بيستمين برنامه کلمه طيبه با موضوعات:
ـ دستور رسول خدا صلي الله عليه وآله به اميرمؤمنان عليه السلام براي جنگ با عايشه، معاويه و ساير خوارج
ـ ديدگاه زيد بن أرقم در باره شموليت آيه تطهير نسبت به همسران رسول خدا صلی الله عليه وآله و دروغگويي کارشناس وهابي در اين مسأله.
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 24/09/1399
برنامه: کلمه طیبه
کلیپ شماره 1:
-جناب آقای سجودی یک روایتی را جناب آلبانی تحقیق کردهاند همان آلبانی که ملاک شما است در تصحیح روایت ذیل حدیث کسا که در واقع در خانه ام سلمه پیغمبر امام حسن، امام حسین، حضرت زهرا(ع) را دعوت کرد علی بن أبی طالب هم بود «فجلّله بالکساء ثمَّ قالَ اللَّهمَّ هؤلاءِ أَهلُ بيتي فأذْهِب عنْهمُ الرِّجسَ وطَهِّرْهم تطْهيرًا» که ام سلمه در واقع جلو میآید قطعاً که میدانید ام سلمه یکی از زنان پیغمبر بود میپرسد «و أنا معهم یا نبی الله؟» پیغمبر جواب میدهند «قال أنت علی مکانک و أنت إلا خیر» در واقع طبق همین روایت جناب البانی تفسیر میکنند که زنان پیغمبر جزو اهل بیت نیستند، یک روایت را هم برایتان بخوانم شما اینها را جواب بدهید بعد ادامه مطلب، در صحیح مسلم جلد 4، صفحه 1874، از زید بن ارقم میپرسند که «فقلنا منه…. نسائه» تصریحاً میگوید «قال لا» این هم راوی است این هم صحابی است این هم در محضر پیغمبر بودند، این سه تا روایت میگویند زنان پیغمبر جزو اهل بیت نیستند تا ادامه مطلب؛ در خدمت هستم.
+ والله شما زیاد دروغ گفتید ما خیلی ناراحت نشدیم، من به صراحت میگویم حالا چون که در این منبر دروغ گفتن خوب نیست آدم باید حواسش باشد، چون همین حدیث آخری که از مسلم نقل کردید آنجا میگوید زنانش از اهل بیتش هستند ولی منظورش در اینجا کسانی است که صدقه بر آنها حرام است، زنانش از اهل بیتش هستند، «نسائه من اهل بیتی» پس شما چرا حدیث را میگویید لا، نساء را نمیخوانید درست؟ چرا بعدش را کامل نخواندی؟ این کارها را نکن، اما برویم دو حدیث اول
– من آدرس که دادم
+ آدرس که دارم به شما میگویم دیگر من به شما گفتم من که هر دقیقه نمیتوانم که تا برایت همان حدیثش را پیدا کنم و لاکن من دیگر حفظ شدم از بس که شما آوردید و گفتید، در مسلم آیا چنین حدیثی نیست؟ پس اگر این را پیدا کردم دیگر بقیه حرفهای شما را جواب نمیدهم
– نه باید جواب بدهید
+ خب پس نگو حدیث نیست، خودت هم میدانی که حدیث است، پس وقت را نگیر، پس نگو برای من دلیل بیاور، عزیز من اگر که تو قبول داری که این حدیث است، اگر قبول داری پس چرا میپرسی؟
– اینها از باب قائده الزام است
+ الزام چی است بابا، اینها بیا آوردمش، بیا از او پرسیدند بیا، صبر کن حالا سر خط باش؛ عیب است قسم به خدا عیب است آخرتی هست این کارها را نکن، حدیثها را هم میدانی همه کتابها را هم میدانی با هم جمع هم میکنی، این صحیح مسلم است، گفته که زید مگر زنهایش، یعنی تعجب کرد مگر زنهایش مگر از اهل بیتش نیستند؟ «قال نسائه من اهل بیته» نسائش از اهل بیتش هستند، ولی اینجا دارد ما شبه در مسئله دیگر میکنید، «نسائه من اهل بیته» پس نگو نه، لا گفته، این یکی، صبر کنید بقیه حرفهایتان را هم جواب میدهم، اما آن حدیث دیگری که گفتید آن هم بریدید، اجازه بده آن را هم بریدید دیگر، آن را چجوری بریدید، آن را اینطوری بریدید که در یک حدیث دیگر میآید که ام سلمه میگوید که بعد از اینکه برای ابن عمش و دخترش، دقیقاً دارم کلمات را برایت میگویم از بس که گفتیم دیگر ما حفظ شدیم، و برای دوتا پسرهایش یعنی نوههایش دعا را گفت من هم داخل عبا شدم و برای من هم دعا خواند، ام سلمه همین را میگوید، تمام شد و رفت ده بار این را در تلوزیون هم گفتیم علتش این بود که ام سلمه مثل حالا نبود که مردها هر کس با هر کسی مینشیند یک قائدهای دارد ام سلمه حرم رسو الله محرم حضرت علی که نبود دیگر آن پسر عمویش بود دیگر، محرمش که نمیشد لذا گفت تو باش، تو بخیر هستی، باز حدیث که میخوانی تا آخرش را چرا نمیخوانی؟
استاد یزدانی:
یک روایتی بیننده خواند که زید بن ارقم که از اصحاب پیغمبر هست صریح میگوید زنان پیغمبر جزء اهل بیت نیستند ولی ایشان از مسلم روایت را نشان داد که دقیقاً زید بن ارقم میگوید زنان پیغمبر جزء اهل بیت پیغمبر هستند، من روایت را در صحیح مسلم نشان میدهم روایتی که ایشان نشان داد، «صحیح مسلم» چاپ دارالطیبه ریاض عربستان سعودی صفحه شماره 1130 کتاب فضائل الصحابه حدیث شماره 2408 دقیقاً همان روایت هست که حدیث ثقلین را اول میخواند
صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، چاپ دارالطیبه ریاض عربستان سعودی، ص 1130، حدیث 2408
«وأنَا تارِکٌ فیکُم ثَقَلَینِ: أوَّلُهُما کتابُ اللّهِ فیهِ الهُدى والنّورُ»
تا آخر، بعد حصین که راوی هست میگوید از زید پرسیدم
«وَمَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ؟»
اهل بیت پیغمبر چه کسانی هستند؟
«يَا زَيْدُ أَلَيْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ؟»
ای زید آیا زنان پیغمبر جزء اهل بیتش هستند یا نیستند
ایشان گفت بله
«نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ»
بله زنان پیغمبر جزء اهل بیت پیغمبر هستند
دیگر واضح شد زنان جزء اهل بیت پیغمبر هستند، اما نامردیی که میکند ادامه روایت را نمیخواند
«وَلَكِنْ أَهْلُ بَيْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ»
گفت چه کسانی هستند؟ گفت فلانی فلانی فلانی، ادامه روایت را چرا نخواندی؟ ببین ما یک اهل بیت داریم اهل پیغمبر اهل خانه پیغمبر، چه کسانی هستند؟ زنان ایشان هستند، بقیه هستند، غلامان ایشان هستند، کنیزها هستند، همه هستند هر کس در خانه پیغمبر زندگی میکند، هر کسی در خانه من زندگی بکند اهل من است، هر کسی در خانه شما است اهل شما است پدر، مادر، برادر هر کسی که هست، ولی اهل بیتی که خداوند در اینجا پیغمبر فرموده
«إنی تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ»
این دیگر جزء آنها نیست، اهل بیتی که در اینجا پیغمبر گفته چه کسانی هستند؟
«مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ»
کسی که صدقه بر آنها حرام هست
حالا به این کاری نداریم ما این اجتهاد زید دارد دروغ میگوید، ولی ایشان متأسفانه اینجا تقطیع کرد خودش روایت را و بعد به بیننده میگفت که، قیامتی هم هست، چرا دروغ میگویی؟ تو دروغ گفتی، اما دروغ بزرگترش چیست؟ این صفحه 1130، بود، حالا صفحه 1131، دقیقاً همان روایت هست ولی یک طور دیگر نقل شده، حدیث، شماره 37، از باب پنجم
صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، چاپ دارالطیبه ریاض عربستان سعودی، ص 1131، حدیث 37
« عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: دَخَلْنَا عَلَيْهِ فَقُلْنَا لَهُ: لَقَدْ رَأَيْتَ خَيْرًا، لَقَدْ صَاحَبْتَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَصَلَّيْتَ خَلْفَهُ، وَسَاقَ الْحَدِيثَ بِنَحْوِ»
که گفت
«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ»
پیغمبر فرمود من در میان شما دو ثقل میگذارم یکی از آنها کتاب خدا است که حبل الله المتین هست، هر کس از کتاب خدا تبعیت کند هدایت میشود،
«وَمَنْ تَرَكَهُ كَانَ عَلَى ضَلَالَةٍ»
هر کس هم از کتاب خدا تبعیت نکند گمراه میشود
خب پیغمبر گفته بود ثقلین، ثقل بعدی کجاست؟ ثقل بعدی را زید بن ارقم قورت داده یا راوی یا مصلح، و بعد ادامهاش را ببین چه میگوید
«وَفِيهِ فَقُلْنَا: مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ؟ نِسَاؤُهُ؟»
پیغمبر و قتی گفت
« إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ وَ عِترَتی أهلَ بیتی»
که متأسفانه راوی حذف کرده این اهل بیت زنانش هستند؟
«قال لا»
این لا را قشنگ ببین آقای سجودی عینکت را هم بزن اگر عینکت مشکل داره یکم نمرهاش را ببر بالاتر که قشنگ ببینی «قال لا» بعد دلیلش چیست؟، میگوید بابا زن یک روزی با مرد هست، فردایش طلاق میگیرد میرود پیش خانوادهاش
«أَهْلُ بَيْتِهِ أَصْلُهُ، وَعَصَبَتُهُ الَّذِينَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ»
اهل بیت پیغمبر که در اینجا گفته در کنار کتاب خدا قرار داده شده و گفته ثقلین هست و طبعیت از او واجب هست، آنهایی هستند که از ریشه پیغمبر هستند، زنهایش که نیستند زنهایش امروز زن پیغمبر است فردا طلاق میگیرد، خب پیغمبر چندتا از زنهایش را طلاق داده آنها هم جرء اهل بیت هستند؟ بعضی از زنهای پیغمبر کافر شدند مثل قتیله، بعد از پیغمبر کافر شد رفت شوهر کرد خب او هم جزء اهل بیت است؟ نیست دیگر، اهل بیت پیغمبر آنهایی هستند که در کنار قرآن تبعیت از آنها واجب است، حالا متأسفانه مسلم سر روایت را زده وسط روایت را زده آخر روایت را زده ولی همین هم کافی است برای ما، زنها جزء اهل بیت نیستند «قال لا» باز هم تأکیید میکنم که ببینی و اینقدر دروغ نگو تو را به خدا، یک صفحه روق میزدی این روایت را هم میدیدی، ولی خب بیننده را متأسفانه اذیت کرد
یک عنوان است دوتا روایت پشت سر هم است، یک روایت را نشان میدهد روایت بعدی را نشان نمیدهد، آن که بیننده خوانده آن را نشان نمیدهد، بعد به بیننده توصیه میکند قیامتی هم هست، قیامت هست واقعاً شما به قیامت اعتقاد داری آقای سجودی، اگر واقعاً به قیامت اعتقاد داری این چه تحریفی است که داری انجام میدهید، این چه دروغی است که داری میگویی؟
بعد به بیننده توصیه میکند که دروغ نگو ولی خودش همینجا صریح دروغ میگوید.
مجری:
میگفتند اینکه رسول الله اجازه ندادند تا ام سلمه هم تحت کساء قرار بگیرد بخاطر این بود که ام سلمه با حضرت امیرالمؤمنین محرمیت نداشتند، پس چنین چیزی هیچ استبعاد ندارد، یعنی و جه اینکه ام سلمه وارد در زیر کساء نشد این بوده که محرمیتی وجود نداشته پس دیگر مابقی صحبتهایی که شیعه به آن استدلال میکند اینطوری پوچ میشود دیگر ، آیا این گونه نیست؟
استاد یزدانی:
بله اول گفت که دلیل اینکه حضرت ام سلمه وارد کساء نشد بخاطر اینکه با حضرت علی نامحرم بود، ولی بلافاصله یعنی پنج ثانیه هم نکشید، گفت بعد از اینکه پیغمبر دعا کرد آن دعا را خواند امسلمه وارد شد، یعنی آن دعا باعث شد که ام سلمه با حضرت امیرالمؤمنین محرم بشوند؟ عقد خواند مگر؟ یک دعا کرد خدایا اینها از اهل بیت من هستند «فذهب عنهم الرحس و طهرهم تطهیرا» خب این چه استدلال احمقانهای است که این آقا انجام میدهد واقعاً آدم تعجب میکند چطور این را گذاشتند کارشناس، میگوید امسلمه چرا وارد شند؟ چون نامحرم بود بلافاصله میگوید بعدش وارد شد ، خب بعدش که محرم نشد دیگر، تازه مگر هر کسی زیر یک عبا باشد دلیل بر این است که، پیغمبر هم هست کنار پیغمبر مینشست، حضرت زهرا هم بود کنار حضرت زهرا مینشست، این بهانه عجیبی است، و بعد یک روایتی را خواند که حضرت ام سلمه وارد شده، من این روایت را خدمت ایشان نشان بدهم، در کتاب مسند احمد بن حنبل هست، جلد44، با تحقیق آقای شعیب الأرنعوط وهابی، صفحه 173، حدیث 26550،
مسند احمد بن حنبل، تحقیق شعیب الأرنعوط وهابی، ج44، ص173، حدیث26550
از فلانی از فلان از ام سلمه همسر پیغمبر که وقتی، همان روایتی که ایشان خواند، وقتی خبر شهادت امام حسین میرسد به ام سلمه، حالا روایت طولانی است ما به آنهایش کاری نداریم تا به اینجایی که وقتی این آیه نازل شد
«قلت یا رسول الله ألست من أهلک؟»
آیا من جزء اهل تو هستم یا نیستم
پیغمبر گفت «بلی» بله جزء کساء هستی وارد کساء شو
«قالت فدخلت فی الکساء بعد ما قضاء دعائه لإبن عمه علی و ابنیه و بنته فاطمه»
بعد از اینکه دعا کرد من وراد شدم ، خب اگر نامحرم بود چرا وارد شد؟ مگر قبلش نامحرم بود بعدش محرم شده؟ حالا کاری نداریم روایت سندش چیست محقق کتاب میگوید «اسناده ضعیف»، سند این روایت ضعیف است آقای سجودی حداقل برو نظر محققین سنی را ببین این میگوید «إسناده ضعیف» سند وقتی ضعیف هست به چه دردی میخورد؟ یک روایت ضعیف به درد میخورد؟ ارزش دارد، به قول آقای هاشمی آن قدیمها میگفت آنهایی که میآیند وارد کتابهای ما میشوند اینها فقط روایات ضعیف را پیدا میکنند، مثل آن خرمگسی که وارد باغ میشود میوه و گل را رها میکند مستقیم میرود یک جای دیگر مینشیند، ایشان هم خودش را مصداق آن حرف دانسته، حالا من در جوابش، علاوه بر اینکه این حدیث سندش ضعیف است من روایات دیگر دارم در منابع اهل سنت مثل همان روایتی که این بیننده خواند، بیننده روایت خواند که اقای البانی هم تصریح کرده بود، کجا بود؟ «صحیح سنن ترمزی» جلد 3، چاپ مکتبة المعارف ریاض عربستان سعودی، صفحه 306، حدیث 3205،
صحیح سنن ترمزی، چاپ مکتبة المعارف ریاض عربستان سعودی، ج 3، ص 306، حدیث 3205
از عمر بن أبی سلمه از ام سلمه
«لمّا نزلت هذه الآیه فی بیت ام سلمه فدعا فاطمه و حسناً و حسیناً فجللهم بالکساء و علی خلف ظهره فجلله باکساءٍ ثم قال اللهم هؤلاء أهل بیتی فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا»
بعد ام سلمه گفت آیا من هم جزء اینها هستم یا نیستم یا رسول الله،
«قلت أنتِ علی مکانک»
سر جایت بمان
«و أنت علی خیر»
تو حق نداری وارد این کساء بشوی
تو نباید واردش بشوی حدیث سندش صحیح است آن سندش ضعیف بود، این حدیث سندش صحیح است، چرا یک روایت ضعیف را میگیرید ویک روایت صحیح را کنار میگذاری؟ این هم یک روایت که خدمتتان گفتم، باز همین روایت در صحیح مسلم آمده، یک بیننده در همین هفته روایاتی را میخواند میگفت عین این در مسلم هست ما روایات مسلم را بیشتر قول داریم ، خب این روایت صحیح مسلم، چاپ دارالطیبه ریاض عربستان سعودی باب فضائل اهل بیت النبی، کتاب فضائل الصحابه فقط یک روایت نقل کرده همین روایت است که
صحیح مسلم، چاپ دارالطیبه، ریاض عربستان، باب فضائل اهل بیت النبی
«خرج النبی غداةً و علیه مرطٌ مرحل من شعر أسود فجاء الحسن بن علی فأدخله ثم جاء الحسین فدخل مع، ثم جاءت فاطمه فأدخلها ثم جاءعلی فأخله ثم قال: إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا»
خب در این روایت دارد که عایشه وارد شد؟ وارد نشد دیگر تنها روایت باب فضائل اهل بیت النبی همین یک دانه روایت هست، در این هم نیامده که زنها جزء اهل بیت باشند، خلافش داشتیم از ام سلمه که وارد نشده؛ من یکی دوتا روایت هم بخوانم که حالا که اینطوری هست فرصت هست من یکی دوتا روایت زیبای دیگر هم در این زمینه بخوانم، «شرح مشکل الآثار آقای تحاوی» با تحقیق آقای شعیب الأرنعوط وهابی ،جلد2، چاپ مؤسسه الرساله،
شرح مشکل الأثار، تحاوی، شعیب الأرنعوط وهابی، چاپ مؤسسه الرساله، ج2،
ابی معاویه بجلی، از عمرة همدانیه، خانمی هست میگوید من رفتم پیش ام سلمه سلام دادم، از من سؤال کرد چه کسی هستی گفتم من فلانی هستم، گفتم
«یا ام المؤمنین أخبرینی عن هذا الجرل الذی قتل بین أظهرنا»
شخصی آنجا میجنگید
«فمحب و مبغض ترید علی بن ابی طالب»
اینجا یک شخصی دارد میجنگ با امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، میدان جنگ است
«قالت ام سلمه أتحیبنه، أم تبغضینه»
علی که دارد میجنگد را دوست داری یا دوست نداری؟
«قالت ما أحبه و لا یبغضه،»
نه دوستش دارم نه بدم میآید
«فقالت أنزل الله هذه الآیه: إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا، و ما فی البیت إلّا جبریل و رسول الله و علی و فاطمة و حسن و حسین علیهم السلام فقلت یا رسو الله أنا من أهل البیت؟ فقالت إن لک عند الله خیراً»
تو پیش خدا خیر کثیر داری جایگاه والایی داری، میگوید
«فودت أنه قال نعم»
دوست داشتم بگوید نعم
تو جزء اهل بیت هستی
«فکان أحب إلّی مما تطلع علیه الشمس و تغرب»
دوست داشتم به من بگوید که تو جزء اهل بیت هستی برای من بهتر بود از تمام آن چیزی که خورشید بر او میتابد
یعنی تمام منظومه شمسی، از همه اینها بهتر بود، فقط پیغمبر میگفت بله تو جزء اهل بیت من هستی، باز یک روایت دیگر بخوانم که این هم روایت قشنگی هست، که این را بارها هم نشان دادیم «کتاب الأربعین»، آقی ابن عساکر دمشقی شافعی، چاپ دارد الفکر، صفحه 105، حدیث 36،
کتاب الأربعین، ابن عساکر دمشقی شافعی، چاپ دارد الفکر، ص 105، حدیث 36،
از إبن سعید خدری، از ام سلمه
«نزلت هذه الآیه فی بیتی: إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا، قلت یا رسو الله ألست من اهل البیت؟»
من جزء اهل بیت نیستم مگر، همه را عبا کشیدی مگر من جزء اهل بیت نیستم من چرا نیستم
«قالت إنک إلی خیر»
ولی جزء اهل بیت نیستی؟
«إنک من ازواج رسول الله»
تو همسر پیغمبر هستی، اهل بیت من اینها هستند، اصلاً پیغمبر چرا عبا میکشد؟ برای چه عبا میکشید در یک اتاقی که فقط اهل بیت هستند و یک ام سلمه هست، یا اهل بیت هستند و عایشه هست، چرا عبا میکشد؟ خب همینطور در خانه میگفت دیگر، فلانی و فلانی جزء اهل بیت من هستید
«إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا»
چرا عبا میکشد، چرا عبا را، گاهی روایت دارد از بعضیها میکشد
مجری:
کأن یک محدودهای میخواهند مشخص بکنند که غیر از این نیست
استاد یزدانی:
فقط اینها هستند بله، «إنک من ازواج رسول الله» ام سلمه چه میگوید؟ اهل بیت چه کسانی هستند؟ رسول خدا است، (ص) امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین، «رضی الله عنهم اجمعین»
«هذا حدیثٌ صحیحٌ»
سند این روایت هم صحیح است، تو یک روایتی آوردی که خود سنیها گفتند سندش ضعیف است من دهها روایت دیگر میآورم که سندش صحیح است و ثابت میکند زنهای پیغمبر جزء اهل بیت نیستند، حالا تو قیامت حالیت میشود؟ تو که به بیننده توصیه میکردی تقطیع کرده، کجا را تقطیع کرده؟ یک روایت از البانی خواند که از اول تا آخرش را هم خواند تقطعی نبود، قرار نیست هرچه روایت ضعیف در کتابهای شما است همه را بخواند که.
حتی از نظر دلالی هم به ضررشان هست، خودش گفته بود نامحرم است دیگر، محرم که نشده هنوز، حالا اینها اینقدر نامحرم نامحرم میکنند، بعضیها هستند با سند صحیح هم نقل شده که با پیغمبر سر یک سفره نشسته بودند یک شخصی از آنجا رد میشد پیغمبر صدایش زد آمد سر یک سفره با پیغمبر نشستند و از یک کاسه غذا خورد با همسر پیغمبر و دست به دست هم دیگر خوردند، خیلی هم ناراحت شد که چرا من سر این سفره نشستم چرا دستم به دست همسر پیغمبر خورد ناراحتی کرد و آیه حجاب نازل شد حتی روایت دارد که بعضیها حتی وارد لحاف پیغبر هم شدند، از این دسته روایات است من نمیخواهم به اینها بپردازم، بحث محرمیت را نمیخواهم بپردازم حالا اگر خیلی ایشان اصرار کرد هفتههای بعد از این دست روایات ما شاء الله خیلی زیاد داریم در کتابهای شما و فقط همین قدر توصیه میکنم که واقعاً هم قیامتی هست آقای سجودی، خدایی هم هست، پل صراطی هم هست، آنجا یقهات را میگیرد، چرا دروغ میگویی؟ یک روایت را نقل میکنی صفحه بعدش را نقل نمیکنی؟، چرا متهم میکنی بیننده را به دروغ گویی، خودت دورغ میگویی بقیه را به دروغ گویی متهم میکنی.
مجری:
بله متأسفانه این روش و منهج اینها بر همین منوال استوار شده، حالا بنده هم سعی کردم همان اول کاملاً دفاع بکنم از این آقای سجودی اما خب وقتی که محرز میشود این دروغ گویی اینها و به قول خودشان این هجم از دروغ گویی دیگر نمیشود کاریش کرد، کلیپ بعد کلیپ شماره 75، هست با هم میبینیم.
کلیپ2:
– اما شما آمدید صحبت کردید گفتید پیش گوییهای پیامبر، گفتید پیامبر ما هیچ پیش گویی غلط نکرده و یک طوری احادیث شیعه را میخواستید تعلیل کنی، اول پیامبر یک پیش گویی کرده نسبت به مولا علی (ع)، فرمود
«کما أُمِرتَ بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ»
با ناکسین و قاسطین و مارقین بجنگ
شما چرا وقتی پیامبر دستور به نفس خودش داده که با اینها مبارزه کند با اینها جنگ کند باز هم شما پیرو ناکثین و قاسطین و مارقین هستید؟
+سؤالی که فرمودید در مورد قاسطین و مارقین و اینها؛ اینها را من حدیث به این معنی ندیدهام و فکر نمیکنم باشد که پیامبر به حضرت علی گفته باشند تقریباً یقین دارم که نیست تقریباً یقین دارم چون احادیث مثل این را من دیدهام.
-من هفته پیش خدمتتان زنگ زدم در رابطه با جنگ امیرالمؤمنین با آقای معاویه در جنگ جمل که پیامبر فرموده بودند «هر کسی با شما میجنگد با من میجنگد» شما آیهی از قرآن آوردید که هر موقع دو گروه از مؤمنین با هم جنگیدند در بینشان صلح انجام بدهید درست است یا نه؟
+بله آیه قرآن است دیگر باید درست باشد
-من میخواستم بگویم چرا پیامبر به این آیه قرآن عمل نکردند و به علی(ع) سفارش کردند که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگ؟ پیامبر آیا این آیه قرآن را نخوانده بودند؟ یا خودشان عمداً عمل نکردند؟
+من این حدیث را به این صورت نشنیدهام ولی این را شنیدهام که حضرت علی
_من الآن آدرسش را میدهم
+اجازه بدهید
-من خواهش میکنم از شما جوابی که میدهید مستند بدهید، من این را ندیدهام، این دروغ است، من الآن میگویم مسند بزار جلد 3 حدیث 774 آقای هیثمی هم بعد از نقل روایت میگوید که این روایت صحیح است، خواهش میکنم شما مستند جواب بدهید اینکه این صحیح نیست، این را من ندارم، بالاخره کامپیوتر خدمتشما هست انجا بزنید ببینید.
+نگاه کنید در همین فرصت من این حدیث را آوردم نگاه کنید همان هیثمی که میگوید، والله این آدم چقدر دروغگو هست خدایا یعنی من انسان از این دروغگوتر ندیدهام، ببینید ناکسین و قاسطین و مارقین، همان هیثمی که میگوید «فیه من لم أعرفه» کسی که در آن است من نمیشناسم، یعنی ضعیف است، بزار میگوید «حدیث صحیح و إسناده ضعیف» إسناده ضعیف حکیم بن جبیر ضعیف، بفرما، البانی همه اینها را جمع میکند جواب میدهد حالا ببینیم نظر آلبانی در اینجا کجا آمده؛ ذهبی میگوید صحیح نیست فهمیدید همه میگویند غلط است این روز روشن را میگوید شب تاریک.
استاد یزدانی:
اولش میگوید اصلاً این روایت نیست من یقین دارم چنین روایتی نیست تقریباً یقین دارم که همچین روایتی نیست، بعد بیننده هفتههای بعد تماس میگیرد که همچین روایتی هست بزار گفته فلان هست، میگوید نه نیست باز هم دوباره سرچ میکند بالاخره پیدا میکند میگوید چرا دروغ گفتی، شما گفتی هیثمی روایت را تصحیح کرده درحالی که روایت ضعیف است به بیننده تهمت دروغگویی میزند، حالا من روایت را خدمت بینندگان عزیز نشان بدهم ببینیم که روایت چطوری هست؛ کتاب «البحر الزخان المعروف بمسند البزار» همین است که بیننده خواند، مکتبة العلوم القرآن و مکتبة العلوم و الحکم در مدینه منوره این را چاپ کرده چاپ اول چاپ 1409 المجلد الثالث، جلد شماره 3 صفحه شماره 36 حدیث 774
البحر الزخان المعروف بمسند البزار، چاپ مکتبة العلوم القرآن و مکتبة العلوم و الحکم در مدینه منوره، چاپ اول چاپ 1409، ج 3، ص 36، حدیث 774
عباد بن یعقوب از ربیع بن سعد از سعید بن عبید از علی بن ربیعه از امیرالمؤمنین که امیرالمؤمنین میفرماید
«عهد إلیَّ رسول الله(ص) فی قِتَالِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ»
پیغمبر از من عهد گرفت که با اینها بجنگم، وصیت کرد که مبادا یک وقت نشود با ناکثین نجنگی، با ناکثین حتماً بجنگ با قاسطین حتماً بجنگ با مارقین حتماً بجنگ، و پیغمبر عهد میگیرد، حالا محقق یک حرفهای میزند کاری به آن نداریم من از هیثمی نقل میکنم از خود هیثمی نشان بدهم؛ کتاب «مجمع الزوائد و منبع الفوائد»، آقای سجودی سرچ زد پیدا کرد این روایت را در مجمع الزوائد که الآن میبینید با تحقیق حسین سلیم اسد الدارانی، المجلد الثالثُ عشر، چاپ دار المنهاج در عربستان سعودی در جده، چاپ اول چاپ 1436
مجمع الزوائد و منبع الفوائد، هیثمی، محقق حسین سلیم اسد الدارانی، چاپ دار المنهاج عربستان سعودی در جده، چاپ اول چاپ 1436، المجلد الثالثُ عشر
ایشان این روایت را نشان داد که
«أَمَرَ رسول الله (ص) بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ»
«رواه الطبرانی و فیه من لم أعرفه»
این روایت را طبرانی نقل کرده و در سند آن کسانی هستند که من نمیشناسم
بعد به بیننده گفت چرا تو دروغ میگویی؟ آقای هیثمی گفته سندش ضعیف است من نمیشناسم روات آن را چرا میگویی صحیح است؟ ببینید چه کلکی میزند چطوری تدلیس میکند چطوری دروغ میگوید این وهابی، حالا محقق کتاب در پاورقی سندهای متعدد آن را میآورد که این سند است فلان سند هست ولی آخرش میگوید
«لکن الحدیث صحیح بشواهده»
درست است یک سند آن حسن هست یک سند آن ضعیف است، هفت هشتتا سند مختلف دارد این روایت از هفت نفر از صحابه نقل شده من خدمتتان نشان میدهم، میگوید درست است اینها ضعیف است ولی «لکن الحدیث صحیح بشواهده» این حدیث صحیح است شواهد دارد، چرا اینها را نشان نمیدهی؟ تو که آن را نشان دادی چرا پاورقی را نشان ندادی؟ البته شاید مکتب شاملهاش نداشت ولی خب این موجود هست در شاملههای جدید همین کتاب با همین ترتیب موجود است، اما بیننده کجا را خواند؟ ببینید ایشان از جلد 13 صفحه شماره 564 خواند، بیننده از جلد 15 همان چاپ همان مشخصات صفحه شماره 179
مجمع الزوائد و منبع الفوائد، هیثمی، محقق حسین سلیم اسد الدارانی، چاپ دار المنهاج عربستان سعودی در جده، چاپ اول چاپ 1436، ج 15، ص 179
«و أن علیٍّ رضی الله عنه قال: عَهِدَ رَسُول الله (ص) فِی قِتَالِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ»
«رواه البزار والطبرانی فی الأوسط، و أحد إسناده البزار رجاله رجال الصحیح»
غیر از آقای ربیع بن سعید
«و وثقه بن حبان»
که راوی را هم إبن حبان توثیق کرده
غیر از آن چندتای دیگر در همین سند هست؟ چندتا سند دیگر هم هست باز روایت بعدی هست، روایت بعدی هست و کاملاً مشخص هست بیننده این را میخواند او از یک جای دیگر نشان میدهد میخواهد بیننده را دروغگو کند خودش دروغ میگوید، برای چه تو اینقدر دروغ میگویی؟ ناف این بدبخت را انگار بریدهاند با دروغگویی، اول میگوید اصلاً یقین دارم همچین روایتی نیست بعد که میآید مجبور میشود متن را خوانده بیننده، سرچ میزند میگوید نه ضعیف است چرا دروغ گفتی، بیننده دارد اینجا را میخواند تو یک روایت دیگر را سرچ میزنی به دروغ یک روایت دیگر را نشان میدهی، این کارها چیست؟ این دروغگوییها چیست؟ برای چه هست؟ اگر انسانی یقین داشته باشد به حقانیت مذهب خودش متوصل نمیشود به دروغگویی ولی این بدبختها چون مذهبشان دروغ هست چون پایۀ مذهبشان به دروغ بنا شده مجبور هستند دروغ بگویند و بینندهها را متهم میکنند به دروغگویی.
استاد یزدانی:
ببینید این روایت از امیرالمؤمنین بود، همین روایت از أبو عیوب انصاری نقل شده کتابهای متعدد، من فقط دانه دانه سریع سریع کسان دیگر که این روایت را نقل کردهاند نشان بدهم؛ «المستدرک حاکم نیشابوری» جلد 3 صفحه شماره 150 از أبو عیوب انصاری همین روایت را نقل کرده
المستدرک حاکم، نیشابوری، ج 3، ص 150
دوتا روایت با دوتا سند متعدد از أبو عیوب انصاری که
«أَمَرَ رسول الله (ص) علی یابن أبی طالب بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ»
و باز روایت بعدی که
«سمعت نبی (ص) یقول لعَلی بن أبی طالب تقاتل النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ بالطرقات والنهروانات وبالسعفات»
و بعد میگوید أبو عیوب میگوید من به پیغمبر گفتم من با چه کسی باشم وقتی امیر المؤمنین با ناکثین و قاسطین و مارقین میجنگد من کدام طرفی باشم؟ پیغمبر فرمودن:
«مع علی بن أبی طالب»
با علی بن أبی طالب
این هم روایتی که از أبو عیوب انصاری نقل شده.
روایت بعدی از أبو سعید خُدری نقل شده، خیلیها نقل کردهاند من روایت أبو سعید خُدری را هم از «البدایه و النهایه إبن کثیر» نقل کنم؛ البدایه و النهایه إبن کثیر چاپ وزارت اوقاف قطر، جلد 7 چاپ 1436،
البدایه و النهایه، إبن کثیر، چاپ وزارت اوقاف قطر، چاپ 1436، ج 7، ص 516
خیلی مفصل این روایت را چندین روایت ایشان نقل کرده صفحه 515 از أبی سعید خدری، بالا روایت عبدالله بن مسعود، روایت أبو عیوب انصاری، ولی من از اینجا روایت أبو سعید خدری را نشان بدهم؛
«أَمَرَنا رسول الله بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ فقلت: یا رسول الله!»
من به پیغمبر گفتم دستور دادی من با چه کسی باشم در این جنگ؟
«فقال: مع علی بن أبی طالب، معه یُقتل عمار بن یاسر»
با امیرالمؤمنین باش عمار هم با امیرالمؤمنین هست
که اشاره دارد به آن روایتی که عمار را چه کسی میکشد؟ «تقتل الفئة الباغية» که صحیح بخاری نقل کرده.
همین روایت از عبدالله بن مسعود نقل شده؛ «المعجم الکبیر طبرانی» جلد شماره 10 مکتبة إبن تیمیه در قاهره چاپ کرده صفحه 112 از جلد 10
المعجم الکبیر، طبرانی، چاپ مکتبة إبن تیمیه در قاهره، ج 10، ص 112
از عبدالله که:
«أُمِرَ علیٌ بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ»
به امیرالمؤمنین دستور داده شد که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگند
حالا از عمار بن یاسر هم نقل شده، أبو یعلی موصلی حنبلی متوفی 307 الجزء الثالث با تحقیق حسین سلیم اسد، دارالثقافه در دمشق چاپ کرده، چاپ دوم صفحه 194
أبو یعلی موصلی حنبلی، متوفی 307، محقق حسین سلیم اسد، چاپ دارالثقافه در دمشق، چاپ دوم، ج 3، ص 194
از عمار یاسر
«أُمِرت أن یقاتل النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ»
میگوید:به ما دستور داده شده بود، پیغمبر نه به امیرالمؤمنین، به عمار هم دستور داده که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگد.
حالا من بقیه روایات را نمیخوانم فقط یکی دوتا متن از علمای اهل سنت بخوانم که ببینید چه کار کردهاند اینها، چقدر قشنگ زیبا توضیح دادهاند این روایت را:
«إبن حجر عسقلانی» در کتاب «التلخیص الحبیر» خودش، این کتاب بسیار خوبی هست و روایات بسیار قشنگی در تأیید اعتقادات شیعه در این کتاب آمده، چاپ اضواء السلف ریاض عربستان سعودی جلد شماره 6 صفحه شماره 2705
التلخیص الحبیر، إبن حجر عسقلانی، چاپ اضواء السلف ریاض عربستان سعودی، ج 6، ص 2705
بحث جنگ جمل را پیش میکشد میگوید: جنگ جمل در سال 36 اتفاق افتاد، جنگ صفین در ربیع الاول سال 37 و سه ماه طول کشید، حالا این تیکهاش
«قوله: ثبت أنّ أهل الجمل و صفّین و النهروان بغاة»
ثابت شده قطعی است این مطلب که کسانی که در جنگ جمل بودند صفین و نهروان در برابر امیرالمؤمنین جنگیده اینها همه باغی هستند
اینها همه تاغی هستند، إبن حجر میگوید
«هو کما قال»
بله واقعاً همین است
دلیلت چیست؟ دلیلش این روایت هست؛ حدیث امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب
«أُمِرت بقاتل النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ»
به من دستور داده شده که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگم
این روایت را چه کسی نقل کرده؟ نسائی در خصائص نقل کرده، بزار نقل کرده، طبرانی نقل کرده، ناکثین چه کسانی هستند؟ اهل جمل، چرا؟ چون بیعتشان را شکستند، با امیرالمؤمنین بیعت کردند بیعتشان را شکستند، قاسطین چه کسانی هستند؟ اهل شام هستند، چرا؟ اینها از حق عبور کردند بیعت نکردند حق این بود که با امیرالمؤمنین بیعت کنند ولی بیعت نکردند اینها قاسطین هستند، مارقین هم که اهل نهروان هستند
«لثبوت الخبر الصحیح فیهم أنهم «يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ كَما يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرِّمْيَةِ»»
این آقای إبن حجر عسقلانی واضح و روشن استدلال میکند به این روایت که حدیثی از امیرالمؤمنین از پیغمبر نقل شده که دستور داده شده به امیرالمؤمنین که با اینها بجنگند.
استاد یزدانی:
اصلاً این را جزء علامات نبوت پیغمبر جزء معجزات پیغمبر نقل کردهاند علمای اهل سنت، ببینید آقای شوکانی چه میگوید؛ کتابی دارد به نام «الفتح الربانی من فتاوی الامام الشوکانی»، ایشان سلفی هست دیگر سلفی العقیده است و سلفیها خیلی حرفش را قبول دارند، الجزء الثانی، مکتبة الجیل الجدید در یمن چاپ کرده در صنعاء.
در این فتح الربانی کتابهای متعدد آقای شوکانی را جا دادهاند، در کتاب الدرایه فی مسألة الوصایة که صفحه 949 میشود شروع این کتاب، مطلبی که من میخوانم صفحه 976 هست ببینید چه میگوید
الفتح الربانی من فتاوی الامام الشوکانی، کتاب الدرایه فی مسألة الوصایة، چاپ مکتبة الجیل الجدید در یمن در صنعاء، ج 2، 949-976
«فقد ثبت»
این دیگر کامل قطعی شده یقینی هست چنین روایتی ثابت شده که
«أنه أَمرهُ بقاتل النَّاکِثِینَ»
که پیغمبر امیرالمؤمنین را دستور داد مأمور کرد با چه کسانی بجنگید؟ با ناکثین با قاسطین با مارقین و علاماتشان را هم گفت، علامتهای ناکثین را گفت، علامتهای قاسطین را گفت، علامتهای مارقین را گفت، دانه دانه برای همه اینها تک تک روایت هست برای ناکثین روایت صحیح است که کلاب حوأب هست که حالا یک وقت دیگر باید به آن مفصل بپردازیم، این آقای شوکانی.
حالا من از آقای تفتازانی و امیر صنعانی هم برایتان بخوانم:
آقای تفتازانی در «شرح المقاصد» خودش همین روایت را آورده، شرح المقاصد عالم امام مسعود بن عمر بن عبدالله تفتازنی متوفی 793 جلد 5 چاپ عالم الکتب بیروت چاپ دوم چاپ 1419 صفحه شماره 306
شرح المقاصد، عالم امام مسعود بن عمر بن عبدالله تفتازنی، متوفی 793، چاپ عالم الکتب بیروت، چاپ دوم چاپ 1419، ج 5، ص 306
خیلی قشنگ است عجب استدلالهای میکند و سؤالات عجیبی را در ذهن خواننده واقعاً اینجاد میکند که پیغمبر فرمود
«قتال المسلم کفر و سبابه فسق»
هر کس با مسلمانی بجنگد کافر است
روایتش در صحیح بخاری است درصحیح مسلم است جاهای متعدد نقل شده هر کسی به مسلمانی فحش بدهد فاسق میشود، جایز نیست حلال نیست که مسلمانی سه روز بیشتر با برادر مسلمان خودش قهر باشد، امیرالمؤمنین مسلمان بود یا نبود؟ مسلمان بودن امیرالمؤمنین را که دیگر قبول دارید حد اقل این را قبول کنید، هر کس هم با مسلمانی بجنگد کافر است، چه کسی جنگیده با امیرالمؤمنین؟ خودش میگوید، خود ایشان در ادامه میگوید: جنگ جمل اتفاق افتاد، جنگ صفین اتفاق افتاد، جنگ خوارج اتفاق افتاد، علی بن أبی طالب با چه کسانی جنگیده؟
«قاتل علیٌ ثلاث فرق من المسلیمن»
امیرالمؤمنین با سهتا فرقه از فرقههای مسلمان جنگیده که چنانچه پیغمبر هم فرموده
«علی ما قال النبی إنک تقاتل الناکثین و المارقین و القاسطین»
پیغمبر خودش پیش بینی کرد گفت تو با اینها خواهی جنگید با اینها بجنگ، ناکثین چه کسانی هستند؟
«فالناکثون هم الذین نکثوا العهد و البیعة»
چقدر واضح است چقدر روشن است
«و خرجُوا إلی البصره»
پیش قراول این جنگ چه کسی بود؟ طلحه و زبیر، چه کسانی بودند؟
«و قاتلوا علیاً»
با علی جنگیدند، با کدام لشکر؟ با لشکری که فرماندهاش چه کسی بود؟ مشخص است در یک هودجی سوار شتری شده بود و …، قاسطین چه کسانی هستند؟ معاویه و پیروانش
«الذین اجتمعوا علیه و عدلوا عن طریق الحق الذی هو بیعة علی و الدخول تحت الطاعة»
اصلاً حرفها همه نابود کننده است برای کسانی مثل آقای سجودی، پیغمبر به امیرالمؤمنین دستور داده با اینها بجنگ، شما به جای اینکه از پیغمبر پیروی کنید به جای اینکه طرفدار امیرالمؤمنین باشید پیرو چه کسی هستید؟ با آنهای که امیرالمؤمنین با آنها جنگیده، چرا؟ چرا از آنها طرفداری میکنید؟ چرا از آنها پیروی میکنید؟ پیغمبر صریح دستور داده با اینها بجنگ، جنگیدن هم با مسلمان کفر است، اگر اینها مسلمان بودند پیغمبر دستور نمیداد با اینها بجنگ، خیلی واضح است مطلب خیلی روشن است ولی چرا اینها قبول نمیکنند؟ مگر قیامتی نیست؟ دوباره باید توسیههای خودش را بکنیم، مگر صراطی نیست؟ مگر میزانی نیست؟ مگر حساب و کتابی نیست؟ همه چیز واضح است همه چیز روشن است شما چرا لج میکنید؟ و از اینها جالبتر آقای امیر صنعانی سلفی مسلک کتابی دارد به نام«الروضة الندیة شرح التحفة العلویة» خیلی کتاب خوبی است خیلی مطالب نابی در این کتاب وجود دارد برای اینکه شیعه بتواند از آن استفاده کند، سلفی مسلک هست یک شعری را میخواند
الروضة الندیة شرح التحفة العلویة، امیر صنعانی،
«و سل الناکث و القاسط و المارقه و المارقه الآخذ بالإیمان غیّا»
حالا توضیح میدهد ناکس چه کسانی، ناکس چه هست، منظور از بیت چه کسانی هستند
«و البیت إشارة إلی قتال امیر المؤمنین ثلاث طوائف بعد إمامته»
این بیتی که الآن خواندم اشاره دارد به امیرالمؤمنین که جنگید با سه طائفه بعد از اینکه امام شد، چه کسانی بودند، ناکسین بودند قاسطین بودند، مارقین بودند و بعد حرف ابن حجر عسقلانی را میآورد همان که خدمتتان نشان دادم و بعد صفحه 158، از این کتاب میگوید این از معجزات پیغمبر است
«فمن المعجزات إخبار الرسول لعلی بأنه یقاتل الناکثین و القاسطین و المارقین»
این از معجزات پیغمبر است، پیغمبر پیش بینی کرد که چه کسانی با امیرالمؤمنین میجنگند به امیرالمؤمنین دستور داد با اینها بجنگ
«ففیه الإخبار بالغیب»
این اخبار غیبی هست
«و إعلام امیرالمؤمنین بما یجریه الله علی یده من القتال و الجهاد لتلک الثلاث الفرق»
اصلاً این جهاد بود، کاری که امیرالمؤمنین کرد، با اینهایی که جنگید با اهل جمل با صفین و اهل نهروان جهاد بود پیغمبر دستور داده بود با اینها بجنگ، طبق دستور پیغمبر کسی با کسی بجنگد قطعاً آن جهاد است دیگر، خب وقتی امیرالمؤمنین با اینها جهاد کرده شما چرا طرف امیرالمؤمنین را نمیگیرید؟ چرا طرف آنها هستید، بیننده سؤال خیلی خوبی پرسیده بود، ولی جوابی برایش نداشت، هیچ کس برایش جوابی ندارد، هیچ کدام از اینها جوابی برای این سؤال ندارند، پیغمبر به امیرالمؤمنین دستور داده با اینها بجنگ، شما چرا اینها را تبرعه میکنید؟ پیغمبر دستور بیخود میدهد؟ پیغمبر با کسی که مسلمان هست دستور جنگ میدهد؟ خب نمیدهد که ، با کسی که مسلمان باشد پیغمبر نمیگوید بجنگ بکش اینها را، امیرالمؤمنین در این جنگ نزدیک 30 هزار نفر از لشکریان عایشه را کشت، در جنگ صفین نزدیک 45 هزار نفر از لشکریان معاویه را کشت، 45 هزار نفر را امیرالمؤمنین در جنگ صفین طبق نقل اهل سنت کشته، خب اینها کجا هستند، کشتههای اینها جایش کجا است؟ اینها را دیگر اینها جواب بدهند ولی جوابی برایش وجود ندارد، یک بن بست بسیار سختی برای اینها است نه راه پیش دارند نه راه پس دارند و امیدوار هستیم که خدا همه ما را هدایت کند و اینها را هدایت کند ان شاء الله راه راست که واضح و روشن است اینها بیایند به راه راست و راه اهل بیت و راه امیرالمؤمنین را ان شاءالله پیروی کنند.
قرار شد، که ان شاء الله ما هم در سایت شبکه جهانی حضرت ولیعصر تمام این اسکنهایی که خدمت بینندگان عزیز نشان میدهم آنجا بگذاریم ان شاء الله به مرور حتی اسکنهایی که قبلاً گذاشتیم، این بیستمین برنامه ما است آن نوزدهتا برنامه دیگری هم که تا حالا برگذار شده اسکنهایی که من نشان دادم همه را ان شاء الله در سایت مؤسسه تحقیقایت حضرت ولیعصر در سایت شبکه جهانی حضرت ولیعصر در همان ذیل برنامه کلمه طیبه ان شاء الله همه را بار گذاری میکنیم، همه اینها در سایت خودم که هست، هفته به هفته گذاشتم، حالا سایت شبکه جهانی حضرت ولیعصر آنجا دیگر راحتتر است میتوانند استفاده کنند.
بیننده1:
آنجا که فرمودید اهل بیت حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و امیرالمؤمنین و حسنین هست، میخواستم ببینیم این «تسعة المعصومین من زریة الحسین» مگر اینها جزو اهل بیت نیستند، جزو معصومین نیستند، پس چرا اسامی اینها نیامده اگر آمده آن را به ما نشان بدهید؛ و من نمیدانم این را چطور بگویم دیگر «اظهر من الشمس» است، همه چیز دیگر واضح است، امروز یک روزی است که همه چیز آشکار شده، همه حق آشکار شده واقعاً الآن جای سؤال است برای من، دیگر الآن لازم نیست شبهه مطرح کنیم، دیگر همه چیز را شما واضح کردید در همه جا، فقط سؤال اساسی من این است، اینها که الآن اینقدر کتاب نوشتند، ذهبی ، ابن حجر و بزرگان اینها، خب اینقدر کتاب نوشتند بعد تازه خودشان هم گفتند صحیح است، و آن احادیثی که دقیقاً در نقطه مقابل آن چیزی که برادران اهل سنت دارند در واقع آن احادیث در مقابل آنها قرار دارد، بعد آنها ار هم میگویند صحیح است، و نقل هم شده و متواتر هم هست بعد در مقال آن چیزی که آنها قبول دارند احادیث ضعیفی است، خب این یعنی چه؟ خب چرا خودشان قبول نکردند، بعد علمای عصر حاظر که این را میخوانند اینقدر مسلمان از شرق تا غرب ما داریم، خب اینها چرا قبول نمیکنند؟ مگر خودشان نگفتند، خودشان هم اعتراف میکنند بعد آنچه که شیعه ادعا میکند را متواتر است صحیح هم است خودشان در کتبشان نوشتند، ولی آن چیزی که خودشان قبول دارند میگویند ضعیف است، واقعاً خدا گاهی اوقات اینها را گرفته، واقعاً این را برای ما مشخص کنید، دیگر امروز جای طرح شبهه نیست، دیگر کلاً تکلیف شبههها معلوم است،
بیننده2:
میخواستم بپرسم اینکه یا علی و یا خدا چه فرقی دارد باهم
بیننده3:
آقای یزدانی نمیدانم من این احادیثی که شما دارید اینجا میخوانید، اصلاً هیچ مسلمانی هم قبول ندارد، من نمیدانم شما هدفتان از آوردن یک همچین احادیثی چیست؟ میخواهید ثابت کنید که مثلاً شیعه حق است؟ و اهل سنت ناحق هستند
استاد یزدانی:
این روایاتی که الآن من از کتابهای اهل سنت خواندم علمای اهل سنت تصحیح کرده بودند هیچ مسلمانی قبول ندارد؟
بیننده:
این احادیث اکثراً ضعیف هستند و شما میروید همین احادیث ضعیف را میآورید
استاد یزدانی:
تصریحش را آوردم خب علمای اهل سنت میگویند صحیح است، شما میگویید ضعیف است؟
بیننده:
نه اینها اکثراً ضعیف هستند و هیچ، عالمی اینها را قبول ندارد، شما همیشه میآورید اینها را اینجا نشان میدهید که ثابت کنید که شیعه برحق است و اهل سنت ناحق هستند، من به عنوان یک اهل سنت افتخار میکنم که سنی هستم و طبق همان گفتهای که امام جعفر صادق میفرماید که پشت سر اهل سنت نماز خواندن مثل این است که پشت سر پیامبر نماز خواندی، همین برای ما ثابت میکند ما اهل سنت مذهب بر حق هستیم، و در طی این 1400 سالی که از اسلام به ما رسیده ما تا به حال هیچ گونه احکامی نه از اسلام کم کردیم نه به آن اضافه کردیم، طبق همان احکامی که از طریق صحابه به ما رسیده ما همان را عمل کردیم، ولی تشیع ببینید مثلاً در طی همین چند سال چقدر فرق کرده از اول انقلاب تا حالا هر سالی یک نوع بدعت اضافه شده و یک عبادتی وسطش آمده و هزاران عبادتهای دیگری که اصلاً وجود ندارد، این برای یک مسلمان اصلاً قابل قبول هم نیست، خداوند میگوید من شما را فرستادم که عبادت کنید خداوند را،
استاد یزدانی:
روایتی که من از صحیح مسلم خواندم، ضعیف است؟
بیننده:
این را فردای قیامت از احادیث از من و شما سؤال نمیکنند حاج آقا
استاد یزدانی:
یعنی روایاتی که در صحیح مسلم هست ضعیف است؟
بیننده:
میگویم این اگر ضعیف هم باشد و درست هم باشد ولی فردای قیامت از من و شما سؤال نمیکنند.
استاد یزدانی:
چرا فردای قیامت هر کسی با امام خودش محشور میشود، نص صریح قرآن کریم است؛ این روایتی که من از صحیح مسلم خواندم کجایش ضعیف است؟
بیننده:
میگویم اگر درست هم باشد برای ما فایده ندارد
استاد یزدانی:
آقای نارویی، الآن این روایتی که من از صحیح مسلم خواندم چاپ ریاض عربستان سعودی این کجایش ضعیف است، روایت صحیح مسلم کجایش ضعیف است؟
بیننده:
میگویم همهشان صحیح هستند ولی فردای قیامت از من و شما سؤال نمیکنند
استاد یزدانی:
چرا خود خدا گفته «أطیعوا الله و أصعوا الرسول»
بیننده:
خداوند میگوید من شما را فرستادم که عبادت من خداوند را انجام بدهید نگفته شما بروید دنبال این حدیث و آن حدیث
استاد یزدانی:
خدا مگر نگفته «أصعوا الرسول»؟
بیننده:
ما «أصعوا الرسول» هستیم
استاد یزدانی:
خب «أصعوا الرسول» یکیش همین است که اهل بیت چه کسانی هستند، از اهل بیت پیروی کنید
بیننده:
اهل بیت را قبول داریم حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین همه اینها را قبول داریم
استاد یزدانی:
ما چهاردهتا آیه در قرآن کریم داریم که اطاعت از پیغمبر را برای ما واجب میکند، شما چرا از پیغمبر تبعیت نمیکنید؟
بیننده:
ما تبعیت میکنیم.
استاد یزدانی:
خب پیغمبر میگوید اهل بیت من اینها هستند از اینها تبعیت کنید، تبعیت نمیکنید؟
بیننده:
ما همه را قبول داریم و همه اینها را دوست داریم، خب چکار کنیم؟
استاد یزدانی:
ببینید من یک روایت به شما نشان میدهم، ببینیم شما حرف پیغمبر را قبول میکنید یا نمیکنید، روایتی که در «صحیح و جامع الصغیر» آقای البانی آمده، سندش هم صحیح است آقای البانی گفته صحیح است، پیغمبر گفته:
خلیفه من کتاب خدا است و اهل بیت من است
شما چرا حرف پیغمبر را گوش نمیدهید؟
بیننده:
میگویم هر حرفی هر حدیثی روایتی که پیامبر گفته ما همه را به روی چشم قبول داریم،
استاد یزدانی:
خب چرا این را قبول ندارید؟ ببینيد سندش صحیح است پیغمبر گفته خلیفه من یکی کتاب خدا است و دو اهل بیت من هست، شما چرا حرف پیغمبر را گوش نمیدهید؟
بیننده:
چطوری باید ما ثابت کنیم که ما حضرت علی را دوست داریم
استاد یزدانی:
دوست داشتن که نه، ببینید پیغمبر چه میگوید «إنی تارکم فیکم خلیفتین» من در میان شما دوتا خلیفه میگذارم، خلیفه من کتاب خدا است و اهل بیت من هست، شما چرا حرف پیغمبر را گوش نمیدهید؟
بیننده:
خب حالا ما کتاب خدا را قبول داریم، خب ما حالا چکار کنیم
استاد یزدانی:
اهل بیت را چرا قبول ندارید؟
بیننده:
ما قبول داریم چکار کنیم
استاد یزدانی:
خب اگر قبول دارید که بایدخلیفه پیغمبر اهل بیت باشند
بیننده:
خب من میگویم چه راهی بروم که شما قبول کنید که من حضرت علی را دوست دارم
استاد یزدانی:
دوست داشتن نیست ببینید، پیغمبر میگوید خلیفه بعد از من اهل بیت من هستند، شما چرا خلیفه پیغمبر را قبول ندارید، حرف پیغمبر را گوش نمیکنید
بیننده:
میگویم ما قبول داریم
استاد یزدانی:
خب اگر قبول دارید این چیست؟ آقای نارویی پیغمبر گفته خلیفه من کتاب خدا است، و اهل بیت من، تو چرا این حرف پیغمبر را گوش نمیدهی؟ سندش هم صحیح است
بیننده:
الآن به نظر شما اگر من بیایم دو وعده نماز را سه وعده کنم به نظر شما این خلیفتین میشود
استاد یزدانی:
پیغمبر گفته خلیفه من اهل بیت من است ، شما چرا گوش نمیدهی؟
بیننده:
من ماندهام چکار کنم مثلاً
استاد یزدانی:
خلافت اهل بیت را قبول کن
بیننده:
قبول میکنم بابا
استاد یزدانی:
قبول کردی دیگر تمام است دیگر این همه جار و جنجال ندارد؛ الآن شما قبول کردی خلیفه پیغمبر اهل بیت پیامبر هستند؟
بیننده:
درست است من قبول دارم
استاد یزدانی:
خب پس خلافت بقیه را نباید قبول داشته باشی؛ خلافت ابوبکر عمر عثمان را هم قبول داری؟
بیننده:
دیگر اینطور در تاریخ اتفاق افتاده حالا ما چکار کنیم؟
استاد یزدانی:
نه در تاریخ اتفاق افتاده که خیلی چیزها اتفاق افتاده در تاریخ، هرچه در تاریخ اتفاق افتاد که مطابق میل پیغمبر نبوده، دستور پیغمبر چه بوده؟ شما چرا حرف پیغمبر را گوش نمیدهی؟
بیننده:
من میگویم فردای قیامت میپرسند از شما حضرت علی خلیفه اول بوده یا چهارم؟
استاد یزدانی:
فردای قیامت سر پل صراط پیغمبر ایستاده میگوید من گفتم خلیفه من کتاب خدا است اهل بیت من هست شما چه جوابی داری برایش؟ الآن فرض کن، تصور کن صراط پل صراط است، پیغمبر هم نشسته آنجا هم جلوی تو را گرفته ، پیغمبر میگوید من گفتم خلیفه من کتاب خدا است و اهل بیت من چرا گوش نمیدهی؟ شما جواب بده الآن
بیننده4:
خسته نباشید حاج آقا، حاج آقای یزدانی شما که به قیامت اعتقاد دارید چرا دروغ میگویید
استاد یزدانی:
کجا دروغ گفتم؟
بیننده:
الآن من میگویم، در همین شبکه شما هزاران دروغ نسبت به اهل سنت میگویید، توهین میکنید، فحش میدهید بعد میگویید شما همهاش دروغ میگویید.
استاد یزدانی:
شما گفتید دروغ میگویم یک دانه از دروغها را بگو
بیننده:
هر کس به مسلمانها توهین کند کافر است دیگر
استاد یزدانی:
روی یک موضوع بحث کن آقا امین گفتید من دروغ گفتم، یک دانه از دروغها را بگو، هیچ جای دیگری نرو بحث دیگری نکن، شما گفتید من دروغ گفتم یکدانه از دروغها را بگو
بیننده:
آقا جان اجازه بده یک لحظه دیگر خب نمیگذارید من حرفم را بزنم
استاد یزدانی:
خب صدتا بحث را میخواهی مطرح کنی همان اولین حرفی را که زدی ثابت کن
بیننده:
مخالفها را قطع میکنید بعد میگویید قطع شد، آقای مرعشی هم کلی کیف میکند که شما جواب دادید تمام شد رفت
مجری:
آقا امین ما همه را قطع کردیم که شما وصل بشوی
مجری:
بله احسنتم سر یک مطلب بحث بکنیم، اولین چیزی که شما مطرح کردید حاج آقای یزدانی دورغ میگویند، خب حالا بفرمایید این را ثابت بکنید
بیننده:
حاج آقای یزدانی را نمیگویم میگویم در شبکه شما
استاد یزدانی:
الآن گفتی من دروغ میگویم، ثابت کن
بیننده:
نه گفتم در شبکه شما
استاد یزدانی:
شبکه نگفتید اول گفتی شما دروغ میگویی، به من گفتی دروغگو الآن باید ثابت کنی.
بیننده:
خیلی خب حالا گوش کن دیگر
استاد یزدانی:
باشه ثابت کن من دروغ گفتم بعد، یا بگو اشتباه کردم توبه کن یا ثابت کن من دروغ گفتم
بیننده:
الآن نوبت میرسد که شما دروغ میگویی یا من، الآن من دروغهای شما را میگیرم دیگر، ابن ملجم شیعه بود یا سنی؟
استاد یزدانی:
ابن ملجم نه شیعه بود نه سنی
بیننده:
در سریال امام علی که پخش خود ایران است شیعه بود، این دروغ شما
استاد یزدانی:
کجا شیعه بود؟
بیننده:
در سریال امام علی را نگاه کن
استاد یزدانی:
خب چه نشان داد در این سریال ما بدانیم
بیننده:
ابن ملجم داشت نماز میخواند مهر هم گذاشته بود، این دروغ اول شما
استاد یزدانی:
ما ندیدیم همچین چیزی در سریال اصلاً اگر همچین چیزی در سریال بوده اشتباه کردند
بیننده:
سریال امام علی را دانلود کن کاری ندارد که، ببین ابن ملجم نماز میخواند مهر گذاشته یا نه؟ این دروغ شما
استاد یزدانی:
خب اگر از صحابه کسی را پیدا کنیم که مهر میگذاشته چه میشود؟
بیننده:
خب دستش هم باز بود شیعه علی بود دیگر، خودتان میگویید شیعه علی بود
استاد یزدانی:
نه شیعه امیرالمؤمنین نبوده، قاتل امیرالمؤمنین است، آقای امین قاتل امیرالمؤمنین است ابن ملجم، کی میگوید شیعه امیرالمؤمنین بوده، چون آن زمان اصلاً اهل سنتی نبوده ، هیچ سنی در آن قرن نداشتیم پس سنی نبوده، شیعه هم نبوده چون قاتل امیرالمؤمنین بوده، چطور میتواند قاتل شیعه باشد؟
بیننده:
ابن ملجم شیعه بود خوارج هم همه شیعه هستند
استاد یزدانی:
قاتل امیرالمؤمنین بود، شیعه مگر میشود قاتل باشد؟
بیننده:
زن امام حسن هم شیعه بود
استاد یزدانی:
کجا شیعه بود اینها قاتل بودند
بیننده:
قاتل بود شیعه بود، آقاجان چرا داری میپیچانی؟ اینطوری ارزش ندارد بحث کردن مستند حرف بزن
استاد یزدانی:
میگوید زن امام حسن شیعه بود، فلانی شیعه بود، قاتل اهل بیت مگر میشود شیعه باشد؟ این اصلاً چه منطقی است، چه کسی این حرف را باور میکند؟ ابو لوء لوء هم اینطوری باشد سنی بوده دیگر.
مجری:
ان شاء الله جلسات بعد حواستان باشد دیگر آن چیزی که میخواهید بیان بکنید یک بحث کارشناسی باشد که کاملاً هم قابل اتکا باشد نه اینکه در فلان فیلم آمده و شما دارید دروغ میگویید، و معلوم نباشد سر تهش کجا است؛ بسیار خب آقای علیزاده از تهران پشت خط هستند بفرمایید.
بیننده:
در یکی از شبکههای شیعه که از قم هم پخش میشود من زنگ زده بودم آنجا کتاب «اصول کافی» دستشان بود یک بحثی در مورد ازدواج شیعه با سنی بود که یکی از افراد امام جعفر صادق رفتند خدمت امام گفتند که ما نمیخواهیم با سنیها ازدواج کنیم و اینها و امام گفتند که نه بکنید اشکالی ندارد یک دلیلی آوردند که پیامبر هم دخترشان را به ازدواج عثمان در آوردند، منظور من این آخرین کلامم بود که آنجا حاج آقا فکر کردند که من میگویم مثلاً اهل سنت با شیعه ازدواجش، نه میخواستم ببینم چنین روایتی در اصول کافی اگر داریم
استاد یزدانی:
حالا اصل ازدواج که مشکلی ندارد، اصل ازدواج که گفتند جایز است با اهل سنت ازدواج جایز است ولی خب همه احتیاط کردند، همه فقهای شیعه، همه مراجع فعلی همه گفتند احتیاطاً همچین ازدواجی صورت نگیرد چون واقعاً از نظر منطق هم درست نیست کسیانی که باهم اختلاف شدید عقدیتی دارند ازدواج قطعاً به خوشبختی منجر نمیشود و از آن طرف هم ممکن است فرزندان اینها ، ممکن است یک دختری با یک سنی ازدواج کند فرزندانش بعداً سنی بشوند، و این مشکل ساز میشود
بیننده:
نه من منظورم آن آخرش بود که گفت پیامبر دخترش را به ازدواج عثمان در آورد من کاری به آن ندارم،
مجری:
راجع به همین مطلب یک مقالهای هست آیا ازدواج دو دختر پیامبر (ص) با عثمان صحت دارد یا خیر، در سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج) مفصل آمده آنجا میتوانید مراجعه بکنید و پاسختان را بصورت مستدل دریافت بکنید، بله سؤال دومتان را بفرمایید.
بیننده:
یک حدیثی است این را بخوانم قطع میکنم، در «تاریخ طبری» جلد 2، صفحه 440-441، در رابطه با آخرین نمازی که در بیماری پیامبر که عایشه گفت ابوبکر برود پیامبر فرمودند که برود به جای من نماز بخواند و پیامبر خودشان با آن حالشان رفتند به جای ابوبکر ایستادند و نماز را تمام کردند، نوشته که بعد از نماز یا قبل از نماز آقای ابوبکر به حالت قهر رفتند به روستایشان سنع که بیرون از مدینه بوده و برنگشتند تا خبر شهادت پیامبر را شنیدند، میخواستم ببینم این هم صحت دارد یا نه ، خیلی ممنونم تشکر میکنم از برنامه
بیننده5:
این آقا امین عزیز برو عزیزم مطالعه کن اینجا مغلطه نکن، شما اول گفتی که آقای یزدانی شما دروغ میگویی من خودم شنیدم، از این شاخه به آن شاخه هم نپر، من جواب سؤال این آقا را که گفت راجع به صحت ثقلین متأسفانه حضرت آقای یزدانی بعد از شهادت رسول اکرم، بعد از ثقیفه هرچه ساخته شد گفتند اسلام رسول خدا هم اینقدر این جمله را تکرار فرمودند که اهل سنت و شیعه با هم اتفاق نظر دارند
«اِنّی تارِک فِیکُمُ الثَّقَلَیْن کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی»
اهل سنت هم فرمودند و سنتی، ما قبول میکنیم اگر به سنت واقعی رسول خدا باشد نه سنت شیخین، غیر از اهل بیت کسی سنت واقعی پیغمبر را به رسمیت نمیشناسد، رسول خدا فرمود اسلام دو پایه دارد یکی کتاب خدا، و دیگر مفسرین، مجریان این کتاب یعنی اهل بیت اهل عترت، اهل سنت فرمودند نخیر «کتاب الله و سنتی» ما میگوییم باشد آقای خلیفه دوم گفت «حسبنا کتاب الله» پس اهل سنت که میگوید «کتاب الله و سنتی» این را چکار کنیم، یعنی سر تا پت تناقض، پیامبر میگوید انسان دو سرچشمه دراد یکی از طرف خدا نازل شده قرآن و یکی تفسیری که من از قرآن دارم سنت، برویم پش جناب خلیفه بگوییم جناب خلیفه این روایت را کل علمای اهل سنت قبول دارند صحابه هم قبول کرند که رسول خدا فرموده معادل کتاب سنت است، کجا؟ قرآن فرموده «أطیعوا الله و أطیعو الرسول» «أطیعوا الله فی القرآن و أطیعو الرسول فی السنه مآتی کم الرسول و خذوه» بین کل علمای اهل سنت و جناب خلیفه جنگ عقیدتی رخ نمیدهد؟ چرا رخ خواهد داد، برای اینکه آقای عمر گفت «حسبنا کتاب الله» علمای اهل سنت هم فرمودند خیر قرآن و سنت رسول الله این را چکار کنیم این را به ما جواب بدهند، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
استاد یزدانی:
ایشان گفت چرا پیغمبر نام آنها را نبرد خب نبودند، اگر همه دوازده امام آن زمان بودند قطعاً پیغمبر همه را زیر عبا میآورد ولی چون نبودند دیگر، همینهایی که بودند همینها را وارد عبا کرد، و همان زمان حضرت زینب (س) زنده است ولی حضرت زینب را نبردند زیر عبا، ابراهیم پسر پیغمبر هست ولی زیر عبا نیامد، این اختصاص دارد به این افراد، از این گذشته ما از حدیث ثقلین عصمت این پنج نفر را ثابت میکنیم، و بعد از کلمات این پنج نفر از روایاتی که از این پنج نفر رسیده ثابت میکنیم که بقیه هم جزء این اهل بیت هستند، خب فراوان است روایت، خود امام سجاد(ع) خود امام حسن مجتبی(ع) امام حسین (ع) وبقیه همه استدلال کردند که ما جزء اهل بیت آیه تطهیر هستیم ، حالا من از کتابهای شیعه چون ایشان شیعه هستند، من یک روایت با سند صحیح از کتاب شریف «عیون اخبار الرضا» جلد اول، صفحه 60، حدیث شماره 25، خیلی روایت قشنگی است، سندش صحیح است.
عیون اخبار الرضا، ج1، ص 60، حدیث 25
از امام صادق، از امام باقر، از اما علی بن الحسین، از امام حسین از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب
«سئل امیرالمؤمنین عن معنی قول رسول الله إنی مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی، من العترة؟»
سؤال شد، حال ما از این دست از روایات خب خیلی زیاد داریم من یک دانه نشان میدهم، وقتی پیغمبر فرمود من در میان شما دوتا ثقل میگذارم یکی کتاب خدا یکی هم عترتم، عترت چه کسانی هستند؟ از امیرالمؤمنین، امیرالمؤمنین فرمود
«أنا و الحسن والحسین و الأئمه تسعه من ولد الحسین»
من هستم، حسن هست، حسین، هست، ائمه نه گانه از فرزندان حسین هستند
«تاسعه مهدیهم و قائمهم لایفارقون کتاب الله و لا یفارقهم حتی یردوا علی رسول الله حوضه»
سند روایت کاملاً صحیح است مشخص میشود که مقصود از اهل بیت چه کسانی هستند همین طور استدلال ائمه (علیهم السلام) را مثلاً استدلال امام سجاد (علیه السلام ) را خیلی ها نقل کردند من از «تفسیر طبری» جلد20، چاپ دار ابن جوزی در قاهره صفحه 119، ذیل همین آیه 33، سوره مبارکه احزاب
«تفسیر طبری»، چاپ دار ابن جوزی، قاهره، ج20، ص 119
از امام علی بن الحسین نقل کرده که به شخصی از اهل شام گفت
«أما قرأت فی الأحزاب «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»»
آیا نخواندی این آیه را در قرآن کریم،
گفت آیا شما همینها هستید
«ولأنتم هم؟»
شما این اهل بیت هستید؟
«قال نعم»
بله من جزء اهل بیت هستم
از امام مجتبی با سند صحیح داریم، از امام حسین(ع) داریم از بقیه داریم، از ائمه روایات صحیح فراوان داریم از امیرالمؤمنین از امام حسن از امام حسین، که مقصود از اهل بیت چه کسانی هستند 12، نفر هستند بنابر این آن زمانی که آیه نازل شد پیغمبر عبا کشید و دعا خواند، همین پنج نفر بیشتر نبودند و گر نه شامل حال بقیه هم میشود با استناد به روایات همین پنج تن ثابت میکنیم که بقیه هم جزء اهل بیت هستند.
این دوست عزیزمان جناب آقای امین میخواست ثابت کند که شیعه بوده ابن ملجم ولی خب کتابهای شما ، ما قبلاً این را نشان دادیم کتابهای شما صریح گفتند ابن ملجم صحابی بوده، حالا اگر در بین صحابه یک شیعه پیدا کنید که دیگر مشکلتان چند برابر میشود «التوضیح لشرح جامع الصحیح» آقای سراج الدین شافعی، چاپ اوقاف قطر، صفحه 304، در بحث امیرالمؤمنین
التوضیح لشرح جامع الصحیح، آقای سراج الدین شافعی، چاپ اوقاف قطر، ص 304
«قتله عبد الرحن ابن ملجم الفاتک و إن ذکر فی الصحابه»
هرچه او از صحابه بوده ولی قاتل امیرالمؤمنین بوده؛ ذهبی در «تجرید اسماء الصحابه» خودش جلد اول، صفحه 356، شرح حال 3782، عبد الرحمن بن ملجم را جزء اصحاب پیغمبر آورده؛ ابن حجر عسقلانی در «الإصابه فی تمیز الصحابه» عبد الرحمن بن ملجم مرادی را جزء صحابه آورده و حرف ذهبی را هم نقل کرده، اگر ابن ملجم شیعه باشد مهر استفاده کرده باشد جزء اصحاب پیغمبر است پس این خیلی به ضرر شما بیشتر میشود یک صحابی قاتل امیرالمؤمنین «أشق الأولین و الآخرین» رواریت صحیح شیعه و سنی داریم، که او شقیترین اولین و آخرین است چون قاتل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب هست، و بعد جزء اصحاب پیغمبر هم هست عادل هم هست حتماً دیگر، اهل بهشت هم هست ، قاتل امیرالمؤمنین هم هست، خب این تضادها این تناقضاد؛ من از ایشان خواهش میکنم هر وقت میآیند تماس میگیردند با برنامه، دوستان اولاً اینطوری به توپ پر نیایند با توهین نیایند، تو دروغ گفتی کجا دروغ گفتم، میگه نه من منظورم تو نبودی ،خودت گفتی من دروغگو هستم، بعد که میگویم آقا ثابت کن من کجا دروغ گفتم ، میگوید نه تو، شبکهتان دروغ گفته کجا؟ فیلم سریال امام علی که پخش کردید مهر نشان داده، خب بابا این چجور بحث کردنی است روی یک موضوع خاص بیایید بحث کنید، ده دقیقه، بیست دقیقه، نیم ساعت وقت میدهیم حرف بزنید، ولی نه اینطوری، مؤدبانه قشنگ بیایید بحث کنید دلیل بیاورید استدلال کنید، دلیل بخواهید مستند بخواهید ما خدمتتان هستیم.
مجری:
خدا نگهدار.