ابن تيميه حراني مدعي است كه بسياري از حنفي ها و مالكي در نسب، علم و عدالت شافعي طعن ميزدند ؛ يعني او را حلال زاده نميدانستند ، جاهل و فاسق ميدانستند …
در اين برنامه به تفصيل در باره اين مطلب بحث شده است
برنامه : چالش
تاریخ : 13 / 11 / 95
مجری :
خدمت شما بینندگان عزیز شبکه جهانی ولایت ، عرض سلام و ادب و احترام دارم . با برنامه ای دیگر از برنامه های چالش با کارشناسی استاد یزدانی در خدمت شما عزیزان هستیم .
استاد یزدانی :
بنده هم خدمت حضرتعالی و هم چنین خدمت بینندگان عزیز شبکه جهانی ولایت سلام و عرض ادب دارم .
مجری :
همان طور که قول داده بودیم در اولین جلسه ای که در خدمت استاد یزدانی بودیم در خصوص ادعایی که یکی از شبکه های وهابی مطرح کرده بودند ، در خصوص کلیپی که پخش کردیم که آقای عبد القدوس دهقان به کتاب مصنف ابن ابی شیبه دروغ بستند و عبارتی را به دروغ به ابن ابی شیبه نسبت دادند که از قول او صادر شده باشد .
در ابتدای برنامه چند کلیپ مختصر را پخش می کنیم و در ادامه استاد یزدانی عزیز توضیح خواهند داد .
کلیپ 1 ) :
آقای میم الف ، کارشناس وهابی :
روایتی که میگویند ضعیف است ، درست است این جا دو روایت است به همین مفهوم و به همین معنا که یکی از آن ها صحیح است و دیگری ضعیف است . متن یک متن است . همان روایتی که ضعیف است را ذکر می کند که محمد بن عبد الوهاب آورده . این روایت به خاطر این که از علی بن الحسین است ، ذکر می کند که در نزد اهل سنت ضعیف است ؛ اما با همین موضوع و همین مطلب ، حدیث صحیح هم هست که روایت دومی است که در کتاب ذکر شده .
این هم کتاب توحید است ، محمد بن عبد الوهاب تمیمی ، صفحه 160 ، باب ما جاء فی حمایۀ المصطفی ، در این جا این مطلب آمده : لا تجعلوا بيوتكم قبوراً ، ولا تجعلوا قبري عيداً ، وصلوا عليَّ ، فإن صلاتكم تبلغني حيث كنتم ‘ رواه أبو داود بإسناد حسن ، رواته ثقات .
روايت اول كاملا صحيح است و رواتش هم ثقات است . روايت دوم در این جا که دقیقا همان مطلب است با کمی چیز ، که در پاورقی می گوید : مصنف ابی شیبه این روایت را ذکر کرده که ضعیف است ، گرچه در کتب دیگری هم ذکرشده .
اما یکی در این جا تلبیس کرد و دروغ گفت . در این جا دو روایت آمده که یکی صحیح است و دیگری ضعیف است .
مجری :
می خواستند از تدلیس خودشان دفاع کنند ،مجبور شدند یک دروغ دیگر هم بگویند . آقای عبد القدوس دهقان که تا این لحظه به مطالبی که در برنامه های چالش مطرح شده ،هیچ پاسخی را نداده اند . از جمله در برنامه های استاد یزدانی عزیز .
اما ما در تاریخ 25 دی ماه در برنامه چالش شنبه شب بود که به موضوع شدالرحال از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) و هم چنین روایاتی که همین آقایان در برنامه خود آورده بودند و به آن استدلال کرده بودد ، پرداختیم و خیلی جالب بود که دو روایت از کتاب التوحید آوردند و به هر دو هم استدلال کردند ،همان طور که خود محمد بن عبد الوهاب هم به هر دو روایت استدلال کرده بود و هیچ اشاره ای هم به صحیح بودن یا ضعیف بودن آن نکرده است . فقط در انتهای روایت اول گفته رجال این روایت ثقه هستند. ما آن روایت اول را در قالب یک کلیپ جداگانه پخش کردیم که این یک دروغ از آقای میم الف می شود . بنده حتی یادداشت کردم که کلیپ چهار از هشت کلیپی که در این تاریخ در برنامه چالش پخش کردیم ، دقیقا همان روایتی بود که گفتند ما تدلیس کردیم و پخش نکردیم و در مورد آن صحبت نکردیم . اتفاقا استاد یزدانی عزیز در مورد آن مفصل توضیح دادند و نقد و بررسی آن انجام شد و کلیپ پنجم هم همان روایتی بود که الان هم دیدیم که آقای دهقان به آن استدلال کرده بود . خود آقای میم الف هم مجبور شد اعتراف کند که ضعیف است .
استاد یزدانی ! اشکال ما این است که این ها به همین روایت ضعیف هم استدلال کردند. خود همین روایت ، آقای دهقان گفت : امام سجاد هم وهابی بوده . آقای میم الف هم گفت این حدیث ، یک حدیث طلایی است . چون از جد و آبائه نقل کرده و می خواستند بگویند که روایت صحیح است و طبق این روایت ، امام سجاد (علیه السلام) هم همان عقیده محمد بن عبد الوهاب را داشته . اما دیدیم که مجبور شدند بگویند روایت ضعیف است .
استاد یزدانی :
ایشان دو روایت را از این باب آوردند و بحث کردند . کتاب التوحید ، صفحه 70 ، باب اول :
باب ما جاء فی حماية المصطفي ’ جناب التوحيد وسده كل طريق يوصل الي الشرك .
عن أبي هريرة رضي الله عنه قال : قال رسولُ الله e : ‘ لا تجعلوا بيوتكم قبوراً ، ولا تجعلوا قبري عيداً ، وصلوا عليَّ ،.
روایت اول از ابوهریره است که ما مفصل این روایت را توضیح دادیم که این روایت هیچ ارتباطی به شد الرحال ندارد . اگر راست می گویید ثابت کنید که روایت چه ارتباطی به شد الرحال دارد . که گفتند سند روایت صحیح است . به هر حال خیلی اهمیت ندارد . این ها روایت دوم را آوردند تا ثابت کنند نظر امام علی بن الحسین (علیهم السلام) مثل نظر محمد بن عبد الوهاب است . در صورتی که سند روایت کاملا ضعیف است و صحت روایت را نمی توانند ثابت کنند . همان طور که خود محقق در پاورقی تصریح کرده :
هذا حديث ضعيف .
این روایت ضعیف است .
محمد بن عبد الوهاب ، التوحید ، ص 70 ، باب اول
وقتی روایت ضعیف باشد ،نمی توانند ثابت کنند که نظر امام سجاد (علیه السلام) هم مخالف نظر شیعه امروزی است که شد الرحال را جایز می داند . یک روایت ضعیف هم از کتاب های شیعه خواندند که خیلی ضعیف بود و اصلا ارزش بحث را نداشت که ما همان جا جواب دادیم . اما این آقا می گوید : چون روایت اول صحیح است ،پس این روایت هم معتبر است . در صورتی که این طور نیست . روایت اول به نظر شما صحیح باشد ؛ اما این روایت نظر امام سجاد (علیه السلام) را ثابت نمی کند . اگر شما روایتی پیدا کردید که آن حضرت با ابوهریره هم نظر باشد ، ما در خدمت شما هستیم ؛ اما این روایت به هیچ وجه چنین چیزی را ثابت نمی کند .
مجری :
روایت اول را هم نقد و بررسی کاملی انجام دادیم و حتی سؤال هم مطرح کردیم که آقای عبد القدوس دهقان متأسفانه تا الان پاسخی ندادند .
استاد یزدانی :
خودشان جرأت پاسخ دادن ندارند و یک انسان هتاک و بی ادب را می فرستد . روز به روز چپیه اش پایین تر می آید و آرام آرام باید صورت خود را هم بپوشاند . ایشان مرد بحث کردن نیست .
مجری :
پیشنهاد ما این است که اگر آقای عبد القدوس دهقان میترسد ، یک صدا و تصویری از خود ضبط کنند ، بهتر از این است که یک فرد هتاک و بی ادب را بفرستند که باعث شود در پاسخ به سؤال ما مجبور به دروغ گفتن شود .
کلیپ بعدی ادعای دیگری را مطرح کردند که با هم می بینیم .
کلیپ 2 ) :
عبد القدوس دهقان ، کارشناس وهابی :
از علی بن الحسین رضی الله عنه امام سجاد ، أنه رأى رجلا يجيء إلى فُرجة كانت عند قبر النبي e ،این روایت در مصنف ابن ابی شیبه آمده . جالب است که مصنف ابن ابی شیبه بعد از این که روایت را در جلد 2 ، صفحه 268 ، یک نکته جالب دارد ، ولکن الشیعه الامامیه وبعض المتصوفه بنوا المساجد فی قبور الصالحین وهم ینذرون لها النذور ویشدون الیها الرحال .
استاد یزدانی :
نشان بدهید که ابن ابی شیبه چنین جمله ای را نقل کرده باشد یا جایی گفته باشد . در کتاب مصنف ابن ابی شیبه چنین جمله ای وجود ندارد ، مگر این که محققی در پاورقی گفته باشد .
مجری :
این کلیپ را که با هم دیدیم ، خود آقای میم الف پخش کردند یعنی همه چیز هایی که ما در این جا گفتیم پخش شد ؛ اما ایشان بر خلاف این که همه سخنان استاد یزدانی را پخش کردند ؛ ولی نادیده گرفتند . ما گفتیم عبد القدوس دهقان مطلبی را می آورد و به ابن ابی شیبه نسبت می دهد که استاد یزدانی عزیز توضیح خواهند داد ؛ اما چنین عبارتی از قول آقای ابن ابی شیبه وجود ندارد .
استاد یزدانی :
آقای عبد القدوس دهقان دروغی را به آقای ابن ابی شیبه نسبت دادند . بنده عین عبارت ایشان را که بعد از خواندن روایت گفتند ، تایپ کردم تا همه بینندگان عزیز ببینند .
وجالب است که در مصنف ابن ابی شیبه بعد از این که این روایت را ذکر کرده بود در جلد 2 ، صفحه 268 ، یک نکته ی جالب رو داره و میگه …
در این جا نگفتند که محقق می گوید یا معلق می گوید یا یک وهابی معاصر گفته . حرفی که از ایشان فهمیده می شود این است که ابن ابی شیبه این مطلب را گفته . ما هم گفتیم که شاید محقق گفته باشد . شما بگویید که این حرف را کدام محقق گفته . اصلا حرف یک محقق وهابی چه ارزشی دارد .
ما سؤال کردیم اگر ابن ابی شیبه نگفته ،کدام محقق گفته . شما این محقق را پیدا نکردید ، بلکه یک محقق وهابی را پیدا کردید که هیچ فایده ای به حال شما نداشت .
مجری :
سؤال ما این بود که از قول خود ابن ابی شیبه این مطلب را بیاورید ، اما این که از چه کسی این مطلب را آوردند ، در کلیپ بعدی مشخص می شود .
کلیپ 3 ) :
آقای میم الف ، کارشناس وهابی :
دوستان عزیز ! این کتاب مصنف فی الاحادیث والآثار للحافظ عبد الله بن محمد بن ابی شیبه الکوفی متوفای 235 ، المجلد الثانی ، چاپ دار الفکر که با تعلیق استاد سعید لهام است . در این کتاب صفحه 268 ، مطلب 211 فی الصلاه عند قبر النبی واتیانه ، لاَ تَتَّخِذُوا قَبْرِي عِيدًا وَلاَ بُيُوتَكُمْ قُبُورًا وَصَلُّوا عَلَيَّ فإن صَلَاتَكُمْ تَبْلُغُنِي حيث ما ( ( ( ثما ) ) ) كُنْتُمْ . بعد از ذکر این حدیث در پاورقی آمده : ای لا تفعلوا ما فعله الیهود والنصاری ، معلق می گوید : آن چیزی که یهود و نصاری انجام میدهند ، شما انجام ندهید . ولکن الشیعه الامامیه وبعض المتصوفه ، بعضی از متصوفه ، بنوا المساجد فی قبور الصالحین ، مساجدی را را بالای قبور صالحین ساختند وهم ینذرون لها النذور ، نذر و نیاز به آن ها می کنند ویشدون الیها الرحال و به طرف آن ها سفر می کنند . ویقیمون الاعیاد عندها و یتبرکون ویتمسحون بها ، که در آن جا تبرک میکنند و آن ها را مسح می کنند .
مجری :
ما این مطلب را از خود ابن ابی شیبه خواستیم . خودمان هم گفتیم امکان دارد محققی این مطلب را گفته باشد . اما آقای دهقان این مطلب را از خود ابن ابی شیبه خواندند و هیچ اشاره ای به محقق نکردند این عید تدلیس است و خیلی خیلی فرق دارد که ابن ابی شیبه این حرف را بزند یا یک محقق وهابی گفته باشد . خود آقای میم الف هم فکر کردند خیلی زرنگ هستند که از قول محقق و معلق آوردند . اما آن چیزی که ما از آقای عبد القدوس دهقان پخش و صحبت کردیم با آن چیزی که به صاحب کتاب نسبت می دهند ، خیلی فرق می کند .
استاد یزدانی :
خدا رو شکر که مشخص شد ، حرف ابن ابی شیبه نیست . چون اصلا قابل باور نیست که در زمان ابن ابی شیبه چنین کلامی باشد و ابن ابی شیبه مخالف شد الرحال باشد . چنین چیزی نیست و معلوم می شود آقای عبد القدوس دهقان یا دروغ میگوید یا تدلیس کردند . یا واقعا می دانست که این نظر ، نظر محقق است و به نظر ابن ابی شیبه چسباند یا این که هدفش تدلیس بود . یا این که فرق بین محقق و مؤلف را نمی دانستند . اگر آن روز این کتاب را داشتند ، حتما از روی کتاب نشان می دادند که در آن صورت هم فایده ای نداشت . این نشان می دهد که مطلب را در یکی از سایت ها دیده که آن سایت بین پاورقی و متن فرقی نگذاشته بود . از آن جا دیده و فکر کرده ابن ابی شیبه گفته . ما گفتیم در هیچ کدام از نسخه های مصنف ابن ابی شیبه چنین چیزی نیست . بعد مشخص شد که سخن محقق را نقل کرده یا این که تدلیس کرده یا دروغ گفته .
به هر حال هر چه هست ، خود آقای عبد القدوس بگویند . این قدر اهل فرار نباشند و خود را مخفی نکند . ادعای بحث و مناظره کردید ، ما هم در خدمت شما هستیم .
مجری :
این سه کلیپ از وضعیت آقای عبد القدوس دهقان بود که با هم دیدیم . اما کلیپ بعدی که موضوع اصلی برنامه است را با هم می بینیم و توضیحات آن را هم بعد کلیپ می شنویم .
کلیپ 4 ) :
بیننده :
این که ابن تیمیه گفته شافعی حرامزاده است ، خیلی واضح است ؛ چون می گوید : اگر کسی در نسب کسی اشکال وارد می کند ، یعنی چه ؟
میم الف ، کارشناس وهابی :
آقای محترم ! ابن تیمیه این حرف را زده . شما اصلا از اصل موضوع خبر ندارید . ابوالقاسمی ادعا کرد بعضی از مالکی ها گفتند . علمای مالکی نگفتند ، بعضی از مالکی ها گفتند .
بیننده :
گفتند : فکثیر ، این جا نگفته بعضی از مالکی ها .
میم الف :
حالا کثیر باشد . چه گفتند ؟ گفتند : ایشان قریشی نیستند . کجا گفتند : شافعی حرامزاده است .
بیننده :
من آدرس می دهم شما نشان دهید . در کتاب الرد علی السبکی فی مسأله الطلاق آمده : فکثیر من الحنفیۀ والمالکیۀ کانوا …
میم الف :
شما گفتید : ابن تیمیه گفته .
بیننده :
ابن تیمیه از کثیری از حنفی ها نقل می کند .
میم الف :
شما گفتید ابن تیمیه گفته شافعی حرامزاده است .
بیننده :
من منظورم همین بود که ابن تیمیه از قول کثیری از حنابله نقل کرده .
میم الف :
شما غلط کردید که دروغ گفتید . اول از بینندگان معذرت خواهی کنید از دروغی که گفتید .
بیننده :
من دروغی نگفتم .
میم الف :
دروغ گفتید که ابن تیمیه گفته .
بیننده :
منظورم این بود که ابن تیمیه نقل کرده .
میم الف :
اگر معذرت خواهی نکنید ،من قطع می کنم .
بیننده :
من معذرت می خواهم . ببخشید اشتباه کردم .
میم الف :
آفرین اشتباه کردید ابن تیمیه نگفته بود .
بیننده :
من متن را می خوانم که می گوید : فكثيرا من الحنفية والمالكية طعنوا الشافعي في نسبه . در نسبش طعن کرده اند یعنی معلوم نیست که پدرش کیست .
میم الف :
معلوم نیست پدرش چه کسی است ، نه ، در قضیه این که معلوم نیست قریشی بوده یا نبوده است . در کجا گفته : پدرش مشخص نیست .
بیننده :
وقتی می گویند : معلوم نیست نسب فلان شخص کیست یعنی چه ؟ یعنی معلوم نیست که پدرش چه کسی هست ؟
میم الف :
هر بچه کوچک اهل سنتی هم می فهمد که قضیه نسب ایشان به قریش بوده ، قضیه پدرشان نبوده .
بیننده :
شما که می گویید قرشی بوده ، از کجا می گویید ؟
میم الف :
این یک واقعیت است . کسانی آمدند و به خاطر تعصبی که به مذهب مالکی داشتند ، گفتند : ایشان قریشی نیست . ببینید آقای محترم ! الان کسی به شما بگوید شما ایرانی نیستید . این طعن در نسب شما هست یا نیست ؟
بیننده :
اگر می گفت شافعی ایرانی و قرشی نیست ، علتش را هم می گفت .
میم الف :
قضیه واضح تر از آن است که شما بخواهید در این جا تلبیس کنید . کسی به شما بگوید ایرانی نیستید ، طعن در نسب شما هست یا نیست ؟ طعن در نسب به این معنی است که یک نفر را نسبت به یک قبیله و یک کشور و به یک قوم دادن ، را به او طعن وارد کند . فرق بین ولد الزنا و طعن در نسب را بفهم.
بیننده :
ابن تیمیه از تعداد زیادی از حنفیه نقل کرده که گفتند : شافعی حرامزاده است .
میم الف :
پس ابن تیمیه نگفته . فقط گفته فلان و فلان گفتند ، اما ابن تیمیه آن را رد کرده . ولی تو که این دروغ را به ابن تیمیه نسبت دادی ، چرا معذرت نمی خواهید .
بیننده :
بسیاری از حنفیه این حرف را زدند ، حال شما چه کار می کنید ؟
میم الف :
آقای محترم ! شما می گویید ابن تیمیه گفته شافعی حرامزاده بوده . در کجا ابن تیمیه این حرف را زده .
بیننده :
می گوید : در نسبش اشکال است .
میم الف :
چه کسی و در کجا گفته است ؟ متن عربی آن را بخوانید .
بیننده :
فكثيرا من الحنفية والمالكية طعنوا في الشافعي في نسبه وعلمه وعدالته ، هم در علم و هم نسب و هم عدالتش طعن وارد کردند . این مطلب در کتاب الرد علی السبکی فی مسأله التعلیق الطلاق ، جلد 2 ، صفحه 832 .
میم الف :
بعد از آن را بخوان . مطلبی که ابن تیمیه بر آن ردیه می زند را هم بخوان . چرا می ترسی ، مطلب را بخوان . احمد از اهواز ! من توی خبیث را می شناسم . تو الان گفتی ابن تیمیه می گوید . بعد گفتی ابن تیمیه از کثیر از احناف و مالکی ها نقل کرده . پس حرف ، حرف ابن تیمیه نیست ؟
بیننده :
نخیر .
میم الف :
پس غلط کردی که گفتی حرف ابن تیمیه است .
بیننده :
این حرف را ابن تیمیه در کتابش نقل کرده .
میم الف :
این حرف را آورده ؛ اما آن را رد کرده . بعد از آن را بخوان .
بیننده :
شما کتاب را دارید ، از روی کتاب بیاورید .
میم الف :
من اصلا مطلب را نشان نمی دهم تا دروغگویی شما خبیث ها را به همه نشان دهم . تو که من را می شناسی . ادامه مطلب را بخوان .
بیننده :
مگر نمی خواهید دروغ من را نشان بدهید . مرد باشید و نشان دهید .
میم الف :
من نشان می دهم . شما ادامه مطلب را بخوانید .
بیننده :
الان نشان بدهید .
میم الف :
شما چرا می ترسید و نمی خوانید . اولا ، گفتید ابن تیمیه گفته ، درحالی که نگفته بود و ابن تیمیه فقط قول کثیری از حنفی و مالکی را نقل می کند . این را هم قبول کردیم . ابن تیمیه این مطلب را رد کرده ، آن را بخوانید .
بیننده :
شما چرا نشان نمی دهید ؟ انصافا از چه چیزی می ترسید .
میم الف :
شما چرا ادامه اش را نمی خوانید ؟
بیننده :
مطلب را شما نشان بدهید .
میم الف :
من شما خبیث ها را می شناسم . ابن تیمیه رأی و نظر این ها را نقل می کند و بعد آن را رد می کند .
مجری :
کلیپ خیلی جالبی بود که این آقای میم الف جرأت نکردند آن را نشان بدهند . اگر واقعا ادعا دارید که ابن تیمیه آورده و شدیدا رد کرده ، شما عبارت را بخوانید و دروغ آن بیننده را ثابت کنید .
استاد یزدانی ! جالب بود که ایشان گفتند استاد ابوالقاسمی گفتند : بعضی از مالکی این حرف را زدند که بیننده در آن جا یک ردیه علمی زدند و گفتند : بعضی از مالکی نیست ؛ بلکه بسیاری از حنفی ها و مالکی ها این حرف را زدند . برای ایشان خیلی سخت بود که قبول کنند بسیاری از حنفی ها و مالکی ها این حرف را بیان کردند ؛ حتی تا اواخر کلیپ جرأت بیان این که حنفی ها هم بودند را نداشت ؛ چون مدعی است که حنفی است .
استاد یزدانی ! توضیح این مطلب و این که منظور از طعن در نسب چیست ؟
استاد یزدانی :
این بحث بسیار مهمی است که توهین ابن تیمیه به شافعی می کند و از زبان کثیری از حنفی ها و مالکی ها نقل می کند که کثیری از حنفی ها و مالکی ها در نسب شافعی طعن وارد کردند . ما به صورت مفصل نشان خواهیم داد که طعن در نسب به چه معنا است و چه گناهی دارد ؟
کتاب الرد علی السبکی فی مسأله تعلیق الطلاق ، تألیف ابن تیمیه حرانی ، باتحقیق عبد الله بن محمد المزروع و بکر بن عبد الله بن ابوزید ، چاپ دار عالم الفوائد ، جلد 2 ، صفحه 267 :
فطائفة لا تعد خلاف الشافعي خلافا كالقاضي اسماعيل بن اسحاق وغيره ، وطائفة لاتعد خلاف ابي حنيفة خلافا ، كاكثر اهل الحديث وطائفة تقول كان ينبغي لمالك ان يسكت كما قال محمد بن الحسن وغيره الي امور اخري يطول وصفها .
طائفه ای از علما اصلا خلاف شافعی را خلاف حساب نمی کردند .
یعنی اگر جایی بحث در مورد اجماع علمای اهل سنت بود که شافعی خلاف آن را گفته بود ، حساب نمی کردند . اصلا شافعی را عالم و فقه حساب نمی کردند .
مثل قاضی اسماعیل بن اسحاق و دیگران و طائفه ای بودند که خلاف ابوحنیفه را خلاف حساب نمی کردند . مثل اکثر اهل حدیث ( احمد بن حنبل و بقیه ) و طائفه ای دیگر می گفتند : اصلا مالک نباید حرف بزند و باید ساکت باشد . مثل محمد بن حسن شیبانی شاگرد آقای ابوحنیفه و دیگران که حرف در این باره زیاد است .
ابن تیمیه حرانی ،الرد علی السبکی فی مسأله تعلیق الطلاق ، باتحقیق عبد الله بن محمد المزروع و بکر بن عبد الله بن ابوزید ، چاپ دار عالم الفوائد ، ج 2 ،ص 267
در صفحه 836 این مطلب جالب را نقل می کند :
فكثير من الحنفية والمالكية طعنوا في الشافعي في نسبه وعلمه وعدالته وقالوا : لا يعتد به في الاجماع ، وذكروا لذلك شبها ،ومنهم من هو عظيم عند المسلمين مثل القاضي اسماعيل بن اسحاق كان يقول : لا يعتد بخلاف الشافعي . واكثر اهل الحديث طعنوا في ابي حنيفة واصحاب طعنا مشهورا امتلأت به الكتب وبلغ الامر بهم الي انهم لم يرووا عنهم في كتب الحديث شيئا فلاذكر لهم في الصحيحين والسنن .
بسیاری از حنفی ها و مالکی ها در نسب و علمش و عدالتش طعن زدند . و گفتند : در اجماع به نظر آقای شافعی نباید اعتنا کرد .
بحث ما در این است که ابن تیمیه به بسیاری از حنفی ها و مالکی تهمت می زند که این ها در نسب شافعی طعن وارد می کنند .
مجری :
حتی بنده می خواهم بگویم طعن در علم و عدالت شدیدتر از طعن در نسب است که در این صورت شافعی نه عالم است و نه عادل است .
استاد یزدانی :
یعنی همه این هایی که پیرو شافعی هستند ، از یک انسان جاهل پیروی می کنند . در این جا دو راه بیشتر وجود ندارد یا این که ابن تیمیه راست گفته که کار خیلی بدی است ؛ چون در روایات فراوانی از اهل سنت داریم که طعن در نسب کفر است . یا این که ابن تیمیه دروغ گفته . این که دروغ می گوید ، خیلی واضح و آشکار است ؛ چون بنده در کتاب های اهل سنت گشتم که یک نفر حنفی یا مالکی را پیدا کنم که در نسب شافعی طعن زده باشد . اما پیدا نکردم . آقایان اگر سراغ دارند ، نام ببرند .
قطعا ابن تیمیه دروغ می گوید و قصد او این بوده که چون می دانسته طعن در نسب کفر است ، از طرف دیگر می گوید بسیاری از حنفی ها و مالکی ها در نسب شافعی طعن وارد می کنند ، پس آن ها کافر هستند . بنده فکر می کنم از یک طرف هدف ابن تیمیه تکفیر حنفی ها و مالکی ها است و از طرف دیگر ، طعن وارد کردن به نسب شافعی است که اصلا شافعی به حساب نمی آمد .
ابن تیمیه در ادامه مطلبش می گوید :
شبهاتی را هم در این باره ذکر کردند .
ایشان اصرار داشته که ادامه مطلب را بخوانید که ابن تیمیه این را رد کرده ، اما ما چنین مطلبی را در ادامه نمی بینیم .
بعضی از افراد که در نزد مسلمین از جایگاه بالایی برخوردار بودند ، مثل قاضی اسماعیل بن اسحاق می گفت : اصلا خلاف شافعی به حساب نمی آید و ارزش ندارد .
سخن و نظر و فتوای شافعی ارزش این که به اجماع ضرر بزند ، ندارد .
بسیاری از اهل حدیث به ابوحنیفه و اصحاب او طعن می زدند . طعن مشهوری که کتاب ها را پر کرده . کار به جایی رسیده بود که آن ها حدیثی از ابوحنیفه و اصحاب او ، نقل نمی کردند . به همین دلیل است در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن اهل سنت ، روایتی از آن ها نیست .
ابن تیمیه حرانی ،الرد علی السبکی فی مسأله تعلیق الطلاق ، باتحقیق عبد الله بن محمد المزروع و بکر بن عبد الله بن ابوزید ، چاپ دار عالم الفوائد ، ج 2 ،ص 836
شاید این به حقیقت نزدیک باشد که چرا بخاری حتی یک روایت از ابوحنیفه نقل نکرده است ؟ چرا مسلم و بقیه کتب های حدیثی روایتی از او نقل نکرده است ؟
بحث ما در این است ابن تیمیه به دروغ می گوید : بسیاری از حنفی ها و مالکی ها در نسب شافعی طعن وارد می کردند و او را اصلا عالم و عادل نمی دانستند .
اما بحث این که طعن در نسب چه حکم و چه معنای دارد را نشان می دهم .
کتاب التوحید ، تألیف محمد بن عبدالوهاب ، با تحقیق ابومالک الریاشی ، چاپ مکتبه عباد الرحمن ، باب 35 باب من الایمان بالله ، الصبر علی اقدار ، صفحه 103 :
وفي صحيح المسلم : عن ابي هريرة : ان رسول الله ’ قال : اثنتان في الناس هما بهم الكفر : الطعن في الانساب ، والنياحة علي الميت .
در صحیح مسلم از ابو هریره از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند : دو چیز است که اگر در مردم باشد ، سبب کفر آن ها می شود . یکی ، طعن در نسب و دیگر نوحه خواندن بر میت .
محمد بن عبدالوهاب ، کتاب التوحید ، با تحقیق ابومالک الریاشی ، چاپ مکتبه عباد الرحمن ، باب 35 باب من الایمان بالله ، الصبر علی اقدار ، ص 103
البته این کفر ، کفر اصغر است . طعن در نسب مثلا ما بگوییم فلانی در نسبش مشکل دارد یا مثلا فلانی پسر فلانی نیست .
پس هر کس طعن در نسب کسی وارد کند ، کافر است . کثیر من المالکیه والحنفیه در نسب آقای شافعی طعن وارد کردند . پس اگر ابن تیمیه راست گفته باشد ، این کثیری از مالکی ها و حنفی ها ، کافر هستند .
اما معنای طعن در نسب چیست ؟ در حاشیه کتاب التوحید ، تألیف عاصمی نجدی (از وهابی های بسیار پلید ) متوفای 1392 ، صفحه 230 :
والطعن في الانساب
در پاورقی توضیح می دهد :
اي الوقوع فيها التنقص والعيب وقصد الذم والحط من الرتبة كليس فلان من ذرية فلان او آل فلان قدحا .
یعنی کسی را کوچک بشمارد یا عیبی را در نسب کسی وارد کند و او را از رتبه ای که هست ، پایین تر بیاورد . مثلا بگوید فلانی پسر فلانی نیست . یا پسر فلانی ، از آل فلانی نیست .
عاصمی نجدی ،حاشیه کتاب التوحید ، متوفای 1392 ، ص 230
این آقای پلید می گفت : عده ای گفتند : شافعی از قریش نیست . پس در این صورت طعن در نسب زده اند و کافر شدند . در این صورت فرقی نمی کند که بگویند شافعی پسر فلانی نیست یعنی زنا زاده است یا بگویند شافعی از قبیله قریش نیست که در آن صورت اجدادش زنا زاده بودند ، طبق روایتی که محمد بن عبد الوهاب در کتاب التوحید خود نقل کرده ، کفر است .
این یک معنا که محمد بن عبد الوهاب بیان کرده بود . اما یک نمونه دیگر از نوادگان محمد بن عبد الوهاب ، در کتاب التوضیح عن توحید الاخلاق فی جواب اهل العراق ،تألیف سلیمان بن عبد الله بن شیخ محمد بن عبد الوهاب ، چاپ دار الطیبه ، صفحه 182 :
واما الطعن في الانساب فهو نسبة الرجل لغير ابيه ينفونه عنه وهذا الرجل مطعون في نسبه مقذوفة امه.
طعن در نسب یعنی فلانی پسر پدرش نیست . اگر کسی طعن در نسب کسی وارد کند ، او مطعون در نسبش می شود و به مادرش اتهام زنا زدند .
سلیمان بن عبد الله بن شیخ محمد بن عبد الوهاب ،التوضیح عن توحید الاخلاق فی جواب اهل العراق ، چاپ دار الطیبه ، ص 182
پس طبق ترجمه ای که نواده محمد بن عبد الوهاب بیان می کند ، مالکی ها و حنفی هایی که طعن در نسب شافعی وارد کرده ، اتهام زنا به مادرش زدند .
باز در کتاب تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید ، تألیف سلیمان بن محمد بن عبد الوهاب ، با تحقیق اسامه بن عطا بن عثمان العتیبی ، جلد اول ، چاپ دار الصمیعی عربستان ، صفحه 803 :
قوله : الطعن في الانساب اي : الوقوع فيها بالذم والعيب او يقدح في نسب احد من الناس فيقول : ليس هو من ذرية فلان او يعيره بما في آبائه من المطاعن .
طعن در انساب یعنی نسب فلانی را مذمت کنند و بر آن عیب بگذارند . یا در نسب شخصی اشکال بگیرند و بگویند : او پسر فلانی نیست یا نسبت به اجدادش طعن وارد کنند .
سلیمان بن محمد بن عبد الوهاب ،تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید ، با تحقیق اسامه بن عطا بن عثمان العتیبی ، ج اول ، چاپ دار الصمیعی عربستان ، ص 803 :
ابن عثیمن در کتاب القول المفید علی کتاب التوحید ، جلد 2 ، چاپ دار العاصمه عربستان ، صفحه 121 :
قوله : الطعن بالانساب :
والانساب جمع نسب ، وهو اصل الانسان وقرابته فيطعن في نسبه كأن يقول : انت ابن الدباغ او انت ابن مقطعة البظور ، وهو شيء في فرج المرأة يقطع عند ختان النساء .
انساب جمع نسب است به این معنی که در اصالت و قرابت انسان طعن وارد کنند . مثلا بگویند تو فرزند دباغ هستی …..
ابن عثیمن در کتاب القول المفید علی کتاب التوحید ، ج 2 ، چاپ دار العاصمه عربستان ، ص 121
من دیگر نمی توانم ادامه مطلب را بخوانم . این آقای هتاک و بی ادب باید بخواند ؛ چون برای او این مسائل عادی است . فرض کنید طبق گفته ابن تیمیه ،کثیری از احناف و مالکی ها چنین حرفی را زده باشند . قطعا دروغ است . شما هیچ حنفی و هیچ مالکی را در طول تاریخ پیدا نمی کنید که چنین طعنی به شافعی زده باشد . این دروغی است که ابن تیمیه کذاب بیان می کند و کذاب بودن ابن تیمیه را بیشتر ثابت می کند .
القرعاوی یکی دیگر از وهابی های معاصر در کتاب الجدید فی شرح کتاب التوحید ، چاپ مکتبه السوادی عربستان ، صفحه 270 :
الطعن في الانساب : اي القدح في نسب الشخص وتعبيره بما في آبائه من المطاعن .
طعن در نسب این است که نسبت اشکال دارد . یعنی این که یا زنا زاده هست یا اولاد حیض هست یا این که اجدادت این طور بودند یا این که از فلان قبیله نیست خود را به آن قبیله چسبانده .
در صفحه بعد ادامه می دهد :
لما كان الإسلام مبطلا لجميع عادات الجاهلية التي لا تنسجم مع مبادئ الإسلام الراقية ، أخبر النبي صلى الله عليه وسلم في هذا الحديث أن الطعن في النسب والنياحة على الميت هما من خصال الكفر التي ستبقى في هذه الأمة ، وذلك في معرض التحذير منها لما في هاتين الخصلتين من الشرور العامة والخاصة ، فالطعن في النسب جرح لشعور الآخرين وتعال عليهم بدون مبرر .
در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) است کسی طعن در نسب بزند و بر میت خود نوحه خوانی کند ، کفری است که در این امت باقی مانده .
القرعاوی ، الجدید فی شرح کتاب التوحید ، چاپ مکتبه السوادی عربستان ، ص 270
آقای مقبل هادی الوادعی در کتاب تحفۀ المجیب علی اسئله الحاضر والغریب ، صفحه 41 می گوید:
فلا يجوز لاحد ان يطعن في نسب احد ويقول : انت لست من بيت القاسم فان كان عندك دليل مثل الشمس انه ليس من بيت القاسم قلته والا فلا يجوز لانك ترتكب كبيرة .
جایز نیست کسی در نسب دیگری ، طعن بزند . مثل این که بگوید : تو از قبیله قاسم نیستی . اگر دلیلی به روشنی خورشید داشتی که از قبیله قاسم نیستی ، بگو . وگرنه جایز نیست ؛ چون تو مرتکب گناه کبیره شدی .
مقبل هادی الوادعی ، تحفۀ المجیب علی اسئله الحاضر والغریب ، ص 41
صالح بن عبد العزیز آل الشیخ هم در کتاب التمهید لشرح کتاب التوحید ، چاپ دار التوحید همین مطلب را بیان می کند . آقای صالح بن فوزان در کتاب الملخص فی شرح کتاب التوحید هم همین حرف ها را زده است که فرصت خواندن همه آن ها نیست . از این گذشته ، شرح عقیده طحاویه ، تألیف بن جبرین هم همین را می گوید :
الطعن في النسب انما هو عيب الانسان والطعن في نسبه بانه ليس ابن فلان او ليس من آل فلان وهو ذنب لا يصل الي الكفر الذي يخرج من الملة .
طعن در نسب به این معنا است که بگویند او پسر فلانی نیست یا این که از فلان قبیله نیست .
این که گفتند : شافعی از قریش نیست ، طعن در انساب است و طعن در انساب ،کفر است .
البته آن کفری که از ملت خارج می شود ، نیست ؛ بلکه کفر اصغر است .
یعنی نجس نمی کند .
بن جبرین ، شرح عقیده الطحاویه
باز در جای دیگری از این کتاب همین مطلب را می گوید . شرح کتاب التوحید الحازمی دقیقا همین مطلب را می گوید :
فالطعن في الانساب كقوله : فلان ليس من ذرية فلان هذا طعن فيه . او ليس من آل فلان …
الحازمی ، شرح کتاب التوحید
همه این ها طعن در نسب است و طعن در نسب از دیدگاه روایاتی که محمد بن عبدالوهاب و شارحینش نقل کرده اند ،کفر می باشد .
بنابراین آقای ابن تیمیه از کثیری از حنفی ها و مالکی ها نقل کرد که این ها به نسب شافعی طعن می زدند . طعن در نسب هم یعنی تو پسر فلانی نیستی یا از آل فلانی نیستی و خود را به آن آل و قبیله می چسباند . درحقیقت این که فلانی حلالزاده نیست . طعن در نسب هم در روایتی که محمد بن عبدالوهاب نقل کرده بود ، کفر است . پس دراین جا یا ابن تیمیه راست گفته که در این صورت به ما نشان دهید که در کدام یک از کتاب های احناف و مالکی ها آمده که شافعی حلال زاده نبوده ؟ بنده هر چقدر جستجو کردم ، چنین مطلبی را پیدا نکردم . شاید این ها پیدا کردند . یا این که ابن تیمیه دروغ گفته و قصدش فقط این بوده که حنفی ها و مالکی ها را با این تهمت تفکیر کند و از طرف دیگر طعنی هم به شافعی زده باشد .
مجری :
این هم از قول بسیار زشت ابن تیمیه بود که اگر ما قبول کنیم این راست است ، مشکلات اساسی پیش می آید . چون شافعی ، امام و رئیس یک مذهب است . اگر قرار باشد ما او را نه عالم و نه عادل و حلال زاده بدانیم ، مشکلات زیادی به وجود می آید. اگر درست هم نباشد ، همان چیزی را که ما بارها گفته ایم ، ثابت می شود که ابن تیمیه یک فرد کذاب و دروغگو است .
تماس بینندگان
بیننده : آقای معزز از لرستان ـ شیعه
همه مسلمانان شیعه و سنی می دانیم که اگر این کارشناسان وهابی صحبتی در شبکه های خود می کنند ، فقط حرف هایی را می زنند که به نفع خودشان است . همیشه هم از احادیث علمای وهابی معاصر خود استفاده می کنند . از کتاب های علمای قدیم اهل سنت استفاده نمی کنند ؛ چون آن ها این مسائل را در کتاب های خود مطرح نکردند . ابن تیمیه هم کسی است که از طرف علمای اهل سنت رانده شدند و قصد او تکفیر بقیه مسلمانان است .
الحمد لله رب العالمین برنامه های شبکه ولایت کاری کرده اند که شیعه و سنی واقع بینانه صحبت می کنند و این باعث خرسندی و خوشحالی ما است .
بیننده : آقای فرهمند از شیراز ـ شیعه
برای بنده جالب است که آقای میم الف از این همه توهینی که آقای ملازاده نسبت به او کرد ، هیچ پاسخی نداد ؛ اما تا یک مطلبی علیه ابن تیمیه می شنوند این همه داغ می کنند .
نکته دوم این که به نظر من اصلا این ها لیاقت ندارند که در مورد شان صحبت شود .
بیننده : علی از تهران ـ اهل سنت
بنده می خواستم از استاد یزدانی نظر شیعه را در مورد نسب شافعی بیان کنند .
مجری :
نظر شما در این باره چیست ؟ ما پاسخ شما را می دهیم . شما مقلد کدام یک از مذاهب هستید ؟
بیننده :
من حنفی هستم .
مجری :
آیا شما نظر آقای ابن تیمیه را قبول دارید ؟
بیننده :
بنده در جستجویی که در اینترنت داشتم دیدم که نام چند نفر ازعلمای حنفی را برده بودند که در قریشی بودن شافعی اختلاف داشتند .
مجری :
اما ابن تیمیه گفته بود بسیاری از حنفی ها و مالکی ها ، یعنی نظر غالب احناف و مالکی ها این بوده . آیا دو سه نفر را می توان کثیری از احناف و مالکی ها گفت ؟
بیننده :
چند نفری احتمالا این نظر را داشتند .
مجری :
آیا قول ابن تیمیه درست است ؟
بیننده :
خیلی از کسانی که متعصب بودند ، متأسفانه این نظر را داشتند .
استاد یزدانی :
یعنی خیلی از احناف و مالکی ها متعصب بودند ؟
بیننده :
بنده می گویم : این حرف را احناف متعصب زدند .
استاد یزدانی :
یعنی احناف متعصب این حرف را نزدند . پس کثیری از احناف متعصب هستند .
بیننده :
این حرف که نسب ایشان به قریش نمیرسد را بنده میگویم .
استاد یزدانی :
نه ،در این جا بحث قریش نیست . ابن تیمیه چنین حرفی نزده .
بیننده :
منظورشان همین بوده .
استاد یزدانی :
شما منظور آن ها را از کجا فهمیدید ؟
بیننده :
از جمله کسانی که گفتند : نسب شافعی به قریش نمی رسد ،آقای جرجانی حنفی ، آقای کوثری حنفی است .
استاد یزدانی :
کوثری حنفی از معاصرین است .
بیننده :
از معاصرین هم که باشد ، منظورشان همین است .
استاد یزدانی :
پس ابن تیمیه علم غیب داشته که بعدها کوثری حنفی می آید و این حرف را می زند .
مجری :
شما باید از علمای قبل از ابن تیمیه بیاورید . به نظر شما بسیار از ائمه اهل سنت ، تعصب خود را بر منطق و علم غالب می دانستند . یعنی اکثر حنفی ها و مالکی ها این طور هستند ؟
بیننده :
برای کسی که متعصب هست ، همین طور است .
مجری :
ابن تیمیه می گوید : کثیری از احناف و مالکی ها این نظر را دارند .
بیننده :
کسی که متعصب است این نظر را دارد .
مجری :
ابن تیمیه در این جا قید متعصب را بیان نکرده . اگر این قید را آورده به ما نشان دهید .
بیننده :
من می گویم یک شخص متعصب هر حرفی را می زند .
استاد یزدانی :
یک نفر نیست ، کثیری از احناف و مالکی ها هستند . اگر کسی این طعن را بزند ، طبق روایتی که محمد بن عبد الوهاب و بقیه تصحیح کردند ، کافر است . یعنی شما می گویید : کثیری از احناف و مالکی ها کافر هستند .
بیننده :
اگر شما جواب سؤال بنده را بدهید ، به آن هم پاسخ می دهم .
استاد یزدانی :
شما به نظر ما چه کار دارید ؟ از نظر شیعه تا چهار نفر عادل عاقل بالغ بحث زنا را ندیده باشد ، به کسی طعن نمی زند .
بیننده :
در مورد شافعی نظرتان چیست ؟
استاد یزدانی :
ما اصلا در مورد نسب شافعی نظری نداریم . از کجا بدانیم که نسب ایشان چه است . نه روایتی از اهل بیت (علیهم السلام) و نه نظری از علما در مورد ایشان داریم . ما که نسب شناس نیستیم . من تا به حال از عالم شیعه ندیدم و نه شنیدم که گفته باشد : شافعی در نسبش طعن دارد . اگر شما دیدید بیان کنید.
بیننده :
من فقط نظر شیعه را در مورد شافعی می خواهم بدانم .
استاد یزدانی :
ما اصلا هیچ نظری در مورد نسب ایشان نداریم .
مجری :
اگر امروز یک نفر بگوید : رئیس شافعی مذهب ها ، نه عالم است و نه عادل ، در نسبش هم شک وجود دارد ، به نظر شما این اهانت هست یا نیست ؟
بیننده :
من به عنوان یک حنفی معتدل ، چنین نظری ندارم .
استاد یزدانی :
پس این عده کثیری که گفته اند ، کافر هستند ؟
بیننده :
قطعا اگر چنین حرفی در مورد شافعی بیان کنند ،اهانت است . من می گویم : ممکن است یک حنفی متعصب اهانت کند ؛ اما بنده به عنوان یک حنفی معتدل چنین عقیده ای را ندارم .
مجری :
ابن تیمیه گفته : بسیاری از احناف و مالکی ها این حرف را زده اند . یعنی به نظر شما بسیاری از اهل سنت متعصب هستند تا جایی که حق را کنار گذاشته و تعصبات خود را می گیرند ؟ قطعا اهل سنتی که این برنامه را می بینند ، چنین قولی را قبول ندارند .
استاد یزدانی :
به نظر شما کثیری از احناف و مالکی ها ، کافر هستند یا نیستند؟
بیننده :
نه خیر ، کافر نیستند .
استاد یزدانی :
ابن تیمیه می گوید : ابن تیمیه می گویند این کثیری از احناف ، طعن در نسب شافعی می دادند ، طعن در انساب هم از نظر اهل سنت ، کفر است . آیا این کثیر احناف کافر هستند یا نیستند ؟
بیننده :
این که بگویند شافعی قریشی نیست که کافر نمی شود .
استاد یزدانی :
بحث قریشی بودن را شما از کجا می آورید ؟
بیننده :
من متن آن ها را خواندم که گفته بودند .
استاد یزدانی :
متن عربی را بخوانید .
بیننده :
این مطلب در کتاب مناقب امام شافعی آمده .
استاد یزدانی :
در مناقب امام شافعی آمده که فلانی ها در نسب شافعی طعن می زدند ؟!!!
بیننده :
بله ، در این کتاب گفته : ان اصحاب مالک لا یسلمون ان النسب شافعی من قریش .این که نسب قریشی شافعی را قبول نداشتند .
استاد یزدانی :
من کلمه نسب الشافعی من قریش را سرچ می زنم . بنده چنین مطلبی را در کتاب ها پیدا نکردم .
مجری :
همین مطلبی که شما می فرمایید ، اگر کسی بگوید من نسبم به فلان شخص می رسد . عده ای بگویند : نه ، شما دروغ می گویید نسل شما به فلان شخص نمی رسد . آیا این اهانت هست یا خیر ؟
بیننده :
خیلی ها در جامعه ما چنین ادعایی کردند .
استاد یزدانی :
ما الان متنی از علمای وهابی خواندیم که اگر کسی بگوید : فلانی از آل فلانی نیست ، همین طعن در نسب می شود و کفر است .
بیننده :
استاد بزرگوار ! من در رتبه ای نیستیم که با شما مناظره کنم .
استاد یزدانی :
کسی با شما مناظره نکرد . ما از علمای وهابی نشان دادیم که اگر کسی بگوید : فلانی از آل فلانی نیست ، طعن در نسب زده و کافر است .
در حاشیه کتاب التوحید ، تألیف عاصمی نجدی (از وهابی های بسیار پلید ) متوفای 1392 ، صفحه 230 :
والطعن في الانساب
در پاورقی توضیح می دهد :
اي الوقوع فيها التنقص والعيب وقصد الذم والحط من الرتبة كليس فلان من ذرية فلان او آل فلان قدحا .
یعنی کسی را کوچک بشمارد یا عیبی را در نسب کسی وارد کند و او را از رتبه ای که هست ، پایین تر بیاورد . مثلا بگوید فلانی پسر فلانی نیست . یا پسر فلانی ، از آل فلانی نیست .
عاصمی نجدی ،حاشیه کتاب التوحید ، متوفای 1392 ، ص 230
بیننده :
به جای فلانی ما یک اسم بگذاریم .
استاد یزدانی :
مثلا می گوییم شافعی از آل قریش نیست .
بیننده :
قریش که اسم شخص نیست .
استاد یزدانی :
چه فرقی می کند اسم شخص باشد یا نباشد . می گوید : از آل فلانی نیست . مثلا از آل هاشم نیست . قریش هم اسم است .
بیننده :
در متن دو کلمه فلان است . در این جا به جای فلان باید اسم یک شخص باشد .
استاد یزدانی :
فرقی نمی کند . می گوید شما از فلانی که خود را از قبیله قریش می داند نیستید . شافعی با چه کسی به قریش می رسد ؟
بیننده :
من برای شما یک مثال میزنم . عموی پیامبر ابولهب از قریش هست یا نیست ؟
استاد یزدانی :
بله هست .
بیننده :
یعنی ایشان از آل محمد (صلی الله علیه وآله) است ؟
استاد یزدانی :
نه از قریش نیست . آل محمد (صلی الله علیه وآله) فرزندان حضرت هستند .
بیننده :
پس شما فرقش را در این جا دیدید ؟
استاد یزدانی :
فرقی ندارد . می گوید : شافعی از آل قریش نیست ، از آل فلان شخص است . این دو به هم ربطی ندارد . چون اصلا واقعا این طور نیست . اگر بگوید : ابولهب پسر عبد المطلب نیست ، این طعن در نسب است . چون ابولهب از طریق عبد المطلب به قریش می رسد . اگر بگوییم ابولهب از قریش نیست ، یعنی پسر عبد المطلب نیست یا عبدالمطلب پسر هاشم نیست . این طور می شود .
مطلب خیلی واضح و مشخص است . ما گفتیم شما متعصب نیستید ؛ اما انصافا شما خیلی متعصب هستید . بینندگان عزیز هم این تعصب را به خوبی می بینند .
مجری :
همین مقدار که اعتراف کردید ، اگر کسی این طور بگوید ، اهانت است ، کفایت می کند .
استاد یزدانی :
جمع بندی بحث این که آقای ابن تیمیه می گوید : بسیاری از احناف و مالکی ها در نسب و علم و عدالت شافعی طعن می زدند . طعن در نسب هم همانطور که در روایات اهل سنت آمده ، طعن در نسب کفر است . طعن در نسب هم به گفته علمای خودشان یعنی کسی بگوید فلانی از فلان پدر نیست یا فلانی از فلان قبیله و ذریه نیست . این طعن در نسب است و طعن در نسب ،کفر است . پس یا ابن تیمیه راست گفت یا این که دروغ گفته . اگر راست گفته به ما نشان دهید . آیا کثیری از احناف طعن در نسب می زدند و کافر بودند ؟ !!!
این که این بیننده اصرار داشت نظر شیعه را بداند ، حتی اگر بنده ببینم که شیعه ای این نظر را دارد ، باز هم بنده توهین می بینم . ما اجازه نمیدهیم در شبکه ما چنین حرفی را بزند . چون قطعا توهین و فحش به شافعی است . شافعی ها هم نمی توانند این حرف را قبول کنند . آیا یک شافعی این حرف را از من بشنود ، ناراحت می شود یا نمیشود ؟ قطعا ناراحت می شود و به قول خودشان طعن در نسب شافعی است و کفر محسوب می شود .
مجری :
از شما استاد یزدانی عزیز و هم چنین شما بینندگان محترم تشکر و قدر دارنی می کنیم .
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی مدد
خدا یار و نگهدارتان