تصریح علمای سلفی، همچون ابن تیمیه حرانی، شهاب الدین آلوسی و … به واسطه بودن برخی از افراد بشر در فیض الهی .
بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه : راه و بی راه (41)؛ وساطت در فیض از دیدگاه اهل سنت (2)
تاریخ : 93/12/04
مجری :
طبق هفته های گذشته در این برنامه در خدمت استاد عزیز و ارجمند ، سید بزرگوار ، استاد یزدانی هستیم . می دانید که در برنامه راه و بی راه که تا کنون 40 برنامه از آن سپری شده ، موضوعات زیادی را بحث کردیم از جمله تاریخچه وهابیت ، ریشه آن ها و همچنین تفاوت هایی که با سائر مسلمانان دارند .
در چند جلسه اخیر استاد عزیز ادعایی را از وهابیت بیان و همچنین عملی که برخلاف این ادعا بود را نشان دادند که شاید عنوان آن را از وهابیت تا عمل گذاشت . استاد یزدانی ! امشب هم در این خصوص مطلبی دارید .
وهابیت از گفتار تا عمل
استاد یزدانی :
کلیپی آماده شده از این که وهابیت ادعا می کنند ما اصلا اهل فحش و ناسزا نیستیم ، فحش دادن در مذهب ما نیست ، فحش دادن به هیچ عنوان جایز نیست .
در همین کلیپ عملکرد وهابی ها را در خصوص فحاشی و بی ادبی نسبت به سائر مسلمان ها خصوصا اهل سنت آوردهایم .
کلیپ 1 : ادعای وهابیت در عمل :
گفتار وهابیت:
ما زبان لعن و نفرین بلد نبوده و نیستیم و دین ، آیین و اسلام ما ، پیامبر ما محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) ، بزرگان ما ابو بکر و عمر و عثمان و علی (علیه السلام) ، مادرمان عایشه ، به ما ناسزا گویی یاد نداده اند .
عمل وهابیت :
به جهنم از هر جا آمدی ! گورت را گم کن ، برگردد از هر جهنم دره ای که آمده ای !!!
مانند یک دیوانه فاقد العقل ، فاقد شعور ، احمق به تمام معنا …. !!!!
این تفکر زشت ، پلید و تفکری که از تخم …. !!!!
احتمالا اسم شما احمد ، با قاف خواهد بود ، با دال نخواهد بود !!!!
مجری :
این از ادعای رسانههای وهابی و این هم از عملکرد همین رسانهها. البته میدانید موارد دیگری هم هست که به علت رکیک بودن ، از پخش آن معذوریم . استاد یزدانی ! مباحث علمی که در خصوص ادب دارند را برای ما توضیح دهید .
استاد یزدانی :
این ادعای این مجری وهابی که صحابه ، امیرالمؤمنین (علیه السلام) و مادرشان عایشه به آن ها فحش یاد ندادند و این هم از رفتارشان با بیننده شیعه که همه بینندگان دیدند .
بله ، درست است شاید مادرتون عایشه به شما چنین دستوری نداده باشند ، اما پدر شما محمد بن عبد الوهاب صراحتا دستور داده که با کسانی که با آن ها می جنگید ، فحش دهید . این مطلب را قبلا هم نشان دادیم ؛ اما در این جا چون مناسبت پیدا کرده ، باز هم بیان می کنیم .
در کتاب عنوان المجد فی تاریخ نجد ، جلد اول ، تألیف شیخ عثمان بن عبد الله بن بشر ، چاپ دار الملک عبد العزیز عربستان ، صفحه 45 ، در حوادث 1157 یعنی دقیقا سالی که محمد بن عبد الوهاب و محمد بن سعود با هم بیعت کردند .
ثم امر الشيخ بالجهاد لمن عادی اهل التوحيد وسبه و سب اهله
در پاورقی دلیل آن را هم بیان می کند :
نعم امر الشيخ بالجهاد امتثالا لقول الله جل وعلاء « وقاتلوهم حتي لاتكون فتنة ويكون الدين كله الله »
محمد بن عبد الوهاب امر به جهاد کرد به دلیل امتثال امر خداوند که در آیه وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه …. جهاد را واجب کرده است.
شیخ عثمان بن عبد الله بن بشر ، عنوان المجد فی تاریخ نجد ، ج 1 ، چاپ داره الملک عبد العزیز ، ص 45
در همان سال اول که بیعت بین این دو نفر صورت گرفت ، شیخ محمد بن عبد الوهاب دستور به جهاد داد با تمام کسانی که با اهل توحید (وهابیت ) دشمنی می کنند و همچنین علاوه بر جهاد ، دستور سب و فحاشی به مخالفان و خانوادهایشان را نیز صادر کرد.
این هم یک دستور و مستند شرعی جدید از پدر وهابیت ، برای وهابی ها است . مثلا فرض کنید که در میدان جنگ یک طرف وهابی ها و یک طرف سائر مسلمانان ، وهابیت شروع به فحاش های رکیک و ناموسی به مسلمانان و خانواده آن ها کنند !! واقعا دیدنی خواهد بود .
به هر حال این عملکرد وهابیت در میدان جنگ است . از این گذشته توهین ها و فحش های رکیک بعضی از علمای بزرگ وهابی به علمای اهل سنت است .
توهین های علمای وهابی نسبت به علمای اهل سنت
البانی: بوطی حرام زاده است !!!
رمضان البوطی از علمای بزرگ و سرشناس اهل سنت و مفتی اعظم سوریه بود و توسط وهابیت کشته شد . ناصر الدین البانی در کتاب دفاع عن الحدیث النبوی و السیره فی الرد علی جهالات الدکتر بوطی فی کتابه ، صراحتا بوطی را حرام زاده دانسته است.
یک عالم وهابی علیه یک عالم اهل سنت کتاب نوشته و او را در این کتاب حرام زاده خوانده است:
قلت : وهذا كذب وافتراء عظيم من هذا الدعي علی شيخ الاسلام ….
این سخنی که آقای بوطی در باره ابن تیمیه نقل می کند ، دروغ و افترائی از این انسان حرامزاده است .
البانی ، ناصرالدین ، دفاع عن الحدیث النبوی والسیره فی الرد علی جهالات الدکتر بوطی فی کتابه ، ص 100 ، چاپ مؤسسه ومکتبه الخافقین
به هر حال بحث و مجادله است ، شما آقای البانی استدلال علمی بیاور ، آقای بوطی هم استدلال علمی آورده ، به صورت علمی کلامشان را رد کن . این چه حرفی است که شما به یکی از بزرگان اهل سنت میزنید و می گویید : ایشان حرامزاده بوده است .
در این جا هم آقای البانی به دستور محمد بن عبد الوهاب عمل کرده که با کسانی که با وهابیت دشمنی می کنند ، بجنگید و به خانواده آن ها فحش دهید . البته به خانواده آقای بوطی فحش نداده . در هر صورت به دستور محمد بن عبد الوهاب به صورت عمل نکرده است!!! .
البانی : حسن سقاف حرام زاده است !!!
حسن سقاف ، یکی از علمای بزرگ و مشهور اهل سنت که در حال حاضر در قید حیات هم هستند ، البانی او را هم حرام زاده دانسته است.
در کتاب سلسه الاحادیث الصحیحه والموضوعه ، مطلبی از آقای سقاف نقل می کند و سپس پاسخ می دهد :
وتعصب هذا المقلد الدعي وتجاهل هذا الامر …
این آقای سقاف که یک مقلد حرامزاده است ، تعصب به خرج داده و خود را به جهالت زده است .
البانی ، ناصرالدین ، سلسه الاحادیث الصحیحه والموضوعه ، ج9 ، چاپ مکتبه المعارف ریاض ، ص 144
از این ها گذشته توهین های بسیار زشتی است که یکی از سلفی های مشهور در سیستان و بلوچستان است و به دستور محمد بن عبد الوهاب عمل کرده و صراحتا به تمام اهل سنت ایران فحاشی کرده است.
در سایت دیوبندیت ، نقدی بر فرقه دیوبندیه حنفی و بیان افکار وعقائد شان .
در این سایت مطلبی را در دفاع از اسلام گفته است :
تا حالا کسی از احبار و رهبان مقلدین حاضر به بحث و مناقشه رو در رو نشده اند و ان شاء الله نخواهند شد . کارشان فقط صد عن سبیل الله و فریب عوام الناس است . ( در این جا مقلدین ، حنفی ها و حنبلی ها و شافعی ها را می گوید ) در این مضمون یکی از مولوی ها یا طلاب بلوچستان شب نامه ای به نام و نشان به عنوان برخی از خرافات غیر مقلدین (اهل حدیث ) منتشر و از کتاب های هندی و پاکستانی آن هم به دروغ و بدون این که آن کتاب را دیده باشد ، 23 مسأله را جمع و پخش کرد .
می گوید : این ها جرأت ندارند که رو در رو با ما مناظره و مباحثه کنند . باید علمای اهل سنت پاسخ این ها را بدهند . چون نمی توانند رو در رو جواب دهند ، شب نامه پخش کردند که در آن 23 مسأله را مطرح کرده که پاسخ آن ها را می دهند .
مسأله اول : شخصی بی وضو می تواند قرآن را دست بزند . که طلاب بلوچستانی از زبان وهابی ها آن را نقل می کند .
تا این که به مسأله شانزدهم می رسد و میگوید:
صحابه استمناء می کردند دروغ مقلدین لوطی است .
لینک مطلب:
http://diobandy.blogfa.com/post-13.aspx
همه این مقاله از ابتدا تا انتها فحش و سب به اهل سنت است؛ اما این فحش بسیار رکیک است . ما نمی دانیم که چه کسی شبنامه را پخش کردهاند.
این مشاهیر و بزرگان که خیلی هم کبکبه و دبدبه دارند و با شبکه های وهابی هم تماس می گیرند و خود را حنفی هم می دانند ، باید پاسخگو باشند که یا مقلدین راست گفتهاند که نمی توان آن را پذیرفت یا این که دروغ گفتهاند که در آن صورت سخن این شخص را پاسخ دهند .
در هر صورت جناب شاهوزهی به دستور محمد بن عبد الوهاب عمل کرده و به اهل سنت حنفی مذهب فحش می دهد ؛ البته در این جا هم به خانواده مقلدین فحش نداده که یا تقوا نداشته تا به سخن امامشان عمل کند یا این که فراموش کرده است .
این مطالب تا الان هم در این سایت موجود است که هر کسی می خو اهد می تواند آن را جستجو کند .
مجری :
بینندگان عزیز می دانید که موضوع چیست . چرا این وهابی ها مردم را از اسلام متنفر می کنند ، این ها از کجا پدیدار شده اند و ریشه آن چیست ؟
همین فتاوا و اعمال است که در برخی از مناطق دنیا باعث شده اسلام رنگ و بوی بدی بگیرد و مردم به صرف اعمال و رفتار وهابی های مسلمان نما از اسلام متنفر شده اند و وظیفه ما این است که اسلام حقیقی را معرفی کنیم که اسلام از این تهمت ها منزه است .
در جلسات گذشته بحث وساطت فیض را دنبال می کردیم که استاد یزدانی به صورت مفصل در این باره صحبت کردند و سه چهار جلسه را به موضوع ابدال اختصاص دادند که در آن خصوص هم مفصلا توضحاتی را بیان کردند . در جلسه گذشته بحث وساطت فیض را مجددا آغاز کردند که از ایشان تقاضا داریم ادامه بحث را بیان کنند .
استاد یزدانی :
ما در جلسه گذشته بعد از بحث ابدال، بحث دیگری را مطرح کردیم که اهل سنت همگی به چیز دیگری به نام قطب معتقد هستند . آن ها معتقدند که در عالم شخصی بین خدا و مخلوقات واسطه است . این سخن به نحوی درست است که آن ها به قطب تعبیر می کنند و ما از آن به عنوان حجت و ولی خدا تعبیر می کنیم که خیلی واضح و روشن و قابل اثبات است .
اگر استدلال آقای آلوسی را ببینیم ، متوجه می شویم که ما نیاز داریم به کسی که بتواند فیض را از خداوند بگیرد و بتواند آن را به اذن و دستور خداوند بین مخلوقات تقسیم کند . چون وجود خداوند با وجود ما کاملا متفاوت است و در فلسفه هم این ثابت شده که باید بین علت و معلول سنخیت باشد .
از آنجایی که بین ما و خداوند هیچ سنخیتی وجود ندارد ، خداوند بنده ای از بندگان خود را در هر زمان خلق می کند که هم وجود مجردی دارد و هم مانند بشر است . از جهت این که مجرد است ، فیض را از خداوند می گیرد و به مخلوقات خواهد داد که عین استدلال آلوسی را هم نشان خواهیم داد .
این ها به قطب اعتقاد دارند که ما سخن ابن جوزی ، سیوطی را در هفته قبل خواندیم . همچنین سخن ابن قیم الجوزیه را خواندیم که تصریح کرده بود ، پیامبران واسطه فیض بین خداوند و مخلوقین است .
در این جلسه هم چند مطلب را از دیگران می خوانیم که بحث وساطت در فیض را تصریح و قبول کرده اند .
وساطت در فیض از دیدگاه علمای اهل سنت
1 . ابن تیمیه
در کتاب مجموع فتاوا ، تألیف ابن تیمیه حرانی ، چاپ به دستور ملک فهد در عربستان سعودی ، جلد 4 ، صفحه 379 .
ایشان در چند صفحه قبل این بحث را دارد که ملائک بالاتر هستند یا فرزندان آدم (علیه السلام) ؟ استدلال افرادی را مطرح می کنند که می گویند : ملائکه بالاتر است که در ادامه استدلال ها را یکی یکی رد می کند و گاها این استدلال ها ، استدلال های خوبی هستند و گاهی هم استدلال ها بسیار ضعیف می باشد .
ان علماء الآدميين مع وجود المنافى والمضاد أحسن وافضل ثم هم في الحياة الدنيا وفى الآخرة يلهمون التسبيح كما يلهمون النفس واما النفع المتعدى والنفع للخلق وتدبير العالم فقد قالوا هم تجرى أرزاق العباد على أيديهم وينزلون بالعلوم والوحى ويحفظون ويمسكون وغير ذلك من افعال الملائكة .
والجواب ان صالح البشر لهم مثل ذلك واكثر منه ويكفيك من ذلك شفاعة الشافع المشفع في المذنبين وشفاعته في البشر كى يحاسبوا وشفاعته في أهل الجنة حتى يدخلوا الجنة ثم بعد ذلك تقع شفاعة الملائكة وأين هم من قوله ( وما أرسلناك الا رحمة للعالمين ) وأين هم عن الذين ( يؤثرون على أنفسهم ولو كان بهم خصاصة ) وأين هم ممن يدعون إلى الهدى ودين الحق ومن سن سنة حسنة واين هم من قوله e أن من أمتى من يشفع في أكثر من ربيعة ومضر ( وأين هم من الأقطاب والأوتاد والاغواث والابدال والنجباء .
بعضي ها گفته اند : فرزندان آدم که عالم هستند ، در وجودشان چیز های منافی و متضادی وجود دارد . این ها چگونه می توانند از ملائکه برتر و افضل باشند ؟ از طرف دیگر ملائکه همواره خداوند را تسبیح می کنند همان گونه که نفس می کشند . ملائکه کسانی هستند که نفع متعدی یعنی برای مخلوقین منفعت دارند . عالم را تدبیر می کنند ، روزی بندگان از زیر دست ملائکه عبور می کند . این استدلال علمایی است که می گویند : ملائکه از فرزندان آدم بالاتر هستند .
ابن تیمیه پاسخ می دهد :
( شما با خود چه فکری کرده اید ) انسان صالح علاوه بر ویژگی هایی که برای ملائکه بیان کردید ، ویژگی های بیشتر از آن ها را هم دارند .
صالح بشر کسی است که عالم را تدبیر می کند . مقصود از صالح بشر هم که خود ابن تیمیه ، قطعا نیست . تدبیر عالم به دست ولی زمان و حجت خداوند (علیه السلام) است که این ها نمی توانند این شخصیت را به ما معرفی کنند .
آقای ابن تیمیه ! این صالح بشر را به ما نشان دهید ، در زمان شما چه کسی بود ؟ اگر شیعه چنین سخنی را بیان می کرد ، می گفتند :
اگر تدبیر عالم به دست بشر صالح است ، پس خداوند چه کار می کند ؟
آقایان وهابی پاسخ این سؤال را بدهند . جالب است که استدلال های دیگری هم دارند :
ما در میان بشر کسی را داریم که رحمت للعالمین است . ما در میان بشر کسانی را داریم که شفاعت کبری به دست آن هاست . حتی اگر ملائکه شفاعت کنند ، بعد از این صالح بشر ، شفاعت می کنند .
آیا شما در بین ملائکه می توانید قطب ، اوتاد ، اغواث ، نجباء و ابدال پیدا کنید ؟
بسیار واضح و روشن است که در بین ملائکه این ها وجود ندارد ؛ پس بشر بالاتر از ملائکه است . آقای ابن تیمیه اگر ملائکه آن جا بودند ، کتاب مجموع فتاوای شما را بر سرتان می کوبید و می گفتند : شما گفتید ما نه ابدال داریم و نه غوث و نه قطب. اگر ابدال دارید ، تکفیر معتقدین به ابدال چه علتی دارد . اگر ابدال ندارید ؛ پس ما ملائکه از شما فرزندان آدم بالاتر هستیم .
تناقض گویی های ابن تیمیه تمامی ندارد . اگر برنامه ای در مورد تناقض گویی های ابن تیمیه بگذاریم شاید بیش از صد برنامه شود . به عبارت دیگر باید بگوییم ابن تیمیه در دروغگویی و تناقض گویی معجزه کرده است .
در جای دیگری همین کتاب مجموع فتاوا ، جلد 11 ، صفحه 97 در خصوص صفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است :
وسيد ولد آدم هو محمد صلى الله تعالى عليه وسلم آدم فمن دونه تحت لوائه ….
فاذا كان الانسان هو خاتم المخلوقات وآخرها وهو الجامع لما فيها وفاضله هو فاضل المخلوقات مطلقا ومحمد انسان هذا العين وقطب هذه الرحى وأقسام هذا الجمع كان كأنها غاية الغايات في المخلوقات فما ينكر ان يقال انه لاجله خلقت جميعها وانه لولاه لما خلقت فاذا فسر هذا الكلام ونحوه بما يدل عليه الكتاب والسنة قبل ذلك .
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) سید اولاد آدم است و هرکس پایین تر از او باشد، زیر پرچم او در روز قیامت است ….
اگر انسان آخرین مخلوقات و جامع تمام صفات کمال و فاضلش ، فاضل تمام مخلوقات است به صورت مطلق که منظور در این جا حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می باشد ، ایشان مردمک این چشم عالم است و ایشان قطب این سنگ آسیاب است ، یعنی اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نبود ، این عالم نمی چرخید .
چه کسی می تواند انکار کند این سخن را که بگوییم تمام مخلوقات عالم به خاطر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خلق شده و اگر پیامبر ما نبود ، عالم خلقت نمی شد . زمانی که این حرف را با کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تفسیر می کنیم .
ابن تیمیه ، مجموع فتاوا ، ج 11 ، ص 97 و 98
سخن بسیار زیبایی است از زبان کسی که شنیدن آن از او بعید است .
قطب این عالم است ؛ ولی صدای ما را نمی شنود و هیچ حاجتی را نمی تواند به ما بدهد!!!! .
این مطلب از کتاب و سنت قابل اثبات است که تمام عالم به خاطر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خلق شده است .
مجری :
با این اوصافی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کرده ، با این حال توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و جشن تولد گرفتن برای ایشان جایز نیست ، این منطق وهابیت است .
استاد یزدانی :
پیامبری که قطب عالم و واسطه فیض است طبق حرف ابن تیمیه که اگر او نباشد ، خداوند فیضی به این عالم نخواهد داد؛ اما صدای بندگان را نمیشود!!! .
این دو مطلبی بود که از ابن تیمیه نقل کردیم .
مطلب جالبی آقای آلوسی دارد که ختم همه این سخنان است و نظیر ندارد و دقیقا عقیده شیعه را نقل می کند ؛ ولی منتها مصداق را گم کرده است .
در کتاب روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، تألیف علامه آلوسی ، چاپ دار احیاء التراث بیروت ، جلد اول ، صفحه 220 به بعد در مورد آیه « انی جاعلکم الخلیفه … » صحبت می کند که خداوند می فرماید : می خواهم در زمین خلیفه ای را انتخاب کنم .
شبکه های وهابی کلیپی پخش می کنند که بنده حدود ده سال پیش با آقای ملازاده صحبتی داشتم ، که متأسفانه جرأت نمی کنند به صورت کامل پخش کنند . در همان جا ملا زاده می گفت چه کسی گفته مقصود از خلیفه ، حضرت آدم (علیه السلام) است؟ . در این جا آقای آلوسی پاسخ ملازاده را هم می دهد .
ومعنى كونه (خليفة) أنه خليفة الله تعالى في أرضه وكذا كل نبي أستخلفهم في عمارة الأرض وسياسة الناس وتكميل نفوسهم وتنفيذ أمره فيهم لا لحاجة به تعالى ولكن لقصور المستخلف عليه لما أنه في غاية الكدورة والظلمة الجسمانية وذاته تعالى في غاية التقدس والمناسبة شرط في قبول الفيض على ما جرت به العدة الألهية فلا بد من متوسط ذي جهتي تجرد وتعلق ليستفيض من جهة ويفيض بأخرى…
وعند أهل الله تعالى المراد بالخليفة آدم وهو عليه السلام خليفة الله تعالى وأبو الخلفاء والمجلي له سبحانه وتعالى والجامع لصفتي جماله وجلاله ولهذا جمعت له اليدان وكلتاهما يمين وليس في الموجودات من وسع الحق سواه ومن هنا قال الخليفة الأعظم صلى الله تعالى عليه وسلم : إن الله تعالى خلق آدم على صورته أو على صورة الرحمن وبه جمعت الأضداد وكملت النشأة وظهر الحق ولم تزل تلك الخلافة في الإنسان الكامل إلى قيام الساعة وساعة القيام بل متى فارق هذا.
ایشان در بحث خلیفه می گوید : حضرت آدم (علیه السلام) خلیفه خداوند در روی زمین است و هر پیامبری برای خود جانشینی دارد برای عمارت زمین ، سیاست مردم ، تنفیذ امر خداوند … علت نیاز انسان به چنین خلیفه ای به خاطر این است که خداوند در نهایت تقدیس است و انسان در نهایت کدورت و ظلمت جسمانی است .
اگر خداوند می خواهد به این انسان فیضی برساند ، شرط رساندن فیض این است که بین انسان (معلول) و خداوند (علت) مناسبت و سنخیت باشد و انسان به خاطر این که در نهایت کدورت است و خداوند در نهایت تقدیس است ، امکان ندارد که خداوند بدون واسطه فیضی به انسان ها برساند . به خاطر همین ناچار است که انسانی باشد که دو جهت داشته باشد ، هم جهت تجرد را داشته باشد و هم جهت تعلق را . از جهتی فیض را از خداوند بگیرد و از جهت دیگر فیض را به دیگران برساند ….
در این جا مصداق را هم بیان می کند که می گوید : مصداق حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است .
این سخن بسیار دقیق و خوبی است که آلوسی سلفی بیان کرده است و مصداق را رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می داند . بله این مصداق در آن زمان خود حضرت بوده و به عقیده ما در این زمان مصداق واسطه فیض ، حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است .
آلوسی در ادامه میگوید:
همیشه خلافت الهی در میان انسان کامل خواهد بود و تا قیام قیامت باید یک انسان کاملی باشد که دو جهت تجرد و تعلق را داشته باشد . از جهت تجرد خود فیض را از خداوند بگیرد و از جهت تعلق آن فیض را به انسان ها برساند ؛ پس یک انسان کامل در هر زمانی باید باشد .
آقای آلوسی ! این انسان کامل در زمان خودت چه کسی بود ؟ آیا سلفی بود؟ آیا حنفی بود ؟ آیا معتزله یا ماتریدیه یا شافعی بود ؟ این ها نمی توانند مصداق این انسان کامل را به ما نشان بدهد . به گفته آلوسی همیشه در تمام اعصار تا قیام قیامت باید این انسان کامل باشد تا فیض را از خداوند بگیرد و به سائر انسان ها برساند ؛ ولی اهل سنت نمی توانند این انسان کامل را به ما نشان دهند .
در صفحه بعد تصریح می کند :
الإنسان العالم مات العالم لأنه الروح الذي به قوامه فهو العماد المعنوي للسماء والدار الدنيا جارحة من جوارح جسد العالم الذي الإنسان روحه ولما كان هذا الأسم الجامع قابل الحضرتين بذاته صحت له الخلافة وتدبير العالم والله سبحانه الفعال لما يريد ولا فاعل على الحقيقة سواه وفي القيام ضيق والمنكرون كثيرون ولا مستعان إلا بالله عز وجل
اگر این انسان کامل نباشد ، عالم از بین خواهد رفت ؛ چون این انسان کامل ، روح عالم است و قوام عالم به واسطه این انسان کامل است …. کسانی که این انسان کامل را انکار می کنند ، بسیار زیاد هستند؛ اما ما یاوری غیر از خداوند در برابر این منکرین نداریم .
علامه آلوسی ، روح المعانی ، ج 1 ، ص 220 به بعد
در این جا هم می گوید : شاید منکری هم وجود داشته باشد که کمک کار ما در این رابطه خداوند است و سخنان بسیار جالبی که آقای آلوسی زده و قابل تأمل است و طرفداران آلوسی باید بیدار شوند و انسان کامل را به ما نشان دهند . آیا خود آقای آلوسی را با آن دروغ هایی که در همین کتاب تفسیر خود بیان کرده، انسان کامل است یا فرد دیگری است ؟
همان انسان کاملی که بتواند وساطت در فیض را قبول کند و به انسان ها و کل مخلوقات فیض برساند .
مجری :
بینندگان عزیز ! متوجه هستید که بحث ما حول وساطت در فیض است و این وهابی ها در عمل این مطلب را انکار می کنند و یکی از چیزهایی که مسلمان ها را می کشند و در عبادت می گویند شما فقط یا الله باید بگویید ؛ اما در وساطت می گویند ما واسطه نداریم و فقط خداوند است و امکان ندارد که واسطه ای باشد .
استاد یزدانی تا این جا مستنداتی ارائه کردند که بر اساس آن ، خود وهابی ها به موضوع وساطت در فیض اقرار کرده بودند ؛ اما این که چرا طبق همین مبانی مسلمان ها را می کشند ، را نمی دانیم .
یکی از مواردی که در شبکه ولایت مطرح شده ، بحثی بود که میان امام حسن (علیه السلام) و خلیفه اول و یا امام حسین (علیه السلام) و خلیفه دوم رخ داده بود ؛ البته طبق نقلی که این شبکه ها داشتند . کلیپ قبلا هم پخش شده بود ؛ اما این بار با یک ضمیمه جدید کلیپ را آماده کردیم که نظر خلیفه دوم از زبان شبکه های وهابی در خصوص واسطه فیض بودن ائمه (علیهم السلام) است .
استاد یزدانی ما را با مطالبي كه از ابن تیمیه نقل کردند ، غافلگیر کرد . حال یک غافلگیری دیگری را از شبکه های وهابی ببینیم .
کلیپ 2 ) :
مجری وهابی :
آقای محمد هادی فرمودند : بر خلاف فرمایشات جنابعالی مبنی بر عدم مخالفت علی و حسن و حسین با عمر روایتی وجود دارد که حسین (رضی الله عنه ) به عمر گفته : از منبر پدرم پایین بیا ، انزل من منبر ابی . چه پاسخی در این رابطه دارید ؟
ترشابی کارشناس وهابی :
در ذیل این حدیث ای کاش ایشان می خواندند که علما در زمان کوچک بودن و کودک بودن حضرت حسین بود و این مسأله واضح است که عمر فرمود : حتی موهای ما که رشد کرده از طرف خدا بوده و سپس از طرف شما به عمر .
هاشمی ، مجری وهابی :
حضرت حسن یا حضرت حسین زمانی که کودک بودند ، رو کرد به عمر زمانی که خطبه می خواند ، عرض کرد : ای عمر ! از منبر پدرم برو پایین . کودک بود . عمر گفت : فرزندم این مویی که ما در آوردیم به برکت پدر شما بود ، منظور حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) بود .
مجری :
اعتراف و اقرار دیگری از شبکه های وهابی که آقا امام حسین (علیه السلام) به خلیفه دوم فرمودند : از منبر پدرم بیا پایین که منظور آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بوده ؛ چون آقا امام حسین (علیه السلام) خلافت و عمارت مسلمين را حق خود و پدر بزرگوارشان می دانستند .
کارشناس وهابی گفت : این ها تتمه روایت را نمی خوانند ؛ چون خلیفه دوم به امام حسین (علیه السلام) می گوید : این مویی که بر سر ما روییده می شود ، به خاطر خداوند و سپس به خاطر شما اهل بیت (علیهم السلام ) است .
تقاضا دارم در این خصوص توضیحاتی را بیان کنید .
استاد یزدانی :
روایتی که نقل کردند ، سندش کاملا صحیح است و دو بخش دارد ، در یک روایت که امام حسن (علیه السلام) خلیفه اول را از منبر پایین می آورد و روایت دیگر هم با سند صحیح که امام حسین (علیه السلام) خلیفه دوم را از منبر پایین می آورد و می فرمایند : از منبر پدر من بیا پایین و روی منبر پدر خودت بنشین .
با این بیان می خواستند بگویند که خلافت شما مشروعیت ندارد . روایت با سند صحیح بیان شده و بیننده این مسأله پرسید که واقعا چنین مطلبی بوده یا نه ؟ می گوید : بله بوده ؛ اما شما ادامه روایت را بخوانید .
ادامه روایت بسیار مهم تر از اول روایت است ؛ چون ثابت می کند که اهل بیت (علیهم السلام) واسطه فیض هستند . اول خدا می دهد و اهل بیت (علیهم السلام) آن را بین مردم تقیسم می کند . من اصل روایت را از کتاب های برادران اهل سنت نشان دهم که روايت بسيار جالبي است ؛ اما وهابی که متوجه نمی شود و عقلش به همین اندازه می رسد و می گوید : ادامه روایت را نخواندی ، ادامه روایت خیلی بهتر بود ؛ اما نمی فهمد که ادامه روایت پنبه همه اعتقادات شما را می زند و ثابت می کند امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سائر ائمه (علیهم السلام) واسطه فیض هستند و اگر در عالم مویی بر بدن انسان می روید ، به واسطه فیض و به واسطه اهل بیت (علیهم السلام) هست و اگر اهل بیت (علیهم السلام) نخواهند هيچ چیزی نخواهد رویید .
مجری :
استاد یزدانی ! دو نکته در این کلیپ بود . یکی این که آقای هاشمی گفت : به برکت شما …
که ما در روایت ببنیم واقعا عبارت «برکت » وجود دارد . نکته دوم این که گفت : منظور امام حسین (علیه السلام) از پدر در این جا یعنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) .
استاد یزدانی :
در کتاب سیر اعلام النبلاء ، تألیف شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان ذهبی ، متوفای 748 هـ ، چاپ مؤسسه الرساله ، جلد 3 ، با تحقیق شعیب الارنؤوط وهابی ، ( این خیلی مهم است که یک شخصیت وهابی آن را تأیید کرده است ) صفحه 285 :
حماد بن زيد حدثنا يحيى بن سعيد الأنصاري عن عبيد بن حنين عن الحسين قال صعدت المنبر إلى عمر فقلت انزل عن منبر أبي واذهب إلى منبر أبيك فقال إن أبي لم يكن له منبر فأقعدني معه فلما نزل قال أي بني من علمك هذا قلت ما علمنيه أحد قال أي بني وهل أنبت على رؤوسنا الشعر إلا الله ثم أنتم ووضع يده على رأسه وقال أي بني لو جعلت تأتينا وتغشانا .إسناده صحيح
از عبید بن حنین از حسین بن علی بن ابیطالب (علیهم السلام) نقل می کند كه فرمودند : من رفتم بالای منبری که عمر روی آن نشسته بود . گفتم : از منبر پدرم پایین بیا . این منبر ، منبری است که فقط پدرم شایستگی نشستن روی آن را دارد . برو روی منبر پدرت بنشین ….
تفاوتی نمی کند منظور حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باشد یا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) . در هر صورت می خواهند این را بیان کنند که تو شایستگی این را نداری که روی این منبر بنشینی ؛ چون خلیفه واقعی پدر من است نه پدر تو .
عمر گفت : آیا غیر از این است که این مویی که روی سر ما روییده ، اول خدا داده و بعد شما اهل بیت (علیهم السلام) داده اید. (کلمه « به برکت » هم ندارد ) و در ادامه آقای شمس الدین ذهبی می گویند : سند روایت صحیح است .
ذهبی ، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان ، ج 3 ، با تحقیق شعیب الارنؤوط وهابی ، چاپ مؤسسه الرساله ، ص 285
یعنی همان واسطه فیضی که ما به آن استناد می کنیم .
این ها همه حقائق را می دانستند و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) همه چیز را به آن ها واضح و روشن گفته بودند و می دانستند و این کار ها را انجام دادند .
این روایت نشانگر این است که امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) واسطه فیض بودند . لذا وساطت در فیض را از زبان خلیفه دوم ثابت می کند .
ابن حجر عسقلانی در کتاب الاصابه فی تمییز الصحابه ، در شرح حال امام حسین (علیه السلام) ، جلد 2 ، صفحه 549 همین مطلب را بیان کرده :
حدثني الحسين بن علي قال أتيت عمر وهو يخطب على المنبر فصعدت إليه فقلت انزل عن منبر أبي واذهب إلى منبر أبيك فقال عمر لم يكن لأبي منبر وأخذني فأجلسني معه أقلب حصى بيدي فلما نزل انطلق بي إلى منزله فقال لي من علمك قلت والله ما علمني أحد قال بأبي لو جعلت تغشانا قال فأتيته يوما وهو خال بمعاوية وابن عمر بالباب فرجع بن عمر فرجعت معه فلقيني بعد قلت فقال لي لم أرك قلت يا أمير المؤمنين إني جئت وأنت خال بمعاوية فرجعت مع بن عمر فقال أنت أحق بالإذن من بن عمر فإنما أنبت ما ترى في رؤوسنا الله ثم أنتم سنده صحيح
امام حسین (علیه السلام) بالای منبر می رود و عمر را که روی منبر نشسته می گوید : از منبر پدرم پایین بیا و روی منبر پدرت بنشین ….
عمر گفت : آیا غیر از این است که این موهایی که روی سر ما روییده ، اول خدا داده و بعد شما اهل بیت (علیهم السلام) داده اید . سند روایت صحیح است .
عسقلاني . ابن حجر ، الاصابه فی تمییز الصحابه ، ج 2 ، ص 549
این روایت را خطیب بغدادی نقل کرده و خیلی صریح و روشن ثابت می کند که رازق و روزی دهنده فقط خداوند است ؛ اما واسطه فیض اهل بیت (علیهم السلام) هستند . خداوند خالق است ؛ ولی این خلقت را به دست رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و فرزندانشان انجام می دهد . کسی در خالقیت خداوند تردیدی ندارد و هیچ کس غیر از خداوند نمی تواند خلق کند ؛ اما خداوند به واسطه اهل بیت (علیهم السلام) این خلقت را انجام می دهد .
مجري :
استاد یزدانی ! انسان بعضی اوقات فکر می کند راوی روایت یا قائل این روایت مثلا زراره بود و کسی که روایت را نقل کرده بود ، علامه مجلسی (ره ) یا شیخ کلینی (ره ) بود ، آسمان را به زمین می آوردند که این چه کفریاتی است که بیان می کنید در صورتی که خلیفه دوم این سخن را گفته ، آقای ذهبی روایت را تصحیح کرده ، شعیب الارنؤوط بر این کتاب نظارت داشته و آن را تأیید کرده اند .
2. سعید محمد بن باعلی باعشن : پیامبر ، باب الله است
باز مطلب دیگری از آقای سعید محمد بن باعلی باعشن ، یکی از علمای اهل سنت ، در کتاب شرح المقدمه الخضرمیه المسمی بشری الکریم بشرح مسائل التعلیم ، تألیف سعید بن محمد بن باعلی باعشن الدوعنی الخضرمی الشافعی ، (از علمای ترک زبان اهل سنت است ) چاپ دار المنهاج عربستان ، صفحه 710 در آخر کتاب می گوید :
فختمت كتابي هذا بذكره صلي الله عليه وسلم وبذكره اسمه الشريف ، وجاء ان تعود بركته علي وعلي اولادي ووالدي واحبابي والمسلمين وعلي كتابي هذا وغيره ، فانه باب الله ولاخير من خيرات الدنيا والآخرة الا هو وواسطته وببركته صلي الله عليه وسلم .
من این کتاب را با یاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پایان می دهم ، با نام بردن از نام شریفشان ؛ چون برکت آن حضرت شامل حال من ، فرزندانم ، پدر و مادرم ، دوستانم و مسلمانان و این کتابم شود . ( مگر امکان دارد ایشان چنین کاری انجام دهند ؟ ) زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دروازه خداوند است و هیچ خیری در این دنیا و در آخرت به بندگان خدا نمی رسد مگر به واسطه و به برکت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) .
باعشن ، سعید محمد بن باعلی ، شرح مقدمه خضرمیه ، چاپ دار المنهاج ، ص 710
این همان وساطت در فیض است که ما شیعیان می گوییم . هر خیری که از خداوند به بندگان می رسد به واسطه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است . یعنی همان اعتقادی که شیعه دارد این عالم اهل سنت هم در کتاب خود بیان کرده است .
شرح حال آقای سعید محمد بن باعلی باعشن
آقای دکتر محمد ابوبکر بازید ، در مقدمه همین کتاب شرح حال آقای باعشن را این گونه بیان کرده است :
هو الشيخ الامام الفقيه المحقق المتقن سعيد بن محمد بن باعلي باعشن الدوعني الرباطي بلدا الحضرمي موطنا الشافعي مذهبا .
آقای سعید بن محمد بن باعلی باعشن ، شیخ ، عالم ، فقیه ، محقق ، متقن بود . (بالاترین القابی که می توانند به علمای خود نسبت دهند ) متوفای 1270 هـ است . یعنی حدود 13 قرن با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فاصله دارند .
در صفحه بعد هم جایگاه علمی ایشان را بیان می کند :
تمام علمای حضرموت ، نزد ایشان درس می گرفتند ….
مقدمه کتاب شرح مقدمه خضرمیه.
به هر حال آقای باعشن می گوید : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باب الله است و چون باب الله است و تمام خیرات به خاطر اوست که به بندگان می رسد ، کتاب خود را با یاد او ختم می کنم تا برکت ایشان به من و فرزندان و پدر و مادرم … هم برسد .
این هم اعتقادی که شیعه در رابطه با وساطت در فیض دارد و در کتاب یک عالم اهل سنت بیان شده است .
مجری :
ما بارها گفته ایم که در عبادت باید فقط یا الله گفت و اگر کسی چنین کاری نکند و شریکی قائل شود ، از دائره اسلام و مسلمین خارج می شود . اما در ندا و استعانت و کمک خواستن ، همان طور که دیدید اهل سنت گفته بودند و به برکت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در کتاب های خود استناد کرده بودند . شیعه و سنی همه می دانند که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای ما واسطه است و یا به اذن خداوند با قدرتی که به ایشان داده ، در خواست ما را پاسخ دهند .
کلیپ فقط یا الله و جنایت هایی که به این بهانه انجام شده ، باز هم تقدیم شما می شود .
کلیپ 3 ) :
کارشناس وهابی :
فقط بگو الله ، نگو یا علی ، دیگر یا حسین نگویید ، دیگر یا زهرا نگویید . نه نزد قبرش برو و از او بخواه و نه از او چیزی بخواه !!!!
پشت پرده فقط یا الله گویی وهابیت
سوء استفاده وهابیت از نام جلاله الله در انجام جنایات
کارشناس وهابی :
چیزی که ما آن را شرک می دانیم و خارج از دائره دین و اسلام می دانیم ، آن صدا و ندای غیر الله است !!!
وهابی کسی است که وقتی گفتی یا ، به دنبالش الله بگوید !!!
ما می گوییم یا الله مدد ، داعش هم می گوید یا الله مدد . القاعده می گوید : یا الله مدد !!!
حمله وهابی ها به مسجد شیعیان در پاکستان
کارشناس وهابی :
چقدر زیباست بحث این که انسان فقط الله بگوید .
یک صدا همراه با آن ها و به دنبال آن ها خواهیم گفت : فقط الله و دیگر هیچ !!!
کشتار عزاداران حسینی در روز عاشورا ـ افغانستان
مجری :
ما به خاطر پخش این تصاویر از شما عذر خواهی می کنیم . اما اتفاق بسیار ناراحت کننده ای که در روز های گذشته افتاد ، همین افراد وهابی که به اسم اسلام جنایت می کنند و شیعه و سنی و مسیحی هم نمی شناسد . این ها گروهی از کردها را در قفس های آهنی کرده و مانند خلبانی که با آتش سوزاندند ، به نماد سوزاندن ، در کرکوک چرخاندند و مردم آن ها را هووو کردند و فکر کردند با این کارشان می توانند تضعیف روحیه ای برای کردهایی باشد که در مقابل آن ها می جنگندند . کردهایی که هم در داخل ایران به شدت ضد این وهابی ها هستند و هم در خارج از ایران ، در عراق و سوریه مردانه در مقابل این ها ایستاده اند .
این ها فکر کرده اند با چنین نمایش هایی می توانند کردها را تحقیر کنند . این کردها از برادران اهل سنت ما هستند که در خیابان ها چرخاندند و یک سری اعترافات از آن ها در داخل قفس گرفتند و آن ها را تهدید به سوزاندن کردند . ما با عرض پوزش بخش هایی از این کلیپ را آماده کرده ایم که با هم می بینیم .
کلیپ 4 ) :
حمایت و جنایت
کارشناس وهابی :
داعش ، با همه این کارهایی که می کند ، به خدا قسم سگش شرف دارد به کاری که بشار و طرفدار های بشار که دولت ایران است ، می کند . امروز من از حادثه ای که دو سه روز قبل ، دیروز یا پریروز اتفاق افتاده و اون کشته شدن خلبان اردنی به دست داعش که سوزاندنش هم دلیلی برای حقانیت فرقه وهابیت است و باطل بودن مذهب شیعه است .
تهدید و تحقیر کردها توسط وهابیت
تلاش شبکه های وهابی جهت حمایت از جنایات وهابیت در قبال کردها
کارشناس وهابی :
خوب توجه کنید ! باز هم کار داعش نسبت به کار این ها هزار برابر ؛ بلکه یک میلیون برابر ارزش دارد . نسبت به شما داعش خیلی بهتر است . حال هر چه که هستند ، ایمان به آخرت دارند و می گویند: پیش ملک عذاب بفرست . کار این ها واقعا کار شریفی است ؛ مثل حج رفتن است .
کارهایی که می کنید ، درست است . از مسلمان ها دفاع می کنید ، بدعت ها را از بین می برید ، مردم را به نیکی به نماز جمعه می برید .کشور را در مسیر پیشرفت قرار می دهید . چیز های خوب هم دارند ، در این شکی نیست .
اگر یک انسان عاقل آرزوی دو حکومت را بکند ، حکومت داعش از شما بهتر است .
مجری :
خداوند ان شاء الله شر وهابیت را از جامعه مسلمان ها بر دارد تا دیگر شاهد دیدن چنین چهره های مظلومی نباشیم . شاید به جرم سنی بودن ، به جرم کرد بودن و به جرم شیعه بودن که خیلی بدیهی است که باید کشته شود ، این گونه کشته نشوند .
تماس بینندگان
بیننده : عبد الحمید از ایرانشهر – اهل سنت
از نظر ما این کار وهابی ها محکوم است و هیچ یک از این کارها مورد قبول اهل سنت نیست . همیشه هم گفتیم و گفته اید که حساب اهل سنت از وهابیت جدا است .
بنده سؤالی از استاد یزدانی داشتم و قصد بنده از طرح این سؤال هم فقط بحث علمی است . یک مسأله برای من گنگ است ، زمانی که بینندگان از شما سؤال می پرسند ، شما سؤالاتی را که به نفع شما است را از کتاب های ما پاسخ می دهید و چیز هایی را که به ضرر شما است می گویید ، نیست . ما این گلایه را از شما داریم .
مثلا ما در برنامه های گذشته به شما گفتیم که عمر و ابو بکر و عثمان و حضرت علی (علیه السلام) به خواستگاری رفته بودند . البته کارشناس برنامه استاد ابو القاسمی بودند .
استاد یزدانی :
برادر عزیز ! این بحث را از خود استاد بپرسید ، بنده مسئول گفته های استاد ابو القاسمی را نیستم .
مجری :
استاد ابوالقاسمی همان جا آدرسی را که شما از بحار الانوار دادید ، نشان دادند که علامه مجلسی (ره) سند این روایت را از کتب اهل سنت بیان کرده بودند که به خوارزمی می رسید .
بیننده :
در مورد ام کلثوم در کتاب تاریخ یعقوبی ، جلد 2 ، صفحه 45 همین بحث را آورده که سلیمان بن خالد نقل می کند از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم زنی که شوهرش بمیرد ، عده خود را کجا بگذراند .
استاد یزدانی :
برادر عزیز ! تاریخ یعقوبی از کتب شیعه نیست.
مجری :
در همین روایت هم اگر بخواهید ، استاد عزیز پاسخ دارند . در همان روایت گفته زنی که شوهرش بمیرد ، عده خود را در کجا بگذراند ؟
بیننده :
هر کجا که خود زن خواست .
مجری :
عقیده اهل سنت در این باره چیست ؟ عقیده اهل سنت این است که یا در منزل پدرشان و یا در منزل شوهرش بماند . جای خاصی را مشخص کرده اند .
بیننده :
استاد فرمودند : تاریخ یعقوبی ، تاریخ شیعی نیست ، نهج البلاغه که کتاب تشیع است .
استاد یزدانی :
یعقوبی شیعه نیست و سنی است و حرفی را هم که زده ، مخالف عقیده شما است .
بیننده :
شما نهج البلاغه جلد 19 را بیاورید .
استاد یزدانی :
نهج البلاغه یک جلد است .
بیننده :
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، جلد 19 .
استاد یزدانی :
ابن ابی الحدید ، سنی است و حرف شیعه را هم حجت نمی دانند و در همین شرح نهج البلاغه سخنانی را علیه شیعه گفته اند که حتی وهابی ها هم ندارند .
بیننده :
ما این مطلب را از شما قبول می کنیم . مطلب بعد این است که وسایل منزل حضرت علی (علیه السلام) را ابوبکر و بلال حبشی تهیه کرده است . این مطلب در امالی شیخ جعفر طوسی (ره ) ، جلد 1 ، صفحه 39 ، از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند .
استاد یزدانی :
برادر عزیز ! امالی شیخ طوسی (ره ) یک جلد است . روایت را از ضحاک بن مزاحم نقل کرده است و ضحاک هم شیعه نیست . سند روایت به سنی می رسد و برای شیعه حجت نیست .
بیننده :
از کتاب بحار الانوار محمد تقی مجلسی (ره) ، جلد 43 ، صفحه 93 روایت را نشان دهید .
استاد یزدانی :
در بحار الانوار هم که باشد ، از همین جا نقل کرده است . این روایت هم سندش به یک سنی می رسد . برادر گرامی همین روایت را از امالی شیخ طوسی (ره ) نقل کرده .
بیننده :
شما کتاب های بزرگان خود را قبول ندارید .
استاد یزدانی :
ما که نگفتیم هر چیزی که در این کتاب ها بیان شده ،صحیح است . ایشان روایتی را از ضحاک بن مزاحمی نقل می کند که شیعه نیست .
بیننده :
اگر واقعیت ندارد ؛ چرا این مطلب را بیان کرده است .
استاد یزدانی :
هر مطلبی را که نقل می کند را که قبول ندارد . احمد بن حنبل سی هزار روایت را در مسند خود بیان کرده ، آیا همه این روایات را قبول دارند ؟
بیننده :
در هر صورت این ها از بزرگان شما هستند .
استاد یزدانی :
ضحاک بن مزاحم از بزرگان ما نیست . ضحاک بن مزاحم اولین کسی بود که گفته آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) است . علمای اهل سنت سخنان تندی علیه ایشان زدند و گفتند : این ضحاک بن مزاحم دو سال بعد از پدرش به دنیا آمده …
که ما نمی خواهیم بیشتر از این وارد این مباحث شویم .
مجری :
این که علمای بزرگ ما از اهل سنت نقل قول کرده باشند ، مطلب بسیار طبیعی است . جمع آوری روایات بوده ؛ مثلا یک عالم ما در باب تزویج حضرت زهرا (سلام الله علیها ) به ده روایت دسترسی دارد که دو روایت از اهل سنت است و هشت روایت دیگر از شیعه هستند که همه را نقل کرده است .
استاد یزدانی :
ما هم امشب در برنامه از ابن تیمیه ، آلوسی مطلب نقل کرده ایم ، دلیل نمی شود که ما حرف ابن تیمیه را قبول داریم . بنده نقل می کنیم که ابن تیمیه چنین مطلبی را در کتاب خود بیان کرده . این روایت هم این گونه است ، سند از شیخ طوسی (ره ) به ضحاک بن مزاحم می رسد که اصلا شیعه نبوده و طبق نقل علمای اهل سنت ، دو سال بعد از پدرش به دنیا آمده و وضعیتی این چنینی داشته است .
بیننده : محمد از ایرانشهر ـ اهل سنت
به نظر بنده کاری که شبکه ولایت ، نور ، کلمه و وصال انجام می دهد ، تفرقه افکنی بین مسلمانان است .
استاد یزدانی :
برادر گرامی ! شما حنفی هستید و از ابو حنیفه تقلید می کنید ؟ امشب دیدید که آقای شاهوزهی که در همان شهر خودتان است ، در مورد مقلدین چه گفته بود ؟
بیننده:
بله ، من صحبت های شما را شنیدم .
استاد یزدانی :
کسی که اختلاف افکنی می کند ، وهابی ها و سلفی های پلیدی هستند که زشت ترین عبارات را در مورد شما به کار می برند که اگر بنده چنین سخنانی را در مورد شما به کار ببرم ، اول از همه مجری برنامه بنده را محکوم به سنگسار می کند . چنین عبارتی را بنده هیچ گاه در مورد اهل سنت به کار نمی برم ؛ ولی این شخص که بزرگ سلفی ها در آن جا هست ، این سخن زشت را زده .
ما دنبال تفرقه نیستیم ، ما همیشه به دنبال این هستیم که بین شیعه و سنی وحدت ایجاد کنیم و همیشه هم گفتیم که اهل سنت ، برادران ما هستند ؛ اما وهابیت بین ما تفرقه می اندازد . شما متأسفانه ما را با وهابیت یکی میدانید .
مجری :
برادر گرامی ! اگر شما موردی سراغ دارید که خدای نکرده ، خاطر شما را مکدر کرده و احساس می کنید که نکته ای بر خلاف وحدت بوده ، آن را بیان کنید . ان شاء الله ما جبران خواهیم کرد .
بیننده :
بنده هم می خواهم همین مطلب را بگویم . شما همه مطالب را از کتاب های اهل سنت می خوانید و اگر کتاب های وهابی ها باشد ، باز هم می گویید ، کتاب اهل سنت . با این کار می خواهید اهل سنت را رد کنید و کتاب های اهل تشیع را مطرح می کنید و این باعث تفرقه می شود .
مجری :
شما یک نمونه بیان کنید .
بیننده :
مورد همین است که علیه اهل سنت حرف می زنید .
استاد یزدانی :
ما هیچ وقت علیه اهل سنت حرفی بیان نکرده ایم ؛ بلکه در دفاع از عقاید اهل سنت مطالبی بیان می کنیم و می گوییم اهل سنت این عقاید را دارند و علمای آن ها این مطالب را گفته اند . عقاید وهابیت را هم بیان می کنیم و بین شما و وهابیت تفاوت قائل هستیم . ما مشترکات شیعه و سنی را بیان می کنیم و تفاوت هایی که همه ما با وهابیت داریم .
بیننده :
ما طرفدار وهابی ها نیستیم .
استاد یزدانی :
بنده همین امشب نشان دادم که یک وهابی در سایت خود گفته که مقلدین لوطی هستند .
بیننده :
اهل سنت هیچ گاه برای خود تبلیغ نمی کنند .
استاد یزدانی :
بنده از شما پرسیدم مقلد ابو حنیفه هستید ؟ شما گفتید : بله . متأسفانه به خاطر این که لهجه دارید ، متوجه بیانات شما نیستم .
خیلی عجیب است از این برادر گرامی تعجب می کنم که می گوید : من از اول برنامه شما را می بینم و شما در حال اختلاف افکنی هستید .
در صورتی که برنامه یک برنامه تقریبی بین شیعه و سنی است ، با وهابی به شدت مخالفیم و با وهابی هایی که دشمن ما هستند و می خواهند ما را بکشند ، به شدت مبارزه می کنیم و اعتقادات و باور های آن ها را نقد می کنیم . ما در این برنامه از عقائدی که بین شیعه و سنی مشترک است ، دفاع می کنیم و این را وظیفه خود می دانیم و چیزی به عنوان اختلاف افکنی نیست .
اختلاف افکنی بین مسلمان ها و وهابی ها ، مسلمان هایی که یک اعتقاد دارند ؛ اما وهابی هایی که خلاف آن را دارند . ما این تفاوت ها را نشان می دهیم . تفاوت های اهل سنت و وهابیت که فکر نمی کنم این ها اختلاف افکنی باشد .
بیننده : منصور از قطر ـ شیعه
بنده چند سؤال از استاد یزدانی داشتم ؛ البته قبل از آن به این دو بزرگوار اهل سنت می خواستم عرض کنم ما با اهل سنت هیچ مشکلی نداریم و هر چه مشکل داریم ، با این وهابیت خبیث است .
اما سؤال اول بنده در رابطه با داستانی است که (البته نسبت به حنفی ها جسارت نباشد) امام صادق (علیه السلام) روزی با ابو حنيفه سر سفره نشسته بودند . زمانی که حضرت طعام را میل می فرمایند : هذا من فضل الله و رسوله . ابو حنیفه تعجب می کند و می گوید : این شرک است ….
استاد یزدانی :
روایت در کتاب کنز الفوائد ، صفحه 196 و همچنین در کتاب جامع الاحادیث شیعه ، تألیف حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره ) ، جلد 23 ، صفحه 532 ، روایت 2212 نقل شده است . در این روایت همین داستان نقل می شود که حضرت به دو آیه از قرآن استناد می کنند .
بنده این روایت را در جلسه قبل خواندم .
بیننده :
سؤال دوم در مورد حدیثی است که در کتاب سنن دار القطنی نقل شده : اذ اجتهد الحاکم فاخطأ فله اجر واذ اجتهد واصاب فله اجران . آیا می توان این روایت را حجت دانست و آیا سند روایت صحیح است . چون در کتاب التعجب شیخ ابو الفتح محمد بن علی عثمان کراجکی از علمای بزرگ شیعه ذکر شده . می خواستم بدانم سند روایت صحیح است ؟
استاد یزدانی :
سند روایت در کتاب المنتقی لابن جاورد ، جلد 1 ،صفحه 249 ، حدیث 996 بیان شده که گفته اند تمام کتاب صحیح است . این روایت در 212 کتاب از کتب اهل سنت نقل شده است و اهل سنت آن را از بدهیات می دانند . راویان روایت هم آقای سفیان سوری ، معمر ، عبد الرزاق ، یحیی بن سعید که همگی از بزرگان اهل سنت می باشند ، هستند.
خود آقای شافعی هم در کتاب الام ، جلد 6 ، صفحه 200 خود روایت را نقل کرده است .
بیننده :
سؤال سوم این است که غیر از آن چه که ابن تیمیه در کتاب مجموع فتاوای خود از اقسام فیض بیان کردند ، بن باز و عثیمن که از بزرگان وهابیت بودند ، آیا از این ها همچنین چیز هایی وجود دارد که در سخنرانی ها یا فتاوای آن ها بیان شده باشد ؟
سؤال چهارم بنده این است که غیر از ارواح مقدس ائمه (علیهم السلام) آیا وجود آن حضرات (علیهم السلام) می تواند به صورت جسمانی هم در مجالسی که شیعیان بر پا می کنند ، حضور پیدا کنند ؟
استاد یزدانی :
ایشان در مورد ابدال از دیدگاه بن باز پرسیدند که ما در جلسات قبل این مطلب را هم نشان دادیم . از کتاب مسائل الامام ابن باز ، جلد اول ، صفحه 49 :
سئل الشيخ عن الابدال : هل يعرفون باعيانهم ؟ الجواب : هم مثل الاولياء .
وسئل عن ابن تيمية وابن القيم : امن الابدال هم ؟ الجواب : هم من خيرة الابدال .
از بن باز در مورد ابدال سؤال می شود : آیا ابدال با چهره شناخته می شوند ؟ پاسخ می دهد : بله ، مثل اولیاء هستند . سؤال شد که ابن تیمیه و ابن قیم از ابدال هستند ؟ پاسخ می دهد : آن ها از بهترین ابدال هستند .
بن باز ، مسائل الامام ابن باز ، ج 1 ، ص49
این ها نظر بن باز در مورد ابدال بود .
در مورد سؤال دوم که حضور ائمه (علیهم السلام) می تواند در حال حاضر به صورت مادی هم باشد یا این که صرف وجود روح ایشان است ؟ اگر مقصود ایشان حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) باشد ، قطعا حضور ایشان یک حضور فیزیکی است ؛ چون ما اعتقاد داریم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه ) شخصیتشان غایب است و شخص حضرت در بین مردم وجود دارد ، می بینند و شاید بشناسند ؛ اما نمی دانند که ایشان ، امام زمان است . چون بعد از این که حضرت ظهور می کنند ، خیلی از مردم ایشان را می شناسند .
اگر مقصود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه ) باشند که حضرت با همان جسم خود وارد مجالس ما می شود و ان شاء الله سر سفره های ما اگر شایستگی داشته باشیم ، حضور می یابند ؛ اما ما نمی شناسیم.
منتهی سائر ائمه (علیهم السلام) حیات دنیوی ندارند ؛ بلکه حیات برزخی دارند . آن ها با همان حیات برزخی در مجالس ما حضور می یابند ؛ اما این که چگونه حیاتی است و زندگی آن ها چطور است ، در حد و اندازه درک ما نیست . اما این که با همان حیات برزخی در مجالس ما هستند ، تردیدی نیست .
در مورد روایت سنن دار قطنی که اگر کسی اجتهاد کند و آن اجتهاد صحیح باشد ، دو اجر برده و اگر اجتهاد کند و خطا باشد ، یک اجر برده .
این روایت مخصوص حاکم بود که روایت در صحیح بخاری ، کتاب الاعتصام بالکتاب ، روایت 7352 ، باب 21 باب اجر الحاکم اذا اجتهد فاصاب او اخطأ . بحث در مورد حاکم است که اگر اجتهادی کند که اشتباه باشد .
حدثنا عبد اللَّهِ بن أُسَامَةَ بن الْهَادِ …. مُحَمَّدِ بن إبراهيم عن بُسْرِ بن سَعِيدٍ عن أبي قَيْسٍ مولى عَمْرٍو عن عَمْرِو بن الْعَاصِ انه سمع رَسُولَ اللَّهِ (ص) يقول إذا حَكَمَ الْحَاكِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ وإذا حَكَمَ وَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ فَلَهُ أَجْرٌ .
صحیح بخاری ، باب 21 ، روایت 7352 (از مکتبه شامله )
بسیار عجیب است که این روایت را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیده باشد . روایت از غلام عمرو عاص نقل شده . می خواسته روایتی در مورد اشتباهات خودش و معاویه بسازد که این روایت را ساخته مثلا معاویه آمده و محمد بن ابوبکر را کشته و ایشان را در شکم یک الاغ قرار داده و آن را آتش زده . اگر درست انجام داده ، دو اجر می برد و اگر اشتباه کرده ، یک اجر می برد . این روایت یک روایت جعلی از عمرو عاص ساخته و در صحیح بخاری و صحیح مسلم بیان شده است .
بیننده: آقای صلح طلب از تهران ـ شیعه
بنده یک پیشنهاد داشتم که بینندگان اهل سنت که با شما تماس می گیرند ، در ابتدا مذهب خود را مشخص کنند ، در آن صورت پاسخ دادن به سؤالات آن ها آسان تر می شود . چون بعضی از این عزیزان در پوشش اهل سنت زنگ می زنند و در آخر معلوم می شود که وهابی بوده و از وهابیت دفاع می کنند .
دوم این که با این جریان داعشی که در جامعه به وجود آمده ، برای مردم سؤال شده که این ها چه مذهبی دارند . اگر بگویند : وهابی ، سؤال می شود که این ها چه دیدگاه و نظری دارند ؛ چون نه در کتب دینی مدارس از این ها صحبتی شده و نه در رسانه ها از عقائد و نظرات آن ها چیزی گفته می شود . این یک جریان جدیدی است که جامعه شناخت کافی درباره آن ها ندارد . بنده از شما تقاضا دارم که به رادیو و تلویزیون بگویید که در خصوص این جریان داعش ، برنامه ای داشته باشند که مردم با عقائد و نظراتشان آشنا شوند که این ها چه کسانی هستند و از کجا به وجود آمده اند .
سؤالی هم در مورد صلح امام حسن (علیه السلام) داشتم که امام حسن (علیه السلام) به چه دلیل مجبور به این صلح شدند و این صلح در کتب اهل سنت چگونه بیان شده است ؟
استاد یزدانی :
در خصوص صلح امام حسن (علیه السلام) در کتاب ثقات ، تألیف ابن حبان ، چاپ مؤسسه الکتب الثقافيه ، جلد 2 ، متوفای 754 هـ ، صفحه 305 :
فاحتال معاوية في الحسن بن على وتلطف له وخوفه هراقه دماء المسلمين وهتك حرمهم وذهاب أموالهم إن لم يسلم الأمر لمعاوية فاختار الحسن ما عند الله على ما في الدنيا وسلم الأمر إلى معاوية يوم الإثنين ….
معاویه در مورد امام حسن (علیه السلام) حیله کرد و امام را ترساند که اگر با من صلح نکنی ، خون مسلمان ها را می ریزم ، حرمت مسلمین را از بین می برم و اموال آن ها را می دزدم . زمانی که امام حسن (علیه السلام) وضعیت را این گونه دید ، مجبور به صلح با معاویه شد .
ابن حبان ، ثقات ، متوفای 754 هـ ، چاپ مؤسسه الکتب الثقافیه ، ج 2 ، ص 305
این سخن یک عالم اهل سنت است که به این علت امام حسن (علیه السلام) مجبور به صلح شدند.
آقای نووی که از او به عنوان مفتی الامه یاد می کنند در کتاب المجموع (از بهترین کتاب های فقهی شافعی ها است) جلد 21 ، چاپ مکتبه الارشاد عربستان ، صفحه 29 :
در این جا بیان می کند که چرا امام حسن (علیه السلام) از خلافت کناره گیری کرد ؟ دو دلیل بیان می کند که دلیل اول به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست و دلیل دوم این که :
علم انه لا ناصر له ولا معين فخلع نفسه تقية …
زمانی که امام حسن (علیه السلام) دید هیچ یاوری ندارد ، از باب تقیه خود را خلع کرد و خلافت را به معاویه با شرائطی که به هیچ کدام از آن ها عمل نکرد ، واگذار کرد .
نووی ، مجموع ، ج 21 ، چاپ مکتبه الارشاد عربستان ، ص 29
بیننده : آقای شاهی از ملایر ـ شیعه
بنده از دیدن این کردها که در قفس گذشته شده بودند ، خیلی متأثر شدم . واقعا این وهابیت بویی از انسانیت نبرده اند ؛ چون کسی حتی حیوانات با همنوع خود چنین کاری انجام نمی دهند .
مجری :
البته برای ما فرقی ندارد آن شخصی که خدای نکرده ، اهانت شده کرد باشد یا بلوچ یا عرب یا فارس باشد . در هر صورت از طرف ما محکوم هستند ؛ اما داعش به خاطر این که از کردها ضرب شصت را دیده اند ، می خواهند با این کارها جلوی کردها را بگیرند که قطعا نخواهند توانست .
بیننده : آقای محمودی از سقز ـ اهل سنت
ما هم از دیدن این کردها ناراحت شدیم . پس این ها هیچ ارتباطی با اهل سنت ندارند و از شما هم به خاطر دفاعی که از اهل سنت دارید ، تشکر می کنیم .
بیننده : آقای ملکی از اردبیل ـ شیعه
بنده هم با دیدن این کردها بسیار متأثر شدم و با دیدن لباس های نارنجی این عزیزان به یاد زندان های گوانتانامو افتادم . این داعش دست پرورده های آمریکا و اسرائیل است و می خواهند جنگ های صلیبی را که قرن ها پیش رخ داده بود ، دو باره تکرار کنند .
ما مسلمانان چه شیعه و سنی ، باید موضع خود را در مقابل این ها مشخص کنیم . علمای ما و علمای اهل سنت کارهای این ها را محکوم کنند و قبول کنیم که این ها از جنس بشر و مسلمان نیستند و پیامبر ما ، پیامبر رحمت بود . زمانی که مکه را تصرف کردند ، دستور دادند که به هیچ کس تعرض نکنند . کجای کتاب خدا آمده که گفته شده باشد انسانی را بسوزانید یا این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) کدام یک از دشمنان خود را سوزانده که این ها به تبعیت از آن ها چنین کاری را انجام می دهند .
اگر امکان داشته باشد علمای ما در یک روز خاص به صورت نمادین بیایند و این تکفیری های وهابی را محکوم کنند .
مجری :
اهل سنت محکومیت خود را اعلام کرده اند و کنگره مقابله با تکفیر هم به صورت نمادین علمای شیعه و سنی از همه تکفیری ها اعلام برائت کردند .
بیننده : امیر از تبریز ـ شیعه
بنده به عنوان یک شیعه به ابو بکر و عمر می گویم که ببینید که به نام شما چه کار هایی انجام می دهند . به فرموده مولای امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در مسجد کوفه که خلخالی از پای زن یهودی به ظلم کندند ، حضرت ناراحت شدند و فرموند : هر کس از غصه این بمیرد ، حق دارد .
مجری :
همه ما از این وضعیت ناراحت و متأثر هستیم ؛ ولی به قطع و یقین این مبلغین وهابی و این کارشناسان وهابی بسیار خبیث تر و پلیدتر از داعشی هایی است که انسان ها را می کشند و در آن شکی هم نیست . این ها دو روی یک سکه هستند که به دنبال برهم زدن آرامش هستند که ان شاء الله کلیپ هایی از این ها را پخش خواهیم کرد که چگونه ایرانی ها را تهدید کرده اند .
از شما استاد یزدانی و همچنین شما بینندگان عزیز تشکر می کنیم و امیدواریم که بیش از پیش در مورد این حرکت های تکفیری روشنگری شود و نشان داده شود که اسلام دینی نیست که این ها آن را نشان می دهند . ما هم در برنامه های خود را ادامه خواهیم داد و تفاوت های وهابیت را با سائر مسلمین دارند را به رخ جهانیان خواهیم کشید تا حقیقت بیش از پیش روشن شود .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
خدا یار و نگهدارتان .
4 Comments
مجتبی
سلام علیکم استاد بزرگوار خسته نباشید
یک سوالی داشتم از بزرگان گفتند که مطالب موجود در کتب عامه برای ما معتبر نیست
اما بسیاری از علما برای مطالب تاریخی به تاریخ طبری و سیره ابن هشام استناد میکنن این تناقض نمیشه؟!
Yazdani
سلام عليكم
معمولا از باب جدال احسن و قاعده الزام استفاده مي كنند و گر نه مطالب كتاب آنها براي ما ارزش و اعتباري ندارد.
البته كساني هم هستند كه حرف هاي اين ها را به عنوان متخصص تاريخ قبول مي كنند .
موفق باشيد
ياعلي…
سید حسین باب المراد
سلام علیکم،استاد در کتاب معجم رجال الحدیث ج1ص63در آخر صفحه(وروی محمد بن یعقوب بسند صحیح…..عن علی بن ابی حمزه)در بالاتر آیت الله خویی مشخص کرده که این علی بن ابی حمزه،علی بن ابی حمزه بطائنی است،اگر علی بن ابی حمزه ضعیف است پس بسند صحیح چیه؟ممنون ومتشکر
yazdani
سلام .
یعنی سند تا علی بن أبی حمزه صحیح است ؛ ولی خود او تضعیف شده است.
هدف آیت الله العظمی خوئی، اشکال به قاعده «مشایخ الثقات» است که میخواهد ثابت کند این قاعده درست نیست ؛ چون با سند صحیح نقل شده است که افرادی مثل صفوان از افراد ضعیفی مثل علی بن أبی حمزه بطائنی روایت نقل کرده اند .
البته این استدلال ایشان مردود است ؛ چون علی بن أبی حمزه زمانی از بزرگان شیعه محسوب میشده و کسی در وثاقت و راستگویی او شک نداشته است؛ بنابراین بزرگانی مثل صفوان و … از او روایت نقل می کرده اند؛ اما بعد از این که علی بن أّبی حمزه امامت امام رضا علیه السلام را نپذیرفت و در برابر آن حضرت موضع گرفت و جزء سران واقفه شد، از این به بعد شیعیان از او روایتی نقل نکردند و او مطرود جامعه شیعه شد .
پش اشکال به مشایخ الثقات وارد نیست .
موفق باشید
یاعلی