هفتمين برنامه كلمه طيبه با موضوعات:
حكم خواندن قرآن براي اموات از ديدگاه اهل سنت و تناقض گويی های آنان در اين موضوع | مبارك بودن خانه كعبه از ديدگاه اهلسنت | ترك سنت توسط صحابه، به خاطر بغض با اميرمؤمنان عليه السلام
برنامه: کلمه طیبه
تاریخ:27/ مرداد/1399
تناقض گويي وهابيها در موضع ختم قرآن:
ختم قرآن ببین نظر خودتان درست است آقای احسان به جای این ختمی که بدعت است در اسلام جای از اِعراب ندارد این چنین یعنی هرگز پیامبر نمیآمده بعد از این کسی میمرده برایش ختم بگیرد یا صحابه این کار را بکنند یا تابعین این کار را بکنند پس شما به جای این عمل بدعت این پول را هزینه کنید برای فقرا برای مستمندان برای اهل خیر برای بزرگان دین برای توزیع و نشر دین و این چنین.اینکه شما بنشینید و به تعبیر خودتان بعضاً هم وضع مالی شان خوب است با قرآن، اصلاً این چنین عملی بدعت هست برای میت همچین چیزی انجام نمیشود، برای چه میگوییم بدعت است؟ برای اینکه رسول الله و صحابه و تابعین انجام ندادهاند.
نیست بعد از اینکه ختم قرآن برای میت آن چیزی که برای والدین هست میشود و آن چیزی که برای غیر والدین در آن خلاف است که آیا جایز است که ما غیر از آن چیزی که برای والدین خود باشد از خواندن قرآن از تلاوت قرآن برطبقه و چیز دیگر باشد ما این حال را به میت خود اهدا کنیم به یک نوعی یا ثوابش را ببخشیم برای والدین گفتهاند قرآن بخوانید صدقه بدهید اجرش ان شاء الله میرسد اما برای غیر والدین خلاف است که اگر این عمل صحیح است یا صحیح نیست.آقا محسن مادر بزرگش گفته برای من قرآن ختم کنید چونکه مادر بزرگ گفته این کار را بکنید اجر دارید برای مادر بزرگ قرآن ختم کنید بگذار بشنود و اجرش دارد و شما هم اجر تلاوت دارید و اجر تبعیت از فرمان مادر بزرگ نیز دارید، اتاق فرمان هنوز وقت داریم ده دقیقه دیگر، و اگر بنا باشد که شما بعد از مرگ هم بخواهد از شما طلب کند که قرآن بخوانید، بخوانید اشکالی ندارد برای والدین و مادر بزرگ و پدر بزرگ هر کاری خیر انجام بدهید اجر میرسد به إذن الله و این بهترین اجر تلاوت قرآن هست و بقیه خیرات و صدقات هم اشکالی ندارد از باب اولا.حالا ختم کنیم برای فلان مُرده بنشینیم باید بعضاً پول میدهند آقا شما بنشینید روی قبر پدر فلانی و دوسه بار ختم کنید این هم مرتب دارد میخواند خدا میداند کجا است و پول خودش را میگیرد میرود این ما در شرع نداریم این بدعت است این نو آوری در دین است کس، قرآن برای این نازل نشده آقا قرآن نازل شده که
لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا
برای کسی که زنده است هشدار بدهید نه برای مُرده شما که، کسی که برای، در زندگی خودش از قرآن استفاده نبرد بعد از مرگش نمیتواند استفاده ببرد قران این است که من در حیات خودم بخوانم به آن عمل کنم به معنیاش توجه کنم تدبر کنم در معانی قرآن خدا به ما نامه نوشته چه فرموده؟ بگردم دنبال فرمایش الهی به وسیله قرآن هدایت بشوم این هدف و رساله قرآن است نه اینکه ما برای تو تاقچه بگذاریم گرد بخورد، میخواهیم برویم مسافرت از زیر رد بشویم، میخواهیم برنامه اجرا کنیم افتتاح آن با قرآ ن باشد، وقتی که مُردیم بیاید با قرآن بردارید و بالای قبر ما بخوانید قرآن برای این نازل نشده.
در رابطه با قران خواندن هم رأی جمهوری اهل سنت این هست که ثواب خواندن قرآن به میّت نمیرسد چرا؟ برای اینکه پیغمبر برای هیچ مردهای قرآن خواندند و به اُمت هم دستور ندادهاند آیا ما از پیامبر بهتر میدانیم؟ مگر خدا به ما دستور نداده که جلوتر از خدا و پیغمبر حرکت نکنید؟ صدایتان را بالاتر از صدای پیامبر نبرید اینها همه به ما این را میگویند که عبادت آن چیزی است که پیامبر به ما دستور بدهد خدا به ما بگوید نه اینکه ما از طرف خود مان چیزی را کم و اضافه بکنیم درس در باره قرآن خواندن هم گرچه بعضی از علما گفتهاند بخواند اشکال ندارد اما رأی صحیح و درست و طبق سنت پیامبر این است که چنین چیزی هم وارد نیست.
استاد یزدانی:
ما باید ثابت کنیم که ثواب بعضی از اعمالی که زندهها انجام میدهند به مردهها میرسد مثل قرآن خواندن، مثل نماز خواندن، به نیابت از پدر مادر یا هر میّتی این را باید ثابت کنیم. وقتی این قضیه ثابت شد دیگر اینکه مجلس بگیریم یا نگیریم هم مشکل خاصي ندارد چون به هر حال الان مسابقات قرآنی برگزار میشود این در زمان پیغمبر مگر داشتیم مسابقه قرآن، قرائت قرآن، ترتیل خیلی مسابقات عجیب و غریب به هر حال درست کردهاند و برگزار میشود هر سال هیچ کس هم نمیگوید این مجالس بدعت است، اصل خواندن قرآن جایز است چه بهتر که با صوت خوب باشد. چه بهتر که با تجوید بهتر خوانده بشود جایزه هم برایش میگذارند بنابراین ما وقتی ثابت کنیم که اصل خواندن قرآن برای میّت جایز است و ثوابش به میّت میرسد دیگر این مجلس گرفتن آن مشکلی خاص ندارد حالا اطعام هم میشود ممکن است در این مجلسها، مجلس اطعامی که میشود پنجاهتا مثلاً پول دار باشد یک بیستتا فقیر هم باشد حالا به خاطر آن بیستتا فقیر میشود این مجلس را گرفت به بقیه هم داد. به هر حال این حرمتی نمیشود برایش ثابت کرد.اینها خودشان خیلی تناقض دارند در همین مسئله همانطور که در کلیپ دیدید هم بزرگان شان با هم تناقض دارند یکی گفته جایز است یکی گفته جایز نیست در کتاب مجموع فتاوای خودش كه خدای اینها است هر چه که بگوییم ابن تیمیه همه کاره اینها هست.
جلد شماره 24، چاپ اوقاف عربستان سعودی که به دستور ملک فهد چاپ شده، سال 1425 و 2004
این چاپ خانه چاپ کرده، سؤال شده از او
هل القراءة تصل إلی المیت من الولد أولا علی مذهب الشافعی
اگر پسر برای پدرش یا برای مادرش قرائت قرآنی بکند به میّت میرسد یا نمیرسد؟ مذهب شافعی چه است؟
ایشان جواب میدهد خود ابن تیمیه
فأجاب: أما وصول ثواب العبادات البدنیه
عبادتها را دو قسم کردند عباداتهای بدنی، عبادتهای مثلاً ذهنی
مثل قرائت، مثل نمازخواندن،مثل روزه گرفتن به نیابت از میت
فمذهب أحمد و أبی حنیفه و طائفة من أصحاب المالک والشافعی إلی أنها تصل
ببینید چه میگوید:
مذهب احمد بن حنبل، مذهب ابوحنیفه و طائفه از اصحاب مالک و شافعی گفتند که ثوابش میرسد.
و ذهب أکثر أصحاب مالک و الشافعی إلی أنها لا تصل
خود شان هم به هر حال یک گرفتار تناقضی هستند اینها اما
آن که اکثر است مذهب احمد بن حنبل، پیروان ابوحنیفه، طائفه از اصحاب مالک و شافعی اینها معتقد هستند که ثواب آن میرسد هیچ اشکالی در این قضیه نیست.
اینکه اگر قرار باشد بدعت باشد احمد بن جنبل میشود بدعتگذار
کُلُّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ وَ کُلُّ ضَلالَةٍ فی النّار
ابوحنیفه میشود اهل بدعت
کُلُّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ وَ کُلُّ ضَلالَةٍ فی النّار
باز مالکیها هم نصف میشوند نصف مالکیها میروند جهنم نصف آن میروند مثلاً بهشت حالا بر فرض مثلاً طبق مبانی اینها. متن کامل کتاب الروح ابن قیم در این باب، یک باب در اين موضوع دارد.
کتاب الروح بن قیم الجوزیه شاگرد آقای ابن تیمیه، متوفی 751،چاپ دارالعالم الفواید در مکه
کتاب الروح تحقیق کردهاند عده از علمای وهابی که میبینید، ابن قیم شاگرد ابن تیمیه است این محقیقن هم همه وهابی هستند در مکه مکرمه هم این کتاب چاپ شده
صفحه 352
فصلی باز کرده مسئله شماره 16 که آیا ارواح مُردگان از کارهای که زندهها انجام میدهند سودی میبرند یا نمیبرند؟
هل تنتفع أرواح ألموتی بشیء من سعی الأحیاء أم لا
فالجواب
جواب داده
أنها تنتفعُ من سعی الأحیاء بأمرین مجمعٍ علیهما بین أهل السُّنَّة من الفقاء و أهل الحدیث والتفسیر
میگوید دوتا مسئله است که همه اهل سنت چه آنهایی که فقیه هستند چه آنهایی اهل حدیث هستند چه آنهایی که اهل تفسیر هستند اجماع دارند که میرسد حالا آن دو تا را یکی مثلاً در زمان حیاتش کاری بکند مقل وقف کند. آن وقف بعد از مرگش تا زمانی که این وقف هست میماند. دومیآن که میگوید حتماً دعا و استغفار مؤمنین هست مؤمنین بعد از مرگی کسی برایش دعا کنند استغفار کنند، صدقه بدهند، حج انجام بدهند میگوید در این مسئله هیچ شک و شبههای نیست که میشود به جایش صدقه داد، به جایش حج انجام داد، برایش استغفار کرد یا برایش دعا کرد اینها میگوید هیچ کس هیچ سنیی در این مسئله اختلاف ندارد.
اما در عبادات بدنی، حالا حج چطور عبادت بدنی حساب نشده من تعجب میکنم حج که همهاش عبادت بدنی است، اما اختلاف شده در عبادات بدنی.
واختُلِفَ فی العبادات البدنیة کالصوم والصلاة و قراءة القرآن و الذکر
روزه بگیریم، نماز بخوانیم، قرآن بخوانیم یا ذکر بگویم به جای آن
فمذهب الإمام أحمد و جمهور السلف وصولُها
ببینید چه میگوید:
مذهب محمد بن حنبل و جمهور، توده و اکثریت مطلق سلف نظرش این هست که اگر کسی روزه بگیرد، نماز بخواند یا قرائت قرآن انجام بدهد یا ذکر بگوید به جای آن (سبحان الله الحمد الله) به جای اموات تان بگویید جمهور سلف میگوید میرسد.
اين وهابي ميگفت كه بدعت است. پس جمهور سلف تان بدعت گذار هستند، آن كارشناس وهابي میگفت که نظر صحیح این است که نمیرسد. جمهور سلف میگوید میرسد تو چه میگویی در برابر جمهور سلف؟ تو آقای ترشابی یا آقای خدمتی در برابر جمهور سلف چه کسی هستید که بخواهید حرف بزنید. این را هم چه کسی نقل کرده؟ آقای ابن قیم الجوزیه. شما در برابر احمد بن حنبل حساب میشوی؟ ارزش داری که در برابر احمد بن حنبل؟، وزنهای هستی در برابر احمد بن حنبل از دیدگاه اهل سنت؟ نیستی. بعضی از اصحاب ابوحنیفه هم همین را گفته بعد محقق در پاورقی میگوید در مجموعه فتاوای ابن تیمیه آمده که مذهب احمد و ابوحنیفه هم همین است که میرسد ایشان بعضی از اصحاب ابوحنیفه میگوید در پاورقی میگوید که نه کُل اصحاب ابوحنیفه و بعضی از اصحاب مالک و شافعی نظر شان همین است.
و هذا هو الصحیح
این نظر صحیح این است محقق کتاب میگوید که مذهب احمد و مذهب ابوحنیفه و طائفهای از اصحاب مالک و شافعی نظر شان این هست که میرسد جمهور سلف هم که همین را گفته، جمهور سلف شان صحابه، تابعین، و اتباع تابعین آن سه قرن اول را از دیدگاه، حالا قرن چه هست باز خودشان اختلاف اساسی دارند، این نظر ابن قیم الجوزی است.
صفحه 353
نصَّ علی هذا الإمام أحمد
احمد بن حنبل تصریح کرده بر این مسئله در روایتی که محمد بن یحیی کحال از او نقل کرده
و باز خود احمد بن حنبل دستور داده
اقرأ آیة الکرسی ثلاث مرات
روی قبر وقتی میروی، پیش میّت هستی سه بار سوره آیة الکرسی را بخوان، سه بار قل هو الله را بخوان و
اللهم أنَّ فضلَه لأهل المقابر
بعد هم این را بگو وقتی اینها را خواندی خدا یا فضیلت و ثواب این آیه قرآن را که من خواندم سه بار قل هو الله را خواندم برای امواتم برسد.
از صفحه شماره 353 که ادله را 354، 355، 356، 357، 359، 360
دانه دانه همه آن ادله خودش را میآورد مبنی بر این که این مسئله درست است بعد یک فصلی باز میکند آیا صوم میرسد کسی روزه بگیرد ثوابش به میّت میرسد؟ میگوید در صحیحین وارد شده در صحیح بخاری وارد شده
من مات و علیه صیام صام عنه ولیُّه
اگر کسی بمیرد و روزهای بر گردن او باشد ولی او به جای او روزه بگیرد حالا ولی او چه کسی است اینجا؟ دوستش؟ دوستان؟ چه کسی؟ کدام دوستی میآید به جای دوستش روزه میگیرد؟ ولی او یعنی به هر حال آنهایی که به جایش ماندهاند جانیشین او بله بچههایش، فرزندش، خلفش به هر حال. این هم روایت باز مفصل صحبت میکند ایشان چند صفحه در باره این صحبت میکند آیا حج میرسد یا نمیرسد؟ روایتی که در صحیح بخاری از عبدالله بن عباس نقل شده
که زنی از جهینه آمد پیش پیغمبر گفت مادرم نظر کرده بود که حج کند ولی حج نتوانست بکند قبل از مرگش آیا میتوانم به جایش حج انجام بدهم؟ پیفمبر گفت
حُجِّی عنها
برو و به جای مادرت حج اجام بده
اینها روایت صحیح بخاری است. باز
صفحه 364، 365، 366
میگوید این روایات متظاهر و متضافر و زیاد اینها همه دلیل بر این است که ثواب اعمال به میّت میرسد اگر حیّ انجام بدهد.
فإنَّ الثوابَ حقٌّ للعامِلِ، فإذا وهَبَه لأخيه المُسلمِ لم يمنعْ مِن ذلك
کسی که قرآن بخواند ثواب دارد یا ندارد؟ ثواب دارد دیگر، میخواهد این ثوابی که مال خودش هست را هدیه کند به یکی دیگر چه اشکالی دارد؟هیچ مانعی وجود ندارد. در حیاتش میتوانست مالش را هدیه کند یا نه؟ میتوانست. حالا بحث میکند که همان خدای ثواب صلوات را میتواند بفرستد به پیغمبر. ما که صلوات میفرستیم بر پیغمبر ثوابش میرسد یا نمیرسد؟ سلام میدهیم به پیغمبر یا نمیدهیم؟ ثوابش میرسد به پیغمبر. همه اینها ثواب دارد برای پیغمبر ما صلوات میفرستیم مقام پیغمبر با همین صلوات ما میرود بالاتر و مقام ما هم میرود بالاتر. همان خدای که ثواب صلوات را میرساند همان خدا هم میتواند ثواب قران خواندن را برساند.
باز ابن قدامه مقدسی ایشان هم مفصل بحث کرده ابن قدامه مقدسی از بزرگان تاریخ فقه حنابله است حنبلی مذهب هست کتاب المغنی از معروفترین کتابها و بهترین کتاب فقهی حنبلیها است، مفصلترین کتاب فقهی حنبلیها است:
المغنی موفق الدین أبی محمد عبدالله بن احمد محمد بن قدامه مقدسی ، متوفی 620، تحقیق عبدالله بن عبدالمحسن الترکی، جلد 3، چاپ دارالعالم الکتب در ریاض عربستان سعودی، چاپ سوم،چاپ 1417
که تصحیح شده هم است،
صفحه 518
صفحه 518
یک فصلی باز میکند
قال: ولا بَأسَ بِاالقِراءَةِ عندَ القبر
اشکال دارد کسی در کنار قبری قرآن بخواند
و قَد رُوِیَ عن أحمد أنَهَ قالَ إذا دَخَلتُمُ المَقَابِرَه اقرَأُوا آیة الکرسی و ثلاثَ مَرَّات (قُل هُوَ الله اَحَد)
اشکال ندارد ما برویم کنار قبری قرآن بخوانیم از احمد نقل شده که هر وقت داخل قبرستان شدید آیة الکرسی را بخوانید و سه مرتبه هم قل هو الله را بخوانید و بعد بگوید که خدا فضیلت این آیهای را که من خواندم به این اهل مقابر برسان.
خودش یک بحثی را اینجا قشنگ انجام میدهد میگوید روایتی هم شده که از احمد نقل شده که قرائت در کنار قبر بدعت است.
میگوید فلانی از فلانی نقل کرده که
نَقَلَ ذلک عن أحمد جَمَاعَةٌ.
گروهی از احد این مطلب را نقل کرده که بدعت است
ثم رَجَعَ رُجُعاً أبان به عن نَفسِه
بله یک زمانی احمد بن حنبل نظرش این بود که قرائت قرآن در کنار قبر بدعت است اما برگشت
چطوری برگشت؟ میگوید:
فَرَوی جماعة أنَّ أحمد نَهَی ضَرِیراً أن یَقرَأَ عندَ القبر
احمد بن حنبل یک آدم کوری را نهی میکرد که در کنار قبر قران نخوان، این چه کاری است انجام میدهی و به او گفت:
إِنَّ القَراءةِ عِندَ القَبرِ بِدعَةٌ
خواندن قرآن در کنار قبر بدعت است
آقای محمد این قدامه جوهری، حالا در پاورقی توضیح میدهد از حنابله است، به او گفت:
یا أبا عبدالله ما تقولُ فی مُبَشِّر الَحَلبِی
نظرت در باره مبشر حلبی چه است؟ گفت ثقه است
قال فأخبَرَنِی مُبَشِّر عن أبِیهِ
اگر ثقه است مبشر از پدرش نقل کرده که
أنَّه أوصَی إذا دُفِنَ یُقرَأُ عندَه بُفَاتِحَةِ البَقَرَةِ وَ خَاتِمَتِها
میگوید اگر مبشر از نظر تو ثقه است ایشان از پدرش نقل کرده که پدرش وصیت کرد وقتی من مُردم در کنار قبرم آغاز سوره بقره و آخر سوره بقره را برایم بخوان.
و قَالَ سمعتُ ابنَ عمر یُوصی بذلک
ابن عمر هم این توصیه را میکرد
عجب بدعت گذارهایی هستند اینها. قرائت قرآن در کنار قبر؟ عبدالله بن عمر توصيه كرده. و بعد میگوید:
قالَ أحمد بن حنبل فَارجِع فقُل للِرَّجُلِ یَقرِأ
برو به آن شخص بگو قرآن بخواند من اشتبا کردم
اگر این روایت هست سندش هم معتبر هست به عبدالله بن عمر میرسد که او توصیه میکرده کنار قبرش اینها را بخوانند برو بگو بخواند.
خلال میگوید، بعد نقل میکند با سند خودش که:
رَأَیتَ احمد ابن حنبل یِصَلِّی خَلفَ ضَرِیرٍ یَقّرَءُ عَلَی الّقُبُور
بله، من دیدم احمد بن حنبل پشت سر یک کوری نماز میخواند که او
یَقّرَءُ عَلَی الّقُبُور
روی قبور قرائت قرآن میکرد
و بعد از پیغمبر نقل کرده جالب است
و قد روی عن النبی
میگفت روایت نداریم و اینها درست نیست
مَن دَخَلَ الّمُقَابِره فَقَرَءَ سُورُةَ یاسین
هر کس داخل قبرستان شد سوره یاسین بخواند
خُفِفَ عَنهَمّ یَومَ إذِن
اگر سوره یاسین بخوانید عذاب آنها تخفیف داده میشود
و بعد به عدد آیاتش حسنات داده میشود به شما و از پیغمبر نقل شده
من زار قبر والديه أو أحدهما فقرءعنده او عندهما ياسين فَغُفِرَ لَه
هر کسی سر قبر والدینش برود یا یکي از پدر یا مادرش برود و آنجا یاسین را بخواند بخشیده میشود.
فصل بعدیش هم فصل جالبی هست میگوید:
وأي قربة فعلها وجعل ثوابها للميت المسلم نفعه ذلک إن شاء الله
انسان هر کاری را قربة إلی الله انجام بدهد هر کاری را قربة إلی الله ثوابش را هدیه کند به یک مُرده مسلمانی نفع میبرد إن شاءالله مثل دعا، مثل استغفار، مثل صدقه، مثل ادای واجبات، ادای واجبات(نماز، روزه اینها)
میگوید:
فلا أعلم فيها خلافا.
من اصلاً خلافی در این مسئله نمیبینم
صفحه 521
میگوید:
وَهذا اَحادِیّثٌ صحاح
اینها همه حدیث صحیح اند
وَ فِیها دَلالَةٌ علی إنتِفَاعِ المَیِّت بِسَائِرِ القُرب
این دلیل بر این هست که میّت علاوه بر اینهایی که گفتم هر کار قربة إلی الله انجام بدهد نفع آن میرسد به میّت
لأَنَّ الصَّومَ وَالحَجَّ والدُّعاءَ والاستِغفار عِبادَاتٌ بَدَنِیَّه
روزه و حج و دعاء و استغفار اینها همه عبادات بدنی است وقتی نفع اینها میرسد بقیه عبادات بدنی هم باید برسد چرا منحصر میکنید به اینها؟ مگر شما قیاس منصوص العلة را قبول ندارید؟ قیاس منصوص العلة است،
بعد روایت هم میآورد میگوید روایت هم داریم و
صفحه 522
میگوید:اجماع مسلمانها است
نظر مخالف را نقل میکند دلیلش را میآورد میگوید:
وَلَنا مَا ذَکَرنَاه
ما دلیل مان همانهای بود که گفتیم
وَ أنَّه إِجمَاعُ المسلمین (إِجمَاعُ المسلمین)
دقت کن آقای خدمتی، آقای ترشابی
وَ أنَّه إِجمَاعُ المسلمین فإِنَّهُم فِی کُلِّ عَصرٍ وَ مِصرٍ
در هر زمانی در هر شهری در هر کشوری در هر منطقهای
یَجتَمِعُونَ وَ یَقرَأُونَ القُرآن
جمع میشدند و با هم قرآن میخواندند
وَ یَهدُونَ ثَوَابَهُ إلی مَوتاهُم مِن غَیرِ نَکِیر
مسلمانها همیشه همه مسلمانها کار شان همین بوده جمع میشدند قرآن با همدیگر میخواندند ثوابش را هدیه میکردند به مُردههای شان هیچ اشکال هم در این نمیدیدند.
استاد یزدانی:
همه انجام میدادند، بعد میگوید از روایت صحیح از پیغمبر داریم
إن الميت يعذب ببكاء أهله عليه
روایت دروغین است
اگر کسی برای مُردهاش گریه بکند عذاب میشود مُرده .
این البته با آیات قرآن در تضاد است. بعدش این را استدلال میکند میگوید خدا چطور مصیت مارا به سبب مصیت ما مُردهای را عقاب میکند، چطور ما وقتی ثواب انجام میدهیم به او نرسد، مگر میشود؟
واللهُ أکرَمُ مِن أن یُوصِلَ عُقُوبَةَ المَعصِیَةِ إلیه وَ یَحجُبَ عنه المَثُوبَة
خدا کریمتر از این است که ما کار بد بکنیم عقاب کار بد ما به مُرده برسد کار خوب بکنیم به او نرسد مگر میشود.
روایت یکه مصنف ابن ابی شیبه نقل کرده
مصنف ابن ابی شیبه، ابن ابی شیبه معروف هست متوفای 235، که مجلد رابع، چاپ الفاروق الحدیثیه در قاهره، چاپ اول،سال1429، صفحه شماره 345
روایتی را نقل میکند الشعبی که
کَانَتِ الأنصَار یَقرَءوُنَ عِندَ المَیت بِسورَةِ البَقَرَه.
شعبی میگوید انصار در کنار میتشان سوره بقره میخواندند
آیا همه انصار بدعت گذار بودند؟ آیا همهشان، بدعت گذار هم که اهل جهنم است دیگر بدعت گذاشته به قول شما، بله. البته باز روایت زیاد هست من از خود ابن تیمیه داریم وقتی مرد روی قبرش شبها میآمدند قرائت قرآن میکردند دیگر فرصت نیست اینها را نشان ندهیم، ان شاء الله در یک فرصت دیگر البته قبلاً هم نشان دادیم.
عدۀ زیادی از علمايشان که وقتی از دنیا رفتند روی قبراهایشان قرائت قرآن شده یبیتون یعنی شبها میآمدند بیتوته میکرند سر شب تا صبح روی قبر اینها خصوصاً قبر ابن تیمیه مردم نماز میخواندند اگر بدعت هست اول بدعت گذار خود شما هستید.
بلاخره تکلیف مان را هم معلوم نکردند اینها، بدعت هست یا نیست اگر بدعت است میگوید فقط بر پدر و مادر بدعت نیست دیگر مادر بزرگ هم به آن اضافه شد دیگر پدر بزرگ هم که حتماً به آن اضافه کرد.
عمه چه؟ عمه این همه فحش خورده در زندگی بعد از مرگش یک سوره قرآن برایش نخوانم که نمیشود. با همین مناطقی که خود ایشان گفت باید بشود. از آنطرف میگوید بدعت هست از آنطرف میگوید جایز است، به هر حال تکلیفشان را معلوم کنند این هم مستنداتی که ثابت میکرد بدعت نیست.
مبارك بودن خانه كعبه
بانی خانهای که خداوند میفرمایند که:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ
مبارک بودن و هدایت بودن هدایتگر هست این خانه
از جمله شرک این است که ما اعتقاد داشته باشیم که این خانه نفع و ضرری به ما میرساند میآید دست به لباس کعبه میکشد یا ریسمانهای از آن با قیچی من با چشمان خودم دیدهام، با چشمان خودم دیدهام که لباس میآید، به لباس خودش دارد پارچهای آورده به پارچه کعبه میکشد یا ریسمانهای کعبه با قیچی جدا میکند اعتقاد دارد به مبارک بودن در حالی که خداوند این مکان را مکان توحیدی قرار داده است
تبرک اصلاً درست نیست.
بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ
مبارک بودن و هدایت بودن هدایتگر هست این خانه
یا ریسمانهای کعبه با قیچی جدا میکند اعتقاد دارد به مبارک بودن در حالی که خداوند این مکان را مکان توحیدی قرار داده است.
بله اولش که خودش میآید آیه را میخواند که
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ
آیه را میخواند خیلی واضح روشن و بعد صریح آنجا میگوید که خدا کعبه را مبارک قرار داده بعد از چند لحظه چيزي به او از پشت صحنه میگویند. میگوید نه کسی حق ندارد به کعبه تبرک کند کسی حق ندارد بگوید کعبه مبارک است خودش میگوید:
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا
بعد میگوید کسی حق ندارد به کعبه بگوید مبارک، که اگر به کعبه بگوید مبارک دیگر خلاف توحید است. قرآن صریح گفته
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا
شما میگویید نه کسی حق ندارد به کعبه مبارک بگوید و تبریک بگوید و خود دیدم یک عدهای کارهای بدی میکردند لباسشان را به کعبه میمالیدند، نمیدانم نخ کعبه را میبردند این کارها جایز نیست خلاف توحید است. این، واقعاً این همه تناقض چرا؟
بیاید یک مبنا را انتخاب کنید روی همان مبنا حرف بزنید نه اینکه در یک کلیپ در چند ثانیه این همه تناقض این واقعاً نشان میدهد که چقدر شما سر در گم هستید و هنوز راه حق را پیدا نکردید.
آیهای که میخواند ایشان سوره مبارک آل عمران آیۀ شماره 96، هست که خواند و بعدش جالب است خودش خلاف نص صریح قرآن کریم صحبت کرد حالا من درباره بحث اینکه آیا کعبه مبارک هست یا نیست.
یکی دوتا روایت از منابع اهل سنت بخوانم که چه میشود و این روایت چگونه است . در کتاب مسند احمد بن حنبل.
مسند احمد بن حنبل ،چاپ مؤسسه الرساله، با تحقیق آقا شعیب الارنعوط وهابی، جلد شماره36،چاپ اول، چاپ 1421، صفحه شماره 147،
روایتی را نقل میکند که از اسامة بن زید
دخلت مع رسول الله البیت
من و پیغمبر وارد بیت الله الحرام شدیم
فجلس فحمد الله وأثني عليه وكبَّر وهلَّل
بیت یعنی خانه كعبه، نه بیتی که الآن بزرگ درست شده. منظور، همان خود کعبه هست
فحمد الله وأثني عليه وكبَّر وهلَّل، ثمَّ قام إلى ما بين يديه من البيت فوضع صدره عليه وخدَّه ويديه
پیغمبر چه کار کرد؟ سینه خودش را به دیوار کعبه میمالید یا به کف زمین کعبه میمالید صورت خودش را، گونههای خودش را میمالید دستهای خودش را میمالید.
برای چه میمالید؟ پیغمبر چه کار داشت؟ واضح هست که پیغمبر دارد تبرک میکند سینه خودش را به کعبه میمالد صورت خودش، گونههای خودش را به خاک کعبه میمالد و دستهای خودش را هم بعد محقق هم میگوید:
حديثٌ صحیحٌ کسابقیه
این حدیث هم صحیح است مثل همان دو روایتی که قبلش بود، این هم روایت صحیح كه پیغمبر به کعبه تبرک کرده، تبرک جایز نیست خلاف توحید است نعوذبالله پیغمبر موحد نبود تو وهابی آمدی موحد شدی؟
بزرگان اهل سنت دقیقاً همین روایت را آوردند و تصریح کردند که از این حدیث تبرک فهمیده میشود کتاب الفتح الربانی لترتیب مسند امام احمد بن حنبل الشیبانی، این کتاب را به صورت موضوعی ترتیب بندی کرده است آقای ساعاتی، احمد بن محمد بن بناء ساعاتی متوفی 1387، عنوان زده
جواز التبرک بالکعبة و التمسح بها
جواز تبرک به کعبه و دست كشيدن به کعبه
فوضع صدره عليه وخدَّه ويديه
از این جمله استفاده میکند که تبرک به کعبه جایز است روایت زیاد هست من باز یکی دوتا روایت دیگر از منابع اینها بخوانم از فتاوای بزرگان اینها از فتاوای بزرگان حنابله:
کتاب الفروع و تصریح الفروع، که نویسندهاش آقای خدمتتان عرض کنم محمد بن مفلح مقدسی هست.
بحث اینکه آیا خاک مسجد، مسجد الحرام و کعبه را کسی میتواند ببرد یا نمیتواند ببرد. جایز هست؟ نمیشود وقف این خاک ، خاک وقف مسجد هست، کسی جایز است ببرد یا نبرد.
اگر کسی آنجا چیز خوشبویی را گذاشته باشد عطری گذاشته باشد میتواند از آن عطر خوشبو استفاده كند ، مشکلی میگذاشتند آنجا كه میتواند از آن طیب از آن مشک ببرد برای خودش یا نه، ایشان میگوید نه جایز نیست
فإن اراده أن یستشفی بطیب الکعبة
اگر میخواهد شفا پیدا کند با بوی خوشی که آنجا گذاشته شده چه کار کند؟
لم یأخز منها شیئاً
حق ندارد از آنجا بردارد
چه کار کند؟ یک مشکی از خودش بگذارد آنجا و بعد بردارد، به اندازهاش بگذارد و بردارد، برای ، استشفاء از کعبه يا طلب شفا از فتوای بزرگانشان میگوید اگر این کار را کرد از خودش چیزی گذاشت و برداشت
ثمَّ یأخذه
میتواند این را به عنوان استشفاء بردارد
قال له أخبرنی عن البیت
شخصی به امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام عرض کرد که
أخبرنی عن البیت أهو اول بیت وضع للناس
آیا اين اولین خانهای بوده که انسانها داشتند؟
قال لا
گفت خير نيست
لاکنه اول بیت وضعه فیه البرکة
ولي اولین خانهای هست که خداوند در آن برکت قرار داده
این هم خیلی واضح و روشن هست كه مخالف صریح آیه قرآن کریم هست و وهابیها میگویند خدا گفته مبارک قرار دادم؛ ولی مبارک نیست. کسی نباید همچین اعتقادی داشته باشد نباید كه از کعبه تبرک کند، این چه کاری هست؟ این چه حرفهایی هست که شما میزنید؟
نه توجه میکنید به آیه قرآن کریم؛ همینطور متضاد متناقض مخالف قرآن مخالف نصوص صحبت میکنید همه را هم متهم میکنید به بدعت در حالی که در طول تاریخ همه مسلمانها کعبه را مقدس و مبارك میدانستندخاک کعبه را به عنوان تبرک استفاده میکردند، پرده کعبه را هر سال عوض میکنند، پردهها تقسیم میشود بین همه مسلمانها در سراسر جهان این پرده را به عنوان تبرک مردم استفاده میکنند، چرا شما اینقدر با همه چیز مشکل دارید؟.حالا ما بحث تبرک نیست و گر نه در بحث تبرک اینها مگس را متبرک میدانند، ميشود آب مگس را خورد، مگس را داخل آب بکنی. آب زم زم را میشود خورد به عنوان تبرک، خاک مدینه را میشود خورد. کدوی فلان شهر. بادمجان فلان شهر. از این دست روایت که اینها زیاد دارند. اگر موضوع تبرک باشد، مثلا گفتهاند كه اگر صحیح بخاری را کسی زیر بغلش باشد، متبرک هست در هیچ جنگی شکست نمیخورد.
ترك سنت به خاطر بغض اميرمؤمنان عليه السلام:
حالا بحث حضرت عبدالله بن عباس و حضرت معاویه و حضرت علی رضی الله عنهم اجمعین که در همان صحیح امام نسائی هست که میگوید که همراه با بن عباس بودم که درعرفات گفت چرا مردم تلبیه نمیگویند، لبیک اللهم لبیک، میگوید گفتم که از معاویه میترسند، میگوید بن عباس بیرون آمد و گفت که لبیک اللهم لبیک، لبیکَ ؛ میگوید اینها این سنت را بخاطر بغض علی ترک کردند. اول اینجا دقت کنید برداشت ابن عباس هست، برداشت ابن عباس هست در یک قضیه که حالا، و برداشت حتی سعید بن جبیر هست، میگوید برداشتشان، یعنی برداشت حضرت عبد الله بن عباس این است که بخاطر بغض علی اینها این کار را انجام دادند، این را برداشت کرده این را اهل سنت در کتابهای خودشان آوردند، و ثانیاً بغض حضرت علی(رض) آن کسی که بخاطر ایمانش بغضش دارد منافق هست، پس این بخاطر مسائل سیاسی ودرگیری بود هیچ کدام از اهل سنت از بزرگان با اگر ناراحتی که ، آنطور که ابن تیمیه (رض) میگویند بخاطر ایمان حضرت علی نبوده بخاطر دینش نبوده.
اول اینکه حبر الامّه هم که باشد معصوم نیست که درست است؟ شما چرا همه امور را میخواهید با بزرگ نمایی با شخصیت پرسیتی،وقتی من میبیندم شما همیشه سعی میکنید شخصیت پرستی کنید یا ایجاد یک نوع ترور و وحشت کنید آقا ابن عباس گفته، ابن عباس روی سر ما ولی آیا اینکه بن عباس (رض) در اینجا دارد میگوید که رسول الله (ص) فرمودند که
ترک السنة من بغض علی
یا اینکه برداشت خودش از این قضیه این بود، حتی در اینجا سعید بن جبیر(رض) میگوید این چیز، به نظر خودش این را دارد میگوید که از ترس معاویه،مگر این همه مردم ترک، معاویه میآید این کار را انجام بدهد بگوید که ، دستور بدهد که هیچ کس حق ندارد؟چرا بخاطر بغض علی این کار ار انجام بدهند مگر علی دراینجا چه ربطی دارد من سؤالم اینجا هست، چه ربطی دارد بغض علی با ترک سنت، اصلاً شما خودتان لطف کنید فکر کنید یک سنت هست، سنت رسول الله چه ارتباطی با حضرت علی دارد که با حضرت علی چون ناراحت هست ناراحتی با حضرت علی آن را ترک سنت کند وقتی من میآیم یک برداشتی از حضرت عبدالله بن عباس آن موقع امکان دارد ناراحت شده باشد عصبانی شده باشد این حرف را زده، اما شما خودتان فکر کنید که ترک سنت به خاطر اینکه با حضرت علی(رض) اختلاف دارد . مگر سنت علی هست؟ یا سنت رسول لله (ص)؟
استاد یزدانی:
روایت صحیحی در منابع اهل سنت داریم که همه تصحیح کردند و خیلیها این روایت را نقل کردند که در زمان معاویة بن ابی سفیان مردم تلبیه نمیگفتند، لبیک اللهم لبیک نمیگفتند. ابن عباس در آن زمان زنده بود. در زمان معاویه یک روزی در مدينه دید که هیچ کس تلبیه نمیگوید. سؤال کرد چرا مردم تلبیه نمیگویند؟ سعید بن جبیر كه شاگرد ابن عباس هست میگوید اینها از معاویه میترسند چرا از معاویه میترسند؟ میگوید معاویه به آنها دستور داده و این سنت پیغمبر را بغضاً لأمیرالمیؤمنین علی بن ابی طالب ترک کردند. مگر امیرالمؤمنین چه کار کرده بود در حق شما؟ و این سؤال را هم خود ایشان مطرح کرد كه این سؤال مهمی هست، چه ربطی دارد به امیرالمؤمنین؟ سنت، سنت پیغمبر هست سنت امیرالمؤمنین که نیست. بغضاً لعلی سنت علی را باید ترک کنید نه بغضاً لعلی سنت پیغمبر را، چه ارتباطی بین این قضیه هست؟ باید به آن جواب داده بشود. من این روایت را از سنن نسائی خدمت بینندگان عزیز نشان بدهم.
صحیح سنن نسائی که آقای محمد ناصرالدین البانی این را نوشته،چاپ ریاض عربستان سعودی، المجلد الثانی، صفحه شماره 343.
عن سعید بن جبیر،
از سعید بن جبیر نقل شده که من با ابن عباس در عرفات بودم که من به اینها گفتم این عرفات بوده و عذر خواهی میکنم.
فقال ما لی لا أسمع الناس یلبّون
چه شده چرا نمیشنوم كه مردم تلبیه بگویند
قلت یخافون من معاویه.
از معاویه میترسند، ابن عباس از خیمه خودش بیرون آمد و گفت
لبیک اللهم لبیک، لبیک فإنّهم قد ترکوا السنة من بغض علی
اینها سنت پیغمبر را به خاطر بغضی که از امیرالمؤمنین دارند ترک کردند
آقای البانی هم میگوید سندش صحیح هست. این وهابی چه میگفت؟ میگفت نه این بغض، که بغض دینی نبوده، بغض سیاسی بوده. سنت پیغمبر را ترک میکنند بغضاً لعلی به خاطر بغض سیاسی؟ بحث دینی هست تلبیه هست، مراسم حج است سنت پیغمبر را ترک میکنند اینکه بحث سیاسی نیست. با امیرالمؤمنین مشکل دینی داشتند اینها. امیرالمؤمنین را مهدور الدم میدانستند هم اصحاب جمل عایشه و طلحه و زبیر امیرالمؤمنین را مهدور الدم میدانستند برای کشتن امیرالمؤمنين رفته بودند. معاویه هم امیرالمؤمنین را مهدور الدم میدانست، امیرالمؤمنین هم همینطور اینها را در وسط جنگ اگر دستشان میرسید همه اینها را میکشت و مهدور الدم میدانست، جنگ ، جنگ سیاسی نیست، جنگ جنگ دینی هست در جنگ سیاسی که کسی اینطور نمیماند.حالا از اینها بزرگتر آقای ابن تیمیه میخواهد از این قضیه جواب بدهد میگوید اصلاً پیغمبر چه زمانی دیدید تلبیه گفته باشد؟ اصلاً پیغمبر تلبیه نمیگفت منسک الشیخ الإسلام بن تیميه. کتاب مناسکش هست.
بیّن فیه صفت الحج و العمره و الاحکام و الزیاره. آقای علی محمد العمران کتاب را تحقیق کرده، چاپ دار عالم الفوائد در مکه مکرمه هست صفحه شماره 78،
و أمّا التّلبیه فی وقوفی بعرف و مزدلفه فلم ینقل عن النبی
اصلاً اینکه پیغمبر در عرفه، موقع وقوف در عرفه یا در مزدلفه که در غروف شب عرفه یا شام عرفه میشود میگوید اصلاً نقل نشده که پیغمبر تلبیه گفته باشد از خلفای راشدین نقل شده
و قد نقل عن الخلفاء الرّاشدین و غیرهم انّهم کانوا لا یلبّون بعرفه
که اینها به هر حال در عرفه تلبیه نمیگفتند. مقصودش از خلفای راشدین قطعاً معاویه است. معاویه را خلفای راشد میدانند.
به آقای محمد ناصر البانی بر میخورد همچین حرفی میآید تند از ابن تیمیه كه جواب میدهد در کتاب حجة النبی.
محمد ناصر الدین البانی وهابی، متوفای 1420،معاصر هست کتابی دارد به نام حجة النبی، که در بیروت چاپ شد المکتب الإسلامی بیروت، صفحه شماره 73 در پاورقی میآید میگوید
و من السنة أیضاً التلبیه فی موقفه علی عرفه
یک از سنتهای پیغمبر این هست که پیغمبر در عرفه چه کار میکرد، تلبیه میگفت
خلافاً لماذکر شیخ الإسلام فی منسکه
بر خلاف حرفی که آقای بن تیمیه در کتاب منسک، مناسک خودش نقل کرده،
بعد دلیلش چیست؟ دلیلش همین روایت سعید بن جبیر هست که ما با ابن عباس در عرفه بودیم سؤال کرد
یا سعید مالی لاأمسع الناس یلبون؟
چرا مردم تلیه نمیگویند، گفتند از معاویه میترسند بن عباس خارج شد و لبیک گفت و گفت اینها سنت را به خاطر بغض امیرالمؤمنین ترک میکنند
میگوید این روایت را حاکم نقل کرده تصریح کرده، ذهبی هم موافقت کرده و با روایت بعدی که از ابن عباس نقل کرده
أنّ رسول الله وقف بعرفات فلمّا قال لبیک اللهم لبیک قال انّما الخیر خیر الآخره و سنده حسن وصححه الحاکم و وافقه الذهبی.
آقای ابن تیمیه چه میگفت؟ میگفت اصلاً پیغمبر تلبیه گفته باشد چنین روایتی نداریم، نقل نشده چنین روایتی، اما آقای البانی میآید میگوید که نه این روایت هست سندش هم حسن هست حاکم تصحیح کرده ذهبی هم تایید کرده تصحیح حاکم را. این هم جواب اینها هست اما اینکه چه ربطی بین امیرالمؤمنین هست و ترک سنت پیغمبر، اگر میخواستند سنت پیغمبر را ترک کنند چه ربطی داشت که بغضاً لعلی باشد، چه ارتباطی هست بین این قضیه.
مصنف بن ابی شیبه، تحقیق آقای محمد ناصر بن عبد العزیز الشتری، معاصر هست الآن زنده هست، جلد هشت، چاپ اول،چاپ 1436، صفحه شماره 500.
روایتی را نقل میکند با سند صحیح که خودش میگوید سندش صحیح هست
عن بن عباس ذکر له أن معاویه نهی عن التلبیه
میگوید برای بن عباس گفتند که معاویه از تلبیه نهی میکند
فجاء حتی أخذ بعمودی الفسطاط ثم لبی
ابن عباس آمد ستون خیمه خودش را گرفت و تلبیه گفت
ثم قال علم أنّ علیاً کان یلبی فی هذا الیوم فأحب عن یخالفه
مجری:
عجب امیرالمؤمنین سنت را داشت انجام میداد.
استاد یزدانی:
چون امیرالمؤمنین همیشه این کار را انجام میداد سنت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب به پیروی از پیغمبر بود که هر وقت به اینجا میرسید شروع میکرد به لبیک اللهم لبیک گفتن معاویه میدانست که امیرالمؤمنین مقید هست به این کار خواست مخالفت کند با امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب.چون امیرالمؤمنین مقید بود همیشه این کار را انجام بدهد معاویه بخاطر اینکه مخالفت کند با علی، ما از این داستانها درباره بقیه هم روايت داریم که اینها مخالفت میکردند با سنت پیغمبر آقای در سنن نسائی نقل شده که محقق هم همان روایت است در پاورقی همین جمله را توضیح میدهد.
أی لأجل بغضه
چو با امیرالمؤمنین، بغض امیر المؤمنین را داشتند سنت پیغمبر را ترک میکردند چرا؟
وهو کان یتقید بالسنن
امیرالمؤمنین همیشه مقید بود سنند را انجام بدهد
فهؤلاء ترکوها بغضاً له
اینها میدیدند امیرالمؤمنین همیشه مقید هست سنت پیغمبر را انجام بدهد، اینها بغضاً به خاطر اینکه مخالفت کرده باشند با امیرالمؤمنین سنت پیغمبر را ترک میکردند
بیننده1:
روز جمعه آقای خدمتی یک برنامهای را رفتند و برای بیان فضیلت ابوبکر و عمر به قول معروف یک سری روایتی را میخواستند از کتب شیعه بیاورند و حالا جدا از اینکه نصف روایتهایی که آوردند از کتب اهل سنت آوردند ولی حالا من روایتی که از کتب شیعه آوردند را نگاه و یکی از آنها را داخل کتاب شیعه پیدا کردم.
روایتی هست در عیون اخبار الرضا (ع) جلد یک ، صفحه 313
به قول معروف در این روایت بیان شده، پیامبر اکرم(ص) یک فضیلتی را برای ابوبکر و عمر و عثمان بیان کردند.متنش را بعد از سندش میگوید:
قالَ رسول الله(ص) ان أبا بكر منى بمنزله السمع وان عمر منى بمنزله البصر
استاد یزدانی:
بله روایت در کتابهای متعدد نقل شده
عیون اخبار الرضا، معانی الاخبار، مدینة المعاجز
خیلی از کتابها نقل کردهاند این روايت را
بیننده:
الان یعنی این روایت که فضیلت هست یعنی سندش صحیح است و معتبر است و حالا میشود به آن استناد کرد؟
استاد یزدانی:
سندش كه صحیح نیست کاری به سندش نداریم که اصلاً سند صحیح باشد که به نفع ما هست
ابوالقاسم علی یابن احمد بن محمد بن عمران دقاق از محمد بن ابی عبدالله کوفی از سهل بن زیاد از حضرت عبدالعظیم حسنی از امام علی بن موسی الرضا (ع) از اجدادش از امام حسین(ع) از رسول خدا(ص)
استاد یزدانی:
ابوبکر برای من مثل گوشم میماند و عمر مثل چشمم میماند عثمان هم مثل قلب من، در قلب من جای دارد.
بله همین روایت را، ادامهاش را نگفتی بخواند؟
بیننده:
ادامهاش را نه تا آن قسمت عمر را که خواندم دیگر ادامهاش را یعنی نگذاشته بودند داخل ويديويی که پخش کردهاند ادامهاش را نخواندم .
استاد یزدانی:
پیغمبر باز دوباره گفت:
هم السمع والبصر والفؤاد ، وسيسألون عن الوصيي هذا وأشار إلى علي یابن ابی طالب عليه السلام
بعد این آیه را خواندند :
إن السمع والبصر والفؤاد كل أولئك كان عنه مسؤولا
این خیلی واضح است روایت.
استاد یزدانی:
سند روایت صحیح نیست حتی اگر هم صحیح بود برای مذهب شیعه هیچ مشکلی نداشت.
إن السمع والبصر والفؤاد كل أولئك كان عنه مسؤولا
اینها همه چیز را میدانستد یقین داشتند با یقین حق امیرالمؤمنین را غصب کردند و در قیامت هم خدا از اینها میپرسد.
مجری:
سؤال پرسیدند که سلام ببخشید در مورد بیعت رضوان که تمامی سنیها اعتقاد دارند که تمامیشان بهشتیاند آیا چنین ادعای درست است؟
استاد یزدانی:
در سایت تحقیقاتی مؤسسه حضرت ولیعصر(عج) اگر همین کلمه بیعت رضوان را سرچ بزنند مقالهای مفصلی در آنجا آمده و تمام استدلالهای اینها را آوردیم و جواب دادیم. اگر قرار بود خدواند از همه کسانی که در بیعت رضوان با پیغمبر بیعت کردند راضی باشد باید از عبدالله ابی منافق هم راضی باشد طبق روایت صحیح مسلم عبدالله ابن ابي در آن بیعت بوده آنجا بیعت کرده.
جواب این تیمیه را نشان بدهم خیلی مطلب جالبی هست یعنی کار را تمام کرده برای کسانی که استدلال میکنند به این آیه. روایت داریم در صحیح بخاری
وَإِنَّ اللَّهَ لَيُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الفَاجِرِ
یا بِالرّجُلِ الفَاسِق
این هم مصداقش ابن تیمیه است دیگر خدا میخواهد با حرفهای که ابن تیمیه میزند استدلال های اینها را نابود کند و مذهب شیعه را تقویت کند.
مجموع فتاوای ابن تینیه، جلد شماره 7، چاپ 1425، صفحه شماره 444
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ
ببینید خدا از چه کسانی راضی شده؟
عَنِ الْمُؤْمِنِينَ
نگفته از هرکسی که بیعت کرده
از مؤمنین راضی شده
ثابت کنید چه کسانی آنجا مؤمن بودند؟ آیا آنهای که در بیعت رضوان به نبوت پیغمبر شک کردند طبق روایت صحیح بخاری، خدا از آن ها هم راضي هست؟ خدا از او هم راضی شده؟ او که میگفت من آنجا شکی کردم که تا حالا همچین شکی نکرده بودم خدا از او هم راضي هست؟ نه نيست
إِذْ يُبَايِعُونَكَ
آن زمان که بیعت کردند خدا از آنها راضی شد
ببین اینها قیدهای که خدا میآورد دانه دانه قابل توجه است در زیر درخت
فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا
و بعد جال است میگوید:
بین أنه رضی عنهم
ابن تیمیه توضیح میدهد:
خداوند در این جا بیان میکند که راضی شده از مؤمنین در کجا؟ در همان زمان
رضایت، رضایت دائمی نیست (خدا از آنها در همان زمان راضی شده) چرا؟
فإن حرف (إذ) ظرف لما مضی من الزمان
حرف إذ با إذا فرقش در این است که حرف إذ ظرف است برای زمان گذشته، خدا میگوید:
إِذْ يُبَايِعُونَك
بله
(إذ) ظرف لما مضی من الزمان فعلم أنه ذاک الوقت رضی عنهم بسبب ذلک العمل
اینها چه کار کردند مؤمنینی که آنجا بودند نه منافقین نه عبدالله بن أبي نه بقیه که شک داشتند در نبوت پیغمبر. مؤمنیني كه در آن زمان بیعت کردند با پیغمبر، خداوند به خاطر آن بیعتی که کردند از آنها راضی شد و به آنها ثواب داد، این مسبب قبل از این نبود قبل از بیعت رضوان خدا از اینها راضی بوده؟ نه وقتی بیعت کردند خداوند از اینها راضی شده.
والموقت بوقتٍ لا یکون قبل وقته
خدا میگوید من در بیعت رضوان آن زمانی که بیعت کردند از اینها راضی شدم
و إذا کان راضیاً عنهم من جهة فهذا الرضی الخاص الحاصل بالبیعه لم یکن إلّا حینئذٍ
خدا برای چه از اینها راضی شده برای اینکه بیعت کردند، وقتی خدا برای بیعت کردن از اینها راضی شده این رضایت فقط برای همان زمان هست رضایت دائمی نیست که خدا، هر کسی بيعت کرد دیگر خدا برای همیشه از آنها راضی شده، نمیشود ابن تیمیه توضیح میدهد رضایت برای همان زمان هست بخاطر بیعتشان هست حالا کسی که بیعتش را شکسته چه؟ چه بیعتي گرفته بود؟ طبق روایت صحیح مسلم پیغمبر از اینها بیعت گرفته بود که دیگر فرار نکنند چون در جنگ احد پیغمبر تجربه داشت مسلمانها پیغمبر را رها کردند همه فرار کردند جز چند نفر که اسمهایشان هم مشخص هست. امیرالمؤمنین و یک عده دیگر مثل مقداد بن اسود . پیغمبر از اینها بیعت گرفت که دیگر فرار نکنید در هیچ جنگی. فتح خیبر رسیدیم فرار کردند یا نکردند؟ چه کسی فرار کرد؟ روایت صحیح داریم اول پیغمبر پرچم را داد دست فلانی او رفت و فرار کرد بعد از او پرچم را داد دست فلانی دوم او هم پرچم را گرفت و شرمنده و خجلان برگشت و فرار کرد از جنگ. تا به امیرالمؤمنین رسید
بعد از اين هم در جنگ حنین نص صریح قرآن کریم هست که فرار کردند همه فرار کردند جز یک عده مؤمنین که آنها هم مشخص هست اسمهایشان.
خداوند از اینها راضی شده برای بیعتی که کردند در همان لحظه راضی شده برای همیشه راضی نشده و هر کس بیعت را بعد از او شکسته دیگر آن رضایت تمام شده.
عبد الرحمن بن عدیس بلوی از کسانی هست که در بیعت رضوان حاضر هست، ایشان فرمانده کسانی است که از مصر آمده بودند برای کشتن عثمان، عثمان را هم کشتند، خدا از او راضی هست؟ بگویید کسانی که به عایشه همسر پیغمبر اتهام فحشا زدند، آقای حسان بن ثابت، شاعر مخصوص پیغمبر است از اصحاب بدر است، از اصحاب احد است، از اصحاب بیعت رضوان است. ایشان اتهام فحشا زده؛ خدا از او راضی هست؟ شما راضی هستید از او؟ آیا برادران اهل سنت میتوانند از او راضی باشند؟ نیستند دیگر هیچ کس از او راضی نیست، مسطح بن اثاثه ،پسر خاله عایشه هست که یکی از کسانی هست که اتهام فحشا به عایشه زده ، از اصحاب بدر، از اصحاب بیعت رضوان است، آیا خدا برای همیشه از او راضی است؟ و عده زیادی از کسانی که مسجد ضرار را تشکیل دادند خیلیها به هر حال جز بيعت، حالا مسجد ضرار قبلش بوده که در بیعت رضوان بودند و اهل سنت هیچ وقت از آنها راضی نیستند.
مجری:
اللهم اجعل محیانا محیا محمد و آل محمد اللهم اجعل مماتنا ممات محمد و آل محمد اللهم صلی علی محمد و آل محمد