برنامه ” راه و بیراه ” قسمت سیزدهم ؛ تقابل دیدگاه وهابیت با اهل سنت در در حکومت سیاسی و حکومت دینی
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
برنامه ” راه و بیراه ” قسمت سیزدهم
تاریخ : 26 /03 /93
موضوع: تقابل دیدگاه وهابیت با اهل سنت در در حکومت سیاسی و حکومت دینی
دانلود فیلم برنامه راه و بیراه قسمت سیزدهم
مجری :
با برنامه ی دیگری از سلسله برنامه های راه و بیراه مهمان منازل شما هستیم ، برنامه ای که خط و راه اهل سنت و سایر مذاهب اسلامی را از وهابیت جدا خواهد کرد و تفکرات وهابیت به خصوص تفکرات عملی و سیاسی که دارند را نشان خواهد داد .
باز هم طبق هفته های گذشته در خدمت استاد عزیز و گرامی ، استاد یزدانی هستیم و از ایشان خواهش می کنم که خلاصه ای از مباحث جلسات قبل را بیان کنند تا بنده موضوع برنامه ی امشب را اعلام کنم .
استاد یزدانی :
همان طور که شما فرمودید هدف از برنامه راه و بیراه جدا سازی وهابیت از اهل سنت است و ما تا امروز 12 جلسه را در این زمینه گذرانده ایم و دیدگاه اهل سنت و دیدگاه وهابیت را به صورت واضح گفته ایم .
در برنامه ی قبلی مطالبی را از کتاب های خود وهابی ها و از کتاب های خود استعمار گران خارجی به بینندگان عزیز نشان دادیم که وهابیت ساخته ی دست استعمار است و سران وهابیت تربیت شده ی جاسوسان معروف و مشهور کشورهای استعمارگر بودند . نمونه ای از این جاسوس ها جون فیلبی ، ویلیام شکسپیر و دیگران بودند که آن ها را به تفصیل معرفی کردیم و هم چنین کلیپ هایی از این استعمارگران نشان دادیم که تصریح کرده بودند ما سی سال پیش وهابیت را وارد پاکستان و افغانستان کردیم و الان خودمان گرفتار این وهابیت شده ایم .
کلیپ های متعددی از وهابی ها که گفته بودند ما از کشور های استعمارگر پول گرفته بودیم و آن ها به ما کمک های زیادی کردند .
هم چنین اصل عهدنامه آل سعود را که با نماینده بریتانیا امضاء کرده بود، را نشان دادیم که در این عهدنامه محمد بن سعود تعهداتی را پذیرفته بود که با تمام ادعاهای وهابیت در تضاد است و به هیچ وجه سازگاری ندارد.
در این جلسه می خواهیم به موضوع تفاوت دیدگاه وهابیت با سایر مسلمان در امر حکومت دینی و حکومت سیاسی ، بپردازیم .
مجری :
همان طور که استاد فرمودند امشب نقطه نظرات وهابیت را و تفاوت های آن ها را نسبت به سایر مسلمین در خصوص حکومت سیاسی و حکومت دینی را که مدعی آن هستند .
قبل از پرداختن به این موضوع ، به عنوان سؤال اول ما از شما می خواهیم که تفکر شیعه در این مورد چیست ؟
استاد یزدانی :
ما به بینندگان عزیز قول داده بودیم که وقتی به مباحث اعتقادی رسیدیم، حتما نظر شیعه را بیان کنیم و امشب هم نظر شیعه را در خصوص حکومت دینی و سیاسی و هم چنین دلیل آن را نیز از کتاب های شیعه مطرح خواهیم کرد .
دیدگاه شیعیان در باره حکومت سیاسی و حکومت دینی
از دیدگاه شیعه، امامت ، خلافت و حکومت ، مقامی کاملا دینی و تابع نظام تشریع و نصب الهی است . یعنی جانشینان رسول خدا (ص) را فقط و فقط خداوند انتخاب و نصب می کند و هدف از این انتصاب هم هدایت انسان ها ، تبیین احکام و معارف دینی، اجرای شریعت و اداره نظام سیاسی مسلمان ها است .
از دیدگاه شیعیان، امام نه تنها حاکم سیاسی است ؛ بلکه واسطه فیض و حجت خداوند در روی زمین است و طبق روایات متواتری که وجود دارد ، خداوند هیچ وقت زمین را از حجت خود خالی نمی کند و آن حجت باید معصوم باشد و هم چنین ویژگی های متعددی که از دیدگاه شیعه باید امام داشته باشد .
از نظر شیعه دین و سیاست هیچ زمان از هم جدا نیستند و ملازم هم می باشند . حکومت سیاسی را همان شخصی به عهده می گیرد که رهبری دینی را هم به عهده دارد . روایات صحیحی در این زمینه در کتاب های شیعه وجود دارد که ما این روایات را قبلا خوانده ایم و الان هم یکی دو مورد از این روایات را می خوانم .
روایت صحیح اعلائی که در کتاب شریف کافی آمده و ثابت می کند که امامت از دیدگاه شیعه یک امر الهی و انتصابی است و فقط خداوند انتصاب می کند و رسول خدا (ص) وظیفه اعلام کردن آن را دارد .
کتاب شریف کافی ، جلد 8 ، صفحه 244 ، سندش هم از علی بن ابراهیم از پدرش از حماد بن عیسی از ابراهیم بن عمر یمانی از سلیم بن قیس هلالی از سلمان فارسی که سند کاملا صحیح و روایت طولانی می باشد ؛ ولی آنچه مد نظر ما است قسمتی از روایت است که امیر المؤمنین علی (ع) در روز سقیفه به حدیث شریف غدیر استدلال می کند و این جملات را بیان می کنند :
… أخبرني رسول الله (ص) أن إبليس وأصحابه شهدوا نصب رسول الله (ص) إياي للناس بغدير خم بأمر الله عزوجل فأخبرني أني أولی بهم من أنفسهم وأمرهم أن يبلغ الشاهد الغائب ….
رسول خدا (ص) به من خبر داد که ابلیس و یاران او ( که امیر المؤمنین (ع) نفرمودند که این ها چه کسانی بودند) شاهد بودند که رسول خدا (ص) مرا در روز غدیر خم به دستور خداوند نصب کرد و اعلام نمود به مسلمان ها که امیرالمؤمنین علی (ع) بر همه از خودشان اولی است.
کلینی ، کافی ، ج 8 ، ص 244
نص صریح قرآن کریم است که النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم … همان مقام را رسول خدا (ص) به امیر المؤمنین علی (ع) می دهد ، اولویت و ولایت مطلق امیر المؤمنین علی (ع) را بر همه ثابت می کند
و هم چنین ایشان به همه صحابه دستور داد که این خبر را به کسانی که غائب هستند ، برسانید .
آن ها این روایت را به ما رساندند و ما هم باید به این دستور رسول خدا (ص) عمل کنیم و به دیگران برسانیم . این یک نمونه از روایاتی بود که با سند صحیح نقل شده بود و این روایت به صورت واضح و روشن بیان کرده که امامت امری الهی است .
اما روایت دوم هم در این زمینه در کتاب شریف کافی می باشد با سند معتبر و صحیح که هیچ ایرادی هم در روات آن وجود ندارد .
کتاب شریف کافی ، جلد اول ، صفحه 203 ، باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته ، روایت شماره 2 : محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن عیسی از حسن بن محبوب از اسحاق بن غالب از امام صادق (ع) که خطبه ای می خواند و امام را از دیدگاه اهل بیت (ع) و شیعه به صورت بسیار واضح و روشن توصیف می کند :
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِp فِي خُطْبَةٍ لَهُ يَذْكُرُ فِيهَا حَالَ الْأَئِمَّةِ o وصِفَاتِهِمْ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وجَلَّ أَوْضَحَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّنَا عَنْ دِينِهِ وأَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِيلِ مِنْهَاجِهِ وفَتَحَ بِهِمْ عَنْ بَاطِنِ يَنَابِيعِ عِلْمِهِ
فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ9 وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَةِ إِيمَانِهِ وعَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَةِ إِسْلَامِهِ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وتَعَالَى نَصَبَ الْإِمَامَ عَلَماً لِخَلْقِهِ وجَعَلَهُ حُجَّةً عَلَى أَهْلِ مَوَادِّهِ وعَالَمِهِ وأَلْبَسَهُ اللَّهُ تَاجَ الْوَقَارِ وغَشَّاهُ مِنْ نُورِ الْجَبَّارِ يُمَدُّ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ لَا يَنْقَطِعُ عَنْهُ مَوَادُّهُ ولَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِجِهَةِ أَسْبَابِهِ ولَا يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ فَهُوَ عَالِمٌ بِمَا يَرِدُ عَلَيْهِ مِنْ مُلْتَبِسَاتِ الدُّجَى ومُعَمَّيَاتِ السُّنَنِ ومُشَبِّهَاتِ الْفِتَنِ
فَلَمْ يَزَلِ اللَّهُ تَبَارَكَ وتَعَالَى يَخْتَارُهُمْ لِخَلْقِهِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِp مِنْ عَقِبِ كُلِّ إِمَامٍ يَصْطَفِيهِمْ لِذَلِكَ ويَجْتَبِيهِمْ ويَرْضَى بِهِمْ لِخَلْقِهِ ويَرْتَضِيهِمْ كُلَّمَا مَضَى مِنْهُمْ إِمَامٌ نَصَبَ لِخَلْقِهِ مِنْ عَقِبِهِ إِمَاماً عَلَماً بَيِّناً وهَادِياً نَيِّراً وإِمَاماً قَيِّماً وحُجَّةً عَالِماً أَئِمَّةً مِنَ اللَّهِ {يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وبِهِ يَعْدِلُونَ} حُجَجُ اللَّهِ ودُعَاتُهُ ورُعَاتُهُ عَلَى خَلْقِهِ يَدِينُ بِهَدْيِهِمُ الْعِبَادُ وتَسْتَهِلُّ بِنُورِهِمُ الْبِلَادُ ويَنْمُو بِبَرَكَتِهِمُ التِّلَادُ جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَيَاةً لِلْأَنَامِ ومَصَابِيحَ لِلظَّلَامِ ومَفَاتِيحَ لِلْكَلَامِ ودَعَائِمَ لِلْإِسْلَامِ جَرَتْ بِذَلِكَ فِيهِمْ مَقَادِيرُ اللَّهِ عَلَى مَحْتُومِهَا
فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَى والْهَادِي الْمُنْتَجَى والْقَائِمُ الْمُرْتَجَى اصْطَفَاهُ اللَّهُ بِذَلِكَ واصْطَنَعَهُ عَلَى عَيْنِهِ فِي الذَّرِّ حِينَ ذَرَأَهُ وفِي الْبَرِيَّةِ حِينَ بَرَأَهُ ظِلًّا قَبْلَ خَلْقِ نَسَمَةٍ عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ مَحْبُوّاً بِالْحِكْمَةِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وانْتَجَبَهُ لِطُهْرِهِ بَقِيَّةً مِنْ آدَمَp وخِيَرَةً مِنْ ذُرِّيَّةِ نُوحٍ ومُصْطَفًى مِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ وسُلَالَةً مِنْ إِسْمَاعِيلَ وصَفْوَةً مِنْ عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ9 لَمْ يَزَلْ مَرْعِيّاً بِعَيْنِ اللَّهِ يَحْفَظُهُ ويَكْلَؤُهُ بِسِتْرِهِ مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ إِبْلِيسَ وجُنُودِهِ مَدْفُوعاً عَنْهُ وُقُوبُ الْغَوَاسِقِ ونُفُوثُ كُلِّ فَاسِقٍ مَصْرُوفاً عَنْهُ قَوَارِفُ السُّوءِ مُبْرَأً مِنَ الْعَاهَاتِ مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ كُلِّهَا مَعْرُوفاً بِالْحِلْمِ والْبِرِّ فِي يَفَاعِهِ مَنْسُوباً إِلَى الْعَفَافِ والْعِلْمِ والْفَضْلِ عِنْدَ انْتِهَائِهِ مُسْنَداً إِلَيْهِ أَمْرُ وَالِدِهِ صَامِتاً عَنِ الْمَنْطِقِ فِي حَيَاتِهِ
فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ وَالِدِهِ إِلَى أَنِ انْتَهَتْ بِهِ مَقَادِيرُ اللَّهِ إِلَى مَشِيئَتِهِ وجَاءَتِ الْإِرَادَةُ مِنَ اللَّهِ فِيهِ إِلَى مَحَبَّتِهِ وبَلَغَ مُنْتَهَى مُدَّةِ وَالِدِهِp فَمَضَى وصَارَ أَمْرُ اللَّهِ إِلَيْهِ مِنْ بَعْدِهِ وقَلَّدَهُ دِينَهُ وجَعَلَهُ الْحُجَّةَ عَلَى عِبَادِهِ وقَيِّمَهُ فِي بِلَادِهِ وأَيَّدَهُ بِرُوحِهِ وآتَاهُ عِلْمَهُ وأَنْبَأَهُ فَصْلَ بَيَانِهِ واسْتَوْدَعَهُ سِرَّهُ وانْتَدَبَهُ لِعَظِيمِ أَمْرِهِ وأَنْبَأَهُ فَضْلَ بَيَانِ عِلْمِهِ ونَصَبَهُ عَلَماً لِخَلْقِهِ وجَعَلَهُ حُجَّةً عَلَى أَهْلِ عَالَمِهِ وضِيَاءً لِأَهْلِ دِينِهِ والْقَيِّمَ عَلَى عِبَادِهِ رَضِيَ اللَّهُ بِهِ إِمَاماً لَهُمُ اسْتَوْدَعَهُ سِرَّهُ واسْتَحْفَظَهُ عِلْمَهُ واسْتَخْبَأَهُ حِكْمَتَهُ واسْتَرْعَاهُ لِدِينِهِ وانْتَدَبَهُ لِعَظِيمِ أَمْرِهِ وأَحْيَا بِهِ مَنَاهِجَ سَبِيلِهِ وفَرَائِضَهُ وحُدُودَهُ فَقَامَ بِالْعَدْلِ عِنْدَ تَحَيُّرِ أَهْلِ الْجَهْلِ وتَحْيِيرِ أَهْلِ الْجَدَلِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ والشِّفَاءِ النَّافِعِ بِالْحَقِّ الْأَبْلَجِ والْبَيَانِ اللَّائِحِ مِنْ كُلِّ مَخْرَجٍ عَلَى طَرِيقِ الْمَنْهَجِ الَّذِي مَضَى عَلَيْهِ الصَّادِقُونَ مِنْ آبَائِهِp فَلَيْسَ يَجْهَلُ حَقَّ هَذَا الْعَالِمِ إِلَّا شَقِيٌّ ولَا يَجْحَدُهُ إِلَّا غَوِيٌّ ولَا يَصُدُّ عَنْهُ إِلَّا جَرِيٌّ عَلَى اللَّهِ جَلَّ وعَلَا
«امام صادق در خطبهاى كه ويژگي¬ها و صفات امامان را بيان ميكند ميفرمايد:
همانا خداى عز و جل به وسيله ائمه هدى از اهل بيت پيامبر ما دينش را آشكار ساخت و علمش را روشن نمود و براى آنان باطن چشمههاى علمش را گشود، هر كه از امت محمد حقِ واجبِ امامش را بشناسد، طعم و شيرينى ايمانش را بيابد و فضل خرمى اسلامش را بداند؛ زيرا خداى تبارك و تعالى امام را به پيشوائى خلقش منصوب كرده و بر روزي خواران اهل جهانش حجت قرار داده و تاج وقارش بر سر نهاده و از نور جباريتش به او پرتو افكنده با رشتهاى الهى تا آسمان كشيده كه فيوضات خدا از او منقطع نمي¬شود و آنچه نزد خداست جز از طريق واسطه¬هاي او به دست نيايد و خدا اعمال بندگان را جز با معرفت او نمي¬ پذيرد. آنچه از امور مشتبه تاريك و سنتهاى مشكل و فتنههاى ناآشكار بر او وارد شود، حكمش را ميداند.
خداى تبارك و تعالى همواره امامان را براى رهبرى خلقش از اولاد حسين و از فرزندان بلا واسطه هر امامى براى امامت بر مي¬گزيند و انتخاب كند و ايشان را براى خلقش مي¬بپذيرد و ميبپسندد، هر گاه يكى از آنها از دنيا برود، از فرزندان او امامى بزرگوار آشكار و رهبرى نوربخش و پيشوائى سرپرست و حجتى دانشمند براى خلقش نصب مي¬كند.
آنان از طرف خدا پيشوايند، به حق هدايت مي¬كنند و به حق داورى مي¬نمايند، حجتهاى خدا و دعوت کنندگان به سوى خدايند، از طرف خدا مخلوق را سرپرستى كنند.
بندگان خدا به رهبرى آنها ديندارى مي¬كنند و شهرها به نورشان آباد مي¬شود و ثروتهاى كهنه از بركتشان فزونى مي¬يابد، خدا ايشان را حيات مردم و چراغهاى تاريكى و كليدهاى سخن و پايههاى اسلام قرار داده و مقدرات حتمى خدا بر اين جارى شده است.
پس امام همان برگزيده، پسنديده، رهبر، محرم اسرار و اميد بخشى است كه به فرمان خدا قيام كرده است، خدا او را براى اين برگزيده و در عالم ذر كه او را آفريده، زير نظر خود پرورانيده و او را همچنان در ميان مردم ساخته است، در عالم ذر پيش از آنكه جاندارى پديد آيد، امام را مانند سايهاى در سمت راست عرش آفريده و با علم غيب خود، به او حكمت بخشيده و او را برگزيده و براى پاكيش انتخابش كرده است.
باقى مانده خلافت آدم به او رسيده و از بهترين فرزندان نوح است، برگزيده خاندان ابراهيم و سلاله اسماعيل و انتخاب شده از عترت است.
هميشه زير نظر خدا سرپرستى شده و با پرده خود حفظ و نگهبانيش نموده و دامهاى شيطان و لشكرش را از او كنار زده و پيش آمدهاى شب هنگام و افسون جادوگران را از او دور ساخته است، روى آوردن بدى را از او دور کرده است. از بلاها در امان است، از آفتها پنهان است، از لغزشها حفظ شده و از تمام زشتكاريها مصون است.
در جوانى به خويشتن دارى و نيكوكارى معروف است و در پيرى به پاكدامنى و علم و فضيلت منسوب، امامت پدرش به او رسيده و در زمان حيات پدرش از آن گفتار خاموش بوده؛ چون ايام پدرش گذشته و مقدرات و خواست خدا نسبت به او پايان يافته و اراده خدا او را به سوى محبت خود رسانيده و به پايان دورانش رسيده، او در گذشته و امر خدا پس از او به امامي ديگر رسيده، خدا امر دينش را به گردن او نهاده و او را بر بندگانش حجت كرده است. در بلادش سرپرست نموده و به روح خود قوتش داده و از علم خود به او عطا فرموده و از بيان روشن [گفتار حق] آگاهش نموده و راز خود بدو سپرده و براى امر بزرگش (رهبرى تمام مخلوق) دعوت فرموده و فضيلت بيان علمش را به او خبر داده و براى رهبرى خلق منصوبش ساخته و بر اهل عالم حجتش نموده و مايه روشنائى اهل دين و سرپرست بندگانش كرده، او را براى امامت خلق پسنديده و راز خود بدو سپرده و بر علم خويش نگهبانش كرده و حكمتش را در او نهفته و سرپرستى دينش را از او خواسته و براى امر بزرگش او را طلبيده و راههاى روشن و احكام و حدود خويش را با او زنده كرده است.
امام هم با نور درخشان و راه حلي مفيد، هنگام سرگردانى نادانان و سخن آراستن اهل جدل، به عدالت قيام كرده در حالى كه با حق واضح همراه بوده و به راه مستقيمى كه پدران درستكارش رفته بودند، گام برداشته است؛ پس حق چنين عالمى را جز بدبخت ناديده نمي¬گيرد و جز گمراه نوميد، منكرش نمي¬شود و جز عاصي فرمان خداى جل و علا برايش كارشكنى نمي¬كند».
دقیقا تمام مقاماتی که پیامبر بزرگوار اسلام (ص) دارد ، طبق این روایت بعد از ایشان به اهل بیت مطهر (ع) ایشان می رسد . روایت بسیار زیبایی است
زیارت جامعه کبیره هم که با سند صد در صد صحیح نقل شده و علمای ما این روایت را تصحیح کرده اند ، ثابت می کند که امامت از دیدگاه شیعه امری است الهی و انتصابی و مقامی است دینی و نه دنیوی .
در هر زمان انتخاب امام از جانب خداوند می باشد و وظیفه پیامبر خدا اعلام این انتصاب است و بعد از آن امامان یکی بعد از دیگری جانشین خود را اعلام می کنند .
این دیدگاه شیعه است که دلائل متعددی برای اثبات آن است هم از قرآن و هم از روایات متواتر و فراوانی که وجود دارد . جالب است که کارشناس وهابی آن شبکه وهابی ، در برنامه کلمه طیبه سؤالی را در این زمینه مطرح کرده بودند که اگر شما یک روایت بیاورید ، ما شیعه می شویم .
ما در ابتداء 12 روایت صحیح را از کتب شیعه بیان کردیم و بعد 40 حدیث و تا به امروز در حدود 100 حدیث را در این مورد جمع آوری و بیان کرده ایم .
به هر حال از دیدگاه شیعه مقام و منزلت امام واضح و روشن است .
مجری :
این تفکر شیعه بعد از رسول خدا (ص) نسبت به اداره ی حکومت است که چگونه حکومت را اداره کند و امامت بعد از نبی مکرم اسلام (ص) را الهی می دانند که با سند صحیح از کتب شیعه بیان شد .
قبل از بیان سؤال بعدی در مورد این که دیدگاه اهل سنت در این مورد چیست ، کلیپی آماده شده از یکی از علمای سرشناس اهل سنت که در خصوص فقه جعفری و فقه شیعه بحثی را مطرح کرده است .
شیخ احمد الطیب ، رئیس الازهر مصر ، مذهب شیعه را به عنوان مذهب پنجم اسلامی قبول داریم و گاهی بر طبق آن فتوا میدهیم:
کلیپ 1 :
مجری :
آیا الأزهر شیعه را مذهب پنجم اسلامی می داند ؟
شیخ احمد الطیب ، رئیس الازهر مصر :
بله این را به صورت رسمی قبول داریم ، مذهب پنجم است این چه مشکلی دارد ؟ مذهب جعفری ، یک مذهب فقهی است و حتی گاهی اوقات در مراکز فتوا، به فقه جعفری فتوا داده می شود . به خصوص در مسائل ازدواج و طلاق وقتی دچار مشکلی می شویم و ممکن است که خانواده از هم پاشیده شود ، برای این قضیه راه حلی پیدا می کنیم که در مذهب جعفری و مذهب زیدی است . از این راه حل استفاده می کنیم و هیچ مشکلی ندارد . ما افراد آزاد اندیشی هستیم و همه این فرقه ها مسلمان هستند .
اختلاف بین ما و بین شیعه ، مانند اختلاف بین من که سنی مالکی هستم، با سنی حنفی و با سنی شافعی است . این روش ثابت ما است و همین راه را حفظ می کنیم و آن را از بازیچه سیاست ها شده حفظ می کنیم .
مجری :
با دیدن این کلیپ می توان تفاوت یک عالم سنی را با یک وهابی در مورد شیعه فهمید . سؤال دومی که بنده از استاد یزدانی دارم این است که تفکر اهل سنت در مورد حکومت و اداره ی آن دارد ، چیست ؟
دیدگاه اهل سنت درباره حکومت سیاسی و حکومت دینی
استاد یزدانی :
از دیدگاه اهل سنت امامت عبارت است از جانشینی پیامبر (ص) در پاسداری از دین و نظام اجتماعی و سیاسی دنیای مردم؛ یعنی یک مقام الهی نیست که شیعه می گفت امامت یک مقام الهی و دینی است و بالعکس از دیدگاه اهل سنت امامت، یک مقام کاملا دنیوی است و انتخاب امام هم تابع حوادث و عوامل اجتماعی است .
امام و خلیفه گاهی توسط مردم انتخاب می شوند که ادعا دارند در سقیفه بنی ساعده چنین اتفاقی افتاده است و گاهی هم توسط خلیفه ی قبلی انتخاب می شود مثل انتخاب خلیفه دوم توسط خلیفه ی اول و گاهی هم توسط شورای حل و عقد که آن شورا هم توسط خلیفه ی قبلی انتخاب می شود و آن شورا خلیفه بعد را انتخاب می کند . گاهی با بیعت تمام مردم انتخاب می شود و گاهی هم با زور و قدرت و در این صورت مجبور هستند بپذیرند . مثل خلافت معاویه و یزید که با زور گرفته شده ، مشروع است و خلافت بنی امیه و عباسیان مشروع است و به هر حال هر کدام منشأ خاصی برای اثبات مشروعیت خود دارند .
از دیدگاه این ها همان طور که بیان شد و خودشان هم در کتاب های اصولی خود توضیح داده اند :
الإمامة موضوعة لخلافة النبوة في حراسة الدين و سياسة الدنيا
امامت وضع شده برای جانشینی نبوت در پاسداری از دین و سیاست دنیای مردم .
البغدادی الماوردی، ابو الحسن علی بن محمد ، متوفای 450 هـ، الاحکام السلطانیه ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، ج 1 ، ص 5 .
یعنی خلیفه و امام وظیفه دارد که از دین حراست کند و سیاست دنیای مردم را فقط و فقط اداره کند .
این کتاب از مهم ترین کتاب های سیاسی و کلامی اهل سنت است و می توان بسیاری از اعتقادات آن ها را در این کتاب مشاهده کرد .
این ویژگی اولی است که اعتقاد دارند انتخاب امام و خلیفه به عهده مردم است و خداوند در آن دخالتی ندارد . از طرفی دیگر معتقد هستند که خلافت رکنی از ارکان دین است :
والخلافة رکن من ارکان الدين
این مطلب در کتب اهل سنت موجود است و البته ما مقاله ای هم در این مورد در سایت تحقیقاتی مؤسسه حضرت ولی عصر (عج) قرار دادهایم که آن ها می گویند امامت و خلافت رکنی از ارکان دین است .
کتاب الإستیعاب ابن عبد البر ، جلد 2 ، صفحه 969 :
… الخلافة رکن من أرکان الدين …
خلافت رکنی از ارکان دین است .
کتاب الاستیعاب ، ابن عبد البر ، جلد 2 ، ص 969
این اعتقاد بزرگان اهل سنت است که ما هم در آن مقاله نام تعداد زیادی از علمای اهل سنت را بیان کرده ایم که آن ها خلافت و امامت را از اصول دین می دانند . در سایت تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج ) ، اگر کلمه اصول را جستجو کنید ، در قسمت پرسش و پاسخ این مقاله به طور کامل ارائه شده است .
آیا کسی از علمای اهل سنت امامت را جزء اصول دین دانسته است؟
پاسخ داده اند که : خلافت رکنی از ارکان دین است .
امامت از اصول دین است و مخالفت با آن کفر و بدعت .
هر کسی که منکر خلافت هر حاکمی شود ، کافر است .
منکر خلافت ابوبکر و عمر کافر است .
منکر امامت ابوبکر و عمر کافر است .
هر کس ابوبکر و عمر را امام هدایت نداند ، باید کشته شود .
ابوبکر و عمر اصل دین بعد از پیامبر هستند و بغض آن ها کفر است .
و مطالب متعدد دیگری که در این مقاله بیان شده و آدرس دقیق هر مطلب با عین صفحه ی کتاب ارائه شده است . بینندگان عزیز این مقاله را در این سایت مشاهده کنند تا با دیدگاه اهل سنت در باره امامت و خلافت آشنا شوند .
در عین حالی که اهل سنت امامت را رکنی از ارکان دین می دانند ، با این حال ادعا می کنند که هیچ نصی از جانب خداوند وجود ندارد و پیامبر بزرگوار اسلام در مورد جانشین بعد از خودش هیچ روایتی بیان نفرموده اند و در حقیقت امر امامت و خلافت را به صورت مجهول و مهمل رها کرده است .
از نظر آن ها تمام مأموریت و شؤونات رسول خدا (ص ) با رحلت ایشان به پایان رسیده و شریعت اسلام تا قیام قیامت برای آینده مسلمانان ، هیچ برنامه ای ندارد و سرنوشت آن ها را در امر حکومت داری که رکنی از ارکان دین هست ، به حال خودش واگذار کرده و هیچ سخنی در این زمینه بیان نکرده است ؛ با این که اسلام یک دین جامع و کامل است و برای کوچک ترین مسائل روزمره انسان ها مثل مسواک زدن ، راه رفتن و … حکم صادر کرده است ؛ اما می گویند برای مهم ترین مسأله ای که مسلمان ها در این 1400 سال گرفتار آن بوده اند یعنی مسأله خلافت و امامت حکمی ندارد .
در این زمینه شهرستانی می گوید : در طول تاریخ به اندازه ای که برای امامت و خلافت شمشیر کشیده شده ، در باره ی هیچ مسأله ای شمشیر کشیده نشده است .
برای صحابه هم سؤالی در این مورد پیش نیامد که بعد از رسول خدا (ص ) چه وظیفه ای دارند؟ و پیامبر اسلام (ص) هم سکوت کردند و سرنوشت مسلمانان را تا ابد به حال خودشان واگذار کرد و این حکم مهم و سرنوشت ساز را مجهول و مبهم قرار داد . در حقیقت هدف ایشان از این کار ، این بود که به مسلمانان بگویند من در قبال شما هیچ مسؤولیتی ندارم .
این مسأله اعتقاد و باور اهل سنت است و بر همین اساس خلافت خلفای بعد از پیامبر (ص) را مشروعیت می دهند و معتقد هستند که خلیفه ی بعد از رسول خدا (ص) لازم نیست که صفات یک خلیفه نصب شده از طرف خدا را داشته باشد که عبارت است از معصوم بودن ، حجت بودن ، واسطه فیض بین خدا و خلق خدا بودن ، اعلم بودن را داشته باشد ؛ همان طور که در واقع هم این چنین بود و خود همین خلیفه ها می گفتند که همه مردم از ما اعلم هستند .
طبق اعتقاد اهل سنت، حتی ضرورتی ندارد که خلیفه عادل باشد و می تواند فاسق ترین مردم هم خلیفه بعد از رسول خدا (ص) بر مردم باشد . مطلبی که ابن تیمیه و بزرگان آن ها در کتاب های خود بیان کرده است . نمونه ی این حاکمان فاسق یزید و عبد الملک مروان هست که آن ها را حاکمانی مشروع می دانند .
از نظر این ها حتی اگر حاکم دستوری بر خلاف دستور خداوند بدهد ، حق اعتراض به آن حاکم نیست و واجب است که از او اطاعت شود . در این زمینه هم مقاله ای در سایت تحقیقاتی مؤسسه حضرت ولی عصر (عج ) موجود است .
در این مورد که اطاعت از حاکم جائر واجب است روایتی از رسول خدا (ص) در کتاب صحیح مسلم ، ج 3 ، صفحه 1476 نقل شده که اگر این حاکم ظلم هم کرد ، مسلمانان باید از او اطاعت کنند :
… يکون بعدي أئمة لايهتدون بهداي ولايستتون بسنتي وسيقوم فيهم رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جثمان إنس قال قلت کيف أصنع يا رسول الله إن أدرکت ذلک قال تسمع ولاتطيع للأمير وإن ضرب ظهرک وأخذ مالک فاسمع وأطع .
رسول خدا (ص) فرمودند که بعد از من ائمه ای خواهند آمد که به هدایت من هدایت نمی شوند و از سنت من پیروی نمی کنند و در بین آن ها کسانی هستند که قلوب آن ها ، قلب های شیطانی است ؛ هر چند که چهره ی انسان را دارند . از ایشان سؤال کردند که وظیفه ما در آن زمان چیست؟ فرمودند از حاکم ظالم و جائر اطاعت کن حتی اگر تو را زد و مالت را غصب کرد ، باید به او گوش دهی و از او اطاعت کنی .
کتاب صحیح مسلم ، نویسنده مسلم ؟؟ ، ج 3 ، ص 1476
روایت دیگر در مصنف ابن ابی شیبه و در شرح صحیح بخاری نیز در این مورد موجود است که تصریح دارد اطاعت از حاکم جائر واجب است .
در سایت تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) در قسمت پرسش ها کلمه خروج را جستجو کنند ، این مقاله را مشاهده می کنند که آیا خروج علیه حاکم از دیدگاه اهل سنت و وهابیت مشروعیت دارد ؟ در این مقاله روایات و مطالب متعددی که علمای آن ها بیان داشته اند ، ارائه شده است .
بنابراین در یک جمع بندی باید بگویم که از دیدگاه اهل سنت ، امامت و خلافت یک امر دنیوی است نه یک امر الهی . خداوند حق انتخاب جانشین پیامبرش را نداشته و مردم را به حال خودشان واگذار کرده است . خلیفه و امام را یا مردم انتخاب می کنند یا توسط خلیفه قبلی یا شورای حل و عقد.
و یا اگر با زور و قدرت و با کودتا هم به قدرت رسیدند ، اطاعت از آن حاکم واجب است و حکومت او مشروعیت لازم را دارد .
مجری :
تا این جا دو مقوله تفکر شیعه و تفکر اهل سنت در باره حکومت و خلافت بیان شد قبل از پرداختن به بحث اصلی که نگرش وهابیت در این زمینه است ، ما کلیپی آماده کرده ایم از گروه وهابی داعش که در چند روز اخیر به شهر های سنی نشین عراق حمله کردند و جنایات زیادی را انجام دادند و نکته جالب این است که شبکه های وهابی از این جنایات حمایت کرده اند .
کلیپ 2 :
کارشناس وهابی :
من در موصل دوستی به نام مصطفی دارم که با من در اینترنت با من تماس گرفت و احوال او را پرسیدم به خاطر این که نگرانش بودم .گفت فرار کرده بودیم ؛ اما به شهر برگشتیم و الان شهر در آرامش به سر می برد . من تعجب کردم که هم برق است و هم اینترنت . با این که شخصی است که از افراطی ها خوشش نمی آید ؛ ولی گفت که ما مشکلی نداریم و گویا این ها قصد دارند حکومت تشکیل دهند و ما احساس امنیت می کنیم ؛ به همین دلیل برگشتیم .
راوی فیلم :
« فجیع ترین کشتار در ده سال گذشته .» این توصیف یک فرمانده نظامی در عراق است .
مجموعه تصاویری که داعش منتشر کرده و به آن فخر فروخته است .
کارشناس وهابی :
ما هیچ مشکلی نمی بینیم و گویا می خواهند حکومت تشکیل دهند احساس امنیت کردیم و به شهر برگشتیم و کاری با ما ندارند ؛ البته گروه های زیادی در شهر هستند .
الحمد لله !!!
مجری :
این کلیپ بخشی از سخنان آن ها بود در مورد گروه تروریستی و وحشی شیعه و سنی را با توحشی که دارد ، به خاک و خون می کشند .
استاد یزدانی آن چه برای ما مهم است این است که نگرش وهابیت را در مورد حکومت و حکومت داری بدانیم و هم چنین تفاوت این وهابی ها را با دو تفکر شیعه و اهل سنت .
استاد یزدانی :
قبل از این که وارد این بحث شویم ، به خانواده های کسانی که در این چند روز به دست این وهابی های وحشی عزادار شده اند ، تسلیت عرض می کنم . برای ما هم این چند روز اخیر بسیار دردناک بود . طبق گفته ی خودشان در حدود 1700 تن را به بیرون از شهر برده اند و این گونه سر بریده اند .
واقعیت این است که در طول تاریخ نشان داده شده که همیشه سرنوشت کسانی که تندرو بودند و ظلم کردند ، انهدام و فروپاشی است و هیچ شیعه و هیچ سنی نمی تواند قبول کند که چنین انسان های وحشی بر آن ها حکومت کنند .
دیدگاه وهابیت در امر حکومت سیاسی و حکومت دینی و تفاوت آن با سایر مذاهب اسلامی
البته این وهابی ها خود را به اهل سنت نسبت می دهند و می گویند ما همان اعتقادات اهل سنت را داریم ؛ حتی در قسمت اطاعت از حاکم جائر با هم اتفاق نظر دارند و می گویند از حاکم جائر باید اطاعت کرد . در این زمینه مطالب زیادی از ابن تیمیه ، البانی و محمد بن عبد الوهاب داریم که در آن مقاله اقوال این افراد بیان شده است .
اما تفاوت اساسی وهابیتی که محمد بن عبد الوهاب ایجاد کرد با سایر مذاهب اسلامی در امر حکومت سیاسی و حکومت دینی :
ما قبلا گفتیم که وهابیت دین جدیدی است که در سال 1157 هـ با بیعت محمد بن عبد الوهاب و محمد بن سعود شکل گرفت . در همان زمان که این دین به وجود آمد و نگرش خود را نسبت به سیاست آینده وهابیت را نشان دادند و بیان کردند .
طبق مدارکی که در کتاب های وهابی ها و کتاب های اهل سنت موجود است ، محمد بن سعود و محمد بن عبد الوهاب با هم پیمان بستند که به قول خودشان جهاد کنند و همه مشرکین را در سرزمین های اسلامی بکشند تا حکومت سیاسی الی الابد در خاندان سعود باشند یعنی قدرت سیاسی و حکومتی برای همیشه در خاندان سعود باقی بماند و از ابتداء هم تا به حال چنین بوده که حکومت سیاسی از نسلی به نسل بعد انتقال یافته است که در حال حاضر هم عبدالله است ؛ حتی ولی ولی امر را هم مشخص کرده اند .
از طرف دیگر پیمان بستند که رهبری دینی و مقام افتاء و خلافت دینی همیشه در اختیار نسل محمد بن عبد الوهاب که به آل شیخ معروف هستند ، باشد . همیشه مفتی های اعظم عربستان سعودی از آل شیخ که همان فرزندان محمد بن عبد الوهاب هستند ، انتخاب می شدند . غیر از بن باز که برای آن هم دلیل خاص داشتند که فهد آن را تغییر داد و بن باز را انتخاب نمود که در آینده دلیل اصلی آن را بررسی می کنیم .
بنابراین از دیدگاه وهابیت دین و سیاست کاملا از هم جدا هستند . رهبری دینی در اختیار آل شیخ است و رهبری سیاسی در اختیار آل سعود می باشد . کاری که تا به حال انجام شده و اگر وهابیتی باقی بماند ، چنین روالی ادامه خواهد یافت و دیدگاه سیاسی آن ها تغییری نخواهد کرد .
پیمان محمد بن عبد الوهاب و محمد بن سعود در باره حکومت سیاسی و دینی
مدارکی را که از کتاب های خود وهابی ها قبلا هم ارائه شده بود ، باز هم نشان خواهم داد که این ها با هم چه پیمانی بسته بودند . کتاب عنوان المجد فی تاریخ النجد ، تألیف شیخ عثمان بن عبد الله بن بشر النجدی الحنبلی ، از مهم ترین کتاب های تاریخی وهابیت است . هر کسی بحث بیعت محمد بن سعود را با محمد بن عبد الوهاب نقل کرده ، منبع اصلی آن از همین کتاب است . در جلد اول و صفحه 41 از این کتاب آمده که :
اللقاء بين الشيخ والامام محمد بن سعود
… فقال له الشيخ : وأنا ابشرک بالعز والتمکين والنصر المبين . وهذه کلمة التوحيد التي دعت إليه الرسل کلهم . فمن تمسک بها وعمل بها ونصرها ملک بها البلاد والعباد . وأنت تري نجدا کلها وأقطارها أطبقت علي الشرک والجهل والفرقة والاختلاف والقتال لبعضهم بعض . فأرجوا أن تکون اماما يجتمع عليه المسلمون وذريتک من بعدک
بعد از این که محمد بن عبد الوهاب را از حریملاء طرد کردند و به عیینه آمد ، در ملاقاتی که با محمد بن سعود داشت ، شیخ محمد بن عبدالوهاب به او گفت :
من به تو بشارت می دهم که تو صاحب قدرت و مکنت و خلافت می شویی . این کلمه توحید و لا اله الا الله است که همه پیامبران به آن دعوت می کردند . هرکس به آن عمل کند و به آن تمسک جوید ، پادشاه سرزمین ها و صاحب بنده ها می شود .
تو دیدی که همه نجد و اطراف آن را شرک و جهل و تفرقه و کشتار در بر گرفته است .
نکته مهم و قولی که محمد بن عبدالوهاب به محمد بن سعود می دهد:
من امیدوار هستم یعنی به تو قول می دهم که امام می شویی ، امامی که همه مسلمانان بر آن اتفاق داشته باشند و تو را به عنوان امام قبول می کنند و پس از تو فرزندان تو بر مسلمین امامت می کنند .
کتاب عنوان المجد فی تاریخ النجد ، تألیف شیخ عثمان بن عبد الله بن بشر النجدی الحنبلی ، با تعلیقه عبدالرحمن بن عبد اللطیف آل شیخ ، چاپ ریاض 1402 هـ و 1982 م ، ج 1 ، ص 41
این مطلبی است که در مهم ترین کتاب وهابی ها وجود دارد که بیعت محمد بن عبد الوهاب با محمد بن سعود را در آن نقل کرده اند . این پیمان تا به امروز هم ادامه دارد ؛ پس از دیدگاه وهابیت حکومت سیاسی الی الابد فقط شایسته ی آل سعود هست و کسی غیر از آن ها شایستگی حکومت را ندارند .
مدرک دیگری که در این زمینه وجود دارد در کتاب الإیجاز فی تاریخ البصره و الإحساء و نجد و الحجاز است . تألیف عارف مرضی الفتح ، جلد اول ، چاپ دار العربیه الموسوعات ، در قسمت بالایی صفحه 595 در مورد بیعت محمد بن سعود و محمد بن عبد الوهاب صحبت می کند :
… فجاء إليه محمد به سعود فصافحه وقال هذه القرية قريتک فقال له : أريد منک عهدا علي أنک تجاهد في هذا الدين والرياسة و الإمامة فيک وفي ذريتک بعدک والمشيخة والخلافة في الدين في وفي آلي من بعدي أبدا ، بحيث لاينعقد أمرا ولايقع صلح إلا ما نراه کذلک .
محمد بن سعود آمد و با محمد بن عبد الوهاب دست داد و به او گفت که این روستا (درعیه) ، روستای توست و به تو قول می دهم که اگر در راه دین جهاد کنی ، ریاست و امامت برای تو و در فرزندان تو باشد و خلافت و مقام افتاء در من و در فرزندان من باشد تا ابد الدهر ؛ به طوری که هر اتفاقی افتاد جنگ باشد یا صلح همین رویه ادامه داشته باشد .
کتاب الایجاز فی تاریخ البصره ، و الاحساء و نجد و الحجاز ، تألیف عارف مرضی الفتح ، چاپ دار العربیه الموسوعات ، ج 1 ، ص 595
یعنی محمد بن عبد الوهاب چون مقام افتاء را دارد ، اگر دستور داد که فلان فرد کافر است و باید کشته شود ، محمد بن سعود هم که مقام امامت و ریاست را دارد ، باید آن دستور را اجراء کند و اگر دستور داد که صلح کند باید محمد بن سعود به دستور او عمل کند.
این مطلب را از کتاب خود وهابی ها بیان کردم که در کتاب لمع الشهاب فی سیره محمد بن عبد الوهاب نیز بیان شده است . این کتاب با تحقیق یک وهابی با نام دکتر مصطفی ابو حاکمه ، نوشته شده است ، در صفحه 30 از این کتاب آمده که :
… اريد منک عهدا علي أنک تجاهد في هذا الدين والرياسة والإمامة فيک وفي ذريتک بعد ک وأن المشيخة والخلافة في الدين في وفي آلي من بعدي ابدا ، بحيث لاينعقد أمرا ولايقع صلحا ولا حربا …
من به تو قول می دهم که اگر در راه دین جهاد کنی ، ریاست و امامت برای تو و برای فرزندان تو است و مشیخت و خلافت در دین برای من و برای فرزندان من باشد تا ابد ؛ به طوری که اگر اتفاقی افتاد و جنگ و صلحی رخ داد ، رویه ما همین است که ریاست و خلافت سیاسی به عهده تو و ریاست و خلافت دینی به عهده من است و بعد از ما به فرزندان ما می رسد . اگر این شرط را قبول کردی ، تو از ملوک و سلاطین خواهی شد و عاقبت خوبی در انتظار تو خواهد بود …
کتاب لمع الشهاب ، با تحقیق دکتر مصطفی ابو حاکمه ، ص 30
جالب است که بسیاری از وهابی ها همین مطلب را از این کتاب نقل کرده اند . از جمله در کتاب بحوث و التعلیقات فی تاریخ المملکه العربیه السعودیه ، تألیف دکتر عبدالله الصالح العثیمن که دقیقا همان مطلب را نقل کرده است :
… فأرجوا أن تکون إماما يجتمع عليه المسلمون وذريتک من بعدک .
من به تو قول می دهم که امامی باشی که همه مسلمانان از تو اطاعت کنند و بعد از تو فرزندانت امام باشند .
کتاب بحوث و التعلیقات فی تاریخ المملکه العربیه السعودیه ، نویسنده دکتر عبدالله الصالح العثیمن
باز همین مطلب در کتاب محاضرات فی تاریخ الدوله السعودیه الاولی ذکر کرده است . این کتاب از کتاب های تاریخی معروف وهابی ها و تألیف دکتر عبد الفتاح حسن ابو علیه ، استاد تاریخ در دانشکده علوم اجتماعی در دانشگاه محمد بن سعود است .
در پاورقی این کتاب همین مطلب را بیان کرده که صاحب لمع الشهاب فی سیره محمد بن عبدالوهاب با تحقیق دکتر احمد مصطفی ابو حاکمه در صفحه 30 و 31 ذکر کرده است که :
… اريد منک عهدا أنک تجاهد في هذا الدين والرياسة والإمامة فيک وفي ذريتک وأن المشيخة والخلافة في الدين و في آل من بعدي ابدا …
… به تو قول می دهم که اگر در راه دین جهاد کنی ، ریاست و امامت برای تو و برای فرزندان توست و مشیخت و مقام افتاء در دین برای من و برای فرزندان من است تا ابد …
کتاب محاضرات فی تاریخ الدوله السعودیه الاولی ، تألیف دکتر عبد الفتاح حسن ابو علیه
این مطلب را یک وهابی بیان می کند و هیچ تقریظ و ردیه ای هم بر این مطلب ندارد .
و این مطلب در کتاب دیگری با نام تاریخ آل سعود ، نویسنده ناصر السعید ، نیز بیان شده است ؛ البته این فرد وهابی نیست ؛ بلکه از اهل سنت می باشد .
در این کتاب عهد نامه آن ها ذکر شده که بر سر دو موضوع توافق کردند:
… الطرف الاول : محمد بن سعود : أن يکون الأمير المؤمنين محمد بن سعود وذريته من بعده السلطة الزمنيه – أي الحکم
الطرف الثاني : محمد بن عبد الوهاب : أن يکون للإمام محمد بن عبد الوهاب وذريته من بعده السلطة الدينيه – أي الإفتاء بتکفير وقتل کل من لايسير للقتال معنا…
دو مورد را با هم توافق کردند ، طرف اول محمد بن سعود : ریاست و خلافت دنیایی بر مسلمان ها را به عهده بگیرد و بعد از او فرزندانش عهده دار هستند .
طرف دوم که محمد بن عبد الوهاب : ریاست دینی برای محمد بن عبد الوهاب و فرزندانش است یعنی این که فتوا به تکفیر و کشتن هر انسانی به عهده محمد بن عبد الوهاب باشد و کشتن آن ها به عهده محمد بن سعود .
کتاب تاریخ آل سعود ، نویسنده ناصر السعید
فتوا را یک نفر می دهد و کشتن را دیگری به عهده دارد .
بنابراین نتیجه بحث این شد که دیدگاه وهابیت این است که تنها و تنها آل سعود شایستگی خلافت دینوی را دارند و تنها آل شیخ یا خاندان محمد بن عبد الوهاب شایسته خلافت دینی هستند و خلافت دینی و دنیوی کاملا از هم جدا هستند .
حاکم سیاسی هیچ گونه ارتباطی به دین و مذهب ندارند ؛ همان طور که سران این ها به کشور های اروپایی سفر کرده و در مجالس شراب آن ها شرکت می کنند و هیچ مشکلی از نظر این ها وجود ندارد ، اما حکومت دینی در اختیار آل شیخ بوده و هست و خواهد بود . این یعنی که سیاست از دین جدا است و این نظریه و دیدگاهی است که هیچ یک از اهل سنت قبول ندارند غیر از بنی امیه و بنی عباس و وهابی ها هم دقیقا ادامه ی حکومت بنی امیه هستند و دیدگاهشان با اهل سنت کاملا در تضاد است .
مجری :
ملاحظه فرمودید که چه تفاوتی بین دیدگاه شیعیان و اهل سنت با وهابیت در خصوص حکومت وجود دارد و همان تئوری که در آن زمان داشتند ، در حال حاضر هم دارند . کسانی که این جریان را راه اندازی کرده اند ، فضای رسانه ای را هم خالی نگذاشته اند و شبکه هایی را تأسیس کرده اند از جمله همان شبکه وهابی- سیاسی که می شناسید .
کلیپی آماده شده از خوش خدمتی که این شبکه های وهابی از سران وهابیت دارند .
کلیپ 3 :
مدیر شبکه وهابی :
در این جا لازم است که از مسئولین در عربستان تشکر شود که حقا کسی که خادم حرمین شریفین است باید چنین عملی انجام دهد و شایسته است که به این شخص لقب خادمیت داد که این عمل را انجام می دهد ؛ چون ایشان خادم حرمین شریفین واقعی هستند . خدا به ایشان اجر جزیل عطا فرماید .
کارشناس وهابی :
به این خاطر که کشور عربستان ، کشوری است که اسلام از آن جا به ما رسیده و مقدسات ما در آن است ؛ به همین خاطر هر فتوایی که از عربستان سعودی صادر شود ما آن را می پذیریم .
مجری :
این هم از خوش خدمتی رسانه های وهابی در خصوص تحکیم بنیان های وهابیت .
استاد یزدانی برای بنده سؤالی مطرح شده مبنی بر این که وهابی ها حکومتی تشکیل دادند و به تعبیر خودشان یک ساز و کار فقهی هم بنا کردند . در آن زمان مردم این حکومت را به زور پذیرفتند و الان اگر کسی مخالف باشد می تواند این مخالفت را اظهار کند و از آن ها پیروی نکند و هر کسی مختار است از مذهب خود پیروی کند . آیا چنین چیزی امکان دارد ؟
هر کی از آل الشیخ پیروی نکند، راه اهل جهنم را پیموده است
استاد یزدانی :
ما قبلا مطلبی را از کتاب های وهابی ها نشان دادیم که گفته بودند : هر کس از ما پیروی نکند ، اهل جهنم است .
این مطلب در کتاب الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه ، جلد 14 کتاب النصائح ، صفحه 373 به بعد بیان شده است :
قال المشائخ رحمهم الله : بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الذي بنعمته اهتدي المهتدون …
من حسن بن حسين وسعد بن حمد بن عتيق وسليمان بن سحمان وصالح بن عبدالعزيز وعبدالرحمن بن عبد اللطيف وعمربن عبداللطيف و عبدالله بن حسن ومحمد بن ابراهيم بن عبد اللطيف وکافة آل الشيخ : إلي کافة إخواننا من علماء نجد …
و بعد ، تفهمون : ما منّ الله به علي أهل نجد في آخر الزمان مما بين الله علي يد الشيخ : محمد بن عبد الوهاب من معرفة ما بعث الله به رسوله (ص) من دين الاسلام والعمل به وإقامة الأدلة علي ذلک …
ثم ذريته من بعده سلکوا علي منواله وأيدهم الله تعالي بولاة الامر من آل سعود …
ولا ينبغي لأحد من الناس العدول عن طريقة آل الشيخ ومخالفة ما استمروا عليه في اصول الدين فإنه صراط المستقيم ، الذي من حاد عنه فقد سلک طريق أصحاب الجحيم .
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد و سپاس خداوندی را که با نعمت های خود هدایت می کند …
از حسن بن حسین و سعد بن حمد بن عتیق و سلیمان بن سحمان و صالح بن عبد العزیز و عبد الرحمن بن عبد اللطیف و عمر بن عبد اللطیف و عبدالله بن حسن و محمد بن ابراهیم بن عبد اللطیف و سایر فرزندان محمد بن عبد الوهاب به برادران از علماء نجد و …
شما به یاد دارید که خداوند به مردم نجد منت نهاد و به وسیله محمد بن عبد الوهاب شما را با دین اسلام که خداوند پیامبرش را برای آن مبعوث کرده بود ، آشنا کرد و به آن عمل کرد …
و بعد از محمد بن عبد الوهاب ، فرزندانش بودند که شما مردم را به کمک آل سعود ، در راه اسلام حفظ کردند ….
سزاوار نیست که مردم از طریق و راه آل شیخ عدول کنند و فقط باید از راه آل شیخ و محمد بن عبدالوهاب پیروی کرد و مردم حق ندارند که با آن ها در اصول دین مخالفت کنند ؛ زیرا طریقه ی آل شیخ ، همان صراط مستقیم است و هر کس از طریق آل شیخ که صراط مستقیم است ، عدول کند به جهنم برده می شود .
کتاب الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه ، نویسنده عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی القحطانی النجدی ، ج 14 کتاب النصائح ، ص 373 تا ص 375
همان قداستی را که ما برای اهل بیت (ع) قائل هستیم ، اهل بیتی که خداوند در قرآن کریم آن ها را از هر رجس و پلیدی دور کرده و آن ها را ستوده ، این ها برای آل شیخ قائل هستند .
ما روایت صحیح در کتب اهل سنت داریم که اهل بیت (ع) و امیر المؤمنین علی (ع) صراط مستقیم هستند ؛ ولی این ها می گویند صراط مستقیم ، آل شیخ هستند ، هر کس از آل شیخ پیروی نکند ، اهل جهنم است .
مجری :
اگر یک شیعه عقیده خود را بگوید که امیر المؤمنین علی (ع) صراط مستقیم است ، نسبت غلو را به او می دهند . در صورتی که وهابی ها آل شیخ را در حد یک معصوم می دانند و به او نسبت صراط مستقیم را می دهند و برای همه مشخص شد منظور از صراط مستقیم در سوره حمد که می خوانند ، همان طریق آل شیخ است .
استاد یزدانی در دنیایی که زندگی می کنیم نگرش مردم سالاری در حال حاکم شدن است . فرقی نمی کند این مردم سالاری دینی باشد یا ضد دینی . قطعا برای بینندگان عزیز این سؤال مطرح شده که نگرش وهابی ها در مورد دموکراسی چیست؟
نگرش وهابیت به مقوله دموکراسی
استاد یزدانی :
اکثر کشورهای دنیا ادعا می کنند که حکومت آن ها ، یک حکومت دموکراسی یا همان مردم سالاری است . اما وقتی وهابی ها با این نگرش مواجه شدند ، موضعگیری کردند ؛ زیرا محمد بن عبد الوهاب با محمد بن سعود با هم پیمان بستند که برای همیشه حکومت سیاسی در اختیار آل سعود باشد ؛ پس موافقت با دموکراسی کار درستی نیست ؛ چون در این صورت حکومت آل سعود هم زیر سؤال می رود .
به خاطر همین مجبور شدند که با دموکراسی به شدت مخالفت کنند و فتوا دهند که هر کس با دموکراسی موافقت کند ، کافر است .
از طرفی مدارکی موجود است که اولین پایه گذار دموکراسی ، خلیفه دوم است . در صورتی که این ها می گویند کسی که به دموکراسی اعتقاد دارد، کافر است . در همین زمینه هم کلیپ و هم متن کتاب آماده کرده ایم .
اگر در گوگل هم کلمه الدیمقراطیه کفر را جستجو کنید ، با تعداد زیادی کتاب در این زمینه مواجه می شوید .
کتاب تحفه المجیب علی أسئله الحاضر و الغریب ، تألیف ابی عبد الرحمن مقبل بن هادی الوادعی از وهابی های معروف و مشهور یمن که پیروان زیادی دارد . چاپ دار الآثار صنعاء ، صفحه 303 عنوان حرمه الانتخابات :
در پاسخ به سؤالی در باره دموکراسی می گویند :
… الديمقراطية کفر، لأن معناها الشعب يحکم نفسه بنفسه ، معناها لا کتاب ولا سنة وإسلام وإباحة الزنا واللواط ودوس کرامة اليمنين وهيهات أن يقبل تراهتکم اليمنيون الذين يقول فيهم النبي (ص) : الإيمان يمان والحکمة يمانية …
دموکراسی کفر است ؛ برای این که دموکراسی به معنای حکومت مردم بر مردم است ، نه حکومت خدا بر مردم و نه حکومت قرآن بر مردم و نه حکومت سنت بر مردم و نه حکومت اسلام بر مردم ؛ بلکه به معنای مباح شدن زنا و لواط و … است .
کتاب تحفه المجیب علی أسئله الحاضر و الغریب ، تألیف ابی عبد الرحمن مقبل بن هادی الوادعی ، چاپ دار الآثار صنعاء ، ص 303
در این زمینه آیه و روایت می آورد .
اما در صفحه 222 از این کتاب واضح تر بیان می کند :
السؤال 9 : ما رأيک في الديمقراطية في اليمن ؟
الجواب : الديمقراطية کفر ، لأن الله عزوجل يقول في کتابه الکريم : إن الحکم إلا لله ، ويقول : ومن لم يحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون ، ويقول : أفحکم الجاهلية يبغون ومن أحسن من الله حکما لقوم يوقنون .
نظر شما در باره دموکراسی در یمن چیست؟
پاسخ: دموکراسی کفر است ؛ برای این که خداوند در قرآن می فرماید : حکم فقط از آن خداست .
و خداوند می فرماید : کسی که به آن چه ما نازل کردیم حکم نکند ، از کافران است …
آقای نویسنده نظر شما در باره ی خلفای اربعه چیست ؟ چرا در آن مورد این آیه را نمی گویید ؟ در آن جا مردم حکومت را انتخاب می کنند و انتخاب حکومت به دست خداوند انجام نمی شود . چطور در مورد حکومت یمن که دست نشانده ی آل سعود است ، چنین نظری دارید ؟
و آیات متعدد دیگری که نقل کرده و بیان می کند که حکومت از آن خداوند است و فقط خداوند می تواند به هر کس که اراده کرد ، حکومت را عطا کند .
ولسنا في حاجة الديمقراطية ، بل دين الاسلام سوي بين المسلمين وآخي بينهم والنبي (ص ) يقول : المسلم أخو المسلم لا يظلمه ولا يخذله ولايحقره …
فلسنا محتاجين إلي الديمقراطية ، فإن معناها حکم الشعب نفسه بنفسه ، أي لا کتاب ولا سنة والله عزوجل قد ضمن الکتاب والسنة من الخطاء ، فالنبي (ص) يقول کما في صحيح المسلم من حديث جابر : وقد ترکت فيکم ما لن تضلوا بعده إن إعتصموا به کتاب الله .
ما به دموکراسی احتیاجی نداریم ؛ بلکه ما دین اسلام را داریم و فرقی بین مسلمان و برادرش نمی گذارد . رسول خدا (ص) می فرماید : مسلمان برادر مسلمان است و به او ظلم نمی کند او را تحقیر نمی کند …
معنای دموکراسی این است که مردم بر مردم حکومت کند ، نه این که کتاب و سنت و خدا حکومت کند .
کتاب تحفه المجیب علی أسئله الحاضر و الغریب ، تألیف ابی عبد الرحمن بن هادی الوادعی ، چاپ دار الآثار صنعاء ، ص 222
و جالب است که به حدیث شریف ثقلین در کتاب صحیح مسلم استدلال می کند ؛ البته متن روایت این گونه نیست و نویسنده آن را تحریف کرده است .
خدای وهابی ها که ابن تیمیه است به پیامبر شان محمد بن عبد الوهاب اجازه داده که بعد از خودش اوصیکم بآل شیخ و بآل سعود . حکومت زمینی به عهده ی آل سعود و حکومت دینی به عهده ی آل شیخ .
در جاهای مختلف این کتاب بر علیه دموکراسی صحبت نموده است .
مجری :
کلیپ دیگری آماده شده در خصوص همین مطالبی که عرض شد .
کلیپ 4 :
شیخ سامی العربی ، وهابی سرشناس مصری و از شاگردان بن باز :
از بزرگترین کفر ها که در حال گسترش و فرا گیر شدن در این امت است، و بلکه متأسفانه بسیاری از این کفر دفاع می کنند ، دین جدیدی است به نام دموکراسی .
برای مسلمانی که به خدا و قیامت اعتقاد دارد ، جایز نیست که سخن از دموکراسی بر زبان آورد ، جز برای تکفیر و نکوهش آن و دور ساختن مردم از آن .
تظاهرات وهابیون با پرچم :
باید دموکراسی را ساقط کنیم .
شیخ وجدی غنیم ، وهابی سرشناس مصری :
تمام مقدمات دموکراسی کفر به خداست . ده مقدمه دارد که همه آن کفر است . چطور می گویی که اسلام اجازه ی این کار را داده است ؟ خیر ، ای عزیز !
دین برای خداست و دین خدای کریم این کفر را در درون خود ندارد .
من دموکراسی را قبول ندارم و از آن بدم می آید و نسبت به مقدمات دموکراسی کافر هستم !
شیخ محمد الفزازی ، از علمای وهابی تونس و شاگرد البانی :
دموکراسی کفر آشکار است ، دموکراسی به خودی خود کفر آشکار است .
شیخ مصطفی العدوی ، عالم سرشناس وهابی و شاگرد مقبل بن هادی الوادعی :
از عقیده لائیک ها و لیبرال ها و دموکراسی به خدا پناه می برم . از هر دینی که مخالف دین اسلام باشد ، به خدا پناه می برم .
دکتر عبد الحمید عالی :
یعنی حتی نظام دموکراسی نظام کفر به دین است و هیچ سنخیتی با اسلام ندارد . اصلا در دین خدا (اسلام ) اکثریت مطرح نیست .
استاد یزدانی :
این افرادی که در این کلیپ سخن گفته بودند از شاگردان بن باز و البانی از کشور های مختلف بودند که گفته بودند دموکراسی کفر است ؛ چون اگر دموکراسی تشکیل شود ، اولین اتفاقی که رخ می دهد، سرنگونی آل سعود است .
در سایت شخصی آقای عبد العزیز بن عبدالله آل شیخ ، مفتی عام کشور عربستان سعودی و رئیس هیئت کبار علماء ، در قسمتی از خطبه عرفه سال 1433 هـ بیان کرده است :
أمة الإسلام ، إن هناک شعار في هذا الزمن بين المسلمين يدعوا إلي دولة مدنية ديمقراطية غير مرطبة بالشريعية الاسلامية وتقر کثيرا من المنکرات وهذا بلا شک بدعوة الحرية الشخصية ، وهذا بلا شک ينافي تعاليم الاسلام يخالف الکتاب والسنة واصول الشريعة
این مسلمان ها ، شعار جدیدی در این زمان بین مسلمانان است که آن ها را به دولت مدنی و دموکراسی ، که حکومت مردم بر مردم است ، دعوت می کند . این حکومت دموکراسی ربطی به شریعت اسلامی ندارد و این باعث می شود که منکرات و آزادی های شخصی زیاد شود و بدون شک دموکراسی با تعالیم اسلام سازگاری ندارد و مخالف با کتاب خدا و سنت پیامبر او و اصول دین است .
سایت عبدالعزیز بن عبدالله آل شیخ ، خطبه عرفه سال 1433 هـ
آقای آل شیخ شما که می گویید خلیفه دوم با انتخاب مردم و دموکراسی به خلافت رسیده ، در این جا نظر شما چیست ؟ آیا در آن جا هم قضیه کفر است یا این که این مسئله فرق دارد ؟ حتی در انتخاب خلیفه سوم هم نوعی دموکراسی جریان داشت. پاسخ شما در این مورد چیست ؟
حتما پاسخ میدهند:
در آن جا مسئله فرق می کند ؛ ولی در مورد آل سعود این قاعده اجراء نمی شود . آل سعود باید تا ابد عهده دار حاکم سیاسی باشند و آل شیخ هم باید تا ابد مفتی عربستان سعودی باقی بماند و کسی حق ندارد صحبتی از دموکراسی بر زبان بیاورد.
مجری :
کلیپ دیگری آماده شده که در این کلیپ یکی از کارشناسان وهابی ادعایی را در یکی از این شبکه های وهابی ـ سیاسی مطرح کرده است مبنی بر این که حکومت دموکراسی کفر است . در جای دیگری در همین شبکه سخنان یک دانشجوی اهل سنت پخش شده ، البته به طور سانسور شده . با دیدن این کلیپ متوجه متفاوت بودن دو دیدگاه وهابیت و اهل سنت می شوید .
کلیپ 5 :
دکتر عبد الحمید عالی :
نظام دموکراسی یک دین کفری است . نظام دموکراسی در مقابل دین خدا قرار گرفته است . در نظام دموکراسی حاکمیت برای مردم است ؛ ولی در نظام خدا ، حاکمیت برای خدا است و چیزی که من می گویم قول علما است که می فرماید : الدیمقراطیه دین الکفری و الدیمقراطیه ؟؟؟ البشری ، دموکراسی یعنی بشر را الهی گردانیدن . تمام اهل اسلام این عقیده را دارند .
دانشجوی اهل سنت:
در حکومت عمر زندان معنا ندارد ، شکنجه و آزار مخالفان ممنوع است . برای نخستین بار عمر است که حکومت دموکراسی را پایه گذاری کرد ، که اساس آن را شورا و رأی مردم تشکیل می دهد .
مجری :
هر دو سخن از یک شبکه پخش شد ؛ اما یک سخن از یک عالم وهابی و دیگری از یک دانشجوی اهل سنت .
ارتباط بینندگان:
بیننده : مجتبی از قرچک – شیعه
چهره وهابیت برای ما روشن شده با جنایات و کارهایی که در کشور های اسلام انجام می دهند و برای ما دروغ بودن دین آن ها چه برای شیعه و چه برای اهل سنت به اثبات رسیده است .
بیننده : محمد رضا از زابل – شیعه
سؤالی از کارشناس برنامه داشتم که با وجود این تروریست ها و وهابی هایی که در عراق هستند و آیت الله سیستانی فتوای جهاد دادند . آیا بر ما هم واجب است که به جهاد برویم ؟
بیننده : یاسر از آستارا – شیعه
بنده می خواستم دو مطلب را بیان کنم، مورد اول در مورد دموکراسی است . مگر در عراق و سوریه دموکراسی نبود که گروهک داعش با شعار دولت شام و عراق آمده اند . این شعار داعش با شعار صهیونیسم که از نیل تا فرات را می دهند ، یکی است . پشت پرده داعش ، صهیونیسم است و همان منطقه ای که صهیونیسم قصد تصرف آن جا را داشت ، داعش هم قصد تصرف همان منطقه را دارد .
نکته بعد یکی از حامیان وهابیت ام آی سیکس است که مدارک آن هم وجود دارد .
بیننده : آقای روحانیان از بابل – شیعه
خواهشی که از شما دارم این است که جنایات این وهابی ها را بیشتر نشان دهید تا مردم چهره وهابیت را بیشتر بشناسند . نکته دوم این که چرا از منابع شیعه برای پاسخ گویی به وهابی ها استفاده نمی کنید .
استاد یزدانی :
ما همین امشب دیدگاه شیعه را با سند صحیح از کتاب شریف کافی بیان کردیم . ما در ابتدا دیدگاه امام صادق (ع) را و بعد اهل سنت و بعد دیدگاه وهابیت را بیان کردیم .
مجری :
زمانی که به مباحث اعتقادی وهابیت رسیدیم بالتبع نظر شیعه را هم بیان خواهیم کرد .
بیننده : هادی از ایرانشهر – اهل سنت
بنده سؤالی از کارشناس شما دارم مبنی بر این که هنگام قرآن خواندن شما صدق الله العلی العظیم می گویید و ما اهل سنت صدق الله العظیم می گوییم .
تفاوت این دو عبارت چیست ؟
مجری :
محمد رضا از زابل پرسیدند با توجه به فتوای جهاد کفایی که آیت الله سیستانی صادر کرده اند ، وظیفه ما ایرانی ها در این رابطه چیست ؟
استاد یزدانی :
اگر اصل فتوا را دیده باشند ، فتوا مخصوص مردم عراق است نه برای عموم مقلدین ایشان . اولا فتوا ، کفایی است ؛ پس بر همه واجب نیست ؛ بلکه در حد ضرورت کفایت می کند . در حال حاضر هم در عراق بیش از یک و نیم میلیون داوطلب ، همان روز اول شرکت کرده اند .
ان شاء الله به زودی هم گروه داعش از بین خواهند رفت و اگر هم ضرورتی برای فتوا و جنگ با داعش باشد ، قطعا مراجع عظامی که در قم هستند ، در این باره فتوا خواهند داد و ما طبق فتوای مراجع خود عمل خواهیم کرد .
مجری :
سؤال بعد در مورد رابطه بین شعار داعش و شعار صهیونیسم بود . در این خصوص توضیحاتی را بیان بفرمایید .
استاد یزدانی :
حتی نقشه ای را که گروه داعش کشیده و محدود حکمرانی خود را در آن نشان داده اند ، دقیقا همان محدوده نیل تا فرات است که اسرائیل قصد تصرف آن را دارد و طبق همان نقشه هم می خواهند پیشرویی کنند . ولی دیگر دوره خشونت و ترور گذشته و نه شیعه و نه اهل سنت می تواند آن را تحمل کند و بپذیرد . قطعا اهل سنت هم در مقابل این ها موضعگیری خواهند کرد و دیگر پیشرفتی نخواهند کرد .
مجری :
نکته ای را که باید در این خصوص بیان کنم این است که شبکه ها و رسانه های وهابی احساس کرده اند که فتح الفتوحی رخ داده و دریچه ای برای آن ها باز شده که بحث های اختلافی را مطرح کنند . همان طور که آیت الله سیستانی بیان فرمودند که در این زمینه ها مباحث اختلافی بیان نشود و شیعه و سنی در مقابل این گروه وحشی باید متحد باشند .
در مورد استفاده از منابع شیعه هم صحبت کردند .
استاد یزدانی :
بنای ما هم بر این است که در مباحث اعتقادی ، ابتدا نظر اهل بیت (ع) را با سند صحیح بیان می کنیم و بعد نظرات دیگران را هم مطرح می کنیم .
مجری :
آقا هادی از ایرانشهر هم که از عزیزان اهل سنت بودند در خصوص اختلاف بین صدق الله العلی العظیم و صدق الله العظیم سؤال کردند .
استاد یزدانی :
بنده دقیقا منشأ اختلاف را نمی دانم ؛ اما چیزی که واضح و مشخص است ، منظور صدق الله العلی العظیم که شیعیان می گویند ، امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) نیست و بلکه منظور علی اعلی یعنی خداوند بزرگ است و در این زمینه قصدی ندارند ؛ ولی متأسفانه در طرف مقابل کسانی بوده اند که چنین تفکری داشتند و فکر می کردند منظور شیعه ، امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) است .
همان طور که در زمان بنی امیه وقتی شیعیان انگشتر را در دست راست می کردند ، آن ها انگشتر را در دست چپ می کردند . شاید از این باب داعیه ای به وجود آمده که آن ها صدق الله العظیم می گویند . فرقی هم نمی کند چه صدق الله العظیم بگوییم و چه صدق الله العلی العظیم .
اما دیدگاه وهابیت با دیدگاه شیعه و اهل سنت کاملا در تضاد است . در حال حاضر می بینیم که اهل سنت در هر جا که قرآن می خواند ، صدق الله العظیم می گویند ؛ اما وهابیت فتوا داده اند که گفتن صدق الله العظیم و صدق الله العلی العظیم بدعت است و کسی حق ندارد که این عمل را انجام دهد .
کتاب إزاله الستار عن الجواب المختار لهدایه المحتار ، تألیف محمد بن صالح العثیمین که عضو کبار علماء و استاد مشارک در دانشگاه محمد بن سعود و خطیب جامع کبیر در عنیزه است . ایشان در صفحه 79 از این کتاب بیان کرده که :
استفتاء 27 :
حکم قول القاريء صدق الله العظيم إذا إنتهي من قرائته
إعتاد کثير من الناس إذا إنتهي من قراءة القرآن أن يقول : صدق الله العظيم ، وهذا ليس بمشروع لأن النبي (ص) لم يفعله ولم يکن من عادة الصحابة أن يفعلوه ولا کان ذلک في عهد التابعين …
مردم عادت دارند زمانی که خواندن قرآن آن ها تمام می شود ، می گویند صدق الله العظیم . این کار آن ها مشروع نیست ؛ زیرا رسول خدا (ص) انجام نمی داد .
صحابه و تابعین هم این عمل را انجام نداده اند …
کتاب إزاله الستار عن الجواب المختار لهدایه المحتار ، نویسنده محمد بن صالح العثیمین ، ص 79
شما از کجا می دانید که رسول خدا (ص) انجام نمی داده ، علم غیب دارید . اگر مطلبی از پیامبر (ص) نقل نشده بود، دلیل بر این است که ایشان انجام نداده یا این که چون پیامبر انجام نداده ؛ پس مشروع نیست . ادله عام داریم ، ادله خاص داریم، عمومات داریم که آن عمومات می تواند مشروعیت این مطلب را اثبات کند .
به هر حال مسئله ی جدیدی ساخته دست وهابیت است .
این حکم وهابی ها است که هر کس صدق الله العظیم بگوید ، بدعت گذار است . تکلیف بدعت گذار در دین هم مشخص است که طبق گفته ی بزرگان آن ها باید بدعت گذار توبه داده شود ، اگر توبه نکرد ، باید کشته شود .
مجری :
استاد یزدانی فرق وهابیت و اهل سنت را بیان کردند ؛ البته این افتراق رأی در همه جا وجود دارد . در کتب شیعه همه در کتاب مستدرک سفینه البحار ، صفحه 485 از این کتاب روایتی به نقل از نبی مکرم اسلام (ص) آمده که به ابن سلام دستور دادند قرآن را با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کن و با صدق الله العلی العظیم به پایان برسان .
به هر حال صفات خداوند است و به هیچ عنوان منظور شیعه از بیان این عبارت ، اسم خاص و اعلم امیر المؤمنین علی (ع) نیست .
بیننده : حسین از ایرانشهر – شیعه
استاد یزدانی در رابطه با سوره قدر قسمتی که از« انزلت» شروع می شود ، راهنمایی کنید و هم چنین روایتی که از امام جواد (ع) در رابطه با سوره قدر است که توصیه کردند در مقابل دشمنان استفاده کنید ، توضیحاتی را بیان کنید .
استاد یزدانی :
شما باید به کتاب های تفسیری مراجعه کنید که در ذیل سوره قدر چه فرموده اند . اگر منظور نزول فرشتگان در شب قدر باشد که این از اعتقادات شیعه است که در شب قدر ملائکه بر امام زمان (عج) نازل می شوند و تقدیر یک سال را به صورت کامل بسته می شود .
بیننده : آقای مرادی از داراب –
بنده دو سؤال از کارشناس برنامه دارم . سؤال اول این که آیا درست است که پیامبر اسلام (ص) بعد از وفات تا سه روز دفن نشدند ؟ و این که احادیث قدسی از چه زمانی نوشته شدند ؟
استاد یزدانی :
از تاریخ دقیق نگارش احادیث قدسی اطلاع ندارم ؛ ولی احادیث قدسی در زمان رسول خدا (ص) بودند و زمانی که می شنیدند ، برای صحابه هم بیان می کردند. احادیث معمولی ایشان هم در قرن اول نگاشته نشده بود و از قرن دوم شروع به نگارش کردند . قطعا نوشتن احادیث قدسی هم بعد از آن بوده است و فکر هم نمی کنم که از آن زمان کتابی باشد که فقط احادیث قدسی را جمع آوری کرده باشند ؛ اما در لا به لای احادیث دیگر احادیث قدسی را هم نقل کرده اند .
نکته ای که در مورد دفن رسول خدا (ص) بعد از سه روز گفتند هم درست است . به دلیل این که حجره ی آن حضرت کوچک بود و تعداد صحابه زیاد ، نماز خواندن صحابه بر ایشان سه روز طول کشید و بعد از سه روز حضرت توسط امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) به خاک سپرده شدند ؛ در حالی که بقیه در سقیفه ی بنی ساعده بودند.
بیننده : آقای عباسی از کرمانشاه – شیعه
بنده فقط می خواستم بگویم که این شبکه های وهابی با این همه تناقض گوی چرا خجالت نمی کشند و چرا شبکه های خود را تعطیل نمی کنند . این شبکه ها اصلا بیننده ندارند و تا به حال چهره واقعی این وهابی ها برای همه آشکار شده است . با تشکر از برنامه های مفید شما .
مجری :
بعد از دیدن این برنامه ها ، یقینا تفاوت های وهابیت با سایر مذاهب اسلامی مشخص می شود . هدف ما از پخش این کلیپ ها این است که به همه جهانیان بگوییم که جنایات و وحشیگیری هایی که با پرچم سیاه رنگ لا اله الا الله انجام می شود ، هیچ ارتباطی به اسلام ناب و خالص محمدی (ص) و اهل بیت مطهر نبوی (ع) ندارد و همه مسلمانان از این وهابی ها بیزار هستند .
امیدوارم این برنامه هم مورد استفاده شما بینندگان عزیز و ارجمند قرار گرفته باشد .