تفاوت دید گاه وهابیت با اهل سنت در مبحث توسل ؛ بررسی روایت ابو ایوب انصاری و پاسخ به اشکالات وهابیت به این روایت
به نام خداوند بخشنده مهربان
برنامه ” راه و بیراه” قسمت بیست و یکم
تاریخ : 27 /05 / 93
موضوع : تفاوت دید گاه وهابیت با اهل سنت در مبحث توسل (8)
دانلود فیلم برنامه راه و بیراه قسمت بیست و یکم
تاریخ : 27 /05 / 93
بررسی روایت ابو ایوب انصاری و پاسخ به اشکالات وهابیت به این روایت
فهرست مطالب:
موضوع : تفاوت دید گاه وهابیت با واهل سنت در مبحث توسل (8)
استدلال محمد عمر سربازی به روایت عثمان بن حنیف برای جواز توسل
روایت ابو ایوب انصاری و جواز توسل
آیا رسول خدا (ص) جنگ های جمل ، صفین و نهروان را پیش بینی کرده بود ؟
مصادری که این روایت در آن نقل شده است
کلیپ 1 : اشکالات عبد الرحمن دمشقیه ، مبلغ وهابی :
اشکالات وارده به این روایت و پاسخ های ما
علی زین الدین الجفری ، از علمای اهل سنت و استدلال به روایات برای جواز توسل
حمایت شبکه های وهابی از داعش :
مجری :
طبق معمول هفته های گذشته ، در خدمت استاد عزیز و گرامی ، حجت الاسلام و المسلمین یزدانی هستیم .
هفته هاست که در برنامه راه و بیراه شما شاهد مطرح کردن موضوعی از طرف استاد یزدانی هستید و آن هم موضوع تقابل دیدگاه وهابیت با سایر مسلمان ها در مبحث استغاثه و توسل است که نظرات اهل سنت و وهابیت و هم چنین عقیده شیعه را در این باره بیان کردیم . بنده از استاد یزدانی در خواست می کنم که خلاصه ای از مطالب جلسه گذشته بیان کنند تا باز آفرینی ذهنی برای همه بینندگان عزیز شود .
استاد یزدانی :
ما در جلسه قبل ، روایت عثمان بن حنیف (رضوان الله تعالی علیه) را ارائه کردیم و این که این صحابی جلیل القدر رسول خدا (ص) روایتی را از ایشان نقل می کنند که به اصحابشان دعا و توسلی را یاد می دهد برای زمانی که حاجتی داشتند ، آن را بخوانند :
اللهم اني أسألک واتوجه اليک بنبينا محمد صلي الله عليه وآله نبي الرحمة يا محمد اني اتوجه بک إلي ربک ، فيقضي لي حاجتي .
این روایتی است که در کتاب معجم صغیر طبرانی ، ج 1 ، ص 306 خواندیم و تصحیح بزرگان اهل سنت را هم نشان دادیم که گفته بودند : سند این روایت کاملا صحیح است و جواز توسل را ثابت می کند .
در ادامه روایت در زمان عثمان بن عفان خلیفه سوم ، عثمان بن حنیف این قضیه را برای شخص دیگری نقل می کند و به او یاد می دهد که این دعا را بخواند و حاجت خود را بگیرد ؛ چون آن شخص برای کاری نزد عثمان بن عفان می رفت و او به کار آن شخص رسیدگی نمی کرد . زمانی که آن فرد با عثمان بن حنیف رو به رو شد ، عثمان بن حنیف به او گفت : که وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و بعد از آن ، این دعا را بخوان که :
اللهم اني اسألک واتوجه اليک بنبينا محمد صلي الله عليه وآله نبي الرحمة يا محمد اني اتوجه بک الي ربک ، فيضي لي حاجتي .
آن شخص این کارها را انجام داد و دعا را خواند و حاجت خود را گرفت و خلیفه سوم ، به کار او رسیدگی کرد .
این روایت را خواندیم و به ایرادات البانی و نوادگان محمد بن عبد الوهاب که در ذیل روایت بحث سندی که کرده بودند ، پاسخ دادیم.
بسیار واضح این روایت ثابت می کند که توسل جایز است و هیچ وهابی هم در هفته قبل حاضر نشد که به این روایت اشکال بگیرد . این ها حتی نمی توانند از اعتقاد خود دفاع کنند ، که اگر دلیلی بر عدم جواز توسل دارید ، بیان کنید و اگر ندارید ، لجاجت را کنار گذاشته و بپذیرید که توسل جایز و حتی در بعضی از موارد افضل هم است .
استدلال محمد عمر سربازی به روایت عثمان بن حنیف برای جواز توسل
محمد بن عمر سربازی در کتاب فتاوای منبع العلوم کوه ون ، در جلد اول ،صفحه 163 ، به این روایت استدلال کرده است :
ثبوت توسل از حدیث :
از عثمان بن حنیف مروی است که مردی نابینا به خدمت رسول اکرم (ص) حاضر شد و گفت : دعا کن برای من که خداوند متعال مرا عافیت دهد . حضرت فرمودند : دعا کن :
اللهم اني اسألک واتوجه اليک بمحمد نبي الرحمة …قال ابو اسحاق هذا حديث صحيح .
بیهقی نیز آن را روایت و تصحیح کرده و مزید بر آن گفته است : آن نابینا ، بینا شد .
در ادامه در صفحه 167 برای بار دوم به این روایت استدلال کرده است :
ثبوت توسل از حدیث شریف
عن عثمان بن حنيف : إن رجلا ضرير البصر اتي النبي (ص) قال ادع الله لي أن يعافيني ( الي قوله ) اللهم اني اسألک واتوجه اليک بمحمد نبي الرحمة قال ابو اسحاق هذا حديث صحيح .
که می گویند : از این روایت صریحا جواز توسل ثابت شده است و چون که در هیچ جا دعا برای او از نبی کریم (ص) منقول نیست ، از این ثابت شد همان طور که توسل به دعای کسی جایز است ، توسل به ذات او هم جایز است .
در ادامه سخنان طبرانی را نقل می کند که طبرانی در معجم کبیر خود از عثمان بن حنیف روایت کرده است :
شخصی نزد عثمان برای کدام کاری رفت و آمد می کرد و او به طرف آن شخص التفات نمی کرد . او نزد عثمان بن حنیف حال خود را ذکر کرد . او فرمود : وضو کرده و به مسجد برو و این دعا را بخوان (همان دعای فوق الذکر را به او تعلیم داد ) . آن شخص چون این عمل را انجام داد ، نزد عثمان رفت به صد اعزاز استقبال و حاجت او را تکمیل کرد . از این واقعه توسل به ذات بعد از وفات هم ثابت شد .
این هم کلام مولانا محمد عمر سربازی ، یکی از بزرگان اهل سنت است که جمله آخر آن برای ما مهم می باشد . ایشان به همین روایت استدلال کرده است ؛ البته در جاهای دیگر به روایت استغاثه خلیفه دوم ، به روایت بلال بن حارث و چند مورد دیگر هم استدلال نموده که در جلسات آینده به آن ها می پردازیم .
روایت ابو ایوب انصاری و جواز توسل
مجری :
استاد یزدانی ! یکی از مواردی که در خصوص توسل به آن استدلال شده کرده اند ، روایتی از ابو ایوب انصاری ، صحابی جلیل القدر نبی مکرم اسلام (ص) است . قبل از پرداختن به این روایت ، لطف کنید و پیرامون شخصیت ایشان صحبت کنید .
شخصیت ابو ایوب انصاری
استاد یزدانی :
شخصیت ابو ایوب انصاری ، تقریبا برای همه مسلمانان شناخته شده است ، کسی که از انصار بود و هم در بیعت عقبه اول و هم در عقبه ثانیه حضور داشت . قطعا جزء سابقون الاولون به شمار میآید . ایشان در جنگ بدر ، احد ، صلح حدیبیه و در هر جایی که فکر کنید ، در رکاب رسول اکرم(ص) حضور داشتند . اولین میزبان رسول خدا (ص) بودند در زمانی که وارد مدینه شدند و چون افرادی زیادی می خواستند که حضرت به منزل آن ها بروند ، حضرت فرمودند هر جایی که شتر بخوابد ، همان جا مهمان می شوم که شتر ایشان در مقابل منزل ابو ایوب انصاری نشست و ابو ایوب انصاری افتخار اولین میزبانی رسول خدا (ص) را داشت .
از شخصیت های می باشد که تا آخرین لحظه عمر خود ، بر تعهدات خود با رسول خدا (ص) و ولایت امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) باقی ماند . با خلفای سه گانه بیعت نکرد و در جنگ صفین ، جمل و نهروان در رکاب امیر المؤمنین (ع) حاضر بود و جالب است که روایتی از ایشان نقل شده زمانی که از صفین بر می گشت . این روایت را در سایت مؤسسه تحقیقاتی ولی عصر (عج) قرار داده ایم . اگر در قسمت پرسش و پاسخ ، کلمه جمل یا صفین ویا نهروان را جستجو بزنند ، این مقاله را می بینند :
آیا رسول خدا (ص) جنگ های جمل ، صفین و نهروان را پیش بینی کرده بود ؟
ما روایات متعددی را در این زمینه از رسول خدا (ص) با طرق مختلف نقل کرده ایم که دسته چهارم از این روایات ، از ابو ایوب انصاری است که سه روایت در این زمینه نقل شده که روایت سوم را بنده می خوانم :
عن علقمة و الاسود قالا: أتينا ابا ايوب الانصاري عند مصرفه من صفين ، فقلنا له : يا ابا ايوب إن الله اکرمک بنزول محمد (ص) وبمجيء الناقته تفضلا من الله واکرما لک ،حتي أناخت ببابک دون الناس ، ثم جئت بسيفک علي عاتقک تضرب به اهل لااله الا الله ؟ فقال : يا هذا إن الرائد لايکذب أهله ، وإن رسول الله أمرنا بقتال ثلاثة مع علي : بقتال الناکثين و القاسطين والمارقين ، فاما الناکثين : فقد قاتلناهم اهل الجمل طلحة و الزبير و اما القاسطين ؛ فهذا منصرفنا من عندهم ، والمارقين …
از علقمه و اسود نقل شده که زمانی که ابو ایوب انصاری از جنگ صفین بر میگشت به او گفتیم : ای ابو ایوب خداوند به تو کرامت کرد ، زمانی که پیامبر (ص) به مدینه آمد تو میزبان ایشان باشی . آن ناقه جلوی درب خانه تو خوابید نه خانه کس دیگری . تو با این سابقه آمده ای شمشیر به دست گرفته ای و با مسلمان ها می جنگی ؟
ابو ایوب گفت : شما را چه شده ، ساربان به اهل کاروان خود دروغ نمی گوید ، رسول خدا (ص) به من دستور داد به سه گروه در رکاب امیر المؤمنین علی (ع) بجنگم : با ناکثین ، قاسطین و مارقین بجنگم . ناکثین ، کسانی بودند که با آن ها در جنگ جمل جنگیدیم که طلحه و زبیر بودند . قاسطین هم که از جنگ با آن ها برگشته ام و با مارقین که در آینده می جنگیم .
این روایتی است که بسیاری از بزرگان اهل سنت ، نقل کرده اند ؛ از جمله ابن کثیر دمشقی سلفی ، شاگرد ابن تیمیه ، در بدایه و نهایه ، ج 7 ، ص 307 نقل کرده است و این نشانگر این است که ابو ایوب انصاری از مخلصین و شیعیان امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) بوده و ما نسبت به او احترام خاصی قائل هستیم و از خداوند خواستاریم که ایشان را در قیامت با امیر المؤمنین (ع) محشور کند که حتما چنین خواهد شد و درجات او را بالاتر بگرداند .
ایشان در استانبول ، یک حرم با شکوه و زیبا دارد که محل زیارت مسلمان ها می باشد . عکس حرم ایشان را هم داریم که توسط مسلمان ها ساخته شده و دارای ضریح و گنبد می باشد و مردم هم در کنار این ضریح نماز می خوانند . ابو ایوب انصاری ، انسانی است که هم در گذشته و هم در حال حاضر مورد احترام مسلمانان از جمله شیعه و اهل سنت بوده است .
مصادری که این روایت در آن نقل شده است
مجری :
استاد یزدانی ! مایلیم روایتی که بحث توسل ابو ایوب انصاری است را ببینیم و بعد از آن ایرادات را بیان کنید .
استاد یزدانی :
روایتی که از ابو ایوب نقل شده ، در کتاب های مختلف است که بنده سه مورد از مصادر آن را بیان می کنیم :
1 . مسند احمد بن حنبل
مسند ، تألیف احمد بن محمد بن حنبل ، با تحقیق حمزه احمد الزین ، چاپ دار الحدیث قاهره ، جلد 17 ، صفحه 42 ، روایت 23476 :
حدثنا عبد الملک بن عمرو ثنا کثير بن زيد عن داوود بن ابي صالح قال : أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه علي القبر ، فقال : أتدري ما تصنع ؟ فأقبل عليه فإذا هو ابو ايوب ، فقال : نعم ، جئت رسول الله (ص) ولم آت الحجر …
عبد الملک بن عمرو نقل کرد از کثیر بن زید از داوود بن ابی صالح که روزی مروان شخصی را دید که صورت خود را بر قبر گذاشته بود . مروان خطاب به این شخص گفت : تو می دانی چه کار می کنی ؟ نزدیک آمد و دید که آن شخص ابو ایوب است . من می دانم ، من نزد رسول خدا (ص) آمده ام ، نزد سنگ نیامده ام . (در نقل های دیگر است که گفته اند : من نزد خشت نیامده ام ) ….
احمد بن محمد بن حنبل ، مسند ، با تحقیق حمزه احمد الزین ، چاپ دار الحدیث قاهره ، ج 17 ، ص 42 ، روایت 23476 .
تا این قسمت از روایت برای ما مهم است که ابو ایوب انصاری ، صحابی جلیل القدر رسول خدا (ص) ، صورت خود را به قبر مطهر ایشان می گذارد . چرا این کار را انجام می داده ؟ در آن جا آمده که خود را با قبر آن حضرت ، متبرک کند و با ایشان صحبت نماید . از استدلال ایشان واضح است که مروان به او چیزی گفته است . این شخصی که تو به زیارتشان آمده ای و از او حاجت می طلبی ، دیگر زنده نیست و نمی شنود . دقیقا همان سخنان وهابی ها را گفته که ابو ایوب ناراحت می شود و می گوید : بله ، من این جا آمده ام ؛ اما نزد سنگ نیامده ام .
از استدلال ابو ایوب مشخص است که حرف های زیادی بین آن ها رد و بدل شده ؛ اما این سخنان توسط روات حذف شده است و مهم برای ما این است که این روایت حداقل به زیارت رسول خدا (ص) می توان رفت و صورت خود را بر قبر مطهر گذاشت و دعا و ناله کنیم و با ایشان درد دل نماییم . پیامبر (ص) زنده است و سنگ نیست .
این روایت از طرفی توسل را ثابت می کند و از طرفی ثابت می کند که سر منشأ وهابیت ، خدا و پیامبر (ص) و صحابه نیست ؛ بلکه مروان و بنی مروان می باشند ، همان کسانی که رسول خدا (ص) آن ها را لعن کرد و پدر مروان را از مدینه اخراج نمود و تمام صلب او را لعن نمودند . روایتی صحیح در کتب اهل سنت است که پیامبر (ص) حکم بن أبی العاص و تمام کسانی که در صلب او هستند را لعن کرد و مروان ملعون رسول خدا (ص) است .
مجری :
یعنی مروان بن حکم به صحابی رسول خدا (ص) می گوید : فقط یا الله بگو و سراغ قبر رسول خدا (ص ) نیاید .
استاد یزدانی:
وهابی ها به این روایت ، ایراداتی وارد کرده اند که ما آن ها را به صورت یک کلیپ آماده کرده ایم و بعد از آن به این ایرادات پاسخ دهید .
کلیپ 1 : اشکالات عبد الرحمن دمشقیه ، مبلغ وهابی :
احتجاج کرده اند به روایتی که احمد بن حنبل و حاکم نقل کرده است که ابو ایوب انصاری ، سرش را روی قبر پیامبر (ص) قرار داده است . زمانی که مروان بن حکم او را دید آن گونه که در خاطر دارم ، مروان گفت : وای بر تو چرا با قبر این کار را می کنی ؟ فرمود : من این جا برای زیارت پیامبر اکرم (ص) آمده ام ، برای دیدار خاک و سنگ نیامده ام .
این حدیث ضعیف است ، احمد بن حنبل آن را نقل کرده و حاکم نیشابوری گفته است که این روایت صحیح است و ذهبی نیز می گوید : این روایت صحیح است (واین که گفته اند این روایت صحیح است ) این از توهمات آن ها است !!!
زیرا در آن داوود بن ابی صالح است و ذهبی خودش در میزان الاعتدال در مورد او می گوید : حجازی و نا شناس است و حافظ بن حجر در کتاب تهذیب ، با این موضوع موافقت کرده است ؛ پس روایت صحیح نیست و علاوه بر این در مورد کثیر بن زید اختلاف زیاد است و ابن حجر در مورد او می گوید : راستگو بوده و اشتباه داشته و نسائی او را تضعیف کرده و ابن معین می گوید : لیس بذلک (یعنی بی ارزش است) و اگر این حدیث ضعیف باشد ، اجماع اهل علم را که نووی می گویید بر عدم مسح قبر را نمی توان نادیده گرفت و این حدیث همراه ضعفش ، اشکالات زیادی دارد که استدلال به آن را باطل می کند . چگونه ابو ایوب سرش را بر قبر گذاشته در حالی که قبر مسطح بوده و مرتفع نبوده است ؟
اگر او این کار را انجام داده باشد ، نا چار می شد ابو ایوب سجده کند یا به حالت سجده در آید . حدیث عایشه از پیامبر (ص) است که فرمودند : خداوند یهود و نصارا را لعنت کند که قبر های پیامبرانشان را محل سجده قرار دادند . عایشه گفت اگر این گونه نبود ، قبر پیامبر (ص) را مسطح قرار نمی دادند ؛ ولی ترسید که آن را محل سجده قرار دهند .
مجری :
ملاحظه فرمودید پاسخی را که یکی از علمای وهابی به این روایت داده بود . استاد یزدانی ! دوست داریم که در مورد این شخصیت وهابی توضیحاتی را ارائه دهید که جایگاهی دارند که ما در این برنامه ایرادات ایشان را مطرح کرده ایم .
استاد یزدانی :
آقای دمشقیه از مبلغین بسیار مشهور و معروف وهابیت است که از نوجوانی هم در دانشگاه بیروت معروف بوده که برای خود داستان هایی داشته که ما قبلا آن ها را نقل کردیم و خودش اعتراف کرده بود که در نوجوانی ، همجنس باز بوده و به خاطر فسادی که داشته بود ، از دانشگاه اخراج شد . چند باری در شبکه کلمه هم آمده بود که در آخرین بار در این شبکه ، توهین و جسارت وقیحی نسبت به ساحت مقدس صدیقه طاهره (س) داشت که ما در برنامه کلمه طیبه چنان بلایی برسرش آوردیم که تا به امروز برنگشته و فکر هم نمی کنم که به این زودی ها هم بر گردد و هر زمان هم که بر گردد ، ما هستیم که چرندیات او پاسخ دهیم .
در هر حال شخصیت معروف و مشهوری داشته و نزد وهابیت جایگاه دارد ؛ ولی استدلال ها و دلائلی که بیان می کند ، بسیار ضعیف می باشد و ان شاء الله بنده پاسخ آن را خواهم داد.
اشکالات وارده به این روایت و پاسخ های ما
مجری :
بینندگان عزیز قطعا فراموش نکرده اند که اعتراف ایشان در آن کلیپ به چه صورت بوده و این شخص همانی است که فتوا به تخریب گنبد و بارگاه حضرت زینب (س) در سوریه را داد و در شبکه کلمه هم این مطلب را بیان کرد ؛ ولی در آن شبکه به این صورت ترجمه کرد که : آن هایی که آن فتوا را داده اند ، در صورتی که خود این شخص آن فتوا داده بودند . اما ایراداتی که وارد کرده بودند :
ایراد اول :
اولا ایشان به تصحیحات علما در باره این روایت ، اعتراف کردند و در مورد داوود بن ابی صالح گفتند که ذهبی در کتاب میزان الاعتدال بیان کرده که ایشان مجهول است .
پاسخ به ایراد اول :
استاد یزدانی :
بنده اشکالات را از زبان خود علمای اهل سنت بیان کرده و پاسخ می دهم . این اشکالات در کتاب مسند حنبل ، در ذیل این روایت ، پاسخ داده شده است .
اولا ما فرض می کنیم که روایت جعلی است و اشکالات زیادی دارد . چطور آقای احمد بن حنبل ، امام حنابله این روایت را در کتاب خود بیان کرده و از آن شرک را نفهمیده است ؟ چطور نفهمید که عمل ابو ایوب انصاری ، شرک است و نباید شرکیات را در کتاب خود نقل کند ؟ این استدلال ماست و شما این کار احمد بن حنبل را چگونه توجیه می کنید ؟ امام حنابله ، احمد بن حنبل این روایت را نقل می کند و نه از آن شرک را و نه سجده بر قبر را متوجه می شود . اگر شرک باشد ، احمد بن حنبل شرکیات را نقل کرده و نقل شرکیات ، گناه بسیار بزرگ و قطعا کفر است .
جالب است که احمد بن حنبل در باره کتابش گفته است : هر روایتی که من در این کتاب نیاورده ام ، حجت نیست .
مسند امام احمد بن حنبل ، جلد 17 ، صفحه 42 ، همان روایتی را که نقل کردیم ، محقق در پاورقی پاسخ می دهد ،
اسناده صحيح ، کثير بن زيد وثقه احمد ورضيه ابن معين ووثقه ابن عمار الموصلي وابن سعد وابن حبان وصلحه ابو حاتم ورضيه ابن عدي لکن ضعفه النسائي ولينه ابو زرعة وتمسک قوم بتضعيف النسائي وکلام ابي زرعة وترکوا کل هؤلاء لا لشئ إلا ليضعفوا هذا الحديث .وخطأ الحاکم و ذهبي لانهما صححاه في المستدرک 4 /515 علما بأنهم يوثقون کثير بن زيد في اماکن غير هذا و معني ذلک أن التوثيق والاتهام يخضع للأهواء والمذاهب وهذه خيانة علمية بحد ذاتها أما لماذا يضعفوه هنا ؟ فهذه سقطة علمية محسوبة عليهم يقولون إن في هذا دليل لمن يجيز التمسح بالقبور .وهل کان ابو ايوب يتمسح بقبر النبي وهؤلاء عندهم عقدة من اي خبر فيه دنو من القبور وهذا اکبر دليل علي بطلان مذهبهم ، فماذا يرجي من خونة للعلم ؟ولاندري مذهب هؤلاء إنهم يدعون أنهم حنابلة تارة ولامذهبية تارة اخري . فلا تبعوا الحنابلة وقد خالفوا الذهبي وهو حنبلي ولا هم أثبتوا مذهبا واضحا صريحا يعرف لهم وانما في مذهب کالحية .
محقق ، آقای حمزه احمد الزین ، می گوید : سند روایت صحیح است و این اشکالی که به کثیر بن زید گرفته اند را احمد توثیق کرده ، یحیی بن معین از او اعلام رضایت کرده و ابن عمار موصلی و ابن سعد و ابن حبان او را توثیق کرده اند و ابو حاتم گفته او صالح است . ابن عدی از او ترضی کرده ، اما دو نفر اشکال گرفته اند . نسائی و ابوزرعه گفتند که اشکالاتی در این است .
همین جا تعداد زیادی از بزرگان اهل سنت مثل احمد بن حنبل ، یحیی بن معین ، ابن سعد ، ابن حبان گفته اند که این روایت ، صحیح است و دو نفر گفته اند که ضعیف است .
دراین باره قاعده علم رجال اهل سنت و وهابیت می گوید : اگر روایت مختلف فیه باشد ، حداقل روایت حسن می شود . ضمن این که تضعیف نسائی و ابو زرعه ، به علت سختگیر بودن و متشدد بودن در علم رجال ، اصلا پذیرفته نمی شود . زمانی که یحیی بن معین که طبق گفته بدر الدین عینی امام این فن است ، راویی را توثیق کند ، تضعیفات دیگران به حساب نمی آید .
قومی (وهابی ها ) تمسک کرده اند به تضعیف نسائی و کلام ابو زرعه و تمام این توثیقات را رها کردند و این دو تضعیف را گرفته اند . هدف آن ها از این کار ، تضعیف این روایت است . حتی حاکم نیشابوری و شمس الدین ذهبی که این روایت را تصحیح کرده اند ، حاضر شدند که بگویند این دو عالم اهل سنت دچار اشتباه شده اند ، با این که می دانند حاکم و ذهبی و دیگر علمای اهل سنت ، کثیر بن زید را در جاهای متعدد توثیق کرده اند .
این نشانگر این است که وهابی ها هر زمان که بخواهند راوی را تضعیف می کنند و هر زمان که بخواهند راوی را توثیق می کنند . توثیق و تضعیف یک راوی با دیدگاه وهابیت ، کاملا تغییر می کند ، گاهی البانی و شعیب الارنؤوط می بیند که این روایت به نفع آن ها ست ، می گویند : اسناده صحیح ؛ اما اگر همان راوی ، روایتی را در فضیلت امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) یا در اثبات توسل و استغاثه است ، می گویند : اسناده ضعیف .
این کاری که انجام می دهند ، یک خیانت علمی بزرگ است و علت تضعیف کردن آن ها این است که این ها عقده دارند که هر روایتی نزدیک شدن به قبر را اثبات کند ، باید آن را تضعیف کنند . همین که این ها در یک جا روایی را توثیق می کنند و با عناد و لجاجت روایت توسل و مسح قبر را تضعیف می کنند ، بهترین دلیل است بر بطلان مذهب آن ها . از این خائن های به علم انتظار بیشتری نمی رود . من نمی دانم که مذهب آن ها چیست ؟ گاهی می گویند : ما حنبلی هستیم و گاهی می گویند : ما لامذهب هستیم . از حنابله هم تبعیت نمی کنند و با شمس الدین ذهبی هم که از حنابله بوده ، مخالفت می کنند .
امام حنبل ، احمد بن محمد ، مسند احمد با ، تحقیق حمزه الزین ، ج 17 ، ص 42
این جواب محقق کتاب مسند احمد بن حنبل ، حمزه احمد الزین ، است برای این روایت ، کفایت می کند .
2 . حاکم نیشابوری
در کتاب المستدرک علی الصحیحین ، تألیف ابی عبد الله محمد بن عبد الله الحاکم النیشابوری ، جزء رابع ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، با تحقیق مصطفی عبد القادر عطا که کلام ذهبی را در تلخیص خود آورده است ، صفحه 560 ، حدیث 8571 / 279 :
حدثنا ابو العباس محمد بن يعقوب ، ثنا عباس بن محمد بن حاتم الدوري ، ثنا ابو عامر عبد الملک بن عمر العقدي ، ثنا کثير بن زيد ، عن داوود بن ابي صالح :أقبل مروان يوما فوجد رجلا واضعا وجهه علي القبر فأخذ برقبتهم وقال :أتدري ما تصنع ؟ …
از داوود بن ابی صالح نقل شده که روزی مروان آمد و دید که مردی صورتش را روی قبر گذاشته ، از گردن او گرفت (احمد بن حنبل این قسمت را نقل نکرده بود ) و به او گفت که می دانی چه کار می کنی ؟ ….
آقای حاکم نیشابوری در ادامه می گوید ک
هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه
سند این روایت صحیح است و بخاری و مسلم آن را نقل نکرده اند .
در ذیل همین روایت ، تلخیص آقای شمس الدین ذهبی می گوید :
قال في التلخيص : صحيح
سند روایت ، صحیح است.
حاکم نیشابوری ، ابی عبدالله محمد بن عبدالله ، المستدرک علی الصحیحین ، با تحقیق مصطفی عبد القادر عطا ، ج 4 ، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت ، ص 560 ، روایت 8571 /279
بنده کتاب المستدرک که همراه تلخیص شمس الدین ذهبی است را نشان می دهم : المستدرک علی الصحیحین با تلخیص شمس الدین ذهبی ، جلد 4 ، چاپ دار المعرفه بیروت ، صفحه 515 :
متن حاکم نیشابوری را بیان کرده :
… هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه.
و در قسمت پایین صفحه آقای شمس الدین ذهبی روایت را نقل کرده و در آخر روایت می گوید :
… صحيح
حاکم النیشابوری ، ابی عبدالله محمد بن عبدالله ، المستدرک الصحیحین بذیله تلخیص للحافظ الذهبی ، ج 4 ، چاپ دار المعرفه بیروت ، ص 515
فرض را بر این می گیریم که شمس الدین ذهبی ، امام شما در علم جرح و تعدیل ، نگفته است که سند روایت صحیح است ، این روایت را در تلخیص کتاب المستدرک بیان کرده یا نه ؟ چرا نگفته که این روایت کفر و شرک است ؟ چرا نگفت که ابو ایوب خجالت نمی کشی که خودت را به قبر رسول خدا (ص) می چسبانی و از قبر ایشان حاجت طلب می کنی ؟
همین دلیل می شود که شمس الدین ذهبی از این روایت ، کفر و شرک را نفهمیده ، برعکس وهابی ها که به شدت بر علیه این روایت موضعگیری کرده اند و گفتند این روایت دروغ است و کسی نباید سراغ قبر رسول خدا (ص) برود .
آقای دمشقیه گفت : که شمس الدین ذهبی ، داوود بن ابی صالح را مجهول دانسته است .
بله ، ایشان در میزان الاعتدلال خود گفته : داوود بن ابی صالح الحجازی ، شناخته شده نیست و نمی دانم که چه کسی است ؛ اما در این جا که توثیق کرده است و این توثیق مقدم میشود بر دیگر دیدگاه ذهبی .
3 . سمهودی
در کتاب خلاصه الوفا بأخبار دار المصطفی ، تألیف علی بن عبدالله بن احمد الحسینی السمهودی متوفای 922 هـ ، جلد اول ، با تحقیق دکتر حبیب محمود احمد ، صفحه 457 :
قلت رواه احمد بسند حسن ولفظه : أقبل مروان يوما ، فوجد رجلا واضعا وجهه علي القبر …
الحسینی السمهودی ، علی بن عبد الله بن احمد ، خلاصه الوفا بأخبار دار المصطفی ، متوفای 922 هـ ، با تحقیق دکتر حبیب محمود احمد ، ج 1، ص 457
ایشان می گوید : سند روایت حسن است و سخن حق را می گوید ، ما هم نمی گوییم که سند آن صد در صد صحیح است ؛ زیرا یکی از روات آن مورد اختلاف است . نسائی تضعیف کرده و ابو زرعه گفته لین است ، دراین صورت مختلف فیه است و سند آن حسن می شود . آقای سمهودی هم گفته که سند روایت حسن است و ما سخن او را می پذیریم و روایت حسن هم طبق قاعده ای که دارند ، مثل روایت صحیح حجت است و می توان به آن استدلال کرد .
اما مطلب دیگری در جواب این که گفته بودند داوود بن ابی صالح ، مجهول است ، من توثیق ایشان را از شمس الدین ذهبی ، ارائه می دهم .
در کتاب الموقظه فی علم مصطلح الحدیث ، تألیف شمس الدین محمد بن احمد ذهبی ، متوفای 748 هـ ، با تحقیق عبد الفتاح ابو غدّه ، چاپ مکتبه المطبوعات الاسلامیه حلب سوریه ، صفحه 78 :
ایشان در بحث ثقه می گوید :
الثقة : من وثقه کثير ولم يضعف ودونه : من لم يوثق ولا ضعف . فإن خرج حديث هذا في الصحيحين فهو موثق بذلک . وإن صحح له مثل الترمذي و ابن خزيمة فجيد ايضا ، وإن صحح له کالدار قطني والحاکم فأقل احواله : حسن حديثه .
ثقه کسی است که تعداد زیادی او را توثیق کرده باشد و کسی او را تضعیف نکرده باشد . پایین تر از ثقه، کسی است که توثیق و تضعیف ندارد .
اگر کسی در صحیحین ، روایتی داشت ، همین برای او کفایت می کند که او توثیق شود . اگر روایتی در صحیح ترمذی یا صحیح ابن خزیمه آمده باشد و آن ها هم توثیق کرده باشند ، باز هم آن راوی موثق و جید می شود .
اگر یک روایتی را حاکم نیشابوری یا دار قطنی تصحیح کردند ، حداقل درجهای را که میتوان برای روات آن پذیرفت این است که که آن راوی حسن الحدیث است .
ذهبی ، شمس الدین محمد بن احمد ، الموقظه فی علم مصطلح الحدیث ، با تحقیق عبدالفتاح ابو غده ، چاپ مکتبه المطبوعات الاسلامیه حلب ، ص 78
بنابراین حاکم نیشابوری ، سند روایت ابوایوب انصاری را حسن دانسته و تصحیح کرده است و چون شمس الدین ذهبی بر این قاعده مسلط بوده و این قاعده را می دانسته که در کتاب الموقظه خود بیان کرده ، به همین خاطر این روایت را تصحیح کرده است . در میزان الاعتدال فراموش کرده و جالب است که در آن جا اشتباه دیگری هم انجام داده که گفته ایشان فقط از ولید بن کثیر ، روایت نقل می کند ؛ در حالی که ما ولید بن کثیر نداریم و اشتباه کرده است و مثل این که آقای ذهبی در آن جا دچار وهم و خیال شده بود .
به هر حال آقای داوود بن ابی صالح ، حداقل حالی که دارد این است که حسن است.
فرض را بر این می گیریم که اصلا سند روایت ، ضعیف است ، چرا آقای حاکم نیشابوری که از علمای اهل سنت است ، نگفت که این روایت ، شرک است ؟
چرا شمس الدین ذهبی که روایت را بیان نموده و سپس آن را تصحیح کرده ، نگفته که این عمل ابو ایوب انصاری شرک است ؟
چرا آقای طبرانی که این روایت را در چندین جای کتاب خود نقل کرده ، این عمل ابو ایوب را شرک ندانسته است و نگفته که نباید این کار را انجام داد ؟
و ده ها نفر از علمای اهل سنت که در طول تاریخ این روایت را نقل کرده و برای اثبات توسل و استغاثه به آن استناد کرده اند و در مورد شرک بودن این عمل چیزی بیان نکرده اند.
بنابراین وهابی ها روایت را ضعیف و اهل سنت روایت را صحیح می دانند . ما هم همین مطلب را می خواهیم ثابت کنیم که اهل سنت در یک سمت و وهابیت در سمت دیگر هستند .
مجری :
استاد یزدانی ! بحث سندی این روایت که مشخص شد ؛ اما دو ، سه مورد اشکال دلالی هم گرفته اند ، بنده آن ها را ذکر می کنم که ان شاء الله پاسخ خواهید داد .
اولین ایرادشان این بود که ابو ایوب انصاری ، سر شان را بر قبر گذاشتند . حال اگر صورت یا سر را بر قبر گذاشتند ، نشانده این است که قبر ها باید از سطح زمین بالاتر باشد ، در حالی که در آن زمان قبر ها از سطح زمین بالاتر نبوده است .
استاد یزدانی :
قبل از این که به این اشکال پاسخ دهم ، یک توثیق از ابن حجر عسقلانی در باره داوود بن ابی صالح نشان دهم .
در کتاب تقریب التهذیب ، ج 1 ، صفحه 199 ، رقم 1792 :
داوود بن صالح حجازي ، مقبول من الثالثه تمييز
مجری :
اتفاقا آقای دمشقیه گفته بودند که ابن حجر ایشان را مجهول می دانند که مشخص می شود ایشان دروغ گفته اند .
استاد یزدانی :
داوود بن ابی صالحی که ما در این جا می بینیم ، ابن حجر عسقلانی ، ایشان را مقبول می دانند . بنابراین حاکم تصحیح کرده و تصحیح حاکم ، حداقل حسن روایت است . آقای ذهبی روایت را تصحیح کرده و این قطعا وثاقت راوی را اثبات می کند . ابن حجر عسقلانی که یکی از علمای بزرگ است ، راوی را مقبول دانسته .
پس اشکال سندی کاملا پاسخ داده شد .
اما اشکالی که گفتید آقای دمشقیه می گوید : آن زمان قبرها با زمین یکسان بوده ، چطور امکان دارد که سرش را روی قبر گذاشته باشد . بینندگان عزیز شما امتحان کنید ، حتما باید قبر بلند باشد که بتوان سر را روی آن گذاشت ؟ انسان می تواند که با صورت روی قبر بخوابد و با پیامبر (ص) صحبت کند . از کجا می گوید که قبرها با زمین همسان بوده است ؟ قطعا بالاتر بوده . الان قبور تمام اهل سنت ، بلند هستند . این قدر بلند هست که انسان بتواند سرش را روی قبر بگذارد .
این اشکالات ، اشکالات بسیار عجیب و غریبی هستند . همین که ابو ایوب سرش را روی قبر گذاشته یعنی قبر بلند بوده است .
مجری :
اگر ابو ایوب این کار را انجام داده ، مثل این است که سجده کرده باشد و سجده بر غیر خداست و مشرک شده است .
استاد یزدانی :
ما هم همین را می گوییم ، ابو ایوب مشرک است ، همه مسلمان ها مشرک هستند و فقط وهابی ها مسلمان هستند؟!!! . انسان حتی اگر سجده کند ؛ اما نه به قصد عبادت ، چه اشکالی دارد . آیا ابو ایوب به قصد عبادت قبر پیامبر (ص) خود را روی قبر ایشان انداخته است ؟ قطعا این گونه نبوده است ؛ پس سجده او هیچ اشکالی ندارد .
مجری :
ایراد دیگری که وهابی ها در فضای مجازی از این روایت گرفته بود ، این بود که گفته بودند قبر پیامبر خدا (ص) در اتاق عایشه بوده ، چگونه می شود که ابو ایوب انصاری به آن جا برود ، مروان بن حکم رفت و آمد داشته و دیگران هم آن را دیده اند و نقل کردند .
استاد یزدانی :
اولا این که رسول خدا (ص) در اتاق عایشه ، دفن شده باشند را ما به هیچ وجه قبول نداریم ، در سایت خودمان هم این مورد را ثابت کردیم و گفتیم که این دروغ محض است . رسول خدا (ص) در اتاق شخصی خودشان که از مردم پذیرایی می کردند ، دفن شده اند و طبق وصیتی که هر پیامبری در هر جا که بمیرد ، همان جا دفن می شود ، ایشان هم در اتاق شخصی خودشان دفن شدند و بعد از ایشان هم مردم به آن مکان رفت و آمد داشتند .
فرض را بر این می گذاریم که در اتاق عایشه دفن شدند ، عایشه در سال 50 هـ از دنیا رفت ، این اتاق به چه کسی رسید ؟ یعنی در اتاق را بستند که هیچ کسی به آن دست نزند؟ این قضیه حداقل بعد از حکومت مروان بن حکم یعنی بعد از سال 66 هـ ، اتفاق افتاده و بعد از حدود 20 سال بعد از وفات عایشه بود و قطعا هم درب این اتاق باز بوده .
حال فرض کنیم که در زمان عایشه بوده ، نمی شد که درب را باز کند و داخل اتاق عایشه شود و سرش را روی قبر رسول خدا (ص) گذاشته باشد . حتی اگر در همان اتاق 2 در 1 هم که بوده باشد ، آن اتاق درب داشته که ابو ایوب داخل آن رفته ( سند آن هم صحیح بوده ) ، مروان هم می توانست سرش را داخل اتاق کند و ببیند که چه کسی آن جاست و راوی هم می توانسته این کار را انجام دهد ، هیچ اشکالی هم نداشته است .
این اشکالات ، اشکالات بسیار ضعیف و پیش پا افتاده است .
مجری :
ما روالی را که در این برنامه داریم این است که معمولا از کلیپ علمای اهل سنت در خصوص مطالب و مسائلی که داریم ، استفاده می کنیم . شیخ جفری ، شخصیتی است که شاید با پخش چندین کلیپ از ایشان برای شما هم آشنا باشد . سخنان ایشان را بر علیه وهابیت و اثبات عقیده اهل سنت می شنویم .
کلیپ 2 :
علی زین الدین الجفری ، از علمای اهل سنت و استدلال به روایات برای جواز توسل
ای اصحاب رسول خدا (ص) حال شما بعد از وفات آن حضرت چگونه بود ؟ آیا شما فوت ایشان را تمام شدن زندگی پیامبر (ص) می دانستید ؟ به عزت معبود قسم ، که چنین نبود . ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری ، جلد 2 ، در کتاب الاستسقاء و بیهقی و حاکم نیشابوری و ابن خزیمه ، با سند صحیح روایت کرده اند که بلال بن حارث مزنی که از اصحاب حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بود ، به سوی قبر رسول خدا (ص) آمد و کنار قبر شریف آن حضرت ایستاد ، در حالی که در زمان عمر قحطی آمده بود ، و گفت : یا رسول الله ، بیاندیشید ! گفت : ای رسول خدا (ص) ! ای رسول خدا زمین ها خشکیده اند و انسان ها هلاک شده اند ؛ پس برای امتت طلب باران کن ( این را گفت ) زیرا اصحاب پیامبر (ص) می دانستند که آن حضرت در ضریح و قبرش زنده است .
سلام هر کسی را که به او سلام کند ، می شنود و جواب می دهد و پیامبر (ص) بود که فرمود : انبیاء در قبرهایشان زنده هستند ، همان طور که مسلم در صحیح خود نقل کرده است . آن حضرت فرمود : شبی که به معراج رفتم ، از کنار موسی (ع) عبور کردم ؛ در حالی که در کنار ماسه های رملی قرمز ، در قبرش نماز می خواند و خودم او را در آن جا با چشمم دیدم .
این روایت ها ما را به علاقه داشتن آثار انبیاء ( که درود خداوند بر آن ها باد ) و مکان های ضریح شان راهنمایی می کند . برای پند گرفتن و تبرک و شناخت قدر و منزلت صاحبان قدر و منزلت در نزد خداوند و این زندگانی است که بسیاری از مردم آن را با قلب هایشان درک نمی کنند که قبر های مسلمانان را به صورت عمومی مشخص کنیم و قبرهای نیکو کاران و انبیاء صالح را به طور خاص مشخص نماییم ؛ به خاطر این که آن زندگانی است که بسیاری از مردم آن زندگانی خاصی را که خداوند آن ها را به آن حیات در ضریح هایشان گرامی داشته ، درک کنیم و بشناسیم حقارت و کوچکی زندگانی را که ما داریم .
زمانی که به عظمت زندگانی که آن ها دارند ، بیاندیشیم و تفکر کنیم . اصحاب پیامبر (ص) چنین بودند ، همان گونه که ابن حجر هیثمی در کتاب مجمع الزوائد ـ با سندی که تمامی راویان آن مورد اطمینان هستند ـ نقل کرده است و چه بسا همان روایتی است که امام احمد بن حنبل نقل کرده است . مروان بن حکم شبی از کنار قبر رسول خدا (ص) می گذشت ، دید مردی کنار قبر شریف ایشان نشسته است و خودش را روی قبر آن حضرت انداخته و سرش را روی اتاقکی که روی قبر بود ، گذاشته و گریه می کند . مروان او را حرکت داد گویا مخالف کار او بود …
پس انکار کردن محبت انسان های صالح و انکار علاقمندی به آثار آنان ، خوی و سرشتی است که از پدر آن ها اخزم به جای مانده است و این بازیی اموی است که آن ها داشتند .
مروان به آن مرد توجه کرد و تکانش داد و گفت : چه کار می کنی ؟ آن مرد سرش را بلند کرد ، مروان دید که او ابو ایوب انصاری است ، همنشین رسول خدا (ص) ، همان فردی که پیامبر (ص) برای اولین بار که به مدینه آمد ، در خانه او ساکن شد ؛ زیرا شتر آن حضرت فقط درب خانه ابوایوب نشست . این عقیده ابو ایوب است ؛ پس چه کسی است که به ما خداشناسی را یاد دهد ؟ توحیدی که ابو ایوب انصاری بلد نیست ؛ چه کسی است که می خواهد برای ما عقیده ای بیاورد که ابو ایوب انصاری آن را نمی شناسد . آیا ما به خداشناسی و عقیده اصحاب پیامبر (ص) طعنه بزنیم و ادعای پیروی از کتاب و سنت کنیم ! نه قسم به خدایی که قرآن را نازل کرده است و سنت را در دست پیامبرش (ص) قرار داده ، چنین چیزی ممکن نیست .
مروان گفت : ای ابو ایوب چرا گریه می کنی ؟ ابو ایوب پاسخ داد : از اصحاب این قبر شنیدم که فرمود : زمانی که اهل دین حاکم باشد ، برای دین گریه نکنید و زمانی برای دین گریه کنید که نا اهل رهبری دین (حکومت ) را به عهده گرفته باشد .
مجری :
ملاحظه فرمودید که شیخ جفری چه عباراتی را به کار برد . این سخنان باید تلنگر هایی باشد برای وهابی ها که به خودشان بیایند و حداقل اسم اهل سنت را از خود بر دارند .
اما در برنامه راه و بیراه ، بخش جدیدی به نام لانه زنبور اضافه شده که در خصوص رابطه وهابیت و استعمار می باشد .
لانه زنبور (4 )
کلیپ3 :
راوی فیلم :
روزنامه الثبات در مقاله ای در خصوص فعالیت های داعش در منطقه نوشت : تروریست های داعش با ایجاد بحران در عراق و سوریه ، اکنون لبنان را هدف قرار داده اند . جالب است بدانیم تا کنون رژیم صهیونیستی تنها دشمنی بوده است که سعی می کرد با ایجاد اختلافات قومی ـ قبیله ای به فتنه انگیزی در منطقه بپردازد ؛ اما اکنون تروریست های داعش به نیابت از صهیونیست ها به این کار مشغولند . در حقیقت مجموعه تروریستی داعش به منافع صهیونیست ها در منطقه کمک می کند و به همین علت است که برخی از کشورهای عربی و آمریکا نیز از نیروهای مسلح در سوریه و عراق حمایت می کند .
نکته قابل توجه این است که داعش به طور عمد بنا ها و آثار فرهنگی در عراق و سوریه را هدف قرار می دهند و این فعالیت نیز در راستای اقدامات صهیونیست ها در تخریب آثار فلسطین و شهر قدس و مخصوصا مسجد الاقصی قرار دارد . به همین علت است که بسیاری از تحلیلگران به جرأت اعلام می کنند که داعش ، ساخته دست صهیونیست ها و برای خدمت به جنایات آن ها در منطقه است .
مجری :
در این برنامه از آن جایی که ما تئوری های وهابی ها را بیان می کنیم و باید اعمال روز آن ها را هم باید به شما نشان دهیم . گاها بخش هایی داریم که خودمان هم از نمایش دادن این بخش ها متأثر می شویم ، بخشی که جنایت های این وهابی های وحشی را نشان می دهد .
بنده از استاد یزدانی خواهش می کنم که توضیحات مختصری در این باره داشته باشند .
استاد یزدانی :
شیعه و سنی تا به حال متوجه این قضیه شده اند که داعش ، متعلق به کجاست و چه کسانی آن ها را ساخته و خود این سازندگان به دنبال نابودی این گروه هستند و پشیمان شده اند ؛ حتی طرحشان همین بوده که گروهی بسازند که مسلمان ها را بکشند و بعد از آن ما بهانه ای داشته باشیم که به این کشور های اسلامی وارد شویم برای نابودی این گروه .
بسیار واضح و روشن است که دست استعمار در کار است و باید مسلمانان به جای این که مثل بعضی ها سخنگوی این گروه ها باشند و با شبکه های وهابی تماس بگیرند و با کمال وقاحت از این گروهک ها دفاع کنند ، بیدار شوند و از نفوذ بیشتر این ها جلوگیری کنند .
مجری :
این کلیپ گزارشی از یک کودک کرد عراقی است که برای این که به دست داعش زنده به گور نشوند ، به کوه فرار کرده اند .
کلیپ 4 :
گزارشکر :
بیمارستانی در شمال سوریه ، کودکی تنها ، کسی نامش را نمی داند . در گوشه ای از بیابان ، هنگامی که هزاران ایزدی از ترس حمله شبه نظامیان داعش فرار می کردند ، پیدا شده است . کسی از سرنوشت پدر و مادرش خبر ندارد . پزشکان این جا می گویند : ساعت ها ماندن در زیر آفتاب سوزان بیابان ، بینایش را گرفته و احتمالا او دیگر روشنایی را نخواهد دید .
مجری :
وهابی هایی که از این گروه دفاع کرده اند و وهابی هایی که با رسانه های خود آن ها را تحریک کرده اند ، باید پاسخگو باشند . این آینده یک کودک بود که دیدید ، در حدود هفتصد هزار ایزدی در آن منطقه بودند که خیلی از آن ها کشته شدند و خیلی های دیگر هم در محاصره هستند و این هدیه داعش برای مردم عراق بود .
کلیپ دیگری باز هم از جنایات وهابی ها آماده کرده ایم و از کسانی که نمی توانند این صحنه ها را ببینند ، خواهش می کنیم که فقط گوش دهند .
کلیپ 5 :
حمایت شبکه های وهابی از داعش :
کارشناس وهابی شبکه وهابی کلمه :
داعش هر چه که باشد ، اگر به عراق بیاید ، سگش به آن ها شرف دارد .
و حتی ایران برای ایرانی ها ، داعش بهتر است ، من با سند برای شما ثابت می کنم .
کرامت انسانی در ایران زیر سؤال می رود ، داعش در مقابل این ها چرا باید بد باشد ، اگر آن ها بیایند ، بهتر است .
مدیر شبکه وهابی کلمه :
در سوریه شروع کرد به مردم کشتن ، این ها هم یاد گرفتند و می خواهند انتقام بگیرند . گروهی آمده اند و می خواهند انتقام بگیرند . سال هاست که اهل سنت کشته می شوند ، گروهی بلند شده اند به اسم اهل سنت .
کارشناس وهابی شبکه کلمه :
من در مورد داعش گفتم که حداکثر کاری که کرده ، سیلی بوده که به گوش افراد زده . هنوز هم روی حرف خود هستم .
داعش که حمله نکرده به بغداد ، تا به حال که موشک های آن ها نرسیده . مردم بی گناه را که نکشته .
مجری :
هر کسی از طرفداران این شبکه ها که این کلیپ را دیده ، حجت بر او تمام شده ، خودتان را گول نزنید . بدانید و ببینید که این ها چه کسانی هستند .
استاد یزدانی ! اگر در این خصوص توضیحاتی دارید را ارائه دهید .
استاد یزدانی :
توضیحی جز احساس تأثر و ناراحتی ، ندارم . انسان که این جنایات را می بیند ، فکر کردن برای او سخت می شود . امیدواریم که مولا و آقایمان حضرت حجت بن الحسن (عج ) تشریف بیاورند و انتقام این بی گناهان را از دشمنانشان بگیرند . ان شاء الله
تماس بینند گان
بیننده : آقای بدر خانی از خوی – شیعه
چند ماه قبل یکی از این شبکه های وهابی ادعا می کرد که ما رسول خدا (ص) چند ده هزار حدیث داریم و شیعیان کمتر از این مقدار دارند . آیا این یک فضیلت است برای اهل سنت و وهابیت که بیشترین روایت را از پیامبر خدا (ص) دارند یا نه ؟ از استاد یزدانی خواهش می کنم در این باره توضیحاتی را بدهند که ما چه اندازه روایت از رسول اکرم (ص) داریم و اهل سنت به چه اندازه ؟
استاد یزدانی :
کل روایات اهل سنت و کل روایات شیعه را کسی شمارش نکرده است . ما فقط کتاب شریف کافی را که با آن ها مقایسه کنیم ، تعداد شانزده هزار روایت است . از این شانزده هزار روایت ، حداقل نه هزار روایت برای ما معتبر است . همین نه هزار روایت ، از تمام روایات صحاح سته اهل سنت بیشتر است . ضمن این که در طول تاریخ کتاب های شیعه از بین رفته ، شاید یک دهم از کتاب های شیعه باقی نمانده است . همان طور که شیخ حرعاملی در کتاب وسائل الشیعه گفته اند : در زمان امام صادق (ع) ما بیش از شش هزار عنوان کتاب داشتیم که محدثین نوشته اند که کتاب های ما اصلا قابل قیاس با اهل سنت نیست .
فرض کنیم که ما هزار روایت صحیح داریم ، اگر بخواهیم روایات صحیح آن ها را جدا کنیم ، به ده عدد هم نمی رسد . در کتاب های آن ها فقط روایاتی صحیح است که در فضائل اهل بیت (ع) می باشد و اگر بخواهیم بقیه روایات آن ها را با قاعده رجالی بررسی کنیم ، روایت صحیحی برایشان نمی ماند .
بیننده : آقای عباسی از کرمانشاه – شیعه
من قبلا که در مورد امام حسین (ع) که صحبت می کردند ، شاید باورم نمی شد که چگونه می توان سر یک مسلمان را برید و سر نیزه کرد ؛ ولی با دیدن این کلیپ ها باور کردم که می تواند چنین باشد .
به یکی از اهل سنت که توسل را قبول نداشت ، گفتم که قبول داری که امام حسین (ع) هر چه داشت برای خدا داد ، گفت : بله . به او گفتم : آن همه می توانست مال و ثروت را قبول کند ولی کشته نشود اما گفت که برای دین خدا می روم . گفت : بله . گفتم : مگر می شود که من بگویم خدایا به حق حسین(ع) و اولادش به من کمک کن و خداوند جواب مرا ندهد ؟
بیننده : راشد از زاهدان – اهل سنت
داعش چه شیعه و چه اهل سنت را بکشد ، محکوم است و اصلا انسانیت ندارد . قلب انسان از این همه بیرحمی و جنایت به درد می آید . ضعف از کل مسلمانان است چه شیعه و چه سنی . اگر مسلمانان باهم متحد بودند ، این همه جنایت در کشور های اسلامی اتفاق نمی افتاد .
بیننده : علیرضا از همدان – شیعه
زمانی که این شبکه های وهابی حمایت صریح و روشنی از داعش می کنند ، در واقع کار داعش را انجام می دهند . بنده چند سؤال از این آقایانی دارم که نام خود را مولانا می گذارند و در آن شبکه های وهابی ، شرکت کرده و این گروهک تروریستی را تأیید می کنند . این شبکه ها سخنان زیادی بر علیه رهبری و ملت ایران می زنند ، بنده از این آقایون می پرسم که شما هم با این سخنان موافق هستید ؟ سؤال دوم من این است که اگر روزی شما قدرت را به دست بگیرید ، شما چه می کنید ، آیا شما هم ذبح می کنید ، یا این که زنده به گور می کنید یا زنان مسلمان را به بردگی می برید ؟
سؤال بعدی این است که آقای حیدری معروف کالی کلاب ، که شما هم پخش کردید ، در باره زنان ایرانی توهین هایی کردند ، این آقایان هم که ایرانی هستند و شامل این سخنان می شوند ، بنده می خواستم بپرسم که نظر شما در این باره چیست ؟
سؤال آخرم هم این است که یکی از این آقایان در برنامه ای از ابوسفیان ، بسیار شدید و جانسوزانه دفاع می کرد ، بنده فقط سخنان پایانی سید الشهدا (ع) را به آن ها بگویم که حضرت فرمود : ای پیروان ابوسفیان اگر دین ندارید ، لااقل در دنیا آزاده باشید .
استاد يزداني :
خیلی عجیب است که این آقا قبل از آن برنامه که از ابوسفیان دفاع کند ، در برنامه ای در شبکه نور ، به حضرت ابو طالب (ع) توهین کرد و ایشان را کافر خواند و از ابو سفیانی که وضعیت او کاملا برای همه مشخص است ، دفاع کرد .
بیننده : خانم حمیدی از زاهدان – اهل سنت (مستبصر)
بنده حدود سه سال است که برنامه های شما را می بینم و به این نتیجه رسیده ام که تشیع ، مذهب حقه است و می خواهم که شیعه شوم . بنده می خواستم سؤال کنم که همسرم که سنی مذهب است ، اگر شوهرم در جریان شیعه شدن من نباشد ، اشکالی به وجود نمی آید ؟ بنده اگر بخواهم به مذهب تشیع وارد شوم ، چه کارهایی لازم است ؟
سؤال بعدی من در مورد سریال حسنین است که این روزها در حال پخش می باشد . نظر شما در این باره چیست ؟
استاد یزدانی :
از نظر همه مراجع ما ، ماندن شما با شوهر سنی اشکالی ندارد ؛ زیرا مسلمان است و اگر مسیحی یا یهودی بود ، مسأله فرق می کرد ؛ حتی اگر شیعه هم نشد ، شما همسر ایشان باقی می مانی .
اگر شما بخواهید واقعا شیعه شوید ، باید در ابتدای مسیر ، کتاب های در مورد عقاید شیعه وجود دارد را بخوانید تا از نظر اعتقادی کاملا ، قوی و محکم شوید و بعد از آن رساله ای یکی از مراجع شیعه را هم تهیه و طبقه همان عمل کنید . بنده توصیه می کنم که کتاب المراجعات را با ترجمه یک بار بخوانید که در همان زاهدان هم پیدا می شود .
اگر شیعه باشید که فتاوای علمای شیعه دراین باره مشخص است که دیدن این سریال ها حرام است ؛ زیرا وهن امام به حساب می آید و در آن دروغ های زیادی گنجانده شده است . اگر سنی هم باشید ، فتاوای علمای اهل سنت هم این است که دیدن این سریال ها حرام است .
مجری :
جدای از بحث شیعه شدن ، شما باید مسأله تقیه را هم مد نظر بگیرید تا دچار مشکل نشوید . ما به دنبال این نیستیم که کسی را شیعه کنیم تا برای شما مشکلاتی به وجود آید .
بیننده : آقای پیشقدم از گرگان – شیعه
بنده از پخش این کلیپ ها تشکر می کنم . نکته ای را می خواستم به برادران وخواهران سنی بگویم که حتی اگر پدر و مادر این کودک کافر باشد ، این کودک چه گناهی دارد ؟
بیننده : آقای رضایی از خاش – اهل سنت
در مورد تقیه که به آن بیننده فرمودید ، نکته ای می گویم که اگر کسی تقیه کند ، مجبور می شود که دروغ بگوید ، ما اهل سنت در مذهب خود تقیه نداریم .
استاد یزدانی :
شما مطمئن هستید که در مذهب شما تقیه وجود ندارد ؟
شما اگر در قسمت مقالات سایت تحقیقاتی مؤسسه حضرت ولی عصر (عج) بروید ، این مقاله را می بینید : ادله مشروعیت تقیه از دیدگاه شیعه و سنی
ادله مشروعیت از دید گاه عقل و قرآن کریم که چهار آیه از قرآن را بیان کرده ایم که تقیه را ثابت می کند . این آیات صراحتا و واضح تقیه را اثبات می کند . از آن گذشته عمل صحابه است که از مسیلمه کذاب تقیه کرده است ، عبد الله بن مسعود از سلاطین جور تقیه کرده . همه این موارد از کتب اهل سنت است . که در این جا تقیه رسول خدا (ص) از قوم عایشه را می خوانم آن هم از کتاب صحیح بخاری :
عن عايشه زوج النبي (ص) قال لها : الم تري أن قومک لما بنوا الکعبة اقتصروا عن قواعد ابراهيم ، فقلت يا رسول الله ألا تردها علي قواعد ابراهيم . قال : لولا حدثان قومک بالکفر لفعلت .
پیامبر اکرم (ص) می فرماید : زمانی که قوم عایشه یا همان قوم قریش خانه کعبه را می خواستند بازسازی کنند ، آن را کوچک ساختند . سؤال کرد : آیا نمی خواهی دوباره آن را بزرگ بسازی و آن را بر همان پایه هایی که حضرت ابراهیم (ع) ساخته بود ، بنا کنی ؟ گفت : اگر قوم تو تازه از کفر جدا نشده بود ، این کار را انجام می دادم . ( یعنی در این جا صراحتا رسول خدا (ص) تقیه می کنند .)
این یک مطلب که در صحیح بخاری آمده است . خود پیامبر (ص ) از اصحابشان تقیه می کردند . ابن عباس از عمر بن خطاب تقیه می کرده که در صحیح بخاری آمده است که می گوید :
من سؤالی از خلیفه داشتم که یک سال صبر کردم ، نمی توانستم بپرسم و تقیه می کردم .
موارد زیادی از تقیه وجود دارد از جمله تقیه ابوهریره از عمربن خطاب ، تقیه حذیفه بن یمان از عثمان ، تقیه ابوحنیفه از منصور دوانیقی ، تقیه مالک بن انس از بنی امیه … که بنده لیست آن ها را می توانم نشان دهم و هم این موارد هم از کتاب های اهل سنت با سند صحیح بیان شده است. علمای شما هم در گذشته و هم حال حاضر تقیه داشته و دارند ؛ چون تقیه یک ضرورت عقلی است و زمانی می رسد که انسان بین اهم و مهم قرار می گیرد ، مثلا بین این که در قضیه ای شخصی را بکشم یا این که دروغ بگویم ، قرار می گیرم . کشتن انسان که گناه بزرگی است ، دروغ گفتن هم گناه است ؛ ولی در این جا بین اهم و مهم ما به عقل مراجعه می کنیم که قطعا عقل دستور به عمل کردن به اهم را می دهد .
شما اگر تقیه را قبول نداری ؛ یعنی این قاعده عقلی را قبول نداری .
نص صریح آیه قرآن هم است که می فرماید :
لا يتخذ المؤمنين الکافرين اولياء من المؤمنين ومن يفعل ذلک فليس من الله في شئ إلا ان تتقوا منهم تقاه …
نص صریح قرآن که تقیه را ثابت می کند . سوره آل عمران/ 28
ما در این مقاله دیدگاه مفسران شیعه و سنی را در این مقاله بیان کرده ایم .
مجري :
اگر آن هفتصد نفر اهل سنت که در عراق کشته شدند ، تقیه می کردند ، کشته نمی شدند . اگر حسن شحاته تقیه می کرد ، کشته نمی شد ….
بيننده : رحمان از رودهن – اهل سنت
بنده یک سؤال دارم و آن این که شیعه می گوید: امامت حضرت علی (ع) ، از جانب خداوند است و رسول خدا (ص) هم آن را اعلام کرده اند . بعد ها هم رسول خدا (ص) به ایشان فرمودند که کسانی حکومت را از تو غصب می کنند و شما باید سکوت را اختیار کنی . آیا این درست است ؟
در این مورد شبهه ای دارم که به حضرت علی (ع) فرمودند : که شما در مقابل حکومت سکوت کن ؛ ولی چرا حضرت زمانی که به خانه اشان حمله کردند و با آن وضعیت حضرت زهرا (س) را کتک زدند و فرزندشان را کشتند ، ایشان کاری انجام ندادند ؟
مجري :
شما مطمئن هستید که حضرت هیچ عکس العملی انجام ندادند ؟
بيننده :
تا جایی که ما شنیده ایم ایشان با آن شجاعت که درب خیبر را از جا کندند ، در این قضیه کاری نکردند . پس شما به من ثابت کنید که ایشان از خود در این مورد عکس العمل نشان داده اند و شجاعت داشتند .
استاد يزداني :
آقا رحمان رسول خدا (ص) شجاع بودند یا نبودند ؟ پس چرا زمانی که سمیه مادر عمار یاسر را در مقابل رسول خدا (ص) با آن وضعیت اسفبار کشتند ، حضرت از آن ها دفاع نکرد ؟ یعنی رسول خدا (ص) نعوذ بالله غیرت نداشتند که از زن مسلمان دفاع کنند ؟ به همان دلیلی که رسول خدا (ص) در مقابل کشتن سمیه و هزاران زن دیگری که مشرکین کتک خورند و گاها هم کشته شدند ، دفاع نکردند ، امیر المؤمنین (ع) هم به همان دلیل دفاع نکردند ؟
بيننده :
آن ها مشرک بودند ، شاید بنابر مصلحتی این کار را انجام ندادند .
استاد يزداني :
بنده از شما سؤال می کنم که چه مصلحتی بود که حضرت دفاع نکردند ؟ چه دلیلی داشته اند که از یک زن مظلوم مسلمان دفاع نکردند ؟ مگر نعوذ بالله حضرت بی غیرت یا ترسو بوده اند ؟ شما هر دلیلی بیان کنید ، همان دلیل را ما می توانیم برای امیرالمؤمنین (ع) استفاده کنیم . به نظر شما چه مصلحتی وجود داشته است ؟
بيننده :
اگر شما دلیل سکوت حضرت علی (ع) را با سند صحیح برای بنده بیان کنید ، از شما ممنون می شویم ؛ زیرا این مسئله برای من یک شبهه شده است .
استاد يزداني :
ما در مورد این قضیه به طور مفصل در ایام شهادت حضرت زهرا (س) توضیح دادیم . اگر در سایت تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) ، در قسمت پرسش و پاسخ ، کلمه دفاع را جستجو بزنید ، مقاله مفصلی دراین زمینه وجود دارد که چرا امیرالمؤمنین علی (ع) از همسرش دفاع نکرد ؟که روایات صحیح در این باره بیان کرده ایم که از جمله آن روایت عکس العمل تند حضرت در مقابل عمر بن خطاب با سند صحیح از کتاب سلیم بن قیس نقل شده است .
کتاب سلیم از دیدگاه ما ، همان طور که آیت الله خویی فرموده اند : سند آن صحیح است . این روایت را بخوانید که ما به علت ضیق وقت نمی توانیم بخوانیم ، اهل سنت هم این روایت را نقل کردند . در این زمینه روایاتی با سندهای صحیح در کتب شیعه بیان شده که امیرالمؤمنین (ع) به صورت وصیت از ایشان عهد و پیمان گرفته بودند که به خانه تو حمله می کنند و در آن زمان وظیفه تو صبر و شکیبایی است . این مقاله را که بخوانند ، می توانند جواب کاملی را دریافت کنند .
بيننده : آقاي آقايي از گيلان – اهل سنت
بنده چند سؤال داشتم ؛ ولی قبل از آن جنایات داعش را محکوم می کنم و اگر کتاب های تاریخی را مطالعه کنیم، می بینیم که داعش شباهت زیادی به تیمور لنگ دارد ، با این که حافظ قرآن بود ؛ اما می گفت ایرانی ها به دلیل این که شیعه شدند ، باید کشته شوند .
اما سؤالات : در روایتی از کتاب البیان فی تفسیر قرآن از آقای خویی آمده که عبد الله بن عباس که تا سال 68 هـ زنده بودند ، قرآنی با 116 سوره در اختیار داشت به نام الخلع و الحفد . در این خصوص توضیحاتی را بیان کنید . سؤال دوم این که فردوسی و حافظ شیعه بودند یا سنی ؟ و این که آیا اولین کسی که اشهد ان علیا ولی الله گفت ، سلمان فارسی (رضوان الله علیه ) بود ؟
مجري :
آقای خویی کتاب البیان را بر ضد تحریف قرآن نوشته اند و گاها هم روایاتی از کتب اهل سنت نیز در آن نقل کرده اند و به آن پاسخ داده اند .
استاد يزداني :
این روایت را آقای خویی از کتاب های اهل سنت نقل کرده اند ، در کتب شیعه چنین چیزی وجود ندارد . این روایت را از کتاب الاتقان آقای سیوطی ، جلد 2 ، صفحه 424 ، نقل کرده است :
أن عمر بن خطاب قنت بعد الرکوع فقال : بسم الله الرحمن الرحيم ….
همان سوره هایی را که این بیننده گفتند را عمر بن خطاب در قنوت خود می خواند.
این روایت را هم آقای سیوطی گفته اند که سند آن معتبر می باشد .
جالب است که آقای هیثمی در کتاب مجمع الزوائد ، جلد 7 ، صفحه 236 ، همین روایت را بیان کرده و می گوید : سند روایت صحیح است . ما در این زمینه ، روایت معتبر در کتب شیعه نداریم ؛ ولی در کتب اهل سنت با سند صحیح نقل شده است .
در مورد سؤال دوم ایشان هم باید بگویم : حافظ که قطعا شیعه است ؛ اما در مورد فردوسی ، مشخص نیست .
مجري :
از شما استاد یزدانی و هم چنین شما بینندگان عزیز تشکر می کنیم که با ما همراه بودید و امیدواریم که از این برنامه هم استفاده کرده باشید .
اللهم عجل لوليک الفرج
ياعلي مدد
خدايار و نگهدارشما .