه و اهل سنت با سند صحیح هم در اصول کافی و هم در دو کتاب از کتاب های اهل سنت با سند معتبر آمده بود که مقصود از هادی در آیه انما انت منذر ولکل قوم هاد ، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و جانشینان آن حضرت هستند .
بیننده : آقای شه بخش از زاهدان ـ اهل سنت
در مورد این قضیه که در منابع اهل سنت این گونه آمده که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) دست حضرت علی (علیه السلام) را بالا گرفت و فرمودند : علی بن ابیطالب (علیه السلام) دوست من است. بنده به خاطر این که در حال تحقیق هستم این سؤال را دارم ، آیا در منابع مطالبی است که نشان دهد بحثی و نزاعی بوده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اين سخن را بیان کرده اند ؟ به نظر من این که مولا به معنای دوست باشد ، مشکوک هستم .
بیننده : نادر از آمریکا ـ شیعه
بنده اخیرا مطالعاتی در رابطه با قضیه غدیر داشتم که به مطلبی برخورد کردم که جواب آن را نمی دانستم . بعضی از اهل سنت معتقد هستند قضیه غدیر در رابطه با مسأله ای بود که در یمن رخ داده بود كه گویا حضرت امیر (علیه السلام) به یمن رفته بودند که در آن جا فتوحاتی را انجام داده و سربازانی که غنایمی را به دست آورده بودند که حضرت علی (علیه السلام) به آن ها مخالفت کرده و آن ها شکایت حضرت را پیش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بردند كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این مسأله را بیان کردند که من پشتیبان حضرت علی (علیه السلام) هستم .
بنده می خواستم در این باره توضیحاتی را بیان کنید .
استاد یزدانی :
البته به این سؤال بارها در شبکه جهانی ولایت ، به صورت مفصل پاسخ داده شده ؛ حتی استاد قزوینی کتابی در این زمینه با عنوان شبهه جیش یمن دارند که هم به زبان عربی است و هم به زبان فارسی و در سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عحل الله تعالی فرجه الشریف ) موجود است و می توانند آن را ببینند . خلاصه مطلب این که ، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) چند سفر به يمن داشتند که دو سفر ایشان از شهر مدینه بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایشان را برای فتح یمن و برای قضاوت و مسائل دیگر ، فرستادند . که در این موارد هم عده ای آمده اند و از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) شکایت کردند . پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم در همان جا پاسخ آن ها را دادند .
یک بار هم زمانی که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به حجه الوداع می رفتند ، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را به یمن فرستاده بودند . امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) خود را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رساندند و بعد عده ای آمدند و از اموال استفاده کردند ، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم آن اموال را گرفتند که آن ها ناراحت شدند و قبل از حج نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) شکایت حضرت امیر (علیه السلام) را کردند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همان جا پاسخ دادند و این قضیه به صورت کامل تمام شد .
اگر بگویند ، تمام نشد و باز ادامه دادند و باز شکایت کردند . این شکایت همه گیر شد که این کار را خراب می کند و همه صحابه زیر سؤال می روند . پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می گویند : شکایت نکنید ، اما آن ها باز هم شکایت کردند . پس این که شکایت تمام شدند ، قابل قبول است . زمانی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به غدیر رسیدند ، یک کلمه هم از این شکایت حرفی نزدند .
اما اصل شکایت ، زمانی که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به مکه آمدند که خود را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برسانند ، عده ای مثل بریده ، خالد و تعدادی دیگر ، از اموالی که به غنیمت گرفته شده و برای هم مسلمانان بود ، استفاده کرده و شتر ها را سوار شدند ، لباس ها را پوشیدند و هر کس بین خود تقسیم کرد . حضرت امیر (علیه السلام) هم كه رسيدند ، آن اموال را از آن ها گرفتند و گفتند این اموال برای شما نیست ، برای همه مردم است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) باید آن ها را تقسیم کند ، به همین خاطر آن افراد ناراحت شدند که حق با ما است ، ما بودیم که جنگیدیم . این ها شکایت کردند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم پاسخ آن ها را دادند .
اما روایتی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به شکایت اولی که در مدینه از حضرت امیر(علیه السلام) شدند ، پاسخ دادند . در کتاب مسند احمد بن حنبل ، جلد 16 ، با تحقیق حمزه احمد الزین ، صفحه 481 :
حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا أبو مُعَاوِيَةَ ثنا الأَعْمَشُ عن سعيد بن عُبَيْدَةَ عَنِ بن بُرَيْدَةَ عن أبيه قال بَعَثَنَا رسول اللَّهِ صلی الله عليه وآله في سَرِيَّةٍ قال لَمَّا قَدِمْنَا قال كَيْفَ رَأَيْتُمْ صَحَابَةَ صَاحِبِكُمْ قال فأما شَكَوْتُهُ أو شَكَاهُ غيري قال فَرَفَعْتُ رأسي وَكُنْتُ رَجُلاً مِكْبَاباً قال فإذا النبي صلی الله عليه وآله قَدِ احْمَرَّ وجهة قال وهو يقول من كنت وَلِيَّهُ فَعَلِىٌّ وَلِيُّهُ
از سعد بن عبیده از ابن بریده از پدرش است که می گوید : پیامبر (صلی الله علیه و آله) ما را به سریه ای فرستاده بود . از ما سؤال کردند که فرمانده خود را چگونه دیدید ؟ می گوید : ما از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) شکایت کردیم و حرف هایی زدیم که حضرت از شدت خشم عصبانی شد و صورتشان سرخ شد ، بعد فرمودند : هر کس من ولی او هستم ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) ولی او است (يعني هر ولايتي كه من دارم ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) هم همان ولایت را دارند .
مسند احمد ، ج 16 ، با تحقیق حمزه احمد الزین ، صفحه 481
در آن جا که بحث دوستی معنا نداشت ، با هم دوست بودند ؛ اما از دست هم ناراحت بودند . حضرت فرمودند : علی بن ابیطالب (علیه السلام) هر کاری که کرده باشد ، ولی بر شما بوده و ولایت داشته .
این قضیه اصلا ربطی به قضیه غدیر ندارد . باز در مصنف ابن ابی شیبه همین روایت با سند صحیح آمده :
حدثنا عفان قال ثنا جعفر بن سليمان قال حدثني يزيد الرشك عن مطرف عن عمران بن حصين قال بعث رسول الله صلی الله عليه وآله سرية واستعمل عليهم عليا فصنع علي شيئا أنكروه فتعاقد أربعة من أصحاب رسول الله صلی الله عليه وآله أن يعلموه وكانوا إذا قدموا من سفر بدأوا برسول الله صلی الله عليه وآله فسلموا عليه ونظروا إليه ثم ينصرفون إلى رحالهم قال فلما قدمت السرية سلموا على رسول الله صلی الله عليه وآله فقام أحد الأربعة فقال يا رسول الله ألم تر أن عليا صنع كذا وكذا فأقبل إليه رسول الله يعرف الغضب في وجهه فقال ما تريدون من علي ما تريدون من علي علي مني وأنا من علي وعلي ولي كل مؤمن بعدي .
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند : از علی بن ابیطالب (علیه السلام) چه می خواهید ؟ علی از من است و من از علی هستم . علی بن ابیطالب (علیه السلام) ولی هر مؤمنی بعد از من هستم (یعنی جایی که من نباشم ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) ولایت دارد . چه الان و چه بعد از من باشد و هر كاري كرده ، کسی حق شکایت از ایشان را ندارد )
مصنف ابن ابی شیبه ، ج 6 ، ص 373
این ها هیچ ارتباطی به قضیه غدیر خم ندارد . تحدی استاد ما نیز همین بوده ، که یک روایت ضعیف بیاورید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غدیر خم گفته باشند : ای مردم ! شاکیان یمن دیگر شکایت نکنند ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) دوست شما است .
استاد ابوالقاسمی :
در مورد این سؤالی که پرسیده شد ، نکته بسیار مهمی است که باید به آن دقت کرد و آن این است که چرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را بالا بردند ؟ در رابطه با بالا بردن دست شخصی ، در تاریخ دمشق هم نمونه ای است :
پیامبر (صلی الله علیه و آله) با قریش صحبت می کردند ، گفتند : قریشی ها ! یا بس می کنید یا این که شخصی را می آورم که با شما خواهد جنگید . دست امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را بلند کردند و فرمودند : این شخص ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) است .
دست بلند کردن برای معرفی است . اگر ماجرای غدیر برای دعوایي بود که حضرت علی (علیه السلام) با عده ای انجام داده بودند ، آن ها می دانند که حضرت علی (علیه السلام) چه کسی است ، احتیاجی به معرفی کردن نیست . از کسی که نمی شناسند ، شکایت نمی کنند . ادعا می کنند که حضرت علی (علیه السلام) به ما ظلم کرده ، از شما می خواهیم که این ظلم را از ما برطرف کنید .
چرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را بلند کردند ؟ روایتی که در خصائص علی (علیه السلام) و دیگر کتب آمده ، این است :
أخبرني هلال بن بشر قال حدثنا محمد بن خالد وهو ابن عثمة قال حدثنا موسى بن يعقوب قال حدثني مهاجر بن مسمار عن عائشة بنت سعد قالت سمعت أبي يقول سمعت رسول الله صلی الله عليه وآله يوم الجحفة وأخذ بيد علي فخطب فحمد الله وأثنى عليه ثم قال يا أيها الناس إني وليكم قالوا صدقت يا رسول الله ثم أخذ بيد علي فرفعها وقال هذا وليي والمؤدي عني وإن الله موال لمن والاه ومعاد من عاداه
دست علی بن ابیطالب (علیه السلام) را از همان ابتدا گرفتند ، سخنرانی کردند و فرمودند : ای مردم ! من ولی شما هستم (ولی در آن زمان به معنای سرپرست بود ) گفتند : یا رسول الله ! شما راست می گویید . سپس دست علی بن ابیطالب (علیه السلام) را گرفتند و بلند کردند و فرمودند : این علی بن ابیطالب (علیه السلام) ولی شما است …
نسائی ، خصائص علی (علیه السلام) ، ج 1 ، ص 28
شبیه همین روایت را ابن كثير در البدایه و النهایه نقل کرده است . واضح است که وقتی دست را بلند کردند ؛ یعنی می خواهند نشان دهند . در بعضی از متن ها دارد و فرمودند :
علی بن ابی طالب وليي وهو هذا
علي بن ابیطالب (علیه السلام) که می گویم ، این شخص است .
سراغ علی دیگری نروید . منظور من همین علی بن ابیطالب (علیه السلام) است . اگر دعوا و شکایتی بوده ، چرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) را معرفی می کنند ؟ پس مشخص است که خیلی از کسانی که آن جا بودند ، حضرت امیر ( علیه السلام) را نمی شناختند که باید معرفی شوند . این هم یک قرینه بسیار مهم ، برای این که مقصود از حدیث غدیر اصلا ارتباطی به قضیه یمن ندارد .
مجری :
حال اگر دعوا و شکایتی از حضرت امیر (علیه السلام) شده ، چرا باید رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را به صورت علنی بیان کنند ؟
استاد ابوالقاسمی :
یکی از دوستان به مطلبی اشاره کردند که بنده آن را بیان می کنم . فرض کنید که یکی از فرزندان شما از روی حسادت با یکی از بچه های همسایه ، دعوا کردند . چون این ها می گویند : قضیه دعوای یمن به خاطر حسادت به حضرت امیر (علیه السلام) بود . خود بریده می گوید : همراهی من با خالد به خاطر این بود که او دشمن حضرت علی (علیه السلام) بود .
حال اگر شما بخواهید این حسادت بین دو بچه ، برطرف شود ، (ماجرای حضرت یوسف را همه می دانند ) اگر شما از این بچه تجلیل بیشتر کنید ، حسادت بیشتر می شود . خداوند در قرآن می فرماید : ای پیامبر ! ما سوره یوسف را نازل کردیم تا عبرت شود . اگر مردم با حضرت علی (علیه السلام) حسادت کردند یعنی با ایشان دشمنی کردند . پیامبر (صلی الله علیه و آله) این محبت را بیشتر می کند و در مقابل عموم می فرمایند : ای مردم ! علی بن ابیطالب (علیه السلام) را دوست بدارید . تا حسادت آن ها بیشتر شود یا این که در همان جمع خصوصی می فرمایند : با علی بن ابیطالب (علیه السلام) دشمنی نکنید . قطعا معرفی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در میان آن جمعیت ، حسادت را بیشتر می کند یعنی هدف رسول خدا (صلی الله علیه و آله) طبق نظر آن ها ، صد و هشتاد درجه مخالف با اعلام علنی در غدیر خم است .
مجری :
امیدوارم بینندگان عزیز از برنامه های شبکه جهانی ولایت استفاده لازم را برده باشند .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
خدا یار و نگهدارتان .
One Comment
محمد
سلام
در حدیث کتاب المزار الکبیر،، ابن علی و والدی چه اشخاصی هستند
با تشکر