سیزدهمین برنامه کلمه طیبه با عناوینی همچون: فتنه خلق قرآن در عصر احمد بن حنبل و تکفیر کسانی که قائل به خلق قرآن بودند. تکفیر اشاعره و ماتریدیه توسط سلفیهای تکفیری . پاسخ به شبهه خان الأمین . اگر سنی های امروز در جنگ جمل و صفین بودند، در کدام جبهه قرار می گرفتند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 05/08/1399
برنامه: کلمه طیبه
مجری:
ان شاء الله امشب هم به برکت برنامه شما شادیهای ما با رسوایی وهابیها بیشتر و بیشتر هم خواهد شد، بدون مقدمه سراغ همین شادیها و خوشحالیها، کلیپ اول را با هم می بینیم.
کلیپ اول:
خلق قرآن در زمان خلفای عباسی بود و در زمان احمد بن حنبل بود و محنت احمد بن حنبل این بود که چرا نمیگوید قرآن مخلوق است و بقیه علماء، احمد بن حنبل و بقیه را میگویند قرآن کلام الله است کلام الله مخلوق نیست، مگر میشود خالق و صفتش مخلوق باشند؟ امکان ندارد، تا زمانی که آنها فهمیدند که حق با امام احمد بن حنبل است کلی طول کشید و این بزرگوار شکنجه شد و اذیت شد. حتی بعد از بیرون آمدن از زندان به وسیله این شکنجهها و این دردها رحلت کردند و وفات یافتند. بله آنهایی که میگفتند اگر تعمد در این باشد شرک است، شما صفت الله را انکار میکنید چطور میشود قرآن مخلوق باشد، کلام الله در دل رسول الله (ص) نشسته و رسول الله (ص) برای مردم بازگو کرده، پس اصل کلام الله است و کلام الله صفت الله است
«و لله الأسماء الحسنی»
الله صفت دارد اسم دارد ، کما اینکه خدای تعالی در قرآن صفتهایی مانند قدرت، سمع و بصر برای خود اثبات کرده.
مجری:
برنامه را با کلیپ این آقای نارنجک انداز شروع می کنیم. برنامه و سؤال هم واضح بود تکفیر هم واضحتر از آن بود. این که هر کسی بخواهد بگوید قرآن مخلوق هست مسلماً چنین فردی کافر و مشرک است و این هم جزء اعتقادات است، جزء احکام نیست که بخواهیم به راحتی از کنار کفرش بگذریم.
استاد یزدانی:
یکی از مباحث بسیار مهم که در اوایل قرن سوم هجری باعث جنگ و دعوا بین مسلمانها شد، همین بحث خلق قرآن بود. از یک طرف معتزله روی این مسئله مؤثر بودند که قرآن مخلوق هست و خداوند این قرآن را خلق کرده و بعد از نزول، جبرئیل آن را برای پیغمبر (ص) آورده. این ها عده زیادی از مسلمانها بودند که معروف به معتزله بودند. از طرف دیگر، اهل حدیث به ریاست احمد بن حنبل معتقد بودند که هر کس قائل به خلق قرآن باشد ،کافر است. ائمه ما هم در آن عصر تأکید داشتند که نه طرفداری معتزله کنند و نه اهل حدیث؛ چون اگر بگوییم کلام خدا مخلوق هست، یکی از معانی مخلوق به معنای جعلی بودن است. شما نگویید قرآن کلام خدا است، خدا نیست، کلام خدا است، متأسفانه این ها به صفات زائد برذات قائل هستند که بحثش باید جای دیگر انجام شود. بحث بین آنها به این جا رسید قرآنی که الآن ما میخوانیم، مخلوق هست یا نیست ؟ عدهای گفتند: قرآنی که ما الآن داریم و قرائت میکنیم و در بین کتابهای ما هست بین دفتین هست و مینویسیم، مخلوق است؛ چون این ها را که ما داریم مینویسیم و میگوییم، خدا به وسیله ما این الفاظ را خلق میکند، ولی اصل قرآن نه. اینها به فرقه لفظیه معروف شدند. اهل سنت و احمد بن حنبل و پیروانش چنین اعتقادی دارند. فرقه لفظیه هم کافر هستند.
بنده مستنداتش را از زبان ابن تیمیه در کتاب « درء تعارض العقل و النقل» اش که یکی از کتابهای بسیار معروف ایشان هست، بیان می کنم. در جلد 2 کتاب با تحقیق دکتر محمد رشاد سالم در عربستان سعودی به دستور فهد در وزارت اوقافش چاپ شده، چاپ 1411، صفحه 95 همین بحث را از احمد بن حنبل از ابا حامد إسفراینی مطرح میکند و میگوید مذهب من و مذهب شافعی و مذهب همه مسلمانهای آن زمان این است که قرآن کلام الله غیر مخلوق است .
«ومن قال مخلوق فهو کافر و القرآن حمله جبرئیل مسموعا من الله و النبی سمعه من جبریل و الصحابه سمعوه من رسول الله و هو الذی نتلوه نحن بألسنتنا کله کلام الله غیر مخلوق علیه لعائن الله»
هر کس بگوید قرآن مخلوق است، کافر است. قرآن را جبرئیل از خدا شنیده پیغمبر (ص) هم از جبرئیل شنیده صحابه هم از پغمبر(ص) شنیده.
پس این مخلوق نیست، کلام الهی است و کلام الهی نمیتواند مخلوق باشد
این که ما با زبانمان میگوییم و آیات را میخوانیم و آن که ما بین دفتین و بین جلد است و آنی که در سینه ما حفظ هست، مسموع باشد، مکتوب باشد، محفوظ باشد، منقوش باشد، چه نوشته باشد، چه حرف باشد، چه کلام باشد، چه نقاشیشده باشد، هر حرفی الف باشد، تاء باشد، باء باشد، همه کلام خدا است و مخلوق نیست. هر کس بگوید مخلوق است فهو کافر لعنتهای خدا و لعنتهای ملائکه و لعنتهای همه مردم بر او باد.
ابن تیمیه، درء تعارض العقل و النقل، با تحقیق دکتر محمد رشاد سالم، چاپ 1411 در عربستان سعودی، ص 95
آقای خدمتی از خودش حرف نمیزند، بلکه مستند حرفهای علمایشان را بیان می کند.
فتوایی که اینها میدادند و براساس همین متوکل لعنت الله علیه بسیاری از مسلمانها را کشت. بعد از مأمون،متوکل که آمد ورق برگشت، معتزله در انزوا رفتند و احمد بن حنبل و پیروانش روی کار آمدند و مفتی شدند و هر فتوایی میدادند متوکل هم اجرا میکرد و همین باعث به انزوا رفتن معتزله شد.
اما جالب است بدانیم چه کسی قائل به این مخلوق بودن قرآن بود ؟ چه کسی بزرگ فرقه لفظیه بود؟ آقای ذهبی در سیر اعلام النبلاء، جلد 12، با تحقیق شعیب الأرنعوط وهابی، چاپ مؤسسه الرساله صفحه 426 بیان کرده.
از عبد الرحمن بن ابی حاتم در کتاب «الجرح و التعدیل» نقل میکند (بنده اصل کتاب او را هم دارم)که محمد اسماعیل بخاری صاحب کتاب صحیح بخاری، در سال 250 وارد ری شد. ابو زُرعه و پدرم که آقای ابو حاتم رازی، عالم بزرگ و معروف اهل سنت ، میگوید: از او روایت شنیدم که :
«و ترکا حدیثه عندما کتب إلیهما محمد بن یحیی أنّه أظهر عندهم بنیسابور أن لفظه بالقرآن مخلوق»
ابو زرعه رازی و ابو حاتم رازی هردو از محمد بن اسماعیل بخاری روایت میشنیدند و نقل میکردند، اما آقای محمد بن یحیی ،استاد بخاری، اهل نیشابور، به این دو نفر نامه نوشت که این آقا از فرقه لفظیه و معتقد است این قرآنی که از زبان ما خارج میشود، این کلماتی که از قرآن میخوانیم و تلاوت میکنیم این مخلوق است. بعد از اینکه این قضیه را از ایشان شنیدیم دیگر از او روایت نقل نکردیم. دیگر اصلاً روایت نباید از چنین شخصی نقل کرد.
سیر اعلام النبلاء، ذهبی، تحقیق شعیب الأرنعوط وهابی، مؤسسه الرسالة، ج12، ص426
بنده چند فتاوی از همین کتاب «سیر اعلام النبلاء» بیان می کنم. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، تحقیق شعیب الأرنعوط وهابی، مؤسسه الرسالة، ج11، ص288، فتاوی را میآورد و میگوید:
« … سألت احمد عمّن یقول : القرآن مخلوق و عن من یقول لفظی بالقرآن مخلوق فقال جهمی»
از احمد بن حنبل سؤال کردم کسی که بگوید :«القرآن مخلوق»، قرآن مخلوق است، حکمش چیست؟ کافر است؟ اما این تلفظ من تلاوت من اینکه دارد از زبان من خارج میشود این هم مخلوق هست یا نیست، یا این هم جزء ذات خدا است، یا این هم قدیم است، این هم ازلی بوده ؟ میگوید: این هم قدیم است این هم ازلی است کسی که این را هم بگوید او جهمی هست.
باز از احمد بن حنبل همین قضیه را نقل میکند که
«من قال لفظی بالقرآن غیر مخلوق فهو مبتدع …… و من قال لفظی بالقرآن مخلوق فهو جهمیٌ»
هر کس بگوید لفظ من از قرآن غیر مخلوق است، بدعت گذار است .
صفحه بعد ادامه می دهد و می گوید:
«اللفظی شرٌ من الجهمیة»
لفظیه یعنی کسانی که میگویند تلفظ ما از قرآن، قرآنی که ما تلفظ میکنیم مخلوق است اینها معروف شدند به لفظی اینها از جهمیه هم بدتر هستند.
یقول: الجهیه ثلاث فرق : فرقه قالت: القرآن مخلوق، فرقه قالوا : کلام الله وسکتوا، وفرقه قالوا : لفظا به مخلوق، ثم قال ابی لایصلی خلف واقفی، و لا لفظی.
بعد میگوید: جهمیه سه فرقه است؛ گروهی میگویند: قرآن مخلوق است. گروهی می گویند قرآن لفظی هست. پدرم پشت سر هیچ کدام از این ها نماز نمی خواند.
سیر اعلام النبلاء، ذهبی، تحقیق شعیب الأرنعوط وهابی، مؤسسه الرسالة، ج11، ص288 تا 289
در «طبقات الحنابله» آقای ابی یعلی فرّاء، در جلد2 ، چاپ ریاض عربستان سعودی، صفحه 428، ایشان هم دقیقاً همین مطالب را بیان می کند و میگوید:
فقد أجمع من أدركنا من أهل العلم أن الجهمية افترقت ثلاث فرق فقالت طائفة منهم القرآن كلام الله مخلوق وقالت طائفة القرآن كلام الله وسكتت وهي الواقفة الملعونة وقال بعضهم ألفاظنا بالقرآن مخلوقة فكل هؤلاء جهمية كفار يستتابون فإن تابوا وإلا قتلوا …
جهمیه سه فرقه است؛ یک فرقه میگویند:قرآن کلام خدا، مخلوق است. این ها معتزله هستند. فرقه دوم میگوید:واقفیه هستند. شیعهها میگفتند قرآن کلام الله است. چرا این مباحث را مطرح می کنید. بعضیها میگفتند: قرآنی که ما تلفظ میکنیم، آیاتی که ما قرائت میکنیم، این هم مخلوق است. این مطلب را آقای محمد بن اسماعیل بخاری، صاحب کتاب صحیح بخاری، می گفت. همه اینها جهمی وکافر هستند و باید توبه داده بشوند.اگر توبه کردند که توبه کردند اگر نکردند، باید کشته بشوند.
طبقات الحنابله، ابی یعلی فرّاء،ج2 ، چاپ ریاض عربستان سعودی، صفحه428
کلام الهی جزء ذات الهی نیست؛ خداوند متعال هم صفت فعل دارد، صفت ذات. صفت ذات مثل؛ علم و قدرت و حیات که همه شیعه به آن معتقد هستند. صفت فعل مثل رضایت، غضب، خلق و رزق. خداوند یک زمانی ممکن است رازق باشد. ولی آن زمانی که هیچ مخلوقی نبوده، خداوند هم به کسی رزق نمی داد. خدا یک زمانی از کسی راضی است، فردا همان شخص با گناهی که انجام میدهد، باعث می شود که خدا از او ناراضی نباشد. اینها صفت فعل است و جزء ذات خدا نیست؛ چون اگر جزء ذات خدا بود، هیچ وقت نباید تغییر میکرد. اگر همیشه از یک نفر راضی بود باید برای همیشه از او راضی بود، در صورتی که این طور نیست. خب این خیلی مشخص است ولی آقایون این مسائل را درک نمیکنند و متأسفانه در بحث توحید خیلی مشکل دارند.
به هر حال این ها می گویند قرآن مخلوق نیست و قدیم و ازلی است و هر کس بگوید: حتی لفظی از قرآن که از دهانم خارج می شود، کافر است. آقای بخاری هم چنین اعتقادی دارد، آیا آقای بخاری کافر است؟ در این صورت صاحب صحیح ترین کتاب شما کافر می شود و حق ندارید از او روایتی نقل کنید و با همین قاعده باید صحیح بخاری را به زباله دان بیاندازید و به جای این که صحیح بخاری بگویید، جعلی بخاری بنامید. چون جناب بخاری قائل به خلق لفظ قرآن و از فرقه لفظیه است.
مجری:
در این ایام هم کارشناسان مختلف برنامه بارها و بارها تأکید میکردند که ما هیچ وقت تکفیر نکرده و هیچ وقت به مقدسات اهل سنت توهین نمی کنیم. در صورتی که آقای خدمتی، کارشناس شبکه شبکه وهابی صحبتی می کند که جناب بخاری ، کسی که تمام روایاتش را چشم و گوش بسته قبول می کنند را تکفیر می کند. قضاوت با شما که چه کسانی تکفیر می کنند؟
استاد یزدانی:
باز هم فتوای دیگری از کتاب طبقات الحنابله آقای ابو یعلی فرّاء حنبلی ، جلد اول، صفحه 62، آمده که خیلی جالب است.
والقرآن كلام الله تكلم به ليس بمخلوق ومن زعم أن القرآن مخلوق فهم جهمي كافر ومن زعم أن القرآن كلام الله ووقف ولم يقل ليس بمخلوق فهو أخبث من قول الأول ومن زعم أن ألفاظنا به وتلاوتنا له مخلوقة والقرآن كلام الله فهو جهمي ومن لم يكفر هؤلاء القوم كلهم فهو مثلهم .
قرآن کلام خدا است مخلوق نیست و هر کس خیال کند قرآن مخلوق است جهمی وکافر است.
هر کس این ها را هم تکفیر نکند خودش کافر است هرکسی هم این ها را تکفیر نکند کافر است
طبقات الحنابله، ابو یعلی فرّاء حنبلی، ج1، ص62
این مسأله عجیب است و کار را برای ما سخت می کند؛ چون اگر ما بخاری را تکفیر نکنیم کافر میشویم. ما هم چارهای نداریم برای این که کافر نشویم، به این فتوا عمل کنیم و بگوییم بخاری کافر است، چرا؟ چون از لفظیه بود و قائل به لفظ قرآن و معتقد به مخلوق بودن آن است،
باز در صفحه 109، از احمد بن حنبل نقل میکند:
قال سمعت احمد یقول: «من قال لفظه بالقرآن مخلوق فهو جهمیٌ مخلّد فی النار خالدٌ فیها ثم قال و هذا شرک بالله عظیم.
هر کس بگوید این تلفظ من از قرآن مخلوق است ،برای همیشه در آتش جهنم خواهد بماند و این شرک بزرگ به خدای عظیم است.
طبقات الحنابله، ابو یعلی فرّاء حنبلی، ج1، ص109
پس آقای بخاری به خاطر این شرک ،برای همیشه گرفتار جهنم است .یعنی اگر شبکههای و هابی آقای بخاری را تکفیر نکنند خودشان کافر و مخلد در نار هستند و گرفتار جهنم هستند.
مجری:
این هم از نتیجهای که آقای خدمتی باید از صحبت های استاد بگیرد و اگر قبول نکند، کافر و مشرک می باشد. کلیپ بعدی با هم می بینیم تا استاد پاسخ دهند.
کلیپ دوم:
و مقام و جایگاه نبوت نزد علی بن ابی طالب بسیار بالا است و علی خودش را در برابر پیامبر چیزی نمیداند، علی بن ابی طالب (ع) سنه ادعای امامت الهی دارد، علی بن ابی طالب (ع) نه ادعای داشتن علم غیب را دارد، و نه ادعای این دارد که بر من وحی نازل میشود. آنطوری که بعضی از این آخوندها و روافض روایت نقل کردند که جبریل میخواست وحی را بر علی بیاورد ولی اشتباهاً بر محمد (ص) وحی را نازل کرد، گروهی از اینها این اعتقاد فاسد و باطل و کفر آمیز را دارند؛ اما علی (رض) از این اعتقاد پاک است علی از این اعتقادات بری هست.
مجری:
استاد یزدانی جریان ادعایی که که آقای ترشابی به آن اشاره میکند چیست؟
استاد یزدانی:
آقایان از قدیم این ادعا را میکردند که شیعیان معتقدند جبرئیل نعوذ بالله اشتباها آمده و خیانت کرده به جای اینکه وحی را به امیرالمؤمنین علیه السلام بیاورد نعوذ برای پیغمبر صلی الله علیه وآله آورده و بعد از سلام نماز سه بار خان الأمین، خان الأمین، خان الأمین می گویند. آقای ترشابی هم دقیقاً همین استدلال را کردند. بنده تحدی میکنم آقای ترشابی یک مستند از منابع شیعه بیاورید که شیعیان دوازده امامی چنین اعتقادی داشتند. میگفت روایت دارد. اگر روایت دارید، آن را نشان دهید. یک روایت از کتابهای شیعه نشان بدهید که شیعیان گفته باشند بعد از نمازتان سه مرتبه خان الأمین، خان الأمین، خان الأمین بگویید. این چه دروغی است که میگویید؟ خون این ها با دروغگویی عجین شده. اگر یک روز دروغ نگویند، خوابشان نمیبرد. این آقایان هر چه بزرگانشان بگویند چشم و گوش بسته قبول می کنند. برای نمونه موردی را از آقای ابن جبرین نشان می دهم. کتاب « الریاض النّدیه علی شرح العقیدة الطحاویه»، اصل عقیدة الطحاویه متعلق به طحاوی هست که آقای بن ابی العزّ حنفی بر این کتاب را شرح زده و آقای عبد الله بن عبد الرحمن بن عبدالله الجبرین از علمای معاصرشان ، بر این کتاب تعلیقه زده. این کتاب از کتاب های معروف هست که در دارالعلوم هایشان به عنوان کتاب اعتقاداتشان خوانده می شود.
آقای بن جبرین در صفحه 567، دقیقاً همین ادعای آقای ترشابی را تکرار میکند و
هناک ایضا طائفه منهم غلوا فی علی،جعلوه هو الرسول وادعوا انّ الرساله له، انّ جبریل علیه السلام اخطأ کان مأمورا أن ینزل علی علیٍّ ولکنّه خان و نزل علی محمد (ص) فعلی احق بالرساله من محمد (ص) ولذلک یقول احدهم : خان الامین وصدّهم عن حیدره.
این جا طائفه ای هستند که در مورد امیرالمومنین علی علیه السلام غلو می کنند و ایشان را پیامبر می دانند و ادعا می کنند رسالت و پیامبری برای امیرالمومنین علی علیه السلام بوده و جبرئیل اشتباه کرده . از جانب خدا مأمور بوده که رسالت را به امیرالمؤمنین بدهد؛ اما (نعوذ بالله) خیانت کرده. شیعیان معتقد هستند که امیرالمؤمنین علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه وآله بر رسالت و پیامبری شایسته تر بوده و به همین خاطر می گویند که جبرئیل خیانت کرده و رسالت را از حیدر کرار علیه السلام گرفته.
در ادامه می گویند: این ها چه کسانی هستند؟
…و هم موجودون أیضاً،و یعتقد هذه العقیده کثیر من الرافضه فی العراق و ایران بل فی المملکه ، وذکر لنا بعض الذین نقلو عنهم من رافضه المدینه، انهم قبل التسلیم من الصلاه یضربون بایدیهم علی رکبهم و یکررون : خان الامین، خان الامین، ثم یسلمون.
بازهم از این شیعهها هستند بسیاری از رافضه در عراق و ایران و بلکه در مملکت سعودی هم این اعتقاد را دارند، حتی میگوید من از این رافضههای مدینه هم شنیدم که آنها قبل از سلام دادن سه بار دست روی زانو میزنند و تکرار میکنند خان الأمین ،خان الأمین، خان الأمین، و بعد سلام میدهند.
الریاض النّدیه علی شرح العقیدة الطحاویه، ابن ابی عزّ حنفی، شرح عبدالله بن عبد الرحمن بن عبدالله الجبرین، ص567 و 568
این ادعایی بود که مطرح کردند. اگر این تهمت و دروغ نیست، یک مستند برای ما بیان کنید. این مذهب شما است، مذهب تهمت و دروغ. اساس مذهبتان بر دروغ بنا شده . مجبور هستید این دروغ را ادامه بدهید اینقدر دروغ گفتید که خودتان هم باورتان شده. آقای ترشابی من بار دیگر تحدی میکنم اگر مردی، اگر واقعاً شرف داری یک مستند از کتابهای شیعه بیاور که شیعه گفته باشد خان الأمین، خان الأمین، خان الأمین، این دروغی است که شما گفتید و اصلاً واقعیت ندارد.
مجری:
این آقایان که کار پژوهشی انجام نمیدهد. هنرشان این بوده که درسهایی را که در دارالعلومها به آنها میدادند، خوب خوانده و خوب هم حفظ کردند. کلیپ بعدی را هم میبینیم و پاسخ استاد را می شنویم.
کلیپ شماره 3:
کارشناس وهابی
عدالت اسلامی ایجاب میکند که بگویم بخصوص این شایع است که میگویند شیعیان معتقدند جبرئیل قرآن را دستور داشت برای حضرت علی بیاورد داد به پیغمبر اسلام و لذا شیعه میگوید خان الأمین ،خان الأمین، واقعاً هیچ یک از علمای شیعه چنین حرفی را نمیزند و در هیچ یک از خانوادههای شیعه چنین نبوده، با وصف همه اغراقهایی که در وصف علی هست، آن وقت میگفتم الآن هم همین تمام شیعیان هم میگویند، من که فقط مسلمان هستم البته الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر،سه بار میگویند نمیگویند خان الأمین، خان الأمین، خان الأمین،استغفر الله ربی و أتوب إلیه.
راجع به شیعه هم تبلیغات منفی فراوان است ، چیزهایی که نه عوام شیعه به آن معتقد هستند نه خواص شیعه ،حتی اینجا هم شنیدم برادر عرب از من میپرسند وقتی که من را میشناسند ، میگویند راست است در ایران شیعهها میگویند خان الأمین، خان الأمین، خان الأمین یعنی بعد از نماز میگویند جبرئیل خیانت کرد، استغفر الله ربی و أتوب إلیه، برای علی به جایی که نبوت را بیاورد برای پیغمبر میآورد؟ و من به آنها توضیح میدهم هیچ کس من به عمرم نشنیدهام نه خواص نه عوام این را بگویند، میگویند الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر.
مجری:
این هم از آقای کلهر از کارشناسان شبکه وهابی که تا حدودی خواسته انصاف را رعایت کند. البته این وهابی ها هرچقدر هم که جواب مستدل بشنوند، باز هم به همون روال طبیعی خود که همان دروغ و افترا بستن هست، ادامه می دهند بدون این که منشأ را بدانند که الحمدلله رب العالمین توضیحات خود را در این زمینه بیان کردند.
قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است
جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است
زمان زمان شروع زعامت مهدی است
غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است
جهانیان همه جا در کنار یار کنید
دل خزان زده خویش را بهار کنید
یهودیان همه جا در شرارِ نار کنید
الا تمامی وهابیان فرار کنید
رها کنید حرم را، حرم، دیار علی است
رها کنید حرم را، حرم، دیار علی است
به دست مهدی موعود، ذوالفقار علی است
باز هم این ایام فرخنده را به شما عزیزان تبریک عرض می کنم و با هم کلیپ چهارم را می بینیم.
کلیپ چهارم:
کارشناس وهابی:
سؤال بعدی آقای مراد در رابطه با اینکه ایشان فرقه طریقت هستند، ایشان از عبد القادر گیلانی، جناب آقای مراد نه شما بلکه خیلیها گرفتار این مسئله هستند،یعنی طریقت را به تعبییر خودشان، طریقت را بر شریعت ترجیح میدهند ، یعنی اینکه آقا ما میگوییم یا الله، از آن طرف هم میگوییم یا عبدالقادر گیلانی اینها مشرکاند کما اینکه شیعههای اثنا عشری که میگویند یا علی مشرکاند هیچ فرقی بین اینها نیست، هیچ فرقی بین اینکه میگوید یا الله و یا عبدالقادر گیلانی با آن شیعهای که میگوید یا الله و یا علی هردو مشرکاند مگر اینجا بحث شیعه و سنی است؟ بحث عقیده است آقا شما غیر الله را صدا بزنید ولو سنی دو آتشه هم باشید، به نص قرآن مشرک هستید.
«فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ»
حالا چه شیعه باشید چه سنی باشی، اینجا که اسم نیست اینجا عقیده است آقا؛ شیطان هستید به نام انسان ، مشرک هستید به نام مسلمان خودتان هم خبر ندارید، طریقت چیست آقا؟شرع محمد(ص) بقیه همهاش ضلالت، گمراهی، بدعت،شرک، آدم پرستی که به قعر جهنم منجر می شود.
مجری:
این آقا شمشیر را کاملاً از رو بسته. از اول برنامه ملایم تر شروع کرده بود اما الآن خیلی مفصلتر شروع به تکفیر کرده که اگر شما سنی دو آتشه هم باشید، بر خلاف عقیده ما عقیدهای داشته باشید، شایسته تکفیر هستید و مشرک .
استاد یزدانی:
اینها ذات خودشان را نشان دادند. اتفاقاً ایشان از جمعه همین هفته شروع کرده بود یک سری فتاوی از علمای شیعه و یک سری روایت از منابع شیعه میخواندند که شیعه مخالفین خودش را تکفیر میکند؛ مثل اینکه کسی امامت را قبول نداشته باشد،کافر هست. از این سری روایت همان طور که در منابع شیعه هست، در منابع اهل سنت هم هست که اگر فرصت شد روایتش را خدمتتان نشان خواهم داد. البته این روایات همه ناظر هست به کسانی که مبغض اهل بیت (علیهم السلام) هستند، ما آنها را کافر میدانیم. مثل نواصب که کفر آن ها قطعی است.ایشان چون هفته بعد هفته وحدت است، یک سره این روایات را می خواند. یعنی هر کاری انجام می دهند تا این وحدت را برهم بزنند. در حین برنامه بینندهای زنگ زد و گفت: من قادری هستم. ایشان هم این فتاوا را علیه طایفه قادریه شروع خواندند و تکفیر کردند. پس برای این ها فرقی نمیکند پیرو عبدالقادر گیلانی باشی، یا سنی باشی، یا شیعه هم باشی در هر صورت مشرک هستید و حکم به قتل شما می دهند و عمل هم می کنند. همان طور که شیعه را می کشند، سنی را هم در پاکستان و افغانستان میکشند. همین هفته این همه سرباز در افغانستان کشته شد که اکثراً اهل سنت بودند. اما جالب است من فکر میکنم فتوای ایشان ناظر به شخص خاصی از بزرگان طایفه قادریه در ایران هست که ایشان را تکفیر کرده.
بنده مستند آن را نشان بدهم که ببینید که یکی از کسانی که از طایفه قادریه در ایران صاحب کتاب«مقدمه کتاب التوحید» شیخ التفسیر و الحدیث مولانا عبد الغنی جاجروی، بنیانگذار جامع اسلامی بدر العلوم حمادیه رحیم پور،ترجمه مولانا نعمت الله میر بلوچ یوسفی توحیدی معروف است. در این کتاب که مؤسسه انتشارات نگین کویر چاپ کرده ، بحث بیعت با مولانا عبد الغنی جاجروی، در سلسله بیعت، بیان کرده.
مولانا عبد الغنی جاجروی نخست با شیخ التفسیر مولانا احمد علی لاهوری بر طریقت قادری بیعت کرد، سپس به دستور مرشدش نزد قطب الأقطاب شمس العلمای و العارفین مولانا حمادالله هالیجوی رفت و مراحل سلوک عرفان را به پایه تکامل رساند و خلیفه مجازایشان شد. تقریباً 15سال در خدمت ایشان بود گفتنی است در آخرین روزهای زندگیاش با شیخ القرآن مولانا غلام الله خان بیعت کرد و خلیفه مجاز ایشان شد.
پس از آنکه به ایشان اجازه بیعت داده شد علاوه بر عموم مردم بسیاری از علما و طلاب با سلسلۀ ایشان بیعت کردند، از جمله امام اهل سنت شیخ التفسیر والحدیث، شیخ الإسلام مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی.
ایشان هم آمد با این آقا بیعت کرد
عارف بالله، استاد العلما مولانا نجم الدین محمد درکانی، و مولانا شیر محمد (عوی شیخ الإسلام) در تاریخ 9ذی حجه 1391ه.ق بعد از نماز صبح با شیخ التفسیر و الحدیث مولانا عبدالغنی جاجروی بیعت کردند و در سلک درویشان طریقه قادریه در آمدند.
مقدمه کتاب التوحید، جاجروی، ترجمه نعمت الله توحیدی، مؤسسه انتشارات نگین کویر،ص17
توجه داشته باشید که کتاب در ایران و ویژه اهل سنت هم چاپ شده، در خارج از ایران که چاپ نشده ،کل مشخصات کتاب هست. اگر قرار باشدجناب آقای خدمتی کل فرقه قادریه را تکفیر کنند ،اولین کسی که تکفیر میشود کیست؟ مولوی عبد الحمید، به قول ایشان امام اهل سنت هست، شیخ التفسیر قادری و به قول آقای خدمتی کافر و مشرک است. البته حرفهای تندی داشت که من آنها را حذف کردم تا خیلی بین این ها درگیری هم ایجاد نکند.
کل فرقه قادریه و نقش بندیها طایفه بزرگی هم در ایران و هم در افغانستان و هم در عراق و هم در ترکیه هستند که خیلی از اهل سنت طرفدار فرقه قادری هستند. از این گذشته ببینید من چند فتوای تکفیری علیه اشاعره و ماتریدیه از بزرگان قدیمشان و از جدیدشان می خوانم. کتاب« شرح کتاب التوحید صحیح بخاری» نویسنده عبدالله بن محمد الغنیمان، رئیس قسم دراسات العلیا در دانشگاه مدینه منوره ، جلد اول، چاپ دار العاصمه در ریاض ، چاپ 1428- 2007هست،کتاب جدیدی هم هست که در صفحه19 می گوید:
میگوید، اکثر عالم اسلام اکثر جهان اسلام امروز منتسب هستند به فرقه اشعری که
«وقد انتسب إلى الأشعري أكثر العالم الإسلامي اليوم من أتباع المذاهب الأربعة ، وهم يعتمدون على تأويل نصوص الصفات تأويلا يصل أحيانا إلى التحريف ، وأحيانا يكون تأويلا بعيدا جدا ، وقد أمتلأت الدنيا بكتب هذا المذهب ، وادعى أصحابها أنهم أهل السنة ، ونسبوا من آمن بالنصوص على ظاهرها إلى التشبيه والتجسيم .
هذا ولابد لعلماء الإسلام – ورثة رسول الله صلى الله عليه وسلم – من مقاومة هذه التيارات الجارفة ، على حسب ما تقتضيه الحال ، من مناظرات ، أو بالتأليف ، وبيان الحق بالبراهين العقلية والنقلية ، وقد يصل الأمر أحيانا إلى شهر السلاح .
اکثر پیروان مذاهب چهارگانه امروز اشعری هستند. اینها نصوص صفات خدا را تأویل میبرند، گاهی تحریف میکنند، گاهی تأویل میبرند و جهان اسلام از کتابهای اینها پر شده، اینها مدعی هستند که ما اهل سنت هستیم، (اشاعره مدعی هستند که ما اهل سنت هستیم) اما علمایی که ورثه انبیاء هستند واجب است در برابر اینها مقاومت کنند با اینها مناظره کنند علیه اینها کتاب بنویسند حق را با برهان عقلی و نقلی روشن کنند اما اگر نشد؟
آمدیم اشاعره را که اکثر مسلمانهای امروز اشعری هستند، اینها را کتاب نوشتیم مناظره کردیم حق را بیان کردیم، ولی قبول نکردند، چه کار کنیم؟
باید اسلحه را در بیاوریم و اینها را همه را بکشیم.
شرح کتاب التوحید صحیح بخاری، عبدالله بن محمد الغنیمان، چاپ دارالعاصمه ریاض، چاپ 1428-2007، ص19
این فقط آقای خدمتی نیست که همه قادریها را تکفیر میکند که به بزرگ قادریها تکفیرش میرسد. از این ها کسانی هستند که همه اشاعره را کافر میدانند و میگوید اگر اینها به راه حق آمدند که خوب و گر نه باید همه را با اسلحه بکشیم.
باز کتاب دیگری دارد «نقض عقائد الأشاعره و الماتریدیه» که دوتا از فرقههای بزرگ کلامی اهل سنت یکی اشعری است و یکی ماتریدی، آقای خالد بن علی المرضی الغامدی، چاپ دارالأطلس خضراء، در ریاض عربستان سعودی، چاپ اول، چاپ 1430-2009میلادی، صفحه 7، میگوید:
نقض عقائد الأشاعره و الماتریدیه، خالد بن علی المرضی الغامدی، دارالأطلس خضراء، ریاض عربستان ، چاپ اول، چاپ 1430-2009م،ص7
«انتشار هذا المذهب حتی لا تکاد تری حنفیاً إلّا ماتریدیاً»
…. «الجهل به حقیقه هذا المذهب من کثیر من طلبة العلم حتی ظن الکثیر أن المخالفات إما إنها یسیره أو محصوره فی باب من ابواب الدین و هذا کلام باطل و دعوی کاذبه إذ لیسوا من أهل السنه و اهل السنة من کل مبتدع براء»
این مذهب منتشر شده اکثر شهرهای اسلامی را فرا گرفته . هیچ حنفی شما پیدا نمیکنید مگر اینکه اشعری باشد.
هیچ شافعی و هیچ مالکی هم پیدا نمیکنید مگر اینکه اشعری باشد؛ خب خودش در اینجا اعتراف میکند میگوید مسلمانها یا ماتریدی هستند یا اشعری هستند حنفیها ماتریدی هستند شافعی ها و مالکیها اشعری هستند، خب حالا این نکته اولش بود ، نکته چهارم میگوید :
متأسفانه نیامدند این ماتریدیها و حنفیها را بشناسند (همین حنفیهای ایران و پاکستان و اینها را، اینها را نشناختیم ما شافعیها را نشناختیم، شافعیهای کردستان و ترکیه عراق و مصر را نشناختیم) خیلیها فکر ما به هر حال اختلافات مان با اینها خیلی کم است یا در بعضی از ابواب این گونه هستیم، نه این درست نیست، میگوید کار به جایی رسیده که بعضی از این طلبهها اهل سنت را سه فرقه درست میکنند،سلفیها ، اشاعره، ماتریدیه، و این دو مذهب اشعری و ماتریدی را جزء مذاهب اهل سنت نام میبرد میگوید این دعوای باطلی است دروغ است.اینها از اهل سنت نیستند اهل سنت یعنی ما سلفیها، میگوید از همه این اهل بدعت بیزار هستیم ، یعنی میخواهد بگوید آقایان اشعری، آقایان ماتریدی، حنفیها و مالکیها و شافعیها که خودتان را سنی میدانید شما از اهل سنت نیستید شما از اهل بدعت هستید، شما اهل بدعت هستید، خودتان را اهل سنت ندانید.
نقض عقائد الأشاعره و الماتریدیه، خالد بن علی المرضی الغامدی، دارالأطلس خضراء، ریاض عربستان ، چاپ اول، چاپ 1430-2009م،ص7
فتوای بعدی از آقای عبدالرحمن بن حسن، نواده محمد بن عبدالوهاب، در کتاب«الدّررسنیة فی أجوبه النجدیه» یکی از مهمترین کتابهای این ها است، که کل نوشتههای علمای نجد را در این کتاب جمع کردند ، جلد 3،صفحه 208،میگوید:
از عبد الرحمن بن حسن از جهمبه و رافضه و معتزله سؤال شد، جهیمه اشاعره و ماتریدیه، رافضه که ما هستیم، معتزله هم که از قدیم بوده . جواب داد:
«لاریب أن هذه الفرق الثلاث هی اصل ضلال من ضل من هذه الأمة فأصل الرافضه خرجوا فی الخلافة امیرالمؤمنین»…
وهذه الطائفة التي تنتسب إلى أبي الحسن الأشعري وصفوا رب العالمين بصفات المعدوم والجماد ؛ فلقد أعظموا الفرية على الله ، وخالفوا أهل الحق من السلف
حالا بحث شیعه را بیان میکند کاری به آن نداریم؛ چون تکلیف ما با این ها معلوم است؛ اما در مورد اشاعره می گوید:
آن طایفهای که ابوالحسن اشعری منتسب هستند اینها خدا را چگونه توصیف میکنند؟ خدا عالم را به صفات معدوم و جمادات توصیف کرده و تهمتهای بزرگی به خدا میزنند. اینها با اهل حق از سلفیها مخالفت میکنند.
الدّررسنیة فی أجوبة النجدیة»، عبدالرحمن بن حسن، ج3، ص208
خب چه مخالفتهایی میکنند حالا تک تک آن ها را میآورد تا در صفحه 211 میگوید:
فالأئمة من أهل السنة وأتباعهم لهم المصنفات المعروفة في الرد على هذه الطائفة الكافرة المعاندة
علمای اهل سنت(سلفیها) و پیروانشان کتابهای معروفی در رد آن ها نوشتهاند. این ها طائفه ای کافر و معاند هستند.
الدّررسنیة فی أجوبة النجدیة»، عبدالرحمن بن حسن، ج3، ص 211
گاهی کافر داریم که جاهل است و از روی جهل پیروی از ابوالحسن اشعری میکند، اما این ها میگویند هم کافر هست و هم معاند. این ها عامدانه در برابر حق ایستادند ؛ یعنی کافر عمدی هستند که تکلیفش کاملاً مشخص است. از این دست فتاوی زیاد داریم، آقای خدمتی شما زیاد زحمت نکشید، بله شما تکفیر میکنید شما تکفیری هستید، همه میدانند شما تکفیری هستید، نه شما که بزرگان شما از قدیم الأیام اهل تکفیر بودند نه فقط شیعه که اهل سنت را هم کافر و کشتن همه را واجب میدانید، چون اینها که به هر حال دست از فرقهشان نکشیدند و نمیکشند، اگر دست از فرقهشان نکشیدند باید کشته بشوند که شما هم میکشید.
مجری:
با توجه به اینکه شمارهها زیر نویس شده عزیزان هم در جریان هستند که راههای ارتباطی شما همین شمارههایی هست که زیرنویس شده و در اختیار شما قرار دارد اگر خواستید میتوانید تماس بگیرید با برنامه خودتان در ارتباط باشید و یا اینکه پیام خودتان را به صورت صوتی و یا به صورت متنی برای ما بفرستید ان شاء الله ما مطرح خواهیم کرد و پاسخ را از کارشناس محترم برنامه خواهیم شنید، خب کلی بعد، کلیپ پنجم را باهم میبینیم.
کلیپ پنجم:
– جناب سجودی من یک سؤال دارم تو را به الله قسم دوتا سؤال دارم این دوتا سؤال من را جواب منطقی به من بدهید؛ سؤال اولم این است که در زمان حضرت علی و معاویه اگر جناب عالی آن روز بودید در کدام جبهه میایستادید، این یک؛ این سؤال اول را جواب بدهید تا برویم سراغ بعدی
+ آقا جان در زمان حضرت علی چرا حالا هم من در جبهه حضرت علی هستم در مقابل امیر معاویه اما اگر در زمان حضرت علی بودم با علمی که امروز دارم حتماً کنار حضرت علی میایستادم .
– پس قبول دارید که عایشه بدون اجازه خدا و پیغمبر از خانه آمد بیرون؟
+ این را من که نه این را خود حضرت عایشه قبول دارد خودش را ملامت میکرد که من کاش نمیآمدم بیرون، دیگر چه میگویید؟
– آن وقت اینهایی که کشته شدند خونشان گردن چه کسی است؟
+ خونش گردن حضرت علی است،حالا دیگر من را عصبانی میکنی آقای عباسی خونش گردن حضرت علی است
– مگر من حرف بی جا میزنم که عصبانی بشوید؟
+ بابا نه من میخواهم یعنی به شما ،عصبانی که نشدم، خون اینها گردن حضرت علی است کسی که قاتل را مجازات نکند اگر خونی به گردن کسی باشد، حضرت عایشه را گرفته بود حضرت طلحه و زبیر هم که شهید شده بودند دیگر کسی نمانده بود، آقا مجازاتش میکرد تا امروز من و شما یقه همدیگر را نمیگرفتیم که خونش به گردن چه کسی هست، حضرت علی که خلیفهای است که شما او را به عنوان امام معصوم قبول دارید ما هم به عنوان خلیفه بر حق قبول داریم، ایشان که حضرت عایشه را با سلام و صلوات برد خانه پیغمبر نشاندش، نبردش در زندان، نبردش در تبعید، نبردش به شهر دیگر، نبردش به خانه پدرش، در خانهای که ضریح پیامبر به قول شما هست نشسته، خب حضرت علی که قاتل را با آن اینطور برخورد میکند من و تو که هستیم؟
مجری:
عزیزانی که پیگیر برنامه هستند جلسه پیش کلیپی راجع به همین بحث هم دیدید که قاتل عمار بن یاسر معاویه که در لسان رسول الله فئه باغیه است، آن جناب را به قتل میرسانند و توجیهات مفصلی که آقایان میکردند. در این کلیپ بیننده آقای سجودی را گیر انداخته بود. بعد از اینکه صحبتی کرد ما قطعاً در کنار علی بن ابی طالب علیه السلام بودیم. اما بعد از آن میگوید که تمام اینها خونشان گردن خود امیرالمؤمنین علیه السلام هست و البته به قول خودش این صحبتهای حقیقی ایشان را عصبانی می کند.
استاد یزدانی:
این یک بحث، از مباحث بسیار مهمی است از قدیم الأیام هم مطرح بوده که در جنگ جمل حق با کیست؟ بحث سادهای نیست که در جنگ جمل، طبق نقل برخی از علمای اهل سنت تا 33هزار نفر کشته شده، 33هزار نفر کم نیست ، حالا بگوییم 5هزار نفر، بگوییم 500نفر،یک نفر،خون این به گردن چه کسی است؟
«وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا»
هر کس یک مؤمن را بکشد برای همیشه در آتش جهنم است.
خونش به گردن چه کسی است؟ چه کسی مقصر هست؟ به هر حال این وسط ماندهاند. یکی توجیه کرده که او برای اصلاح آمده بود، شخص دیگری میگوید از روی دوستی باهم جنگیدند. جنگ از روی دوستی امکان پذیر نیست.جالب است یکی از علمای بزرگ این ها ابو حیان اندلسی است، یک روزی از ابن جماعه یک سؤالی میپرسد.خیلی جالب است سؤالی که از آقای سجودی پرسیدند، علمای قدیم اهل سنت هم گاهاً از همدیگر میپرسیدند. کتاب« الدّرر الکامنة» ابن حجر عسقلانی، چاپ دارالجین بیروت، السفر الرابع، جلد4، چاپ 1414صفحه شماره 302 به بعد. بحث ابو حیان اندلسی که از بزرگان اهل سنت است و ایشان هم مفسر و هم از اهل لغت و هم در علم نحو خیلی مسلط است. به هر حال از علمای بزرگ اهل سنت است و تفسیرش هم تفسیر معروفی است، میگوید:
«حتی قال مرة لبدر الدین ابن جماعة قد روى علي قال عهد إلي النبي صلى الله عليه وسلم لا یحِبُّنی اِلاّ مُؤمِنٌّ وَ لا یبغِضُنی اِلاَّ مُنافِقٌ فَقَالَ فَالَّذِينَ قَاتلُوهُ وسلوا السيوف فِي وَجهه كَانُوا يحبونه أَو يبغضونه
روزی بحثی بین ائمه نحو در حب امیرالمؤمنین علیه السلام پیش آمد. آقای ابو حیان آندلسی به بدر الدین جماعة گفت :روایت شده که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) میفرمود: جز مؤمن من را دوست ندارد و جز منافق از من کسی بیزار نیست بغض من را جز منافق در دل ندارد.
روایت در صحیح مسلم هست. آیا در این روایت راست گفته یا نگفته؟ ابن جماعة مجبور است بگوید راست گفته . چارهای ندارد، بعد ابو حیان آندلسی گفت:
آنهایی که شمشیر کشیدن علیه امیرالمؤمنین دوستش داشتند یا با او دشمن بودند.
الدّرر الکامنة، ابن حجز عسقلانی، چاپ دارالجین،بیروت، چاپ 1414، ج4، ص302
سؤال خیلی مهمی است، ما جنگ دوستانه نداریم. بازی استقلال پرسپولیس نیست که باهم بازی دوستانه داشته باشند این بزند و آن بزند و مهم نباشد. مانور نیست که جنگ دوستانه داشته باشیم. آقای سجودی هم اول فکر میکرد خیلی سؤال سادهای است. فرض کنید جنگ جمل یا جنگ صفین هست. شما در کدام صف قرار میگیرید؟ گفت:من با امیرالمؤمنین هستم. اگر شما با امیرالمؤمنین علیه السلام هستید، حکم طرف مقابل چیست؟ خون کشته شده های جنگ به گردن کیست؟ جواب می دهد:خون همه این ها به گردن امیرالمؤمنین است. اگر خون همه این ها به گردن امیرالمؤمنین باشد، شما هم بخواهید در این جنگ طرف امیرالمؤمنین باشید، شما هم شریک در این جنگ میشوید.
بنده مطلب جالبی از ابن تیمیه بخوانم. ایشان گاهی حرف های جالب بیان می کند. در کتاب مجموع فتاوای خودش «مجموع فتاوای ابن تیمیه» جلد شماره 4، چاپ سال 1424 عربستان سعودی به دستور ملک فهد صفحه437 ،همان روایتی که هفته پیش خدمتتان خواندم :
عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ : ” { تَقْتُلُ عَمَّاراً الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ } .
وَهَذَا أَيْضاً يَدُلُّ عَلَى صِحَّةِ إمَامَةِ عَلِيٍّ وَوُجُوبِ طَاعَتِهِ وَأَنَّ الدَّاعِيَ إلَى طَاعَتِهِ دَاعٍ إلَى الْجَنَّةِ وَالدَّاعِي إلَى مُقَاتَلَتِهِ دَاعٍ إلَى النَّارِ – وَإِنْ كَانَ مُتَأَوِّلاً – وَهُوَ دَلِيلٌ عَلَى أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ يَجُوزُ قِتَالُ عَلِيٍّ وَعَلَى هَذَا فَمُقَاتِلُهُ مُخْطِئٌ وَإِنْ كَانَ مُتَأَوِّلاً أَوْ بَاغٍ بِلَا تَأْوِيلٍ وَهُوَ أَصَحُّ ( الْقَوْلَيْنِ لِأَصْحَابِنَا وَهُوَ الْحُكْمُ بِتَخْطِئَةِ مَنْ قَاتَلَ عَلِيّاً وَهُوَ مَذْهَبُ الْأَئِمَّةِ الْفُقَهَاءِ الَّذِينَ فَرَّعُوا عَلَى ذَلِكَ قِتَالَ الْبُغَاةِ الْمُتَأَوِّلِينَ
از ام السلمه پیغمبر صلی الله علیه وآله نقل شده که خطاب به عمار یاسر فرمودند:
عمار را گروه فتنه گر (گروه باغیه) میکشد.این روایت ثابت میکند امامت امیرالمؤمنین صحیح بود و اطاعت از او واجب بود. هر کس به اطاعت از امیرالمؤمنین دعوت میکرد او دعوت به بهشت میکرد. کسی که مردم را تشویق میکرد با امیر المؤمنین بجنگند او مردم را به سمت جهنم دعوت میکرد.
این حرف ابن تیمیه است. کلاه خود را قاضی کنید چه کسانی با امیرالمؤمنین علیه السلام جنگیدند؟
حتی اگر اجتهاد کرده باشند. این دلیل بر این است که جنگ با امیرالمؤمنین جایز نبود
جنگ با او اشتباه بود حتی اگر تأویل هم کرده باشد.
دو نظریه است، باغی است حتی اگر بلا تأویل، باغی هست تأویل نکرده اشتباه کرده، میگوید این نظر اول صحیح است.
مجموع فتاوا، ابن تیمیه، چاپ عربستان سعودی، سال14247، ج4، ص437
میگوید این نظر ائمه ما است،نظر فقهای ما است، نظر فقهای اهل سنت است که آنهایی که با امیرالمؤمنین جنگیدند اینها باغی هستند، حتی اگر اجتهاد هم کردند باز اشتباه کردند. آقا اجتهاد کردند 30هزار نفر را کشتند، معاویه اجتهاد کرده 100هزار نفر را کشته، این چه اجتهادی است که 100هزار نفر را بکشی بعد هم اهل بهشت باشی،خیلی عجیب هست و باعقل سازگار نیست. بخاطر همین است که آقای سجودی در یک دقیقه ناکوت میشود و آنجا آب و روغن قاطی میکند و نمیداند چه جوابی دهد.
مطلب دیگری از ابن ابی شیبه می خوانم از «مصنف ابن ابی شیبه»، جلد7، از کتابهای معروف هست. چاپ اول، چاپ1425 در مکتبة الرشد بیروت، صفحه شماره 58، حدیث 19747:
قال : كان حذيفة بن اليمان وعبد الله بن مسعود ، وأبو مسعود الأنصاري ، وأبو موسى الأشعري في المسجد فجاء رجل ، ، فقال : يا عبد الله بن قيس , فسماه باسمه ، فقال : أرأيت إن أنا أخذت سيفي فجاهدت به أريد وجه الله فقتلت ، وأنا على ذلك , أين أنا ؟ قال : في الجنة ، قال حذيفة : عند ذلك استفهم الرجل وأفهمه فليدخلن النار كذا وكذا ، يصنع ما قال هذا ؟ فقال حذيفة : ” إن أخذت سيفك فجاهدت به ، فأصبت الحق ، فقتلت وأنت على ذلك فأنت في الجنة ، ومن أخطأ الحق فقتل وهو على ذلك فلم يوفقه الله ، ولم يسدده دخل النار
این چند نفر در مسجد بودند، به هر حال بحثهایی پیش آمد، حذیفه گفت:
شما شمشیر گرفتی ، به جنگ رفتی و حق هم با تو بود و کشته شدی تو وارد بهشت میشوی
کسی که به حق جهاد کند کشته شود، اهل بهشت است.
اگر کسی اشتباه کرده در این قضیه فکر میکرده حق با او هست این تکلیفش چیست.
فکر میکرده حق با او هست به جنگ امیرالمؤمنین رفته ، تأویل و اجتهاد کرده این شخص تکلیفش چیست؟
میگوید این اهل جهنم است.
مصنف ابن ابی شیبه چاپ اول، چاپ 1425، مکتبة الرشد، ج7، ص58، حدیث19747
این دیگر فایده ندارد من اشتباه کردم، اشتباه کردی باید تاوانش را هم پس بدهی، تاوان اشتباه کردن جهنم است. سؤال دیگری هم در کلیپ بود که خون به گردن امیرالمؤمنین هست به این دلیل که عایشه را مجازات نکرد. اگر عایشه قاتل بود، چرا قصاصش نکرد؟ این سؤال مهمی است که چرا امیرالمؤمنین بعد از این قضیه رها کرد عایشه را و با احترام تا مدینه آورد؟ بنده جواب مختصری در این باره می دهم. در جنگ جمل یکی از کسانی که نقش اساسی را داشت خود عمرو بن عاص بود. عمرو بن عاص خیلی در جنگ جمل نقش آفرینی میکرد و تمام تلاشش این بود که در این جنگ عایشه کشته بشود. اگر عایشه در این جنگ کشته میشد، آنها برد بسیار زیادی میکردند. خصوصاً اگر اوایل جنگ بود. شتر عایشه زخمی شد هزاران نفر دورش را گرفته بودند اجازه نمیدادند کسی نزدیک شترش بشود. حال اگر عایشه در این جنگ کشته میشد چه اتفاقی می افتاد؟ فتنهای بزرگ به پا میکردند، پیراهن عثمان خیلی برایشان ارزش نداشت. اگر چادر عایشه را مثلاً پرچم میکردند چه میشد؟ فتنهای خیلی بزرگتر از جنگ صفین اتفاق میافتاد.
جالب است یکی از علمای اهل سنت آقای ابو سعید منصور بن حسن آبی، کتابی به نام «نثر الدرر» دارد در جلد 2، صفحه 60،مطلب بسیار جالبی را نقل میکند میگوید:
وقال لعائشة : لوددت أنك قتلت يوم الجمل . فقالت : ولم ؟ لا أبالك ! قال : كنت تموتين بأجلك ، وتدخلين الجنة ، ونجعلك أكبر تشنيع على علي .
روزی عمرو بن عاص به عایشه گفت خیلی دوست داشتم تو در جنگ جمل کشته شوی
گفت برای چه؟ گفت تو از دنیا میرفتی و وارد بهشت میشدی(عجب کسی به شمشیر امیرالمؤمنین کشته بشود وارد بهشت بشود)
ما این را بزرگترین فتنه علیه امیرالمؤمنین درست میکردیم.
نثرالدرر، ابو سعید منصور بن آبی، ج2،ص60
بزرگترین اشکال، چه کسی را کشته؟ همسر پیغمبر را، بهره برداری سیاسی میخواستند انجام بدهند، امیرالمؤمنین برای چه عایشه را قصاص نکرد؟ یکی از دلائلش این بود، که از این فتنه جلوگیری کند.
تماس بینندگان:
بیننده:
بنده سه سؤال دارم و تقاضا دارم در مورد این سه سؤال اگر برنامه هایی را درست کرده و کارشناسان محترم شبکه ولایت و شبکه ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف صحبت کنند یا این که از علمای حوزه تقاضا دارم در این زمینه کتاب هایی تألیف کنند یا اگر کتابی تألیف شده آن را معرفی نمایند.
سؤال اول:فلسفه امامت چیست؟ هدف خداوند از قرار دادن مسأله امامت چیست؟ اگر خداوند امامت را قرار نمی داد، چه لطمه ای یا چه نقصی در این عالم به وجود می آمد؟
مسئله دوم :گاهی به ما شیعیان گفته می شود که شما معتقد هستید که امامان مفترض الطاعه و معصوم هستند؟ آیا این امام را می تواند بشر انتخاب کند یا حتما باید از طرف خداوند نصب شود چون خداوند عالم به امور هست؟
مسئله سوم :هم این است که در مورد صلح امام حسن(ع) که گاهی از طرف شبکههای معاند مورد بحث قرار میگیرد و گاهی معاویه را مثلاً موجه قرار میدهند که اگر آن آدم درستی نبود چطور امام حسن حاضر شد با او صلح کند؟ در مورد فلسفه و حکمت صلح امام حسن(ع) هم تقاضا دارم کارشناسان شبکه برنامه هایی داشته باشند و این که چرا سیره ائمه علیهم السلام نسبت به شرایط زمان خود تغییر می کرد؟چرا حکام امامان شیعه مخصوصا از امام رضا علیه السلام به بعد را محدود می کردند و چرا از امامان معصوم علیهم السلام می ترسیدند؟
مجری:
نسبت به اینکه اشاره کردید که راجع به اصل امامت که، آیا چنین امامت الهی قابلیت این را دارد که به وسیله مردم بخواهد انتخاب بشود؟ خب این سلسله جلسات حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی در برنامه حبل المتین التفاقاً پایه و اساس بحث خطبه دوم نهج البلاغهای هست که قرار است راجع به همین صحبت بشود؛ جایگاه امامت، در حقیقت یک درس امام شناسی هست که شما برایتان چنین امکانی هست که در برنامه حبل المتین آن را پیگیری بکنید و مخصوصاً به همین نکته هم بارها اشاره میفرمایند و تشریح میکنند که این امامتی که دارد راجع به آن صحبت میشود باید این امامت الهی باشد و اصطلاحاً انتسابی باشد و معنایی اصلاً وجود ندارد برای اینکه بخواهیم ما امامت را انتخابی بگیریم؛ خب سؤالات دیگری هم که مطرح شده بود راجع به محدودیت زمان ائمه بود که أئمه چرا محدود میشدند و حالا اگر نکتۀ دیگری هم هست در محضرتان هستیم.
استاد یزدانی:
بله برنامه حضرت آیت الله قزوینی تایپ هم میشود، همه برنامههای حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تایپ شده و در سایت حضرت ولیعصر گذاشته میشود و دسترسی به آن راحت هست یعنی کل برنامه حبل المتین ، کلمه طیبه، برنامه حضرت استاد ابوالقاسمی، بقیه اساتید همه تایپ میشوند اگر به بحث امامت نیاز دارند میتوانند این بحث را دنبال کنند، آنجا هم متن هست هم صوت هست هم فیلم هست که خیلی راحت میتوانند استفاده کنند.
اما در مورد این که چرا زمان أئمه محدودیتهایی وجود داشته، باید بگوییم که أئمه علیهم السلام از زمان امیرالمؤمنین علیه السلام تا زمان امام زمان علیه السلام دشمن داشتند و همیشه حکومت دست کسان دیگر بود و آنها هم أئمه (علیهم السلام) و هم جایگاه علمی و هم دینیشان را میشناختند و به همین خاطر سختگیریهای زیادی کردند، که ائمه ما یا زندان و یا در حصر بودند.
بیننده:
سلام علیکم خسته نباشید، خدمت مجری محترم و حضرت آقای یزدانی سلام عرض میکنم .سؤالی در مورد نهم ربیع داشتم که روایتی از احمد بن اسحاق نقل شده که از این روز با عنوان غدیر ثانی نام بردند آیا این روایت از لحاظ سندی صحیح است؟
استاد یزدانی:
بله روایت ابن اسحاق و آن داستانهایی که نقل میکنند در باره نهم ربیع، معروف هست. نقل کردند بعضی از کتابها و بعضی از علما شدیداً طرفدارش بودند، از جمله مرحوم علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) که یک کتاب تخصصی در توضیح همین روایت نوشته، کتاب در اینترنت به عنوان تاریخ قتل عمر بن خطاب هست.آنجا روایت را آورده و توضیح داده و خیلیها هم میگویند سند روایت صحیح نیست، اختلافی هست. به هر حال بعضیها تضغیفش کردند و بعضیها هم طرفدارش هستند.
مجری:
آقای جعفری هم تماس گرفته بودند حالا همین فرصت بسیار محدود است اما ما سؤال پیشین شان را میپرسیم؛ ایشان پرسیده بودند که چرا امیرالمؤمنین خودشان روز عید غدیر را عید اعلام نفرمودند و چنین چیزی را بیان نکردند که بخواهیم بگوییم که ما که به سیره ایشان اقتدا میکنیم میخواهیم بگوییم که خود ایشان عید اعلام کردند و بعد از آن هم ما طبیعتاً داریم این کار را انجام میدهیم.
استاد یزدانی:
این مطلب را ما در ایام غدیر خواندیم. کتاب« مصباح المتهجد» شیخ طوسی (رض) که یکی از کتابهای بسیار بسیار خوب و معتبر ما است .چاپ مؤسسه اعلمی بیروت، صفحه 523، خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام در روز عید غدیر را با سند خودش از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل میکند:
در روز غدیر خم بودیم. گروهی از شیعیان هم آنجا بودند که روزه داشتند و افطار میکردند و این مسائل تا آنجایی که خود امام (ع) از پدران خودش از امام کاظم علیه السلام از امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام از امام زین العابدین علیه السلام از امام حسین علیه السلام نقل میکند:
…«اتفق فی بعض سنی امیرالمؤمنین الجمعه و الغدیر
«الحمد الله الذی جعل الحمد من غیر حاجة منه إلی حامده ….
«ثم إن الله تعالی جمع لکم معشر المؤمنین فی هذا الیوم عیدین عظیمین کبیرین»
در بعضی از سالهای خلافت امیرالمؤمنین غدیر و جمعه در یک روز واقع شده بود امیرالمؤمنین رفت بالای منبر و حمد و ثنای الهی خواندند و فرمودند:
خطبهاش خیلی مفصل و قشنگ هست تا در صفحه بعد می فرمایند:
مؤمنان خدا برای شما در این روز دو عید بزرگ و عظیم را قرار داده.
حضرت به صورت مفصل توضیح میدهند. خیلی طبیعی هست امیرالمؤمنین در زمان خلفاء اصلاً حرف از غدیر نتوانند بزنند. البته همیشه تذکر دادند و یاد آوری کردند و روایتش را مفصل ما خواندیم که چه در زمان سقیفه، چه در زمان بیعت با بقیه خلفاء و چه بعد از آن در زمان خلافت همیشه به حدیث غدیر استدلال کردند. ولی اینکه جشن عید غدیر بگیرند، امکان پذیر نبود. الآن مثلاً شما فرض کنید یک نفر در وسط شهر ریاض عید غدیر بگیرد. مشخص هست که اگر چنین کاری انجام دهد، کشته می شود. ولی در زمان خلافت خودشان صحبت کردند. ائمه ما از امام صادق علیه السلام تا امام رضا (ع) و همه عید گرفتند. اینکه ما عید میگیریم فقط مخصوص ما نیست ، بعد صفحه 526،دیگر خیلی مفصل توضیح میدهد
«انَّ هَذَا یَوْمٌ عَظِیمُ الشَّاْنِ فِیهِ وَقَعَ الْفَرَجُ – وَ رُفِعَتِ الدَّرَجُ وَ وَضَحَتِ الْحُجَجُ وَ هُوَ یَوْمُ الْاِیضَاحِ»
مصباح المتهجد، شیخ طوسی، چاپ مؤسسه علیمه بیروت، ص523 به بعد
عزیزان بیننده مفصل بخوانند که امیرالمؤمنین علیه السلام در باره غدیر چه می فرمایند.
مجری:
بسیار خب خیلی ممنون و متشکر این عزیزان هم همین آقای جعفری هم که باز این سؤال را مطرح کرده بود و دیگر عزیزان همانطور که استاد بزرگوار اشاره فرمودند میتوانند این مباحث را در قسمت آرشیو سایت پیگیری بکنند و هم فیلم این برای شما قابل بارگذاری هست و هم به صورت متنی میتوانید این را استفاده بکنید و از این متن بهره ببرید.
از همه شما بینندگان عزیز که تا انتهای برنامه همراه ما بودید، بسیار تشکر میکنیم.
«اللهم اجعل محیانا محیا محمد و آل محمد اللهم اجعل مماتنا ممات محمد و آل محمد اللهم صلی علی محمد و آل محمد».