پنجاه و پنجمین برنامه کلمه طیبه با موضوعات:
ـ آیا مرده ها می شنوند؟ بررسی آیات قرآن و دیدگاه بزرگان اهل سنت و سلفیت در باره «سماع موتی»
ـ کلمه «الرجس» در آیه تطهیر به چه معناست؟
آیا میتوان از این آیه عصمت اهل البیت علیهم السلام را ثابت کرد یا خیر؟
سم الله الرحمن الرحیم
تاریخ:17/08/1400
برنامه:کلمه طیبه
استاد یزدانی:
اما روایتی که شما فرمودید بله طبق رسمی که قرار هست إن شاءالله هر هفته یک روایت در باره حضرت حجت (علیه السلام) که صاحب شبکه ما هست و صاحب همۀ ما هست إن شاءالله بخوانیم.
روایتی در «کتاب شریف کافی» آمده از علی بن إبراهیم از صالح از سندی از جعفر بن بشیر از اسماعیل بن محمد خزاعی که می گوید:
«سَأَلَ أَبُو بَصِيرٍ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (علیه السلام) وَ أَنَا أَسْمَعُ»
أبو بصیر یک سؤالی از امام صادق (علیه السلام) می پرسید و من می شنیدم
چه گفت؟ چه سؤالی پرسید أبو بصیر؟
«فَقَالَ تَرَانِي أُدْرِكُ اَلْقَائِمَ (علیه السلام)؟»
آیا به نظرشما من حضرت حجت را درک می کنم یا نمی کنم؟
سؤال کرد
«فَقَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ أَ لَسْتَ تَعْرِفُ إِمَامَكَ»
أبو بصیر امامت را می شناسی یا نمی شناسی؟
أبو بصیر گفت:
«إِي وَ اَللَّهِ»
به خدا قسم می شناسم
«وَ أَنْتَ هُوَ»
تو امام من هستی
و بعد دست امام را هم أبو بصیر گرفت، خوش به حال أبو بصیر واقعاً چقدر جایگاه داشته و چقدر مقام داشته پیش امام صادق (علیه السلام)، امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«وَ اَللَّهِ مَا تُبَالِي يَا أَبَا بَصِيرٍ أَلاَّ تَكُونَ مُحْتَبِياً بِسَيْفِكَ فِي ظِلِّ رِوَاقِ اَلْقَائِمِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ»
گفت حالا که دیگر امامت را می شناسی دیگر نباید غصه این را بخوری که امام را می بینی یا نمی بینی، همین که امامت را می شناسی انگار که در سایه رواق حضرت قائم (علیه السلام) هستی، چقدر جالب هست این روایت، حالا ما امام مان حضرت حجت (علیه السلام) هستند نمی بینیم ایشان را، خیلی ها غصه می خورند ما هفته ها رفتیم جمکران، این طرف رفتیم، آن طرف رفتیم، سال ها هست داریم دعای ندبه می خوانیم ناله می کنیم فریاد می زنیم اما هنوز موفق به دیدار حضرت حجت (علیه السلام) نشدیم موفق به دیدن چهره دلربای حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) نشدیم، امام صادق (علیه السلام) می گوید تفاوتی نمی کند همین که شما امام را بشناسید به عنوان امام قبولش داشته باشید همین کافی هست انگار که در سایه رواق آن حضرت هستید و إن شاءالله که این مسئله حقیقت هم پیدا بکند إن شاءالله در دوران ظهور باشیم ما، اگر در دوران ظهور را درک نمی کنیم حداقل در دوران رجعت ببینیم آقای مان را و مولای مان را، اینهمه زخم زبان های که این سال ها شنیدیم در طول این زندگی مان از این وهابی های پلید و از این دشمنان اهل بیت شنیدیم و خیلی ناراحت کرده ما را این مسئله و خون دل شدیم واقعاً همۀ شیعیان وقتی زخم زبان ها را می شنوند ناراحت می شوند، إن شاءالله که آن لذت دیدار حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) همۀ این غصه ها را از ما بر طرف کند و باید دعا کنیم إن شاءالله برای آن لحظه.
مجری:
إن شاءالله، سلامت باشید خیلی زیبا الحمد الله، إن شاءالله این توفیق نصیب تک تک شیعیان بشود که در همین لحظه این توفیق دیدار نصیب شان بشود با همین روایت و با همین واسطه ای که حضرت استاد این روایت را خواندند برای مان و دیدیم که اگر معرفت پیدا بکنیم به وجود نازنین حضرت آقا امام زمان مان کأنه داریم ایشان را دیدار و ملاقات می کنیم، إن شاءالله که تمام ما در تلاش باشیم تا این معرفت را به دست بیاوریم و روز افزون بکنیم إن شاءالله این نوع شناخت را.
اما بینندگان عزیز همانطور که مطلع هستید ما در برنامه کلمه طیبه می پردازیم به کلیپ های که اخیراً پخش شده صحبت های که هست و بالاخره آن شبهاتی که به اصطلاح امروزی ها داغ تر می شود و آماده می شود برای شاید خوراکی باشد برای این شبکه ها تا بخواهند این ها را پرورش بدهند، بالاخره باید جلوی این نوع شبهه پراکنی ها و تحریف ها گرفته بشود، در همین رابطه ما بپردازیم به کلیپ های برنامه، کلیپ اول کلیپ شماره 209 هست با هم می بینیم.
کلیپ شماره 209:
و اینجا اشاره نشده در معنای رجس به معنای گناه، معنای رجس در لغت اصلاً به معنای ذنب که همان گناه باشد نیست که خداوند بگوید که ای اهل بیت حالا ای فرزندان پیامبر یا ای همسران پیامبر که به طور عموم شامل هست می خواهد گناه را از شما دور کند، نه، خدا می خواهد از شما شرک را دور کند، از شما بی خِردی را دور کند، مواردی که هست، حالا نگاه کنیم بحث تطهیر الرجس؛ اصلاً تطهیر الرجس این عصمتی که آخوندها ادعا می کنند را ثابت نمی کند، وقتی که خداوند می گوید گفته می شود رجس، اینجا منظور گناهان انسان نیست منظور اشتباهات انسان در اجتهادات زندگی اش نیست، منظور آلودگی ها هست منظور آن نجاست های معنوی و حسی هست که در کلمه این تطهیر وجود دارد که خداوند اینجا می خواهد چیکار بکند؟ اینجا اشاره به این می کند نمی خواهد بگوید شما معصوم هستید اگر می خواست بگوید معصوم هستید گفتم که تازه بالفرض شامل همسران پیامبر هم می شد پس همۀ آنها هم به معنا بودند.
مجری:
اینهم بالاخره آن تلاش ها و دست و پا زدن های که بارها می بینیم نسبت به آیات قرآن روایاتی که وجود دارد اینها تلاش می کنند به هر نوعی هست بالاخره این نوع عصمت را فکر می کنند بالاخره یک امتیازی هست این عصمت را از هر کسی که لایق آن هست بزدایند از جمله اینها همین صحبت های آقای احراری، حاج آقا در خدمت تان هستیم این بار نسبت به آیه تطهیر و کلمه رجس اینها این شبهه را وارد کرده بودند و پاسخ حضرت عالی را می شنویم.
استاد یزدانی:
آیه 33 سوره مبارکه احزاب که خداوند در آن می فرماید:
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»
33/ احزاب
یکی از قوی ترین ادله شیعه برای حقانیت مذهب شیعه هست چون از این آیه مبارکه ما عصمت قطعی اهل بیت (علیهم السلام) را ثابت می کنیم، اینها هم برای اینکه این مسئله را زیر سؤال ببرند اشکالات متعددی مطرح می کنند حرف های عجیبی و غریب، امروز آقای احراری بزرگوار آمدند گفتند این کلمه «الرجس» اینجا به معنای گناه نیست بلکه به معنای نمی دانم بیماری های روانی هست، یک حرف های عجیب و غریب، حالا من یادم رفت یاداشت کنم دقیقاً چه معنا کرده بود این کلمه را، ایشان گفت نه کلمه الرجس این معنا را نمی دهد به معنای ذنب نیست به معنای گناه نیست، اما واقعاً اینطوری هست؟ حالا ما از یک کارشناس دیگر اینها یک کلیپی را داشتیم از قدیم که جواب ایشان را خواهد داد یعنی اصلاً نیاز نیست ما جواب بدهیم خودشان جواب خودشان را می دهند اینقدر با همدیگر درگیری دارند که فکر می کنم همیشه از خودشان کلیپ پخش کنند کافی باشد.
مجری:
ببینیم کلیپ شماره 210 را و پاسخ بالاخره یکی دیگر از کارشناسان وهابی را به این یکی از کارشناس های وهابی بخواهیم بشنویم.
کلیپ شماره 210:
احمد از عربستان کلمه «الرجس» گفتند با رجسی که در شراب آمده یا قمار، یا رجس اهل بیت؛ ببینید رجس یا الرجس الف و لام جنس هست یا الف و لام معرفه هست یا اینکه الف و لام توضیح هست، تمام اینها یعنی پلیدی که حالا پلیدی چه؟ الف و لام بیان هست پلیدی شرک، پلیدی نفاق، پلیدی معصیت و گناه، خدا می خواهد که حالا آنجا فرموده است «رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ» رجس هست یعنی پلیدی هست از عمل شیطان در رابطه با شراب و قمار، در آیه 33 سوره احزاب می فرماید که:
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ»
همه رجس همه پلیدی ها؛ پلیدی شرک و نفاق و معصیت و اینها از شما بر دادرد.
مجری:
بله حاج آقا این دیگر خود آقای خدمت بود که پاسخ را کاملاً شفاف داد و رجس را معنی کرد.
استاد یزدانی:
بله آقای احراری می گفت که رجس به معنای ذنب و گناه و معصیت و اینها نیست به معنای نا به خردی هست، در کدام کتاب البته این نوشته شده حالا کاری نداریم به معنای نا به خردی هم باشد یکی از معانیش می تواند آن باشد، همه رجس ها همه پلیدی ها از اهل بیت (علیهم السلام) دور هستند همانطور که آقای خدمتی گفت که همه معصیت ها از اهل بیت (علیهم السلام) دور هست، یک هماهنگی با همدیگر بکنید قبل آن، شما می خواهی یک مطلبی را صحبت بکنی قبل آن یک زنگ بزن آقای خدمتی یا آقای ترشابی یا آقای فلانی آقای فلانی شما چه گفتید در این مسئله؟ که اینقدر با همدیگر تناقض و تضاد نداشته باشید، حالا از اینها بگذریم ببینیم علماء و مفسران بزرگ اهل سنت این را چه معنا کردند، ببینید من از چندتا از اینها خدمت تان نشان می دهم؛ کتاب «المحرر الوجیز» آقای إبن عطیه أندلسی معروف، «المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز» آقای قاضی أبی محمد أندلسی، متوفی 546، تحقیق عبدالسلام عبدالشافی محمد، جلد چهار، چاپ اول، چاپ 1422، صفحه شماره 384، ذیل همین آیه ببینید رجس را چه معنا می کند، آقای احراری قبل از اینکه حرف بزنی برو یک تحقیق بکن یک سیرچ ساده در برنامه های رم افزاری بکن قشنگ که دیگر اینقدر مثلاً حرف های عجیب و غریب نزنی، رجس را چه معنی کرده؟
«الرجس: اسم یقع علی الإثم»
المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، قاضی أبی محمد إبن عطیه أندلسی، متوفی 546، تحقیق عبدالسلام عبدالشافی محمد، چاپ اول، چاپ 1422، ج 4، ص 384
بر اثم، اثم همان ذنب همان گناه، رجس یعنی اسم
«وعلی العذاب وعلی النجاسات والنقائص»
نقائص را هم گفته
«فأذهب الله جمیع ذلک عن أهل البیت (علیهم السلام)»
خیلی واضح هست خیلی روشن هست رجس به معنای گناه می آید به معنای عذاب می آید به معنای نجاسات می آید به معنای نقائص می آید و خداوند اهل بیت را از همۀ اینها پاک و منزه کرده، از همۀ اینها دور کرده هم عذاب را، هم اثم را، هم نجاسات را و هم نقائص را، شما بهتر می فهمی یا یک بزرگی مثل إبن عطیه آندلسی؟ این آقا با این عظمتش دارد می گوید رجس به این معنی هست و شما یک چیز دیگر می گویی، نمی دانم واقعاً بیننده ها بیشتر می توانند قضاوت کنند که حرف کدام یکی را بپذیرند.
حالا برویم سراغ نفر بعدی؛ آقای قشیری از آن علماء و مفسران خیلی معروف و مشهور اینها هست و داستان های زیادی هم در تاریخ دارد، کتابی دارد به نام «لطائف الإشارات» یا «تفسیر القشیری» آقای امام أبی القاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک القشیری النیشابوری الشافعی متوفی 465، که حالا داستان بحث زیاد دارد، جلد شماره 3، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، چاپ دوم، چاپ 2007، صفحه شماره 38، ذیل همین آیه ببینید رجس را چه معنی می کند:
«الرجس: الأفعال الخبیثة»
کارهای خبیث کارهای بد
تفسیر القشیری المسمی لطائف الاشارات، امام أبی القاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک القشیری النیشابوری الشافعی، متوفی 465، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، چاپ دوم، چاپ 2007، ج 3، ص 38
اخلاق بد اخلاق پست
«فالأفعال الخبیثة الفواحش ما ظهر منها وما بطن»
هم آن کارهای زشتی که آشکار هست هم آنهای که مخفی هست
گناهانی هست که مخفی هست ظاهر نمی کند
«وما قلَّ وجا جلَّ»
چه کم باشد چه زیاد باشد
«والأخلاقُ الدنیئة الأهواءُ والبِدَعُ کالبخل والشح وقطع الرحیم»
و بعد می گوید خدا به اینها چه می دهد؟ توفیق می دهد به اهل بیت (علیهم السلام)
«ویدیم لهم التوفیق والعصمة والتسدید ویُطهرهم من الذنوب والعیوب»
این آقای قشیری هست بزرگ شافعی ها هست در دوران خودش، امام شافعی ها هست در دوران خودش، در تفسیر خودش چه می گوید؟ می گوید مقصود از این رجس چه هست؟ افعال خبیثه، اخلاق بد، فلان، فلان، فلان و خدا به کسانی که آنها را «یطهرکم تطهیرا» کرده «یذهب عنکم الرجس» قرار داده توفیق داده عصمت داده تسدید داده
«ویُطهرهم من الذنوب والعیوب»
و آنها را از همه گناهان و از همه عیب ها پاک کرده
این آقای قشیری هست شما چه می گویی آقای احراری؟ شما را در کنار آقای قشیری در یک مثلاً ترازو بگذارند شما در فرش هستی آقای قشیری در عرش هست از نظر جایگاه و مقام و موقعیت.
حالا برویم از معاصرین شان هم؛ دکتر وهبه الزحلی پروفسور وهبه الزحلی ایشان هم از بزرگان اهل سنت هست از بزرگان مصر و الازهر هست استاد دکتر وهبه الزحلی، آقای احراری دقیقاً ببین این چه کسی هست یک سیرچی هم در ویکی پیدیا بکنی قشنگ معرفی می کند ایشان را، «تفسیر المنیر فی العقیدة والشریعة والمنهج» چاپ دارالفکر دمشق، چاپ دهم، در سال 1430 چاپ شده، صفحه 328، ببینید چه معنا می کند:
«الرجس: الذنب»
تفسیر المنیر فی العقیدة والشریعة والمنهج، دکتر وهبه الزحلی، چاپ دارالفکر دمشق، چاپ دهم، چاپ 1430، ص 328
دقیقاً همان که شما می گفتی نه، آقای وهبه الزحلی می گوید الرجس یعنی گناه
«الذنب أو الإثم أو النقص المدنّس العرض»
هر چیزی که با آبروی انسان بازی بکند نقص باشد، گناه باشد، ذنب باشد، هر کدام اینها باشد
«ویطهرکم تطهیرا: أی ویطهرکم من المعاصی»
خدا اهل بیت (علیهم السلام) را از همۀ گناهان پاک کرده، چقدر روشن هست، پروفسور وهبه الزحلی کجا شما کجا آقای احراری بزرگوار، یک خُرده قبل آن سیرچی تحقیقی، همینطور می آیی بالای منبر می نشینی و هر چه از دهنت در آمد می گویی، اینکه درست نیست واقعاً، اینهم نفر بعدی. تا اینجا سه نفر شد؛ إبن عطیه، قشیری، اینهم وهبه الزحلی.
نفر چهارم: آقای محمد علی شوکانی، «فتح الغدیر» محمد بن علی شوکانی متوفی 1250، جلد چهار از کتاب فتح الغدیرش، صفحه شماره 366، ببینید چه می گوید در پایین صفحه:
«والمراد بالرجس: الإثم والذنب»
فتح الغدیر، محمد بن علی شوکانی، متوفی 1250، ج 4، ص 366
دقیقاً همان چیزی که شما می گفتی نه
«المدنسان للأعراض الحاصلان بسبب ترک ما أمر الله به، وفعل ما نهی عنه»
یعنی چه؟ یعنی خدا اهل بیت را از رجس پاک کرده از هر کاری که اگر ما ترک کنیم خلاف دستور خدا هست اگر انجام بدهیم خلاف نهی خدا هست، یعنی چیزی خدا گفته را باید انجام بدهیم انجام واجبات و ترک محرمات.
مجری:
حاج آقا جالب هست اولین معنای هم که برای آن نقل می کنند به عنوان مراد همین هست یعنی خیلی وقت ها ممکن هست بگویند از جمله معانی مثلاً ذنب هست، اولین معنی را گناه می گویند.
استاد یزدانی:
نظر شخصی خودش هست نظر خود آقای محمد بن علی شوکانی
«الإثم والذنب»
دقیقاً، بعد می گوید داخل این چیزی که ما گفتیم چه می شود؟
«فیدخل تحت ذلک کل ما لیس فیه لله رضا»
هر چیزی که خدا از آن راضی نباشد را خدا از اهل بیت دور کرده است، هر چیزی که خدا از آن راضی نباشد، خدا از گناه کبیره که قطعاً متنفر هست شک و شبهۀ در آن نیست، خدا از گناه صغیره که قطعاً متنفر هست، خدا از مکروهات که بدش می آید دیگر مکروه خدا هست، خدا از خطا و اشتباه هم بدش می آید از نسیان هم بدش می آید، از هر چیزی که خدا از آن راضی نیست را خدا از اهل بیت دور کرده، بعد «یطهرکم تطهیرا» را معنی می کند:
«أی یطهرکم من الأرجاس والأدران تطهیرا کاملا وفی استعارة الرجس للمعصیة»
از وقتی ما رجس را به معنای معصیت می گیریم این از باب استعاره هست می گوید و بعد مطالب دیگر.
اینهم آقای محمد بن علی شوکانی سلفی که همۀ وهابی ها هم ارادت دارند خدمتش.
نفر پنجم یک سلفی دیگر را خدمت تان معرفی کنم؛ آقای صدیق حسن خان قنوجی بخاری در کتاب «فتح البیان فی مقاصد القرآن» چاپ المکتب العصریه، جلد شماره 11، چاپ 1412، 1992، صفحه شماره 85، ببینید چه می گوید ایشان
«لیذهب عنکم الرجس: والمراد بالرجس الإثم و الذنب»
فتح البیان فی مقاصد القرآن، صدیق حسن خان قنوجی بخاری، چاپ المکتب العصریه، چاپ 1312 هه ق، 1992 م، ج 11، ص 85
دقیقاً همان مطالبی که آقای شوکانی گفته بود را آقای صدیق حسن خان قنوجی بخاری تکرار دارد می کند، دقیقاً از همدیگر کپی پیست کردند کپی رایت را رعایت نکردند.
نفر بعدی: آقای اَبولِیثِ سمرقندی معروف و مشهور، «تفسیر سمرقندی» مشهور به تفسیر بحر العلوم که آقای أبی لیث نصر بن محمد بن أحمد بن إبراهیم سمرقندی متوفی 375 این کتاب را نوشته، جلد شماره 3، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، چاپ اول، چاپ 1413، صفحه شماره 50، ببینید چه می گوید
«إنما یرد الله لیذهب عنکم الرجس یعنی: الإثم»
تفسیر سمرقندی، أبی لیث نصر بن محمد بن أحمد بن إبراهیم سمرقندی، متوفی 375، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، چاپ اول، چاپ 1413، ج 3، ص 50
مقصود از آن چه هست؟ مقصود از رجس یعنی گناه، بعد
«ویطهرکم تطهیرا یعنی: من الإثم والذنوب»
خدا می گوید ما اراده کردیم از شما اهل بیت دور کنیم هر نوع رجسی را و شما را پاک کنیم از هر نوع اثم و گناهی، هر نوع گناهی، هر نوع خطایی، اینهم آقای سمرقندی هست که دقیقاً همان حرف خلاف شما را می گوید.
أبو طالب مکی، «الهدایة إلی بلوغ النهایة» أبی محمد مکی بن أبی طالب القیسی، متوفی 437، چاپ اول، چاپ 1429، در مصر چاپ شده، صفحه شماره 5833، دقیقاً ببینید چه معنی می کند
«الشر والفحشاء یا أهل بیت محمد (صلی الله علیه وآله)»
الهدایة إلی بلوغ النهایة، أبی محمد مکی بن أبی طالب القیسی، متوفی 437، چاپ اول، چاپ 1429، چاپ مصر، ص 5833
من شما را چه پاک کردم؟ از شر و فحشاء
«ویطهرکم من الدنس والمعاصی تطهیرا»
من شما را از پلیدی ها و از گناهان پاک کردم
اینهم آقای مکی بن أبی طالب قیسی.
آقای آلوسی ببینیم چه می گوید آلوسی معروف، سلفی هست، سلفی العقیده هست دیگر، بزرگ شما هست، کتاب «روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیمو السبع المثاني» آقای آلوسی بغدادی متوفی 1127، جلد شماره 11، چاپ دارالکتب العلمیه، چاپ اول، چاپ 1415، صفحه 193، ببینید چقدر دقیق واضح ترجمه می کند، می گوید رجس معانی متعددی دارد بعضی ها گفتند
«القذر»
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیمو السبع المثاني، آلوسی بغدادی، متوفی 1127، چاپ دارالکتب العلمیه، چاپ اول، چاپ 1415، ج 11، ص 193
معنای همان پلیدی هاهست، بعضی ها گناه زیاد، بعضی ها إثم گفتند، بعضی ها شیطان گفتند، بعضی ها شرک گفتند، بعضی ها شک گفتند، بعضی ها بخل و طمع گفتند، بعضی ها اهواء و بدع گفتند و مسائل متعدد، می گوید:
«وقیل: إن الرجس یقع علی الإثم وعلی العذاب وعلی النجاسة وعلی النقائص»
همۀ نظرات مختلف را می آورد بعد نظر خودش را می گوید
«والمراد به هنا ما یعم کل ذلک»
مقصود از رجس در اینجا همۀ اینها هست
چرا؟ چون خداوند در اینجا از حرف أل جنس استفاده کرده «الرجس» این الف لام «الرجس» الف لام جنس هست یا الف لام استغراق هست، در هر دو صورت شامل همۀ پلیدی ها می شود چه «قذر» بگویی، چه إثم بگویی، چه شرک بگویی، چه شک بگویی، هر چیزی که اسمش را بگذاری معاصی، هر چیزی که اسمش را بگذاری پلیدی، خدا از اهل بیت (علیهم السلام) دور کرده، آقای احراری بزرگوار! یک سیرچ ساده می زدی در کتاب های تفسیری اهل سنت، اینهمه ما را هم زحمت نمی دادی اینهمه خودت هم آبرویت نمی رفت و اذیت نمی شدی.
آقای ماوردی بصری، «النکت والعیون تفسیر الماوردی» أبی الحسن علی بن محمد بن حبیب ماوردی بصری شافعی، متوفی 450، جلد 4، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، صفحه شماره 400، همین نظرات مختلف را می آورد می گوید در رجس شش تا نظر هست؛ آقای سدی گفته إثم هست، حسن بصری گفته مقصود شرک هست، إبن زید گفته مقصود شیطان هست، بعضی ها گفتند معاصی هست، بعضی ها شک، بعضی ها هم اقذار.
النکت والعیون تفسیر الماوردی، أبی الحسن علی بن محمد بن حبیب ماوردی بصری شافعی، متوفی 450، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، ج 4، ص 400
هر کدام از اینها که باشد نظر تأمین می شود.
حالا برویم إبن تیمیه حرانی به عنوان دهمین نفر چه می گوید در این مسئله، دیگر بزرگ شما هست، خدای شما هست، پیغمبر شما هست، از خدا هم برای شما بالاتر هست چون هر چه ایشان می گوید شما قبول می کنید حرف خدا را قبول نمی کنید، «منهاج السنة» إبن تیمیه، جلد شماره 7، چاپ اول، چاپ 1406، صفحه شماره 81، ایشان هم برای رجس معنای متعدد می آورد؛ قذر، خبائث محرمه و چیزهای دیگر، می گوید:
«ونحن نعلم أن الله أذهب عن أولئک السادة، الشرک والخبائث»
ما می دانیم که خداوند از اهل بیت (علیهم السلام) شرک و خبائث را دور کرده
منهاج السنة، إبن تیمیه، چاپ اول، چاپ 1406، ج 7، ص 81
خبائث شامل همه چیز می شود، حالا خودش قبلاً مثلاً شراب و نمی دانم این چیزها را هم گفته
«ولفظ الرجس عام یقتضی أن الله یرید أن یذهب جمیع الرجس فإن النبی (صلی الله علیه وآله) دعا بذلک»
پیغمبر دعا کرد که هر رجس را از اهل بیت من دور کن و این کلمه الرجس با الف لامی که آمده عام هست شامل همۀ پلیدی ها می شود شامل همۀ پلیدی ها، همۀ آن شش پلیدی را که آقای ماوردی گفته بود همۀ آنها که آقای آلوسی گفته بود یا بقیه گفته بودند، شما سر برنامه می آیی چرا قبل آن یک سیرچ نمی زنی؟ چرا خودت را اذیت می کنی؟ چرا ما را اذیت می کنی؟ من الآن نزدیک دو ساعت نشستم دانه دانه اینها را اسکن گرفتم، یک خُرده آدم باید فکر بکند قبل آن و بعد حرف بزند و اینقدر بی سواد یا چه تعبیری باید بکنیم نمی دانم واقعاً.
مجری:
دقیقاً همینطور هست حالا مخصوصاً نبست به این تعبیری که مثلاً بحث نا به خردی را مطرح کرد من خودم گفتم حالا شاید معنای جدیدی باشد حالا با این تبیین حضرت عالی هم ما باز هم همان را هم باید جزء این معنای حساب بکنیم و آن را دور بکنیم اما رفتم حالا یک سیرچ ساده با این نرم افزارهای که هست 9تا کتاب لغوی از فیومی و لسان العرب و نمی دانم خلیل و راغب و تک تک اینها را دیدیم یک نفر هم به این معنی نگرفته، نمی دانم شاید ایشان هم مثل آن آقای کیانی بگوید که ما خودمان یک کتابی نوشتیم مقاله ای نوشتیم از داخل آن درآوردیم.
استاد یزدانی:
بله خودشان کتاب می نویسند خودشان به آن استناد می کنند، به هر حال ده نفر را من فرصت کردم مستنداتش را بگیرم وگرنه ما نزدیک 60-70 نفر را جمع کردیم از علمای اهل سنت که همه همینطور معنی کردند رجس یعنی گناه، رجس یعنی معصیت و خدا اهل بیت (علیهم السلام) را از همۀ رجس ها یعنی از همۀ گناهان پاک و مطهر کرده، بعد ایشان جالب هست یک چیزی گفت؛ اگر قرار باشد معنای ذنب باشد زنان پیغمبر که اینطوری نبودند.
مجری:
خیلی جالب بود این تیکه اش هم.
استاد یزدانی:
همین بهترین دلیلی هست بر اینکه زنان پیغمبر شامل آیه نمی شوند چون این آیه واضح هست
«إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا»
این همه خدا تأکید می کند «لِيُذهِبَ» لام تأکید می آورد، دوباره «الرِّجسَ» را با الف لام استغراق می آورد با الف لام جنس می آورد، «يُطَهِّرَكُم تَطهيرًا» تطهیرا باز مفعول مطلق می آورد که همۀ اینها را تأکید بکند، تأکید می کند که شما اینطوری هستید و رجس را هم علمای شما گفتند به معنی إثم هست به معنی ذنب هست به معنی خبائث هست و اهل بیت از همۀ اینها پاک هست، پس قطعاً زن های پیغمبر جزء این آیه نیستند همین هم بهترین دلیل هست بر اینکه چون زن های پیغمبر مثلاً یکی از زن های پیغمبر رفت بعد از پیغمبر ازدواج کرد کافر شد، یکی از زن های پیغمبر قتیله خواهر اشعث بن قیس (لعنت الله علیه) رفت ازدواج کرد بعد از پیغمبر، منافق بود، کافر شد بعد آن، زن های دیگر پیغمبر که نپردازیم دیگر حالا فرصتش نیست وقتش نیست همان یک دانه کافی هست بر اینکه اصلاً زن های پیغمبر جزء آیه تطهیر نیستند.
مجری:
ذنب را به هر معنای بخواهیم بگیریم بالاخره این یکی را دیگر شامل نمی شود هیچ نوع تطهری نسبت به این فرد دیگر شامل نشده، خیلی جالب خیلی زیبا.
استاد یزدانی:
به معنای شرک هم بگیریم بعداً مشرک شده دیگر، کافر شده.
مجری:
بله آن حداقل ها را هم نداشته، اینهم صحبتی بود که آخرش یکدفعه ای از دهنش در رفت به نظرم.
استاد یزدانی:
یعنی حتی اگر به معنای شرک بگیریم باز زن ها را خارج می کند چرا؟ چون بعضی از زن های پیغمبر مشرک شدند مثل قتیله.
مجری:
اینهم نحوه استدلالی که حالا جدید بود این آقای احراری باعث شد که بالاخره این نوع استدلال ها هم مطرح بشود، خدا قوت به ایشان می گوییم بالاخره با این صحبتی هم که انجام دادند و بانی خیر شدند خلاصه.
برویم سراغ کلیپ بعد و کلیپ شماره 211 را با هم ببینیم.
کلیپ شماره 211:
مولوی عثمان قلندر زهی امام جمعه شهرستان خاش:
و در سوره فاطر هم همین آمد
«وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ»
قرآن چقدر صاف صحبت کرده ولی بعضی آخوند بعضی ملا بعضی خرافی و بدعتی مردم را چطور سرگردان می کنند، قرآن می فرماید:
«وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ»
عام هست دون عام هست، کسانی که صدا می کنید غیر از الله
«وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ»
آنانی را که صدا می زنید که غیر الله اند
«مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ»
آنها مالکان بالای قطمیری نیستند مانند به اندازه لفافه ای که روی هسته خرما هست آنها قدرت تصرف ندارند که نه تصرف نفع رسانی را دارند نه قدرت دفع ضرر را دارند
«إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ»
اگر صدا بزنید آنها را اگر بیایید و بالای سر قبر آنها مزار آنها آستانه آنها بُت آنها قدمگاه آنها جای عبادت آنها بگویید تبرک هست بیایید
«إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ»
قطعاً نمی شنوند فریادشما را چه به صدای بلند صدا کنید چه به صدای پایین صدا بزنید
«لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ»
قرآن می فرماید نمی شنوند آنها دعای شما را، حالا اگر شما را کسی گفت مرده ها می شنوند یا نمی شنوند شما بگویید می شنوند در مقابل این آیه هست یا نیست؟ در مقابل آیه هست، شنید یا نشنید؟ قرآن چه فرمود؟ که نمی شنوند، اگر شخصی آمد گفته مرده ها می شنوند این در مقابل آیه آمد صحبت کرد.
مجری:
اینهم از آقای مولوی قلندر زهی که بالاخره با همین بیانی که داشتند با این صوتی که آیه را هم قرآئت کردند حالا تمامی هر چه هم می توانستند و می دانستند نسبت به اعتقادات شیعه بیان کردند و آنها را شرک نامیدند، اما حالا ما بخواهیم مطلب را به صورت علمی بیان بکنیم و از حضرت استاد بپرسیم قطعاً همۀشما شنیدید بحث «سَماع مَوتی» را که آیا مردگان می شنوند نمی شنوند؟ حالا ایشان در قالب جدیدی بالاخره سعی کردند این مطلب را مطرح بکنند، اما ما حالا علمی بخواهیم به آن بپردازیم حضرت عالی از محضرتان استفاده می کنیم.
استاد یزدانی:
همانطور که بینندگان عزیز مستحضر هستند ایشان مولوی محمد عثمان قلندر زهی هستند امام جمعه اهل سنت شهرستان خاش در سیستان و بلوچستان و فکر می کنم در این نماز جمعه اش تصور می کند که اگر آیه را با صوت بخواند و نمی دانم یک خُرده کِش بدهد و کِکِکِ آخرش بیاورد فکر می کند که مثلاً حتماً خیلی مطلب قشنگ هست حتماً بهتر پذیرفته می شود، آیۀ که ایشان به آن استدلال می کرد آیه 13 سوره مبارکه فاطر هست که
«وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِير»
13/فاطر
آنهایی که شما می خوانید آنها را آنها قطمیر هم به هر حال به اندازه آن پر کاه یا به اندازه آن خرما که آن شئ نازکی که روی هسته خرما هست می گوید اندازه آنها هم قدرت ندارند
«إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ»
اگر آنها را صدا بزنید صدای شما را نمی شنوند
«وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ»
اگر هم بشنوند نمی توانند کاری برای تان انجام بدهند
این آیه چه ربطی به «سماع موتی» دارد؟ در کجای این آیه آمده که مُرده ها نمی شنوند؟ همینطور می خوانی همینطور برای خودت استدلال می کنی، تو در نماز جمعه روی منبر نماز جمعه ایستادی داری استدلال می کنی مردم را موعظه می کنی، چرا؟ از کجای این آیه استدلال می کنی که مرده ها نمی شنوند؟ کجای این آیه دارد بحث مرده و زنده را؟ کجای این آیه دارد که مرده باشی نمی شنوی؟ در اول و آخر این آیه کجا وجود دارد؟ یک خُرده آدم استدلال که می کند باید استدلالش منطقی باشد، همانطور که بزرگان اهل سنت گفته اند این آیه حالا من یکی دوتا را بگویم این آیه در باره بُت ها هست اصلاً ربطی به پیامبر و ائمه و صالحین ندارد، خدا می گوید این بُتی را که شما عبادت می کنی، اینجا دعا به معنی عبادت هست دیگر مشخص هست واضح هست، نه که فقط صدا بزنید آدم پدرش را هم صدا می زند بچه اش را هم صدا می زند مادرش را هم صدا می زند، بحث صدا زدن نیست اینجا بلکه بحث عبادت هست، ببینیم چه می گوید علمای بزرگ اهل سنت؛ این آقای إبن کثیر هست إبن کثیر سلفی شاگرد آقای إبن تیمیه در کتاب «تفسیر القرآن العظیم» چاپ دارالطیبه ریاض، چاپ دوم، چاپ 1420، صفحه540 ذیل همین آیه
«وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ، أی: من الأنداد والأصنام»
تفسیر القرآن العظیم، إبن کثیر، چاپ دارالطیبه ریاض، چاپ دوم، چاپ 1420، ص 540
منظور بُت ها هست
«التی هی علی صورة من تزعمون من الملائکة المقربین»
می گوید این مقصود بُت ها هست نه انسان ها، نه بشر، نه پیغمبر، نه ائمه، منظور بُت ها هست، بله همۀ انسان ها هر عقل سلیمی می فهمد شما بُت را عبادت بکنی با او حرف بزنی نمی شنود، بشنود هم کاری نمی تواند بکند، اگر فرض کنیم خدا شنوا هم آنها را بکند باز کاری از دست شان بر نمی آید و بعد در صفحه بعد ببین چه می گوید:
«إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ، یعنی: الآلهة التی تدعونها من دون الله لا یسمعون دعاءکم»
این دعای شما را نمی شنوند صدای شما را نمی شنوند چرا؟
«لأنها جماد لا أرواح فیها»
چون اینها سنگ اند سنگ که نمی شنود، چه ربطی به قبر دارد؟ چه ربطی به مرده دارد؟ چه ربطی به انسان دارد؟ از کجای این شما استفاده می کنی که مرده ها نمی شنوند؟ یک استدلالی بکن که به قول حضرت آیت الله قزوینی مرغ پخته به خنده نیاید، این چه استدلالی هست؟ این از آقای إبن کثیر، یک سیرچی جستجویی، نمی دانم اینها چیکار می کنند واقعاً.
ببینید باز آقای بغوی، آقای بغوی در تفسیر خودش «تفسیر بغوی» جلد شماره شش، صفحه شماره 417، باز هم ایشان
«إن تدعو هم: إن تدعو الأصنام»
بُت ها اینها نمی شنوند صدای شما را
تفسیر البغوی، ج 6، ص 417
«ویوم القیامة یکفرون بشرککم»
روز قیامت به شرک شما کافر می شوند
«یتبرؤون منکم من عبادتکم إیاه، ما کنتم إیانا تعبدون»
اصلاً ربطی به قبر و قیامت و پیغمبر و این مسائل ندارد بلکه مربوط به بت ها هست می گوید شما این بت های را که عبادت می کنید فایده ندارد عبادت شما، ارزش ندارد، با اینها حرف می زنید از اینها حاجت می خواهید با اینها صحبت می کنید اینها نمی شنوند، خدا در باره اینها می گوید بعد این آقا می گوید که در قبر کسی نمی شنود، چه ارتباطی بین این دوتا هست؟ این از آقای بغوی.
کتاب «الجامع الأحکام القرآن» آقای قرطبی جلد شماره17، چاپ اول، چاپ 1427، صفحه شماره 365، ایشان هم دقیقاً همین حرف را می زند
«وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ، یعنی: الأصنام»
الجامع الأحکام القرآن، قرطبی، چاپ اول، چاپ 1427، ج 17، ص 365
یعنی بت ها صدای شما را نمی شنوند و هیچ چیزی را مالک نیستند و بعد باز پایین تر دقیقاً
«إن تستغیثوا بهم فی النوائب لا یسمعوا دعاءَکم»
یعنی بت ها، چرا؟
«لأنها جماداتٌ لا تُبصر ولا تسمع»
بت ها جمادات هستند سنگ اند نه می بینند و نه می شنوند اگر هم خدا آنها را سامع قرار بدهد ناطق قرار بدهد بازهم فایده ای ندارد و نمی توانند جواب شما را بدهند، از قتاده نقل می کند، از بقیه نقل می کند، شما من بارها خدمت تان عرض کردم بارها خدمت تان گفتم که یک جریانی در سیستان بلوچستان راه افتاده که این وهابی ها آمدند کار را دست گرفتند امام جمعه و جماعت را به دست گرفتند و دارند حرف می زنند علیه اهل سنت، همان اهل سنتی که در آنجا هست حرف خلاف شما را می زنند علمای بزرگ اهل سنت مفتی های اهل سنت حرف دیگری می زنند شما حرف دیگری می زنید، شما می گویید مُرده ها نمی شنوند اگر کسی بگوید مرده ها می شنوند خلاف قرآن حرف زدند ولی علمای بزرگ شما چیز دیگری می گویند مثلاً من یک نمونه از آنها را بیاورم، من ده ها نفر را داشتم از علمای امروزی شان که می گویند مُرده ها می شنوند ولی یک دانه نشان می دهم یک دانه که دیگر فکر می کنم کافی باشد همین، مُشت محکمی که آقای محمد عمر سربازی می زند؛ «فتاوی منبع العلوم کوه ون» آقای مفتی بزرگ فقیح عصر حضرت مولانا محمد عمر سربازی بانی و مدیر حوزه علمیه خدا آباد کوه ون، جلد اول از کتاب فتاوی اش، در ایران شهر هم چاپ شده به صورت رسمی هم چاپ شده در اختیار همه هست در زاهدان شما بروید می توانید اینها را بخرید، اصلاً موضوعش همین هست
«سماع موتی»
مرده ها می شنوند یا نمی شنوند، استفتاء شماره 496
آیا مرده در قبر زائران خودش را می شناسد که مثلاً برادرش هست یا پدرش یا آشنای دیگر و آیا دعا و تلاوت و استغفارهای اینها را می شنود؟
فتاوی منبع العلوم کوه ون، محمد عمر سربازی، چاپ ایران شهر، ج 1، استفتاء 496
مفصل جواب داده
این مسئله بین خود علمای احناف نیز مختلف فیه هست، اکثر علمای دیوبند
ببینید شما دیوبندی هستی آقای قلندر زهی! مگر الآن وهابی شده باشی، مگر الآن وهابی شده باشی که ما خبر نداریم، ولی قبلاً دیوبندی بودی
اکثر علمای دیوبند به اثبات سماع موتی قائل اند، احادیثی که در مورد اثبات سماع موتی وارد شده اند به قول امام انورشاه کشمیری به حد تواتر رسیده اند.
تو کجا انورشاه کشمیری کجا، دیگر علمای زاهدان مردم زاهدان می شناسند اینها را مردم بلوچستان.
طبق فرموده صاحب «جواهر القرآن» علامه کنگوهی، علامه کشمیری، علامه شبیر احمد عثمانی، عدم سماع را ترجیح داده اند ولی انتساب این قول به مولانا به این اطلاق درست نمی باشد زیرا علامه عثمانی و کشمیری سماع موتی را مطلقاً نفی نمی کنند.
بعد مطلب نقل می کند از انورشاه کشمیری در «فیض الباری» نقل می کند که
«والاحادیث فی سمع الاموات قد بلغت مبلغ التواتر»
بزرگان شما می گویند روایاتی که ثابت می کند مُرده ها می شنوند متواتر هست، شما چه می گویی؟ فکر کردی مثلاً بیایی در روی منبر با صدای خوش مثلاً آواز بخوانی آیه را بخوانی همینطوری مردم قبول می کنند؟ نه بابا، مردم روایت و حرف پیغمبر را گوش می دهند حرف صحابه را گوش می دهند پیغمبر می گوید می شنوند، تو از کجا می گویی نمی شنوند؟ این از آقای سربازی.
آقای إبن کثیر در «تفسیر القرآن العظیم» خودش، أبی الفداء إسماعیل بن عمر، متوفی 774، شاگرد إبن تیمیه، جلد شماره 6، چاپ دارالطیبه ریاض عربستان سعودی، صفحه 324 به بعد مفصل گفته من بعضی از قسمت های اینها را می خوانم، صفحه 325 جالب هست
«والسلف مجمعون علی هذا»
تفسیر القرآن العظیم، أبی الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر، متوفی 774، چاپ دارالطیبه ریاض عربستان سعودی، ج 6، ص 324-325
أقای قلندر زهی! سلف سلفی ها بزرگان شما قدیم صحابه و تابعین اجماع دارند که مُرده ها می شنوند
«وقد تواترت الآثار عنهم بأن المیت یعرف بزیارة الحی له ویستبشر»
روایات متواتر هست تو چرا روایت متواتر را رد می کنی؟ با چه جرأتی؟ آن هم به یک آیۀ که هیچ ارتباطی به بحث ندارد یک آیۀ در باره بُت ها هست می گوید شما با بُت حرف بزنی بُت صدایت را نمی شنود، شما می آیی این آیه که در باره بُت ها هست را تطبیق می دهی به پیغمبر، تطبیق می دهی به صاحب قبر، چه ربطی به همدیگر دارد؟ از آن طرف علمای شما می گویند روایات متواتر هست در باره اینکه مُرده می شنوند، إبن قیم همین را گفته، إبن تیمیه همین را گفته، اصلاً پیدا نمی کنی شما از علمای سلف از علمای اهل سنت از علمای سلفی تا زمان پسر آقای آلوسی کسی سماع موتی را رد کرده باشد، همه اجماع دارند بر این مسئله، همه اتفاق دارند که مُرده ها می شنوند، بعد از پسر آقای آلوسی آمده و یک حرفی را زده و شما از او تقلید کردید.
یک مطلب هم از آقای شنقیطی من نشان بدهم که دیگر کامل حرف تمام شده باشد؛ «اضواء البیان» آقای شنقیطی، شیخ علامه محمد امین بن محمد الشنقیطی متوفی 1392، چاپ عربستان، دار عالم الفوائد، جلد شماره 6، صفحه شماره 474، ببینید چه می گوید، واضح و روشن
«وأنه لیس فی القرآن ما ینفی السماع الثابت للموتی فی الأحادیث الصحیحة»
می گوید:
در قرآن هیچ آیۀ نیست که سماع موتی را شنیدن مرده ها را که با روایات صحیح ثابت شده را نفی کند
اضواء البیان، شیخ علامه محمد امین بن محمدالشنقیطی، متوفی 1392، چاپ عربستان،چاپ دار عالم الفوائد، ج 6، ص 474
هیچ آیۀ در قرآن ما نداریم، بعد می گوید:
«وإذا علمت به أن القرآن لیس فیه ما ینفی السماع المذکور، علمت أنه ثابت بالنص الصحیح من غیر معارض»
می گوید ما از یک طرف روایت صحیح داریم از پیغمبر که مُرده ها می شنوند، از آن طرف هم هیچ آیۀ نداریم در قرآنکریم که سماع موتی را نفی کند، پس چه ثابت می شود؟ ثابت می شود که مُرده می شنوند، هیچ آیۀ در قرآن نداریم این حرف آقای شنقیطی هست هیچ آیۀ در قرآن نداریم که سماع موتی را نفی کند، از آن طرف روایات صحیح داریم که می شنوند، شما چه می گویی؟ چرا شدی بلندگوی وهابیت؟ شما در کشور جمهوری اسلامی در نماز جمعه در یک تریبون رسمی شدی تریبون وهابیت برای چه؟ برای چه داری حرف های وهابیت را می زنی؟ چرا حرف علمای اهل سنت را نمی زنی؟ چرا اعتقادات اهل سنت را نقل نمی کنی؟ اینها واقعاً ظلم هست شما داری ظلم می کنی به اهل سنت، اینها خلاف هست و جوابش را هم که دادیم دیگر، مشخص و واضح شد که آقای قلندر زهی دیدگاه اهل سنت را مطرح نمی کند دیدگاه إبن تیمیه را هم مطرح نمی کند دیدگاه إبن قیم را هم مطرح نمی کند، إبن کثیر را هم مطرح نمی کند، صحابه هم خلافش را گفتند، همه تابعین هم خلافش را گفتند، آمده به هر حال حرفی را می زند و استدلالی می کند که هیچ ربطی هم به بحث ما ندارد.
مجری:
سلام باشید خیلی عالی، و اصل خود این بنیانی هم که گذاشته شد الحمد الله بحث مبارکی است، که بدانند، بلاخره این چند جلسه است حالا آن بینندگانی که همراه ما بودند حتماً تصدیق می کنند این مطلب را که ما چند جلسه است داریم از همین مولوی های بلوچستان و جاهایی که در کشور خودمان اهل سند دارند زندگی می کنند مقتدای بعضی از اینها همین مولوی ها باشد، بدانند بلاخره نسبت به این مطالب روشن بشود که بلاخره خود همین مولوی ها هم دارند اجتهادهایی می کنند، بدانند که سبک و ثیاق هر کدامشان چه چیزی است، ما هفته پیش هم یکی از این کلیپ ها را پخش کردیم اما آن را هم تأیید کردیم، که این صحبتی که این مولوی انجام داد صحبت درستی بود و بر همان هم صحه گذاشتیم، بلاخره این هم بنای مبارکی است، که در این برنامه کلمه طیبه اتفاق افتاده ان شاء الله همین رسم را هم ادامه بدهیم و بتوانیم به سر انجام برسانیم ان شاء الله.
بسیار خب جناب آقای ابراهیم نکو فر از شیراز پشت خط هستند، آقا ابراهیم در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
الو سلام علیکم، خسته نباشید خدمت دو بزرگوار سلام عرض می کنم، ان شاء الله که موفق باشید، می خواستم در مورد آیه
«إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»
احزاب/33
یک صحبتی داشته باشم؛ اول فرض کنیم خداوند اصلاً این آیه را نگفته بود، این آیه را اصلاً در قرآن نیاورده بود، من ثابت می کنم که پیامبر و اهل بیتش در جاهای دیگر قرآن عصمت دارند، یکی اینکه خداوند فرموده که محمد رسول الله، وقتی پیامبر نبی در قرآن هست، مطمئناً صد در صد پیامبر عصمت مطلق دارد، این یکی، یکی اینکه یک جای دیگر هم در قرآن می فرماید که
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ»
مائده/55
سرپرست و ولی شما خداوند رسول
«وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم راكِعونَ»
که آن علی و اولاد علی می شوند، خب بنابر این کسی که می خواهد سرپرست انسانهای روی زمین باشد، که آن پیامبر و اهل بیتش هست، نباید عصمت کامل داشته باشند؟ صد در صد باید عصمت کامل داشته باشند، چون اینها می خواهند سرپرست و ولی ما باشند، ما می خواهیم از اینها
«أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»
نساء/59
ما از اینها می خواهیم اطاعت کنیم، هرچه اینها می گویند حرف خدا است.
مجری:
بسیار عالی بسیار خب، تشکر می کنم آقا ابراهیم عزیز که هم مرتبط با موضوع برنامه صحبت فرمودید و هم این استدلالی که بیان فرمودید که ما اصلاً این آیه را هم کنار بگذاریم باز اینقدر ما مستندات داریم که هر کدام از آنها به تنهایی می تواند مطلوب ما را اثبات بکند، تشکر می کنم آقا ابراهیم عزیز که از شیراز همراه ما بودند.
تماس بعدی آقا علی هست، از رامشیر، در خدمت تان هستیم آقا علی بفرمایید.
بیننده:
سلام بر سادات بزرگوار، می خواستم در باره محبتی که ما به سادات دارم خواستم چند بیت شعر بخوانم خدمت تان.
قال امام صادق (ع) در کتاب بشارة المصطفی لشیعة المرتضی هر کس در وصف ما بیت شعری بگوید خداوند به محبت این بیت شعر خانه ای در بهشت به او می دهد، حالا از شما می خواهم ما را ضمانت کنید آنجا خدا یک خانه ای به ما بدهد، بخاطر اینکه می خواهیم این چند بیت شعر را تقدیم تان کنیم.
با عرض سلام بر ذریه زهرا
همین بس ذریه زهرای بتولی و بس
لقب سید معمم عمامه بسر داری و بس
همین بس اصل و نسب پاک و مادرت زهرا است
جده ات زهرا و جدت حیدر کرار است
همین بس که زحمت می کشی فراوان
از برای اثبات دین جدت محمد
همین بس من یقین دارم که تو سید و
از برای مادرش ذریه پاکی
همین بس پدرت سید اوصیا
و جدت سید انبیا است و مادرت سیده زنان است
همین بس تو سید مایی
و در دل ما جای داری
یا زهرا خدا حافظ شما
مجری:
احسنتم طیب الله خیلی ممنون و متشکر تشکر می کنیم آقای آقا علی از رامشیر که بلاخره از این سروده هم بهره گرفتند، ان شاء الله که تک تک این افراد بتوانند لیاقت این انتصاب را به دین پیامبر دینی که اهل بیت افرادی هستند که دارند آن را پشتی بانی می کنند ان شاء بتوانیم ما هم مبلغ خوبی برای تک تک آنها باشیم.
آقای رمضانی از بابل پشت خط هستند، آقای رمضانی در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
سلام علیکم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و اولاد المعصوم (ع)، سلام عرض می کنم خدمت استاد بزرگوار حاج آقای یزدانی عزیز، آقای مرعشی عزیز، بنده یک چند ماهی بعلت یک سری مشکلات نشد مزاحم تان بشوم، اول اینکه تبریک عرض می کنم، این لباس مقدس را، حالا سنناً از شما بزرگتر هستم، ولی علم تان را تبریک می گویم، جناب آقای مرعشی بنده سؤالی ندارم ولی دو دقیقه وقت داشته باشم، اول اینکه برای دوستان در شبکه بنده بعلت مشکلاتی نمی توانستم برنامه تان را زنده ببینم، بخاطر همین تماس گرفتم، اگر برایشان مقدور است زودتر برنامه را روی سایت بگذارند، یعنی بعضی وقت ها شده بود تا 6 روز مثلاً برنامه روی سایت نمی آمد، اگر امکان دارد، بعد یک مسئله اینکه برنامه هفته قبل جناب بردار بزرگوار مان آقا سعید که می فرمایند شیعه هستند، تا یا علی می گویند و مددش را نمی گویند، دکورتان همان دکور قبلی است؟
مجری:
بله
بیننده:
این بزرگوار فیلم شان در سایت تان هست برگشتند گفتند که جناب آقای مرعشی دکوراسیون تان را عوض کنید، آقا سعید عزیز اصلاً کاری به کار آقای مرعشی نداریم ایشان لباس که تن روحانیون اهل سنت است، بعنوان نماد لباس پیغمبر هست، و شما که اولاد فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین هردو هستید بکنار، این لباسی که بر تن تان هست لباس پیغمبر است، آقا سعید آدم بلا نسبت این دو بزرگوار، خصوصاً حالا چون نسبت به شما فرمودند، تغییر دکوراسیون، ان شاء الله که منظور شان همان دکوراسیون داخلی باشد، نه لباس به این مقدسی را، بعد در جواب امام جمعه بزرگوار خاش، این دانشگاه ولیعصر است، جناب آقای استاد یزدانی سلام آخر نماز ما و برادران اهل سنت فرق می کند؟
استاد یزدانی:
نه همین است،
بیننده:
خب ما این را هم از جناب عالی شنیدیم، هم استاد بزرگوار آیت الله قزوین، آقا سعید شما صبح و ظهر و شب به رسول الله سلام می دهید، و یک روز جناب استاد قزوینی خیلی اتسدلال قشنگی کردند، شما هم یک بار این را استدلال کردید، یک برادر بزرگواری زنگ زد گفت فرض کنید صد سال پیش نه تلفنی نه چیزی شما هستید تهران پدرتان هست خاش، هر روز صبح، ظهر، شب، می آیید به پدرتان از داخل خانه تان سلام می کنید، نعوذبالله می گوید دیوانه است، پدرش که نمی شنود، حالا آقای امام جمعه خاش، یعنی شما صبح و ظهر و شب، به رسول الله نعوذ بالله، خداوند بدون دلیل، یعنی یک کار واهی نعوذ بالله گذاشته و ما این همه مسلمان شیعه، سنی، الکی و روی هوا به رسول الله صبح و ظهر و شب، سلام می دهیم دیگر، و بدون جواب، و رسول الله هم که شما اعتقاد دارید فوت کردند دیگر، اگر ایشان شنیدند، یا شبکه های وهابی، جواب بدهند، از این سؤال ما شاگردی کردیم و از همین شبکه یاد گرفتیم، از استاد قزوینی، و جناب سید بزرگوار آقای یزدانی، و آقای ابوالقاسمی و دیگران، من چون از طریق موبایل می دیدیدم نمی دانم حاج آقای یزدانی استدلال کردند این را، حالا یا در ذهن شان بگویند این آقای برای چه به پیامبر سلام می کند ممنون می شوم، مزاحم تان هم نمی شوم آقای مرعشی و آقای یزدانی.
مجری:
سلامت باشید تشکر می کنیم آقای رمضانی عزیز که از بابل همراه ما بودید و باز هم بعد از مدتها صدای شما را شنیدیم تشکر هم می کنیم از حسن نظر شما، ان شاء الله که در پناه اهل بیت همیشه موفق و مؤید و منصور باشید.
بسیار خب حاج آقا اگر صحبتی هست نسبت به این سخن بفرمایید.
استاد یزدانی:
بله همانطور که در کتاب های فقهی احناف یا دادند، تحیات و سلام را اینطور است،
«السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته»
یعنی هم بر پیغمبر سلام می دهیم، و هم
«السلام علینا و علی عباد الله الصالحین»
بنده های صالح خدا، این بنده های صالح خدا چه کسانی هستند، روی این هم باید فکر بکنند، چون قطعاً باید بشنوند آنها؛ و از اینها مهم تر یک مطلب جالب دیگر من خدمت تان نشان بدهم که آقای فسوی در کتاب المرفة و التاریخ خودش با سند صحیح نقل کرده در باره یکی از اصحاب بزرگ پیغمبر «کتاب المعرفة و التاریخ» آقای ابو یوسف یعقوب بن سفیان فسوی با تحقیق دکتر اکرم ضیاء العُمَری، جلد2،چاپ مکتبة الدار مدینه، چاپ اول، چاپ 1410، صفحه 796، ببینید چه می گوید، عثمان بن ابی شیبه از جریر از مغیره از سماک بن سلمه می گوید
«دخلت علی کدیر الضبی اعوده»
من وارد شدم پیش اقای کدیر الضبی که عیادت کنم از او
معرفة التاریخ، ابو یوسف یعقوب بن سفیان فسوی، تحقیق، اکرم ضیا العمری، مکتبة الدار المدینه، چاپ اول، چاپ 1410، ج2، ص 796
به زنش گفتم
«أن هو؟»
به زنش گفتم کجا است
گفت دارد نماز می خواند
«فانتهیت إلیه فاعتمد علی قال فسمعته یقول السلام علی النبی و الوصی»
در نماز خودش سلام هم بر پیغمبر می داد و هم بر وصی پیغمبر
خب این وصی پیغمبر چه کسی هست؟ که کدیر الضبی، صحابی از اصحاب پیغمبر سلام می دهد هم بر پیغمبر هم بر وصی پیغمبر، خب پیغمبر به کس دیگر که وصیت نکرده، شما می گویید ابوبکر وصی پیغمبر بود، عمر وصی پیغمبر بود نمی گویید اینها را، نمی توانید بگویید، چون هیچ مستندی ندارید، تنها کسی که وصی پیغمبر بوده امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب هست آن هم با سندهای صحیح ثابت می شود، حالا من صحابی بودنش را هم بیاورم از علمای اهل سنت که تصریح کردند آقای کدیر الضبی صحابی هست کتاب الإصابه فی تمیز الصحابه جلد 9، چاپ قاهره، حرف کاف، صفحه 249، از قسم اول از کتاب کدیر الضبی را می گوید صحابی بوده، جزء اصحاب پیغمبر می آورد؛ پس یک نفر از اصحاب پیغمبر هست بنام کدیر الضبی، که ایشان در نماز خودش هم بر پیغمبر سلام می داده و هم بر وصی پیغمبر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) و این هم صحاب است نمی تواند شرک باشد، از راه دور هم بوده، پیغمبر و امیرالمؤمنین که آنجا نبوده، از راه دور هم به امیرالمؤمنین سلام کرده و هم بر پیغمبر مشرک بوده کافر بوده چه بوده، هرچه که هست برای ما بگویید، سند روایت هم صحیح است.
مجری:
بسیار خب چقدر جالب و جذاب شد
استاد یزدانی:
حالا این ثابت می کند که آن «عباد الله الصالحین» که سلام می دهند چه کسی هست مقصود، چون آنهای دیگر که صالح نبودن، آن که صالح مطلق هست امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) هستند.
مجری:
تشکر می کنیم از آقای رمضانی عزیز که این سؤال را هم پرسیدند و باب جدیدی هم باز شد، آقا فرامرز از مشهد پشت خط هستند، آقا فرامرز در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
سلام وقت تان بخیر، شب تان بخیر، سلام عرض می کنم خدمت آقای یزدانی عزیز و همچنین شما، تبریک هم می گویم مثل بیننده قبلی ملبس شدن تان به این لباس روحانیت را، دوم اینکه این مولوی که از خاش یک آیه ای خواندند که مرده ها صداها را نمی شنوند، آقای یزدانی یک تفسیر آوردند که به بت، گفتند که منظور شان بت بوده، در آیه اسمی از بت نیاورده بوده،
استاد یزدانی:
نشان دادم مستندش را
بیننده:
خب نه مستند در آیه شما نشان بده ایشان از قرآن گفتند آقای یزدانی
استاد یزدانی:
من از قرآن نشان دادم دیگر،
بینند:
خب در قرآن در آن آیه کلمه بت نیامده؛ بعد هم شما گفتید که در قرآن نگفته که شما صدایتان را به مرده ها نمی رسانید.
استاد یزدانی:
این آیه را ببینیم علمای اهل سنت چه گفتند، تفسیر قرآن عظیم آقای ابن کثیر، جلد6، چاپ ریاض، ببنید چه می گوید
«والذین تدعونه من دونه من الأنداد و الأصنام التیهی علی صورة من تزعمون من الملائکة المقربین»
تفسیر قرآن العظیم، ابن کثیر، ریاض، ج6
اینها بزرگان اهل سنت هستند دهها نفر، یعنی اکثر تفاسیر اهل سنت را ببینید همه گفتند مقصود بتها است، فهم علمای اهل سنت این است که مقصود از این ایه بت ها است، چون بت ها هست که نمی شنوند، و گر نه شما یک آدمی را بپرستید بروید عبادتش بکنید می شنود یا نمی شنود؟ می شنود ولی مقصود از این آیه بت ها است.
بیننده:
خب این تفسیر منظور از این
مجری:
آقا فرامرز خب این دقیقاً مشخص می کند حضرت استاد هم همین را بیان کردند، شما اگر انسان عادی بگری می توانیم ما این تطبیق را نسبت به آیه داشته باشیم، مثلاً فرعون
بیننده:
نه ایشان آقای یزدانی گفتند که در آیه نگفته مردها
استاد یزدانی:
در آیه نگفته مردها، در آیه گفته مردها؟!
بیننده:
خب در آیه بت را هم نگفته،
استاد یزدانی:
خب علمای اهل سنت این را فهمیدند، علمای شیعه علمای سنی این را فهمیدند، من تحدی می کنم بروید از علمای قدیم اهل سنت، از قدمای اهل سنت، از قدمای سلفی، از ابن تیمیه از ابن کثیر از ابن قیم یک نفر را پیدا کنید که گفته باشند مقصود از این مرده ها است، یک نفر پیدا نمی شود، ولی از آنطرف تمام علمای اهل سنتی که تفسیر نوشتند ذیل این آیه گفتند مقصود بت ها است.
بیننده:
خب نه شما گفتید که در آیه اسم بت ها نیامده، خب در آیه دیگری از سوره روم آیه 52، آنجا واضح می گوید که شم صدایتان را به مردها نمی توانید برسانید
استاد یزدانی:
سوره مبارکه روم، آیه 52، الآن من برایت 52 را می آورم آیه را برایت می خوانم
«فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ»
روم/52
درست هست همین را می گویید؟
«وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ»
همین آیه هست دیگر،
بیننده:
بله بله، اگر جوابش را از شما بگیرم خیلی ممنون می شوم
استاد یزدانی:
خب استدلال کنید، استدلال تان چیست؟
بیننده:
من ترجمه آقای مکارم را بخوانم برایتان؟
استاد یزدانی:
بخوانید ترجمه آقای مکارم را،
بیننده:
تو نمی توانی صدای خود را بگوش مردگان برسانی
این ترجمه آقای مکارم بود
استاد یزدانی:
خب، تو نمی توانی صدای خود را بگوش مردگان برسانی، درست است؟ خب مقصود چه هست یعنی مردهها نمی شنوند؟
بیننده:
خب من این را می خواهم از شما بشنوم آقای یزدانی
استاد یزدانی:
باشه من مفصل خدمت تان توضیح می دهم پس
مجری:
بسیار خب آقا فرامرز اگر سؤال دیگری نیست، تشکر می کنم از شما، که از مشهد همراه برنامه ما بودید، حاج آقا اگر مختصراً توضیح بدهید چون عزیزان اهل سنت دیگر هم پشت خط هستند ان شاء الله.
استاد یزدانی:
حالا بگیرید اهل سنت را مشکل ندارد جواب می دهیم
مجری:
بسیار خب آقای نارویی عزیز پشت خط هستند، آقای نارویی در خدمت تان هستیم بفرمایید
بیننده:
سلام عرض می کنم خدمت شما جناب استاد یزدانی، و همچنین سلام عرض می کنم خدمت مجری محترم آقای مرعشی، من در کتاب توضیح المسائل از حضرت امام چاپ اولش، آنجا آمده بود که تشیع می تواند پشت سر اهل سنت نماز بخواند ولی اهل سنت نمی تواند پشت سر اهل تشیع نماز بخواند، منظور چگونه است.
مجری:
بسیار خب، شما این مطلب را دیدید خودتان چون حالت عادی هیچ وقت یک مرجع تقلید شیعه نمی آید برای مقلدین سنی فتوا بدهد، طبیعتاً مقلدین سنی نمی آیند از یک مرجع تقلید شیعه تبعیت کنند، شما خودتان این را دید؟
بیننده:
من زمانی که مدرسه بودم، توضیح المسائل را دیدم،
مجری:
نه اصلاً به نظرتان عقلانی بنظر می آید الآن مثلاً یک مرجع تقلید شیعه برای سنی ها تعیین تکلیف بکند، بگوید شما نمازتان را درست بخوانید
بیننده:
نه این درست نیست، من نمی دانم دلیلش چه هست؟
استاد یزدانی:
در چه بابی بود خب من الآن توضیح المسائل ها را دارم،
بیننده:
در مورد همین نماز خواندن است که اهل سنت پشت سر تشیع نمی خواند
استاد یزدانی:
در توضیح المسائل من همچین چیزی ندیدم، چون توضیح المسائل را ما وقتی طلبه بودیم، صفر تا صد را خواندیم همه احکامش را حفظ بودیم، امتحان هم دادیم اتفاقاً بیست هم شدم من آن زمان، در کل توضیح المسائل ایشان همچین مطلبی نیست که شیعیان می توانند پشت سر اهل سنت نماز بخوانند، اهل سنت نمی تواند پشت سر شیعه نماز بخوانند، هم چیزی من نشنیدم.
بیننده:
الآن هم اگر از علمای اهل سنت بپرسید که چرا شما پشت سر تشیع نماز نمی خوانید می گویند چون آنها وضویشان صحیح نیست نمی شود پشت سرشان نماز بخوانیم.
استاد یزدانی:
خب پس امام نگفته همچین حرفی را،
بیننده:
حالا من نمی دانم چاپ قدیمش هست،
استاد یزدانی:
پیدا کنید شما هفته دیگر بیاورید، از طریق همین تلفنی که زنگ زدید ما از همین طریق واتساب داریم، عکسش را بفرستیم چون نداریم همچین چیزی
بیننده:
حالا ما سعی می کنیم پیدا کنیم.
استاد یزدانی:
پیدا کنید چون همچین چیزی نیست، من ندیدم، حالا شاید هم یک چاپ خیلی قدیم پیدا کند ایشان، آن چاپی که من خواندم صفر تا صدش را خواندم اصلاً همچین بحثی وجود ندارد.
مجری:
بسیار خب تشکر می کنیم آقای نارویی، آقای بهادری پشت خط هستند، آقای بهادری در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت استاد یزدانی و جناب آقای مرعشی دو سید بزرگوار،حضرت استاد یزدانی، این آقای قلندر ذهی امام جمعه خاش مگر تاریخ نخوانده در جنگ بدر وقتی که مسلمان ها پیروز شدند، مشرکینی که کشته شدند را ریختند داخل چاه رسول مکرم اسلام آمد بالای چاه و با مردگان صحبت کرد، یکی از صحابه اعتراض کرد گفت یا رسول الله مگر اینها نمرده اند؟ چطور می شنوند، گفت اینها الآن بهتر از شما می شنوند، بله در صحیح بخاری هم است، چطور این آقای قلندر ذهی یا بخاری را درست نخوانده یا تاریخ را بلد نبوده؛ اما وقت دارم در مورد آیه تطهیر صحبت کنم، چون می دانم آخر برنامه است
مجری:
بله، حالا با توجه به اینکه یکی از عزیزان هم پاسخش مانده بود اگر اجازه بدهید برای جلسه آینده بماند،
بیننده:
پس من از خدمت تان مرخص می شوم
مجری:
سلامت باشید تشکر می کنم آقای بهادری عزیز، که تماس گرفتند و در خدمت شان بودیم.
خب حضرت استاد پاسخ این عزیزمان را که از مشهد تماس گرفته بودند بشنویم از زبان حضرت عالی
استاد یزدانی:
بله ما بارها این آیه را جواب دادیم، و اینکه هیچ ارتباطی به بحث سماع موتی ندارد، ببینید ما این چهارتا آیه را باید کنار هم قرار بدهیم تا مقصود خداوند مشخص بشود، این دوتا که اینها استدلال می کنند،
«وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ»
مرده و زنده یکی نیستند،
فاطر/22
«إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ»
به این آیه استدلال می کنند دیگر، مرده و زنده یکسان نیستند خدا اگر بخواهد آنها را به هر کسی بخواهد می رساند صدا را و تو نمی توانی آنهایی که داخل قبر هستند را شنوا کنی؛ باز آیه دیگری که ایشان خواندند و وهابی ها می خوانند
«إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ»
خب ما اینجا سؤال می کنیم، خداوند فرض را بر این می گیریم که مرده ها را با کفار مقایسه کرده باشد، استدلال اینها این است که خداوند در این آیه مرده ها را با کفار، کفار را با مرده ها مقایسه کرده، و گفته کفار همانطور که مرده ها نمی شنوند، اگر استدلال البانی و امثال شان را بیاوریم، می گوید شما وقتی می خواهید یک شخصی را به شیر تشبیه بکنید، مثلاً آقای مرعشی شیر است، شیر شجاع تر است یا آقای مرعشی شجاع تر است؟ قطعاً شیر شجاع تر است دیگر، مثلاً آقای نارویی شجاع تر است یا شیر، خب شیر شجاع تر است، اینجا هم می گوید خداوند کافر را به مرده ها تشیبه کرده، می گوید شما کفار نمی شنوید، همانطور که مرده ها نمی شنوند، پس مرده ها بیشتر از کفار نمی شنوند، ولی سؤال ما اینجا است که وجه شبه چیست در این آیه؟ وجه شبه در این آیه نشنیدن نیست چرا چون کفار می شنوند، پیغمبر وقتی با ابوجهل صحبت می کرد، یا نمی شنید؟
مجری:
قطعاً می شنید
استاد یزدانی:
پس وجه شبه نمی تواند نشنیدن باشد، همانطور که علمای اهل سنت گفتند مقصود تأثیر ندارد، شما با اوجهل صحبت بکنی یا اینکه یک مرده ای را صبحت بکنی، ابو جهل مثل مرده است، مرده مثل ابو جهل است، نه اینکه ابوجهل نمی شنود، ابوجهل می شنود تأثیر ندارد برایش، بحث عدم تأثیر است نه نشنیدن؛ و بعد نکته بعدی اینکه این آیه را در کنار این آیه بگذارید،
«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
انفال/17
دقیقاً آن آیه را ببینید چه می گوید،
«إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ»
تو نمی توانی صدایت را به اهل قبور برسانی، ولی خدا می تواند
اینجا هم همین است «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ» در جنگ بدر تو نبودی که پیغمبر که تیر انداختی، چه کسی تیر انداخت؟ خدا بود که تیر انداخت، یعنی واقعاً پیغمبر تیر نیانداخته بود؟ انداخته بود پیغمبر پیغمبر تیر انداخته بود، اما می گوید این تیری که تو داری می اندازی یعنی من دارم می اندازم، یعنی عدم استقلال را می خواهد نفی کند، پیغمبر تو هرچه داری از من است، هر کاری داری انجام می دهی من دارم انجام می دهم، قدرت من است اراده من است، تو کاره ای نیستی، می خواهد این را بگوید، تو اگر کاری انجام می دهی با قدرت من هست، تو استقلال نداری در قدرت خودت در انجام کارهایت، تو نبود آنها را کشتی، من بودم که کشتم، خدا می گوید
«إنك لا تهدي من أحببت»
تو آنهایی را که دوست داری، مثل ابولهب و ابو جهل و اینها را دوست داشتی هدایت بشوند، اینها هدایت شدنی نیستند،
«وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ»
اما خدا می تواند
تو نمیتوانی صدایت را بگوش اهل قبور برسانی، اما خدا می تواند
«إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ»
اما خدا می تواند
یعنی اگر تو با اهل قبور هم در جنگ بدر صحبت می کردی، و با آنها حرف زدی طبق روایات صحیح بخاری، تو صدایت را نرساندی به گوش آنها، ما بودیم که صدایت را رساندیم به گوش آنها؛ خب این چه ربطی به سماع موتی دارد، یک خورده فکر بکنید، بزرگان اهل سنت، ابن تیمیه، ابن کثیر، ابن قیم، و قبل از او همه علمای اهل سنت از این آیه، بحث نشنیدن مرده ها را استفاده نکردند، و شما استدلالی می کنید بر خلاف تمام مسلمان های تاریخ، و این درست نیست، کمی نیاز به فکر دارد، شما نمی توانید، همانطور که آقای شنقطی گفته بود هیچ آیه ای در قرآن کریم نداریم که سماع موتی را نفی کند، از آن طرف روایت صحیح فراوان داریم، متواتر، همانطور که آقای محمد عمر سربازی گفته بود متواتر هست، روایت متواتر داریم مرده ها می شنوند، و شما بر خلاف روایت متواتر اجتهاد در برابر نص می کنید.
مجری:
بسیار خب تشکر می کنیم حضرت استاد، و تشکر هم می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه ما بودید، و عذر خواهی هم از عزیزانی که نتوانستیم سؤالات متنی و تماس شان را پاسخگو باشیم، تا دیدار آینده خدا نگهدار.