حسن المؤيد جاسوس سابق عربستان سعودي كه شبكههاي وهابي از او با عنوان «آيت الله سابق» ياد ميكنند، در يكي از شبكههاي وهابي شبهاتي را عليه مذهب شيعه مطرح كرد كه البته همگي كلي گويي بود . در اين برنامه تمام سخنان او نقد شده است
موضوع : نقد سخنان حسین المؤید ، جاسوس سابق سعودی وکارشناس فعلی شبکه های وهابی
برنامه : چالش
تاریخ : 07 / 12 / 95
مجری :
عرض سلام و ادب خدمت بینندگان عزیز شبکه جهانی ولایت دارم . با برنامه ای دیگر از برنامه های چالش به کارشناسی استاد یزدانی در خدمت شما عزیزان هستیم . با توجه به اطلاع رسانی که در کانال تلگرامی شبکه ولایت داشتیم ، امشب قرار است به شخصیتی بپردازیم که شبکه های وهابی بعضیا زیاد در مورد ایشان صحبت می کنند و ادعاهایی را مطرح کردند .
استاد یزدانی :
بنده هم خدمت حضرتعالی و هم چنین شما بینندگان عزیز شبکه جهانی ولایت سلام و عرض ادب دارم .
مجری :
ما از شبکه های وهابی ـ تروریستی نام فردی به نام حسین مؤید را زیاد شنیدیم که ایشان را خیلی مدح می کنند که مرجع تقلید و آیت الله بوده است . امشب می خواهیم در مورد شخصیت این فرد صحبت کنیم و این که خود این ها در مورد شخصیت حسین مؤید چه گفته اند و آیا چیزی که این شبکه ها در مورد مقام علمی ایشان گفته اند ، درست است یا خیر ؟ و هم چنین در مورد برخی از ادعاهای ایشان که گفته : من به خاطر برخی عقاید و برخی نقص هایی که در عقیده شیعه بوده ، هدایت شدم .
کلیپ های امشب ما خیلی جالب و ویژه است . کلیپ اول از خود این شخص است که در مورد هدایتش حرف زده .
کلیپ 1 ) :
حسین مؤید :
تناقض اساسی که بین محتوای تشیع مذهبی و قرآن است ، پیدا است که هر کس تعصب را کنار بگذارد و نگاه موضوعی کند ، به این حقیقت می تواند برسد که تمام پایه های تشیع ، وقتی می گویم تمام پایه های تشیع یعنی واقعا به این اعتقاد دارم که تمام پایه های تشیع از قرآن جدا هستند . اصلا هیچ سازشی با قرآن ندارند .
مجری :
باز هم یک سری ادعاهای کلی و گنگ و مبهم که همواره هم این را تکرار کردند که خیلی از عقاید شیعه با عقاید قرآن متناقض است . این یک ادعای کلی است . ما خیلی دوست داریم امثال آقای مؤید به صورت جزئی در این باره بحث کنند . اگر می گویند عقیده شیعه مخالف با قرآن است ، مصداق بیاورند . البته مثال و مصداقی نیاورند که دقیقا اهل سنت هم همان عقیده را داند و اتفاقا بر مبنای قرآن آن عقاید را دارند .
استاد یزدانی عزیز ! آیا واقعا این ادعا که عقیده شیعه مخالف قرآن است ، درست است ؟ آقای حسین مؤید هم گفت : یکی از دلائل هدایتش همین بوده .
استاد یزدانی :
متأسفانه افرادی که آن طرف می روند ، همین طور هستند و فقط کلی گویی می کنند و شعار می دهند و از آن ها مستندی نمی بینیم . ایشان حدود بیست و پنج دقیقه یا کمتر و بیشتر ، صحبت کرد که همه آن کلی گویی بود . ابتدا شروع کردند که تمام مبانی و عقاید شیعه با قرآن در تضاد است . شما کدام عقیده شیعه را می گویید ؟ امامت یا عصمت یا رجعت را می گویید ؟ چرا نامی از این عقاید نمی برید ؟ چرا این عقاید به قرآن کریم در تضاد است ؟
این کلی گویی چه فایده ای دارند ؟ باز گفتند که هیچ کدام از مبانی و عقاید شیعه از بینات قرآن کریم قابل اثبات نیست . شما کدام یکی از این مبانی را می گویید ، یک نمونه را مثال بزنید . یا در ادامه گفت : عقاید شیعه با سنت در تضاد است ؟ کدام سنت را می گویید ؟ همان سنتی که نواصب برای شما آوردند یا سنت اهل بیت (علیهم السلام ) را می گویید ؟ کدام عقیده شیعه با کدام سنت در تضاد است ؟ شما چرا مشخص نمی کنید ؟
یا بحث منطق را مطرح کردند که اگر شیعه استدلال می کند ، همه آن استدلال ها ، برهان منطقی نیست ، بلکه همه مغالطه است . یا این که گفت : عقاید شیعه با فطرت در تضاد است . ایشان از ابتدای صحبت تا انتها ، یک سره کلی گویی و ادعا و شعار بود ، بدون این که یک مورد ذکر یا استدلال کند . اگر شما به قول خودت از مذهب شیعه خارج شدی ، باید برای این ادعا استدلال و دلیلی داشته باشید که متأسفانه ندارند نه دلیل و نه استدلالی دارند . همان حرفی که خودش زذند که ایشان جاسوس ما بوده که مدتی در آن جا با پول عربستان تحصیل کرده و صاحب دفتر شده و با دادن پول به افراد خود را مرجع شیعه می داند . بعد هم که از این جا می رود و با سرو صدا و داد و قال که من هدایت شدم .
جناب مؤید ! این طور کلی گویی در مباحث علمی ، هیچ کاری از پیش نمی برد و فایده ای به حال شما ندارد . اگر راست می گویید و می خواهید بحث علمی داشته باشید ، مورد به مورد ذکر کنید . در تمام سخنرانی های ایشان که بنده اکثر آن ها را دیدم ، همین طور کلی گویی داشتند و هیچ وقت عقیده خود را بیان نمی کند . عقیده هایی را که پذیرفته ، بیان نمی کند که این عقیده را به این دلیل قرآنی یا دلیل روایی یا به قول خودش استدلال منطقی ، پذیرفته ام . یا این که بگوید این عقیده ای را که من دارم با فطرت موافق است . ایشان در طول یکی دوسالی که آن طرف رفته و با وهابی ها و نواصب دمخور شده ، تا به حال این بحث را مطرح نکرده که ما متوجه شویم اگر ایشان سنی شده ،دلیلش چه بوده تا ما آن را نقد کنیم و آن را بپذیریم . اگر شما مستند قوی داشته باشید ، چرا ما نباید آن را بپذیریم .
باز این شان مدعی شدند که من از شیعه دست برداشته و سنی شدم . بنده می خواهم از ایشان چند سؤال بپرسم :
جناب آقای مؤید ! سؤال اول بنده این است که شما گفتید از شیعه دست برداشته و سنی شدید . کدامیک از گرایش های اهل سنت و جماعت را پذیرفتید ؟ آیا معتزلی شدید ؟ قطعا معتزلی نشدید ؛ چون همه این افرادی که شما در کنار آن ها هستید ، کافر می دانند . آیا شما اشعری شدید ؟ یا ماتردیدی شدید؟ اگر ماتردیدی و اشعری شدید که همه وهابی ها و سلفی ها بر کفر اشعری ها و ماتردیدی ها اجماع دارند و بارها و بارها در شبکه های خود اعلام کردند و گفتند : اشاعره از اهل سنت نسیتند ، بلکه از اهل بدعت هستند و خیلی از آن ها تکفیر کردند و گفتند : اگر اشاعره به راه اهل سنت و جماعت با تبلیغ برنگردند ، ما باید گردن آن ها را بزنیم . بارها مستند آن را نشان دادیم . بنده باز هم این مطلب را نشان می دهم .
شرح کتاب التوحید من صحیح البخاری ، تألیف عبد الله بن محمد الغنیمان ، جلد اول ، چاپ دار العاصمه عربستان ،صفحه 19 :
وقد انتسب إلى الأشعري أكثر العالم الإسلامي اليوم من أتباع المذاهب الأربعة ، وهم يعتمدون على تأويل نصوص الصفات تأويلا يصل أحيانا إلى التسعينية ” ( 5 / 286 – 287 ) من الفتاوى المصرية ، ملخصا
التحريف ، وأحيانا يكون تأويلا بعيدا جدا ، وقد أمتلأت الدنيا بكتب هذا المذهب ، وادعى أصحابها أنهم أهل السنة ، ونسبوا من آمن بالنصوص على ظاهرها إلى التشبيه والتجسيم .
هذا ولابد لعلماء الإسلام – ورثة رسول الله صلى الله عليه وسلم – من مقاومة هذه التيارات الجارفة ، على حسب ما تقتضيه الحال ، من مناظرات ، أو بالتأليف ، وبيان الحق بالبراهين العقلية والنقلية ، وقد يصل الأمر أحيانا إلى شهر السلاح .
امروز اکثر جهان اسلامی از پیروان مذاهب اربعه هستند که قائل به تأویل صفات می باشند . تأویل صفات هم احیانا به تحریف منجر می شود و گاهی هم تأویل بعیدی است . تمام دنیا را کتاب های این مذاهب اربعه پر کرده . این ها ادعا می کنند از اهل سنت می باشند .
واجب است که علمای اسلام ، آن هایی که ورثه رسول الله (ص) هستند (محمد بن عبد الوهاب)
علمای وهابی با پیامبر (صلی الله علیه وآله) قرن ها فاصله دارند .
ما باید در مقابل این مذاهب اربعه که اشعری هم هستند ، مقابله کنیم . مناظره کنیم . علیه آن ها مناظره کنیم ، کتاب بر علیه آن ها بنویسیم . حق را با براهین عقلی و نقلی ثابت کنیم . اگر قبول کردند که هیچ و اگر قبول نکردند ، ما باید بر علیه این ها شمشیر بکشیم .
عبد الله بن محمد الغنیمان ،التوحید من صحیح البخاری ، جلد اول ، چاپ دار العاصمه عربستان ،ص 19
آقای مؤید ! شما که قطعا اشعری نشدید ؛ چون اشاعره را قبول ندارید . آیا شما سلفی یا وهابی شدید ؟ اگر سلفی و وهابی شده باشید ، از طرف مقابل از علمای اهل سنت داریم که ما سلفی ها را از اهل سنت نمی دانیم . همین کنکره ای که در امسال در چچن برگزار شد ، بیانیه ای که در پایان گنگره توسط علی جمعه ، مفتی مصر ، بیان کردند و گفتند : سلفی ها از اهل سنت نیستند .
بارها و بارها کلیپ های آقای علی جمعه را پخش کردیم و بینندگان عزیز هم آن ها را حفظ کردند که به وضوح گفتند : شما از اهل سنت نیستید .
آقای مؤید ! بلاخره شما چه مذهبی دارید ، ماتردیدی یا اشعری یا سلفی یا معتزلی یا اهل حدیث ؟ هر کدام که شده باشید ، باید برای ما دلیل بیاورید که چرا این مذاهب را انتخاب کردید ؟ ما که نمی توانیم بدون دلیل از شما بپذیریم که شما این مذاهب را انتخاب کردید و خود را اهل حق هم می دانید .
از طرف دیگر بسیاری از علمای اهل سنت ،شما سلفی ها را خوارج زمان معرفی کردند . در این مورد هم ما ده ها کلیپ پخش کردیم . بنده یکی دو مستند را در این خصوص می خوانم .
ابن عابدین حنفی در حاشیه خود بر کتاب درّ المختار ، جلد 6 ، چاپ عالم الکتب در ریاض ، صفحه 413 می گوید :
مطلب في أتباع عبد الوهاب الخوارج في زماننا
لكنهم اعتقدوا أنهم هم المسلمون وأن من خالف اعتقادهم مشركون ،واستباحوا بذلك قتل أهل السنة وقتل علمائهم …
عنوان باب این است که : پیروان محمد بن عبد الوهاب خوارج عصر ما هستند .
چون آن ها معتقد هستند فقط خودشان مسلمان هستند و معتقدند بقیه مسلمانان مشرک هستند و کشتن اهل سنت را مباح می دانند و هم چنین کشتن علمای اهل سنت را مباح می دانند .
بن عابدین حنفی ،حاشیه درّ المختار ، ج 6 ، چاپ عالم الکتب در ریاض ، ص 413
این آقای ابن عابدین حنفی است که واضح و روشن ، شما سلفی ها را خوارج عصر می نامند و خوارج هم کلاب اهل النار هستند .
آقای مؤید ! شما کلاب اهل النار شده اید ؟ یا این که چیز دیگری شده اید ؟
آقای صافی مالکی هم در حاشیه خود بر تفسیر جلالین ، جلد 5 ، صفحه 78 ، تصریح می کند : این آیه در مورد خوارج زمان است که فرصت بیان مطلب نیست . این دیدگاه اهل سنت است . اگر شما مذهب کلامی خود را برای ما بیان کنید خیلی خوشحال می شویم و آن زمان است که بحث کردن با شما راحتر می شود . این که بگویید من سنی شدم ، فایده ای ندارد . اهل سنت مذاهب مختلفی هم در کلام و هم در فقه دارد . سؤال دوم ما :
آقای مؤید ! وضعیت شما از نظر فقهی چیست ؟ آیا شما حنفی شدید ؟ اگر حنفی شدید ، آقایان سلفی تصریح کردند که ابوحنیفه کافر است ، احناف کافر هستند و یهود اهل سنت هستند . ما بارها این را نشان دادیم . شافعی شدید که قطعا این هم قابل باور نیست . حنبلی شدید که این را هم نمی توان پذیرفت ؛ این هم امکان ندارد . چون این ها هر کسی که پیرو احمد بن حنبل و شافعی و ابوحنیفه باشد ، کافر می دانند . ما بارها از ابن تیمیه نشان دادیم که گفته بود : هر کس پیرو مذهبی باشد و آن مذهب را برحق و دیگر مذاهب را باطل بداند ، کشتنش واجب است .
ابن تیمیه در کتاب های متعدد خود این مطلب را بیان کرده است . از جمله مجموع فتاوی ، جلد 22 ، چاپ به دستور ملک فهد ، صفحه 248 :
وإذا كان الرجل متبعا لأبى حنيفة أو مالك أو الشافعى أو أحمد ورأى في بعض المسائل أن مذهب غيره أقوى فإتبعه كان قد أحسن في ذلك ولم يقدح ذلك في دينه ولا عدالته بلا نزاع بل هذا أولى بالحق وأحب إلى الله ورسوله ممن يتعصب لواحد معين غير النبى كمن يتعصب لمالك أو الشافعى أو أحمد أو أبى حنيفة ويرى أن قول هذا المعين هو الصواب الذى ينبغى إتباعه دون قول الإمام الذى خالفه ….
فمن فعل هذا كان جاهلا ضالا بل قد يكون كافرا فإنه متى إعتقد أنه يجب على الناس إتباع واحد بعينه من هؤلاء الأئمة دون الإمام الآخر فإنه يجب أن يستتاب فإن تاب وإلا قتل …
اگر شخصی به یک امام مشخص تعصب داشته باشد ،
که تمام اهل سنت بلا استثناء بر مذهب خود تعصب دارند و خود را بر حق می دانند . به این صورت نیست که هم خود را حق بدانند و هم مخالف خود را . این مخالف مذهب است .
مثلا کسی تعصب بر ابوحنیفه یا شافعی یا مالک یا احمد داشته باشد و نظرش این باشد که قول این شخص معین بر حق است و پیروی از آن ها را واجب بداند و قول امام دیگر که مخالفش است قابل پیروی نیست .
اگر کسی این کار را انجام داد ، جاهل و گمراه است ؛ بلکه به راستی که این شخص کافر است .
یعنی تمام اهل سنت جهان در طول تاریخ این گونه بودند ، کافر هستند .
این شخص باید توبه کند و اگر توبه نکرد ، باید کشته شود .
ابن تیمیه ، مجموع فتاوی ، ج 22 ، چاپ به دستور ملک فهد ، ص 248
این خیلی واضح است . شما پیرو کدام مذهب شدید ؟ اگر بگویید من تقلید نمی کنم و غیر مقلد هستم . باز هم علمای اهل سنت غیر مقلدین را مشرک دانستند و ما بارها نشان دادیم که آقای سربازی به این مطلب تصریح دارند که غیر مقلدین همه مشرک هستند .
کتاب پرسش و پاسخ های ارزشمند برای جوانان ارجمند ، تأْلیف آقای سربازی ، انتشارات آقای سربازی ، صفحه 45 به بعد که از تقلید سؤال می کنند . در صفحه 47 می گوید :
پرسش : آنان که تقلید کسی از ائمه نمی کنند ، حکم آن نیست ؟
پاسخ : ایشان نزد اهل مذاهب فاسق اند .
در صفحه 48 ادامه می دهد :
قول آن ها که تقلید شرک است ، ما می گوییم پس مشرک ترین بشر ایشانند . چرا که اهل مذاهب تقلید یک امام می کنند و ایشان تقلید صدها مولوی های خود را می کنند .
یعنی به جای این که یک خدا داشته باشید ، صدها خدا دارید .
محمد عمر سربازی ، پرسش و پاسخ های ارزشمند برای جوانان ارجمند ، انتشارات سربازی ، ص 45 به بعد
یعنی آقای مؤید ! شما که سنی شدید و پیرو هیچ کدام از مذاهب اربعه نیستید و غیر مقلد هستید ، از دیدگاه اهل سنت ، اولا شما فاسق هستید . دوما ، شما از همه مشرک ها ، مشرک تر هستید . تکلیف را روشن کنید که در آن صورت بحث کردند با شما راحت تر است .
مجری :
ان شاء الله ایشان تکلیف خود را روشن می کنند که چه گرایش فقهی و کلامی دارند تا یک بحث علمی صورت بگیرد . نه این که یک سری ادعاهای کلی در هر برنامه ای که حضور پیدا می کنند ، مطرح نمایند .
همان طور که استاد یزدانی اشاره داشتند ، به اعتراف خود آقایان وهابی و حتی کسانی که در دربار آل سعود بودند ، ایشان وظیفه جاسوسی را به عهده داشتند . کلیپ اول در مورد معرفی شخصیت ایشان است که چه کسی بودند و چه وظائفی داشتند و هم چنین تناقضاتی که شبکه های وهابی در مورد ایشان داشتند را نشان می دهد .
کلیپ 1 ) :
در این گزارش ما به دنبال نشان دادن حقیقت کسی هستیم که شبکه های وهابی او را به عنوان یک مرجع تقلید وهابی شده معرفی می کنند . در حالی که وی در حقیقت جاسوس وهابیت بود . وی ضمن همکاری با سرویس های اطلاعاتی رژیم بعث عراق و آل سعود ، مأموریت ضد شیعی خود را انجام داده و سرانجام طبق سناریوی از پیش برنامه ریزی شده ، عقیده اصلی خود که وهابیت است را علنی کرد . افشاگری ترکی بن بندر آل سعود از شاهزادگان سعودی در مورد جاسوس بودن حسین مؤید .
ترکی بن بندر آل سعود در افشاگری خود بیان می کند :
زمانی که در وزارت کشور و سازمان اطلاعات عربستان سعودی مشغول بودم ، شعبه ای به نام روافض وجود داشت که بودجه آن به اندازه سه کشور تونس ، یمن و اردن بود . از جمله وظائف این شعبه ، توطئه علیه شیعه و بدنام کردن آن از طریق کتب جعلی در ایام حج بین حجاج و تحریک اهل سنت علیه شیعیان بود . وی در ادامه چنین می گوید : در زمان اشتغالم در اطلاعات ،عربستان سعودی تعدادی روحانی نمای شیعی را به خدمت گرفته بود که بعضی از آن ها به واسطه یک افسر رژیم بعث عراق نصب شده بودند که یکی از آن ها شیخ حسین مؤید بود .
ترکی بن بندر در ادامه چنین می گوید : این افراد کسانی هستند که هزاران دلار از حکومت سعودی دریافت می کنند ؛ اما ثمره ای نخواهند داشت . زیرا این افراد نزد شیعه مهره سوخته هستند و غیر از افراد ساده لوح از آن ها پیروی نمی کنند . یکی از عناصر تکمیل کنند سناریوی سازمان اطلاعات عربستان سعودی در مورد مؤید ، شبکه های وهابی ـ داعشی هستند که مدتی به تبلیغ مرجعیت این جاسوس پرداخته اند . طبق سناریوی از قبل چیده شده ، حسین مؤید به عنوان یکی از مراجع شیعه که تغییر عقیده داده است ،در شبکه های وهابی ظاهر شده است .
در مسیر هدایت
نشستی با آیت الله مؤید از مراجع بزرگ شیعه عراق
خدمتی ، کارشناس وهابی :
حسین مؤید که ایشان اهل فقه و تحقیق هستند . ایشان مرجع بودند .
کارشناس وهابی :
آیت الله مؤید ، اولا شخصیتی نیست که به این آسانی بشود آن را ساخت . ایشان به عنوان مرجع تقلید شناخته شدند .
ملازاده ، کارشناس وهابی :
حسین مؤید مرجع سابق شیعه و هدایت شده لاحق ، بارها و بارها در جلساتی که در این یک ماه با هم بودیم ، هر جا می رفتیم با هم می رفتیم . تنها مرجعی است که علنا اعلان اهل سنت کرد .
راوی :
طبق سناریوی از قبل چیده شده ، حسین مؤید به عنوان یکی از مراجع شیعه که تغییر عقیده داده است ،درشبکه های وهابی ظاهر می شود . غافل از این که هماهنگی ها به صورت کامل انجام نشده و در این بین برخی از کارشناسان وهابی کلا منکر مرجعیت حسین مؤید شده و تمام رشته های وهابی ها را پنبه می کند .
کارشناس وهابی :
من فکر نمیکنم آقای مؤید مرجع شیعه باشد . ایشان مرجع شیعه نیست .
راوی :
این آبرو ریزی وهابیت تا جایی پیش می رود که آقای طه الدلیمی مبلغ معروف وهابی ، صراحتا دست سازندگان این سناریو را رو کرده و با لحنی تند به این سناریو سازی و آبرو ریزی اعتراض می کند.
طه الدلیمی ،کارشناس شبکه وهابی وصال عربی :
بعضی آمدند که آقای حسین المؤید ، مرجع شیعیان است که سنی شده است . این یک دروغ است که گفتند مراجع شیعه سنی شده و دنبال فرد و مصداق آن بوده اند که این مصداق را حسین المؤید معرفی کردند . شما چرا دروغ میگویید و بعد شروع به دمیدن در دروغ خود میکنید . خودتان دروغ می گویید و دروغ خود را بزرگ می کنید .
مگر حسین المؤید مرجع است ؟! اگر بگویید این آقا آخوندی از شیعیان بوده ، باور می کنیم . این آقا که مرجع نیست !! شیعیان مرجعی به نام حسین المؤید نمی شناسند !!
شما (سرویس های اطلاعاتی مخالف شیعیان ) نتوانستند در بین شیعیان مرجع سازی کنید . لذا آمدید مرجع خود خوانده ساختید (در اشاره به حسین المؤید) .
راوی :
بعد از این رسوایی که وهابیت در مورد جاسوسی مؤید دچار آن شدند ، بینندگان این شبکه ها که به پشت پرده بودن این سناریو ها پی بردند ، در تماس های خود شبکه های وهابی را در این موضوع ، به چالش کشیدند .
بیننده :
این آقایی که امشب و شب های آینده دعوت کردید ، آقای حسین مؤید ، خواستم بگویم شاهزاده ترکی بن بندر از شاهزادگان آل سعود و پسر خواهر ملک عبد الله فعلی است و به پاریس فرا کرده . ایشان میگوید : کنت واقفا ، من یک زمانی افسر اطلاعاتی بودم و این شیخ حسین مؤید جاسوس رژیم بعث عراق در قم بود که بعد به نجف منتقل شد وبعد از سقوط صدام ، توسط واسطه هایی به استخدام سازمان جاسوسی عربستان در آمد .
حرف بنده این است که آیا این درست است که شبکه های وهابی ، جاسوس های عربستان را مثل شیخ حسین مؤید که به اعتراف پسر خواهر پادشاه عربستان ، ترکی بن بندر ، گفته : من با چشم خود دیدم که حسین مؤید شما ، جاسوس عربستان است .
آیا درست است که شبکه های وهابی ، یک جاسوس و یک انسان خود فروخته را که جاسوس عربستان است و به او پول می دهند و بودجه دارد و به خدمت سرویس اطلاعاتی صدام بود و بعد از مردن صدام به استخدام عربستان در آمده ، به عنوان مرجع شیعه اعلام کنند ؟!!
خودتان می دانید که این خبر را رویتر داده . شما که یک شخص رسانه ای هستید ،می دانید که رویتر خبر بی خودی نمی دهد . این خبر را رویتر از ترکی بن بندر نشر کرد .
بیننده :
کارشناس شبکه کلمه ، آقای اسدی نیا ، گفت : این شبکه ما این آقا را به عنوان مرجع آورده . در صورتی که این آقا مرجع نیست و شبکه نور اشتباه کرده که گفته این آقا مرجع است . الان من شک کردم و نمی دانم که چه کار کنم . همه مسخره می کنند که کلمه یک چیز می گوید و نور چیزی دیگری می گوید .
مجری وهابی :
بیننده عزیز ! موضوعی که در کلمه یا نور مطرح شده ، این مطلب را با شبکه کلمه و شبکه نور تماس بگیرد و کارشناسان محترم این دو شبکه ، ایمیل ها و شماره تماس هایشان است و می توانید با آن ها تماس بگیرید و این پرسش را از آن ها بپرسید نه از بنده ! من واقعا از شما پوزش می خواهم و نمی توانم به این سؤال شما پاسخ دهم .
راوی :
رسوایی برنامه جاسوسی مؤید تا جایی پیشرفت که شبکه های وهابی که قبلا ادعای مرجعیت برای این شخص را داشتند ، به همین اندازه اکتفا کردند که خب ، مگر ممکن نیست یک جاسوس وهابی شود !!
بیننده :
من در مورد آقای شیخ حسین مؤید که شما ایشان را مرجع عالیقدر تشییع در عراق می دانستید ، آقای اسدی نیا ، ایشان را مرجع نمی دانند . دوما ، آقای ترکی بن بندر وزیر اطلاعات سابق عربستان هم ایشان را در دولت عربی به عنوان جاسوس عربستان سعودی معرفی می کند . اما شما ایشان را به عنوان یک مرجع عالیقدر تشییع معرفی می کنید .
کارشناس وهابی :
یک جاسوس عربستان نمی تواند شیعه باشد و بعد سنی شود ؟!!
مجری :
کلیپ جالبی بود . کسی که یک زمانی شبکه های وهابی از ایشان به عنوان مرجع عالیقدر ، آیت الله شیعه و عالم جلیل القدر شیعه یاد می کردند ،کار به جایی رسید که گفتند : جاسوس است و وهابی شده . این که چیز عجیبی نیست .
استاد یزدانی :
متأسفانه به یک جاسوس یک سری مطالب داده اند که بگوید . این که همه عقاید شیعه با قرآن و سنت در تضاد است . شما یک نمونه مثال بزنید تا ما هم متوجه شویم که کدام عقیده شیعه با قرآن در تضاد است . اگر قرار باشد این طور کلی گویی کنید که ما هم می توانیم بگوییم همه عقاید سلفی ها با قرآن صد در صد در تضاد است . شما برای ادعای خود هیچ دلیلی نداشتید ؛ اما ما برای تک تک ادعاهای خود دلیل داریم .
بنده خیلی دسته بندی شده و خلاصه برای شما آقای مؤید میگویم که اعتقادات قطعی ابن تیمیه و پیروانش و سلفی ها این است که خدای شما بی ریش و موفرفری و شاب و امرد است . از شما به صورت صریح می پرسم که نظر شما در مورد شاب امرد چیست ؟ آیا شما توحید اهل بیت (علیهم السلام) را رها کردید و به شاب امرد چسبیدی ؟ از این شاب امرد دفاع کنید . آیا خدای شاب امرد و بی ریش با قرآن موافق است ؟ اگر موافق است در کجای قرآن آمده ؟ در کدام سنت قطعی آمده که ابن تیمیه آن را پذیرفته.
شب گذشته هم استاد ابوالقاسمی از وهابی ها کلیپ پخش کرد که گفته بودند : روایت خدای بی ریش موفرفری درست است و ما به آن معتقد هستیم ؟ برای این مطلب یک مستند از شما می خواهم .
شما معتقد هستید که خداوند همه اعضا را دارد ، جز ریش و عورت . این را علمای شما گفته اند . بنده مستند آن را به شما نشان می دهم . آقای مؤید اگر ندیده اند ، ببینند .
کتاب العواصم والقواصم ، تألیف ابوبکر بن عربی مالکی ، چاپ مکتبه التراث در قاهره ، صفحه 209:
واخبرني من اثق به من مشيخني ان ابا يعلي محمد بن الحسين الفراء رئيس الحنابلة ببغداد كان يقول اذا ذكر الله تعالي وما ورد من هذه الظواهر في صفاته ، يقول : الزموني ما شئتم فاني التزمه الا اللحية والعورة
ابا یعلی حنبلی ، رئیس حنابله ، همیشه می گفت : هر صفتی برای خدا بگویید من قبول می کنم ، جز ریش و عورت .
ابوبکر بن عربی مالکی ، العواصم و القواصم ، چاپ مکتبه التراث در قاهره ، ص 209
آقای ابوفراء حنبلی که این همه ابن تیمیه از شما طرفداری می کند و حرف های شما را صحیح می داند و کتاب شما را از کتب معتبر می داند ، خدای شما شاخ دارد یا ندارد ؟ شما گفتید : فقط ریش و عورت ندارد . این را برای ما روشن کن . آیا خدای شما دم دارد یا ندارد ؟ برای ما مستندی بیاورید که خداوند شما دم دارد یا ندارد . بنده می خواهم این را برای ما ثابت کنید که چرا نباید خداوند ریش داشته باشد ؟ چرا نباید خداوند عورت داشته باشد ؟ مگر شما نمی گویید که عقاید باید با قرآن سازگار باشد . از روایات پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای من ثابت کنید که فرموده باشند : خداوند نباید عورت داشته باشد . وقتی شاخ و دم دارد ، وقتی کمر و دست و پا و دماغ و دهان و دندان دارد ، چرا نباید ریش و عورت داشته باشد ؟
جالب است که ابن خزیمه که ابن تیمیه بارها از کتاب التوحید او تبلیغ می کند و آن را کتاب معتبری می داند ، مطلب جالبی را می گوید : اگر خدا دست و پا و چشم و گوش نداشته باشد ، از حیوان هم پایین تر است . چون حیوان دست و پا و شکم دارند . مگر می شود خداوند به حیوانات دست و پا داده باشد ؛ اما خودش دست و پا نداشته باشد .
کتاب التوحید و اثبات صفات الرب عزوجل ، تألیف ابن خزیمه ، متوفای 311 هـ ، با تحقیق دکتر عبد العزیز بن ابراهیم الشهوان ، چاپ دار الرشد ریاض ، صفحه 202 ، باب 26 ذکر باب اثبات الرجل لله عزوجل :
آیه ای را می خواند که هیچ ارتباطی به این بحث ندارد و در ادامه می گوید :
قال الله عز وجل يذكر ما يدعو بعض الكفار من دون الله ( ^ ألهم أرجل يمشون بها أم لهم أيد يبطشون بها أم لهم أعين يبصرون بها أم لهم آذان يسمعون بها قل ادعوا شركاءكم . . )
فأعلمنا ربنا جل وعلا أن من لا رجل له ولا يد ولا عين ولا سمع فهو كالأنعام بل هو أضل .
اگر کسی دست و پا و چشم و گوش نداشته باشد مثل حیوانات است ؛ حتی از حیوانات هم پایین تر است .
ابن خزیمه ، کتاب التوحید ، با تحقیق دکتر عبد العزیز بن ابراهیم الشهوان ، چاپ دار الرشد ریاض ، ص 202 ، باب 26 ذکر باب اثبات الرجل لله عزوجل
یعنی اگر خدا می خواهد خدا باشد ، باید هم دست و هم پا و هم چشم و گوش داشته باشد . حرف ایشان این است که خدا باید همه این ها را داشته باشد . اگر نداشته باشد ، از حیوانات پایین تر است و حتی گمراه تر از حیوانات است .
ما سؤال می کنیم ، آقای مؤید عزیز ! این مطلب را از قرآن برای ما نشان دهید . این ها را از روایات برای من ثابت کنید . گاو شاخ دارد ، آیا خدای شما شاخ دارد یا ندارد ؟ اگر شاخ دارد که هیچ ، اگر شاخ ندارد ، پس خدای شما از گاو هم پایین تر است . گفتید : خدای شما ریش ندارد . اما بزغاله ریش دارد . پس خدای وهابیت از بزغاله هم پایین تر است . البته این طبق استدلال ابن خزیمه است که ابن تیمیه هم آن را تأیید کرده . روباه دم دارد . آیا خدای شما دم دارد یا ندارد ؟ اگر دم دارد ، آن را به ما نشان دهید . اگر دم ندارد ، پس خدای شما از روباه هم پایین تر است .
این ها اعتقادات اصلی و اساسی شما در مورد خدا است . آقای مؤید ! شما به مذهبی گرویدید که خدایش این صفات را دارد . ریش و عورت ندارد ؛ اما همه اعضای بدن را دارد . حتی باید شاخ و دم هم داشته باشد .
خدای شما سوار الاغ هم می شود . روایتش را قبلا نشان دادیم . خدای شما طبق حرف ابن تیمیه می تواند سفر پشه هم شود . سوار شتر و بزکوهی هم می شود . بزکوهی را همه شما به صورت اجماعی گفتید . حدیث عوعال را همه علمای شما تصریح و تصحیح کردند که خدا سوار بر هشت بزکوهی می شود و از این طرف به آن طرف می رود .
آقای مؤید ! شما به این مذهب پیوستید . توحید ناب و پاک اهل بیت (علیهم السلام) را رها کردید ، آن هم به خاطر پول بیشتر ، به خاطر شهرت بیشتر ، به خاطر حسادت و بغض و کینه ای که با اطرافیانت داشتید ، به وهابیت پیوستید که به این خدای بی ریش موفرفری جوان برسید .
جالب است که بعضی از علمای شما گفتند خدا بعضی اوقات روی بندگانش آب می پاشد . مثلا آقای ابن قیم الجوزیه در کتاب زاد المعاد ، جلد 3 ، صفحه 588 به بعد این قضیه را مفصل بیان می کند :
فيأخذ ربك عز وجل بيده غرفة من ماء فينضح بها قبلكم فلعمر إلهك ما يخطيء وجه أحد منكم منها قطرة …
آب روی صورت مردم می اندازد که به هر کدام از آن ها یک قطره می رسد .
در صفحه 591 این روایت را تصحیح می کند و می گوید :
هذا حديث كبير جليل تنادي جلالته وفخامته وعظمته على أنه قد خرج من مشكاة النبوة لا يعرف إلا من حديث عبد الرحمن بن المغيرة ابن عبد الرحمن المدني رواه عنه إبراهيم ابن حمزة الزبيري وهما من كبار علماء المدينة ثقتان محتج بهما في الصحيح احتج بهما إمام أهل الحديث محمد بن إسماعيل البخاري ورواه أئمة أهل السنة في كتبهم وتلقوه بالقبول وقابلوه بالتسليم والانقياد ولم يطعن أحد منهم فيه ولا في أحد من رواته.
این روایت صحیح است که روات ائمه اهل سنت آن را روایت کردند و همه آن ها تسلیم این روایت شدند و در برابر این روایت انقیاد دارند و هیچ کس هم به این روایت اشکال نگرفته .
ابن قیم الجوزیه ، زاد المعاد ، ج 3 ، ص 588 به بعد
خدای این ها یک کف آب به دست می گیرد و به صورت بنده های خود می پاشد تا همه خنک شوند . خدایی که نزول می کند ، نزولش هم حقیقی است . خدایی که جهت دارد . خدایی که حد دارد . خدایی که عرش از سنگینی اش ، ناله می کند . این خدای شما است . ما از شما می خواهیم این ها را از قرآن کریم ثابت کنید . کدام عقلی این مطالب را می پذیرد ؟ آن منطقی که در حوزه خواندید با این مطالب سازگار است ؟ این ها را برای ما از قرآن ، عقل و سنت ثابت کنید . شما کلی گفتید ، من مستند نشان دادم. اگر نمی توانید ثابت کنید ، پس مشخص می شود که شما به خاطر چه چیزی سراغ وهابیت رفتید .
مجری :
امیدوار هستیم آقای مؤید پاسخگو باشند . چون ایشان خود را خیلی علاقمند به قرآن و مباحث قرآنی نشان می دهند . اول از همه اصل اصول که توحید است را از قرآن ثابت کنید و در مورد این مصادیق توضیح دهید . آیا می توانید این ها را از قرآن ثابت کنید یا برای دفاع از آن ها می توانید آیه ای از قرآن بیاورید ؟ حتی می توانید از سنت صحیح رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دلیل و مستندی بیاورید یا می توانید با عقل از چنین عقیده ای دفاع کرد ؟ یا خیر ؟
در کلیپ قبلی یکی از کسانی که ایشان را مدح کرد ، آقای ملازاده معروف بود . بعد از این که ایشان از آقای مؤید تعریف و تمجید کردند که علامه و عالم و مرجع بوده است ، کار به جایی رسید که خود آقای ملازاده متوجه شدند که قضیه از چه قرار است و هدف آقای مؤید از حضور در شبکه های وهابی به خصوص شبکه وهابی تروریستی کلمه چیست ؟
کلیپ 2 ) :
ملازاده ، کارشناس وهابی :
بلاخره آن کلیپ را پیدا کردم . این همان کلیپی است که به دنبالش بودم .
مؤید : خدمت آقای دکتر سعیدی سلام عرض می کنم . خواستند سلام ایشان را به شما با زبان فارسی برسانم .
ملازاده :
قبل از این من مقاله ای را که ایشان از آن استناد می کند را خواندم . الان با حرفی که در این جا می شنوید ، مقایسه کنید .
مؤید : خدمت شما عرض کنم که به شبکه کلمه تبریک بگویم . زیرا من مطلع شدم گزارشی از آکادمی آمریکا که این آکادمی مرکزی برای پژوهش ها است و این آکادمی اخیرا در یک گزارش تحلیلی نوشته است که مردم ایران تشیع را ترک می کنند و به سمت تسنن پیش می روند . این گزارش می گوید: شبکه کلمه نقش بسیار بزرگی در این تحول دارد .
ملازاده :
دروغ دقیقا همین جا است . چنین چیزی در این گزارش نیست . ما همه این گزارشات را خواندیم و بنده همه این گزارشات را برای شما به عربی فرستادم و از شما خواستم که این حرفتان را خودتان تصحیح کنید . اما شما تصحیح نکردید . از کلمه هم خواستم که این اشتباه شما را تصحیح کند ؛ اما تصحیح نکرد . پس مشخص می شود که شما ها غرض دارید . چرا به ملت ایران حرف نادرست می زنید ؟!!!
تلویزیون کلمه ! جناب فضیلۀ الشیخ حسین المؤید ! باز از شما خواهش می کنم که این اشتباهتان را علنا تصحیح کنید . وقتی خودتان سرا تصحیح نکردید . در گزارش چنین چیزی نیست و بی خود برای کلمه جاده صاف کنی ، نکنید . بی خود دروغ درست نکنید و نباید به هیچ ملتی دروغ تحویل داد !!!!
تلویزیون کلمه باید این را تصحیح کند . بی خود عوامفریبی نکنید . بی خود ملت ها را به خاطر منافع تلویزیون ، فریب ندهید . نباید ابزار دست این و آن نباید قرار گرفت .
مؤید : شبکه کلمه بخش بسیار بزرگی در این تحول دارد .
ملازاده :
این دروغ محض است ، دروغ محض است . ما گزارش را برای شما فرستادم . این جا هم برای ملت خواندم . این جمله کاملا دروغ است . نه گفته شبکه کلمه نقش به خصوصی دارد و نه گفته شبکه وصال فارسی نقش به خصوصی دارد . اصلا چنین حرفی نزده . اصلا چنین جمله ای را ننوشته . حتی چنین جیزی از آن مقاله فهمیده نمی شود .
مؤید : و این در واقع می تواند که تبریکی به شبکه کلمه بگوییم .
ملازاده :
این جا ترویج کردن دروغگویی است . ترویج نادرست است .
مؤید : خداوند متعال کار این شبکه و کار آقایانی که در واقع با جان و دل این شبکه را اداره می کنند …
ملازاده :
چه چیزی باعث شده ایشان از این شبکه دفاع کنند و از بقیه نه ! شما را به خدا ، کسی مفت و مجانی دروغ می گوید ؟؟!!! چرا ؟؟!!!!
الکاذب عدو الله وعدو رسوله ، دروغگو دشمن خدا و دشمن رسول خدا است . ولیکن انتقاد متوجه ایشان است . چرا وقتی به ایشان نصیحت می کنیم ،قبول نکرد ؟ این است که برای بنده دوست و رفیق نگذاشته ، زبان سرخ است !!!!!
لاشخوران دعوت ، برای ما دوست و رفیق نگذاشتند ، همه را دشمن ما کردند . آن هم به خاطر دنیایشان که این ها را قبلا توضیح دادم . همه این ها را مفصل توضیح دادم .
مجری :
خود آقای ملازاده ای که زمانی می گفتند : آقای مؤید یک مرجع و یک عالم است ، به این نتیجه رسیدند که ایشان هم یک فردی هستند که مفت و مجانی دروغ نمی گویند . دروغ می گویند و به ازای دروغ هایش پول می گیرد .
استاد یزدانی ! آیا می شود چنین شخصی مبلغ و هدایت شده به راه راست باشد .
استاد یزدانی :
نه ،ایشان که قطعا مبلغ هستند ؛ اما مبلغ دروغگو و کذاب که برای تک تک دروغ هایش از شبکه کلمه و لاشخوران دعوت پول گرفته .
کلیپ دیگری هم بود تنها بحث علمی ایشان بود که با هم ببینیم تا بنده آن را نقد کنم .
کلیپ 3 ) :
حسین المؤید :
الحمد لله ، من تشیع را ترک کردم . از آن وقت نسبت به مکتب اهل سنت و جماعت بحث کردم و به این نتیجه رسیدم که همان مکتب حق است و همان مکتب است که مصادق حدیث پیغمبر اکرم صلی الله علیه وسلم است که فرمودند : ما انا علیه واصحابی ، کسی که می خواهد راه پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحاب گرامی خود را پیگیری کند ، باید همین مکتب اهل سنت وجماعت را بپذیرد و اعتقاد کند .
مجری :
همان کسی که آقای کیانی در شبکه وهابی کلمه گفتند : ایشان جاسوسی بودند که وهابی شدند ، گفتند : من عقیده اهل بیت (علیهم السلام) را ترک کردم ، که به اعتراف آقایان وهابی اینطور نبوده و ایشان جاسوس بوده . ایشان گفتند من راه اصحاب را انتخاب کردم ، راهی که اصحاب طبق آن عمل کردند .
استاد یزدانی :
از کل مطالبی که از اول تا آخر گفتند ، فقط همین یک روایت را خواندند . یعنی همه مطالب ایشان کلی گویی و ادعا بوده . تنها همین روایت را خواند و گفت به اهل سنت و جماعت بپیوندید . در این جا یک سؤال است که منظور شما کدام اهل سنت است ؟ من اگر بخواهم سنی شوم ، باید به کدام فرقه از اهل سنت بپیوندم ؟ آیا باید سلفی شوم که بقیه اهل سنت آن ها را مشرک می دانند . یا حنفی شوم که شما آن ها را مشرک می دانید . راه مشخص نیست .
ایشان گفتند به اهل سنت و جماعت بپیوندید که مصداق این روایت است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند : ما انا علیه و اصحابی .
بنده به آقای مؤید می گویم که اگر شما به خاطر این روایات اهل سنت شدید ، که واقعا مصداق خسر الدنیا والاخرۀ هستید . چون تنها روایتی که خواندید ، در منابع اهل سنت هیج سند صحیح در کتب اهل سنت ندارد . این روایت را آقای ترمذی نقل کرده و علمای بزرگ اهل سنت و حتی وهابی و سلفی و ناصبی ها گفتند : سند این روایت ضعیف است .
بنده یکی از آن موارد را نشان می دهم . آقای شعیب الارنؤوط وهابی که قطعا ناصبی هم هست ، در کتاب سنن ترمذی ، جلد 4 ، چاپ دار الرساله العالمیه بیروت ، صفحه 586 ، باب 18 این روایت را می آورد :
عن عبد اللَّهِ بن عَمْرٍو قال قال رسول اللَّهِ e لَيَأْتِيَنَّ على أُمَّتِي ما أتى على بَنِي إِسْرَائِيلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ حتى إن كان منهم من أتى أُمَّهُ عَلَانِيَةً لَكَانَ في أُمَّتِي من يَصْنَعُ ذلك وَإِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ تَفَرَّقَتْ على ثِنْتَيْنِ وَسَبْعِينَ مِلَّةً وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي على ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً كلهم في النَّارِ إلا مِلَّةً وَاحِدَةً قالوا وَمَنْ هِيَ يا رَسُولَ اللَّهِ قال ما أنا عليه وَأَصْحَابِي .
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله) فرمودند : امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شود . که از این هفتاد و سه فرقه همه اهل جهنم هستند الا یک ملت .
فقط یک ملت اهل بهشت هستند . آقای مؤید ! آن یک ملت کدام است ؟کدام یک از مذاهب اهل سنت هستند ؟ همه آن ها را که شامل نمی شود ؛ چون تعدد با وحدت قابل جمع نیست . این ها مختلف هستند و یکدیگر را تکفیر کرده اند .
آن یک ملتی که اهل نجات می باشند ، چه کسانی هستند ؟ حضرت فرموده باشند : من و اصحابم.
محقق در پاورقی می گوید :
اسناده ضعيف ، لضعف عبد الرحمن بن زياد بن انعم الافريقي …
سند روایت ضعیف است . به خاطر ضعف عبد الرحمن بن زیاد بن انعم افریقی .
سنن ترمذی ، با تحقیق شعیب الارنؤوط وهابی ، ج 4 ، چاپ دار الرساله العالمیه بیروت ، ص 586 ، باب 18
سند روایتی که شما خواندید ضعیف است . شما حتی نتوانستید برای این اعتقادات باطل خود یک سند معتبر بیاورید . لااقل یک روایت صحیح می آوردید تا ما می فهمیدیم که شما به خاطر این روایات دست از مذهب اهل بیت (علیهم السلام) کشیدید . وانگهی ! ما باید پیرو کدام صحابه باشیم ؟
آیا پیرو اصحابی باشیم که محمد بن عبد الوهاب می گفت پشت سر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نماز می خواندند ،زکات می دادند ، حج می رفتند ، جهاد می کردند ؛ اما بعد مرتد شدند .
این عین سخن محمد بن عبد الوهاب ، رئیس شما ، خدای شما و پیامبر شما است . در کتاب کشف الشبهات ، با تحقیق یاسر برهانی و طلعت مرزوق ، چاپ دار القیمۀ و دار الایمان ، صفحه 29 به بعد :
الذين قال الله فيهم : ) يحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا كلمة الكفر وكفروا بعد إسلامهم ( سورة التوبة آية : 74 . أما سمعت الله كفرهم بكلمة مع كونهم في زمن رسول الله e ويجاهدون معه ويصلون ويزكون ويحجون ويوحدون ….
فهؤلاء الذين صرح الله فيهم أنهم كفروا بعد إيمانهم وهم مع رسول الله e في غزوة تبوك …
وقول أناس من الصحابة ( اجعل لنا ذات أنواط ) فحلف النبي e أن هذا نظير قول بني إسرائيل اجعل لنا إلهاً .
در جواب شبهه ای می آید . آیه ای را نقل می کند و می گوید :
ای مسلمان ! مگر حرف خدا را نشنیده ای که می فرماید : عده ای در زمان پیامبر (ص) بودند که پشت سر آن حضرت نماز می خواندند ، همراه ایشان جهاد می کردند ، حج می رفتند و زکات می دادند ، موحد هم بودند ؛اما کافر شدند .
این ها در جنگ تبوک با پیامبر (ص) بودند ؛ اما بعد از این که ایمان آوردند ، کافر شدند .
صحابه به پیامبر (ص) گفتند : همان طور که مشرکین قریش بت دارند ، برای ما هم بتی درست کن که ما ان را عبادت کنیم .
محمد بن عبدالوهاب ، کشف الشبهات ، با تحقیق یاسر برهانی و طلعت مرزوق ، چاپ دار القیمۀ و دار الایمان ، ص 29 به بعد
آیا منظور شما از صحابه این صحابه هستند ؟ اگر منظور شما این صحابه هستند که مبارکتان باشد. ما هم به شما تبریک می گوییم که به این صحابه پیوستید .
البته مطلب در مورد صحابه زیاد است . در جایی محمد بن عبد الوهاب تصریح میکند که تعدادی از صحابه بودند که همراه پیامبر (صلی الله علیه وآله) بودند و از صحابه به حساب می آمدند ؛ اما بعد از آن حضرت ، مرتد شدند وشهادت دادند مسیلمه کذاب با پیامبر (صلی الله علیه وآله) در نبوت شریک بوده .
بنده فقط آدرس این مطلب را می دهم ، وقت خواندن این مستند نیست . کتاب الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه ، تألیف عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی نجدی ، جلد 9 ، صفحه 353 ، کتاب حکم المرتد محمد بن عبد الوهاب را نقل می کند تا در صفحه 383 دقیقا همین قضیه را می آورد . در هفته های آینده به صورت مفصل به این قضیه می پردازیم .
آقای مؤید ! شما یک روایت خواندید که آن هم ضعیف بود . نکته بعد این که شما کدام صحابه را میگویید ؟ نام ببرید که منظور شما کدام صحابه است . تا ما هم پرونده ایشان را در تاریخ اسلام بررسی کنیم .
مجری :
الحمد الله رب العالمین ثابت شد ، نه از کلام و از ادعای ما ؛ بلکه از خود آقایان وهابی که گفتند : آقای مؤید جاسوس بوده است ، ایشان مرجع نبوده است ، عالم در رده مرجعیت و اجتهاد نبوده است . نهایتا هم به قول آقای کیانی ، آقای مؤید جاسوسی بوده که وهابی شده . آقای ملازاده هم گفتند که ایشان به خاطر پول ، در این شبکه های وهابی مثل شبکه وهابی تروریستی کلمه دروغ می گوید .
تماس بینندگان
بیننده : آقای سلطان پور از مراغه ـ شیعه
در مورد خدای آقایان وهابی که جوان و موفرفری است ، می خواستم مطالبی را بیان کنم . خدایی که وهابی ها می گویند که جوان و موفرفری با کفش هایی پاشنه طلا است ، ایشان (وهابی ها ) دجال را با خدا اشتباه گرفتند . چون دجال است که با الاغ می آید و اگر می گفتند : دجال با ماشین فراری می آید ، باور می کردیم . در این صورت بهتر است که آقایان وهابی به دجال برسانند که به جای کفش طلا ، یک ماشین مدل پایین تر بخرد تا وقت آمدن او و الاغش با ماشین های دیگر تصادف نکند . چون با الاغ به جاده رفتن بسیار خطرناک است .
برادران وهابی برای جلوگیری از این حادثه خطرناک ، بهتر است سریعا عمل نمایند تا خدای نکرده دجال بمیرد و سرشان بی کلاه بماند .
اما حقیقت ماجرا این است که وهابی ها به خاطر این که ظهور امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) را تکذیب می کنند ، نمی توانند بگویند آن حضرت با الاغ می آید . چون در صورت گفتن این دروغ ظهور را تأیید کردند . به همین خاطر آمدن دجال را به خداوند نسبت می دهند تا مردم او را با خدا اشتباه بگیرند. وهابی ها دجال را از چندین سال قبل سازماندهی کردند تا در صورت وقوع آمدنش مردم زیادی اطراف دجال جمع شوند .
استاد یزدانی :
دقیقا برای این حرف های شما ،روایت صحیح السند در کتب اهل سنت دارد . در کتاب مسند امام احمد حنبل ، با تحقیق شعیب الارنؤوط وهابی ، جلد 29 ، چاپ مؤسسه الرساله ، صفحه 172 روایتی را در مورد دجال نقل می کند :
قال ذَكَرَ رسول اللَّهِ e الدَّجَّالَ ذَاتَ غَدَاةٍ ….
انه شَابٌّ جَعْدٌ قَطَطٌ …
روزی نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سخن از دجال شد . حضرت فرمودند : دجال جوانی است که موهای فرفری دارد .
محقق هم در پاورقی می گوید :
اسناده صحيح علي شرط مسلم .
سند روایت بنابر شرط مسلم ، صحیح است .
مسند امام احمد حنبل ، با تحقیق شعیب الارنؤوط وهابی ، ج 29 ، چاپ مؤسسه الرساله ، ص 172
خدایی که این ها نام می برند ، دقیقا همان دجال است .
بیننده : ملک شاه از کرمانشاه ـ شیعه
بنده سؤالی داشتم . شما در مورد فرقه ای به نام اشعری صحبت کردید . این ها چه فرقه ای هستند؟ در مورد وهابی ها و این شبکه های وهابی ، مگر این ها اهل این کشور نبودند و مگر در زیر این پرچم زندگی نمی کردند ؛ پس چرا مزدور کشورهایی مثل عربستان سعودی می شوند ؟
استاد یزدانی :
اهل سنت چند فرقه کلامی دارد که نخستین و مشهورترین آن ها معتزله بود . که از این فرقه اشاعره و ماتریدیه به وجود آمد . اشاعره را ابوالحسن اشعری پایه گذاری کرد که می گویند با پنج نسل به ابوموسی اشعری میرسیده . ایشان متولد 260 و متوفای 324 هـ است . خودش ابتدا در جوانی معتزلی بود و بعدا مکتبی به عنوان اشاعره تأسیس کرد که اعتقادات خاصی دارند ، به خصوص در بحث صفات و عقل دارد . آن ها عقل را قبول ندارند و در بحث جبر و اختیار ، اهل جبر می باشند و انسان ها را مجبور می دانند . در بحث صفات خدا هم آیات را تأویل می برند . حسن و قبح عقلی را به هیچ وجه قبول ندارند .
ماتریدیه هم از اشاعره نشأت گرفت و امروزه همه اهل سنت جهان یا اشعری یا ماتریدی که منشعب شده از اشاعره می باشند . وهابی ها تمام این ها را کافر و مشرک می دانند و کشتن همه این ها را نه تنها جایز ، بلکه واجب می دانند .
در مورد سؤال دوم ، خیلی واضح است که در طول تاریخ این طور بوده که زرق و برق دنیا و پولی که عربستان سعودی خرج میکند ، برای بعضی ها چاره ای نمی گذارد و برای بعضی ها هم به صورت جهاد النکاح است . از حرف های آقای سجودی هم شواهدی است کسانی که آن طرف رفتند ، دچار همین جهاد النکاح شدند . بعضی ها هم جاسوس شدند که کار جاسوس فقط خیانت است . اصلا آمده تا مدتی این جا باشد و چند عکس معمم بگیرد ، کلاس بگذارد و چند شاگرد هم از این طرف و آن طرف جمع کند ،دفتر راه اندازی کند ، بعد بگوید : من مرجع شیعه بودم و می خواهم دست از شیعه بردارم . چون شیعه با قرآن در تضاد است . کدام اعتقاد شیعه با قرآن در تضاد است . آن اعتقادی که شما دارید ، با چه چیزی در تضاد نیست . اگر راست می گویید اعتقاد خود را بیان کنید تا ما هم متوجه شویم . شما فقط در این مدت یک روایت خواندید که همان یک روایت که به خاطر آن سنی شدی ، در منابع اهل سنت ضعیف است . چه برسد به منابع شیعه که اصلا چنین چیزی نیست . حتی خود وهابی ها و سلفی ها و ناصبی ها این روایت را تضعیف کردند .
به هر حال همان طور که شما به علمای شیعه توصیه کردید ، ما به آقای حسین المؤید توصیه می کنیم که خیلی زودتر از آن چه که فکرش را بکنید ، مرگ فرا می رسد . قبل از این که کار به آن جا بکشد ، به فکر مرگ خودتان باشید و بیش از این نه خودتان و نه مردم را اذیت کنید . اگر ایشان در هر شبکه ای برنامه بگذارد و عقاید خود را بیان کند ، من قول می دهم که کارشناسان شبکه ولایت و برنامه چالش یک ساعت از برنامه شما ، کلیپش را پخش و آن را نقد کنند .
بیننده : آقای موسوی از شوشتر ـ شیعه
بنده از این آقای مؤید سؤالی داشتم . البته فکر می کنم که جوابی ندهند ؛ چون بارها با شبکه کلمه تماس گرفتم ، جواب ندادند . این آقا قبل از این که آیت الله شود ، حجت الاسلام بوده . این همه در مورد تشیع خوانده . یعنی در این مدت نتوانسته متوجه شود که مذهب شیعه چطور مذهبی است ؟ چطور شد تا عربستان به عنوان جاسوس ایشان را تعیین کرد ، آن زمان متوجه شد که تشیع مذهب دروغگویی است ؟ چطور می شود افرادی مثل مهدی موسوی که استاد ابوالقاسمی در موردش صحبت کرد ، بعد از چندین سال که درس خواندند و مدرک گرفتند ، متوجه شدند که این کار اشتباه بوده . مگر می شود کسی علامه شود ، این همه تحقیق کند و به مدارج بالای علمی برسد ، بعد متوجه شود مذهب شیعه اشکال دارد ؟ چرا این همه علما متوجه نشدند ،فقط این ها متوجه شدند ؟ ایشان که خود را علامه می داند ، حتما شاگردانی هم داشته . چرا شاگردانشان متوجه نشدند و به عربستان نرفتند . چرا وهابی شدند و سنی نشدند ؟
مجری :
از شما استاد یزدانی عزیز و هم چنین شما بینندگان محترم تشکر و قدردانی می کنیم .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
خدا یار و نگهدارتان .