بزرگان اهل سنت، قبرهای بسیاری را در کتابهای خود نام میبرند که از دیدگاه آنان متبرک بوده و مردم سنی مذهب به آنها تبرک جستهاند؛ اما وهابیها این عمل را شرک و کفر میدانند.
بسم الله الرحمن الرحیم
برنامه : راه و بی راه
تاریخ : 18 / 03 / 94
موضوع: قبرهای متبرک از دیدگاه بزرگان اهل سنت
مجری :
شما بیننده برنامه راه و بی راه هستید . برنامه ای که در جهت نشان دادن بی راهه ای به نام وهابیت که خود را به نام اسلام معرفی می کند و نشان دادن تفاوت های فاحشی که بین تک تک موضوعات اعتقادی آن ها با سایر مذاهب اسلامی وجود دارد .
طبق معمول هفته های گذشته در خدمت استاد عزیز و بزرگوار ، حجت الاسلام والمسلمین یزدانی هستیم .
در جلسات گذشته موضوع بحث ما تبرک و حکم آن و دیدگاه وهابیت و اختلافاتی که با مسلمان ها داشتند را بیان نمودیم . بنده از شما تقاضا دارم که خلاصه ای از مطالب گذشته را بیان کنید تا به مطالب جدیدتری بپردازیم .
استاد یزدانی :
ما در بحث تبرک ، در برنامه راه و بی راه ، ابتدا دیدگاه وهابی ها و سلفی ها از جمله ابن تیمیه و پیروانش را بیان کردیم که گفته بودند تبرک جایز نیست ؛ البته نظرات متفاوت بود . بعضی ها از جمله خود ابن تیمیه گفته بود : شرک اکبر است . بعضی ها گفته بودند : تبرک کردن از دین اسلام نیست ؛ بلکه از اعمال جاهلیت است ، بعضی ها هم گفته بودند : شرک اصغر است و بعضی ها هم گفته بودند که تبرک گناه کبیره است . بعضی دیگر گفته بودند : تبرک به آثار قطعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) جایز است و بعضی ها این را هم انکار کرده بودند . به هر حال دین این ها هر روز در حال اکمال است و یک فتوا و یک عقیده جدید را مطرح می کنند و هر روز دینشان رو به سقوط است .
بعد از آن تبرک پیروان ابن تیمیه را به آب غسل ابن تیمیه و مسائلی که در پیرامون آن اتفاق افتاده بود را بیان کردیم . هم چنین تبرک ائمه اربعه ، احمد بن حنبل به آب پیراهن شافعی و تبرک شافعی به آب پیراهن احمد بن حنبل و سایر مطالب مربوط را مطرح کردیم .
هم چنین چند مورد از تبرکات عجیب و غریب این ها را نقل کردیم ؛ از جمله تبرک به پشکل شتر ، تبرک به گاو ، تبرک به الاغ ، تبرک به اسب و چیز های دیگر را هم بیان کردیم .
البته با سند صحیح از کتب اهل سنت ، تبرک پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آب وضوی صحابه را خواندیم و مطالب دیگری که در هفته های گذشته در اثبات تبرک از دیدگاه اهل سنت نقل کردیم و امشب هم ان شاء الله قصد داریم بحث تبرک به قبور را مطرح کنیم که وهابی ها تبرک به قبر را کفر و از اعمال جاهلی می دانند ؛ اما علمای اهل سنت به صورت فراوان در کتب خود ، درباره قبر های مختلف تصریح کردند که این قبر متبرک است و مردم اهل سنت و علمای آن ها به آن قبر ها تبرک کرده اند .
مجری :
به عنوان مقدمه نظر دکتر صالح العثیمین ، از علمای سرشناس وهابی را در خصوص تبرک به قبور را می بینیم .
کلیپ 1 ) : صالح بن عثیمین : تبرک به قبور حتی قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) جایز نیست .
تبرک به قبور حرام است و بدعتی ناپسند است . در خاک هیچ خبری نیست ؛ زیرا آن خاکی عادی است و خاک قبر هیچ مزیتی بر سایر اماکن ندارد . ما به آن ها نیازی نداریم ؛ بلکه آن ها به ما محتاج هستند . پس ما احتیاجی به آن ها نداریم و ما فقط الله می گوییم . هیچ فرقی بین قبور افراد عادی و کسانی که گمان می شود از صالحین باشد ، وجود ندارد . حتی تبرک به تربت قبر پیامبر هم جایز نیست !!!
زیرا هیچ فرقی بین تربت قبر پیامبر با خاک معمولی وجود ندارد . بله ، شکی نیست که خداوند با دفن پیامبر به آن مکان شرافت بخشیده است . اما این به معنای متبرک شدن آن مکان نیست !!! حتی تبرک به حجر الاسود نیز جایز نیست !!!
استاد یزدانی :
به نظر بنده ایشان کامل شده وهابیت باشد . البته از ایشان هم قطعا موارد دیگری هم خواهیم داشت . ما قبلا از لجنه دائمه و حتی خود ابن عثمین و دیگران خواندیم که گفته بودند : تبرک به آثار قطعی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جایز است ؛ البته نظرات این ها ، روز به روز تغییر می کند .
فتاوای وهابیت در خصوص تبرک به قبور
1 ) آقای بن باز
ما از صالح بن عثیمن فتاوای زیادی را خواندیم که تصریح کرده بود ، تبرک جایز نیست . همین مطالبی را که در این کلیپ بیان کرد ، در کتاب هایش هم نقل شده است .
اما در این جا فتوایی از آقای بن باز بخوانم که مستقیما به مبحث تبرک به قبور مربوط می شود . در کتاب مجموع فتاوا و مقالات ، تألیف عبد الله بن عبد العزیز بن عبد الرحمن بن باز ، چاپ دار القاسم ، با تحقیق محمد بن سعد الشویعر ، جلد اول ، صفحه 394 می گوید :
واما قصد الزائر للقبور التبرك بها ، فليس ذلك من دين الاسلام بل هو من اعمال اهل الجاهلية ، ومن اخلاق عباد الاوثان …
واما التبرك بها والبناء عليها والكتابة عليها وقصد الدعاء عندها ، فليس ذلك من سنته بل هو من سنة اليهود والنصاري واهل الجاهلية .
اگر زائر برای زیارت قبر برود و هدفش تبرک به آن باشد ، این از دین اسلام نیست ؛ بلکه از اعمال جاهلیت است و از اخلاق بت پرستان است . پس واجب است که این کار را انجام ندهند و به زوار هم چنین بگوییم . در ادامه روایتی از کتاب صحیح مسلم بیان می کند که وقتی برای زیارت قبور رفتید ، چه بگویید .
اگر کسی به قصد تبرک به زیارت قبری برود یا این که بنایی را بر قبری بسازد یا نوشته ای را بر قبری بنویسد که مثلا این قبر فلان شخص است و در فلان تاریخ از دنیا رفته یا این که بخواهد در کنار قبر دعا کند ، این سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست ؛ بلکه سنت یهود و نصاری و اهل جاهلیت است .
بن باز ، مجموع فتاوا و مقالات ، چاپ دار القاسم ریاض ، با تحقیق محمد بن سعد الشویعر ، ج 1 ، ص 394
اين دیدگاه صریح و واضح وهابیت در باره تبرک به قبور است که ان شاء الله دیدگاه اهل سنت که صد در صد مخالف و متضاد این نظر و دیدگاه است را بیان خواهیم کرد .
مجری :
جناب صالح بن فوزان در خصوص تبرک به قبور فتوایی دارند که با هم می بینیم .
کلیپ 2 : فتوای صالح بن فوزان در رابطه با تبرک به قبر
جناب شیخ تبرک به قبر شرک اکبر است یا شرک اصغر ؟
صالح بن فوزان :
اگر کسی به قبر تبرک کند و معتقد باشد قبر خودش برکت می دهد ، این شرک اکبر است . اما اگر معتقد باشد ، برکت فقط از خداست و قبر فقط واسطه در این برکت است ، این شرک اصغر است و این وسیله ای از وسائل شرک اکبر است .
اگر معتقد باشد برکت از خداوند است و قبر تنها سبب این برکت است ، این شرک اصغر است و وسیله ای برای شرک اکبر است ؛ اما اگر معتقد باشد قبر برکت می دهد و مرده برکت می دهد ؛ پس این شرک اکبر است و این اعتقاد قبر پرستان کنونی است که معتقدند اموات عطا می کنند و منع می کنند و تصرف دارند .
مجری :
ایشان یکی از مفتیان درباری عربستان سعودی است که بسیار شناخته شده و مشهور می باشد . استاد یزدانی ! در این خصوص توضیحاتی را بیان کنید .
استاد یزدانی :
فتوای این شخص وهابی بسیار واضح و روشن بود ؛ اما دیدگاه اهل سنت دقیقا برخلاف این قضیه است که بنده موارد زیادی را پیدا کردم . فقط کلمه «یزار ویتبرک به» را جستجو زدم ، حدود چهار صد مورد در کتاب های اهل سنت بیان شده بود که بنده چند مورد را می خوانم و همچنین چند فتاوی از بزرگان اهل سنت را هم نقل می کنم .
دیدگاه اهل سنت در خصوص تبرک به قبور
کتاب نهایه المحتاج فی شرح المنهاج فی فقه علی امام الشافعی ، تألیف شمس الدین محمد بن عبد العباس احمد بن حمزه شهاب الدین رملی المصری الانصاری، متوفای 1096 هـ (که در باره ایشان گفته اند : ایشان مجدد اسلام در قرن دهم بودند) ، جلد 3 ، صفحه 34 ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، مي گوید :
ويكره أن يجعل على القبر مظلة وأن يقبل التابوت الذي يجعل فوق القبر كما يكره تقبيل القبر واستلامه وتقبيل الأعتاب عند الدخول لزيارة الأولياء نعم إن قصد بتقبيل أضرحتهم التبرك لم يكره كما أفتى به الوالد رحمه الله تعالى …
مکروه است که چیزی را برای سایه روی قبر بیاندازند یا این تابوتی را که روی قبر قرار می دهند را ببوسد . همان طور که بوسیدن قبر و لمس کردن آن مکروه است . اما اگر هدفش از بوسیدن قبر ، تبرک باشد ، مکروه نیست .
شمس الدین رملی شافعی ، نهایه المحتاج فی شرح المنهاج ، متوفای 1096 هـ ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، ج 3 ، ص 34
اگر هدفش تبرک باشد ، مکروه نیست و کاملا مشروع و جایز است . مثلا اگر کسی بدون هیچ قصدی تابوت یا قبری را ببوسد ؛ چون بی هدف است ، مکروه می باشد . اما اگر به قصد تبرک، قبر یکی از اولیای الهی را ببوسد ، مکروه نیست ؛ پس مباح و مشروع می باشد .
این فتوای آقای رملی شافعی بود و آن هم فتوای آقایان وهابی مثل بن باز و ابن عثیمن بود . دو دیدگاهی که دقیقا در مقابل یکدیگر هستند . وهابیت بوسیدن قبر با قصد تبرک ، شرک می دانند ، در صورتی که اهل سنت بوسیدن قبر را به قصد تبرک، جایز می دانند .
تبرک به خاک قبر
مطلب بعدی در باره کسانی است که علمای اهل سنت به خاک قبر آن ها تبرک کرده اند ؛ از جمله :
آقای عبدالخالق بن عیسی حنبلی
در کتاب طبقات الحنابله ، تألیف ابویعلی حنبلی ، چاپ عربستان سعودی ، متوفای 526 هـ ، با تحقیق دکتر عبد الله بن سلیمان العثیمن ، جلد 2 ، صفحه 439 در شرح حال عبد الخالق بن عیسی حنبلی :
ابوجعفر عبد الخالق بن عيسي بن احمد بن محمد بن عيسي بن احمد ….
ابو جعفر عبد الخالق بن عیسی از بزرگان بنی العباس است که در سال 421 هـ به دنیا آمده است .
در صفحه 446 از همین کتاب بیان می کند :
وتقدم للصلاة عليه أخوه أبو الفضل بجامع المدينة وحفر له بجنب قبر إمامنا أحمد فدفن فيه وأخذ الناس من تراب قبره الكثير تبركا به.
برادر ابوالفضل در مسجد جامع شهر بر او نماز خواند و کنار قبر امام احمد او را دفن کردند . مردم خاک زیادی را از قبر او برای تبرک بر داشتند .
ابو یعلی حنبلی ، طبقات الحنابله ، چاپ عربستان سعودی ، متوفای 526 هـ ، با تحقیق دکتر عبد الله بن سلیمان عثیمن ، ج 2 ، ص 439 و 446
در این مطلب هم بحث تبرک به صورت صریح و روشن مطرح شده که مردم از خاک قبر عبد الخالق بن عیسی به عنوان تبرک برداشته اند .
همین قضیه در کتاب ذیل طبقات الحنابله ، تألیف ابن رجب حنبلی ، صفحه 29 هم بیان شده است . در صفحه 33 از همین کتاب مي گوید :
وكان عند الامام _ يعني خليفة _ معظما حتی انه وصي عند موته بان يغسله تبركا به …
عبد الخالق بن عیسی نزد خلیفه عباسی مقام بسیار والایی داشت؛ به طوری که خلیفه عباسی زمانی که از دنیا رفت ، وصیت کرد که ایشان او را غسل دهد و نماز بخواند ، به خاطر این که به او تبرک کند .
در صفحه 34 از این کتاب بیان می کند :
در زمان دفن هم پیراهن او را به عنوان تبرک ، بر تن خلیفه می دهند …
ابن رجب حنبلی ، ذیل طبقات الحنابله ، ص 29 تا 34
آقای احمد بن سالم
در کتاب المقصد الارشد فی ذکر اصحاب امام احمد ، تألیف امام برهان الدین ابراهیم بن محمد بن عبد الله بن محمد ابن مفلح مقدسی ( از پیروان ابن تیمیه ) ، متوفای 884 هـ ، جلد اول ، چاپ مکتبه الرشد عربستان سعودی ، صفحه 112 در شرح حال احمد بن سالم :
أحمد بن سالم بن أبى عبد الله بن سالم بن أبى الفتح بن حسن بن قدامة
سمع السلفى وابن برى النحوى وغيرهما.
قال الحافظ الضياء كان يحفظ كثيرا من الأحاديث والفقه وكان ثقة دينا خيرا كثير النفع قليل الشر لا يكاد أحد يصحبه إلا ينتفع به
ويقال إن من أخذته الحمى فإنه إذا علق عليه من تراب قبره يبرأ بإذن الله تعالى
احمد بن سالم بن ابی عبد الله بن ابی الفتح بن حسن بن قدامه ، ایشان از سلفی روایت شنیده ، از راویان ثقه و متدین بوده . اهل خیر به مردم بوده و شرش نیز کم بوده است .
گفته شده : کسی که دچار چشم زخم شده ، اگر از خاک قبر احمد بن سالم بر گردن یا کمر یا جای دیگری از این شخص آویزان شود ، به اذن خداوند شفا پیدا می کند .
ابن مفلح مقدسی ، المقصد الارشد ، متوفای 884 هـ ، ج 1 ، چاپ مکتبه الرشد ریاض عربستان ، ص 112
خاک قبر احمد بن سالم چنین تأثیری دارد . این نظر یک عالم اهل سنت است با این که از علاقمندان به ابن تیمیه است ؛ اما بازهم چنین عقیده ای دارد . محقق کتاب که یک وهابی است ، در پاورقی همین کتاب مطلب جالبی را بیان کرده :
اذا كان البرء باذن الله تعالي فلاحاجة الي التراب اذا ، ولا شك ان مثل هذا الاعتقاد وسيلة من وسائل الشرك …. وتراب القبر لاينفع ولايضر لان النافع والضار هو الله وحده .
اگر خوب شدن به دست خدا است ، دیگر نیازی به خاک قبر این شخص نیست . شکی نیست که این اعتقاد وسیله ای از وسائل شرک است .
در این جا پاورقی زده اند تا نشان دهند که بین نظر یک عالم اهل سنت و وهابی یک خط تمایز به نام خط پاورقی وجود دارد . نظری که در بالای صفحه است ، نظر یک عالم سنی سلفی است و نظری که در پاورقی است ، نظر یک وهابی می باشد که می گوید : نیازی به خاک قبر نیست ، اگر خداوند می خواهد شفا دهد ، شفا می دهد ؛ پس نیازی به خاک قبر ندارد .
خاک قبر نه برای کسی فایده دارد و نه ضرر ؛ چون کسی که نفع و ضرر می رساند ، فقط خداوند متعال است .
ابن مفلح مقدسی ، المقصد الارشد ، متوفای 884 هـ ، ج 1 ، چاپ مکتبه الرشد ریاض عربستان ، ص 112
مجری :
کلیپی را از دکتر عدنان ابراهیم که از علما و خطبای سر شناس اهل سنت است ، هر چند که ایشان در بین سخنان خود ، اعتقاداتی را به تشیع دارد که واضح می کند ایشان هم با ما اختلاف نظر دارند و هم اختلاف نظر عمیقی با وهابیت دارد .
کلیپ 3 ) : دکتر عدنان ابراهیم ، از علمای اهل سنت : تبرک به خاک قبر ، جایز است .
دکتر عدنان ابراهیم :
مسجدی را که مؤمنین بر روی قبور اصحاب کهف که از صالحان بودند ، ساختند . مسجد شأن بالایی دارد . اما این مسجد شأنی بالا دارد ؛ زیرا بر روی قبور صالحان و بزرگان است و خداوند را شکر قبله نگرفته است و مردم به سوی آن نماز نمی خوانند و تنها این مسجد ( مسجد بر روی قبور بنا شده است ) برای تبرک به آن و تبرک (به قبر ) از اساس مشروع است و جایز می باشد و ایرادی ندارد .
امام شافعی دائم می گفت : دقت کنید امام شافعی دائم می گفت : قبر امام موسی کاظم (علیه السلام) که از ائمه اهل بیت داروی مجرب است . این را شافعی گفته است .
استاد یزدانی :
ان شاء الله ما در آینده بحث تبرک به قبور اهل بیت (علیهم السلام) را در یک جلسه ، به صورت ویژه مطرح خواهیم کرد . علمای اهل سنتی که به قبور اهل بیت (علیهم السلام) و هم چنین قبوری مثل قبر مطهر حمزه سید الشهدا (علیه السلام) و قبر مطهر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تبرک کرده اند .
هم چنین علمای اهل سنتی که گفته اند خاک قبر امام موسی بن جعفر (علیه السلام) شفاء است ، از امام شافعی است که : قبر موسی الکاظم الترياق المجرب ، یعنی نوشدارویی تجربه شده است .
انسانی بیمار نشده که از خاک قبر موسی بن جعفر (علیه السلام) استفاده كند و شفا پیدا نکند که ما در فارسی از تریاق به نوشدارو تعبیر می کنیم . ان شاء الله ما به بحث اهل بیت (علیهم السلام) هم خواهیم رسید .
قبر هايي كه علماي اهل سنت آن ها را متبرک می دانند
قبر ابن زیرک
در کتاب سیر اعلام النبلاء ، تألیف شمس الدین ذهبی که یکی از علمای بسیار جلیل القدر در میان اهل سنت و حتی وهابیت می باشد . جلد 18 ، با تحقیق شعیب الارنؤوط وهابی ، چاپ مؤسسه الرساله ، صفحه 433 در شرح حال آقای ابن زیرک می گوید :
ابن زيرك
العلامة شيخ همذان أبو الفضل محمد بن عثمان بن أحمد بن محمد بن علي بن مزدين القومساني ثم الهمذاني عرف بابن زيرك ….
قال شيرويه أكثرت عنه وكان ثقة صدوقا له شأن وحشمة ويد في التفسير فقيها أديبا متعبدا مات في ربيع الآخر سنة إحدى وسبعين وقبره يزار ويتبرك به …
ابن زیرک علامه و شیخ همدان بود . ایشان در سال 71 هـ از دنیا رفت و مردم قبر او را زیارت می کردند و به آن تبرک می جستند .
آقای شعیب الارنؤوط وهابی ، محقق کتاب ، در پاورقی این صفحه می گوید :
الزيارة المشروعة للقبور تكون لتذكر الزائر بالآخرة ولنفع الموتي بالدعاء لهم بما ثبت عنه (ص) السلام علي اهل الديار من المؤمنين والمسلمين …
واما زيارة للتبرك بالميت مهما كان شأن هذا الميت ، فليس مما يقره الشرع ، بل هو مما ابتدعه العامة والدهماء ممن لا يصر له بحقائق الدين الاسلامي الحنيف .
زیارت مشروع برای قبور این است که انسان را به یاد آخرت بیاندازد .
تبرک به میت و قبر او ، هر کسی که باشد ، چیزی نیست که شرع آن را جایز دانسته باشد و بر مشروعیت آن اقرار کرده باشد . بلکه اما زیارت به قصد تبرک را مردم عوام اهل سنت و انسان های بی ارزش و کسانی که بصیرت نداشتند و دین اسلام را به خوبی نمی شناختند ، ابداع کرده اند .
ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ، با تحقیق شعیب الارنؤوط وهابی ، چاپ مؤسسه الرساله ، ص 433
این مطلب «قبره یزار و یتبرک به» ، را چه کسی بیان کرده؟ آقای شمس الدین ذهبی که ستون اصلی علم رجال اهل سنت است . در صورتی که شعیب الارنؤوط وهابی می گوید : کسانی که این سخنان را می گویند ، انسان های عامی و بی ارزشی هستند . اما شعیب الارنؤوط کجا و شمس الدین ذهبی کجا ، زمین تا آسمان با هم فرق دارند . شمس الدین ذهبی می گوید : تبرک به قبر جایز است و شعیب الارنؤوط وهابی که محقق کتاب است ، می گوید : جایز نیست .
باز هم این خط پاورقی فاصله ای است بین وهابیت و اهل سنت که کاملا این دو دیدگاه را از هم جدا می کند .
2 ) قبر ابو جعفرک
در کتاب سیر اعلام النبلاء ، جلد 20 ، صفحه 208 در شرح حال ابو جعفرک می گوید :
أبو جعفرك
العلامة المفسر ذو الفنون أبو جعفر أحمد بن علي بن أبي جعفر البيهقي عالم نيسابور وصاحب التصانيف منها تاج المصادر وخرج له تلامذة نجباء .
وكان ذا تأله وعبادة يزار ويتبرك به
ابو جعفرک ، علامه مفسر ، ذوالفنون و عالم نیشابور بود که تألیفات زیادی داشت . ایشان بسیار اهل عبادت بود و قبر او زیارت می شد و مردم به آن تبرک می جستند .
ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ، ج 20 ، با تحقیق شعیب الارنؤوط ، چاپ مؤسسه الرساله بیروت ، ص 208
3 ) قبر احمد بن حسن کریمی
در کتاب عجائب الآثار فی التراجم والاخبار ، تألیف عبد الرحمن بن حسن جبرتی وهابی ( که از طرفداران وهابیت است و این کتاب را در تاریخ وهابی ها نوشته است) ، با تحقیق دکتر عبد الرحیم عبد الرحمن عبد الرحیم ، با مقدمه دکتر عبد العظیم رمضان ، جلد اول ، چاپ دار الکتب المصریه قاهره ، صفحه 492 در شرح احمد بن حسن کریمی می گوید :
در این سال آقای احمد بن حسن بن عبد الکریم بن محمد بن یوسف بن کرم الدین کریمی خالدی شافعی ازهری از دنیا رفت .
در صفحه بعد ادامه می دهد :
فانجمع عن الناس ، وانقطع في منزله يزار ويتبرك به …
از مردم دوری می کرد و در خانه خود نشسته بود . مردم به زیارتش می رفتند و به او تبرک می کردند .
عبد الرحمن بن حسن جبرتی ، عجائب الآثار ، با تحقیق عبد الرحیم عبد الرحمن عبد الرحیم ، ج 1 ، چاپ دار الکتب المصریه قاهره ، ص 492
4 ) قبر امام بخاری
در توصیف قبر او غلو و دروغ های زیادی گفته شده است ؛ از جمله این دروغی که شمس الدین ذهبی و دیگران نقل کرده اند و ما هم از این دروغ بر علیه وهابی ها استفاده می کنیم . ما اعتقادی نداریم ؛ اما اهل سنت چنین چیزی را بیان کرده اند .
در کتاب سیر اعلام النبلاء ، تألیف شمس الدین ذهبی ، چاپ مؤسسه الرساله ، با تحقیق شعیب الارنؤوط وهابی ، صفحه 467 در بحث خاک قبر آقای بخاری می گوید :
وأما التراب فإنهم كانوا يرفعون عن القبر حتى ظهر القبر ولم نكن نقدر على حفظ القبر بالحراس وغلبنا على أنفسنا فنصبنا على القبر خشبا مشبكا لم يكن أحد يقدر على الوصول إلى القبر فكانوا يرفعون ما حول القبر من التراب ولم يكونوا يخلصون إلى القبر …
قبر امام بخاری در خرتنگ ازبکستان است . اما خاک قبر ایشان را مردم بر می داشتند به صورتی که قبر آشکار شد . هر کاری می کردند که مردم خاک را نبردند ، باز هم مردم همان کار را انجام می دادند. در آخر یک ضریح چوبی مشبکی را ساختند تا مردم از خاک قبر بر ندارند . اما مردم از اطراف قبر خاک بر می داشتند .
ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ، با تحقیق شعیب الارنؤوط ، ج 12 ، چاپ مؤسسه الرساله ، ص 467
همین قضیه را آقای ذهبی در تاریخ الاسلام ، جلد 19، صفحه 272 نقل کرده که مردم خاک قبر آقای بخاری را به عنوان تبرک بر می داشتند .
به نظر شما این ها مسلمان بودند یا کافر بودند ؟ از دیدگاه وهابیت همه این مردم ، کافر بودند . به گفته آقای ابن عثیمن و صالح الفوزان ، خاک قبر آقای بخاری که ارزشی ندارد ، مثل خاک قبر بقیه قبر ها است . اما مردم به خاک قبر آقای بخاری تبرک می کردند ، به حدی از خاک قبر برداشتند که قبر مشخص شد .
مجری :
به قول علمای اهل سنت تبرک به قبور صلحا و بزرگان ، سیره ای بوده که از صدر اسلام همواره وجود داشته است . در مصادیق صلحا و بزرگان ، شاید شیعه و اهل سنت با هم اختلاف نظر داشته باشند . ما قبور اولیاء و ائمه معصومین (علیهم السلام) را در این قضایا ، اصل می دانیم و اهل سنت را مي بينيم كه به محدثین خود چگونه اعتنا می کردند و از قبور آن ها تبرک می کردند و خاک قبر آن ها را به عنوان تبرک بر می داشتند .
کلیپی در همین خصوص از آقای صادق الجیل مطالبی را بیان می کند و در آخر کلیپ ایشان در مورد تبرک به قبور از اهل سنت ادعای اجماع می کند .
کلیپ 4 ) :
آقای صادق الجیل ، از علمای اهل سنت :
مسلمانان همواره قبور بزرگان را به خاطر تبرک زیارت میکرده اند و زیارت به قصد تبرک به این معنا نیست که آن بزرگ خالق تبرک است ؛ بلکه آن ها امید دارند خداوند به آن ها به واسطه زیارت قبر آن ولی برکت بدهند . از ادله جواز این کار روایتی است که امام ابوبکر احمد بن علی خطیب بغدادی ، متوفای سال 463 هـ در کتاب معروفش ، تاریخ بغداد آورده است . در جلد اول ، چاپ اول که ناشر آن دار الکتب العلمیه است در صفحه 134 آورده است . می گوید : عبید الله بن عبد الرحمن بن محمد زهری می گوید : از پدرم شنیدم که می گفت : قبر معروف کرخی حاجت می دهد و این تجربه شده است .
برادران ایمانی ! این عبارات اندکی از بسیار عبارات کتب محدثین و مورخین در مورد عمل مسلمانان در مورد قصد تبرک به قبور انبیاء و صالحین است و احدی از علما منکر این کار نشده است .
استاد یزدانی :
این عالم اهل سنت دقیقا همین حرف ما را می زند که همیشه در طول تاریخ مردم به قبر اولیای الهی ، چه به قبر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و چه بعد از حضرت به بقیه قبور متبرک می شدند.
5 ) قبر آقای حکیم بن محمد الذیمومی
در کتاب الانساب ، تألیف آقای سمعانی ، جلد 6 ، با تحقیق شیخ عبد الرحمن بن یحیی معلمی الیمامی ، چاپ مکتبه ابن تیمیه قاهره ، صفحه 33 ، در نسب آقای ذیمونی می گویند :
ذيمون وهي قرية على فرسخين ونصف من بخارى أكثرها أصحاب الحديث وهي قرية قديمة كثيرة الماء بت بها ليلة في توجهي إلى الزيارة ببيكند والمشهور من أهلها أبو محمد حكيم بن محمد بن علي بن الحسين بن أحمد بن حكيم الذيموني …
ومشهده معروف يزار ويتبرك زرته غير مرة …
ذیمون قریه ای در دو فرسخی بخاری می باشد که اکثر مردم آن اهل حدیث و از پیروان احمد بن حنبل می باشند . این روستای قدیمی آب زیادی دارد و افراد مشهوری در آن زندگی می کنند از جمله آقای ابو محمد حکیم بن محمد بن علی بن الحسین بن احمد بن حکیم ذیمونی بود . این شخص فقیه و از اصحاب شافعی بوده است .
محل قبر ایشان معروف است و مردم همیشه به زیارت آن ها می روند و تبرک میکنند و من (سمعانی ، نویسنده کتاب ) هم آن را بار ها زیارت کرده ام .
سمعانی ، الانساب ، ج 6 ، با تحقیق شیخ عبد الرحمن بن یحیی معلمی الیمامی ، چاپ مکتبه ابن تیمیه قاهره ، ص 33
در این جا یتبرک را داخل پرانتز گذاشته ؛ چون در بعضی از نسخه ها وهابی ها آن را حذف کرده بودند ؛ اما در پاورقی این صفحه از کتاب می گوید : این عبارت در سه نسخه بوده و س و م ، که این ها مخفف نسخه هایی است که محقق از آن استفاده کرده . می گوید : ویتبرک در سه تا از نسخه ها بوده و در نسخه هایی که نبوده ، خود وهابی آن را حذف کردند .
6 ) قبر آقای عبد الله بن عبدان
در کتاب تاریخ الاسلام ، تألیف شمس الدین ذهبی ، جلد 29 ، چاپ دار الکتب العربی ، صفحه 381 شرح حال عبد الله بن عبد الله بن محمد بن عبدان می گوید :
عبد الله بن عبدان بن محمد بن عبدان
ابوالفضل ، شيخ همدان وعالمها ومفتيها .
شیخ ، عالم و مفتی همدان بوده …
در این جا شرح حال ایشان به صورت مفصل بیان شده است . در صفحه بعد ادامه می دهد :
توفي رحمه الله في صفر سنة ثلاث وثلاثين وقبره يزار ويتبرك به .
آقای عبد الله بن عبدان در صفر سال 33 هـ از دنیا رفت و قبر او را مردم زیارت می کردند و به قبر او تبرک می جستند .
ذهبی ، شمس الدین ، تاریخ الاسلام ، ج 29 ، چاپ دار الکتب العربی ، ص 381 و 382
7 ) قبر آقای علی المتیوی
در کتاب تاریخ الاسلام ، تألیف شمس الدین ذهبی ، جلد 49 ، صفحه 311 می گوید :
ابو الحسن المتيوي ، المغربي ، السبتي ، المالكي ، الزاهد ، احد الائمة الاعلام ….
توفي في حدود عام سبعين ، وقبره بظاهر سبته يزار ويتبرك به .
ابوالحسن متیوی ، مغربی ، سبتی ، مالکی ، زاهد و یکی از ائمه بزرگ اهل سنت است . ایشان کتاب مدونه الکبری امام مالک را هم حفظ بوده است .
ایشان در سال هفتاد از دنیا رفته و قبر ایشان در خارج از منطقه سبته است و مردم قبر او را زیارت می کردند و از آن تبرک می جستند .
ذهبی ، تاریخ الاسلام ، جلد 49 ، ص 311
8 ) قبر ابو الحسن ذهلی
در کتاب تاریخ الاسلام ، جلد 30 ، صفحه 330 می گوید :
علي بن حميد بن علي بن محمد بن حميد بن خالد
ابوالحسن الذهلي امام جامع همذان وركن السنة بها والمشار اليه في الورع والديانة .
ايشان امام مسجد جامع همدان و رکن اهل سنت در آن منطقه بوده است .
در صفحه بعد ادامه می دهد :
وتوفي في ثاني عشر جمادي الاولي وقبره يزار ويتبرك به وقد رثاه بعضهم .
ایشان در 12 جمادی الاولی از دنیا رفت و مردم قبرش را زیارت و به آن تبرک می کردند .
ذهبی ، تاریخ الاسلام ، جلد 30 ، چاپ مؤسسه الرساله ، ص 330
9 ) قبر علی بن محمد بن بشار
در کتاب تاریخ مدینه السلام یا تاریخ بغداد ، تألیف خطیب بغدادی ، جلد 13 ، با تحقیق دکتر بشار عواد معروف ، چاپ دار الغرب الاسلامی ، صفحه 534 در شرح حال علی بن محمد بن بشار الزاهد ابوالحسن می گوید :
وقبره الي الآن ظاهر معروف يتبرك الناس بزيارته .
قبر آقای علی بن محمد بن بشار ، معروف و مشهور است و مردم به قبر او با زیارت کردن آن ، تبرک می کردند .
خطیب بغدادی ، تاریخ مدینه السلام ، ج 13 ، با تحقیق دکتر بشار عواد معروف ، چاپ دار الغرب الاسلامی ، ص 534
کسانی که به زیارت این قبور می روند ، هدفشان زدن مشت به دهان وهابیت است!!! .
10 ) قبر عمار بن رجاء
در کتاب المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، تألیف ابو الفرج ابن جوزی ، جلد 12 ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، متوفای 597 هـ ، صفحه 314 در شرح حال عمار بن رجاء می گوید :
عمار بن رجاء ، ابو نصر استرآبادي … وكان عابدا زاهدا ورعائفة وتوفي في هذه سنة وقبره يزار ويتبرك به .
عمار بن رجاء ابو نصر استرآبادی ، عابد ، زاهد ، اهل تقوا و مورد اعتماد بود که در این سال از دنیا رفت . قبر او زیارت می شد و مردم به آن تبرک می کردند .
ابوالفر ابن جوزی ، المنتظم ، ج 12 ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، متوفای 597 هـ ، ص 314
11 ) قبر محمد بن عثمان
در کتاب تاریخ الاسلام آقای ذهبی ، جلد 32 ، صفحه 60 در شرح حال محمد بن عثمان می گوید :
محمد بن عثمان بن احمد بن محمد بن علی بن مزدين …. وقبره يزار ويتبرك به .
محمد بن عثمان بن احمد ، قبرش را زیارت می کردند و مردم به آن تبرک می کردند .
ذهبی ، تاریخ الاسلام ، ج 32 ، چاپ مؤسسه الرساله ، صفحه 60
در حقیقت این موارد تأییدی است بر سخنان آقای صادق الجیل که می گفتند : این سیره اهل سنت بوده که قبر ها را زیارت و به آن تبرک می کردند و به طبق گفته وهابی ها ، قبر پرست بودند .
12 ) قبر محمد بن عیسی
در کتاب تاریخ الاسلام آقای ذهبی ، جلد 48 ، صفحه 109 در شرح حال محمد بن عیسی می گوید:
محمد بن عيسي
ابوبكر الانصاري الخزرجي المالقي الزاهد نزيل المصر ….
ذكره الحافظ عز الدين الحسيني فقال : كان احد الزهاد الورعين وعباد الله المنقطعين …
وكان له مشهد عظيم جدا وقبره معروف يزار ويتبرك به .
محمد بن عیسی ، ابوبکر انصاری خزرجی مالقی که ساکن مصر بوده …
ایشان حرم بسیار بزرگی داشته و قبر معروفی دارند که مردم آن را زیارت و به آن تبرک می کردند .
ذهبی ، تاریخ الاسلام ، ج 48 ، ص 109
13 ) قبر مشرق بن عبد الله
در کتاب بغیه الطلب فی تاریخ حلب ، تألیف ابن العدیم صاحب کمال الدین عمر بن احمد بن ابی جراده ، جلد اول ، با تحقیق دکتر سهیل ذکار ، چاپ دار الفکر بیروت ، صفحه 462 می گوید :
وكان بالقرب منه جهة الشمال إلى جانب سور باب قنسرين قبر مشرق ابن عبد الله العابد الحنفي وكان فقيها حنفيا منقطعا في المسجد الجامع وكان قبره يزار ويتبرك به
در نزدیکی جهت شمال در قنسرین ، قبر مشرق بن عبد الله عابد حنفی است . ایشان فقیه حنفی بود که از همه جا بریده و خود را ساکن مسجد جامع کرده بود . مردم قبر او را زیارت و به آن تبرک می کردند .
ابی جراده ، بغیه الطلب فی تاریخ حلب ، با تحقیق دکتر سهیل ذکار ، ج اول ، چاپ دار الفکر بیروت ، ص 462
14 ) قبر آقای مؤدب
در کتاب معجم البلدان ، تألیف شهاب الدین ابی عبد الله یاقوت بن عبد الله الحموی الرومی البغدادی ، جلد 2 ، چاپ دار الصادر بیروت سال 1977 م ، صفحه 62 می گوید :
وبتونس قبر المؤدب محرز يقسم به أهل المراكب إذا جاش عليهم البحر يحملون من تراب قبره معهم وينذرون له ….
در تونس قبر آقای مؤدب به صورتی که در اطراف آن دیوار داشته ، بود . زمانی که مردم سوار کشتی می شدند و دریا طوفانی می شد ، خدا را به قبر آقای مؤدب قسم می دادند . مردم خاک قبر ایشان را با خود حمل و به آن نذر می کردند .
یاقوت بن عبد الله حموی ، معجم البلدان ، ج 2 ، چاپ دار الصادر ، ص 62
آقای حموی یکی از علمای اهل سنت است ، کتابشان هم معتبر می باشد ، بیان کرده که مردم تونس چنین کاری را انجام می دادند . اگر کار آن ها درست بوده ، وهابیت اشتباه می کنند ، اگر کارشان اشتباه بوده ، پس از دیدگاه وهابیت این ها مشرک و کافرند .
عزیزان بیننده اگر جمله «یزار و یتبرک به» را در کتاب های اهل سنت جستجو بزنند ، حدود چهار صد مورد پیدا می کنند که مردم به قبور این افراد تبرک می کردند که بنده چند مورد از آن را بیان نمودم .
ما می خواهیم این تفاوت بین دیدگاه وهابیت و دیدگاه اهل سنت را ثابت کنیم . بنده یک بار دیگر دیدگاه ابن باز را بخوانم تا تفاوت دیدگاه ها در این جا بیشتر واضح و مشخص شود .
کتاب مجموع فتاوای بن باز ، چاپ دار القاسم ، با تحقیق دکتر محمد بن سعد الشویعر ، جلد اول ، صفحه 394 می گوید :
واما قصد الزائر للقبور التبرك بها ، فليس ذلك من دين الاسلام بل هو من اعمال اهل الجاهلية ، ومن اخلاق عباد الاوثان …
واما التبرك بها والبناء عليها والكتابة عليها وقصد الدعاء عندها ، فليس ذلك من سنته بل هو من سنة اليهود والنصاري واهل الجاهلية .
اگر زائر برای زیارت قبر برود و هدفش تبرک به آن باشد ، این از دین اسلام نیست ؛ بلکه از اعمال جاهلیت است و از اخلاق بت پرستان است . پس واجب است که این کار را انجام ندهند و به زوار هم چنین بگوییم . در ادامه روایتی از کتاب صحیح مسلم بیان می کند که وقتی برای زیارت قبور رفتید ، چه بگویید .
اگر کسی به قصد تبرک به زیارت قبری برود یا این که بنایی را بر قبری بسازد یا نوشته ای را بر قبری بنویسد که مثلا این قبر فلان شخص است و در فلان تاریخ از دنیا رفته یا این که بخواهد در کنار قبر دعا کند ، این سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست ؛ بلکه سنت یهود و نصاری و اهل جاهلیت است .
بن باز ، مجموع فتاوا و مقالات ، چاپ دار القاسم ریاض ، با تحقیق محمد بن سعد الشویعر ، ج 1 ، ص 394
در این جا تفاوت واضح و روشن بین دیدگاه علمای اهل سنت با دیدگاه وهابیت می شود . از دیدگاه وهابیت ، تبرک به قبور از اعمال جاهلیت و از اخلاق بت پرست ها و سنت یهود و نصاری و اهل جاهلیت است . اما از دیدگاه اهل سنت دیدیم که صد ها مورد وجود دارد که می گویند این قبور متبرک بوده و مردم به زیارت آن ها به عنوان تبرک می رفتند . این هم تفاوت دیگری از تفاوت های وهابیت و اهل سنت بود که بیان کردیم .
مجري :
بينندگان عزیز مشاهده کردید که تفاوت ره تا به کجا است ؟ مخالفتی که وهابیت با مسلمین و با فطرت بشری دارند ، متضاد است . کلیپ جالبی را آماده پخش داریم که عزیزانی که در فضای مجازی برای انتشار معارف شیعی و رسوا کردن وهابیت تلاش می کنند ، می توانند از این کلیپ هم استفاده کنند . وهابیت همیشه سخنان و عباراتی را به کار می برند که عقاید شان ذاتی آن ها می باشد . این سخنان و عبارت مخالف فطرت بشری است و هیچ شک و شبهی هم در این خصوص وجود ندارد .
در روز های گذشته رسانه های وهابی ،کلیپی را پخش کرد که یک هواپیما در حال سقوط است و ادعا می کنند این هواپیما در صحرای سینا بوده ، ما هم دقیقا نمی دانیم که این هواپیما در کدام منطقه است ، شاید یکی از هواپیما های عربستان باشد .
کارشناس وهابی مدعی شد که افراد در هنگام مرگ ، که دستشان به جایی نمی رسد ، فقط به دنبال خدا می روند و یا الله می گویند . به تعبیر این کارشناس وهابی ، این بازگشت به فطرت بشری است که آن هم فقط یا الله گفتن و از خداوند کمک خواستن می باشد . اما غافل از این که کلیپی را که منتشر می کنند ، مطلب دیگری هم در آن است که خودشان متوجه نمی شوند و بعد از پخش کلیپ ، زمانی که متوجه آن مسأله شدند ، شروع به بیان توجیهات واقعا مضحک می کنند .
کلیپ 5 ) : اعتراف ناخواسته کارشناس وهابی به فطری بودن توسل
کارشناس وهابی :
مشرکین زمان پیامبر با این که به نیروی غیبی هبل و دیگر خدایانی که داشتند ، معتقد بودند ، در زمان سختی از الله کمک می خواستند . حال فیلمی را ببینید که مسلمانی در حال مردن ، چون همین گونه یاد گرفته و فطرت هم این را می گوید ، ببینید که چگونه خدا را صدا می کند . این هلیکوپتر در حال سقوط است .
خلبان هیلکوپتر :
اشهد ان لا اله الا الله ، یا محمد رسول الله ، یا محمد رسول الله ، اشهد ان لا اله الا الله
کارشناس وهابی :
این هیلکوپتر در صحرای سینا سقوط می کند و با مرکز در تماس است و صدایش هم در حال ضبط است که در لحظه افتادن هم ببینید که چگونه با این که وحشت هم دارند ، خداوند را صدا می زند . این همان لحظه ای است که الله را صدا می کند ، نه حاکم را صدا می کند ، نه تیمسارش را صدا می زند !!!
اما به رسول الله توسل می کند !!!
شهادتین را می گویند و هلکوپتر شان آتش می گیرد و می میرند .
اما توجیه کارشناس وهابی در مورد گفتن یا محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) :
البته لا اله الا الله گفت و آن کسی که زرنگ تر بود و بلد تر بود ، فقط لا اله الا الله می گفت . هر چند که محمد رسول الله هم که گفت ، آخرش الله دارد ؛ ولکن می دانست که در این لحظه فقط الله می داند و باید الله را صدا کند .
مجری :
استاد یزدانی ! این کارشناس وهابی گفت : چون آخر یا محمد رسول الله ، الله داشت ، ایرادی ندارد . اگر ما بگوییم یا علی ولی الله ، بگوییم چه ایرادی دارد ؟
استاد یزدانی :
واقعا اگر خداوند بخواهد آبروی کسی را ببرد ، به دست خود آن شخص ، آبرویش می رود . خداوند واقعا آبروی این وهابی را برد . ایشان می خواست با پخش این کلیپ بگوید ، توسل درست نیست و انسان در آخرین لحظات عمرش فقط یا الله می گوید . دقیقا در همین کلیپی که پخش کرد ، یا محمد رسول الله شنیده میشد . آن شخص شیعه هم نبود و به وسیله همین کلیپ آبروی خود را برد .
واقعا انسان نمی داند که این ها چه کسانی هستند که حتی یک بار قبل از برنامه کلیپ را نگاه نمی کنند . اگر قبل از برنامه نگاه کرده بود ، آن را پخش نمی کرد . این شخص می خواست عدم جواز توسل را ثابت کند که دقیقا بر عکس آن شد . بعد از آن هم توجیه مضحکی را بیان کرد که چون یا محمد رسول الله آخرش الله دارد ، اشکالی ندارد .
ما هم همین را می گوییم ، یا محمد رسول الله ، یا علی ولی الله ، یا حجت الله . اما خداوند به وسیله همین کلیپ آبرویش را برد و امیدواریم که خداوند وهابیت را اگر قابل هدایت نیستند ، نیست و نابود کند .
تماس بینندگان :
بیننده : آقای محمدی از زاهدان ـ اهل سنت
بنده سؤال خود را از استاد یزدانی با طرح یک مثال می پرسم . من و شما در میدان جنگ هستیم که من فرمانده و شما جانشین فرمانده هستید . اگر بنده در جنگ کشته شوم ، شما بعد از فرمانده چه می کنید ؟
استاد یزدانی :
همان کاری را می کنم که صحابه در جنگ موته انجام دادند . پیامبر (صلی الله علیه و آله) سه نفر را به عنوان فرمانده و جانشین انتخاب کردند . به ترتیب جعفر طیار ، عبد الله بن رواحه و زید بن ثابت بودند که هر کدام کشته شدند ، نوبت دیگری می شد .
بیننده :
به این دلیل به جعفر برادر حضرت علی (علیه السلام) را طیار می گویند که در جنگ دو دست خود را از دست داد و پرچم را با دهان گرفتند که توسط مشرکین به شهادت رسیدند .
سؤال بنده این است که در گفتگویی که با استاد قزوینی در مورد خلفای اثنی عشر داشتیم این را بیان کردم که اگر خلافت را طبق مبانی اهل سنت با این مبنا که خلفای من بعدی اثنی عشر ، حساب کنیم و دقیق اسم آن ها را ببریم ، این نمی شود .
اگر شما برادران اهل تشیع بخواهید نام ببرید ، به شانزده نفر می رسد . بنده گفتم : خلافت آن است که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) امور مسلمین را به دست گیرد . اما استاد قزوینی مطلب دیگری گفتند که بنده تعجب کردند . ایشان گفتند : شما خلافت را این نمی دانید که امور را به دست گیرد .
به نظر بنده چنین چیزی اصلا امکان ندارد که یک نفر خلیفه شود و در خانه خود بنشیند و بگوید خدا همه مشکلات را حل می کند . پس طبق این مبانی نه گفته شما درست است و نه گفته ما .
خلاصه سخن من این است که خلفای من بعدی اثنی عشر یا ضعیف است یا اگر قوی باشد ، طبق مبانی شما صحیح است ؛ چون دوازده ائمه بزرگوار تشیع امور را به دست نگرفتند .
مجری :
استاد قزوینی همان شب پاسخ شما را بیان کردند . ایشان فرمودند : امامت اصلی است که ما برای دوازده نفر بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پذیرفته ایم و خلافت یکی از شؤنات آن امامت است . روایت خلفای اثنی عشر در صحیح مسلم و صحیح بخاری آمده و این سؤالی است که ما از شما داریم .
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) خلیفه بشود یا نشود ، ما ایشان را امام می دانیم و در امور هم شیعیان به حضرت مراجعه داشتند .
خلفا از دیدگاه شما یک زمان به معنای خلافت ظاهری است و یک زمان هم از دید تشیع ، به معنای خلیفه الله بر زمین است . ما می گوییم خلفا دوازده نفر بودند و به معنای خلیفه الله بر زمین هستند ، چه خلافت ظاهری داشته باشند یعنی امور را به دست داشته باشند و چه نداشته باشند .
استاد یزدانی :
حضرت هارون ، پیامبر بود ؛ اما در یک مقطع ، نص صریح قرآن است که نتوانست پیامبری خود را اعمال کند ، کنار کشید و سامری حکومت را به دست گرفت . پیامبر خدا بود ؛ اما مردم حرفش را گوش نمی کردند و تنها مانده بود .
بیننده :
پس اگر این گونه باشد که خلیفه از دیدگاه شما به معنای این باشد که امور را به دست نگیرد ، سخن شما درست است .
استاد یزدانی :
در همان برنامه هم استاد قزوینی روایاتی را از پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) بیان کردند که مردم چه با این ها مخالف باشند و چه موافق باشند ، چه پیروز باشند و چه شکست خورده باشند ، ضرری نمی رساند . این ها خلیفه من هستند . لايضرهم خذلانهم …
از این روایات ما فراوان داریم که هیچ ضرری نمی رسد ، مردم قبول کنند یا قبول نکنند ؛ زیرا در هر صورت این ها خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند .
در مورد صحت روایت اثنی عشر باید بگویم که خود علمای اهل سنت این روایت را جزء متواترات بیان کردند . در صحیح بخاری ، یک مورد ، در صحیح مسلم چند مورد ، در مسند احمد بن حنبل هم آمده که سند های متعدد دارد و شکی در این قضیه نیست و به صورت مفصل در این شبکه بحث و بررسی شده است و واضح وروشن است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید : تا قیام قیامت فقط دوازده نفر خلیفه هستند ، بقیه خلیفه من نیستند که از این روایت به روشنی استفاده می شود .
پاسخ شیعه هم واضح و روشن است و دوازده نفر هم مشخص است ؛ اما هیچ مذهبی غیر از مذهب اهل بیت (علیهم السلام) ، پاسخی برای این روایت ندارند .
بیننده :
بنده یک سؤال دیگر هم داشتم . فدک ارثیه حضرت زهرا (سلام الله علیها ) بود . ابوبکر فدک را از ایشان گرفت و گفت : فدک برای مسلمین است و باید به همه مسلمین داده شود . حضرت علی (علیه السلام) هم از ابوبکر پشتیبانی کردند و گفتند : حق با ابوبکر است ؛ چون پیامبران بعد از خود ارثی به جا نمی گذارند .
سؤال بنده این است که ابوبکر به دلیل این که فدک را نداد ، عده ای گفتند : شما در این بحث استبداد کردید .
حال این را کنار بگذاریم ، ابوبکر در نمازش و روزه و قرآنش که مهم تر از قضیه فدک است ، مشکلی داشت ؟ یا قرآن را به صورت دیگری می خواند یا روزه را طور دیگری می گرفت که مردم اعتراض نکردند و فقط به خاطر قضیه فدک آمدند و اعتراض کردند .
استاد یزدانی :
ما زیاد وارد این بحث نمی شویم که کار ها و بدعت هایی که خلفا انجام دادند و مردم هم اعتراض کردند ؛ اما زمانه طوری بود که مردم با دلائل خاص اعتراض نمی کردند یا این که اگر اعتراض می کردند ، صدایشان به جایی نمی رسید .
موضوع برنامه راه و بی راه ، بررسی عملکرد خلفا نیست . ما در برنامه های دیگر این موضوع را به صورت مفصل بررسی کردیم . اگر شما این سؤال را از استاد قزوینی بپرسید ، قطعا پاسخ بهتری دریافت می کنید ؛ چون موضوع برنامه راه و بی راه چیز دیگری است و ما نمی توانیم به بحث عملکرد خلفا ورود پیدا کنیم و هم چنین بدعت هایی که این ها در اسلام هم در نماز ، هم در روزه و هم در مسائل دیگر ایجاد کردند .
بیننده : عبد الله از پیرانشهر ـ اهل سنت
بنده نکته ای را باید در مورد این شخصی که در هلکوپتر بود ، داشتم . ما اصلا کاری به این نداریم که این شخص داخل هلکوپتر چه کسی را صدا می زند . خداوند در قرآن می فرماید : زمانی که غرق می شود ، خدا را خالصانه صدا می کند .
مجری :
ما هم کاری نداریم که آن شخص چه گفته ، کفر گفته باشد یا گفته نباشد . بنده مقدمه ای را بیان کردم که این کارشناس قبل از کلیپ می گوید : بشر قبل از مرگ به فطرت خود بر می گردد و این کلیپ را پخش کرد . در صورتی که آن شخص یا محمد رسول الله گفت . شما هم که می گویید ، درست است . پس این یک وجه استدلال می شود .
بیننده :
این که به فطرت خود بر می گردد ، درست است .
مجری :
پس چرا شما اشکال می کنید که کاری نداریم چه گفته . این باید برای شما یک حجت به عنوان فطرت بشری شود . فطرت بشری برای شما حجت نیست ؟
بیننده :
فطرت بشری بر می گردد به این که قرآن می فرماید : بشر به فطرت خود بر می گردد .
استاد یزدانی :
مگر توسل خلاف فطرت بشری است ؟
بیننده :
پس معلوم می شود که شما قرآن نمی خوانید ، چون قرآن می فرماید : خالصانه خدا را صدا می زند.
استاد یزدانی :
شما همان قرآنی را که خواندید ، بگویید در آن نوشته باشد که توسل خلاف فطرت باشد .
اگر امکان دارد آیه آن را بخوانید .
بیننده :
خداوند در قرآن می فرماید : خدا را خالصانه صدا می کند . این فطرت انسان است .
حالا اگر این کارشناس این حرف را زده ، نباید آن را بیان کنید .
مجری :
برادر عزیز ! سؤال شما این است که توسل با فطرت بشری در تضاد است ؟
بیننده :
نظر بنده نظر قرآنی است .
استاد یزدانی :
صحابه ای که توسل می کردند ؛ حتی در آخرین لحظات عمرشان این کار ار انجام می دادند ، این ها قرآن نخوانده بودند ؟
بیننده :
شاید متوجه نبودند .
استاد یزدانی :
این که متوجه نبودند ، یک قضیه است . این که مشرک شدند ، قضیه دیگری است . مثلا عایشه همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دستور می دهد که سراغ قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بروند . آیا به نظر شما ایشان قرآن خوانده بودند یا نخوانده بودند ؟
بیننده :
شما همین مثال را از قرآن بیان کنید که این با فطرت انسان مخالف است . قرآن می فرماید ، نه که عایشه گفته نه فرد دیگری گفته باشد .
استاد یزدانی :
بنده می خواهم در جبهه شما قرار بگیرم و بگویم توسل خلاف فطرت است و صحابه همه خلاف فطرت عمل کردند ؛ پس همه مشرک هستند .
بیننده :
بنده که نگفتم این ها مشرک بودند .
استاد یزدانی :
وهابی ها همین مطلب را می گویند : هر کسی که به قبری توسل و تبرک کند یا این که از قبری طلب یاری کند ، مشرک و مهدور الدم است .
بیننده :
نظر بنده ، نظر یک وهابی نیست . آن ها برای خود می گویند که مشرک است . بنده نظر قرآن را بیان کردم . متأسفانه به صورت دقیق نمی دانم که در کدام سوره بیان شده ؟
بنده یک مثال دیگر می زنم که در حضور استاد اصلا جلوه خوبی ندارد که از شاگرد سؤال پرسیده شود . این مبحث از لحاظ عقلی هم قابل قبول نیست .
استاد یزدانی :
آیه مورد نظر سوره عنکبوت آیه 65 است که خداوند می فرماید :
فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ
استدلال شما به این آیه این است که هر کس به قبری توسل کند یا از بنده خدا ، چیزی طلب کند ، خلاف فطرت انجام داده و إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ. در این صورت مشرک می شود .
آیه قرآن دقیقا همین را می گوید . شما هر چه تندتر در مورد استغاثه و توسل سخن بگویید ، ما از طرف دیگر بر علیه شما استدلال می کنیم .
به نظر شما صحابه و علمایی که به قبور توسل می کردند ، چه حکمی دارند ؟ بنده حدود صد و بیست نفر از علمای اهل سنت را نام بردم که یا توسل کردند یا به آیه قرآن استدلال کردند یا خودشان از بعضی از قبر ها شفا گرفتند ، نظر شما در باره این ها چیست ؟ آیا این ها کافر و مشرکند و خلاف فطرت و خلاف قرآن انجام داده اند یا این که کارشان مباح است ؟
بیننده :
من تقاضا دارم که فقط همین آیه را ملاک قرار دهیم و کاری هم به هیچ کس نداشته باشیم . مگر این آیه نمی گوید که وقتی انسان گرفتار شد ، خالصانه خداوند را صدا کند ؟!!
به نظر من طبق این آیه خداوند فرموده : فقط خدا را صدا کنید .
مجری :
این آیه نص قرآن است . حال به نظر شما کسی که بر خلاف این آیه عمل کند ، چه حکمی دارد ؟
بیننده :
حکمش کفر است .
استاد یزدانی :
بنده هم دقیقا به دنبال این بودم که شما بگویید کفر است و نتیجه بحث به کجا می رسد . در این جا چند مورد از توسل را بیان کنم ، تا بحث روشن تر شود .
بیننده :
بنده کاری به فرد دیگری ندارم ، اگر ما بخواهیم فقط از قرآن استفاده کنیم ، فقط همین نتیجه به دست می آید .
استاد یزدانی :
پس بنده هم یک آیه از قرآن به شما نشان می دهم . آیه 64 سوره نساء می فرماید :
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا . نساء / 64
كساني كه به خود ظلم کرده اند ، نزد تو بیایند و از خداوند طلب استغفار کنند . رسول خدا هم برای آن ها طلب استغفار کند ، خداوند گناه آن ها را می بخشد .
پس در این جا برای بخشش ، دو شرط است : شرط اول این که ، نزد پیامبر بیایند و از خداوند طلب استغفار کنند و شرط دوم این که ، پیامبر هم برای آن ها طلب استغفار کند .
نظر شما در مورد این آیه چیست ؟
بیننده :
قطعا اگر بنده اشتباهی انجام دهم و نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بروم ، گناهانم بخشیده می شود . این مسأله فرق می کند و فرق آن هم این است که در این جا زنده است .
استاد یزدانی :
مذهب شما چیست که من از همان پاسخ دهم .
بیننده :
بنده شافعی هستم .
استاد یزدانی :
از علمای شافعی نشان می دهم که به این آیه برای اثبات جواز توسل استفاده می کردند . شما بیشتر کدام یک از علمای شافعی را قبول دارید ؟ بنده از امام نووی در این زمینه مطلب نشان می دهم .
در کتاب الاذکار من کلام سید الابرار ، تألیف محیی الدین نووی ، جلد اول ، چاپ مکه مکرمه و ریاض ، صفحه 232 می گوید :
صل في زيارة قبر رسول الله (ص) وأذكارها
اعلم أنه ينبغي لكل من حج أن يتوجه إلى زيارة رسول الله (ص) سواء كان ذلك طريقه أو لم يكن فإن زيارته (ص) من أهم القربات وأربح المساعي وأفضل الطلبات …
ثم يرجع إلى موقفه الأول قبالة وجه رسول الله (ص) فيتوسل به في حق نفسه ويتشفع به إلى ربه سبحانه وتعالى ….
وعن العتبي قال كنت جالسا عند قبر النبي (ص) فجاء أعرابي فقال السلام عليك يا رسول الله سمعت الله تعالى يقول «ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما» وقد جئتك مستغفرا من ذنبي مستشفعا بك إلى ربي ثم أنشأ يقول
يا خير من دفنت بالقاع أعظمه
فطاب من طيبهن القاع والأكم )( فنفسي الفداء لقبر أنت ساكنه |
فيه العفاف وفيه الجود والكرم )قال ثم انصرف فحملتني عيناي فرأيت النبي (ص) في النوم فقال لي يا عتبي الحق الأعرابي فبشره بأن الله تعالى قد غفر له |
سزاوار است که هر کس به حج می رود ، به زیارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برود …
بعد از این که به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سلام کرد ، در مقابل قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بایستد و به ایشان توسل کند و از ایشان طلب شفاعت نماید .
از آقای عتبی داستانی را نقل می کند که نزد قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشسته بودم که اعرابی آمد و گفت : السلام علیک یا رسول الله . شنیدم که خداوند می گفت : اگر کسی به خود ظلم کند ، نزد تو بیاید و طلب استغفار کند و پیامبر هم برای او طلب استغفار کند تا این که خداوند توبه او را بپذیرد .
من هم نزد تو آمدم در حالی که از خداوند طلب استغفار می کنم و از تو طلب شفاعت می کنم به تو نزد پروردگارت . سپس شعری خواند .
عتبی گفت : پیامبر را در خواب دیدم که به من گفت خداوند توبه آن اعرابی را پذیرفته است
نووی ، محیی الدین ، الاذکار ، ج 1 ، چاپ مکه مکرمه و ریاض عربستان ، ص 232
به نظر شما این داستان مربوط به زمان حیات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است یا بعد از وفات آن حضرت است ؟ آیا در این جا حکم آقای نووی کفر می شود ؟
بیننده :
کفر نمی شود .
استاد یزدانی :
در ابتدا که از شما پرسیدیم ، می خواستیم به این نتیجه برسیم که کفر و شرک است یا خیر . شما هم گفتید : کفر و شرک است . به همین دلیل ما این داستان را نقل کردیم .
بیننده :
در این داستان یک اعرابی این کار را انجام داده بود . ایشان یک عرب بیابان گرد بوده ، این که دلیل نمی شود که ما هم این کار را انجام دهیم .
استاد یزدانی :
به قول شما يك عرب بيابان گرد ، بی عقل و بی شعور ؛ اما آقای نووی که این داستان را نقل کرده و به این آیه برای جواز توسل به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در یک کتاب فقهی که از بهترین کتاب های فقهی شافعی ها است ، استدلال کرده است .
در کتاب المجموع خود ، جلد هشت ،صفحه 4 و 5 باز هم این قضیه را نقل کرده است .
بیننده :
استاد یزدانی ! شما چرا از قرآن فرار کردید ؟
استاد یزدانی :
این هم آیه 64 سوره نساء است . در این داستان به این آیه استدلال می کند که خدایا تو در قرآنت این گونه گفتی و من هم کنار قبر پیامبرت آمدم و از خدا و پیامبرت طلب استغفار می کنم .
مجری :
برادر عزیز ! مقداری در تعبیراتی که به کار می بردید ، دقت کنید . شما فقط آیه قرآن می خواهید که در کنار آن عقل هم باید باشد . شما فرمودید که آیه قبل مربوط به توسل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) در زمان حیات ایشان است . آیه 64 سوره نساء هم در قرآن بیان شده که مربوط به توسل به پیامبر در بعد از حیات ایشان است .
استاد یزدانی :
بنده یک آیه دیگر هم می خوانم که یک عالم سنی مذهب به آیات قرآن برای جواز توسل استفاده می کند . در کتاب الانصاف ، تألیف علاء الدین ابی الحسن علی بن سلیمان بن احمد مرداوی سعدی حنبلی ، جلد 2 ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، صفحه 430 می گوید :
وَمِنْهَا يَجُوزُ التَّوَسُّلُ بِالرَّجُلِ الصَّالِحِ على الصَّحِيحِ من الْمَذْهَبِ وَقِيلَ يُسْتَحَبُّ . قال الْإِمَامُ أَحْمَدُ للمروذي ( ( ( المروذي ) ) ) يَتَوَسَّلُ بِالنَّبِيِّ صلى اللَّهُ عليه وسلم في دُعَائِهِ وَجَزَمَ بِهِ في الْمُسْتَوْعِبِ وَغَيْرِهِ وَجَعَلَهُ الشَّيْخُ تَقِيُّ الدِّينِ كَمَسْأَلَةِ الْيَمِينِ بِهِ قال وَالتَّوَسُّلُ بِالْإِيمَانِ بِهِ وَطَاعَتِهِ وَمَحَبَّتِهِ وَالصَّلَاةِ وَالسَّلَامِ عليه وَبِدُعَائِهِ وَشَفَاعَتِهِ وَنَحْوِهِ مِمَّا هو من فِعْلِهِ أو أَفْعَالِ الْعِبَادِ الْمَأْمُورِ بها في حَقِّهِ مَشْرُوعٌ إجْمَاعًا وهو من الْوَسِيلَةِ الْمَأْمُورِ بها في قَوْله تَعَالَى ) اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إلَيْهِ الْوَسِيلَةَ ( وقال الْإِمَامُ أَحْمَدُ وَغَيْرُهُ من الْعُلَمَاءِ في قَوْلِهِ عليه أَفْضَلُ الصَّلَاةِ وَالسَّلَامِ
توسل به مرد صالح بنا بر نظر صحیح از مذهب جایز است و بعضی ها هم گفته اند که مستحب می باشد . امام احمد به مروزی گفته بود : توسل به دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله) جایز است .
در این جا به آیه 35 سوره مائده استدلال کرده که توسل جایز است .
مرداوی ، ابی الحسن علی بن سلیمان بن احمد ، الانصاف ، ج 2 ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، ص 430
در این جا آقای مروزی گفته توسل جایز است ؛ زیرا خداوند در قرآن فرموده : اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيلة . مائده / 35
بیننده :
پس ما این اسماء الحسنی الهی را فراموش کنیم ؟
استاد یزدانی :
برادر من ! ایشان می گوید : توسل به دعای پیامبر و طلب شفاعت از ایشان را جایز می داند ؛ زیرا خداوند در قرآن فرموده : اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيلة . مائده / 35
بیننده :
ایشان برای خود می گوید . شما همان آیه سوره عنکبوت را بیاورید تا با هم صحبت کنیم .
استاد یزدانی :
مگر آیات قرآن با هم تضاد دارند ؟ به نظر شما احمد بن حنبل تا به حال قرآن نخوانده بود ؟
مجری :
آیه ای را که استاد یزدانی از سوره نساء را بیان کرد ، شما گفتید : این آیه ناظر بر حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) است . قبل از این که استاد یزدانی این آیه را بخواند ، شما گفتید اگر کسی بالاتر باشد ، نباید از فرد پایین تر چیزی را طلب کنیم . پیامبر (صلی الله علیه و آله) در زمان حیات بالاتر از خداوند بود که قرآن دستور به مراجعه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) داده یا پایین تر از خداوند بود ؟ در آن زمان خداوند بود یا نبود ؟ چرا به خداوند مراجعه نکرد ؟
بیننده :
اگر آیه را بخوانید که می گوید : استغفر الله ، در این آیه از خداوند طلب استغفار می کند .
مجری :
شما چرا ادامه آیه را نمی خوانید ؟
بیننده :
اگر فردی به بنده بگوید که برای من دعا کنید ، این خیلی عادی است .
استاد یزدانی :
اگر خداوند حاضر و ناظر است ، چرا سراغ فرد دیگری برود . مگر خداوند نمی گوید : اياک نعبد و اياک نستعين . بنده یک مسند دیگر را به شما نشان می دهم .
در کتاب مسند الدارمی معروف به سنن دارمی ، تألیف ابو محمد عبد الله بن عبد الرحمن بن الفضل بن بهرام الدارمی ، جلد اول ، صفحه 227 می گوید :
حدثنا أبو النُّعْمَانِ ثنا سَعِيدُ بن زَيْدٍ ثنا عَمْرُو بن مَالِكٍ النُّكْرِيُّ حدثنا أبو الْجَوْزَاءِ أَوْسُ بن عبد اللَّهِ قال قُحِطَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ قَحْطًا شَدِيدًا فَشَكَوْا إلى عَائِشَةَ فقالت انْظُرُوا قَبْرَ النبي (ص) فَاجْعَلُوا منه كووا إلى السَّمَاءِ حتى لَا يَكُونَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ السَّمَاءِ سَقْفٌ قال فَفَعَلُوا فَمُطِرْنَا مَطَرًا حتى نَبَتَ الْعُشْبُ وَسَمِنَتْ الْإِبِلُ حتى تَفَتَّقَتْ من الشَّحْمِ فَسُمِّيَ عَامَ الْفَتْقِ .
در زمان عایشه مردم مدینه دچار قحطی شدند و به عایشه شکایت کردند . عایشه گفت : سراغ قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بروید و پنجره ای را باز کنید تا فاصله ای بین قبر و آسمان نباشد . مردم این کار را انجام دادند . سپس باران شدیدی بارید .
دارمی ، مسند الدارمی ، جلد اول ، ص 227
آیا به نظر شما عایشه قرآن نخوانده بود ؟
بیننده :
قرآن خوانده بود ؛ اما این ها قابل تحریف است و داستان هایی است که در کتاب ها بیان شده و قابل بحث است که صحیح است یا خیر ؟
استاد یزدانی :
محقق دقیقا همین بحث را انجام داده و گفته :
رجاله ثقات ، وهو موقوف علي عايشة .
راویان روایت ثقه هستند و این روایت موقوف به عایشه است .
دارمی ، مسند دارمی ، ج 1 ، ص 227
حال به نظر شما عایشه قرآن خوانده بود یا خیر ؟
دبیننده :
استاد یزدانی ! چرا به آیه قرآن بر نمی گردید ؟
استاد یزدانی :
بنده دقیقا به آیه قرآن کریم بر می گردم . قرآن گفته توسل به قول شما شرک است و عایشه هم کار شرکی انجام داده . نظر شما در این باره چیست ؟
بیننده :
هر کسی که باشد و این کار را انجام دهد ، شرک کرده است . اما من مطمئن هستم که عایشه چنین سخنی را بیان نکرده . به خود آیه قرآن برگردیم .
استاد یزدانی :
ما هم همین را می خواستیم بشنویم که بگویید : شرک کرده است . اگر به قرآن برگردیم و استنباط غلط شما را از قرآن داشته باشیم ، تمام صحابه مشرک می شوند . صحابه به دستور عایشه به قبر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) توسل و استغاثه کردند یعنی از نظر شما همه آن ها مشرک هستند .
شما نه برای خود و نه برای صحابه هیچ احترامی قائل نیستید .
بیننده :
قرآن می فرماید : خداوند را خالصانه بخوانید .
استاد یزدانی :
اما صحابه می گویند : نه و این کار را نکردند و به پیامبر (صلی الله علیه و آله ) توسل کردند .
بیننده :
صحابه نمی گویند ، شما می گویید : نه .
استاد یزدانی :
ما نمی گوییم ، روایتی است که از کتاب های شما اهل سنت خواندم که صحابه به دستور عایشه به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسل کردند .
بیننده :
عایشه که برای آن ها پیامبر نیست .
استاد یزدانی :
از خداوند که بالاتر است . شما می گویید : خدا در قرآن فرموده : فقط خدا را صدا کنید . در صورتی که عایشه گفته : سراغ قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بروید و همه صحابه هم این کار را انجام دادند .
بیننده :
این روایات با آیه قرآن مخالف هست یا خیر ؟
استاد یزدانی :
نظر شما این است این روایات مخالف است . قرآن می گوید توسل و تبرک ، شرک است . نظر شما هم همین است ؛ اما صحابه به دستور عایشه این کار را انجام دادند . ما می خواهیم این را بگوییم که شما صحابه را مشرک می دانید . نتیجه حرف شما این است که خداوند صحابه را مشرک می داند .
بیننده :
این حرف من نیست ، حرف قرآن است .
استاد یزدانی :
از دیدگاه وهابیت و پیروان محمد بن عبد الوهاب و ابن تیمیه ، صحابه ای که به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) استغاثه کردند ، مشرک هستند . ما هم همین را می خواهیم ثابت کنیم که تفاوت دیدگاه وهابیت و اهل سنت نسبت به توسل این است که وهابیت توسل را شرک می دانند ؛ اما اهل سنت آن را جایز می دانند .
ما در برنامه راه و بی راه بحث توسل را به صورت مفصل ثابت کردیم که هیچ تناقضی بین یا رسول الله و یا الله ، نیست . ما که یا رسول الله ، یا علی بن ابیطالب ، یا حسین می گوییم ، دقیقا مقصودمان این است که خداوند حاجت می دهد نه غیر خداوند . هیچ کس غیر از خداوند نمی تواند چنین کاری را انجام دهد و این ها هم همگی واسطه و واسطه هستند ، همان وسیله ای که خداوند به ما دستور داده :
يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيلة …
علماي اهل سنت هم گفته اند که این آیه توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) را ثابت می کند و دقیقا فطرت بشر این است که توسل همیشه باشد و آن هم به کسانی که خداوند وساطتشان را قبول دارد .
این ها هر چه تندتر صحبت کنند ، ثابت می شود که وهابیت همه مسلمان ها ، صحابه ، تابعین ، اتباع تابعین و تمام بزرگان اهل سنت را کافر می دانند . این ها عالمی از علمای اهل سنت را در طول تاریخ نام ببرند که توسل نکرده باشد .
اگر نص صریح قرآن توسل را شرک بداند ، تمام اهل سنت ، صحابه و تابعین و حتی خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم مشرک می شوند . ما از کتاب های اهل سنت با سند های معتبر ثابت کردیم که خود نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) توسل کرده . با سند صحیح که حتی خود وهابی ها ، آقای البانی در دو کتاب خود آن را تصحیح کرده ، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تبرک کرده . اگر تبرک شرک باشد ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم مشرک است . ما مسلمان ها هم می خواهیم مشرک باشیم و از این وهابیتی که فقط یا الله می گویند ، جدا باشیم .
بیننده : آقای حاجیان از اصفهان ـ شیعه
بنده چند نکته را می خواستم بیان کنم . خداوند 124 هزار پیامبر فرستاد تا سراغ انسان ها بروند و انسان ها هم سراغ پیامبران بروند . اگر به گفته این کارشناس وهابی که می گفت : انسان فطرتا الله می گوید ، پس چرا بت پرست ها و کمونیست ها به این نتیجه نمی رسند که خدایی هم وجود دارد .
بیننده : همایون از مرودشت ـ شیعه
این شخصی که به عایشه ام المؤمنین می گوید ، آیا حضرت خدیجه (علیها السلام ) بالاتر از عایشه نبود . عایشه جنگ جمل را بر علیه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به راه انداخت و مشکلات زیادی را برای ایشان به وجود آورد .
بنده از استاد یزدانی سؤالی داشتم که این شبکه های وهابی می گویند : این شیعیان بودند که امام حسین (علیه السلام) را کشتند .
استاد یزدانی :
ما در ایام محرم به صورت مفصل در این باره بحث کردیم که مسبب اصلی شهادت امام حسین (علیه السلام) طبق مستنداتی که در كتاب هاي اهل سنت با سندهای معتبر وجود دارند ، صحابه بودند . صحابه بودند که امام حسین (علیه السلام) را دعوت کردند ، صحابه بودند که در کربلا آن حضرت را به شهادت رساندند و همان صحابه بودند که پشیمان شدند و توابین را تشکیل دادند . البته همه آن ها پشیمان نشدند ، فقط یک نفر از آن ها که سلیمان بن صرد خزاعی بود ، پشیمان شد و فرماندهی توابین را به عهده گرفت .
مجري :
بنده از شما استاد عزیز تشکر می کنم که وقت صرف کرده و این مطالب را برای ما بیان می کنید . از شما بینندگان ارجمند هم تشکر می کنم که تا این ساعت ما را همراهی کردید .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
خدا یار و نگهدارتان .