هفتاد و ششمين برنامه كلمه طيبه با موضوعات:
- جايگاه امامت در روايات اهل البيت عليهم السلام
- مشروعيت بوسيدن مصحف
- جمع بين نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء در روايات اهل سقيفه
- اعلام امامت در حجة الوداع
تاریخ: 23/03/1401
برنامه: کلمه طیبه
مجری:
همانطور که بینندگان عزیز شما هم مطلع هستید ما این بنا را داریم در ابتدای همه برنامه ها و مخصوصاً در ابتدای کلمه طیبه همه حسن مطلع برنامه را ذکر نامی از کسی که این برنامه و این شبکه مزین به نام ایشان هست، حضرت ولی عصر (عج) می شنویم از اساتید و کارشناسان، در خدمت تان هستیم استفاده بکنیم از محضر تان و گوش جان می سپاریم به این روایات زیبا،
استاد یزدانی:
چون ایام، ایام ولادت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) بود، می خواهم یک روایتی از زبان آن حضرت بخوانم در یادآوری از حضرت حجت ابن الحسن المهدی (عج) روایتی که در کتاب عیون اخبار الرضا مرحوم شیخ صدوق جلد، 2 صفحه 296، حدیث 35، از این باب نقل شده، باب ثواب زیارت امام (ع)، خیلی روایت قشنگی هست، سند روایت صحیح است، و مطالب بسیار زیبایی در این روایت آمده، احمد بن زیاد از علی بن ابراهیم از ابراهیم بن هاشم، از عبد السلام بن صالح الهروی، تمام ثقه هستند، از دعبل بن علی الخزاعی رحمة الله علیه
«یقول لما أنشدت مولای الرضا علیه السلام قصیدتی التی أولها مدار آیات خلت من تلاوة و …»
وقتی من پیش حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) این شعر را خواندم
عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق ج 2 ص 296، حدیث 35
یک شعر بسیار پر محتوایی هست از دعبل خزاعی که این را در محضر حضرت امام رضا (ع) خوانده، خیلی روایت قشنگی هست، می گوید وقتی رسیدم به این جمله از شعر که
«فلما انتهیت إلی قولی: خروج امام لا محالة خارج، یقوم علی اسم الله والبرکات یمیز فینا کل حق و باطل و یجزی علی النعماء و النقمات»
می گوید وقتی به این جمله رسیدم که حتماً یک امامی خروج خواهد کرد که با اسم خدا و برکات خدا است، و او حق و باطل را جدا می کند و آنهایی که باید پاداش بگیرند پاداش می گیرد آنهایی هم که باید گرفتار نقمت بشوند گرفتار نقمت خواهند شد در ایام ظهور، توضیح این روایت هم نیازمند فرصت زیادی هست، می گوید وقتی این جملات را خواندم
«بکی الرضا علیه السلام بکاء شدیدا»
امام رضا(ع) به شدت گریه کردند
روایت درباره اشعار درباره امام زمان(ع) وقتی زیاد گریه کرد،
«ثم رفع رأسه إلی»
سرش را بالا برد به من فرمود
«یا خزاعی نطق روح القدس علی لسانک بهذین البیتین»
این تو نبودی که این دو بیت را خواندی،
خروج امام لا محالة خارج، یقوم علی اسم الله والبرکات یمیز فینا کل حق و باطل و یجزی علی النعماء و النقمات»
تو نبودی که اینها را خواندی، این جملات را روح القدس بر زبان تو جاری کرد،
«فهل تدری من هذا الإمام؟»
می دانی این امامی که فرمودی حتماً خروج می کند؟
چه می کند و چه می کند، و که هست؟ و چه زمانی ظهور می کند؟ گفتم
«لا یا سیدی»
من نمی دانم چه کسی هست
اما می دانم این را یقین دارم که یک امامی از شما اهل بیت علیهم السلام خروج خواهد کرد که
«یطهر الأرض من الفساد و یملؤها عدلا»
امامی که ظهور می کند تمام زمین را از فساد پاک می کند و آن را پر از عدل و داد می کند
چقدر زیبا است این جملات معلوم است بین همه شیعیان معروف بوده که امام زمان خواهد آمد و دنیایی را که پر از فساد شده را پاک می کند و دنیای پر از عدل و داد تحویل مردم می دهد، باید چقدر آدم منتظر همچین زمانی باشد که چقدر ارزشمند است
«فقال یا دعبل»
امام به دعبل خزاعی گفت
«الإمام بعدی محمد ابنی»
امام بعد از من پسرم محمد جواد هست،
امام جواد (ع) هست، و بعد از او امام علی الهادی، و بعد از او امام حسن عسکری
«و بعدا لحسن ابنه الحجة القائم المنتظر فی غیبته المطاع فی ظهوره»
بعد از امام عسکری فرزندش حضرت حجت خواهد آمد که او غیبت خواهد کرد در دوران غیبت باید منتظر او بود و در دوران ظهور باید از او اطاعت کرد
حالا ان شاءالله خدا به ما توفیق بدهد که آن دوران را درک کنیم و از امام بتوانیم تبعیت کنیم،
«لو لم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیملأها»
حتی اگر یک روز از دنیا باقی نمانده باشد،
این روایت را شیعه و سنی دارد این جمله را که خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا حضرت مهدی بیاید و دنیا را پر از عدل و داد بکند،
«کما ملئت جورا و ظلما»
«و أما متی؟»
چه زمانی این ظهور اتفاق خواهد افتاد؟
امام می فرماید
«فأخبار عن الوقت و لقد حدثنی أبی عن أبیه عن آبائه عن علی علیه السلام أن النبی (ص) قیل له: یا رسو الله (ص) متی یخرج القائم من ذریتک؟»
پدر من از از پدرش از پدرانش از امیرالمؤمنین از حضرت رسول خدا (ص) سؤال شد چه زمانی حضرت مهدی از ذریه تو ظهور خواهد کرد؟
پیامبر بزرگوار اسلام فرمود
«مثله مثل الساعة»
مثل روز قیامت است
زمان قیامت چه کسی می داند؟
«لا یجلیها لوقتها إلا هو ثقلت فی السماوات و الأرض لا یأتیکم إلا بغتة»
مثل دوران قیامت است کسی وقتش را نمی داند
اما چه زمانی خواهد آمد، یک دفعه، بغتة خواهد آمد، به یکباره امام خواهد آمد، و همه ما ان شاءالله، می بینیم، به همین دلیل است که نباید گفت امروز نمی آید، ما نباید منتظر باشیم، فعلاً که دنیا وضعیتی ندارد که امام زمان بیاید، این حرف ها را ما حق نداریم بزنیم ممکن است همین فردا بیاید، ممکن هست همین جمعه بیاید، ممکن است بعداً بیاید، مثل روز قیامت هست که ما نمی دانیم الآن قیامت می شود فردا قیامت می شود، صد سال دیگر، هزار سال دیگر، دو هزار سال دیگر، چند سال دیگر طول می کشد نمی دانیم، اما خواهد آمد این قطعی و این یقینی است که امام زمان خواهد آمد،
«یأتیکم إلا بغتية»
یک دفعه به یکباره بدون خبری از قبل یک دفعه امام زمان خواهد آمد و ان شاءالله خواهد آمد، امام رضا (ع) گریه کرده، برای امام زمان گریه کرده، برای این دورانی که خیلی سختی دارد می کشد امام زمان، این همه سال دوری این همه سال غربت این همه سال تنهایی، برای اینکه ما آن شیعه ای که باید باشیم نبودیم و نتوانستیم آن آمادگی لازم را داشته باشیم و آماده کنیم خودمان را و ان شاءالله که خداوند خودش آماده کند، دست ما نیست، ما اینقدر ضعیف هستیم که دیگر امیدی به ما نیست، ان شاءالله خود خداوند آن روز را آماده کند، زمینه هایش را آماده کند، که ما ببینیم آن دولت کریمه را که همه دنیا پر از عدل و داد هست، الآن همه عالم پر از فساد است، ان شاءالله دورانی را ببینیم که همه عالم پر از عدل و داد و آرامش و امنیت است.
مجری:
خیلی جالب و خیلی عالی، حالا مستمراً به هر مناسبتی هم که می شد حضرت عالی هم این لطف را می کردید و ما روایات از خود امام صادق (ع) روایت مشاهده کردیم، با همین مضامین اشتیاق به دیدن آن روز و چقدر زیاد هست که تمام اینها هم قطعاً برای تک تک ما درس هست که از همان زمان از همین روایاتی که از دیگر معصومین به ما رسیده این اشتیاق به نظر می رسید دیگر ما که در این دوران و در وسط این ظلم ها و این ظلمات هستیم بالاخره آیا به آنجا رسیدیم که این شوق و اشتیاق را در خودمان زنده بکنیم، ان شاءالله که به این مرحله برسیم.
استاد یزدانی:
ائمه ما امام صادق امام رضا و بقیه ائمه منتظر ظهور بودند و برای این دوران گریه می کردند، این دورانی که باید برسد و ان شاءالله خواهد رسید، ائمه ما منتظر بودند، حالا ما که خیلی نزدیک هستیم به دوران ظهور و می بینیم که خیلی نزدیک هست از جایی که دشمنان مان فکر می کنند خیلی دور است ما خیلی نزدیک می بینیم ان شاءالله خواهد آمد.
مجری:
ان شاءالله خیلی ممنون و متشکر بسیار خب الحمد الله این حسن مطلع این اشتیاق را برای ما ایجاد می کند ما را سر زنده تر می کند تا بتوانیم معرفت مان را بیشتر بکنیم بیشتر دنبال این بگردیم که حداقل به همین واسطه دیدن این کلیپ ها پاسخ دادن به شبهاتی که ممکن است به وجود بیاید زره ای بسیار ناچیز و اندک بتوانیم زمینه سازی ظهور منجی عالم بشریت حضرت آقا ولی عصر (عج) را ان شاءالله به همراه داشته باشد.
برویم باهم دیگر کلیپ اول را ببینیم ان شاءالله بر می گردیم و به نقد آن خواهیم نشست
کلیپ:
بعداً می رسیم به تلاش برای نسبت دادن شخصیت الهی به امامت مفید اخبار آحاد، مجهول سندی را نقل می کند، از جعفر بن محمد از پدرش از جدش که رسول الله فرمود
«لِمَا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ وَ انْتَهَیْتُ إِلَی سِدْرَهً الْمُنْتَهَی، نودیت: یا محمد؛ استوص بعلی(ع) خیراً، فإنّه سید المسلمین وإمام المتقین و قائد الغر المحجلین یوم القیامة»
زمانی که شب هنگام به آسمان دنیا برده شدم و به سدر المنتهی رسیدم، ندا داده شدم ای محمد در مورد علی سفارش نیک ما را بپذیر که او سید مسلمانان و امام متقیان و رهبر فرمانده سفید رویان در روز قیامت است،
الأمالی صفحه 173،
اما این بدون سند نقل می کند، حدیثی خیلی ضعیف هست، اصلاً معروف هم نیست پیغمبر هم صحبت نکرد درباره این، اصلاً مسئله معراج اساساً حدیث ضعیف هست، و ثابت نیست که پیامبر به آسمان رفت، و از ابو حمزه ثمالی از ابو جعفر یعنی امام باقر، از پدرش از جدش روایت نمود که می گوید الله جل جلاله جبرئیل را به سوی محمد فرستاد که در حیاتش به ولایت علی شهادت داده و او را پیش از وفات امیرالمؤمنین نام نهد و به این ترتیب 9 گروه را فرا خواند و فرمود شما را فرا خواندم تا گواهان خدا بر روی زمین باشید، چه این گواهی را ادا کنید یا آن را پنهان نمایید سپس فرمود ای ابوبکر برخیز و به علیم به عنوان امیرالمؤمنین سلام کن، ابوبکر گفت آیا دستور الله و رسولش چنین هست؟ فرمود بله، پس ابوبکر برخواست و سلام کرد سپس همین موارد را به عمر و مقداد و ابوذر و عبدالله بن مسعود و برید گفت، این هم در کتاب الأمالی صفحه 18 تا 19، این هم یک حدیث خیلی عجیب هست، اصلاً کسی رؤیت نکرده.
مجری:
این آقای احمد الکاتب بود که بالأخره شیوه های مختلف انکار را اینها پیش می گیرند، حضرت استاد سؤال این بود که ما روایاتی پیدا کردیم، که سند نداشتند، سند درست و حسابی و نشان می دادند که پیامبر سفارش کرده بود نسبت به حضرت امیرالمؤمنین، همچنین وصایت و امامت الهی مطرح شده بود و وقتی اینها سند ندارد پس اصل مطلب روی هوا است.
استاد یزدانی:
ایشان مدعی است که در حوزه بوده و طلبه بوده و آخوند بوده و بعد رفته سنی شده، در حالی که قبلاً خدمت تان گفتیم اینها همه اش دروغ است و ساختگی است و خیلی ها هستند در قم که درس می خوانند و سنی هستند شاید بخواهند حتی معمم هم بشوند کسی جلوی شان را نگیرد، خصوصاً آن زمانی که اینها بودند، می آید یک سری روایت می خواند و نقد می کند، نقد های خوبی هم می کند، نقد های بجا هست نقد هایشان، روایت ضعیف است بله ضعیف است روایت ما هم قبول داریم، ایشان هم می گوید روایت ضعیف است، بله ولی جنایتی که اینها می کنند ای هست که می آیند از بین صدها و هزاران روایت در باب ولایت امیرالمؤمنین می آیند همان روایت ضعیف را می آورند می گویند ببینید ضعیف است، بله ضعیف است هم می دانیم ضعیف است این روایت، خب تو اگر واقعاً اهل منطق هستی واقعاً دنبال حق و حقیقت هستی، چرا می آیی این روایات ضعیف را نقد می کنی، اینها را که ما هم نقد می کنیم، اینها را که ما هم بلد هستیم نقد کنیم، هر کسی بلد هست روایت ضعیف را بزند و بگوید ضعیف است تمام شد و رفت، این روایت را هیچ کس قبول ندارد، سندش فلانی است، خب چرا نمی آیی آن روایت صحیح را ببینی، یا می بینی خودت را به تغافل می زنی به ندیدن می زنی، نمی خوانی آن روایات صحیح را؛ حالا ما این را پخش کردیم تا بهانه ای بشود روایت را از زبان اهل بیت (ع) بخوانیم در باب امامت و فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب که شیعه و سنی نقل کرده،
«ذکر علی عبادة»
عبادتی باشد برای ما و همه بینندگان عزیز که این روایت را می شنوند و همینطور جوابی باشد برای اینها و اثبات ولایت و امامت اهل بیت (ع)، من تا جایی که فرصت باشد خیلی سریع این روایت را بخوانم، روایتی که در کتاب شریف کافی نقل شده، بهترین کتاب ما در بحث حدیث کتاب شریف کافی، جلد8، روضه کافی چاپ اول، چاپ 2007، در بیروت چاپ شده، صفحه 36 حدیث 21 از کتاب روضة کافی، خطبه ای از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب که با سند صحیح نقل شده، علی بن ابراهیم از پدرش از حماد بن عیسی از ابراهیم بن عثمان از سلیم بن قیس هلالی، همه روات ثقه هستند شک و شبهه ای در وثاقت این روایت نیست، ولی آقایان نمی آیند این روایات را بخوانند، می روند یک سری روایات ضعیف را اینها باید بخوانند.
مجری:
عزیزانی که آشنا هستند این آقای احمد الکاتب یک کتاب نوشته ظاهراً و هر بار که می آید و در این برنامه ما پخش می کنیم صحبت هایش را می بینیم که کلاً رویه اش همین است می گردد دنبال چند تا روایت ضعیف پیدا می کند، بالأخره یک راهی یاد گرفته، راه هر چند اشتباه یاد گرفته که می آید چند تا روایت ضعیف پیدا می کند اینها در فضائل امیرالمؤمنین هست و بخاطر اینکه بخواهد بیاید نقد بکند اصل مطلب را می آید این روایات ضعیف را بیان می کند می گوید ببینید این روایت ضعیف است پس اصل مطلب ضعیف هست، اصلاً نیاز به توضیح ندارد بطلان این حرف.
استاد یزدانی:
روایت همانطور که خدمت تان گفتم سندش صحیح است، روایت طولانی هم هست خطبه ای از امیرالمؤمنین (ع) که این خطبه را می خواند در پایین صفحه می گوید
«ثم أقبل بوجهه و حوله ناس من اهل بیته و خاصّته و شیعته»
امیرالمؤمنین صورتش را برگرداند که در اطراف آن حضرت بعضی از اهل بیت آن حضرت بود و بعضی از شیعیان خاص آن حضرت
الکافی، روضه کافی، ج 8، چاپ اول، چاپ 2007، بیروت، ص 36، حدیث 21
بقیه نبودند که این یعنی بعضی از کلماتی که امیرالمؤمنین در این جملات می فرمایند بودند، همه ولی خب اینجا را باید بعضی ها باشند،
«فقا قد عملت الولاة قبلی أعمالاً خالفوا فیها رسو الله متعمدین لخلافه ناقضین لعهده مغیرین لسنته»
خلفا و عمّال و عاملان قبل از من والیان قبل از من اعمالی انجام دادند که در این اعمال با رسول خدا عمداً مخالفت کردند، عهد پیغمبر را شکستند، سنت پیغمبر را تغییر دادند.
خلفای قبل از من سنت پیغمبر را عمداً تغییر دادند،
«ولو حملت الناس علی ترکها»
اگر من بخواهم مردم را مجبور کنم که اینها را ترک کنند
و آن چیزهایی که اینها خراب کردند سر جای خودش بر گردانم و به آن عصری بر گردانم که در زمان پیغمبر بود
«لتفرق عنّی جندی»
این لشکر من از دور من دور می شوند
تنها می مانم یا
«قلیل من شیعتی الذی عرفوا فضلی»
یا تعداد کمی از شیعیان من می مانند،
چه شیعیانی؟ آنهایی که فضیلت من را می دانند، می دانند من چه فضیلتی دارم
«و فرض امامتی من کتاب الله عزوجل و سنة رسول الله»
و می دانند که خداوند در قرآنش امامت من را واجب کرده و پیغمبرش امامت من را فرض قرار داده
خب این روایت خیلی واضح است که امیرالمؤمنین خودش را امام الهی می دانسته و امامت را مقام الهی می دانسته و بر این اعتقاد بوده که خداوند در قرآنش امامت آن حضرت را واجب کرده پیغمبرش را هم همینطور، خب چرا نمی آیی این روایت را بخوانی می رویم یک روایت ضعیف از کتاب امالی شیخ مفید، شیخ طوسی یا بقیه می خوانی و می گویی که روایت ضعیف بود، حالا که روایت ضعیف بود پس اصل امامت زیر سؤال می رود، مثل اینکه آدم بیاید بحث توحید باشد برود یک کتاب ضعیف یک روایت ضعیفی را پیدا کند، بخواند بگوید اصلاً توحید دروغ است باید دوتا خدا داشت چون این روایت ضعیف است، خب آیات و روایات دیگر را چرا نمی خوانی؟
باز روایتی از حضرت امام صادق (ع) در همین کتاب شریف کافی، جلد 1، چاپ اول، چاپ 2007، صفحه 238، اصول کافی، باب حالات ائمه فی السن،
«عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی، حسن بن محبوب، حشام بن سالم، یزید الکناسی»
الکافی، ج 1، چاپ اول، چاپ 2007، ص 238
تمام این روات ثقه هستند شک و شبهه ای در وثاقت احدی از این روات نیست که می گوید از ابا جعفر امام باقر (ع) سؤال کردم
«أکان عیسی بن مریم حین تکلم فی المهد حجة الله علی أهل زمانه؟»
آن زمانی که عیسی بن مریم در گهواره صحبت می کرد حجت بود بر اهل زمانش؟
امام فرمود:
«کان یومئذ نبیاً حجة الله غیر مرسل»
تا در صفحه بعد صفحه 239 می گوید
«فقلت»
سؤال کردم از امام باقر (ع)
«جلعت فداک أکان علی علیه السلام حجة من الله و رسوله علی هذه الأمة فی حایة رسول الله؟»
آیا علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین در زمان رسول خدا بر امت حجت بود یا نبود>
«فقال نعم»
بله حجت بود
از چه زمانی؟
«یوم اقامه للناس و نسبه علماً و دعاهم إلی ولایته و أمرهم بطاعته»
از آن زمانی که پیغمبر بزرگوار اسلام دست امیرالمؤمنین را گرفت و او را به عنوان علم نسب کرد
و همه مردم را دعوت کرد بیایید ولایت امیرالمؤمنین را بپذیرید و دستور داد همه از امیرالمؤمنین اطاعت کنید، از آن روز امیرالمؤمنین حجت بر مردم بود،
«قلت و کانت طاعة علیب واجبة علی الناس فی حیاة رسول الله و بعد وفاته؟»
سؤال کردم اطاعت از امیرالمؤمنین بر مردم در زمان حیات پیغمبر و بعد از آن واجب بود یا نبود؟
«قال نعم»
واجب بود در زمان حیات پیغمبر هم
«ولکنه صمت فلم یتکلم مع رسول الله و کانت الطاعة لرسول الله علی أمته و علی علیٍ فی حیاة رسول الله»
بله امیرالمؤمنین امام بود واجب الإطاعت بود اما با وجود پیغمبر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب اما صامت بود،
یعنی امر و دستور به مردم نمی داد پیغمبر هست، با وجود پیغمبر نیازی نبود، و حجت بود بر مردم، در زمان حیات پیغمبر اطاعتش واجب بود،
«و کانت الطاعة من الله و من رسوله علی النّاس کلهم لعلیٍ بعد وفاة رسول الله و کان علی حکیما عالماً»
چقدر روایت واضح و قشنگ است، ولی کجا است وهابی که این روایات را ببیند، می آید از کتاب های شیعه عقاید شیعه را نقد می کند، می رود همان روایت ضعیف را می خواند، خب مرد باش تو که دنبال حقیقت هستی، تو اگر واقعاً دنبال حقیقت هستی خب بیا این روایت را بخوان، نقد هم بکن، ببینم چه نقدی می خواهی بکنی روایت به این واضحی، سند صحیح متن به این واضحی، می رود یک روایت می خواند از کتاب الإرشاد شیخ مفید ببینید روایت ضعیف بود.
مجری:
حاج آقا مثل این می ماند که یک نفر بیاید به خود این آقای احمد الکاتب بگوید یک کسی که رافضی هست به او بگوید که تو حلال زاده هستی، این بگوید که نه چون که تو رافضی بودی پس حرفت اشتباه است، خب حرف های دیگر را هم باید بگیری اگر واقعاً این کار را می کنی، اینجا هم باید همینطور عمل بکنید،
استاد یزدانی:
باز یک روایت دیگر که این هم صریح و واضح است، از همان کتاب شریف کافی، من سعی کردم روایات را همه را از کتاب کافی انتخاب کنم، که کتاب بسیار مهمی است برای ما و مرحوم شیخ کلینی نوشته، و این کتاب در زمان عصر غیبت صغری نوشته شده، اصول کا فی جلد1 صفحه 173 کتاب الحجة، حدیث 4، علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیری از عمر بن أذینه از زراره و فضیل بن یسار و بکیر بن اعین و محمد بن مسلم و برید بن معاویه و ابی الجارود
«جمیعاً عن ابی جعفر»
اصول کا فی، شیخ کلینی، ج 1 ص 173 کتاب الحجة، حدیث 4
اتفاقاً در این روایتی که ایشان می خواند هم یکی از روایت برید بن معاویه بود، خب سند از این صحیح تر کم پیدا می شود، سند خیلی واضح است همه اینها از بزرگان شیعه هستند، و وثاقت اینها شک و شبهه ای نیست، تا در صفحه 174 از امام باقر (ع) که می فرماید
«امر الله عزوجل بولایة علیٍ و أنزل علیه إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و فرض ولایة اولی الأمر»
خدا در قرآنش دستور داده است به ولایت امیرالمؤمین،
با چه آیه ای این آیه 55 سوره مبارکه مائده
«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»
مائده/55
چرا نمی آیی این روایت را بخوانی به این قشنگی؟
«و فرض ولایة اولی الأمر»
خدا در قرآن دستور دارد که اطاعت از اولی الأمر واجب هست
«أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ منکم»
«فلم یدروا ماهی»
مردم نمی دانستند، این اولی الأمر چه کسانی هستند
خداوند به پیغمبرش دستور داد ولایت را برای اینها تفسیر کن، نمی دانستند ولایت یعنی چه، همانطور که نماز را، همانطور که زکات را، همانطور که روزه را، همانطور که حج را پیغمبر تفسیر کرد، وقتی این دستور آمد
«ضاق بذلک صدر رسول الله»
یک کم برای پیغمبر سخت بود
چون می ترسید
«و تخوف أن ییرتدوا عن دینهم أن یکذبوه»
می ترسید مردم مرتد بشوند تکذیب کنند، پیغمبر بزرگوار اسلام را
چون اینها خیلی نسبت به امیرالمؤمنین حسادت می کردند هر چیزی که پیغمبر نسبت به امیرالمؤمنین می گفت اینها حسادت شان بیشتر می شد، می ترسید این را بگویند دیگر کلاً تکذیب کنند و مرتد بشوند، و خداوند دستور داد
«یٰا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ»
مائده/67
خداوند در آیه ابلاغ دستور داد شما ابلاغ کن ما می دانیم با این مردم چکار کنیم،
«فصدع بأمر الله تعالی ذکره فقام بولایة علیٍ یوم غدیر خم»
پیغمبر بزرگوار اسلام در روز عید غدیر خم آمد و ولایت امیرالمؤمنین را اعلام کرد به مردم هم دستور داد
«أن یبلغ الشاهد الغائب»
و بعد هم این آیه نازل شد
«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا»
خب چرا شما نمی آیید این روایت به این واضحی را بخوانید؟ حضرت امام باقر (ع) با سند صحیح به چهار تا آیه از قرآن کریم اینجا استدلال کرده، آیه ولایت، آیه اولی الأمر، آیه ابلاغ و آیه اکمال، و صریح می گوید اینها ولایت امیرالمؤمنین را در قرآن ثابت می کند، چرا نمی آیید شما این روایت صحیح را بخوانید و می روید روایت ضعیف را می خوانید، از این دست روایت خیلی زیاد هست، الآن من یک روایت دیگر از همین کتاب شریف کافی برایتان بخوانم، کتاب شریف کافی، کتاب اصول کافی، جلد3، چاپ 15 جلدی، این کتاب 15 جلدی چاپ شده، صفحه 61، کتاب الإیمان و الکفر، حدیث شماره 9، از این باب، عیسی بن سری می گوید به امام صادق (ع) عرض کردم
«حدثنی عما بنیت علیه دعائم الإسلام إذ أنا أخذت بها زکا عملی و لم یضرنی جهل ما جهلت بعده»
به امام صادق عرض کردم آن ستون های اصلی دین اسلام را به من معرفی کن که اگر من به آن ستون ها معتقد باشم به آنها اعتقاد داشته باشم عمل من پاک است و ضرر نمی زند اگر چیز های دیگر را هم ندانم،
اصول کافی، ج 3، ص 61، کتاب الإیمان و الکفر، حدیث شماره 9
آن ستون های اسلام چه هست که اگر من انجام بدهم عمل من درست است، اینها مشخص است که اگر آدم عمل خوب انجام بدهد به این ستون های دین اسلام دعائم اسلام معتقد نباشد عملش هیچ سودی ندارد، امام فرمود
«شهادة أن لا إله الّا الله»
شهادت به وحدانیت خدا
«و أن محمد رسول الله (ص)»
و اینکه حضرت محمد (ص) پیامبر خدا است،
«و الإقرار به بما جاء به من عند الله»
اقرار به قرآن و اینها
«و حق فی أموال من الزکاة»
اقرار به زکات،
«و الولایة التی أمر الله بها ولایة آل محمد»
و تو باید اقرار کنی به آن ولایتی که خدا دستور داده
ولایت چه کسی را خدا دستور داده؟ ولایت آل محمد (ص)
«فإن رسول الله قال من مات و لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة قال الله عزوجل اطیعوا اله واطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم»
امام چه کسی است؟ اولی الأمر چه کسی هست؟ امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، و تا خودش، روایت سندش صحیح اسـت، صحیح اعلایی هست این روایت، علی بن ابراهیم، محمد بن عیسی، یونس حماد، همه اینها ثقه هستند و ثابت می کند که طبق آیه قرآن کریم، اطاعت از امیرالمؤمنین واجب است، ولایت امیرالمؤمنین جزو ستون های دین است، اگر کسی به اینها اعتقاد نداشته باشد، به وحدانیت خدا نبوت پیغمبر و ولایت اهل بیت (ع) عملی از او پذیرفته نمی شود، و بعد روایت خیلی طولانی هست، در صفحه بعد
«و أحوج ما یکون احدکم إلی معرفته إذا بلغت نفسه هاهنا»
شما چه زمانی متوجه می شوید، که اینها برای شما ضروری است؟ آن زمان که نفس تان به اینجا می رسد، و دیگر آن زمان متوجه می شوید که چقدر مهم هست بحث ولایت اهل بیت (ع).
آقای احمد الکاتب شما می خواهید روایت بخوانید از کتاب های شیعه بحث امامت را، اینها را بخوان، منصف باش، انصاف این است که شما می خواهی عقاید شیعه را از کتاب های شیعه نقد کنی، به یک چیزهایی استدلال کنی که برایش یک حجت باشد، نه به یک سری روایات ضعیف خب بیا اینها را بخوان ببینیم چه نقدی می توانی داشته باشی به این روایات.
مجری:
بسیار عالی باز الحمد الله فرصتی پیش آمد و این فضائل و این عبادت را انجام دادیم، و شنیدیم از فضائل آقا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و همه ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین، ما این را از استاد درخواست می کنیم در روایت قبلی که بیان فرمودید بحث ایه ابلاغ و آیه اکمال هم مطرح بود ان شاءالله این جلسه اگر فرصت شد حتماً کلیپی راجع به غدیر پخش می شود اما جلسات آینده هم تا برسیم به ان شاءالله روز غدیر فکر می کنم 4 جلسه ای باقی مانده، حتماً یکی از آن شبهات را که اینها مفصل وارد می کنند، حتماً یکی از آن کلیپ ها هم آماده بشود که ان شاءالله عزیزان بیننده هم از فیض این مطالب ان شاءالله بهره ببرند.
استاد یزدانی:
بله شروع کردند اینها از هفته پیش از دو هفته پیش تقریباً شروع کردند، غدیر خم را، یعنی چقدر فشار می آورد غدیر به اینها که از یک ماه قبل شروع کردند به شبهه افکنی، همان شبهات تکراری و واقعاً من خسته می شویم این شبهات را ما دهها بار جواب دادیم، دوباره همان ها را مطرح می کنند با اینکه می دانند جوابش چیست، خجالت نمی کشند، حیان می کنند، دقیقاً همان روش شیطان را دارند، شیطان برای اینکه وسوسه کند، یکبار دو بار ده بار هم شیطان را رد کنید، دفعه یازدهم دوباره وسوسه اش را انجام می دهد، اینها هم همینطور هستند این شبهات را همینطور تکرار می کنند، با اینکه می دانند جوابش چیست، با اینکه می دانند ما جواب خواهیم داد، ولی چاره ای نیست، درست هست حرف ها تکراری ممکن است بشود، جواب ها ممکن است تکراری بشود، ولی چاره ای نداریم و ان شاءالله جواب خواهیم داد به همه شبهات اینها که درباره غدیر خم دارند.
مجری:
ان شاءالله بسیار خب الحمد الله تا اینجا توانستیم هم روایت در ابتدا روایت زیبایی که از حضرت آقا علی بن موسی الرضا (ع) در باب حضرت آقا امام زمان (عج) مطرح شده بود را حضرت استاد مطرح کردند، و بعد از آن هم که یک کلیپ پخش شد و پاسخش را شنیدیم، خب بدون فوت وقت برویم سراغ کلیپ بعد و کلیپ دوم را باهم ببینیم
کلیپ:
– استاد خدمتی بدو اتلاف وقت بحث حجة الوداع رسول الله (ص) بسیار مهم هست، قرار بود که اشاره ای بسیار مختصر به حجة الوداع رسول الله داشته باشیم و بیانیه ای که رسول الله (ص) در حجة الوداع مطرح کرد، و چقدر آن بیان بسیار مهم و تاریخی، حضرت رسول (ص) اشاره ای به ابوبکر، عمر عثمان علی، نکرد در آن حجة الوداعی که 124 هزار نفر حاضر بودند در آن مکان بسیار مهم، و اصلاً پیام حجة الوداع و بعد از آن بحث غدیر خم که موضوع امشب ما هست، و علت اصرار آخوندها بر غدیر خم، بفرمایید.
+ آن چیزی که واضح است، و همه می دانند و بدون اغماض این است که خطبه رسول الله (ص) در حجة الوداع ربطی به ابوبکر و عمر و عثمان و علی و هیچ نداشت، توصیه رسول الله (ص) بود که یک توصیه ای داشتند به عموم مسلمین که شما در این جمعی که هستید گواهی بدهید که آیا من تبلیغ دین انجام دادم یا ندادم،
«علی هل بلغت»
همه عرض کردند بله یا رسول الله شما دین را کاملاً تبلیغ کردی و رساندی و دست مبارک بالا می برد و می فرمود
«اللهم فشهد»
خدایا گواه باش
ولی از اسمی از علی و عمر و عثمان نبرد، در رابطه با اینکه باهم دیگر وحدت داشته باشید بعد از من همدیگر را نکشید بخاطر دنیا تفرقه ای بین شما به وجود نیاید، ربا خواری نکنید، ربا حرام است، من ربای عمویم عباس را زیر پا می گذارم، و توصیه کردند به زنان ظلم نکنید، زنانی که شما تصرف کردید این به حکم خداوند بوده و با کلمة الله شما آنها را تصرف کردید به آنها ظلم نکنید، ستم نکنید، حق زن را به زن بدهید و این توصیه پیامبر بود
مجری:
همانطور که استاد فرمودند این جنب و جوش ها و اینها در تکاپوی غدیر خودشان را آماده می کنند و از جمله آنها اینکه در حجة الوداع اصلاً صحبتی از وصایت و ولایت و صحبتی از اهل بیت انجام نشده و صرفاً بحث یک سری بحثی بوده که بحث اقراری بوده که از مردم بنا بوده گرفته بشود که «هل بلغت؟»، به همه فروع دین به جز صرفاً همین امر بسیار مهم وصایت و ولایت و امامت که این شبهه این افراد هست.
استاد یزدانی:
طبق عادت همیشگی شان اینها می خواهند حجة الوداع را خطبه حجة الوداع پیغمبر را نقل کنند فقط همان بخش هایی را نقل می کنند که ربا نخورید، هم دیگر را نکشید، چه نکنید چه نکنید، پیغمبر در حجة الوداع فقط همین یک خطبه را خوانده؟ همین یک مطلب را گفته؟ چرا آن بخش هایی را که ناقص هست می خوانید، بخاری خب نقل کرده، ناقص نقل کرده، مسلم نقل کرده ناقص نقل کرده خب چرا سراغ کتاب های دیگر نمی روید شما، چرا فقط همین ها را می خوانید، بعد ادعا می کنید که پیغمبر بزرگوار اسلام در غدیر خم از هیچ کسی صحبت نکرده، از فلانی و فلانی و فلانی صحبت نکرده از امیرالمؤمنین هم حرفی به میان نیامده، بله از آنها که شما می گویید از آنها بله هیچ صحبتی از آنها هیچ وقت پیغمبر بزرگوار اسلام نکرده، ولی از امیرالمؤمنین در حجة الوداع هم امیرالمؤمنین روایتی که پیغمبر بزرگوار اسلام خوانده می شود از آن استفاده کرد ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب را و اطاعت از آن حضرت را، من فقط یکی از آن روایات را بخوانم که با سند صحیح در کتابهای خودتان نقل کردند علمای خودتان تصحیح کردند این روایت را، صحیح سنن ترمزی، اصل سنن برای آقای محمد بن عیسی ترمزی هست این کتاب را آقای محمد ناصر الدین البانی وهابی تصحیح کرده، روایات صحیح اش را جدا کرده این بخش روایات صحیح هست، مجلد3 چاپ ریاض عربستان سعودی هم هست، صفحه 542، باب مناقب اهل بیت النبی، در باب فضائل اهل بیت (ع) این روایت را نقل کرده، از جابر بن عبدالله انصاری که می گوید
«رأیت رسول الله فی حجته یوم عرفة»
من در روز عرفه پیغمبر را دیدم
صحیح سنن ترمزی محمد بن عیسی ترمزی، تصحیح محمد ناصر الدین البانی، ج 3 چاپ ریاض عربستان سعودی، ص 542، باب مناقب اهل بیت النبی
که بر ناقه خودش سوار شده بود و خطبه می خواند، این خطبه را وهابی ها نمی بینند، فقط آن خطبه ای را می بینند که در بحث ربا و این مسائل هست، که پیغمبر می فرمود،
«یا أیها الناس»
ای مردم
«إنی قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به»
من در میان شما چیزی بر جای می گذارم که اگر به آن اخذ کنید،
«لن تضلوا»
هرگز گمراه نمی شوید،
«کتاب الله و عترتی اهل بیتی»
کتاب خدا و خاندانم اهل بیتم
و اقای البانی هم می گوید سندش صحیح است، اما چرا وهابی ها این روایت را نمی بینند، چرا مخالفین شیعه این روایت را نمی بینند، روایت به این واضحی، منطوق کلام این هست که هر کس از اهل بیت (ع) اطاعت کند، از قرآن اطاعت کند هرگز گمراه نمی شود، مفهومش چیست، هر کسی از اینها اطاعت نکند گمراه می شود، خیلی واضح است این روایت، با این سند صحیح، جالب است آقای البانی در سلسلة الأحادیث صحیحه هم همین روایت را می آورد، سندهای متعددش را می آ ورد، سلسلة الأحادیث صحیحه جلد4، صفحه 355، حدیث 1761، همین روایت را می آورد سند های متعددش را می آورد، ضعیف هایش را می آورد، صحیح هایش را می آ ورد، شواهدش را می آورد، تا در صفحه 358، همین کاری که الآن وهابی ها انجام می دهند را ایشان اینجا متذکر می شود، می گوید من این حدیث را خیلی وقت پیش سندهایش را پیدا کرده بودم، در یک مهاجرتی که از دمشق به عمان داشتم و به عمارات عربی رفتم، در قطر بعضی از اساتید و دکاترة طیب را دیدم، پاک را دیدم، این دکاترة چه کار می کردند؟ به من هدیه کردند رساله ای بر تضعیف این حدیث را، یک کتاب نوشته بودند که در این کتاب حدیث ثقلین را تضعیف کرده بودند، تعجب کردم، اینها چکار کرده بودند؟ دو نکته را رعایت نکرده بودند،
«اقتصر فی تجریجه علی بعض المصادر المطبوعه المتداوله»
بعضی از طریق های این روایت را جمع کرد بودند آنهایی که چاپ شده و متداول هست
سلسلة الأحادیث صحیحه، البانی، ج 4، صفحه 355، حدیث 1761، ص 358
«و لذلک قصر تقصیراً فاحشاً فی تحقیق الکلام علیه»
اینها خیلی تقصیر بسیار فاحشی انجام داده بودند در تخریج این روایت در جمع آوری سندهای این روایت
سندهای زیادی دارد اسانید زیادی دارد بعضی هایش صحیح است، بعضی هایش حسن هست، شواهد دارد مطابعات دارد، ولی اینها فقط رفته بودند همان هایی که ضعیف هست همان ها را جمع کرده بودند، دوم عملمایی که این روایت را تصحیح کرده بودند اصلاً نگاه نکرده بودند، نرفته بودند ببینند چه عالم تصحیح کرده چه عالمی تضعیف کرده، کثرة طرق را ندیده بودند، و گرفتار این خطای فاضح و فضیح شده بودند و این حدیث را تضعیف کرد ه بودند، همین کاری که الآن وهابی ها انجام می دهند، می خواهند حدیث ثقلین را بررسی بکنند می آیند یک حدیث ضعیف را می آورند می گوید ببینید ضعیف است، این ضعیف هست، تو صحیح هایش را هم ببین، قائده علم مصطلح الحدیث این است که آدم همه طرقش را جمع می کند، وقتی همه طرق را جمع کرد، همه اسانید را دید حکم می کند صحیح است یا ضعیف است، اینها می آیند ضعیف ها را جمع می کنند می گویند ضعیف است، خب صحیح هایش را چرا نمی آورید، چون اگر بیاورند دیگر باید همه چیز را جمع کنند.
مجری:
جالب است اینکه خودش شخص البانی اگر نگوییم سختگیر ترین اما جزء سختگیر ترین افرادی است که حتی نسبت به خیلی از آن صحاح های دیگر را هم این خیلی از چیزها را بقیه صحیح می د انند اما البانی تضعیف می کند، حالا اینجا اینها آمدند چیزی را دارند تضعیف می کنند که خود البانی این را تصحیح کرده.
استاد یزدانی:
خود البانی می گوید که من تعجب می کنم اینها چطور آدم هایی هستند می آیند حدیث ثقلین را تضعیف می کنند حدیث ثقلین که اینطوری هست این قدر مطابعات دارد، همین روایت به روشنی امامت اهل بیت (ع) را ثابت می کند همانطور که بعضی از بزرگان شان گفتند، حالا من خیلی سریع سریع اینها را خدمت بینندگان عزیز نشان بدهم، آقای ابن حجر هیتمی، در کتاب الصوائق المحرقه خودش، متوفای 974 هست، یکی از کتاب هایی که ضد شیعه نوشته شده ولی مطالبی که در آن جمع کرده خیلی به نفع شیعه بوده، مکتبة الفیّاض در منصوره مصر چاپ شده، چاپ اول، چاپ 1429، باب11، صفحه 432، یک روایت هست،
«و فی رویاة صحیحة»
روایتی که صحیح است
الصوائق المحرقه، ابن حجر هیتمی، متوفای 974، کمتبة الفیّاض منصوره، چاپ اول، چاپ 1429، باب 11، ص 432
روایتی که صحیح است نقل شده،
«إنی تارکم فیکم أمرین»
من در میان شما دو چیز بر جای می گذارم که
«لن تضلوا إن تبعتمو هما»
گمراه نمی شوید اگر از این دو تبعیت کنید
اینها چیست؟ کتاب خدا و اهل بیت من و عترت من، خب این روایت به این واضحی سند صحیح، ثابت می کند که ما باید از اهل بیت (ع) اطاعت کنیم، در کنار قرآن همانطور که از قرآن اطاعت می کنیم، همانطور هم باید از اهل بیت اطاعت کنیم، آقای مبارک فوری در کتاب تحفة الحوذی خودش، شرح سنن ترمزی هست، همین روایتی که از ترمزی خواندیم را می آورد توضیح می دهد، شرح سنن ترمزی، روایت حدیث ثقلین را که از ترمزی خواندیم، جلد 10، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ 1410، چاپ اول، صفحه 197، دقیقاً همان روایت را می آورد از زید بن ارقم، این یک روایت دیگر است که
«إنی تارکم فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلّو بعدی»
من چیزی در میان شما بر جای می گذارم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید
تحفة الحوذی ،مبارک فوری، شرح سنن ترمزی ،ج 10، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ 1410، چاپ اول، ص 197
یکی از آنها که بزرگتر از بقیه است کتاب خدا است و دومی عترت و اهل بیت من هستند، این دو هرگز از همدیگر جدا نمی شوند تا قیامت،
«فأنظروا کیف تخلفونی فیهما»
حواس تان باشد که با اینها چه برخوردی بعد از من خواهید کرد
در پایین ایشان توضیح می دهد، می گوید طیبی در شرح این روایت گفته،
«إنی تارکم فیکم اشارة إلی أن هما بمنزلة التوأمین الخلفین عن رسول الله»
این روایت ثابت می کند اشاره دارد به اینکه قرآن و اهل بیت هر دو هم زمان دو جانشین پیغمبر هستند
«بمنزلة التوأمین الخلفین عن رسول الله و أنه یوصی ال الأمة بحسن المخالقه معهما و ایثار حق هما علی انفسهم»
پیغمبر دستور داده که با قرآن و اهل بیت درست برخورد کنید حق این دوتا را بدهید، درست حق اینها را ادا کنید
و بعد تا اینجایی که می فرماید
«فانضروا کیف تخلفونی فیهما؛ أی کیف تکولون بعدی خلفاء ای عاملین متمسکین بهما»
ببینید چقدر واضح است پیغمبر بزرگوار اسلام می فرماید حواستان باشد که چطور بعد از من با اینها برخورد می کنید چطور به قرآن و اهل بیت تمسک می کنید، خب پیغمبر بزرگوار اسلام در حجة الوداع واضح و روشن خطبه می خواند، می گوید مردم بعد از من دو چیز مانده یک قرآن دو سنت، این دوتا جانشین من هستند در میان شما حواستان باشد که چطور با اینها برخورد می کنید، الآن اطاعت از قرآن واجب هست یا نیست؟ واجب است دیگر، پس اطاعت از اهل بیت هم واجب است، تمسک به قرآن واجب هست یا نیست؟ این عالم سنی می گوید بله تمسک له قرآن هم واجب است، تمسک به اهل بیت هم واجب است، شما چرا اینها را قبول نمی کنید، اگر پیغمبر فقط همین یک جمله را درباره اهل بیت گفته بود، اطاعت از امیرالمؤمنین و سایر اهل بیت واجب بود، ولی شما چرا اینها را نمی بینید، می بینید نه اینکه نبینید نه اینکه ندانید، می دانید و خودتان را به ندیدن می زنید، خودتان را به ندانستن می زنید، ولی بدانید که پیغمبر بزرگوار اسلام در کنار حوز کوثر همینجایی که قرآن و اهل بیت بر آن حضرت وارد می شود همینجا یقه شما را خواهد گرفت که من به شما گفته بودم
«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی»
من به شما گفته بودم که از قرآن و اهل بیت تبعیت کنید،
«ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی»
چرا گمراه شدید، مگر من نگفته بودم از اهل بیت اطاعت کنید، مگر من نگفته بودم از قرآن اطاعت کنید، چرا گمراه شدید با اینکه می دانستید، و این بهترین دلیل هست، شما می گویید پیغمبر در حجة الوداع هیچ چیز نگفته این هم حجة الوداع، این هم روایتش، ان شاءالله بقیه شبهات شان را هم درباره غدیر خم در هفته های بعد ان شاءالله مفصل جواب خواهیم داد.
مجری:
ان شاءالله بله خیلی هم به جا بود و خیلی از ما منتظر این بودیم که مسند احمد و حاکم نیشابوری و مسلم و خود این حدیث غدیر ذکر بشود اما از این جهت که خود حدیث ثقلین به این روشنی دلالت بر همین مطلب می کند و این همه در کتب شان ذکر شده، این هم زاویه جدیدی بود که بسیار حائض احتمام است که حواس مان باشد که تک تک این احادیث معروف در خود حجة الوداع ذکر شده و یادآوری شان انجام شده.
برویم کلیپ سوم را باهم ببینیم و ان شاء الله برمی گردیم و به نقد آن خواهیم نشست.
کلیپ:
ببینید انسانی که مقیم است نماز را کامل می خواند، نماز مغرب به وقت خود یک ساعت و نیم بعد نماز عشاء، بله اگر مسافر باشند حق دارند، ممکن است ده نفر مسافر هستند، ده نفر با هم مسافر هستند اینها می آیند نماز جماعت می خوانند و نماز مغرب را اول می خوانند بعد اقامه نماز عشاء و دو رکعت است، هم قصر می خوانند و هم جمع، اینها حق دارند، اما مقیم حق ندارد همه نمازها را پشت سر هم بخواند، برای یک نفر برای یک وعده برای یک بار در زندگی اشکال ندارد، دوبار اشکال ندارد، انسان مجبور می شود در وقتی قرار می گیرد که اگر نماز عشاء را نخواند دیگر نمی تواند بخواند، اگر نماز عشاء را در وقت مغرب نخواند دیگر نمی تواند بخواند، آن استثنائاً اشکال ندارد، در ترمینال هست فرودگاه هست، در ایستگاه قطار هست و همچنین، یا نماز ظهر و عصر، اگر نماز عصر را در زمان ظهر جمع نکرد، یعنی دوتا چهار رکعت نخواند، دیگر عصرش قضاء می شود به بهانه های مختلف، او حق دارد اما اینکه همیشه باشد و شما می گویید مدت دو ماه است دارم این کار را می کنم، و مقیم باشد این حق ندارد و باید که پرسید که چه جماعتی هستند که این کار را انجام می دهند، اگر مسافر نباشند حق ندارند که این جمع را بخوانند.
مجری:
این هم آقای خدمتی، مفتی اینها هست، هم رئیس شبکه شان هست هم مفتی اینها است، فتوا می دهد و همه اینها هم مقلدش هستند، چند وقت بود از این فتاوایش نشنیده بودیم در شبکه الآن نسبت به بحث جمع بین الصلاتین و اینکه این شبهه را دارند مطرح می کنند که کسی که مقیم هست در وطن خودش هست اگر ضرورتی بود عجله داشت می تواند جمع بکند، اما به هیچ وجه نمی تواند در حالت عادی جمع بکند نماز ظهر و عصر را باهم بخواند، مغرب و عشاء را با هم بخواند.
استاد یزدانی:
بله حرف های مفتی هست دیگر، حرف های مفتی بهتر از این نمی شود، این مفتی شان هست و از این حرف های مفتی هم زیاد می زند.
اینها حتی از پیغمبر بزرگوار اسلام هم نسبت به دین دلسوز تر شدند یعنی حتی از پیغمبر هم بهتر می فهمند اینها، چون ما روایت در صحیح ترین کتاب های اینها داریم، که پیغمبر بزرگوار اسلام می گوید جمع بخوانید، خودش هم جمع می خواند، خود پیغمبر در مدینه هست ساکن هست هیچ مشکلی هم نیست، نه باران هست، نه هیچ چیز، در حالت عادی هست پیغمبر اسلام هم نمازش را جمع می خواند اینها می گویند نباید جمع بخوانی
مجری:
کجا آمده این روایت؟
استاد یزدانی:
صحیح مسلم، اصح الکتب بعد کتاب الله اینها، صحیح ترین کتاب اینها بعد از قرآن بعد از صحیح بخاری، چاپ ریاض عربستان سعودی، وزارت اوقاف عربستان سعودی این کتاب را چاپ کرده، حالا روایت زیاد هست، یک باب روایت ایشان آورده اینجا، آقای مسلم نیشابوری، در کتاب صلاة المسافرین باب الجمع بین الصلاتین فی حضر، جمع بین بین دو نماز زمانی که مقیم هستید، از ابن عباس که پیغمبر بزرگوار اسلام نماز ظهر و عصر را جمیعاً باهم خواند مثل الآن که شیعه ها می خوانند، مغرب و عشاء را هم باهم خواند بدون اینکه خوفی باشد، بدون اینکه سفری باشد، برخلاف حرف شما، پیغمبر یک چیز می گوید شما یک چیز دیگر می گویید، روایت بعدی از عبدالله بن عباس نقل شده که پیغمبر بزرگوار اسلام نماز ظهر و عصر را در مدینه بدون اینکه خوفی باشد بدون اینکه سفر باشد جمع خواند، ابو زبیر می گوید من از سعید پرسیدم، سعید راوی این روایت هست،
«لما فعل ذلک»
چرا پیغمبر نماز ظهر و عصر را باهم خوانده؟
اینها گاهی می گویند الآن نماز ظهور است، از اسمش پیدا است، باید عصر بشود تا نماز بخوانیم، پیغمبر هم اندازه این وهابی ها نمی فهمیدند، سؤال کردیم، آقای سعید بن مسیب چرا پیغمبر اینطور می خواند، مگر بلد نبود نماز ظهر را ظهر بخواند نماز عصر را عصر بخواند؟ می گوید من این را از ابن عباس سؤال کردم همانطور که شما از من سؤال کردید،
«فقال اراد أن لا یحرج احداً من امته»
پیغمبر بزرگوار اسلام نمی خواست امتش به سختی بیفتد،
سخت است الآن نماز ظهر را می خوانی، بروی سر کار دوباره نماز عصر، دوباره بروی وضو بگیری دوباره بایی نماز جماعت دوباره مسجد این سخت است مشکل است برای مردم، پیغمبر بزرگوار اسلام نماز ظهر و عصر را باهم خواند تا مردم به مشکلات نیفتند، اما این وهابی ها می گویند نه اینطور نیست پیغمبر متوجه نبود؛ باز صفحه بعد از ابن عباس نقل شده، زیاد هست روایت از ابن عباس
«جمع رسول الله بین ظهر و العصر و المغرب و العشاء بالمدینه من غیر خوف ولا مطر»
پیغمبر بزرگوار اسلام نماز ظهر و عصر، مغرب و عشاء در مدینه بدون اینکه خوفی باشد بدون اینکه بارانی باشد باهم خواند.
سؤال کردیم چرا اینطوری کرد؟
«قال اراد أن لایحرج امته»
تا امتش به سختی نیفتد
این روایت صحیح است در صحیح ترین کتاب های شما آمده با سند صحیح آمده، باز آنها می گویند نه پیغمبر متوجه نیست، پیغمبر نعوذبالله نمی فهمد، که نماز ظهر و عصرش را باهم می خواند، ما بهتر می فهمیم، ما بهتر درک می کنیم نماز ظهر را چه زمانی بخوانیم عصر را چه زمانی بخوانیم، پیغمبر که متوجه نبوده نعوذبالله، این است منطق این وهابی ها؛ علاوه بر این یک روایتی در صحیح بخاری است که دیگر کار را تمام می کند، در صحیح بخاری چاپ عربستان سعودی، وزارقت اوقاف هم چاپ کرده، چاپ اول، چاپ 1417، کتاب مواقیت الصلاة، صفحه 114، حدیث 549، می گوید ابا عمامه می گوید
«یقول صلینا مع عمر بن عبد العزیز الظهر»
ما با عمر بن عبد العزیز نماز ظهر را خواندیم
صحیح بخاری، چاپ عربستان سعودی، وزارقت اوقاف، چاپ اول، چاپ 1417، کتاب مواقیت الصلاة، ص 114، حدیث 549،
از پیش ایشان خارج شدیم و وارد شدیم بر أنس بن مالک دیدیم که او دارد نماز عصر را می خواند، یعنی بعد از نماز ظهر ایشان دارد بلافاصله نماز عصر را می خواند
«فقلت یا عم ما هذه الصلاة التی صلیت؟»
این چه نمازی بود که داری می خوانی؟
«قال العصر»
نماز عصر است،
«و هذه صلاة رسول الله التی کنا نصلی معه»
نماز پیغمبر همینطور بود، پیغمبر نماز ظهر را می خواند بلافاصله نماز عصر را می خواند، این صحیح بخاری است دیگر اصح کتب بعد کتاب الله شما است، روایت هم صحیح است، از انس بن مالک است که خیلی به او علاقه دارید، دیگر چه بگوییم به شما وهابی ها که تا مسئله برایتان حل بشود، پیغمبر نمازش را همیشه باهم می خواند، روایت صحیح بخاری است،
«هذع صلاة رسول الله التی کنا نصلی معه»
این نماز پیغمبر است که ما با او می خواندیم
نماز شما وهابی ها که جدا می خوانید مثل نماز پیغمبر نیست، نماز پیغمبر همان نمازی است که الآن شیعه ها می خوانند، این را از صحیح ترین کتاب هایتان داریم ثابت می کنیم، صحیح ترین کتاب های شما می گویند نماز شیعه درست است ولی شما بر خلافت حدیث پیغمبر، بر خلاف سنت پیغمبر فتوا می دهید که نماز را حتماً باید جدا جدا بخوانیم، پیغمبر باهم می خوانده شما جدا جدا بخوانید، شما می شوید پیرو سنت پیغمبر؟ این عجیب است، روایت زیاد هست مستند زیاد هست فکر می کنم همین اندازه کافی باشد برای جواب به این وهابی ها
مجری:
بسیار عالی خیلی ممنون تشکر می کنم، این هم آقای مفتی که دیدیم فتاوایش هم به اسم مسمی خودش هست.
برویم سراغ کلیپ بعد و کیپ چهارم را باهم ببینیم.
کلیپ:
آقا حمید از مشهد در رابطه با بوسیدن قرآن، قرآن برای بوسیدن نازل نشده، شما درست گفتید، این بدعت آخوندها است، قرآن را ببوسید و اینطور روی سر بگذارید و به این شکل حالا من اگر قرآن را بیاورم اینجا نشان بدهم، بهتر است، این قرآن برای این نازل نشده که من اینطور که آخوند انجام می دهد قرآن را ببوسم اینطور انجام بدهم و بگذارم، این نیست، از کجا آوردی این را، یا اینکه وقتی که می رویم مسافرت بالای سر قرار بگیرد و این کسی که می خواهد برود مسافرت زیرش رد بشود، یا بالاخره برای داماد و عروس بگذاریم و زیرش هم نقل و قند و اینها، قرآن برای این نازل نشده،
«لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا»
برای افراد زنده،
«إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ»
ق/37
این را باید خواند فهمید عبرت گرفت، به آن عمل کرد، این یعنی توحید این یعنی بهشت، این یعنی رستگاری، که همین نامه الله، که حاوی 114 سوره هست به بندگانش برای رستگاری، تمسک به این یعنی رستگاری قطعی، بدون چون و چرا، قطعاً یقیناً بدون شک، و دوری از این یعنی دوری از رضای خدا، دوری از بهشت، دوری از رستگاری، حالا انتخاب کنید.
مجری:
این هم یک تقسیم بندی جدید بود ظاهراً یک سری افراد هستند صرفاً فقط می بوسند، اصلاً کاری به محتوای قرآن ندارند، بعضی ها که نمی بوسند آنها فقط سراغ محتوای قرآن می روند که اینها باشند، یعنی افرادی که انگار این کار را انجام می دهند و بر قرآن بوسه می زنند، و احترام می کنند قرآن را، اصلاً هیچ کاری به داخل قرآن ندارند، این استدلالی هست که این آقای خدمتی داشت، حالا اصل مطلب اینکه بدعتی که از بدترین کفر ها هست، یکی از این بدعت ها قرآن بوسیدن است.
استاد یزدانی:
بله یک حرفی هم آخرش زد که اگر به این قرآن تمسک نکنیم از بهشت دور می شویم، اگر تمسک کنیم وارد بهشت می شویم، این حرف خلاف حرف پیغمبر است، ما گفتیم در همین جواب کلیپ قبلی که پیغمبر فقط قرآن را اینطور نمی گوید تمسک به قرآن تنهایی کافی نیست، پیغمبر می گوید من دو چیز در میان شما می گذارم که اگر به هردو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید، اگر به هردو تمسک کنید اهل بهشت خواهید بود، اما اگر فقط به قرآن یا فقط به اهل بیت، ممکن است کسی پیدا بشود، البته در تاریخ نبود که فقط اهل بیت را قبول داشته باشند قرآن را قبول نداشته باشند، این امکان پذیر نیست، فقط قرآن کافی نیست، قرآن و اهل بیت، این حرف پیغمبر است، ولی شما می گویید نه فقط قرآن و این خلاف حرف پیغمبر است بحث بوسیدن قرآن یا مصحف بدعت هست یا نیست این فتاویی است که وهابی ها دادند، آقای ابن عثیمین یک کتابی هست به نام فتاوى نور على الدرب، فتاوای آقای محمد بن صالح العثیمین مفتی اسبق اینها است از عربستان سعودی متوفای 1421 در این کتاب که به نام فتاوى نور على الدرب در این عنوان چاپ شده، مجلد1، کتاب العقیده چاپ اول، چاپ 1434، صفحه 597، از او سؤال می کند آیا بوسیدن قرآن بهتر است یا بوسیدن حجر الأسود بهتر است، حجر الأسود که نفع و ضرری برای ما ندارد، ولی قرآن هم نفع دارد هم ضرر دارد، اگر به قرآن عمل کنیم، فاید دارده اگر مخالفت کنیم ضرر دارد، چکار کنیم آیا قرآن را ببوسیم یا نبوسیم، ایشان جواب می دهند
«إن تقبیل المصحف بدعة لیس بسنة»
بوسیدن قرآن بدعت است سنت نیست
فتاوى نور على الدرب، محمد بن صالح العثیمین متوفای 1421، ج 1، کتاب العقیده، چاپ اول، چاپ 1434، ص 597
کسی که این کار را انجام بدهد به گنهکار نزدیکتر هست تا به کسی که اجر می برد،
«فمقبل المصحف لا أجر له»
کسی که قرآن را ببوسد هیچ اجری ندارد،
این فتوای آقای ابن عثیمین هست دقیقاً همان فتوایی که این آقای وهابی می دهد می گوید قرآن برای بوسیدن نیامده، قرآن برای عمل کردن آمده، این هم فتوای ایشان؛ بن باز هم یک فتوای عجیبی می دهد، ایشان در کتاب مجموع فتاوایش، ایشان مفتی اعظم سابق عربستان سعودی هست، متوفای 1420 هست، در کتاب مجموع فتاوی خودش، جلد24، چاپ اول، چاپ 1425، صفحه 398، در جواب همین سؤال
«ما حکم تقبیل المصحف بعد سقوطه من مکان مرتفع؟»
اگر قرآن از یک جای بلندی به زمین افتاد ما می توانیم ببوسیم یا نمی توانیم ببوسیم، حکمش چیست؟
مجموع فتاوی، بن باز، متوفای، 1420، ج24، چاپ اول، چاپ 1425، ص 398
جواب می دهد
«لا نعلم دلیلاً علی شریعة تقبیله»
دلیل شرعی برای بوسیدنش وجود ندارد،
اما اگر کسی هم بوسید اشکال ندارد، چرا؟ چون از عکرمة بن ابی جهل صحابی نقل شده که او قرآن را می بوسید، پسر دایی یکی از خلفا است صحابی جلیل هست، عجیب است این جلالة که این عکرمة بن ابی جهل بعد از پیغمبر با یکی از همسران پیغمبر ازدواج کرد، این می شود جلیل این می شود قابل تبعیت، عجیب است انصافاً برای این وهابی ها، که دین شان را از یکی مثل عکرمة ابی جهل می گیرند که با ناموس پیغمبر ازدواج کرد، با اینکه قرآن صریح و واضح می گوید ازدواج زنان پیغمبر جایز نیست، حرام است، چون پارتی داشت کسی به او کاری نداشت، توجیه کردند، باز صفحه بعد، صفحه 399، در جواب همین سؤآل می گوید این عمل اصلاً جایز نیست، اصلی ندارد ترک کنیم بهتر است، چون دلیلی برایش نیست، هرچند که از بعضی از صحابه نقل شده که آنها قرآن را می بوسیدند و می گفتند این کلام خدا است، ولی ترکش اولی است،
«و لم یفعله النبی و لم ثبت عن الصحابه إنما یروی عن عکرمة»
تعارض در همین یک جمله، می گوید پیغمبر نبوسیده صحابه هم نبوسیدند، فقط از عکرمة نقل شده خب عکرمة هم که صحابی هست، خودت گفتی صحابی جلیل است، صحابی جلیل هست یا نیست؟ خودت گفتی، هست، اینجا می گوید از صحابه ثابت نشده، فقط از عکرمة ثابت شده، این هم فتوای ایشان؛ اما علمای اهل سنت صریح فتوا دادند که بوسیدنش جایز هست، هم حنابله هم شافعی ها هم حنفی ها اینها صریح فتوا دادند که بوسیدنش جایز است، دلیل شان هم همان صحابی است که گفتیم عکرمة بن ابی جهل؛ کتاب کشف الغناء عن متن القناع، آقای بهوتی حنبلی، جلد اول، چاپ عالم الکتاب، از کتاب های حنبلی ها است، آقای منصور بن یونس بن ادریس بهوتی حنبلی، ایشان از علمای حنبلی معروف هست و کتاب شان هم کتاب معروف حنبلی ها است، کتاب فقهی است، ایشان در این کتاب در جلد 1، صفحه 127 می گوید مباح است بوسیدن مصحف
«و یباح تقبیله»
کشف الغناء عن متن القناع، آقای بهوتی حنبلی، ج 1، چاپ عالم الکتاب، ص 127
همانطور که نبوی در تبیان گفته که با سند صحیح از ابن ملیکة ابن عکرمة بن ابی جهل نقل شده که او قرآن را روی صورتش قرار می داد، دقیقاً خلاف همین کاری که آقای خدمتی گفت، قرآن را نباید روی صورت تان بگیرید و بوس کنید، و روی سر تان بکشید، می گوید این صحابی با سند صحیح نقل شده که این کار را انجام می داد، به همین دلیل بوسیدن قرآن مباح است، خب شما چه می گویید، شما دقیقاً خلاف عمل این صحابی انجام می دهید، و شیعه را تقبیح می کنید بخاطر اینکه قرآن را می بوسد؛ باز آقای زرکشی ایشان هم از علمای بزرگ اهل سنت است و شافعی مذهب است، کتاب البرهان فی علوم القرآن، نویسنده امام بدرالدین محمد بن عبدالله زرکشی متوفای 794، کتاب بسیار معروفی است در علوم قرآن شاید بگوییم بهترین کتاب اینها در علوم قرآن هست، با تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم جلد1، صفحه 478، ایشان می گوید مستحب است، بوسیدن مصحف، چرا؟ چون عکرمة بن ای جهل
«کان یقبله»
عکرمة بن ابی جهل بوسید
البرهان فی علوم القرآن، بدر الدین محمد بن عبدالله زرکشی، متوفای 794، با تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم ج 1، ص 478
چرا ما حجر الأسود را می بوسیم؟ چرا بوسیدن حجر الأسود جایز است؟ چون هدیه است از خدا به بندگانش، قرآن هم که هدیه است، قیاس می کنیم، هر چیزی که هدیه خدا به بندگانش باشد بوسیدنش جایز هست، مثل بوسیدن فرزند کوچک، فرزند صغیر هدیه ای از خداوند هست بوسیدنش حرام است؟ یا جایز است، حجر الأسود بوسیدنش حرام است؟ نه جایز است، چرا؟ چون هدیه خدا است، قرآن هم هدیه خدا است، بوسیدنش جایز هست، و عکرمة بن ابی جهل هم بوسیده، از اصحاب جلیل شما است، و قرآن را بوسیده، از بقیه هم هست.
مجری:
بسیار عالی یک تماس را پاسخ بدهیم، بسیار عالی خیلی هم خوب، حالا ما این بوسه ها را زیاد دیدیم از خودشان، اما حالا که نوبت به قرآن می رسد این حرام می شود، خب برویم سراغ آقا محمد از تهران که تماس گرفتند و پشت خط هستند اگر فرصت شد حالا مابقی عزیزان هم اگر فرصت شد ان شاء الله صدایشان را خواهیم شنید، آقا محمد در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
سلام علیکم، خدمت آقای یزدانی و شما مجری عزیز سلام عرض می گویم و خسته نباشید می گویم که همه مسلمان ها را دارید روشن می کنید، که راه راست کدام است، درباره این آقای وهابی که گفتند قرآن، و باید از قرآن ما بدانیم که راه و روش اینها را پیدا کنیم، اگر قرآن خوانده بودند می دانستند که در کتاب امالی شیخ مفید 300 آیه درباره حضرت علی گفته شده، می خواستم اینها چطوری چه قرآنی و کجای قرآن را خواندند که اینها را نفهمیدند، اینها را ندیدند، این آیات را مبارکی که درباره حضرت علی هست را ندیدند، بیشتر از این مزاحم شما نمی شوم و امیدوارم که خدا پشت و پناه تان باشد، امیرالمؤمنین هم حامی تان باشد ان شاءالله
مجری:
سلامت باشید تشکر می کنیم آقا محمد عزیز که از شیراز تماس گرفتند و واقعاً این سؤالی هست که همواره همه می پرسیم اینها چه سنتی را دارند می خوانند، چه قرآنی را دارند می خوانند که بسیاری از این معارفی که به روشنی در قرآن و در سنت ذکر شده اینها معتقد نیستند ،حالا خاصتاً نسبت به آیاتی که نسبت به امر ولایت و امامت مطرح شده بود آقا محمد سؤال داشتند.
استاد یزدانی:
حالا ان شاءالله در ایام غدیر ما مفصل این آیات را خدمت برادر عزیز و سایر بینندگان عزیز خواهیم خواند از کتاب های شیعه از کتاب های اهل سنت، که آیه ولایت آیه اکمال آیه مباهله آیه تطهری، آیه صادقون و ده ها آیه دیگر در قرآن کریم در بحث ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) نازل شده با تفسیر پیغمبر و با تفسیر اهل بیت (ع) اما خب وهابی نخواهد ببیند، می رود همان روایت ضعیف را می آورد و بررسی می کند و قهرمان هم بیرون می آید، می رود خودش احادیث ضعیف را می آورد احادیث ضعیف را نقد می کند، خیلی هم قوی نقد می کند و احساس قهرمانی هم به او دست می دهد که دیدید ما هم روایات را تضعیف کردیم، ولی نمی رود سراغ آن روایات صحیح در همان کتاب امالی هم اگر می گشت ده ها روایت صحیح دیگر پیدا می کرد.
یکی از علمای شان آقای شمس الدین صفیری است در کتاب المجالس الوعظیه فی شرح أحادیث شرح خیر البریه، من صحیح امام البخاری، امام علامه شمس الدین محمد بن عمر بن احمد صفیری شافعی، متوفای 956، جلد 1، صفحه 244، می گوید
«و یستحب تقبیل المصحف»
بوسیدن قرآن مستحب است،
المجالس الوعظیه فی شرح أحادیث شرح خیر البریه، من صحیح امام البخاری، امام علامه شمس الدین محمد بن عمر بن احمد صفیری شافعی، متوفای 956، ج 1، ص 244
«قیاساً علی تقبیل الحجر الأسود»
ما قیاس می کنیم به حجر الأسور
چرا بوسیدن حجر الأسود جایزاست؟
«ولأنه هدیة من الله فشرع تقبیله»
وقتی حجر الأسور هدیه خدا است، قرآن هم که هدیه خدا است، جایز است، بوسیدن حجر الأسور به این دلیل جایز است که از آسمان نازل شده هدیه خدا به ما مردم هست، بوسیدن قرآن هم همینطور است، او از آسمان آمده قرآن هم از آسمان نازل شده برای پیغمبر ما، او هم هدیه خدا است، این هم هدیه خدا است، پس منات قطعی هست، بوسیدنش جایز هست، همانطور که بوسیدن فرزند صغیر مستحب است،
«کما یستحب تقبیل الولد الصغیر»
کسی که فرزند کوچکی دارد می تواند ببوسد یا نمی تواند ببوسد، خب مستحب است بوسیدنش، این هم روایت داریم، چطور بوسیدن بچه کوچک بوسیدن فرزند کوچک جایز است، مستحب است بوسیدن قرآن که رسید مستحب نیست؟ آیا می توانیم در برابر قرآن بایستیم؟ قرآن را دیدیم در برابر قران قیام بکنیم، آقای نبوی می گوید مستحب است چرا؟ چون تعظیم قرآن است چون اگر در برابر قرآن قیام نکنیم بی ادبی می شود همانطور که ما اهل فضل و اهل کرم را می بینیم می توانیم در برابرش قیام کنیم و آنها را تعظیم و تکریم بکنیم، این هم فتوای علمای اهل سنت، علمای اهل سنت یک چیز می گویند، مسلمان ها همه یک چیز می گویند، اما وهابی ها باید بگویند که نه بوسیدن قرآن جایز نیست، قرآن را نباید بوسید و بدعت است، با اینکه خودشان می گویند، اصحاب پیغمبر بوسیده اند عکرمة بن ابی جهل صحابی جلیل تان بوسیده ولی باز می گوید بدعت است، اگر بدعت است می شود یکی از صحابه بدعت گذار باشد؟ اگر این صحابه بدعت گذار است، چرا جلیل است، بزرگوار است؟ و همان صحابی بزرگواری که با ناموس پیغمبر بعد از پیغمبر ازدواج کرد. روایات دیگری داریم که اینها خیلی چیزهای دیگر را بوسیدند.
مجری:
ان شاء الله آن هم در نوبه خودش جذاب خواهد بود، حالا اگر فرصتی پیش آمده آنها را هم بشنویم تشکر می کنم از محضر تان استفاده کردیم، همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز ارجمند که تا انتهای این برنامه، برنامه کلمه طیبه امشب هم همراهی کردید ما را تا دیدار آینده خدا نگهدار